آنالیز: فصل اول جک گریلیش در سیتی؛ بهتر از چیزی که فکر میکنید
هفتیک- این باور وجود دارد که جک گریلیش این فصل در منچسترسیتی به مشکل خورده و نتوانسته از زمان انتقال 100 میلیون پوندی به اتحاد، تاثیرگذاریاش روی خلق موقعیتها را به نمایش بگذارد .
گریلیش از بازیکن اصلی، کاپیتان و ستاره تیم در استون ویلا به صرفا یکی از مهاجمان کناری با استعداد در تیم منچسترسیتی تبدیل شده است؛ تیمی که در آستانه کسب سومین عنوان قهرمانیاش در لیگ در چهار سال اخیر است.
بعضی به این موضوع باور دارند که گریلیش نتوانسته در اولین سال حضورش در سیتی به سطحی که از او انتظار میرفت، برسد- شش گل و 10 پاس گل در سال گذشته به تنها سه گل و سه پاس گل کاهش یافته است. با این حال، آمارهای زیر نشان میدهد که عملکرد گریلیش بهتر از چیزی بوده که مردم فکر میکنند…
***
یکی از دلایلی که شاید باعث شده بسیاری از مردم تحت تاثیر عملکرد گریلیش در این فصل قرار نگیرند، این است که تعداد لحظات جادویی او کمتر بوده است. چرا؟ خب، این بازیکن 26 ساله در 58 درصد از دقایق ممکن در لیگ با پیراهن سیتی به میدان رفته- کمترین میزان بازی در چهار سال اخیر.
مصدومیت از ناحیه استخوان ساق پا باعث شد که گریلیش 12 بازی را در مقاطع پایانی فصل گذشته از دست بدهد، قادر به همراهی تیمش نباشد و نتواند رکوردش را بهبود ببخشد. اهمیت او برای استون ویلا به حدی بود که غیبتش مصادف با افتی شد که سرآغاز برکناری دین اسمیت از هدایت این تیم بود.
گریلیش این فصل جزو انتخابهای ثابت برای ترکیب اصلی سیتی نبوده و پپ گواردیولا ترجیح داده که بیشتر از فیل فودن و رحیم استرلینگ در سمت چپ استفاده کند.
سازگاری با مطالبات تیم گواردیولا برای هیچ بازیکنی آسان نیست و گریلیش موظف شده که روی ابعاد متفاوتی از فوتبالش کار کند- شامل نقشی ناآشناتر به عنوان شماره 9 کاذب.
بررسی نقش هجومی سمت چپ آشناتر او نشان میدهد که 60 لمس توپ گریلیش در 90 دقیقه در این فصل کمی کمتر از 62.5 لمس توپ او در هر 90 دقیقه در فصل آخر حضورش در ویلاست- اما نکته جالب میزان تفاوت مکان این لمس توپهاست.
احتمال دریافت توپ توسط گریلیش در مناطق عمقی در بازیسازی فصل گذشته ویلا بیشتر بود، چرا که او برای شروع حمله به دنبال توپ بود. او در سیتی میتواند روی نظم جاگیریاش تمرکز کرده، در کنارهها بماند تا دفاع حریف را باز نگه دارد و در مناطقی هجومی جلوی زمین حضور داشته باشد.
سبک او هم کمی تغییر کرده چون بیشتر از این که به دنبال غلبه بر یار مستقیمش باشد، با ارسال توپ به هم تیمیهایش اعتماد میکند. میانگین پایینتر 2.7 دریبل در هر 90 دقیقه در امسال در مقایسه با 3.8 دریبل در هر 90 دقیقه در سال گذشته در طول یک فصل نیز با این موضوع همخوانی دارد.
بنابراین باید گفت بله، او دقایق کمتری بازی کرده است. بله، نقش او کمی متفاوت است. اما آیا به اندازه فصل گذشته خلق موقعیت کرده است؟ گریلیش در مصاحبه اخیرش با بیبیسی خودش به دنبال پاسخ به این سوال بوده است.
