آنالیز: آیا هواداران سیتی باید به خاطر نمایش هالند مقابل بورنموث نگران باشند

هالند به صورت کلی درباره لمس توپ نگران نیست (میانگین او در هر بازی لیگ در بروسیا دورتموند تنها 32 لمس توپ بود). تنها موضوعی که در زمین برای هالند اهمیت دارد و به دنبال آن است، گلزنی است. یا به قول جان مولر، نویسنده اتلتیک، "تمام هدف او در زندگی گلزنی است".

هفت‌یک- هشت لمس توپ. تنها دو لمس توپ از این هشت مورد پاس بود و یکی از آنها ضربه شروع بازی در نیمه دوم بود.

می‌توان گفت که اولین بازی خانگی ارلینگ هالند برای منچسترسیتی جالب بود. به طور میانگین، تماس او با توپ برابر بورنموث هر 9 دقیقه و پانزده ثانیه یک بار بود- تقریبا نزدیک به زمانی که طول می‌کشد از ایستگاه پیکادلی در منچستر با ترن برقی به مجموعه اتحاد برسید (به گفته سایت سیتی).

هالند اساسا بیشتر زمان حضورش در زمین را در حال دویدن و تماشای پاسکاری هم تیمی‎هایش با یکدیگر بود. در مقطعی در نیمه دوم، او 27 دقیقه را بدون لمس توپ سپری کرد. شرایط طوری بود که انگار بازی فقط در اطراف او جریان داشت. حتی ریکو لوییس، بازیکن 17 ساله سیتی که در دقیقه 82 جانشین کایل واکر در ترکیب این تیم شد تا اولین بازی‌اش را انجام دهد، بیشتر از هالند با توپ تماس داشت (12 لمس توپ).

چنین چیزی به این معنا نیست که هالند بد بازی کرد یا او و سیتی با هم سازگاری ندارند. همانطور که مارک کری، خبرنگار اتلتیک، سال گذشته در مقاله‌ای در این باره اشاره کرد، داشتن لمس توپ کمتر در یک بازی لزوما به این معنا نیست که احتمال گلزنی یک مهاجم کمتر است یا عملکرد آنها بدتر از دیگران بوده است.

هالند پاس گلی که در جریان بازی از سوی ایلکای گوندوغان زده شد را ارسال کرد، نفوذهای هوشمندانه‌ای داشت و اگر فیل فودن کار درست را انجام می‌داد و توپ را به او می‌رساند، می‌توانست در 10 دقیقه ابتدایی بازی گلزنی کند.

پپ گواردیولا پس از بازی در پاسخ به سوالی درباره تصمیم فودن برای شوت زدن گفت:” او باید پاس بدهد. ما باید بدانیم که ارلینگ همیشه آنجا خواهد بود. در گذشته با شماره 9 کاذب یا سبک دیگری از بازیکنان، شاید چنین اطلاعی نداشتیم. اما این بازیکن آنجا خواهد بود.”

شاید سیتی برای سازگاری با بازی کردن با یک مهاجم نوک صرف نیاز به زمان داشته باشد و هالند هم برای سازگاری با بازی برای آنها.

در هر دو صورت، نمی‌توان این واقعیت را انکار کرد که تماشای این که سیتی این میزان از مالکیت توپ (67 درصد) را برابر بورنموث داشت اما لمس توپ‌های هالند تا این حد کم بود، بسیار عجیب بود.

 

 

خیلی ساده‌انگارانه- و نادرست- است اگر بگوییم که شرایط برای یک بازیکن شماره 9 در سیتی همیشه همینطور بوده است.

سرخیو آگوئرو در طول دوران بازی تحت هدایت گواردیولا در سیتی به طور میانگین هر دو دقیقه یک بار لمس توپ داشت- عددی که هالند در اولین بازی در لیگ برتر برابر وستهام یونایتد در هفته گذشته به آن نزدیک‌تر بود اما روز شنبه خبری از این اتفاق نبود.

به نقشه لمس توپ هالند در تصویر زیر نگاه کنید، باور این که او 74 دقیقه در زمین حضور داشت دشوار است.

 

 

ساختار بورنموث مشخصا کار را برای او سخت کرد.

تیم اسکات پارکر با ساختاری کم‌عرض در عمق دفاع نشست، این موضوع در تصویر زیر که هالند با دایره نشان داده شده به خوبی مشخص است. به ندرت فضایی در پشت دفاع برای او وجود داشت- موضوعی که شاید او باید به آن عادت کند، خصوصا در دیدارهای خانگی- و بورنموث رساندن توپ به او را برای سیتی غیرممکن کرد.

