چگونه پپ و کلوپ دیدار سیتی-لیورپول را به الکلاسیکوی فوتبال انگلیس تبدیل کردند
هفتیک- یورگن کلوپ میگوید این بازی سرنوشت قهرمانی را مشخص نخواهد کرد. قبول است یورگن. اگر تو اینطور میگویی قبول است یورگن. شاید بتوانیم این جمله را در کنار عباراتی مثل “همه حریفان رقبای سختی هستند” و “ما به جدول لیگ نگاه نمیکنیم” در کنار بهترین ترفندهای مربیگری زمان خودمان بگذاریم. در عین حال، بقیه ما این حق را داریم که به واقعیت بازی منچسترسیتی برابر لیورپول اشاره کنیم: دیداری که جذابترین بازی فصل از ماه آگوست است و هرچه فصل جلوتر رفت، اول پیشبینیهای صورت گرفته و سپس انتظارات ایجاد شده و حالا اشتیاق بسیاری که وجود دارد نشان داد که این یکی از بهترین دیدارهای این فصل خواهد بود.
بیشتر از پنج سال از اولین باری که کلوپ و پپ گواردیولا برای اولین بار در محوطه فنی شلوغ لیگ برتر چشم در چشم شدند، میگذرد. آنها در آن زمان رقابتی را شکل دادند که شاید از جذابترین و خالصترین کیفیت فوتبالیای برخوردار باشد که تاریخ فوتبال انگلیس به خودش دیده است. این بازی سازگارتر، سریعتر، پیچیدهتر و نابتر از چیزی است که پیش از آن دیده شده است. نوریچ سیتی 2022 میتواند منچستریونایتد کلاس 1992 را شکست دهد. و پیشرو و رهبر این انقلاب این دو مربی و این دو باشگاه هستند: نبردی که میتواند کلاسیکوی انگلیس لقب بگیرد؛ سفرهای از بهترین خوراکیهایی که این ورزش توان ارائه آن را دارد.
وقتی گواردیولا لیورپول را “دشوارترین حریفی که در 13 سال کارم به عنوان سرمربی با آن روبرو شدهام” توصیف میکند- بالاتر از تیمهایی چون رئال مادرید با ژوزه مورینیو، اتلتیکو مادرید با دیهگو سیمئونه و چلسی با آنتونیو کونته– شاید بتوانید تصویری از سطح بازی در اینجا داشته باشید.
فوتبال انگلیس از دهه 1980 و شاید پیش از آن نتوانسته دو تیم برتر بدون چون و چرا را در عرصه جهانی داشته باشد. و به منظور درک عظمت دستاوردهای گواردیولا و کلوپ باید به اولین دیدار آنها در انگلیس برگشت؛ پیروزی زشت و دوست نداشتنی 0-1 لیورپول در آنفیلد در آخرین روز سال 2016. لیورپول آشفته و شکننده به نظر میرسید. سیتی از هم پاشیده و نامطمئن بود. فهرست آن بازی یادآور ابزار نابالغ و ناپختهای است که این دو مربی در ابتدا مجبور به کار با آنها بودند: راگنار کلاوان و امره جان، کلودیو براوو و نیکلاس اوتامندی. تنها چهار بازیکن از هر کدام از این دو تیم هنوز در این باشگاهها حضور دارند. ضربه سر پیروزیبخش جینی واینالدوم یکی از سه شوت در چارچوب بود. کلوپ پس از این بازی با ناخشنودی تاکید کرد:” ما نمیخواهیم نشان بدهیم چقدر خوب هستیم، ما امتیاز این بازی را میخواهیم.”
سیتی و لیورپول از نظر نگرش روند رو به رشدی را طی کردهاند. هدف گواردیولا و کلوپ از گرفتن نتایج خوب در ابتدای کار یک چیز بود: کسب امتیازی که برای آنها زمان و فضای کافی بخرد تا بتوانند دیدگاههایشان را ابراز کنند. سپس گام بزرگ رو به جلو در فاصله سالهای 2018 تا 2020 برداشته شد: سالهای کشف و شگفتی از تولد و بازسازی دوباره دو تیمی که در حال بررسی محدودیتهای بیشتر از پتانسیل خودشان از نظر تاکتیکی، سبکی و احساسی بودند. طرح و برنامهها کاملا مشخص شده است. میزان تعامل آشناست. مخاطبان علاقمند و بیطرف به صورت ناخودآگاه میدانند که این تیمها چطور به نظر رسیده و چه احساسی را القا خواهند کرد. یک بار دیگر واقعا همه چیز صرفا به گلزنی بستگی دارد.
و اما با همه این دلایل و آشنایی باز هم حس غریبی وجود دارد. این اولین دیدار سیتی و لیورپول در ورزشگاه اتحاد پس از 17 ماه است؛ اولین دیدار پس از بیش از سه سال است که با سر و صدا و شعارهای هواداران به جای هوهوی بیمعنی صندلیهای پلاستیکی خالی در باد برگزار خواهد شد. آنها یکشنبه عصر روبروی هم قرار میگیرند و پس از شنبه هفته بعد بار دیگر در نیمه نهایی جام حذفی در ومبلی به مصاف یکدیگر خواهند رفت و ممکن است برای سومین بار در ماه می در فینال لیگ قهرمانان در پاریس برابر هم به میدان بروند. شرایط دارد ترسناک میشود.
شاید حتی کمی کینهتوزانه شود. با وجود تحسین مشترکی که این دو نفر برای سطح حرفهای یکدیگر قائل هستنند، هیچ صمیمیت فردیای بین گواردیولا و کلوپ وجود ندارد. به هرحال علیرغم تمام شباهتهایی که هست، آنها شخصیتهای کاملا متفاوتی دارند؛ پپ درونگرایی متفکر است و یورگن برونگرایی خوشرو به حساب میآید، پپ نابغهای است که ذهنش اساسا ناشناخته است، یورگن فردی پر حرف است که نمیتواند جلوی خودش را گرفته و از تفکراتش با شما صحبت نکند. کلوپ معتقد است که فوتبال زندگی واقعی نیست، گواردیولا در واقع فکر میکند که فوتبال به نوعی زندگی واقعی است. اگر این دو نفر را از همه جوانب روبروی یکدیگر قرار دهید، نباید شگفتزده شوید که نهایتا یکی یا هردوی آنها از هم بپاشند.
این بازی برای هواداران هم به رقابتی حساس و تلخ تبدیل شده است، از حمله هواداران لیورپول به اتوبوس تیم سیتی پیش از دیدار لیگ قهرمانان در سال 2018 تا انتقادهای همیشگی سیتی از طرفداری مقامات فوتبالی، داوران و رسانهها از لیورپول.
این به خودی خود پیشرفتی جدید است. صفحه ویکیپدیای متعلق به این رقابت در اواخر سال 2019 ایجاد شده است. و اما در قلب این کینهتوزی قبیلهای بین هواداران لیورپول و سیتی تضاد لاینحلی وجود دارد؛ این ایده که چه با پول نفت سیتی یا با تاریخچه و تمدن لیورپول، آنها به تنهایی و بدون داشتن این پیشتوانهها در واقع یاغیان نه چندان قدرتمند جسوری هستند که علیه “قدرت” شورش کردهاند.
این تضاد به واسطه احساس قدرتمندی است که از هویتِ مخالف با اصول نهاد قدرت آنها سرچشمه میگیرد اما سیتی و لیورپول حالا اساسا خودشان عضوی از این نهاد قدرت هستند. هردوی آنها عضوی از توطئه سوپرلیگ در سال گذشته بودند. هر دو جز هفت باشگاه ثروتمند دنیا هستند، حتی با این که منبع درآمد سیتی همچنان جنجالهای قابل توجهی را به همراه دارد.
از نظر فوتبالی و مالی، از پرسینگ تا استعدادیابی و از فرهنگ تا شم تجاری، آنها الگوهایی مثالزدنی از ساختن یک سوپر باشگاه هستند. گواردیولا و کلوپ وقتی سرانجام از این دو باشگاه جدا شوند، بیشترین تعداد مشتری و خواهان را خواهند داشت. با وجود تمام نکات مثبت و منفی، سیتی و لیورپول تجلی نهایی فوتبال مدرن به شیوه خودشان هستند.
و درباره خود این بازی: خب، کسی چه میداند؟ لیورپول تا چه حد احساس جسارت خواهد داشت؟ ترکیب هجومی مورد انتخاب گواردیولا چه خواهد بود؟ دفاع لیورپول چطور برابر تیمی که بیشتر از هر تیم دیگری خودش را به خط دفاعی تحمیل میکند، قرار خواهد گرفت؟ آیا محمد صلاح به دوران اوج برگشته است؟ آیا این روزها دست لیورپول روی نیمکت بازتر است؟
یک تساوی تروتمیز و محتاطانه محتملترین نتیجه است، پس از آن پیروزی سیتی که احتمالا پایانی بر کورس قهرمانی است و سپس پیروزی لیورپول که باعث میشود آنها در فاصله هفت بازی تا پایان فصل با دو امتیاز بیشتر در صدر قرار بگیرند. تنها نکته قطعی این است که در هر حال چیزی در اینجا خواهد شکست و چیزی به پایان خواهد رسید. این فشار واقعا زیاد است، اهمیت و خطر پایانناپذیر است و جای اشتباه بسیار کم است. هر دو تیم تقریبا هیچ مصدومی ندارند. وقفه دیدارهای ملی اخیر به این معناست که آنها به خوبی استراحت کردهاند. هیچ عذر و بهانهای وجود ندارد.
و با این که به نظر میرسد که این یکی از منحصر به فردترین و جذابترین دورانهای فوتبال انگلیس است اما ما احتمالا بیشتر از این که به آغاز آن نزدیک باشیم، به پایان آن نزدیک هستیم. کلوپ شش سال و نیم است که در آنفیلد حضور دارد و گواردیولا تقریبا شش سال پیش به اتحاد آمد. رقابت سیتی و لیورپول پیش از حضور آنها ارزش چندانی نداشت و شاید پس از جدایی آنها هم به شرایط قبلی برگردد. همین دلیل بیشتری برای ستایش این همراستا شدن زودگذر سرنوشتها به حساب میآید؛ لذت بردن از دیداری که نه تنها به ما میگوید که فوتبال در حال حاضر در کجا قرار دارد، بلکه شاید این را هم به ما نشان دهد که فوتبال به کجا میرود.