از کووا تا قطر: چگونه تیم ملی آمریکا به جام جهانی برگشت
هفتیک- واکنشها پس از سوت پایان بازی در سن خوزه کاستاریکا به شکل عجیبی آرام بود. بازیکنان تیم ملی آمریکا با نتیجه 0-2 شکست خوردند اما توانستند مجوز حضور در جام جهانی 2022 را به دست آورند. اما بازیکنان نیمکتنشین عجلهای برای جشن گرفتن نداشتند. این بازیکنان با آرامش به سمت زمین رفته و در وسط میدان به هم رسیدند. آنها با هم به سمت هوادارانی که از آمریکا به آنجا آمده بودند، رفتند و سپس به سمت تونل در سوی دیگر زمین برگشتند.
مشخصا شکست برابر کاستاریکا در دیدار پایانی مرحله انتخابی کونکاکاف چیزی نبود که آنها در رویای رسیدن به جام جهانی دیده بودند. اما واقعیت این است که صعود به جام جهانی نمره قبولی است. تا زمانی که بتوانید به این تورنمنت برسید، افراد کمی هستند که مسیر این رسیدن را به خاطر بیاورند. تیمها به خاطر کاری که در بزرگترین صحنه نمایش ورزشی انجام میدهند، به خاطر آورده میشوند؛ اتفاقاتی که در مسیر رسیدن به این صحنه رخ داده، اهمیتی ندارد.
گرگ بِرهالتر، سرمربی آمریکا، در رختکن ورزشگاه ناسیونال شروع به صحبت درباره به خاطر سپردن این تصویر بزرگ کرد. او روی دستاورد آنها برای رسیدن به این جام جهانی به عنوان جوانترین تیم تاکید کرد. هرچند پیش از آن که صحبتش به پایان برسد، شیشه نوشیدنیای در میان حرفهای باز شد. یک نفر- بسیاری از هم تیمیها بعدها متوجه شدند که او اریک پالمر براون، مدافع میانی 24 ساله این تیم، بود- خیلی زود شیشه را باز کرد.
برهالتر بعدتر در حالی که با لبخندی به پهنای صورتش به سمت اتوبوس تیم که قرار بود او را برای پرواز به نیویورک سیتی و سپس به سمت قطر برای قرعهکشی روز جمعه جام جهانی به فرودگاه برساند، میرفت، به اتلتیک گفت:” من در اوج بودم. من در اوج بودم که او حرفم را قطع کرد.”
با این حرکت نابالغانه بود که هر تنش و ناراحتیای از شکست از بین رفت. جشن واقعی شروع شد. دِه آندره یدلین، مدافع راست تیم، که وقتی آمریکا با شکست برابر ترینیداد و توباگو در کووا در سال 2017 نتواست به جام جهانی قبلی راه پیدا کند هم در زمین بود، پالمر براون را به خاطر این ذوق بیش از حدس سرزنش نکرد. او گفت:” او کمی نابالغانه رفتار کرد. اما جوان است، بنابراین ما از این اتفاق میگذریم.”
عدم موفقیت در صعود به جام جهانی 2018 روح تیم ملی فوتبال آمریکا را آزار داد، باعث پایان یافتن دردناک دوران حضور نسلی از بازیکنان آمریکایی در تیم ملی شده و عواقبی جدی در ساختمان مرکزی فدراسیون فوتبال این کشور به همراه داشت. حالا پس از بیش از چهار سال عصبانیت،تفکر و تامل و اتهامزنی، تیم ملی آمریکا با بازیکنانی جوان و با استعداد که میخواهند این کشور را به آنچه آنها امید دارند آغاز دوران جدیدی در فوتبال مردان این کشور باشد، به جام جهانی برمیگردند.
کریستین پولیشیچ، وینگر این تیم، پس از بازی چهارشنبهشب گفت:” باید بگویم که کووا یکی از سختترین روزهای زندگی من بود. هرگز آن را فراموش نخواهم کرد. حالا با قرار گرفتن در این جایگاه و صعود به جام جهانی، همه ما بسیار مفتخر هستیم. اینجا جایی است که همیشه دوست داشتهام باشم. و حالا بلندپروازی من کمی دیوانهوار است.”
هشت ماه پیشبینی، تحلیل و در نهایت حس حضور تیم ملی آمریکا در این رقابتها در پیش است. این که این تیم تا این حد جوان است به این معناست که ممکن است تغییر بسیاری از حالا تا نوامبر رخ بدهد. اما پیش از آن که نگاهی به پیشرو داشته باشیم، مهم است که بدانیم آنها چطور بر خاطره دردناک آن شکست در ترینیداد غلبه کردند.
مسیر نزدیک به 4.5 ساله از کووا تا قطر طاقتفرسا بود. این شامل روند طولانی انتخاب سرمربی، تجارب تاکتیکی، شیوع جهانی ویروس کرونا که باعث معلق شدن طرح علمی شد، شکل گرفتن رابطه درون تیمی در کوههای آلپ سوییس و سفر به لاس وگاس و لحظات جالبی در داخل رختکن سرد هندوراس بود؛ جایی که روند پر فراز و نشیب آغاز مرحله انتخابی به شکل دراماتیکی در مسیر مثبت قرار گرفت. این مسیر با شکست در کاستاریکا پایان خوبی نداشت اما حتی این شکست هم نتوانست نتیجه نهایی را خدشهدار کند.
پشت سر گذاشتن اتفاق کووا بسیار سخت بود و به انرژی بسیاری نیاز داشت.
یدلین چهارشنبه شب گفت:” ما هدفی تعیین کردیم و این مسیری طولانی است، ما میدانیم که بالا و پایینی در این مسیر وجود دارد. اما در آخر ما به هدفمان رسیدیم. و من به این گروه بسیار افتخار میکنم. من پیش از بازی با آنها صحبت کردم و از همه به خاطر این که فرصت دومی به من دادند تا دوباره خودم را پیدا کنم و به این کشور هم فرصت دیگری دادند تا خودش را پیدا کند، تشکر میکنم. همه آنها حضوری کلیدی داشتند و دیدن این گروه جوان که چنین دستاوردی دارد، بسیار الهامبخش است.»
***
برهالتر دو قهوه- با خامه و بدون شکر- در دفتری کوچک در مجموعه تمرینی چالا ویستا الیت اتلتیک در کالیفرنیای جنوبی ریخت و نشست تا درباره دیدگاهش دربراره تیم ملی بحث کند؛ در حالی که یک هفته به آغاز کمپ ژانویه 2019 مانده بود.