 

 

گواردیولا در پاسخ به سوال درباره هالند و تاکتیک بورنموث گفت:” او نمی‎تواند عقب بکشد چون پنج بازیکنان آنجا هستند و فضا بسیار محدود است، بنابراین باید با نحوه دفاع حریفان سازگار شد. اگر رقبا از جلو پرس کنند، ما شانس بیشتری برای او ایجاد خواهیم کرد. فقط در آن پست با یک یا دو حرکت باید به دنبال او باشیم.”

هالند به صورت کلی درباره لمس توپ نگران نیست (میانگین او در هر بازی لیگ در بروسیا دورتموند تنها 32 لمس توپ بود). تنها موضوعی که در زمین برای هالند اهمیت دارد و به دنبال آن است، گلزنی است. یا به قول جان مولر، نویسنده اتلتیک، “تمام هدف او در زندگی گلزنی است”.

این ویژگی از بسیاری جهات نحوه بازی هالند در زمین را نیز شکل می‌دهد. پاسکاری ویژگی مورد علاقه او نیست، مگر این که ارسال پاس گل مقابل دروازه باشد و این مطمئنا دلیل سیتی برای جذب او در این تابستان نیست.

***

تحلیل عملکرد هالند برابر بورنموث شامل اتفاقاتی بسیار بیشتر از هشت لمس توپ او می‌شود.

یکی از اتفاقاتی که در دقایق ابتدایی بازی مشهود بود، میزان نزدیک بودن گوندوغان به او در برخی از مواقع بود- می‌توان گفت بسیار نزدیک.

 

 

زمانی که رودری اینجا توپ را از ژوائو کانسلو دریافت می‌کند، این هافبک آلمانی مستقیما برابر هالند ایستاده است.

 

 

سه دقیقه بعد که همین اتفاق  دوباره رخ می‌دهد، شما به این فکر می‌کنید که سیتی تا چه حد به بازی بدون مهاجم نوک عادت کرده است.

 

 

در حالی که ناتان آکه توپ را در دفاع در اختیار دارد، هالند دستانش را رو به گوندوغان از هم بازی می‌کند چون این دو بازیکن بار دیگر فضای یکسانی را اشغال کرده‌اند.

 

 

حالا 9 دقیقه از زمان بازی گذشته است و اولین لمس توپ هالند باید به گل تبدیل می‌شد. سیتی پشت دفاع بورنموث است و اگر فودن توپ را پاس می‌داد، او فقط یک ضربه آرام و آسان برای گلزنی نیاز داشت.

 

 

فودن در عوض تصمیم می‌گیرد شوت بزند و شوتش مهار می‌شود. هالند با ناباوری واکنش نشان می‌دهد و به این ملی‌پوش انگلیسی اشاره می‌کند که دروازه خالی روبرویش بوده است و از سر ناراحتی و ناامید روی زمین می‌نشیند.

 

 

 

 

بالاخره هالند در دقیقه 18 توپ را لمس می‌کند- و پاس گلی که در جریان بازی به ثمر رسید را ارسال می‌کند. او و گوندوغان فضای درستی بین یکدیگر روی این موقعیت دارند و این موضوع بسیار مهم است.

واکر مالکیت توپ را در میانه زمین به دست می‌آورد (درخواست همیشگی گواردیولا از مدافعان کناری‌اش) و هالند می‌تواند روند پیشروی تیم را ببیند. او به گوندوغان که در فضای محدودی قرار دارد، اشاره می‌کند.

 

 

واکر پاسی را برای گوندوغان ارسال می‌کند و این هافبک با یک ضربه سریع و ماهرانه توپ را به هالند می‌رساند.

 

 

زمانی که گوندوغان با سرعت از کنار یار مستقیمش جلو می‌رود، هالند مانع از حرکت جفرسون لرما می‎شود و پاسی را در مسیر هم‌تیمی‌اش می‌اندازد. این به نوعی یکی از حرکات مختص هالند است، البته انتظار می‌رفت که او دریافت‌کننده این پاس باشد.

شاید نکته جالب این باشد که سه بازیکن بورنموث به سمت هالند کشیده شدند، طوری که انگار به محض لمس توپ او سوتی به صدا درآمده باشد و همین فضای بیشتری در اختیار گوندوغان قرار داد. در واقع، تعداد مدافعانی که این ملی‌پوش نروژی در این فصل به سمت خودش خواهد کشید، قابل چشم‌پوشی نیست.

 

 

این پاس که به یک پاس گل تبدیل شد، خاص‌ترین بخش از روند بازی نبود- هالند در آن زمان در حال زمین خوردن بود- اما مطمئنا تاثیرگذار بود.

 

 

گوندوغان به درستی نفوذ می‌کند و شوتی را با پای چپ به گوشه دورتر دروازه می‌فرستد.

 

 

هالند احتمالا گاهی امیدوار بود که بتواند خط دفاعی بورنموث را 20 متر در زمین جلو بکشد تا فضایی را برای فرار از پشت ایجاد کند. اما او بدون این فضا هم نفوذهای هوشمندانه‌ای داشت.

در حالی که رودری توپ را در اختیار دارد، این فاصله قوسی بین دو مدافع می‌تواند به راحتی منجر به یک گل شود.

 

 

می‌توانید این نفوذ را از زاویه زیر بهتر ببینید، در حالی که رودری سعی می‌کند هالند را با پاسی مستقیم از عمق صاحب توپ کند.

 

 

هالند که سریع و قدرتمند است به راحتی از سد لوید کلی عبور می‌کند- این مدافع میانی با او برخورد می‌کند- اما نمی‌تواند توپ را به خوبی کنترل کند و برخورد آن با زانویش باعث می‌شود که مارک تراورس، دروازه‌بان حریف، آن را جلوی پای او بگیرد.

 

 

 

هالند زمان زیادی را در کناره‌های محوطه جریمه بدون توپ صرف کرد و اغلب دلیلش برای این رفتار دفاع بورنموث از عقب زمین بود.

اما نفوذ مورب واکر که در تصویر زیر نشان داده شده است، به ایجاد فضایی برای او در این صحنه از بازی کمک کرد.

 

 

ریاض محرز نفوذ واکر را نوعی دعوت برای حضور در فضای میانی و ارسال توپ با پای چپ به فضایی که برای هالند از پشت کلی باز شده بود، دید. گواردیولا این لمس توپ از فضای میانی توسط محرز یا هر بازیکن دیگری را به عنوان محکی برای نفوذهای رو به جلو می‌بیند.

 

 

هرچند هالند توپ را با سینه‌‎اش مهار می‌کند اما پس از آن کمی بی‌احتیاط است.

 

 

مالکیت توپ پس از عدم درک متقابل با محرز از دست می‌رود و بورنموث موقعیت حمله پیدا می‌کند.

 

 

چهارمین لمس توپ هالند ضربه سری در محوطه جریمه خودی روی یک ضربه کرنر است.

 

 

حالا 30 دقیقه از زمانئ بازی گذشته است و شما دوست دارید بدانید که عدم دخالت مستقیم هالند در جریان بازی چه تاثیری روی ذهن او داشته است.

بعضی از بازیکنان بیش از حد به چنین مسائلی فکر می‌کنند، در حالی که این موضوع برای دیگر بازیکنان اهمیتی ندارد چون برای‌شان کاملا طبیعی است. جان مولر سال گذشته مقاله‌ای بسیار جذاب درباره “ستارگان بزرگ بدون لمس توپ” در اتلتیک نوشت که در آن به حرکات هجومی بدون توپ جیمی واردی برای لستر هم اشاره شده بود.

هالند مطمئنا سعی داشت کارش را در این بازی به درستی انجام دهد اما عکس زیر که نشان می‌دهد بورنموث با 10 بازیکن پشت توپ قرار دارد، در اکثر دقایق بازی دیده می‌شد. روبن دیاز جلو می‌آید و هالند که با دایره مشخص شده است، آماده دریافت توپ است اما مسیر ارسال پاس بار دیگر با حضور گوندوغان تا حد زیادی بسته شده و انجام این کار پیچیده است.

 

 

دیاز مجبور می‌شود به خاطر ساختار بورنموث، توپ را به کنار زمین بفرستد.

 

 

هالند بار دیگر به کناره محوطه جریمه می‌رود تا گزینه‎ای برای محرز در بازی رو به جلو باشد. او در عوض تصمیم می‌گیرد پاسی را به فضای میانی بفرستد و هالند بار دیگر برمی‌گردد.

 

 

هیچکدام از این اتفاقات باعث شگفتی سرمربی سیتی نشده است.

گوار دیولا گفت:” ما باید سازگار شویم و به کمی زمان نیاز داریم. من ارلینگ هالند هستم، سه بازیکن اینجا (در اطرافش) دارم، دو بازیکن جلوی من هستند، این کار سخت است و هیچ فضایی از پشت نیست چون آنها در محوطه جریمه قرار دارند. مسئله صبوری است و ما در زمان درست به هدف‌مان خواهیم رسید.”

سیتی معمولا با توپ‌های بلندتر از مناطق عمقی‌تر بازی می‌کرد.

در مثال زیر، واکر متوجه نفوذ هالند می‌شود و سعی می‌کند پاس بلندی برای او ارسال کند…

 

 

… این مهاجم بین کریس مِفام و لرما قرار می‌گیرد…

 

 

… اما این توپ با قدرت بیش از حد فرستاده شده و به دست تراورس می‌رسد.

