آیا دوندگی بیشتر شانس تیم برای پیروزی را افزایش می‌دهد؟

یونایتد برنامه بازی‌اش را برابر لیورپول تغییر داد. آنها تنها 29 درصد مالکیت توپ را در اختیار داشتند اما توپ‌ها را پشت خط دفاعی جلو کشیده حریف برای آنتونی الانگا، جیدون سانچو و مارکوس راشفورد می‌انداختند و این بازیکنان در تعقیب توپ‌ها تاثیرگذار ظاهر شدند.

هفت‌یک-اگر از زمان شروع فصل جدید به رقابت‌های لیگ برتر توجهی کرده باشید، متوجه این موضوع شده‌اید که آمارهای مربوط به دوندگی بسیار مورد توجه هستند.

این آمارها زمانی بیشتر مورد توجه قرار گرفت که منچستریونایتد در جریان شکست 0-4 برابر برنتفورد در 13 آگوست تحت سلطه کامل این تیم قرار گرفت. بخش مهمی از برنامه بازی توماس فرانک شامل پرسینگ بازیکنانش از جلوی زمین برای بازپس‌گیری توپ در مناطق خطرناک بود. برنتفورد در پایان بازی مجموعا 13.8 کیلومتر بیشتر از حریف دویده بود.

اریک تن‌هاخ از عملکرد کلی بازیکنانش خشمگین شد و تعطیلی روز 14 آگوست را لغو کرد. این مربی هلندی بازیکنانش را برای جلسه تمرینی فراخواند و هر کدام از آنها به صورت انفرادی فاصله‌ای که برنتفورد بیشتر از آنها دویده بود را دویدند. اتلتیک اوایل هفته جاری فاش کرد که تن‌هاخ خودش هم در آن جلسه پرفشار مشارکت داشته است.

سپس نوبت لیدز یونایتد بود که چلسی، قهرمان جام جهانی باشگاه‌ها، را با بازی پرفشارش در هفته گذشته از میدان به در کند و با 11 کیلومتر دوندگی بیشتر از آنها با نتیجه 0-3 به پیروزی برسد. در همین حال، تاکتیک‌های انگیزشی غیرمعمول تن‌هاخ جواب داد و یونایتد دوشنبه شب در اولدترافورد با نتیجه 1-2 برابر لیورپول به پیروزی رسید تا اولین امتیاز فصل جدید را به دست آورد. منچستریونایتد 113.8 کیلومتر دوید، 155 استارت داشت و تیم یورگن کلوپ را در هر در زمینه با اختلاف شکست داد.

 

بعد از شکست مقابل برنتفورد، تن‌هاخ تعطیلی بازیکنان یونایتد را لغو و یک برنامه دوندگی سنگین برای آنها در نظر گرفت.

 

در تمامی این موقعیت‌ها، بحث مطرح شده این بود که دوندگی بیشتر از حریفان عامل کلیدی در پیروزی هر یک از تیم‌ها بوده است. کلمات متداول و عبارت کلاسیک مانند نبود تمایل، تلاش و اشتیاق بارها برای توضیح تفاوت‌ها بدون هرگونه چشم‌انداز عمیق‌تری به کار گرفته شد. این کلمات شاید پاسخ مناسبی در بعضی از سناریوها باشد اما آیا ما به این باور رسیده‌ایم که این روایت ساده در تمامی موارد جواب می‌دهد؟

مطمئنا فرمول پنهانی برای پیروزی در یک مسابقه فوتبال نمی‌تواند به سادگی دوندگی بیشتر از تیم حریف باشد، اینطور نیست؟

***

وقتی یورگن کلوپ هدایت بروسیا دورتموند را برعهده داشت، گفت:” من می‌دانم این مهم‌ترین آمار نیست اما وقتی پس از بازی می‌خوانم که ما بیشتر از حریف دویدیم، واقعا لذت می‌برم. اگر کسی به من بگوید ما یازده کیلومتر بیشتر از حریف دویدیم، بسیار خوب است. من برنده شدن با 80 درصد مالکیت توپ را دوست ندارم.”

کلوپ به پیروزی 1-2 بروسیا دورتموند برابر آرسنال در مرحله گروهی لیگ قهرمانان در ورزشگاه امارات در اکتبر 2013 اشاره داشت. این مربی آلمانی دوست دارد بازیکنانش در زمان از دست دادن توپ برای باز پس گرفتن آن هجوم ببرند و خیلی زود توپ را پس بگیرند و همین علاقه تا حدی توضیح می‌دهد که چرا دورتموند مسافت بیشتری را پوشش داد. آرسنال هم 57 درصد مالکیت توپ را در اختیار داشت، بنابراین دورتموند بخش‌های بیشتری از زمان بازی را صرف ضربه زدن به آنها روی ضدحملات کرد. آرسنال به خاطر این که کمتر از حریفش دوید شکست نخورد، این صرفا نشانگر سبک بازی متفاوت کلوپ و آرسن ونگر بود.

