چگونه ویارئال با نمایشی غیرمنتظره بایرن مونیخ را غافلگیر کرد
هفتیک- به انجام رساندن این کار آسان نیست اما راه مطمئنی برای شوکه کردن باشگاه بزرگی چون بایرن مونیخ در لیگ قهرمانان وجود دارد. شما باید 90 دقیقه نمایشی آرام و نسبتا خوب در خانه داشته باشید، شاید کمی خوش شانس باشید و یک پیروزی 0-1 در دیدار رفت به دست آورید. ویارئال این کار را انجام داد.
سپس به ورزشگاه آنها میروید که ظرفیتش به اندازه کل جمعیت شهر کوچک اسپانیاییتان به علاوه 20 هزار نفر از دوستان نزدیک شماست و از دار و ندارتان دفاع میکنید. ویارئال این کار را هم انجام داد.
این باشگاه بزرگ مطمئنا بیشترین توپ را روی دروازه شما خواهد آورد اما از گل زدن عاجز خواهد ماند. شاید ریسکهایی را هم مانند فرستادن مدافعان میانی به یک سوم هجومی به کار بگیرد. در این زمان است که شما روی ضدحملات به آنها ضربه میزنید. توپ را تا جایی که میتوانید در آن زمین چمن سبز درخشان 70 یاردی بلند میاندازید که پشت خط دفاعی آنها پایین بیاید. استارت زدن. دعا کردن. تکرار.
ویارئال به هیچ وجه این کار را انجام نداد. نه، اونای امری ایدههای دیگری داشت.
سه دقیقه و 38 ثانیه از شروع بازی برگشت در مونیخ گذشته بود و در حالی که اکثر تیمهای ضعیفتر در موقعیت آنها در این شرایط سعی در دفاع کردن و تلاش برای حفظ دستاوردشان داشتند، این تیم کوچک اما بلندپرواز لالیگایی سعی در تغییر این سناریوی از پیش نوشته شده داشت.
ویارئال اوتی را از کنار پرچم کرنر خودش پرت کرد- نه بلند، اوتی امن اما کوتاه که سریعا بار دیگر به پرتاب کننده برگشت. پرویس استوپینان میتوانست توپ را دور کند یا حتی آن را از روی خط حمله پیش کشیده بایرن بیاندازد اما این کار را نکرد. ویارئال در عوض شروع به پاسکاری در مثلثهای کوچک در سمت چپ محوطه جریمه خودشان کردند. آنها توپ را تحت فشار به سمت دیگر فرستادند و شروع به پاسکاری در مثلثهای کوچک در سمت راست محوطه جریمه خودشان کردند.
پنج یا شش بازیکن بایرن این رفت و آمد را در یک سوم حریف دنبال کرده و سردرگم به نظر میرسند، انگار که هیچکس قبلا تا این حد دیوانه نبوده که چنین کاری را با آنها انجام دهد. روی پاس سیزدهم پس از در اختیار گرفتن مالکیت توپ بالاخره این پرس شکست و توپ در فضای کناری خط میانی به دنی پارخو رسید که چرخید و به سادگی وارد نیمه زمین بایرن شد.
اما کار ویارئال هنوز تمام نشده بود.
آنها روی پاس بیستم از این توالی بیوقفه توانستند تا خط دفاعی بایرن پیشروی کنند. آرنات دانژوما که شرایط را در محوطه جریمه مناسب ندید، برگشت و با آرامش توپ را بار دیگر به خرونیمو رویی، دروازهبان تیمش، رساند و ویارئال بار دیگر راهش را از دروازه تا خط دفاعی بایرن طی کرد. این توپ روی سی و چهارمین پاس بالاخره به جرارد مورنو، مهاجم درخشان این تیم، رسید که به سمت وسط زمین تغییر مسیر داد و شوتی را به سمت دروازه زد که با اختلاف کمی از بالای دروازه به بیرون رفت.
ویارئال بیشتر از یک دقیقه و نیم مالکیت توپ را در اختیار داشت. در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان. در حالی که آنها قرار بود نهایت تلاششان را برای حفظ پیروزی یک گله برابر یکی از بهترین تیمهای دنیا انجام دهند.
البته که این بازی به هیچ وجه آنطور پیش نرفت. ویارئال در راه کسب این تساوی 1-1 بارها با تمام وجود دفاع کرد و شایستگی صعود به نیمه نهایی را داشت. اما این توالی جسورانه و ماهرانه در ابتدای بازی بسیاری از مسائل را مشخص کرد: تیم امری هراسی نداشت و مهم نبود که بایرن چقدر قرار بود کار را برای این تیم سخت کند، آنها قطعا به خودشان اجازه نمیدادند که عجولانه رفتار کنند.
کنترل ضرباهنگ بازی مهم بود چون بایرن از این ضرباهنگ به عنوان سلاح استفاده میکرد. تیمهای معدودی روی سرعت از آنها ترسناکتر هستند. از 12 باشگاه از پنج لیگ معتبر اروپایی که به مراحل حذفی این تورنمنت راه پیدا کردند، تنها لیورپول (که علاقه زیادی به استفاده از توپهای بلند دارد) پاسهای رو به جلوی بیشتر در هر تلاش برای حمله داشته و تنها اتلتیکو مادرید (که علاقه زیادی به ضدحملات دارد) پاسهای مستقیمتری روی دروازه ارسال کرده است. توپ و میدان را در اختیار بایرن قرار دهید و فضای کافی برای کارهای سرعتی به این تیم بدهید تا آنها شما را به شدیدترین شکل ممکن تنبیه کنند.
علاوه بر این امید زیادی هم برای غلبه بر بایرن وجود نداشت. پس از استفاده از سیستم همیشگی 1-3-2-4 این باشگاه در جریان شکست در بازی رفت، یولیان ناگلزمان سیستم تیمش را به ساختار پر انرژی و هجومیتر 1-4-2-3 که اخیرا به آن علاقه نشان داده بود، تغییر داد. پست هر دو وینگ-بک واقعا وینگر بود، لروی سانه در سمت راست و کینگزلی کومان در سمت چپ. هر دو مدافع میانی حاضر در دو طرف، مدافعان کناری سابق بودند، لوکاس هرناندر در چپ و بنجامین پاوارد در راست. حتی جاشوا کیمیش، هافبک دفاعی، هم پیش از این مدافع راست بود. این بازیکنان توانایی نفوذ و دوندگی دارند.
ویارئال با سیستم 2-2-2-4 که با ساختار دفاعی 2-4-4 تلفیق میشد به میدان رفت که در نهایت وقتی حملات روی محوطه جریمه این تیم شدت میگرفت به 2-3-5 تبدیل میشد که در واقع فقط جمعی از بازیکنان در حال دفاع برابر سانترها بودند. هیچ قدرت هجومی دیگری وجود نداشت، هیچ وینگری در کنارهها منتظر فرصت نبود و هیچ مهاجمی استارت سریعی برای شکل دادن ضدحمله آغاز نمیکرد. در عوض هروقت توپ به بازیکنان این تیم میرسید، آنها آرامش خود را حفظ کرده و خروج از دفاع با پاسکاری مجدد را آغاز میکردند.
آیا این شجاعانه بود؟ آیا احمقانه بود؟ شاید هر دو.
بازیسازی ویارئال به شکل عجیبی با اعتماد به نفس بالا انجام میشد، مدافعان میانی به سمت کنارههای زمین پخش میشدند تا جرات پرس در فضاهای بزرگ را به تیم میزبان بدهند. به جای پاسکاری امن و بازی در کنارهها، مدافعان میانی کناری امری توپ را بار دیگر به فضای میانه زمین برده و به دنبال بازی نه از پشت، بلکه در برابر خط دفاعی بایرن و رساندن توپ به بازیکنان زردپوش در دایره میانی زمین بودند.
با این حال، هر از چندگاهی این توپ در خط میانی بار دیگر به پارخو میرسید و همه چیز از همین جا شروع میشود.
رویی در دقیقه 51 پاس جسورانهای را از روی ضربه دروازه از سه بازیکن قرمزپوش عبور داده و به پارخو رساند. او با سرعت از مدافعان اطرافش عبور کرده و زمان زیادی داشت که توپ را برای مدافعان کناری بفرستد اما در عوض سعی کرد با دومین پاس مستقیم رو به جلو آن را به دایره میانی زمین برساند. کومان توپ را قطع کرد و چند ثانیه بعد، روبرت لواندوفسکی بازی را برای بایرن به تساوی کشاند.
به نظر نمیرسید که زیردریاییهای زرد بتواند نیم ساعت وقت اضافه را دوام بیاورد اما در دقیقه 88 بود که توپ دفع شده در برابر محوطه جریمه ویارئال به پارخو رسید. او آرامش خودش را حفظ کرد. او به دنبال ارسال توپ بلند نبود. درست مانند گل بایرن، او تحت فشار به سمت چپ چرخید، سپس به سمت راست رفت و پس از آن پاسی تماشایی را درست به دایره میانی زمین ارسال کرد.
این بار جیووانی لوسلسو به سمت توپ دوید، مورنو پاسی درخشان را در محوطه جریمه ارسال کرد و ساموئل چوکووئزه گلی را به ثمر رساند که تیمش را راهی مرحله بعد میکرد.
آن دو پاس پارخو روایت کاملی از نحوه پیروزی ویارئال در این بازی بود. او سعی نکرد به سناریو از پیش نوشته برای تیمهای ضعیف وفادار بماند. او زیر توپ نزد و بازی امن را در دستور کار قرار نداد. او توپ را طوری از خطوط بایرن عبور داد که انگار آنها مثل هر تیم دیگری هستند که ویارئال قبلا آنها را شکست داده بود- در آخر واقعا هم همینطور بود.