یک ماه قبل در روزی که او به عنوان مربی تیم ملی انتخاب شد، برهالتر این سوال را در آسانسور ساختمانی در منهتن مطرح کرد که آیا هیچ اتفاقی جز صعود به جام جهانی 2022 میتواند هواداران تیم ملی آمریکا را خوشحال کند یا خیر. او حالا در کالیفرنیا در حال برداشتن اولین گامها به سوی این مسیر بود: تخته سفیدها پر از تاکتیک، ترکیب و جدول بازیکنان بودند و خوابگاهی پایین محل اقامت تیم آمریکا قرار داشت که مایکل بردلی 31 ساله، بازیکنان ذخیره تیم مانند گرگ گارزا و کریستین رامیرز و اعضای درخشان تیم شامل واکر زیمرمن و زک استفن، در آنجا سکونت داشتند.
برهالتر آن روز در چالتا ویستا گفت:” کار ما این است که بار دیگر ایمان به تیم ملی را برگردانیم.”
برهالتر کاری را پذیرفته بود که هم جذاب و هم ترسناک بود. این فدراسیون بیشتر از یک سال برای اعلام مربی جدید زمان گذاشت و یکی از دلایل آن تلاش برای تغییرات گسترده در سطح مدیریتی پس از شکست در ترینیداد بود. کارلو کوردیرو به عنوان رییس جدید انتخاب شد، دن فلین استعفا داد و ارنی استیوارت، وینگر سابق تیم ملی، که در سه جام جهانی به میدان رفته بود به عنوان مدیر ورزشی انتخاب شد.
هرچند در نهایت تنها با یک مربی دیگر برای قبول هدایت تیم ملی آمریکا مصاحبه شد: اوسکار پارخا که در حال حاضر مربی اورلاندو سیتی است. دوران موقت تحت هدایت دیو ساراکان، کمک مربی سابق آمریکا، به بهترین شکل ممکن پیش رفت. او از 23 بازیکن برای اولین بار در ترکیب تیم ملی استفاده کرد که شامل نامهایی است که حالا به گوش ما آشناست و توانستند راهی باشگاههای اروپایی شوند، مانند تایلر آدامز، وستون مککنی، آنتونی رابینسون، جاش سارجنت و تیموتی وهآ. آنها نسلی جدید بودند که احساس جدایی از گروهی که در ترینیداد باخت را میدادند؛ بازیکنانی که بسیاری از آنها سعی کردند در سالهای پایانی فوتبالشان برای آخرین بار در مسابقات انتخابی حضور پیدا کنند.
اما آمریکا هنوز واقعا از شکست نابودکننده 2017 در کووا عبور نکرده بود. برهالتر متوجه شد که این اولین مسئولیت او است.
برهالتر گفت:” وقتی مسیر مشخص نیست، ایجاد خوشبینی دشوار است. داشتن مربی موقت بسیار دشوار است و من فکر میکنم این برای دیو خیلی سخت بود، او کاری عالی انجام داد اما اگر مسیر مشخص نباشد، عموم مردم این احساس را ندارند که قرار است این مسیر و برنامه به کجا منتهی شود؟”
برهالتر کار را متفاوت از مربیان پیش از خودش آغاز کرد. اردوهای ژانویه تا آن زمان معمولا در لسآنجلس برگزار میشد و بازیکنان آزادی عمل بسیاری برای شامها و لذت بردن از هوای کالیفرنیا داشتند. جلسات تمرینی معمولا بسیار سبک بود چون بیشتر بازیکنان در پیش فصل بودند. برهالتر این اردو را به چالا ویستا در نزدیکی سن دیهگو برد، جایی که بازیکنان در خوابگاههای منظم اقامت داشتند و جلسات تمرینی پر فشار و رقابتی بود.
او رقابتی ایجاد کرد که هر بازیکنی در تمرینات متفاوت انجام شده در اردو امتیازاتی کسب میکرد. این رقابت در نهایت به ضربات پنالتی در روز آخر ختم شد و زیمرمن و کریستین رولدان در صدر برابر شدند. برهالتر به هر بازیکن اجازه داد که یک پنالتیزن دوم و یک دروازهبان انتخاب کند. زیمرمن تصمیم گرفت زاردس را انتخاب کند که پنالتی را گل کرد و رولدان پنالتیاش را از دست داد تا زیمرمن به واسطه از دست رفتن این پنالتی قهرمان این رقابت- و یک آیپد با عنوان قهرمان اردوی ژانویه 2019- شود. این رقابت حس بسیار خوبی در تیم ایجاد کرد.
زیمرمن گفت:” این سخت بود. بازیکنان مجبور بودند واقعا تلاش کنند، رقابت کنند و این بخشی از اصول او بود. مثل این که بگوید اگر میخواهید اینجا باشید باید کار کنید و به من نشان دهید که میخواهید اینجا باشید.”
برنامه اولیه برهالتر برای هدایت تیم ملی شامل انجام بسیاری از تمریناتی بود که او در هنگام حضور در کلمبوس کرو در لیگ فوتبال آمریکا یاد گرفته بود، جایی که او تا حد زیادی به دادهها و تحلیلها تکیه داشت و رفتارها و سبک بازی تیمش را بر این اساس تعیین میکرد. برای مثال، بازیکنان آمریکا در ابتدای حضور این مربی تشویق میشدند که از رژیم سرسختانهای (یکی از اصول: بدون کربوهیدرات، به جز یک روز قبل و روز بازی) تبعیت کنند. بعضی از منتقدان اولیه از بین هواداران و رسانهها مدعی بودند که او بیش از حد ماشینی عمل میکند و این نگرانی وجود داشت که این سبک باعث ناراحتی بازیکنان خصوصا کریستین پولیشیچ و دیگر استعدادهای جوان این تیم مانند مککنی و آدامز شوند که در آستانه انتقال به باشگاههای بزرگ در اروپا بودند که جذابیت بسیاری برای آمریکاییها داشت.
تیم ملی آمریکا آغاز خوبی تحت هدایت برهالتر داشت؛ در چهار بازی ابتدایی شکست نخورد اما مشکلات خیلی زود ظاهر شدند. این تیم دو دیدار دوستانه را به شکلی شرمآور در آستانه گلد کاپ 2019 با نتیجه 0-1 برابر جاماییکا و 0-3 برابر ونزوئلا شکست خورد. این تیم پس از آن به فینال گلدکاپ رسید اما 0-1 به مکزیک باخت. این شکست با نمایشی بدتر و شکست 0-3 برابر مکزیک در دیدار دوستانه دو ماه بعد همراه شد.
تیم ملی آمریکا در بخش اول دوران حضور برهالتر تلاش بسیاری برای بازیسازی از دفاع داشت؛ تفاوت قابل توجه نسبت به تیمهای قبلی آمریکا که به صورت مستقیم و روی ضدحملات بازی میکردند. برهالتر در کلمبوس با تیمی که اساس آن بر مالکیت توپ بود به موفقیت رسید و قصد داشت سبکی مشابه را در تیم ملی به کار بگیرد. جدای از استفاده بیشتر از تاکتیکهای عملگرایانه در جریان شکست برابر مکزیک در فینال گلدکاپ، کادر فنی این تیم را تشویق میکرد که نتیجه هرچه بود، با همین استراتژی ادامه دهد. پس از آن که آنها در دیدار دوستانه ماه سپتامبر با نتیجه 0-3 برابر مکزیک شکست خوردند، برهالتر باز هم بر ادامه این روند تاکید داشت.
برهالتر در کنفرانس خبری پس از این بازی گفت:” ما در حال پیشرفت هستیم. این چیزی نیست که شما در روایت خودتان دارید و من این را درک میکنم اما ما در تیم باور داریم که در حال پیشرفت هستیم.”
این اظهارنظری بسیار خوشبینانه در آن زمان بود و تضاد آشکاری با احساسات هواداران و خود تیم داشت. بازیکنان پس از بازی در میکسدزون از این شکست و مسیر این برنامه ابراز ناراحتی کردند.
پولیشیچ آن شب گفت:” این بازی واقعا سخت بود. همانطور که میتوانید ببینید ما هنوز باید روی چیزهای بسیاری کار کنیم.”
پولیشیچ همچنین اشاره کرد که آنها “با ترس” برابر مکزیک بازی کردند. او اضافه کرد:” این چیزی است که من واقعا نمیتوانم تحمل کنم، بنابراین باید تغییر کند.”
شرایط بدتر شد. به نظر میرسید که شکست 0-2 در کانادا در لیگ ملتهای تازه تاسیس کونکاکاف پایان آستانه تحمل باشد. تیم ملی آمریکا فاجعه بود و اشتباهات عجیبی در تلاشهای بیهودهاش برای بازیسازی از خط دفاعی میکرد. از همه نگرانکنندهتر این بود که تیم ملی آمریکا نتوانست حتی با سطح شدت و فشاری که کانادا در طول بازی به آنها وارد کرد، برابری کند. تیم میزبان هرکار که دوست داشت در زمین انجام داد و آمریکا به جای این برای بازگشت به بازی تلاش کند، تسلیم شد.
سباستین لیتگت، هافبک این تیم، گفت:” این مطمئنا نقطه عطفی برای تمام افرادی بود که آنجا حاضر بودند و برای ما به عنوان یک تیم بود. من فکر میکنم پیام آن نقطه این بود که “شدت (بازی) نقطه آغاز است”. ما به این که چطور خواستیم که بازی کنیم و چطور خواستیم که کارها را به شکل هجومی پیش ببریم، افتخار میکنیم- ما این احساس را داشتیم که تمام ساختار را از دست دادیم اما فکر میکنم مسئله روانی بود، آن روز ما از اینجا ضربه خوردیم. فکر میکنم کانادا به نوعی چشم ما را به این موضوع باز کرد.”
تیم ملی آمریکا یک ماه پس از این شکست بار دیگر روبروی کانادا قرار گرفت. برهالتر پس از این شکست در تورنتو تغییر کرد، به سبک مستقیمتری روی آورد، سبک بازی بیشتر از بازیسازی از دفاع به پرس شدید حریف از مناطق هجومی تبدیل شد. بازیکنان با احتمال عدم صعود به چهار تیم نهایی لیگ ملتهای کونکاکاف روبرو بودند و به همین دلیل جدیت و فشار بازی را تا حد قابل توجهی بالا بردند. این تغییر سبک و کار جدید باعث شد که آمریکا در نوامبر آن سال در اورلاندو با نتیجه 1-4 از سد کانادا عبور کند.
رولدان که در شکست برابر کانادا در ترکیب اصلی قرار داشت و در جریان پیروزی در اورلاندو نیمکتنشین بود، گفت:” گاهی نمیتواند در هر بازی که تیم دیگری در حال پرس کردن شماست از دفاع بازیسازی کنید و باید این سیستم را کمی تغییر دهید. من فکر میکنم برهالتر به صورت خاص خط میانی را تغییر داد، بازیکنان توپگیر را به زمین فرستاد، بازیکنانی که تمایل داشتند کمی در بازیشان فداکاری کنند تا عملکرد بازیکنان مقابلشان را بهبود ببخشند. ما بازیکنان تنومندتری در ترکیب تیم میبینیم، بازیکنانی که هنوز در حفظ توپ خونسرد هستند اما در مجموع شدت و فشار باید در زمین وجود داشته باشد.”
پیامد این شکستها برابر مکزیک و کانادا بهبود شرایط این تیم نه فقط در بازی برگشت برابر کانادا، بلکه برای وقفه طولانی شامل شیوع کرونای آمریکا بود که چند ماه بعد رخ داد.
برهالتر هفته گذشته گفت:” وقتی در باشگاه هستید باید کارهای اصولی انجام دهید و وقتی در تیم ملی هستید، فکر میکنم که باید به دنبال پیروزی باشید. ذهنیت من هر بازی بیشتر تغییر کرده و به صورت ذهنیت کسب پیروزی درمیآمد. این چیزی است که ما میخواهیم، این مشخصا چیزی است که مردم میخواهند و پیروزی به معنای صعود به جام جهانی است.”
***
ماه می سال گذشته پیش از سفر به کولورادو برای بازی در نیمه نهایی لیگ ملتهای کونکاکاف، تیم ملی آمریکا در کرانس مونتانا حضور پیدا کرد؛ شهر کوهپایهای کوچکی در جنوب غرب سوییس که به اقامتگاه اسکی و یخچالهای طبیعی معروف است. دیدار دوستانه برابر سوییس پیشروی آنها بود.
برهالتر چند روز پیش از این بازی تصمیم گرفت که تیمش را برای گردش به این یخچال طبیعی ببرد- زمین صاف یخ بسته که بیش از 9000 پا بالای سطح دریاست و بین چند قله نفسگیر قرار دارد. برنامه اولیه این بود که با گوندولا به آنجا رفته و کمی بگردند اما در نهایت مشخص شد که گشت و گذار سریع از سطح این یخچال طبیعی به قله پوینته دو لا پلین مورته جذابتر بود. در حالی که تیم در فکر این بود که آیا به قله برود یا خیر، کایل رابرتسون که مدیریت تدارکات را برعهده داشت، صعود را شروع کرد؛ او سربالایی 10 دقیقهای را با کیفی که پر از کاپشنهای پفدار زمستانی برای بازیکنان بود طی کرد. سایر اعضای گروه دنبالش رفتند. بحثی درباره رفتن یا نرفتن صورت نگرفت- این تصمیم به صورت جمعی و بدون گفتگو گرفته شد.
وقتی آنها به قله رسیدند، بازیکنان و سایر اعضای تیم منظرهای خیرهکننده از مترهورن و مونبلان را پیش رو داشتد. همه چیز بسیار جذاب شد، آنها شروع به گرفتن عکس کردند و با گلولههای برفی به جان هم افتادند. چیتورو اودونزه، دروازهبان این تیم، به آرامی به سمت دریل دایک رفته و کمی برف روی موهایش ریخت، همین اتفاق این مهاجم جوان را تحریک کرد که به شکل خطرناکی به سمت نوک دره بدود.
این لحظه سازندهای بود؛ گروهی از بازیکنان، مربیان و سایر اعضای تیم از حضور کنار هم و فضا لذت بردند؛ آن هم به شکلی که به هیچ وجه ربطی به فوتبال نداشت. این سبک از تجربه برقراری ارتباط شاید در زمان شکست در تورنتو ممکن نبود.
تغییر تاکتیکی در جریان پیروزی برابر کانادا پدیدار شده و در این تیم دائمی شد. این سبک سازگاری بیشتری با بازیکنان داشت و تغییر سیستم به سیستمی مستقیمتر و با پرسنگ بیشتر به آنها اجازه داد که آزادی عمل بیشتری در سبک منظمی که برهالتر در اکثر روزهای سال 2019 به کار گرفته بود، داشته باشند. این بازیکنان از این تغییر استقبال کردند، سیستم جدید اعتماد بیشتری برای به کارگیری نقاط قوت این بازیکنان داشت.
وقتی اکثر دیدارهای سال 2020 به دلیل شیوع ویروس کرونا لغو شد، زمان اضافه موقعیتی خاص در تقویم پرفشار فوتبال جهانی ایجاد کرد. در حالی که در اوج دوران کرونا هیچ بازی یا اردویی وجود داشت که بخواهند برای آن آماده شوند، برهالتر و کادرش ساعات کاریشان را با تماشای بازی بازیکنان در باشگاهها و ارزیابی دوباره این که چطور باید این تیم را هدایت کنند، سپری کردند. آنها تیمهای برتر اروپایی مانند لیورپول و آتالانتا را بررسی کردند تا ببینند که چطور از پرسینگ از جلو و تغییر پست استفاده میکنند، کارهایی که دوست دارند و ایدههایی که دارند را به بازیکنان بسیاری که در اختیار دارند، القا کرده و آنها را به کار میگیرند.
تغییرات بیشتری در پشت صحنه انجام شد. رژیم سختی که برهالتر سعی کرده بود در ماههای اولیه حضورش روی بازیکنان اعمال کند، پیش از گلد کاپ 2019 رها شد. برهالتر سعی کرد بازیکنان را بهتر بشناسد و شروع به استفاده از این شناخت برای رشد روابطش کرد و محیطی آرام و راحت را ساخت. سفرهای بیشتری مانند بازدید از یخچال طبیعی انجام شد. جو تیم آرامتر شد و شاید این نشانگر این موضوع بود که برهالتر متوجه شده که اگر میخواهد بهترین بازی را از گروه بازیکنان جوان و در حال رشدش بگیرد، باید کمی کوتاه بیاید.
او در طول این سفر به سوییس گفت:” درست مثل یک سفر کاری، زمانهایی در سفر هست که میتوانید استراحت کنید و کار را فراموش کنید، میتوانید کار را کنار گذاشته و از خودتان لذت ببرید. من فکر میکنم این یافتن چنین لحظاتی در سراسر جهان رایج است. ما متوجه شدیم که آنها انسان هستند و باید جنبه انسانی را در نظر گرفت.”
به یاد آوردن زمانی که تیم ملی آمریکا بیشتر از تابستان 2021 شخصیت خوبی را از خودش به نمایش گذاشته باشد، دشوار است و این درست پس از سفر به سوییس بود. هرچند این تیم در آن بازی دوستانه اواخر می برابر سوییس با نتیجه 1-2 شکست خورد اما دو گروه متفاوت از بازیکنان در لیگ ملتها و گلد کاپ به میدان رفتند که به عقلانیت، ایمان و درک رو به رشد اصول تاکتیکی برهالتر برای قهرمانی در هر دو جام باور داشتند.
هیچ دیداری بهتر از دو فینال برابر مکزیک نتوانست پیشرفت تیم آمریکا را نشان دهد، در حالی که بازی در لیگ ملتها خیلی زود نقش مهمی را در رقابت این دو تیم به دست آورد.
این بازی که در ورزشگاه دنور با حضور پررنگ مکزیکیها برگزار شد، بسیار شناور و باز بود، هر دو تیم به صورت مداوم در حال حمله بودند تا موقعیتهای خطرناکی را بسازند. مکزیک در دقیقه دوم پیش افتاد، آمریکا در دقیقه 27 بازی را به تساوی کشاند. دیهگو لاینز در دقیقه 79 بار دیگر مکزیک را 1-2 پیش انداخت، مککنی در دقیقه 82 گل مساوی را زد و اتان هورواث، دروازهبان تعویضی، مهاری درخشان در دقیقه 90 داشت تا بازی را به وقت اضافه بکشاند.
برندن آرونسون که روی نیمکت بود اما به میدان نرفت، گفت:” من آن بازی حداقل 90 دقیقه گرم کردم. اما واقعا گرم نمیکردم چون نمیتوانستم از بازی چشم بردارم.”
پولیشیچ در دقیقه 110 با یک ضربه پنالتی آمریکا را پیش انداخت. او پیش از قرار گرفتن پشت این ضربه از آدامز پرسید که پنالتی را به کدام سمت بزند. آدامز به او گفت:” سمت راست بالا پسر.” بنابراین او هم همین کار را کرد.
هورواث پس از آن پنالتی آندرس گواردادو را در دقیقه 124 گرفت تا جام قهرمانی لیگ ملتها را برای آمریکا به ارمغان بیاورد. تیم جوان آمریکا طعم کسب اولین جام قهرمانی را چشید.
چنین دیدار پرفشار و دراماتیکی با تجربه بسیار خوبی همراه بود؛ خصوصا با توجه به این که این اولین باری بود که اکثر هسته اصلی تیم فعلی- آدامز، مککنی، پولیشیچ، زَک استفن، وهآ، آرونسون، سرجینیو دِست، یونس موسی و جیو رینا- برای رقابتی رسمی در کنار هم قرار گرفتند.
آرونسون گفت:” این بازی، این پیروزی و شکست دادن مکزیک در فینال برای ما بسیار مهم بود، حتی با این که بازی در آمریکا بود اما جمعیت مکزیکی زیادی در ورزشگاه حضور داشت. ما احساس میکردیم که جو علیه ماست اما فکر میکنم که متحد شدیم و آن فینال واقعا زمینهساز سال خوبی شد که داشتهایم.”
این که این تیم توانست نتیجه خوبی از لیگ ملتها بگیرد بسیار مهم بود چون برهالتر یک ماه بعد تصمیم گرفت تیمی کاملا متفاوت و بر پایه بازیکنان لیگ فوتبال آمریکا را به مسابقات گلد کاپ دعوت کرد. این سبک متضاد با سبک تاتا مارتینو، سرمربی مکزیک، بود که اساسا همان بازیکنان حاضر در لیگ ملتها (به جز بازیکنانی که در المپیک حضور داشتند) را برای ایجاد جو بهتر در آستانه دیدارهای انتخابی جام جهانی دعوت کرد. هواداران و کارشناسان در حال بحث بودند که کدام استراتژی بهتر است.
بخشی از این ایده تقسیم کردن بازیکنان بر این اساس بود که به بازیکنانی مانند پولیشیچ، مککنی و آدامز زمانی برای استراحت دهند تا آنها بتوانند آغاز بهتری در فصل جدید اروپا داشته باشند اما برهالتر و کادرفنیاش میخواستند ببینند که آیا میتوانند یک یا چند جواهر از لیگ آمریکا پیدا کنند یا خیر. با توجه به حضور شش تیم در مراحل پایانی گلد کاپ، برهالتر احساس کرد که میتوانند بازیکنانی را در سیستمش به کار گرفته و دقایق ارزشمندی را در آستانه مسابقات انتخابی جام جهانی که چند ماه بعد برگزار میشد، در اختیار آنها قرار دهد.
او نتایجی بهتر از آنچه آرزویش را داشت گرفت. تیم ملی آمریکا قهرمان گلد کاپ شد و نزدیک به 10 بازیکن ثابت کردند که میتوانند نقش مهمی برای این تیم در مسیر پیشرفت ایفا کنند. مت ترنر، دروازهبان نیو انگلند رِوِلوشن، شاید بزرگترین ستاره بود که علیرغم این که با تنها یک بازی ملی در این تورنمنت حضور پیدا کرده بود اما عملکردی درخشان داشت. مایلز رابینسون، مدافع میانی آتلانتا یونایتد، هم شرایطی مشابه داشت. زیمرمن از نَشویل اسسی پیش از آن که به دلیل مصدومیت کنار برود، در همین مسیر قرار داشت. کلین آکوستا، بازیکن وقت کولورادو رَپیدز، پیش از آن یکی از اعضای مهم این تیم بود- او در ترکیب اصلی فینال لیگ ملتها به میدان رفت- اما بازی او به عنوان هافبک دفاعی در گلد کاپ بدون شک جایگاهش را ارتقا داد.
این تیم و اعضای کادر فنی در بیرون از زمین همچنان به روشهای مختلفی گرد هم میآمدند. یک شب پیش از مرحله حذفی، فدراسیون فوتبال یک کلوب کُمدی بیرون از دالاس برای آنها رزرو کرد. بازیکنان، مربیان و سایر اعضای تیم به تماشای این نمایش رفتند، سپس روی صحنه رفتند تا تواناییهای خودشان را ثابت کنند. بازیکنان به شوخی با یکدیگر و با برهالتر پرداختند که در بین تماشاگران نشسته و میخندید. متیو هوپ که روی صحنه رفته بود و در شش بازیای که سال قبل از آن برای تیم ملی انجام داده بود شخصیت بزرگش را به تصویر کشیده بود، نقطه عطف آن شب بود. حتی کوین شنک، آنالیزور تیم، که به تازگی به جمع آنها پیوسته بود هم بالا رفت تا شوخیهایی انجام دهد. او تازه شروع به شناخت افراد کرده بود اما عالی ظاهر شد.
ترنر گفت:” همه در حال خوشگذرانی بودند. هیچ چیز ممنوع نبود. بازیکنان با گرگ و سایر مربیان شوخی میکردند. من نمیخواهم به جزییات اشاره کنم اما خیلی خندیدیم و این که همه ما در کنار هم کاری انجام دهیم که هیچ ربطی به فوتبال نداشت، بسیار عالی بود.”
ترنر اضافه کرد:” شان جان هم نمایش بسیار خوبی داشت. او و من آن بالا بودیم. البته که متیو هوپ مرد اول این نمایش و بسیار عالی بود. او پسر بسیار بامزهای است.”
مانند فینال لیگ ملتها که چند ماه قبل برگزار شده بود، فینال گلدکاپ برابر مکزیک در لاس وگاس هم پر تنش بود. بازی در وقتهای قانونی با تساوی بدون گل به پایان رسید. به نظر میرسید که این نتیجه تا پایان وقت اضافه هم باقی بماند اما رابینسون در دقیقه 117 از روی ضربه آزاد دروازه حریف را باز کرد تا آمریکا یک پیروزی دراماتیک دیگر برابر رقیبش که بازیکنان اصلی بیشتری را در ترکیبش به کار گرفته بود، به دست آورد.