گریلیش گفت:” من با سرمربی و آنالیزورهای سیتی نشسته بودم و آنها آمارهایی را به من نشان دادند که دوست دارید به عنوان یک بازیکن هجومی ببینید اما این آمارها گلها و پاس گلها نیستند. آمارهایی مثل پاس گلهای مورد انتظار، چون اینجاست که شما توپی را برای کسی حاضر و آماده میکند و آنها از آن استفاده نمیکنند.”
او اشتباه نمیکند. به زبان ساده، پاس گلهای مورد انتظار در واقع ارزش گلهای مورد انتظار شوتی را که پاس برای آن ارسال شده اندازهگیری میکند و در نهایت نشانگر قابل اعتمادتری از خلاقیت یک بازیکن است.
به تمام بازیکنانی که بیشتر از 900 دقیقه در این فصل لیگ برتر بازی کردهاند نگاه کنید، نرخ 0.33 پاس گل مورد انتظار گریلیش در جریان بازی (نه از روی ضربات آزاد یا کرنرها) در هر 90 دقیقه بالاتر از هر بازیکن دیگری است. علیرغم خروجی پاس گل پایین او، این نشان میدهد که او در هر سه بازی یک پاس ارسال کرده که ارزش پاس گل را داشته است.
به مثال زیر برابر منچستریونایتد توجه کنید. گریلیش به کنار میکشد تا توپ ارسال از سوی رودری را دریافت کند، در حالی که آرون ونبیساکا به سمت او حرکت میکند.
او حریف را تحت فشار قرار داده و با سرعت به سمت خط عرضی میرود و سپس توپ را در حالی به عقب میفرستد که مدافعان یونایتد به سمت دروازه خودشان عقب کشیدهاند.
پاس خطرناک او در فضای باز به ایلکای گوندوغان میرسد اما همتیمی او نمیتواند این توپ را به گل تبدیل کند و آن را به بیرون میزند. گریلیش فرصتی بسیار ارزشمند خلق کرد اما این توپ به پاس گل تبدیل نشد.
گریلیش در هر 90 دقیقه 2.4 موقعیت در جریان بازی خلق کرده که پس از کوین دیبروین، هم تیمی او در سیتی، با 2.5 خلق موقعیت در هر 90 دقیقه در لیگ برتر در رده دوم است- همین آمار بیش از پیش نشان میدهد که آمارهای اساسی او در این فصل به هیچ وجه ضعیف نبوده است.
همانطور که در تصویر زیر میبینید، بسیاری از این شانسها روی پیش بردن توپ توسط او به مناطق جلویی زمین و سپس ارسال پاس رو به عقب برای یک همتیمی که بتواند شوتی به سمت دروازه بزند ایجاد شده است.
گریلیش خودش علاقه بسیاری به این آمارهای مربوط به خلق موقعیت دارد.
” من این آمارها را دوست دارم. چون هیچ ضربه شروع مجددی نمیزنم. من این را نشانه خوبی میدانم چون این من هستم که در جریان بازی خلق موقعیت میکنم.”
متاسفانه آمار سه پاس گل در این فصل لیگ برتر نشانگر خلاقیتی که گریلیش ارائه کرده، نیست. رکورد هفت پاس گل مورد انتظار او نشان میدهد که آمار پاس گلهای او باید بیشتر از دو برابر این عدد باشد.
با این که گریلیش هر سه بازی موقعیتی خلق کرده که ارزش یک پاس گل را داشته اما نرخ واقعی پاس گل او به یک پاس در هر شش یا هفت بازی نزدیکتر است.
این عملکرد پایینتر از حد انتظار کمی با عملکرد فراتر از انتظار فصل گذشته مطابقت دارد و گریلیش هم خودش این موضوع را تایید میکند.
” وقتی به سال گذشته نگاه میکنم، پاس گلهایی را روی مناطقی ارسال میکردم که میدانستم همه در انتظار من هستند. توپی روی محوطه جریمه میآمد و کسی بود که آن را وارد دروازه کند.”
او این بار هم اشتباه نمیکند. 10 پاس گل گریلیش در جریان بازی از مجموع 6.7 پاس گل مورد انتظار در فصل گذشته به ثبت رسید. او کاملا با خلاقیتش در پاسهایی که ارسال کرده، همخوانی داشت اما رکوردهای او نشانگر تضاد در خروجی بین این فصل و فصل گذشته است.
برخلاف این فصل، میتوانیم مثالی از پاسی با ارزش کمتر را ببینیم که به پاس گل تبدیل شد. اینجا، گریلیش را با توپ در نزدیکی نیمه زمین برابر لیورپول میبینیم. او به سمت دیگر میرود تا از فابینیو که به سمت او میآید فرار کند و اولی واتکینز را میبیند که از خط طولی سمت چپ نفوذ میکند.
او پاس رو به جلوی خوبی برای واتکینز میفرستد تا به سمت آن بدود و از خط دفاعی لیورپول عبور کند…
… اما وقتی واتکینز اولین لمس توپ را دارد، فاصلهاش با دروازه برای زدن این گل زیاد است.
واتکینز عملکردی عالی در پیشروی با توپ و دوختن آن به گوشه بالای دروازه دارد اما باید به این نکته اشاره کنیم که خطر این پاس گریلیش به اندازه مثال بالا برابر منچستریونایتد در این فصل نبود.
او پیش از آن نیمه نهایی جام حذفی گفت:” وقتی شما پاس گلی ارسال نمیکنید، توپی را روی محوطه جریمه میفرستید و ثمری ندارد. من نیاز دارم که چند فرصت خوب به دست آورم و میدانم که این اتفاق رخ خواهد داد.”
اگر گریلیش این آمارها را بالا نگه دارد، این ادعا که شانس به او رو خواهد کرد را ثابت میکند.
شاید باید به این نکته اشاره کرد که گریلیش هنوز یکی از “آن” بازیها را نداشته، دیداری که هر شانسی که ایجاد میکند یک پاس گل باشد و هر شوتی که بزند به گل تبدیل شود.
فقط به بازی برگشت مرحله نیمهنهایی لیگ قهرمانان برابر رئال مادرید نگاه کنید. گریلیش به عنوان بازیکن تعویضی به زمین رفت و دوبار در آستانه گلزنی قرار گرفت اما دفع توپ درخشان فرلان مندی روی خط دروازه و مهار فوقالعاده تیبو کورتوا باعث شد که این اتفاق رخ ندهد. اگر هرکدام از این دو توپ وارد دروازه شده بود، سیتی صعود میکرد و گریلیش قهرمان این تیم میشد. این اتفاقات تفاوتهای بسیار کوچک اما مهمی را رقم میزنند.
اگر او نیازی به الگو داشته باشد، کافی است به سمت دیگر رختکن نگاه کند. دیبروین هفته گذشته در سطح دیگری بود و روی گل مورد انتظار 0.8 توانست چهار گل برابر وولوز به ثمر برساند- پیش انداختن این تیم روی هر موقعیت.
در نهایت این بازدهی- خصوصا پاس گلها- نشان میدهد که گریلیش فصلی ناامیدکننده برای مدیران باشگاه جدیدش داشته اما کافی است کمی عمیق شوید تا ببینید که آمارهای گریلیش عملکرد خوبی را نشان میدهند.
خریدهای جدید اغلب به یک فصل زمان نیاز دارند تا با بازی تحت هدایت گواردیولا سازگار شوند. از دیدگاه هجومی، مثالهایی مانند استرلینگ، لروی سانه، ریاض محرز و برناردو سیلوا شواهد خوبی در هنگام بررسی آمارهای خلق موقعیتشان هستند.
خصوصا با توجه به حضور قریب الوقوع ارلینگ هالند، جای تعجب ندارد اگر گریلیش را ببینیم که فصل آینده با پاس گلهایش تاثیرگذاری بیشتری را در سیتی به نمایش بگذارد.