 

 

در واقع حرکات هالند در بازی روز شنبه جای تحسین بسیاری داشت، خصوصا برابر تیمی که با دفاع بسیار عمقی بازی می‌کرد.

در مثال زیر، او کانسلو را صاحب توپ می‌بند و مسیر نفوذش را منحرف می‌کند تا در میانه زمین بماند و موقعیت شوتزی برای خودش خلق کند…

 

 

… بار دیگر بین مفام و لرما قرار می‌گیرد و…

 

 

… با پنجمین و آخرین لمس توپش در نیمه اول، شوتی را از زاویه بسته با پای چپ می‌زند که تراورس آن را از بالای تیرک دروازه به بیرون می‌فرستد.

 

 

 

سیتی هنوز فرصت یک حمله دیگر پیش از پایان نیمه اول را دارد، هرچند هالند دیگر زمانی برای لمس توپ ندارد.

نکته جالب اینجاست که این یکی از معدود موقعیت‌هایی است که او کمی عقب‌تر کشیده است و زمان و فضای کافی برای حمله به سمت محوطه جریمه با حرکاتش را دارد.

 

 

هالند که با دایره در زیر مشخص شده است به محض این که حرکت توپ به سمت فودن در بال چپ را می‌بیند، حرکت می‌کند.

 

 

او از پشت دفاع بورنموث فرار می‌کند…

 

 

… اما علیرغم این که تمام تلاشش را می‌کند اما نمی‌تواند به سانتر فودن برسد.

 

 

دومین و آخرین پاس هالند در این بازی به هیچ وجه به اندازه پاس اولش مهم نبود: ضربه آغاز نیمه دوم.

 

 

او دو نفوذ در اوایل نیمه دوم انجام داد که هر دو برای پاس‌های بلند و مورب از فضاهای کناری بود- بار دیگر، این محرک برای حرکت پس از این بود که بازیکن سیتی به مناطق میانی آمد. پاس اول از طرف محرز بود…

 

 

… و هالند در نهایت مجبور به جدال با بازیکن حریف برای کنترل توپ شد در حالی که پشتش به دروازه بود.

 

 

پاس دوم از سوی کانسلو بود که قدرت بیشتری داشت و باعث شد که به لطف جلوتر کشیدن خط دفاعی بورنموث، این بازیکن هم رها شود.

 

 

زمان‌بندی نفوذ هالند عالی است و برای یک لحظه به نظر می‌رسد که او در آستانه گلزنی است…

 

 

… اما تراورس باید مورد تحسین قرار بگیرد که سریعا از دروازه بیرون می‌آید و توپ را دور می‌کند.

 

 

نکته قابل توجه اینجاست که هالند باید مدت زمان زیادی- نزدیک به نیم ساعت- برای لمس توپ بعدی و پایانی‌اش صبر کند.

این توپ هم می‌توانست به گل تبدیل شود.

کوین دی‌بروین توپ را به جک گریلیش در بال چپ سیتی می‌رساند (که بیرون از عکس زیر قرار دارد) و هالند- حرکات او در اینجا هوشمندانه است- با سرعت به سمت محوطه جریمه می‌رود و به نظر می‌رسد که در مسیری مورب به سمت محوطه شش قدم قرار دارد.

 

 

زمانی که توپ به گریلیش می‌رسد، هالند مسیر او را بررسی می‌کند و به بازیکنان بورنموث اجازه می‌دهد که با سرعت به سمت دروازه برگردند، در حالی که صبر می‌کند و نفوذش را کمی منحرف می‌کند.

 

 

این انحراف جزئی به او اجازه می‌دهد که فضایی را علیرغم حضور پنج بازیکن حریف پیدا کند.

 

 

متاسفانه لمس توپ او ضعیف است. او توپ را به سمت گوشه دورتر شوت می‌کند اما به نظر می‌رسد که بیشتر با پاشنه پایش به آن ضربه زده است.

این توپ از کنار دروازه بیرون می‌رود و هالند صورتش را با دست می‌پوشاند.

 

 

این آخرین دخالت او در جریان بازی در دیدار روز شنبه است- گواردیولا بلافاصله پس از این صحنه او را تعویض می‌کند و نیازی نیست متخصص زبان بدن باشید تا بفهمید که این بازیکن ناراحت و ناامید است.

 

در موقعیتی دیگر، هالند به راحتی می‌توانست چندین گل در روز شنبه به ثمر برساند- و این اتفاق در آینده رخ خواهد داد.

همانطور که گواردیولا گفت، برای دیدن بازی او نیاز به کمی صبوری و زمان است.

 

عنوان اصلی مقاله: What Haaland’s eight touches say about Man City’s striker, Guardiola and his team-mates نویسنده: Stuart James نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 15 آگوست 2022
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *