آیا پریشیچ میتواند دوران درخشان سری A را در لیگ برتر تکرار کند؟
هفتیک – انتقال ایوان پریشیچ 33 ساله به تاتنهام به طور خاص از نظر بحث همیشگی درباره تقابل جوانی و تجربه جذاب است. تاتنهام عموما روی استعدادهای نوظهور سرمایهگذاری میکند، در حالی که آنتونیو کونته خواهان جذب بازیکنانی است که موفقیت آنی را با خود به همراه دارد. به نظر میرسد که کونته حرفش را به کرسی نشانده است.
اما نکته جالبتر از جذب بازیکنی 33 ساله توسط تاتنهام این است که تاتنهام بازیکن 33 سالهای را به خدمت گرفته که در پست وینگ-بک بازی خواهد کرد.
چرا؟ چون توان رقابت بین جوانی برابر تجربه تا حد زیادی به پست بازیکنان در زمین بستگی دارد. قانون کلی میگوید که شما باور دارید احتمال موفقیت بازیکنان جوان در پستهای پر تحرک خصوصا در کنارههای زمین که لحظات انفجاری، سرعت و قدرت بدنی اهمیت بیشتری دارد بسیار زیاد است. شاید در واقع مسافت بیشتری را در خط میانی پوشش دهید اما این سبک از دوندگی متفاوت است و حس موقعیتی در این پست – که بر اثر تجربه به دست میآید – اهمیت بیشتری دارد. این موضوع در قلب خط دفاعی نیز صدق میکند.
و نکته جالبتر از جذب وینگ-بکی 33 ساله توسط تاتنهام این است که تاتنهام وینگ-بکی 33 ساله را از سری A به خدمت گرفته است.
چرا؟ چون فهرست وینگ-بکهایی (یا مدافعان کناری) که در یک دهه گذشته از سری A به لیگ برتر آمدهاند بسیار دلسردکننده است. وظیفه آنالیزورهای بسیاری از باشگاهها در سالهای اخیر یافتن «نرخ تبدیل» بازیکنانی بوده که از یک لیگ به لیگ دیگر منتقل میشوند و حداقل یکی از مربیان قدیمی لیگ برتر به این نتیجه رسیده که جذب بازیکنان از سری A با ریسک بالایی روبروست چون سرعت فوتبال انگلیس خیلی بالاتر است و بازیکنانی که از ایتالیا به این لیگ میآیند در سازگاری با این شرایط مشکل دارند. و بار دیگر به نظر میرسد که این موضوع به طور خاص در مورد وینگ-بکها بیشتر صادق است.
بنابراین اینجا فهرست وینگ-بکها یا مدافعان کناریای را داریم که در 10 سال گذشته از سری A به لیگ برتر آمدهاند: مارکوس آلونسو، پابلو آرمرو، ژوائو کانسلو، تیموتی کاستانیه، خوان کوادرادو، متئو دارمیان، آندرهآ دوسنا، امرسون پالمیری، خوزه هولباس، مائوریسیو ایسلا، استفان لیختشناینر، آدام ماسینا، تاکههیرو تومیاسو، اشلی یانگ، داویده زاپاکوستا و خوان زونیگا.
همه این افراد در تیمهای ملی کشورشان حضور دارند اما نکته جالب میزان درخشش قابل توجه این است که تمامی این بازیکنان عملکرد درخشانی در سری A و به طور کلی در پستهای وینگ-بک برای تیمهای پر انرژی – خصوصا اودینزه، ناپولی و آتالانتا – داشتند اما به نظر میرسید که در لیگ برتر از چنین مهارت و تجربهای برخوردار نیستند. برای مثال به هواداران واتفورد یا وستهام بگویید که آرمرو و ایسلا زمانی زوج جذاب وینگ-بک در سری A در اودینزه را شکل میدادند و آنها فکر میکنند که شما دیوانه هستید (یا به بررسی جزییات عملکرد آنها در لیگ برتر نیاز دارید تا این بازیکنان را به خاطر بیاورید). کوادرادو یکی از جذابترین بازیکنان سری A در فیورنیتا به نظر میآمد – گاهی وینگر، گاهی وینگ-بک – اما در چلسی افت کرد و حالا در یوونتوس بهتر به نظر میرسید.
دارمیان، دوسنا، امرسون و زاپاکوستا همگی در سری A به اندازه کافی خوب بودند که به تیم ملی ایتالیا دعوت شوند – آنها در مجموع 75 بازی ملی دارند – اما وقتی برای تیمهای درجه یک لیگ برتری به میدان میروند اغلب کاملا آشفته به نظر میآیند. دوسنا که نتوانست خودش را در لیورپول و ساندرلند به اثبات برساند دلیل این اتفاق را شرح داد.
او گفت:« شما در سری A زمان بیشتری برای حمل توپ در اختیار دارید، زمان بیشتری برای بازی با توپ است و بازی بیشتر تاکتیکی است اما در لیگ برتر به محض این که توپ را دریافت کنید بازیکنی سعی در گرفتن آن از شما دارد. کمی زمان میبرد تا بازیکن با سرعت بازی سازگار شود.»
در واقع حضور دوسنا در فهرست بالا مربوط به انتقال او به ساندرلند در سال 2013 است، بیشتر از این که مربوط به انتقالش به لیورپول در سال 2008 باشد – که حالا بسیار قدیمی به نظر میرسد. اما برای این که دومین دوران حضور او در انگلیس را به خاطر آورید: او هفت بازی با ساندرلند در لیگ برتر انجام داد و سپس به عنوان بازیکن آزاد به تیم لیگ یکی لیتون اورینت رفت و با این تیم به دسته چهارم سقوط کرد.
