چگونه نیمه تاریک جام جهانی قطر فاش شد
آخرین پیامها از عبدالله ابحیص در ساعت 04:45 صبح ارسال شد:« پلیس آمد تا من را بازداشت کند. آنها حالا من را به زندان میبرند.» او توانست با بنجامین بست، خبرنگار آلمانی که با او مصاحبه کرده بود، تماس بگیرد اما وقتی دیگران بیدار شدند، عبدالله رفته بود. او پس از این که به صورت علنی اتهاماتی را علیه کارفرمایان سابقش که کمیته ارشد تحویل و برنامهریزی جام جهانی 2022 قطر بودند مطرح کرد چهار هفته آزاد بود. ادعاهای او که در جوزیمار چاپ شد جنجال زیادی به پا کرد – این که این کمیته ارشد دخالتش در آزار کارگران مهاجر را پنهان کرده و پس از این که او علیه این موضوع اعتراض کرده از او شکایت کرده است – و او مدارک بسیاری داشت که این اتهامات را اثبات میکرد اما تنها تعدادی از آنها منتشر شدند. آنها به همین دلیل او را بازداشت کردند تا صدایش را خفه کنند، هرچند بازداشت عبدالله قریب الوقوع به نظر میرسید چون او به علت آنچه اتهام واهی دریافت رشوه مینامید به پنج سال حبس محکوم شده بود. در دسامبر 2021، درست یک ماه پس از بازداشت او از خانه و جدا شدنش از همسر و دو پسر کوچکش، دادگاه قطر پرونده او را مورد بازرسی مجدد قرار داده و حکم عبدالله بدون هیچ توضیحی به سه سال کاهش پیدا کرد.
البته که گمانهزنیها درباره کاری که او انجام داده و بررسی جزییات عجیب تحقیقات داخلی کمیته ارشد و رای غیرعادی دادگاه و اظهارات متضاد شاهدان جذاب است اما تمام این شواهد به شما میگوید که برای عبدالله پاپوش دوختهاند. داستان بزرگتر و مهمتر چیزهایی است که عبدالله درباره جام جهانی قطر به ما گفته چون مواردی که او فاش کرده نشانگر حقهای است که قطر و فیفا به همه ما زدهاند.
کارگرهای ما نه!
پس از این که پیشنهاد قطر برای میزبانی جام جهانی در سال 2010 پذیرفته شد، این کشور با مشکلات قابل توجهی روبرو شد. قطر از نظر جغرافیایی نصف ولز است اما جمعیت آن به شکل عجیبی در دوحه متمرکز شده است – این کشور تقریبا تک شهری است و میزبانی از جام جهانی در یک مرکز شهری به این معناست که تغییرات بسیاری باید در زیر ساختهای حمل و نقل صورت گرفته و این موارد کاملا پیشرفته شوند. انجام کار نیاز به استفاده از ارتشی از کارگران مهاجر از فقیرترین بخشهای کشورهای آسیای جنوبی داشت که خودشان در فقر مطلق هستند و این کار با سیستم کارگری صورت گرفت که بیشتر آنها را در شرایط بردگی قرار میداد. قطر میتوانست پول زیادی برای رفع موانع مربوط به سازماندهی و کارهای عملیاتی خرج کند اما معضل کارگران مهاجر پیچیدهتر بود. قطر یا باید عنوان مشکل حقوق کارگری با این موضوع برخورد میکرد و سیستم کارگریاش را به طور کلی تغییر میداد یا به عنوان معضل روابط عمومی در سطح جهان با آن برخورد کرده و سعی در حل آن با پول میکرد. نکته اصلی اتهامات عبدالله این است که قطر راه دوم را انتخاب کرد و عبدالله شواهد زیادی برای اثبات ادعاهایش در اختیار داشت.