تمامی بازیکنان پس از بازی به مهمانی فدراسیون رفتند، جایی که هوپ در حالی که تیشرتی طراحی شده با عکس بزرگی از برهالتر پوشیده بود کنار او ایستاد تا با هم عکس بگیرند. این گروه از آنجا شروع به جشن گرفتن کردند و با هم روی صحنه یکی از کلوبهای وگاس رفتند.
این بهترین تابستان ممکن بود. آمریکا در هیچ کدام از رقابتها فوقالعاده ظاهر نشده بود- مکزیک شاید تیم بهتر در فینال لیگ ملتها بود و تیم آنها در گلد کاپ واقعا توانایی رسیدن به قهرمانی را داشت- اما آنها بیش از پیش متوجه شدند که میخواهند به چه سبکی بازی کنند، تبدیل به یک گروه شدند، رقابتی واقعی را شکل دادند و دست مربی برای انتخاب تیم را باز کردند. حالا آنها دو گروه بازیکن داشتند که خودشان را به عنوان قهرمان ثابت کرده بودند. آمریکا در تمامی پنج بازی مرحله حذفی در هر دو تورنمنت گل پیروزی را در دقیقه 83 یا پس از آن به ثمر رسانده بود.
ترنر گفت:” ین موضوعی فرهنگی است. این شانسی برای بازیکنان بود تا ثابت کنند که هواداران و هم تیمیهایشان و کادر فنی میتوانند در لحظات بزرگتر و در لحظاتی که قرار بود خیلی زود فرا برسند روی آنها حساب کنند.”
برای اولین بار در طول دوران حضور برهالتر، این تیم در رقابتی جدی به میدان رفته بود. و قهرمان شده بود.
زیمرمن گفت:” صادقانه فکر میکنم تابستان گذشته بسیار مهم بود. بازیکنانی در گلد کاپ به میدان رفتند، بازیکنانی در لیگ ملتها به میدان رفتند و همه تجربیاتی از این دو تیم که در کنار هم قرار گرفته و قهرمان شدند به دست آوردند. من نمیگویم این آغاز راه بود چون لحظات مهمی پیش از آن نیز رخ داده بود اما فکر میکنم دیدن این لذت که همه ما در قهرمانی با هم داشتیم و تلاشی که برای رسیدن به آن کردیم، داشتن بازیکنانی روی نیمکت که به زمین نیامدند اما برای هم تیمیهایشان خوشحال بودند، این نکته مهم کار بود. و این لحظات بزرگی بود.”
اما فوتبال ملی گاهی پر از فراز و نشیبهای باورنکردنی است- فقط به ایتالیا نگاه کنید که حالا در دو جام جهانی متوالی غایب بوده، علیرغم این که در این میان قهرمان یورو شده است. تیم ملی آمریکا روی این موفقیتهای تابستانی حساب نکرد.
***
این تیم بین دو نیمه بازی انتخابی جام جهانی در هندوراس در ماه سپتامبر مانند بوکسوری که پس از خوردن مشت در دهانش به گوشه رینگ خودش میرود به رختکن رفت.
آمریکاییها در حالی وارد این بازی شدند که هفته سختی را از نظر احساسی سپری کرده بودند. بازیکنان جوان آمریکا که اکثر آنها پیش از آن هرگز در مسابقات انتخابی جام جهانی حضور نداشتند، پیش از آن جسورانه از کسب هر 9 امتیاز بازی برابر السالوادور، کانادا و هندوراس صحبت کرده بودند. دو بازی اول مطابق انتظارشان پیش نرفته بود و آمریکا در دیداری دشوار برابر السالوادور به تساوی بدون گل رسید، سپس در نشویل به تساوی 1-1 خانگی برابر کانادا رسید. مککنی پیش از بازی دوم از تیم کنار گذاشته شد و به دلیل نقض پروتکلهای کرونا در طول دوران حضورش در تِنِسی از ادامه بازیها محروم شد.
این گروه حتی هفت روز هم کنار هم نبودند اما بازی کُند در السالوادور، حواشی مککنی و عملکرد ضعیف و نتایج دور از انتظار برابر کانادا باعث عصبانیت هواداران شد و این هراس را برای آنها ایجاد کرد که رقابتی ضعیف مانند چهار سال قبل تکرار شود. بسیاری از هواداران در شبکههای اجتماعی به صورت جدی و رسا خواهان اخراج برهالتر شدند.
این هفته بد در نیمه اول دیدار برابر هندوراس بدتر هم شد.
برهالتر ترکیبی عجیب را وارد میدان کرد، سیستم همیشگی 3-3-4 را کنار گذاشته و از ساختار 3-4-3 استفاده کرد که باعث شد آدامز، ستاره خط میانی، در پست وینگ-بک راست قرار بگیرد و سارجنت، مهاجم این تیم، در پست وینگر به میدان برود. هندوراس از فضاهای ایجاد شده در خط میانی آمریکا استفاده کرده و در دقیقه 27 گل پیروزی را زد تا به عنوان تیم برنده به رختکن برود.
در استودیوی سرباز ورزشگاه المپیکو اینطور به نظر میرسید که آمریکا در لبه پرتگاه قرار دارد. اعضای فدراسیون به شدت ناراحت بودند، رفتار طبیعی فضای کار را کنار گذاشته و با عصبانیت از تریبون رسانه در طول نیمه اول بر سر داور فریاد میزدند. همه افراد میدانستند که شکست در هندوراس امید آمریکا برای صعود را از بین نمیبرد اما تردیدی وجود نداشت که این شکست تیم را وارد بحران احساسی کرده و شرایط برای ادامه مسابقات دشوار میشود.
بازیکنان آمریکا آن پایین از زمین بیرون رفتند، از تونلی تنگ عبور کرده و وارد رختکن این ورزشگاه شدند. رختکن بسیار سرد بود، در حالی که یک تصفیه هوای بزرگ از گوشه اتاق هوای سرد بیشتری را وارد میکرد، زمین از سوی کارمندان فدراسیون با دستمال پوشانده شده بود تا بازیکنان وقتی روی کاشیها راه میروند سر نخورند. آنها در سکوتی پر از بهت و حیرت نشستند.
ترنر گفت:” هیچ یک از بازیکنان حرف زیادی به هم نزدند. گرگ واقعا رختکن را در دست گرفت و این کار را با انرژیاش انجام داد. فکر میکنم بسیاری از ما با خودمان گفتیم خدای من! و او اساسا چنین تاثیر آرامشبخشی روی ما داشت. او به ما گفت: گوش کنید، شرایط به حدی که فکر میکنید، بد نیست. شما تقریبا در جای درست هستید. ما نیاز به تغییر بعضی از اتفاقات داشتیم، او به ما گفت که این مسائل چه هستند و سپس گفت بروید و تمام تلاشتان را بکنید. او به ما این اعتماد به نفس را داد که جسارت بیشتری نسبت به آنچه در زمین انجام میدادیم، داشته باشیم. او بیشتر اینطور بود که ما با هم از پس این برمیآییم، نه این که بگوید چه مرگتان شده است؟”
این اتفاق در نیمه دوم جواب داد. برهالتر سه تعویض در بین دو نیمه انجام داد، آرونسون به جای سارجنت، آنتونی رابینسون به جای جرج بلو و لیتگت به جای جان بروکس وارد زمین شدند تا سیستم را به 3-3-4 برگردانند. این تغییرات سریعا تاثیرگذار بود. رابینسون در دقیقه 48 گل مساوی را زد، سپس ریکاردو پپی 18 ساله این تیم را در دقیقه 75 پیش انداخت و در نهایت آرونسون و لیتگت دو گل دیگر در دقایق پایانی زدن تا آمریکا با نتیجه 1-4 پیروز شود.
آرونسون گفت:” وقتی من گل زدم، علامت سکوت را به هواداران نشان دادم. این اتفاق در لحظه افتاد و واقعا به آن فکر نکرده بودم اما فکر نمیکنم این بهترین کاری بود که میتوانستم انجام دهم. به یاد دارم که پس از بازی به سمت داور رفتم تا با او دست بدهم و او گفت گوش کن، تو نباید در چنین کشورهایی این کار را انجام دهی. نمیدانی چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد. و او واقعا جدی بود. بنابراین من گفتم دیگر چنین کاری انجام نخواهم داد.”
پنجره اول دیدارهای ملی با تساوی بدون گل برابر السالوادور (در ترسناکترین جو این رقابتها- حداقل تا بازی روز چهارشنبه در کاستاریکا)، تساوی بدون گل خانگی برابر کانادا و این بازی در هندوراس تجارب بسیاری در صعود برای تیمی بود که پیش از آن در این روند قرار نگرفته بود. همانطور که آدامز سهشنبه در کاستاریکا گفت، آمریکا کمی سادهلوحانه وارد روند صعود به جام جهانی شده بود. آنها در پنجره اول ضربه سختی خوردند و آن را با تغییر نتیجه در هندوراس و مجموع پنج امتیاز به پایان رساندند که اهمیت بسیاری داشت.
آرونسون گفت:” این شوکی به همه ما بود. ما با بعضی از این تیمها به صورت دوستانه بازی کرده بودیم و اینطور به نظر میرسید که در بازیهای دوستانه میتوانستیم آنها را شکست دهیم اما مسابقات انتخابی جام جهانی متفاوت بود. مردم به اتوبوس ضربه میزدند… یک ساعت و نیم زودتر از بازی وارد زمین میشدید و میدیدید که ورزشگاه پر از آدم است… برای گرم کردن میرفتند و اشیایی به سمت شما پرتاب میشد، بنابراین آنها مجبور شدند گرم کردن را در وسط زمین انجام دهند تا کسی نتواند در حین این کار چیزی به سمت شما پرتاب کند. اکثر ما اولین باری بود که در چنین جوی بازی میکردیم، بنابراین باعث شد که شرایط را درک کنیم و برای ما بسیار خوب بود که بدانیم که چنین بازیهایی در آینده در چه شرایطی انجام خواهند شد.”
لحظات دشوار باز هم تکرار شد. اما هیچ یک از آنها به اندازه پنجره اول از نظر احساسی روی تیم اثر نگذاشتند. و این واقعیت را هم باید در نظر گرفت که این تیم به مرور زمان با سیستم برهالتر آشناتر شد و حالا این احساس وجود داشت که آنها بسیار بیشتر از پاییز گذاشته به ثبات رسیدهاند.
ده آندره یدلین، مدافع این تیم، سهشنبه گفت:” شرایط در ابتدا سخت بود چون از نظر تاکتیکی ممکن بود با سطح باشگاهی متفاوت باشد و چنین چیزهایی پیش میآمد. اما فکر میکنم در این نقطه، همه ما میدانیم که باید چه کار کنیم. و وقتی بدانید باید چه کار کنید، حس آرامش دارید. این مثل وقتی است که برای امتحانی درس میخوانید. شما درس میخوانید، درس را بلدید و اطمینان دارید که عملکرد خوبی در امتحان دارید. فکر میکنم این احساسی است که حالا همه ما داریم. ما به اندازه کافی با کادر فنی تجربه کسب کردیم و با سبک بازی آنها به اندازه کافی آشنا هستیم که به کاری که میتوانیم انجام دهیم اطمینان داشته باشیم. این که بتوانیم به زمین برویم و بازی کنیم به شکلی باورنکردنی جالب است.”
این بلوغ در دیدارهای خانگی پنجره اکتبر به وضوح مشخص بود و تیم ملی آمریکا توانست پیروزی آسانی برابر جاماییکا به دست آورد؛ پس از شکستی دشوار برابر پاناما، تیم بار دیگر توانست با وجود دریافت گلی زودهنگام از کاستاریکا در کلمبوس به بازی برگردد. ما این شرایط را در ماه نوامبر در سینسیناتی دیدیم، جایی که آمریکا توانست سومین پیروزی متوالی برابر مکزیک را با وجود مشکلاتی که در ابتدای بازی داشت به دست آورد. این نمایش در ماه ژانویه و فوریه هم تکرار شد و این تیم برابر السالوادور و هندوراس در اوهایو و مینهسوتا پیروز شد- و پس از شکست برابر کانادا بود که توانست با پیروزی برابر هندوراس این پنجره را به پایان برساند.
با این حال، شرایط هرگز مانند دو بازی اول این پنجره درست و خوب برای این تیم پیش نرفته بود. آنها با فشار بسیار زیادی قدم به این سه بازی گذاشتند، اولین بازی برابر مکزیک بود که پنجشنبه گذشته برگزار شد. علیرغم موفقیتهای اخیر آنها برابر بزرگترین رقیبشان، شکست در این بازی به این معنا بود که آمریکا در موقعیتی قرار خواهد گرفت که نیاز به پیروزی در بازی آخر برابر کاستاریکا دارد تا بتواند به صورت مستقیم راهی جام جهانی شود.
بحثی جدی هم در این باره وجود داشت که آیا تیم ملی آمریکا باید با تیم اول بازی کند یا تمرکزش را روی بازی با پاناما و کاستاریکا بگذارد. مانند تصمیمش در اعتماد به بازیکنان در گلد کاپ که یک جام را به ارمغان آورد و بار دیگر وقتی نیاز به این بازیکنان داشت تا در دیدار انتخابی جام جهانی برابر ترکیب ناکارآمد مارتینو و مکزیک به میدان بفرستد، برهالتر تصمیم درست را گرفت. او با بهترین ترکیب ممکن به مصاف مکزیک رفت و در حالی که موقعیتهای خوب بسیاری را از دست داد اما نمایشی حرفهای در جریان تساوی 0-0 ارائه کرد.
این تک امتیاز خارج از خانه شرایط را برای شبی به یاد ماندنی در اورلاندو آماده کرد. تیم ملی آمریکا با قدرت از سد پاناما گذاشت و با عبور از فشار اولیه توانست این تیم را با نتیجه 1-5 شکست دهد تا به صورت غیر رسمی به جام جهانی صعود کرده باشد.
هیچ پیروزی با اختلاف چهار گلی عادی نیست اما این برد به واسطه حضور کسی که زمینهساز پیروزی آمریکا شد، بسیار خاص بود. پولیشیچ در این بازی هتتریک کرد و نمایشی فوق العاده را ارائه داد. این وینگر پیش از این بازی در اورلاندو نتوانسته بود نمایش خوبی در ترکیب آمریکا در مسابقات انتخابی داشته باشد و سوالاتی درباره توانایی تاثیرگذاری و روحیه او و این که آیا برهالتر میتواند او را در شرایطی قرار دهد که چند اردوی اخیر را جبران کند یا خیر، مطرح شده بود. او روز یکشنبه در دیداری که فشار زیادی را از روی شانههایش برداشت، تمامی این تردیدها را از بین برد.
آدامز روز سهشنبه گفت:” فکر میکنم کریستین همیشه این مسئولیت را احساس میکرد. او به عنوان نوعی از آن بچههای طلایی در نسل فوتبال آمریکا رشد کرد، مردم انتظاراتی از او دارند. و شاید برای شما عجیب باشد که او بهتر از هر کسی دیگری با این موضوع کنار میآید. این انتظار از او وجود دارد که در هر موقعیتی کارهایی را انجام دهد که بازیکنانی مانند مسی و رونالدو انجام میدهند. او باید ما را به جام جهانی میبرد. و فکر میکنم او حالا متوجه است که با توجه به کیفیت تیمی که داریم، میتواند مسئولیت کمتری داشته باشد چون ما بازیکنان باکیفیتی داریم که میتوانند بخشی از این بار را به دوش کشیده و به او کمک کنند.”
البته که پولیشیچ قرار نیست هر بازی هتتریک کند. اما اگر بتواند همینطور خطرناک باشد، آزادانه بازی کند و حریفان را تهدید کند، سقف در نظر گرفته شده برای تیم ملی آمریکا در قطر به شکل قابل توجهی بالا خواهد رفت. این موضوع درباره رینا هم صدق میکند که به دلیل مصدومیت تنها 193 دقیقه در چهار بازی به میدان رفت، اگر که این بازیکن بتواند استعداد درخشان خود را بار دیگر به نمایش گذاشته و عملکرد خوبی برای آمریکا داشته باشد.
این احتمال هم وجود دارد که دیگر بازیکنان از حالا تا برگزاری جام جهانی در نوامبر درخشان ظاهر شوند. هشت ماه زمان زیادی در فوتبال حرفهای و خصوصا برای تیمی به جوانی آمریکا است.
برهالتر در آستانه دیدار برابر کاستاریکا گفت:” بازیکنان بزرگتر و باتجربهتر شده و بیشتر برای باشگاههایشان و در بازیهای بزرگ به میدان میروند. به سرجینیو نگاه کنید، هیچ محدودیتی برای کارهایی که او میتواند در 10 ماه آینده انجام دهد، وجود ندارد. من فکر میکنم که این تیم هنوز جای رشد بسیاری دارد. فکر میکنم بازیکنانی هستند که شاید حتی قدم رو به جلویی بردارند که ما هنوز از آن خبری نداریم یا در آستانه آن قرار بگیرند. خواهیم دید.”
در نهایت عملکرد تیم ملی آمریکا در قطر در ماه نوامبر- و شاید در مرحله حذفی در ماه دسامبر- نشان خواهد داد که آیا این تیم به ماموریت برهالتر برای تغییر سبک نگاه دنیا به فوتبال آمریکا دست پیدا کرده یا خیر. بدون توجه به این که این تیم تا چه مرحلهای در این تورنمنت پیش خواهد رفت، نمیتوان انکار کرد که تیم آمریکا نه فقط در مرحله انتخابی، بلکه پس از شکست در کووا بسیار رشد کرده است. سبک انتخاب بازیکنان این تیم تغییر کرده، کادر فنی با شرایط سازگار شده و همه این اتفاقات در مسیری مثبت و درست در کنار هم قرار گرفته است.
آنها روز چهارشنبه در کاستاریکا ناکامی در آخرین چرخه را به دست فراموشی سپردند. آنها این پاییز شانس این را دارند که روایت خودشان را بنویسند. امسال شاید با جام قهرمانی برای آنها به پایان نرسد اما فصل پایانی آنها هم نخواهد بود. قطر تمرکز اصلی است اما حتی حالا که بیشتر از چهار سال به میزبانی مشترک آمریکا، کانادا و مکزیک از جام جهانی 2026 باقی مانده، این رقابت از دور جلوه جذابی دارد. این بازیکنان جوان که هسته اصلی این تیم را تشکیل دادهاند بزرگتر، عاقلتر و احتمالا تا زمان آغاز این رقابتها بهتر خواهند شد. تیم آمریکا این هفته به یکی از رویاهایش رسید. آنها در طول هشت ماه آینده- و در واقع چهار سال آینده- این فرصت را دارند که به دنبال هدفی بزرگتر باشند.
پولیشیچ چهارشنبه شب گفت:” من فکر میکنم ما میتوانیم ضربه بسیاری به رقبا بزنیم. فکر میکنم ما گروهی از بازیکنان با اعتماد به نفس هستیم و این کشور پشت ما خواهد بود و ما با تمام جودمان تلاش میکنیم.”