آنالیز: چلسی حذف شد اما تاکتیک توخل مقابل رئال درست بود
هفتیک- در نهایت پیروزی 4-5 رئال مادرید برابر چلسی در مجموع دو بازی رفت و برگشت نشانگر سبک این دو مربی است.
چلسی میتواند از این که نتوانست در طول این دو بازی به مرحله بعدی صعود کند احساس ناراحتی و ناامیدی داشته باشد. تیم توماس توخل ساختار هوشمندانهتری داشت، در انجام پرسینگ در مناطق هجومی برتر بود و در پیش بردن توپ بهتر ظاهر شد.
اما این یک پیروزی کلاسیک برای کارلو آنچلوتی بود. ساختار تیم او گاهی به شکلی دراماتیک از هم میپاشید. آنها گاهی پس از بازپسگیری مالکیت توپ قادر به پیش بردن آن نبودند و به آسانی آن را بار دیگر به چلسی واگذار میکردند. اما این مربی ایتالیایی هنوز استاد گرفتن بهترین بازی از بازیکنان درجه یک است، خصوصا بازیکنان باتجربه که نیازی به هدایت فردی زیادی ندارند.
پیروزی در این دو بازی اساسا به واسطه حضور دو بازیکن به دست آمد: کریم بنزما که سه گل در دیدار رفت و یک گل در دیدار برگشت به ثمر رساند و لوکا مودریچ که پاس گل دیگر رئال در این بازی را با پاسی تماشایی و بیرون پا برای رودریگو ارسال کرد.
چلسی تیم منسجمتر میدان بود اما رئال بازیکنان درخشان زمین را در اختیار داشت.
هرچند اگر فقط عملکرد دو تیم در بازی برگشت را ارزیابی کنیم، این یک پیروزی برای چلسی ِ توخل بود. آنها در وقت قانونی بازی با نتیجه 1-3 پیروزی شدند و در وقتهای اضافه نیز با نتیجه 2-3 برنده میدان بودند. گل مارکوس آلونسو نیز به دلیل خطای هند مردود اعلام شد. در مجموع، برنامه توخل به خوبی جواب داد- و دو گل از گلهای چلسی نیز بسیار عالی بود.
تصویر زیر الگوی کلی این بازی را نشان میدهد. با استفاده از سه دفاع سه و چهار نفره در هفتههای اخیر، برنامه توخل در اینجا ترکیبی از هر دوی آنها بود: استفاده بیشتر از دفاع سه نفره در هنگام حمله، استفاده بیشتر از دفاع چهار نفره در هنگام دفاع.
جالبترین نکته نقش وینگ-بکها بود. آلونسو در سمت چپ با قدرت پیشروی میکرد که باعث شد فدریکو والورده برای حفظ ساختار دفاع پنج نفره عقب بماند. روبن لوفتوس چیک در سمت راست به فضای میانی زمین میآمد تا به مقابله سه در برابر سه چلسی در خط میانی کمک کند و این به کای هاورتز، یا ریس جیمز از مناطق دفاعیتر، فرصت میداد که از بال راست پیشروی کنند.
هاورتز و تیمو ورنر از کنار بازی میکنند و میسون مونت نقش شماره 10 را ایفا میکرد.
و در حالی که تماشای این دو بازی و انتخاب بنزما به عنوان عامل تعیینکننده منطقی به نظر میرسد، دو گل از گلهای چلسی به این خاطر به ثمر رسید که آنها از مهاجم نوک مشخصی استفاده نکرده و از وینگ-بکها برای دور کردن مدافعان میانی رئال از پست خودشان استفاده کردند.
اینجا به گل اول نگاه میکنیم. لوفتوس چیک به سمت مناطق میانی و پست بازیکن شماره 10 آمد و فضایی بین خطوط پیدا کرد، در حالی که جیمز در کناره سمت راست حضور داشت. متئو کواچیچ توپ را به لوفتوس چیک میرساند…
و این باعث میشود که داوید آلابا و ناچو، دو مدافع میانی رئال مادرید، برای بستن مسیر او پیش بروند. لوفتوس چیک فورا توپ را با ارتفاعی عجیب برای ورنر ارسال میکند…
… و او با هوشمندی توپ را در مسیر مونت پیش میاندازد و این بازیکن به سمت فضایی که در میانه دفاع رئال ایجاد شده فرار میکند…
… پیش از آن که ضربه پایانی آرام و درخشانی را بزند. به این نکته توجه کنید که مدافعان میانی رئال هر دو در خارج از محوطه جریمه پشت سر گذاشته شدهاند و دو مدافع کناری مجبور به پوشش جای خالی آنها در تلاش برای متوقف کردن مونت هستند.
پس از ضربه سر خوب آنتونیو رودیگر از روی نقطه کرنر که چلسی را 0-2 پیش انداخت، گل سوم آنها هم به گل اول شباهت داشت.
تغییر در سمت چپ یعنی کواچیچ در پست دفاع چپ حضور دارد، ورنر در بال چپ است و آلونسو به صورت موقت در پست مهاجم نوک قرار گرفته است. او به سمت توپ آمد و ورنر با پاسی آن را جلوی پای او انداخت.
آلونسو اینجا نقش یک مهاجم سایه کامل را ایفا کرد، عقب کشید تا ناچو را از خط دفاعی دور کند، از بدنش استفاده کرد تا از توپ محافظت کند و سپس آن را برای کواچیچ انداخت. حرکات آلونسو نشانهای برای ورنر بود که با سرعت به سمت فضای ایجاد شده حرکت کند…
…. و توپ درخشان ارسال شده از سوی کواچیچ در پشت دفاع درست در مسیر نفوذ او قرار گرفت. ورنر نیازی نداشت که پیش از زدن ضربه پایانی دو مدافع را از سر راهش بردارد.
پیش افتادن با نتیجه 0-3 در برنابئو به همان اندازه که به نظر میرسد عالی است اما پویایی چلسی با پاس گل درخشان و چشمنواز مودریچ از کار افتاد.
تاکتیک ابتدایی آنچلوتی نامتوازن به نظر میرسید اما او به خاطر تعویضهایی که انجام داد، شایسته تحسین است. رودریگو تقریبا بلافاصله پس از ورود به زمین توانست گلی که نتیجه را در مجموع دو بازی رفت و برگشت مساوی کرد به ثمر برساند. تونی کروس از این که تعویض شد، خوشحال نبود اما ادواردو کاماوینگا، جانشین او، در دقایق پایانی درخشان ظاهر شد. و خروج ناچو به دلیل مصدومیت به این معنا بود که آنچلوتی، دنی کارواخال را به مرکز دفاع برد و او در این پست راحتتر از ناچو به نظر میرسد و در عین حال بازی در دفاع میانی برای او راحتتر از دفاع راست بود.
همچنین باید به این نکته اشاره کرد که این اولین بازی لیگ قهرمانان بود که پس از حذف قانون گل زده در خانه حریف به وقت اضافه کشیده شد. و در حالی که اگر این قانون حذف نشده بود هم این اتفاق رخ میداد- هر دو بازی با نتیجه 1-3 به پایان رسید- این شرایط جدیدی برای نیم ساعت پایانی بازی به حساب میآمد.
پیش از این، قانون گل زده در خانه حریف عاملی برای ایجاد توازن در وقت اضافه و جریمهای قابل توجه برای تیم مهمان بود که باید 30 دقیقه را بدون بهره بردن از امتیاز بازی در خانه سپری میکرد.
از نظر آماری برگزاری بازی برگشت در خانه به سود شماست، چرا که 55 درصد دیدارهایی که به وقت اضافه کشیده شده (بدون در نظر گرفتن پنالتیها) با پیروزی تیمی که از امتیاز میزبانی بهره میبرد به پایان رسیده است. حدود 31 درصد از این موارد با پیروزی تیم مهمان همراه بوده است. وقت اضافه در 14 درصد باقی مانده نیز با تساوی 1-1 یا 2-2 به پایان رسیده که به معنای برتری تیم مهمان بر اساس قانون گل زده در خانه حریف بوده است.
به عبارت دیگر، وقت اضافه قبلا حدود 55 به 45 درصد به سود تیم میزبان بود- تعادلی بسیاری خوب. بدون قانون گل زده، تیم میزبان از امتیاز بسیار بیشتری بهره میبرد و رئال مادرید اولین تیمی بود که از این امتیاز برخوردار شد.