در مکالمات واتس اپی که بخشی از ادعاهای عبدالله را اثبات میکند، در گروه مدیریت بحران این کمیته ارشد بحث در آگوست 2019 درباره اعتصاب تعداد زیادی از این کارگران مهاجر است که ماههاست حقوقی دریافت نکردهاند. این مکالمه با پیام حسن الثوادی، دبیرکل این کمیته ارشد، آغاز میشود که از سایر اعضای این گروه میپرسد «آیا میتوانیم کاری کنیم که افراد ما در شبکههای اجتماعی این ادعا را مطرح کنند که این کارگران ربطی به 2022 ندارند». این کمیته درباره واقعیت این اعتصاب یا این موضوع که باعث شده این کارگران مهاجر در یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان به دریافت آب و غذا برای زنده ماندن وابسته باشند اعتنایی ندارد، آنها صرفا به دنبال انتشار بیانیهای عمومی هستند تا بگویند کارگران در اعتصاب در حال ساخت ورزشگاهها نبودهاند. این اولین باری نبود که چنین اتفاقی رخ میداد. کپی ایمیل رد و بدل شده بین کمیته ارشد و سفارت نپال از جولای 2019 نشان میدهد که یکی از کارمندان این کمیته ارشد نوشته که «ما تمایل داریم در به چالش کشیدن اتهامات مطرح شده از سوی WDR، رسانه آلمانی، درباره دو مورد مرگ مرتبط با کار در ورزشگاه البیت با شما همکاری کنیم».
این تلاشی برای به چالش کشیدن این ادعا که آن مردان مرده بودند نبود، این تلاش برای به چالش کشیدن این ادعا بود که آن افراد وقتی مرده بودند که در حال ساختن ورزشگاه بودند. سفارت پاسخ داد:« به نظر نمیرسد که اطلاعات دقیقی درباره محل مرگ در مدارک و سوابق ما وجود داشته باشد.»
این مکالمات به طور خلاصه نحوه برخورد قطر با مشکل کارگران مهاجر را نشان میدهد – محافظت بهتر از یک درصد کارگران مهاجر در حال ساخت ورزشگاهها با هدف منحرف کردن توجه از شرایط دشوار 99 درصد دیگری که در حال ساختن و خدمت رسانی بودند. از نگاه روابط عمومی، این تصمیم هوشمندانهای بود چون مشخص بود که خبرنگاران بسیاری به دنبال مشکلات و آزارهای رسیده به کارگران ورزشگاهها بودند اما از نظر حقوق کارگران، این یک فاجعه بود.
قطر به چیزهایی بیشتر از هشت ورزشگاه جدید نیاز داشت. این کشور به جادههای جدید، هتلهای جدید، قطارهای جدید، کامیونهای جدید و بندری جدید در قسمت عمیق دریا نیز داشت تا بتواند مواد خام را وارد کند. این نیاز به لوسیل، شهری جدید، داشت و به شبکه فاضلاب، سیستم آبرسانی و هفت پست برق جدید برای تامین شرایط آن نیاز داشت. آنها برای ساختن این زیر ساختها به صدها هزار کارگر مهاجر نیاز داشتند و باید محل زندگی و شرایط مساعد کار برای همه آنها فراهم میشد. سازمان بین المللی کار در سال 2012 تخیمن زد که قطر به یک میلیون کارگر بیشتر نیاز دارد تا بتواند شرایط برگزاری جام جهانی 2022 را فراهم کند. نرخ میزان مهاجرت به قطر بین سالهای 2010 تا 2015 بالاترین نرخ در دنیا بود (54.7 در هر 1000 نفر ساکن). بله، بخشی از این اتفاق به هر شکل روی میداد اما جام جهانی 2022 به این روند سرعت داد و انگیزه اصلی بازسازی و توسعه دوحه شد.
اگر تصور اشتباه اول این بود که تنها کارگران ورزشگاه به جام جهانی قطر مربوط میشدند، فکر اشتباه دوم این بود که کمیته ارشد حمایت درستی از بخش کوچکی از کارگرانی داشت که مسئولیت آنها را برعهده گرفته بود. همانطور که بحثی در واتس اپ بین عبدالله و یکی از همکاران سابقش نشان میدهد، این کمیته ارشد به خوبی از این موضوع آگاه بود که چنین تواناییای ندارد.
این مکالمه زیر در تاریخ شش آگوست 2019 رخ داده، دو روز پس از مکالمه اول در گروه واتس اپی که درباره اعتصاب به دلیل دستمزدهای پرداخت نشده از سوی گروه بزرگی از کارگران مهاجر در اردوی کارگری الشحانیه در بیرون از دوحه بود. عبدالله شواهدی به همکاران و بعضی از مدیرانش ارائه کرده که بعضی از این کارگران در روند ساخت ورزشگاه 2022 شرکت داشتند و در نتیجه در شرایط تاسفآوری هم قرار دارند.
همکار عبدالله از ناتوانانی کمیته ارشد در زمینه فراهم کردن امنیت درآمد اصولی برای «کارگرانی که تنها چند روز و چند هفته است که استخدام شدهاند» ابراز تاسف میکند. عبدالله پاسخ داد که «30 درصد از نیروهای کار ما در همین شرایط هستند». فرآیند ایجاد شرایط درست کارگری در بخش ساخت و ساز قطر به قدری طولانی و پیچیده است که همین موضوع تا حدی نشان میدهد که چرا بسیاری از کارگران مهاجر دستمزدشان را دریافت نکردهاند و همانطور که همکار عبدالله اظهار داشت، عدم پرداخت دستمزدها مشکل بزرگی حتی در پروژههای جام جهانی بود. او میگوید:« من چهار سال است که روی مسائل رفاه کارگری کار میکنم و این اتفاق همچنان بارها و بارها رخ میدهد.» او همچنین دلیل اصلی دیگری در این باره را شرح داد که چرا این اتفاق به صورت مداوم رخ میدهد – «بعضی از کارفرمایان بزرگترین عوضیهای دنیا هستند» – و او به وضوح اشاره کرد که منظور از «بعضی» در واقع «99.9 درصد» آنها است. مسئله این است که بسیاری از شرکتهای ساخت و ساز در قطر در اختیار اعضای قدرتمند خانواده سلطنتی، مانند مورد اعتصاب آگوست 2019، یا سایر افراد قدرتمند این کشور بود. خط تمایز بین دولت و بخش خصوصی در قطر بسیار نامشخص است و گاهی وجود ندارد و پروژههای ساخت و ساز راه بسیار موثری برای کسب درآمد از زمینهای بزرگ گاز طبیعی مایع و واریز آن به حسابهای خارجی افراد سرشناس است که بسیاری از آنها مناصب دولتی مهمی هم دارند.
دبیر کلی که همکار عبدالله در این مکالمات به او اشاره میکند همان حسن الثوادی کاریزماتیک، دبیر کل کمیته ارشد، است. وقتی الثوادی در چشمان شما خیره شده و به شما میگوید که رعایت حقوق کارگران در دی ان ای کمیته ارشد است، شما واقعا دوست دارد حرف او را باور کنید، بنابراین دیدن او که میگوید «لعنت به دولت، ما باید از این افراد مراقبت کنیم» باعث تعجب نیست. در عین حال، این تصور که کمیته ارشد بخشی از دولت قطر نیست توهمی بیشتر به حساب نمیآید. کاملا برعکس، این کمیته سازمان دولتی کلیدی با حضور امیر قطر در راس آن است. این کمیته صرفا بخشی از دولت قطر نیست که ظرفیت واقعی برای محافظت از حقوق کارگران داشته باشد چون اساسا هرگز قرار نبوده که چنین کاری انجام دهد.
وزارت قطری ساحت رابطه
وزارتی که مسئولیت محافظت از کارگران مهاجر قطر شامل تمام کسانی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم در ساخت و سازهای جام جهانی دخیل هستند را برعهده دارد وزارت کار است. خبرنگاران کمی وارد ساختمان آرام و به دور از زرق و برق این وزارت شدهاند و در عوض اکثر آنها به اتاقهای جلسه مجللتر در برج پیشروی البیضی با منظره نخلهای دوحه هدایت میشوند، جایی که کارمندان چند ملیتی آن میتوانند به راحتی به زبان عربی یا انگلیسی روان حرف بزنند و با اشتیاق از چالشهای محافظت از کارگران مهاجر بگویند اما پس از آن از پیشرفتهای صورت گرفته هیجانزده شوند. کسانی که شربت میوهای در برج البیضی را بنوشند، در حالی از آنجا میروند که با خودشان فکر میکنند قطر باید میزبانی همه جامهای جهانی را برعهده داشته باشد. کسانی که پس از آن قهوه عربی در وزارت کار را بنوشند هم در حالی از آنجا میروند که فکر میکنند چالشهای موجود بسیار برجستهتر از پیشرفت صورت گرفته است.
عبدالله بیشتر به کارکنان برج البیضی شباهت داشت، مرد 35 ساله باهوش و بلندپرواز از اردن که در سال 2012 به قطر رفته تا در رشته روابط عمومی کار کند و خیلی زود پس از پیوستن به کمیته ارشد در سال 2014 توانست مدارج ترقی را طی کند. او در سال 2018 مدیر رسانهها و شبکههای اجتماعی عربی زبان بود، هدایت تیمی بزرگ را برعهده داشت و مسئولیتهای قابل توجهی به او سپرده شده بود. او چیزهایی هم درباره حقوق کارگران میدانست. پیش از آن علنی کردن روایتش، او صحبتهای بسیاری درباره سیستم محافظت گرمایی کمیته ارشد انجام داده و نشان داده بود که اطلاعات بسیاری در زمینه سیستمهای محافظت گرمایی دارد. او گفت که درباره استفاده کمیته ارشد از سیستم نظارتی انتقاد کرده که باعث شیفتهای شبانه در گرمترین ماههای سال میشد، زمانی که سطح بالای رطوبت در شب باید مانع از انجام هر کاری میشد. ادعاهای او کاملا با تحیقات در این زمینه همخوانی داشت که نشان میداد کمیته ارشد آگاهانه کارگرانش را در معرض گرما و رطوبت بالا قرار داده که میتواند آنها را در خط بیماریهای ناشی از دمای بالا قرار دهد.
اما او متخصص حقوق کارگران نبود و اکثر همکارانش نیز شرایطی مشابه داشتند. صفحه همکار عبدالله که کارفرمایان قطری را «عوضی» خطاب کرد در لینکدین نشن میدهد که او «متخصص ماهر روابط بین الملل با تجربه 15 ساله در زمینه روابط عمومی شرکت و مصرف کننده و ارتباطات» است. صفحه لینکدین کارمند این کمیته ارشد که با سفارت نپال تماس گرفت و به دنبال همکاری برای به چالش کشیدن اخبار منتشر شده از سوی رسانه آلمانی درباره آزارهای کارگران مهاجر در ورزشگاهها بود، او را به عنوان «متخصص ارشد باتجربه روابط عمومی با سابقه قابل توجه از کار در صنعت ورزش» توصیف میکند. این کمیته ارشد نظارت بر ساخت و ساز ورزشگاهها را برعهده داشت اما وقتی شما به چگونگی تجهیز نیروی این سازمان و نحوه عملکرد آن نگاه میکنید، بیشتر این احساس را دارید که این کمیته در واقع شرکت روابط عمومی با منافع ساختمانی است و همانطور که دبیر کل آن در پیام صوتیای که برای اعضای مهم ارتباطات ارسال کرده (تاریخ آن مشخص نیست اما به نظر میرسد که در سال 2019 باشد)، آنها روشی هوشمندانه و جذاب در زمینه روابط رسانهای داشتند.
« ما باید استراتژیای در زمینه ارائه بازخوردهای غیررسمی داشته باشیم. باید بتوانیم با این افراد غیررسمی تعامل داشته باشیم، بحث کنیم و روابطی را برای ارائه این اطلاعات لازم ایجاد کنیم. ما باید این توانایی ایجاد تعامل را داشته باشیم و این کار لزوما با انتشار بیانیه رسمی صورت نمیگیرد و همین نقطه تفاوت است. من درباره انتشار بیانیه رسمی حرف نمیزنم، بلکه درباره ایجاد رابطه حرف میزنیم تا بتوانیم اطلاعاتی را برای این افراد ایجاد کنیم.»
ارزش این تاکتیک اطلاعات غیررسمی شاید هرگز بیشتر از زمانی که عبدالله روایتش را علنی کرد مشخص نشده باشد، وقتی که همکاران سابقش در کمیته ارشد به صورت خصوصی با خبرنگاران صحبت کرده، به اعتبار عبدالله حمله کرده، انگیزههای او را زیر سوال برده و مدعی داشتن اسنادی از گناهکار بودن او شدند. این پیام از لهجههای آشنا از سوی نامهایی آشنا ارسال شد که سالها در حال شکل دادن روابطی با رسانههای بین المللی بودند. البته که هیچکس هرگز این شواهد را ندید اما زمانی که شما این رابطه را شکل داده باشید، مطرح کردن هر تعداد خبری برای از بین بردن یک روایت یا وارد کردن مطالب کذب به این روایت کار آسانتری است. هیچ کنایهای در این واقعیت نیست که تمام مهارتهایی که عبدالله برای آنها تمرین کرده و از آنها استفاده کرده بود، این بار به موثرترین شکل ممکن علیه خودش مورد استفاده قرار گرفت.
باید بار دیگر این موضوع را تکرار کرد که این کمیته ارشد بود که تحقیقات کیفری علیه عبدالله را آغاز کرد، مدعی شد که او روابطی با یکی از مقامات ارشد دایره رسانهای عربستان سعودی دارد (در زمانی که عربستان سعودی و امارات متحده عربی اقدام به تحریم قطر کرده و به دنبال قطع زنجیره تامین مواد این کشور بودند) و در تلاش بوده که فسادی روی یک قرارداد در شبکههای اجتماعی داشته باشد، هرچند هیچ سندی برای هیچ کدام از این اتهامات وجود نداشت. با توجه به این که آنها اساس بخشی از دولت قطر هستند، خودداری این کمیته ارشد از محکوم کردن دادگاه نمایشی و غیرمنصفانه عبدالله لزوما تعجب برانگیز نیست اما تکلیف فیفا چیست که قوانین حقوق بشری و بستری برای گزارش تخلفات و ثبت شکایت علیه کارفرما دارد؟ عبدالله شکایتی علیه کارفرما ثبت کرده و این تخلفات را گزارش داده بود اما دوران همکاری او با کمیته ارشد به این معنا بود که عبدالله میدانست بعید است که فیفا طرف او را بگیرد. و حق با او بود.
درهای چرخان
« سلام، من جان بارنس هستم. و من جیسون مکآتیر هستم و اینجا قطر است. تنها شش ساعت تا لندن فاصله دارد. بسیار ساده. ما نیازی به ویزا نداریم و فقط کافی است سوار هواپیما شویم.» بنابراین «از لیورپول تا دوحه» که ویدیویی پنج دقیقهای بود در دسامبر 2019 منتشر شد، یک ماه پیش از آن که لیورپول برای جام جهانی باشگاهها به قطر سفر کند. در سندی که یک ماه پیش از آن از سوی کمیته ارشد بایگانی شده بود، آنها به این نکته اشاره کردند که «این فعالیت باید با دقت مدیریت شود تا از بازتاب منفی احتمالی که ممکن است از سوی «صداهای استخدام شده» در دفاع از قطر شکل بگیرد ممانعت به عمل بیاید» و اضافه شده بود که «این مباحث باید از سوی منبعی موثق و معتبر مطرح شود». بینندگان میتوانند خودشان در این باره تصمیمگیری کنند.
این کمیته ارشد ظاهرا نگران توصیه رسمی و غیررسمی مسافرتی بود که در اختیار هواداران لیورپول قرار داشت و این سند استراتژی آنها برای حل این مشکل را نشان میدهد:« در حالی که مهم است همه هواداران و سرمایهگذاران این اطلاعات را دریافت کنند، این موارد بیشتر مربوط به قوانین بومی است تا واقعیتی که هست را نشان دهد. این کمیته ارشد و همه سرمایهگذاران این تورنمنت باید بتوانند روایتهایی از دیدگاه کشور میزبان را مطرح کرده و هر گونه داستان غیرواقعی را رد کنند، به هواداران این اطمینان را بدهند که تجربه هواداری در این کشور عالی خواهد بود و مسائلی مانند رفاه کارگران و هنجارهای فرهنگی به خوبی در نظر گرفته شده و این کشور آماده (و هیجانزده) است تا میزبان هوادارانی از سراسر دنیا باشد.»
هرچند بر اساس دادههای جانبی این مدرک، این دستورات از سوی کمیته ارشد صادر نشده بود، بلکه یکی از کارمندان فیفا با استفاده از آدرس ایمیل کمیته ارشد این موارد را ارسال کرده بود. توضیحات فیفا در این باره – آنها با سرعتی غیرمعمول به سوالات جوزیمار پاسخ دادند – این بود که فرد مذکور که نزدیک به دو سال از سال 2015 برای کمیته ارشد کار کرده بود صرفا قالب این سند را طراحی کرده در استراتژی ارتباطی فیفا یا پیش از آن کمیته ارشد دخالتی نداشت، حتی با این که صفحه لینکدین او نشان میدهد که در این زمینه تجربه و سابقه کار دارد. البته ممکن است که این کمیته ارشد همچنان سه سال پس از ترک این شرکت از سوی طراح از همان قالب سند استفاده کند اما عبدالله شواهد بیشتری ارائه کرده که فیفا و کمیته ارشد تا چه حد در زمینه ارسال پیامهای متفاوت درباره این جام جهانی هم راستا با یکدیگر حرکت کردهاند.
مکالمهای واتس اپی با رییسش از سال 2019 نشان میدهد که آنها در حال بحث در این باره هستند که فیفا باید پاسخ عمومی کمیته ارشد به تمامی اتهامات آزار کارگران مهاجر مطرح شده از سوی بنجامین بست، خبرنگار آلمانی، که در شبکه آلمانی ARD پخش شده را تایید کند. عبدالله گفت که این الگویی استاندارد برای فیفا است که تمامی بیانیههای منتشر شده از سوی کمیته اجرایی در رابطه با مسائل حقوق کارگران را تایید کند. دفتر رسانهای فیفا تلاشی برای تکذیب اتهامهای مطرح شده از سوی بنجامین بست نکرد و گفت که «فیفا و کمیته ارشد به صورت مداوم در تماس هستند و اطلاعاتی که درباره موضوعاتی که تحت مسئولیت هم ردههای آنها باشد را بررسی میکنند». واکنش فیفا به مورد عبدالله ابحیص در صورتی میتواند منطقی باشد که آنها نقش خودشان در همکاری با قطر برای معرفیاش به دنیا از طریق قدرت فوتبال را ببینند و واضح است که فیفا از خدماتی که این کشور میتواند از این طریق به دست آورد آگاه است.
در آستانه فینال جام جهانی 2018 در مسکو، جانی اینفانتینو گفت که تمام دنیا «عاشق روسیه» شده و «جام جهانی تصور دنیا از روسیه را تغییر داده است». پوتین از اینفانتینو به خاطر «ارزیابی درخشان از تلاشهای ما» تشکر کرد و در می 2019 مدال مقام دوستی را در کاخ کرملین به او اهدا کرد. بعید است که اینفانتینو به زودی دنبال گرفتن عکسی با پوتین باشد اما انتظار میرود که تصاویر زیادی از او در قطر در شش ماه آینده منتشر شود چون به لطف تلاشهای روزنامه سوییسی SonntagsBlick، فیفا در ژانویه 2022 رسما تایید کرد که اینفانتینو عملا از اکتبر 2021 در قطر زندگی کرده است. سپ بلاتر، رییس سابق فیفا، در توییتی نوشت:« ظاهرا او در سوییس احساس راحتی نمیکرد.» به نظر میرسد که او در قطر کاملا راحت است، جایی که با رضایت خاطر از خطوط روابط عمومی کمیته ارشد دفاع میکند و اخیرا به مجمع پارلمانی اتحادیه اروپا گفت که تنها سه نفر در طول ساخت ورزشگاههای فوتبال برای جام جهانی 2022 قطر از بین رفتند. این ادعا به شکل منزجرکنندهای غلط است (و همان ادعایی است که پیش از این کمیته ارشد در رسانهها مطرح کرده) و 92 درصد مرگها در روند ساخت و ساز ورزشگاهها را نادیده گرفته – که 58 درصد آنها بدون هیچ توضیحی بوده – و صرفا روی پروژههای تمرکز کرده که برای یک درصد ساخت و سازها در قطر محاسبه شده و الگوی گستردهتر مرگ کارگران مهاجر در این کشور را لاپوشانی کرده، اتفاقی که منجر به هزاران مرگ بدون توضیح شده و اسنادش به صورت کامل موجود است. درست مانند پرونده ابحیص که شواهد روایت دیگری را نشان میدهد، قطر و اینفانتینو رابطهای را شکل دادهاند که واقعیتها و شواهد نمیتوانند خللی در آن ایجاد کنند.
عبدالله چند هفته پیش از بازداشتش همه چیز را به صورت واضح به فیفا شرح داده بود. وقتی که هفتهها تماس و پیامهای او به فیفا بدون پاسخ ماند، او پیامی از طریق برنامه سیگنال به کسانی فرستاد که در ابتدا او را تشویق به ثبت شکایت کرده بودند. « سلام. میدانم که پیامم پاسخی نخواهد داشت. با این حال آن را میفرستم تا به خودم ثابت کنم که فیفا تا چه حد با کمیته ارشد همدست است و توجهی به واقعیتها ندارد. فیفا هیچ اقدامی برای محافظت از جان کارگران در این کشور نکرد، بنابراین چه امیدی دارم که تلاشی برای حفاظت از حقوق من و خانوادهام انجام دهد.»
این که اهمیت بالای حرفهایی که عبدالله ابحیص درباره جام جهانی 2022 قطر به ما زد را درک کنیم بسیار ضروری است، کاری که او و خانواده جوانش تاوان زیادی بابت آن پرداخت کردند. هدف از صحبت درباره پرونده او و تحلیل مدارکی که به اشتراک گذاشته این نیست که کمیته ارشد را نابغههای شیطانی معرفی کنیم که برنامهای حیلهگرانه برای بستن چشمان ما به واقعیتهایی که در قطر رخ میدهد دارند. هرکسی که به قطر میرود کافی است با یک کارگر هتل یا راننده تاکسی صحبت کند تا واقعیت را بفهمد که به حدی آشکار است که نمیتوان آن را پنهان کرد و هرکسی که کمیته ارشد را دنبال کرده یا با آن در ارتباط باشد از این واقعیت باخبر است. اما با توجه به شرایطی که ورزش و خصوصا فوتبال در حال حاضر دارد، ما باید بار دیگر رابطه پر هزینه آن با رژیمهای سرکوبگری که از آن برای اهداف سیاسی استفاده میکنند را مورد بازنگری قرار دهیم و بفهمیم که برای تاکتیکهای روابط عمومی که به کار میگیرند تا چه حد آسان است که تصور مردم را تغییر داده و باعث شوند که آنها از اصولشان عقبنشینی کنند. عبدالله واقعیت را درباره اتفاقاتی که در قطر رخ داده گفت و این ادعای ترسناک دیگری درباره شرایط فوتبال در سال برگزاری جام جهانی قطر است که فردی که این خطاها را گزارش داده و سابقه کار در روابط عمومی کشورهای عربی را دارد حالا در زندان دوحه است، در حالی که جانی اینفانتینو در خانه مجللش در دوحه زندگی میکند و مدال افتخار روسی را بر سینه دارد.