لیختشتاینر بازیکن قدیمی، باثبات و قابل اطمینان دیگری از سری A بود که در دوران کوتاه مدت حضورش در آرسنال کاملا ناامید به نظر میرسید. کاستانیه عملکرد خوبی برای لستر داشت اما هرگز نتوانست درخشش دوران حضورش در آتالانتا را تکرار کند و این موضوع درباره زونیگا در ناپولی و سپس واتفورد هم صادق بود.
همیشه همه انتقالها بد نیست – هرچند روایت موفقیتها عموما مربوط به وینگ-بکهای پر انرژی و پویا نمیشود.
کانسلو عملکردی خیرهکننده برای منچسترسیتی داشته اما بیشتر در نقش بازیسازی عمقی ظاهر شده تا این که بازیکنی دونده در کنار خط باشد. تومیاسو نمایش مثبتی در فصل اول حضورش در آرسنال ارائه کرد، عموما در مناطق مرکزی حضور داشت و بخشی از دفاع منسجم این تیم بود.
آلونسو ثابت کرد که گلزن بسیار موثری است، هرچند هواداران چلسی تا همیشه از ضعف کلی تواناییهای دفاعی او در جریان بازی ابراز نارضایتی میکنند چون عبور از او کار بسیار راحتی است. هولباس هم به نوعی در همین شرایط قرار داشت – بازیکنی با توانایی گرفتن ضربات آزاد و یک مدافع واقعا افتضاح.
درباره دیگر بازیکنان نمیتوان صحبت زیادی را مطرح کرد. ماسینا به اندازه کافی خوب است و یانگ هم به هر شکل با فوتبال انگلیس خو گرفت.
آیا پریشیچ میتواند این روند را تغییر دهد؟ باید گفت که اگر کسی هم قادر به انجام این کار باشد، این بازیکن است. پریشیچ تا حدی توانسته روند رایج درباره پا به سن گذاشتن را تغییر دهد، چرا که دوران اوجش در دهه 30 سالگی بوده است. او برای مدتی طولانی مهاجمی همه کاره با پستی نامشخص به نظر میرسید که عموما به جای باشگاهش در تورنمنتهای ملی درخشان ظاهر میشد و شاید دلیل این بود که او دیدارهای آهستهتر که تحرک و پویاییاش قابل توجهتر باشد را بیشتر دوست دارد.
انتقال به سری A از این نظر برای او بسیار خوب بود و این بازیکن – اساسا – به بازیکنی باثبات تحت هدایت کونته تبدیل شد، تاثیرگذاری بسیاری در زمانبندی نفوذهایش از کناره زمین برای حضور در موقعیت گلزنی داشت و این نکتهای است که سرخیو رگیلون و رایان سسنیون از زمان حضور کونته در تاتنهام به خوبی انجام میدهند. پریشیچ همچنین میتواند در هر دو بال بازی کند.
حتی بدون سابقه همکاری کونته با پریشیچ، او تواناییاش در گرفتن بهترین بازی از وینگ-بکهای باتجربه در موقعیتهای باورنکردنی را نشان داده است. وقتی یانگ در آستانه ترک منچستریونایتد بود، به نظر میرسید که دوران فوتبالش به پایان رسیده اما او عملکرد خوبی در اینتر تحت هدایت کونته داشت. دوران حضور ویکتور ماس در چلسی تمام شده به نظر میرسید و او پیش از آن هرگز به عنوان وینگ-بک بازی نکرده بود اما کونته این بازی را از او گرفت – و بعدتر او را در اینتر هم جذب کرد. با حضور پریشیچ که بارها بهترین بازیکن اینتر در ماههای اخیر و بهترین بازیکن زمین در پیروزی آنها در فینال کوپا ایتالیا بود، کونته بازیکنی را در اختیار دارد که بازی را از سطح بسیار بالاتری آغاز کرده است.
با توجه به این که او در شش سال گذشته سه بار به عنوان مربی بین ایتالیا و انگلیس در رفت و آمد بوده و در این بازه زمانی به صورت انحصاری از وینگ-بکها استفاده کرده، مربیان کمی جایگاه بهتری از کونته برای قضاوت شایستگی یک وینگ-بک در زمینه سازگاری بین سری A و لیگ برتر را دارند. و کونته میداند که تفاوتهایی بین این دو لیگ وجود دارد.
کونته سال گذشته گفت:« تاکتیکهای زیادی در ایتالیا وجود دارد. هر مربی بسیار آماده است، به همین دلیل است که شدت کمی کاهش مییابد. این شدت و فشار در لیگ برتر وجود دارد اما توجه تاکتیکی به این اندازه بالا نیست. دیدن موقعیتهای تک به تک و لحظات تغییر از فاز دفاعی به هجومی یا برعکس پس از 60 دقیقه در انگلیس آسانتر است – وقتی تیمها بازتر بازی کنند، هر اتفاقی ممکن است رخ دهد.»
تاریخ نشان میدهد که پریشیچ شاید در حفظ سطحش در سری A – جایی که یکی از بهترین بازیکنان این لیگ بود- در لیگ برتر خصوصا در طول 90 دقیقه به مشکل بخورد. اما نباید فراموش کرد که فصل آینده اولین فصل کاملی است که مربیان میتوانند پنج تعویض در هر بازی داشته باشند و نیمی از بازیکنان حاضر در زمین را در هنگام خستگی عوض کنند. از این نظر، خرید وینگ-بک پا به سن گذاشتهای از سری A ریسک زیادی به همراه ندارد.