کریس بارنز یک مربی بدنسازی و پروفسور ورزشی است که در چند باشگاه لیگ برتری مختلف و با چندین مربی از جمله استیو مک‌لارن، تونی پالیس و جیمی فلوید هاسلبنک کار کرده است. او می‌گوید شما نمی‌توانید در بحث مصافتی که یک تیم پوشش می‌دهد، استراتژی و تاکتیک‌ها را نادیده بگیرید.

بارنز به اتلتیک می‌گوید:” تونی پالیس و جیمی فلوید ایده‌های کاملا متفاوتی در زمینه از دست دادن توپ در یک سوم هجومی زمین دارند. در مورد تونی، شما باید عقب بکشید، منسجم باشید و کاری کنید که تیم حول شما عمل کند که سبکی است که نیاز به انرژی زیادی دارد. در حالی که ایده و فلسفه بازی جیمی این بود که وقتی توپ را از دست می‌دهید، اولین بازیکن باید سد راه توپ شود. این سبکی با انرژی بالا و نیاز به تلاش زیاد است.

من فکر می‌کنم آمارهای دوندگی و مسافت طی شده در واقع هیاهوی بیشتری ایجاد می‌کنند. کار مهم انجام شده کاری است که در بیشترین فشار انجام می‌شود. شما باید به دوندگی پر سرعت و استارت‌ها نگاه کنید.”

کارلون کارپنتر که آنالیزور ویدیویی و تاکتیکی برای بستر داده ورزشی Statsbomb است شباهت‌های بین نحوه تفسیر آمار دوندگی با سوتفاهم‌ها درباره مالکیت توپ را شرح می‎دهد.

کارپنتر می‌گوید:” مردم به آمارهای مالکیت نگاه می‌کنند و می‌گویند ما 70 درصد توپ را در اختیار داشتیم، بنابراین باید برنده می‌شدیم. اما شما با توپ چه کار کردید؟ چقدر شانس ایجاد کردید؟

شما باید به کیفیت دوندگی نگاه کنید. چند بار برای بازپس گیری توپ در نیمه زمین حریف دست به پرسینگ زدید؟ چند بار با دوندگی‌تان آنها را تحت فشار قرار دادید؟ دوندگی مهم است اما اگر صرفا در چرخه‌هایی بدوید و هیچ کار خاصی انجام ندهید، این دوندگی اهمیتی ندارد.”

دو گل اول برنتفورد در پیروزی برابر یونایتد ریشه در ایجاد فشار روی مدافعان حریف و کریستین اریکسن از ضربه دروازه داوید دخیا داشت. برایان امبومو چهارمین گل این تیم را روی ضدحمله‌ای به ثمر رساند که به درستی اجرا شد. ماتیاس ینسن مالکیت توپ را در محوطه جریمه خودی از جیدون سانچو گرفت و پاس بلندی برای ایوان تونی ارسال کرد و او هم از سد هری مگوایر گذشت. امبومو توانست با یک استارت بر لوک شاو غالبه کند و توپ را به تونی برساند و او هم دروازه دخیا را باز کرد.

کارپنتر به اتلتیک می‌گوید:” برنامه برنتفورد این بود که به یونایتد اجازه دهد که سازماندهی‌اش را شکل دهد و از دوندگی‌اش برای پرس کردن آنها استفاده کند و توپ را در مناطق هجومی زمین پس بگیرد.

آنها بسیار بیشتر از یونایتد دویدند چون توپ را در اختیار نداشتند اما این کار را در مناطق خوبی انجام دادند. آنها ضربات دروازه را پرس کردند و وقتی بازی در حال تغییر از فاز دفاعی به هجومی بود دویدند چون منچستریونایتد آنها را در دفاع نگه می‌داشت اما آنها توانستند سد این فشار را بشکنند.”

وقتی اتلتیک از سرمربی برنتفورد درباره اهمیت دوندگی پرسید، او گفت اگر می‌خواهید برنده مسابقات باشید، این بنیان بسیار خوبی است.

فرانک گفت:” اما باید بازیکنان با کیفیت کافی داشته باشید تا بتوانید سبک فوتبال خودتان را ارائه دهید و بازیکنانی در این تیم باشند که توپ را لو دهند. در غیر این صورت، باید استارت‌های غیر ضروری بزنید. یک بار کسی به من گفت هر بازیکن توپ را به مدت دو دقیقه در جریان بازی در اختیار دارد. در بقیه دقایق در حال دویدن است. بنابراین این بازی دوندگی است.”

یونایتد برنامه بازی‌اش را برابر لیورپول تغییر داد. آنها تنها 29 درصد مالکیت توپ را در اختیار داشتند اما توپ‌ها را پشت خط دفاعی جلو کشیده حریف برای آنتونی الانگا، جیدون سانچو و مارکوس راشفورد می‌انداختند و این بازیکنان در تعقیب توپ‌ها تاثیرگذار ظاهر شدند. کارپنتر می‌گوید هرچند آنها بیشتر دویدند اما نکته ضروری این بود که “دوندگی بهتری” داشتند.

همه دوست دارند باور کنند که دوندگی بیشتر لزوما به معنای سختکوشی و تلاش بیشتر است. اما گاهی روش‌های هوشمندانه‌تری برای بازیکنان وجود دارد که وظایف‌‎شان را انجام دهند.

بارنز می‌گوید:” ما رابرت هوت را در میدلزبورو داشتیم و او مجذوب آمارهای خودش شده بود. او بازی‌اش را بر اساس میزان کار کمی که انجام داده بود، قضاوت می‌کرد. تفسیر او این بود که هرچقدر کمتر کار انجام دهد، تصمیمات بهتری می‌گیرد و تاثیرگذاری بیشتری در بازی دارد. من هم با او موافق هستم. مردم دوست دارند بگویند انجام دادن کارهای بیشتر به معنای بازی بهتر است اما مسئله تاثیرگذاری در جریان بازی است.”

لیان سندرسون در طول دوران فوتبالش برای یوونتوس، آرسنال و چلسی بازی کرد و 50 بازی ملی برای انگلیس نیز داشت. او به عنوان یک مهاجم باید به بهترین نفوذ ممکن برای داشتن شانس بهتر گلزنی به جای دنبال کردن توپ‌های از دست رفته فکر می‌کرد.

این بازیکن 34 ساله به اتلتیک می‌گوید:” وقتی برای انگلیس بازی می‌کردم، گاهی فکر می‌کردم که بهترین بازی ممکن را ارائه نداده‌ام. من به از دست دادن توپ یا این که چه کاری را می‌توانستم بهتر انجام دهم، فکر می‌کردم. اما (کادر فنی) آمارهای میزان دوندگی‌ام را به من نشان دادند و این خیلی چیزها را مشخص کرد. مسئله واقعا درباره دوندگی نیست. موضوع ترکیب این دو ویژگی است.

منچستریونایتد صرفا با دوندگی بیشتر نمی‌توانست برابر لیورپول برنده شود. آنها نگاهی رو به جلو داشتند و بازی جسورانه‌ و هجومی را ارائه کردند.”

خروجی دوندگی یک تیم تحت تاثیر نتیجه بازی و شرایط دیدار هم قرار می‌گیرد. اگر تیم شما 0-1 عقب باشد و به دنبال گل باشید، از نظر تئوری انرژی بیشتری صرف نفوذهای هجومی به محوطه جریمه حریف می‌شود. تیم‌هایی که سعی در حفظ نتیجه بازی با اختلاف کم هستند، روی بازپس‌گیری توپ و کاهش سرعت بازی به جای حرکات رو به جلو تمرکز می‌کنند.

با استفاده از داده‌های ارائه شده از سوی Skill Corner که از تمامی دیدارهای لیگ برتر در فصل 22-2021 گرفته شده است، می‌توانیم ببینیم که رابطه منفی مشهودی بین مالکیت توپ و مسافت پوشش داده شده وجود دارد. یا به عبارتی دیگر، تیم‌هایی که توپ را در اختیار دارند تمایل کمتری به دویدن دارند.

 

رابطه منفی بین مالکیت توپ و دوندگی

 

کارپنتر به این نکته اشاره می‌کند که حتی ایستادن در شرایط درست می‌تواند موثر باشد و از لیونل مسی برای این مثال استفاده می‌کند.

او می‌گوید:” در حالی که بازی در اطراف شما جریان دارد، تیم در حال عوض کردن مالکیت توپ است و حریف از سمتی به سمت دیگر می‌رود، در بسیاری از موارد اگر سر جای‌تان بایستید بازی در اطراف شما باز می‌‌شود. موضوع جالب درباره مسی این است که او هرگز پرس نمی‌کند. او هرگز بازیکنی نبود که در زمین بدود و زیاد پرس کند. او اساسا منتظر باز شدن بازی می‌ماند، شکاف‌های تیم‌ها را شناسایی می‌کرد و به سمت آنها استارت می‌زد.”

معیارهای دوندگی همیشگی زمانی بیشتر مورد توجه واقع می‌شوند که نتیجه عجیبی رقم می‌خورد، با این حال، برنتفورد، لیدز، منچستریونایتد و دورتموند به خاطر این که بیشتر از حریفان‌شان دویدند پیروز نشدند، آنها به این دلیل پیروز شدند که دوندگی‌های هوشمندانه‌تری داشتند.

 

 

عنوان اصلی مقاله: How much does the distance a team run affect their chances of a win نویسنده: Jay Harris نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 27 آگوست 2022
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *