آنالیز: چگونه پیروزی 4-0 لیورپول مقابل منچستریونایتد، تفاوت سطح دو تیم را نشان داد

یونایتد همانطور که هست به نظر می‌رسید- تیمی از هم پاشیده بدون سبکی مشهود و با کمبود هشداردهنده جسارت (که شامل زمان مالکیت توپ هم می‌شود)، اشتیاق و جنگندگی که علاوه بر تمام این‌ها اثری از کیفیت هم در آن دیده نمی‌شود.

هفت‌یک- چهار دقیقه از بازی گذشته بود که لیورپول اولین گل بازی را به ثمر رساند. سیزده پاس رد و بدل شده بود که لیورپول اولین گل بازی را زد. روند این بازی، با یا بدون توپ، در واقع مثال دیگری از شکاف بین این دو تیم بود.

منچستریونایتد سه ضربه شروع مجدد از دروازه در 25 دقیقه ابتدایی بازی داشت. داوید دخیا دو توپ را مستقیم به بیرون زد- یورگن کلوپ، سرمربی لیورپول، مجبور شد از یکی از آنها فرار کند- و در مورد سوم که یونایتد سعی داشت از دفاع بازی‌سازی کند، یک فوتبال فاجعه‌بار را به نمایش گذاشت. اگر بخواهیم کاملا منصف باشیم، یونایتد توانست سه پاس درست روی این سه شروع مجدد ارسال کند.

یونایتد همانطور که هست به نظر می‌رسید- تیمی از هم پاشیده بدون سبکی مشهود و با کمبود هشداردهنده جسارت (که شامل زمان مالکیت توپ هم می‌شود)، اشتیاق و جنگندگی که علاوه بر تمام این‌ها اثری از کیفیت هم در آن دیده نمی‌شود. شاید بر این اساس بتوان دخیا را بخشید که فکر کرده بهترین استراتژی روی ضربه شروع مجدد از دروازه این است که توپ را به دورترین نقطه ممکن از دروازه یونایتد بفرستد.

مسیر لیورپول در هنگام کاشته شدن توپ جلوی دروازه توسط آلیسون متفاوت بود. آنها با ترکیبی از صبوری، اعتماد، جاگیری و الگوی اجرایی درستی از پاسکاری و جابجایی که منفعت زیادی برای بازیکنان کلوپ به همراه داشت، توانستند به راحتی یونایتد را در هم بکوبند.

گل اول با پاس آلیسون به ترنت الکساندر آرنولد شروع شد که در پستی دفاعی قرار داشت و حضورش در این پست باعث می‌شد که بتواند پاسی را آزادانه دریافت کند. یونایتد پرس سه نفره‌ای داشت- البته استفاده از کلمه “پرس” در اینجا بسیار سخاوتمندانه است.

 

 

الکساندر آرنولد به جوئل ماتیپ پاس داد که پا به توپ رو به جلو رفت و امیدوار بود که یکی از مهاجمان یونایتد به سمت او پیش رفته و او بتواند با ارسال پاس به تیاگو آلکانتارا، او را از جریان بازی خارج کند. با این حال بازیکنان یونایتد سر جایشان ماندند- این مشخصا یک تاکتیک و قابل درک بود. آنها سعی کردند به بازیکنان لیورپول اجازه ندهند که توپ را از آنها عبور دهند و با ارسال یک پاس از مخصمه رها شوند. برای انجام این کار، سه بازیکن یونایتد باید فاصله‌شان را به درستی رعایت می‌کردند.

 

 

ماتیپ در نهایت توپ را برای ویرژیل فن‌دایک فرستاد و این مدافع هلندی آن را رو به عقب به آلیسون می‌دهد. در این مقطع، برونو فرناندز تصمیم می‌گیرد آلیسون را دنبال کند. مشخص نیست که چرا او چنین تصمیمی گرفت اما در حقیقت این ویژگی یونایتد و فرناندز است که اغلب به صورت فردی پرس می‌کند- این سبک از نفوذ می‌تواند خوب به نظر برسد اما کاری بیهوده است، مگر این که هم‌تیمی‌ها با آن همراه شده و پرس جمعی را به کار بگیرند. آلیسون می‌توانست و می‌بایست از پیشروی بیهوده فرناندز استفاده کرده و توپ را به تیاگو می‌رساند تا لیورپول از این پرس رها شود.

 

 

آلیسون در عوض پا به توپ حرکت کرده، از فرناندز فاصله گرفته و سپس آن را به فن‌دایک می‌دهد که پاسی برای تیاگو ارسال می‌کند.

 

 

تیاگو به سمت داخل می‌چرخد، توپ را برای ماتیپ می‌اندازد و این نکته قابل توجه است- از دیدگاه منچستریونایتد- که لیورپول به آسانی از فشار خارج می‌شود. پل پوگبا به درستی با هیچکس یارگیری نکرده و آنتونی الانگا به فضای میانی رفته تا با فابینیو سر و کار داشته باشد- بازیکنی که نیازی به نگرانی درباره او نبود، اگر فرناندز چند متر عقب کشیده و خودش را در مسیر متوقف کردن آن پاس قرار می‌داد. ماتیپ توپ را به الکساندر آرنولد رسانده و لیورپول حمله‌ای را تدارک می‌بیند.

 

 

اتفاقی که پس از آن رخ می‌دهد روند همیشگی و شناخته شده لیورپول است- ایجاد مثلث در هر سمت زمین با حضور یک مدافع کناری، یک شماره هشت و یک مهاجم کناری. در این صحنه این مثلث از الکساندر آرنولد، جوردن هندرسون و محمد صلاح تشکیل شده بود. هندرسون حالا می‌توانست این الگوی در حال شکل گرفتن را ببیند- الکساندر آرنولد پا به توپ پیش می‌آمد اما کاپیتان لیورپول به جهت مخالف می‌دوید تا در نقطه آغاز مثلث قرار بگیرد و در پستی حضور داشته باشد که به صلاح اجازه می‌داد توپ را برای او “آماده” کند.

 

 

شما می‌توانید این مثلث لیورپول را در زیر ببینید. صلاح پشت به دروازه در آستانه دریافت توپ از الکساندر آرنولد است. صلاح آن را برای هندرسون ارسال می‌کند که پست عمقی‌ترش به او اجازه می‌دهد که توپ را سر ضرب جلوی پای سادیو مانه بیاندازد که آزاد است.

کلوپ آزادی عمل کاملی به این بازیکنان داده که در این ساختار در هر پستی که می‌خواهند، قرار بگیرند؛ به عبارتی دیگر، قرار گرفتن در این سه پست بسیار مهم‌تر از این است که هرکسی نقش مشخصی داشته باشد.

 

 

در همین حال پوگبا با مارتین اتکینسون، داور بازی، یارگیری کرده است.

 

 

عکس بعدی مسائل بسیاری را از لیورپول و یونایتد و این که چرا آنها از هر جهت در مسیر متفاوتی در حال حرکت هستند، نشان می‌دهد. پاس رو به عقب صلاح انگیزه‌ای برای او و الکساندر آرنولد است که برای توپ بعدی با سرعت پیش بروند- نفر سوم از پشت نفوذ می‌کند. دیوگو دالوت (شماره 20) در این مقطع در سمت نزدیک به دروازه کنار صلاح است (با دایره مشخص شده) و الانگا هم در سمت نزدیک به دروازه الکساندر آرنولد قرار دارد (او هم با دایره مشخص شده) اما این شرایط مدت زیادی پایدار نمی‌ماند.

 

 

این توپ در همان لحظه به مانه می‌رسد اما الکساندر آرنولد پیش از آن هشت یا 9 متر از الانگا فاصله گرفته- مسئله سرعت نیست، مسئله اشتیاق است. صلاح هم در فضای بیرونی جلوتر از دالوت است.

مانه هم می‌تواند در میانه زمین توپ را در اختیار گرفته و بچرخد چون هری مگوایر قادر به تصمیم‌گیری نیست- کاپیتان یونایتد نمی‌داند که باید عقب بکشد و از فضای پشتش محافظت کند یا به مانه نزدیک شده و به این مهاجم لیورپول اجازه چرخیدن و پیشروی ندهد. مگوایر در آخر هیچ یک از این دو کار را انجام نداده و حضوری بی‌فایده دارد که تقریبا شرایطی مشابه 10 دقیقه حضور پوگبا در زمین است.

 

 

لیورپول در اینجا فقط در یک کورس در بال راست برنده نشد، بلکه در دو کورس برنده شد- رقابت صلاح و الکساندر با یکدیگر روی یک توپ شدیدتر بود تا رقابتی که هر یک از بازیکنان یونایتد با آنها داشت.

 

 

اگر سوال دارید که چطور لوییس دیاز هم آزاد بود، باید بدانید که ویکتور لیندلوف تصمیم گرفت پیش رفته و آفساید را در هنگام ارسال توپ از سوی مانه برای صلاح پر کند.

 

 

به عنوان نکته نهایی در این گل، شاید مطرح کردن این سوال که چرا الانگا، یک مهاجم، تلاش بیشتری برای دنبال کردن الکساندر آرنولد نداشت یا بررسی وظایف دفاعی هر یک از بازیکنان هجومی دیگر یونایتد کمی سختگیرانه به نظر بیاید.

با این حال، عکس زیر مثالی از موقعیت نادری است که جای دو تیم عوض شده بود. این صحنه‌ای در نیمه اول است، لیورپول 0-2 جلوست و یونایتد از بال چپ آنها در حال پیشرفت است. مانه که با دایره مشخص شده مهاجم لیورپول است، او حتی مهاجم کناری هم نیست. او می‌توانست اجازه نفوذ به آرون ون‌بیساکا بدهد. یا می‌توانست او را در اختیار اندرو رابرتسون قرار دهد. در عوض با سرعت برای دفاع عقب می‌کشد…

 

… ون‌بیساکا را با ترکیبی از سرعت، قدرت و عزم راسخ مجبور به ارسال سانتری بلند و بیهوده می‌کند…

 

 

… و یک اوت برای تیمش می‌گیرد.

 

 

اما از سوی دیگر، یک ضربه دروازه برای منچستریونایتد به چه شکل است؟

پاسخ این سوال را چهار دقیقه پس از گل اول لیورپول می‌گیریم. مگوایر و فیل جونز در محوطه جریمه منتظر دریافت توپ هستند اما به نظر نمی‌رسد که هیچ یک از این دو مدافع بخواهند برابر پرس سه نفره لیورپول بازی کنند. دخیا با دست‌های باز از خودش می‌پرسد که باید چه کار کند.

 

 

این دروازه‌بان توپ بلندی را فرستاده و ون‌بیساکا، وینگ-بک راست یونایتد، را هدف قرار می‌دهد.

 

 

این توپ مستقیما از زمین بیرون می‌رود و یونایتد مالکیت توپ را به لیورپول برمی‌گرداند.

 

 

سه دقیقه می‌گذرد و ضربه دروازه دیگری نصیب یونایتد می‌شود. همان شرایط تکرار می‌شود- – مگوایر  و جونز در موقعیت دریافت پاس آزاد در محوطه جریمه خودی هستند… اما در نگاه اول تمایل زیادی برای دریافت توپ ندارند. در واقع مگوایر فورا برای ارسال توپ بلند دیگری به سمت راست جاگیری می‌کند.

 

 

دخیا گزینه‌هایش را سبک و سنگین می‌کند، لحظه‌ای به چپ نگاه می‌کند، مگوایر همچنان رو به جلو قدم برمی‌دارد- حالا دیگر شانس ارسال توپ برای او وجود ندارد- و دروازه‌بان یونایتد بار دیگر همان کار را تکرار می‌کند.

 

 

پاس مورب بلند دیگری به سوی ون‌بیساکا…

 

 

… و نتیجه مشابه. کلوپ مانند تماشاگری در کنار زمین گلف سعی می‌کند از برخورد توپ با خودش جلوگیری کند و به سمت دیگری حرکت می‌کند. آیا این حرکت- – سعی برای رساندن توپ به ون‌بیساکا در نیمه زمین- واقعا ضربه دروازه منچستریونایتد در سال 2022 است؟

 

 

شاید این بهترین کار بود. روی ضربه دروازه سوم یونایتد، آنها سعی کردند از دفاع بازی‌سازی کنند و این فاجعه بود. البته که لیورپول در پرسینگ فوق‌العاده است و منچسترسیتی هم در نیمه‌نهایی جام حذفی در روز شنبه متوجه این موضوع شد. با این حال، یونایتد واقعا کمکی به خودش در آنفیلد نکرد، به حدی که تماشای این فاز از بازی آنها ناراحت‌کننده بود.

لیورپول پنج بازیکن را مامور پرس کرده بود و جاگیری کم‌عرض آنها باعث شده بود که راه ارسال توپ به برونو فرناندز و نمانیا ماتیچ، دو هافبک این تیم، قطع شود. در واقع این پنج بازیکن لیورپول و خصوصا دیاز و هندرسون در دو طرف تیاگو طوری جایگیری کرده بودند که به نظر می‌رسید تله‌ای برای حریف تدارک دیده‌اند تا توپ را به کناره‌ها بفرستد چون به خوبی می‌دانستند که یونایتد ابزار کافی برای بازی‌سازی از دفاع تحت فشار را ندارد.

هفت بازیکن یونایتد در تصویر زیر حاضر هستند، بنابراین از نظر تعداد بازیکن بر لیورپول برتری دارد، هرچند وقتی توپ به جریان می‌افتد و دخیا به جونز پاس می‌دهد، دیگر چنین احساسی وجود ندارد.

 

 

این توپ در حالی از پای راست جونز جدا می‌شود که هر پنج بازیکن لیورپول در حال پرس هستند- با شدت و قدرت.

 

 

لیندلوف تصمیم می‌گیرد که توپ را در حالی که موقعیت بدنی بسته‌ای دارد دریافت کند- چیزی که مدافعان یونایتد بارها و و بارها انجام دادند (بیشتر از همه مگوایر)- به جای این که به توپ اجازه دهد که از او عبور کرده و جلوی پایش بیفتد و آن در کنار خط طولی زمین دریافت می‌کند و حالا تیم رانگینک به دردسر بزرگی افتاده است. پرس پنج نفره لیورپول فضا را کاملا بر آنها بسته و لیندلوف تنها یک گزینه برای ارسال پاس دارد و توپ را بار دیگر با پای راستش به فضای میانی بفرستد- پاس کوتاهی در فضای میانی برای برونو فرناندز.

 

 

دیاز در تصویر زیر قابل تشخیص نیست چون بسیار به لیندلوف نزدیک است. تیاگو هم که با دایره نشان داده شده به زودی تمامی راه‌های فرناندز را خواهد بست.

 

تیاگو به همان آسانی که پدر و مادری شکلات را از بچه‌اش می‌گیرد، توپ را از این هافبک یونایتد می‌گیرد. هفت ثانیه و دو پاس از یونایتد (سه پاس اگر بخشنده باشیم و آن پاس لیندلوف که به فرناندز رسید و پس از آن تیاگو آن را ربود هم حساب کنیم) و لیورپول بار دیگر توپ را در نزدیکی محوطه جریمه یونایتد پس می‌گیرد.

شروع مجددها در فوتبال قابل کنترل هستند. اما بازیکنان یونایتد همچنان طوری رفتار می‌کنند که انگار فقط همه چیز را سرهم می‌کنند تا پیش بروند.

 

 

از سوی دیگر، همه چیز برای لیورپول بسیار طبیعی و روان پیش می‌رود و این موضوع بیشتر از هر زمانی دیگری در حرکات منجر به گل دوم آنها دیده می‌شود.

فابینیو، تیاگو، رابرتسون، تیاگو، آلیسون، ماتیپ، آلیسون، ماتیپ، الکساندر آرنولد، فابینیو، صلاح، هندرسون، رابرتسون، تیاگو، صلاح، هندرسون، الکساندر آرنولد، هندرسون، فابینیو، هندرسون، ماتیپ، دیاز، ماتیپ، مانه، صلاح؛ 25 پاس، 75 ثانیه مالکیت توپ، یک گل تماشایی.

دیاز که در تصویر زیر با دایره مشخص شده مالکیت توپ را در فاصله 30 متری دروازه یونایتد به دست آورده و سپس آن را برای فابینیو می‌فرستد تا آغازگر این روند باشد.

 

 

لیورپول توپ را بار دیگر رو به عقب به آلیسون می‌رساند- اینطور احساس می‌شد که آنها در حال بازی دادن یونایتد هستند- و پس از آن همان مثلث‌ها را این بار در سمت راست تشکیل می‌دهد. هندرسون که نزدیک به خط طولی دورتر است هجومی‌ترین بازیکن لیورپول در تصویر زیر به حساب می‌آید. الکساندر آرنولد به سمت داخل رفته و از نظر جایگیری بیشتر نقش یک شماره هشت را ایفا می‌کند که اتفاقی معمول در طول این فصل برای او بوده و می‌داند که باید وارد فضای مقابلش شود تا با هندرسون و صلاح که توپ را در اختیار دارد، این مثلث را شکل دهد.

 

 

شما می‌توانید این مثلث بازیکنان لیورپول را در تصویر زیر ببینید.

 

 

سه ثانیه می‌گذرد و هر سه بازیکن پاس‌هایی رد و بدل کرده و یک پست را عوض کرده‌اند تا یونایتد تنها به دنبال سایه‌ها باشد.

 

 

پاس مانه در آخر این روند یک شاهکار تماشایی است. اما نباید مشارکت ماتیپ را نادیده گرفت که با پاس سر ضرب فوق‌العاده برای مانه توانست چهار بازیکن یونایتد را از جریان بازی خارج کند. اگر ماتیپ وقتی توپ بار دیگر از سوی دیاز به او رسید یک لمس اضافه داشت- و انجام این کار آسان بود چون پاس این بازیکن کلمبیایی خیلی سریع به او رسید و باعث شد زمان کوتاهی برای فکر کردن و بررسی اطرافش داشته باشد- لیورپول باید بار دیگر حمله را از نو شروع می‌کرد. ماتیپ در عوض پاسی تند و تیز و هوشمندانه ارسال کرد.

 

 

اتفاقاتی که پس از آن رخ داد بسیار تماشایی و جذاب بود.

یونایتد حسرت این اتفاق را خورد که دالوت به توپ نزدیک بود اما به تماشای آن اکتفا کرد اما صلاح هم به این خاطر که خیلی سریع از جلو این بازیکن خود را به محوطه جریمه رساند، مورد تمجید قرار بگیرد.

 

 

آگاهی و تکنیک مانه در ارسال این پاس نیز درخشان بود.

 

 

شما می‌توانید زمان زیادی را صرف نگاه کردن به تصویر زیر کنید- و این زمان هرگز هدر رفته به حساب نخواهد آمد.

 

 

صلاح کار را به پایان رساند و این اولین بار در فصل جاری نبود که یونایتد به بدترین شکل ممکن از عمق تیمش از لیورپول ضربه خورد.

 

 

گری نویل به خوبی این شرایط را در گفتگو با اسکای اسپورت خلاصه کرد:” دخیا هیچ چاره‌ای نداشت و در حال تماشای افتضاح مقابل چشمانش بود.”

 

عنوان اصلی مقاله: United’s pitiful goal kicks, Liverpool’s triangles and a difference in desire نویسنده: Stuart James نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 20 آوریل 2022
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *