درباره ماتیاس یایسله؛ مردی که نمیخواهد یولیان ناگلزمان دوم باشد
هفتیک- وقتی بایرن مونیخ و ردبول سالزبورگ امشب در دیدار رفت مرحله یک هشتم لیگ قهرمانان به مصاف هم بروند، بسیاری از چشمها به کنار زمین و روی نیمکت دو تیم خواهد بود: دو مربی آلمانی که آینده درخشانی در مربیگری دارند و هر دو به اندازه کافی جوان هستند که بتوانند در زمین هم به میدان بروند (توضیح مترجم: این مطلب پیش از دیدار رفت دو تیم که با تساوی 1-1 به پایان رسید، نوشته شده است).
از یک سو با یولیان ناگلزمان، سرمربی تیم مهمان، روبرو هستیم که همین حالا هم خودش را در بالاترین سطح مربیگری ثابت کرده است. پس از درخشش در هوفنهایم و لایپزیش با ارائه فوتبالی تماشایی، او این فصل هدایت بایرن را برعهده گرفت و در سن 34 سالگی برای کسب جذابترین و ارزشمندترین قهرمانیها رقابت میکند.
از سوی دیگر هم ماتیاس یایسله را داریم که یک سال از ناگلزمان جوانتر است، اولین باشگاهش را برای اولین بار به مرحله حذفی لیگ قهرمانان رسانده و به طور کلی تمجیدهای بسیاری از او صورت گرفته است.
با توجه به سن، ملیت، فوتبال جذاب و موفقیت زودهنگام او، مقایسه با ناگلزمان اجتنابناپذیر است. اما همانطور که یایسله یک بار در مصاحبهای گفت:” من یولیان ناگلزمان شماره دو نیستم. من ماتیاس یایسله هستم.” این داستان او است.
***
دو نکته برجسته درباره یایسله وجود دارد: سلیقه عجیبش درباره مد و لباس و پختگیای که فراتر از 33 سالگی است. هرچیزی که او میگوید فکر شده و سرشار از اعتقاد راسخ او است. آن جملات درباره ناگلزمان نیز از این موضوع مستثنی نیست.
او به اتلتیک میگوید:” این فقط مربوط به جهتگیری و طرز تفکر فوتبالی نیست و به هیچوجه به شخص یولیان ربطی ندارد. این موضوعی کلی است چون من طرفدار مقایسه کردن نیستم. مربی شدن معنایی فراتر از صرفا تاکتیکها دارد – سبک برخورد شما با بازیکنان و اعضای کادر فنی، سبک توضیح و دستور دادن به آنها، سبک ظاهر شدنتان در مجامع عمومی و مسائلی از این دست… هیچکس با دیگری یکی نیست.”
یایسله شخصا به کارمندی دقیق و حساس تبدیل شده که روی روابط مشخص و آمادهسازیهای مفصل و پر از جزییات تمرکز دارد. منبعی از باشگاه به اتلتیک گفت:” او اولین کسی است که وارد زمین تمرین شده و آخرین کسی است که از آن خارج میشود. برنامههای تمرینی او از دو یا سه هفته جلوتر تکمیل هستند.”
این بخشی از هویت مربیگری او است. یایسله میگوید:” هر مربی اصول و ایدههای خودش را دارد. البته مهم است که بتوانیم جلوتر از نوک دماغمان را ببینیم و متوجه باشیم که چه پیشرفتهایی در فوتبال صورت گرفته است. اما در آخر باید مسیر خودتان را دنبال کنید.”
***
مسیر یایسله به شکل خاصی پیچیده بوده، هرچند او توانست روی راهنمایی یکی از مربیان پیشرو و باتجربه فوتبال آلمان تکیه کند: رالف رانگنیک که در حال حاضر به صورت موقت هدایت منچستریونایتد را برعهده دارد. یایسله به یاد میآورد:” او من را در سن 18 سالگی از اشتوتگارت به هوفنهایم آورد. او من را بازیکن ثابت کرد و اعتماد به نفس بسیاری به من داد.”
یایسله در آن زمان مدافع بود و جوانترین بازیکن ثابت در تیمی به حساب میآمد که در حال بالا آمدن از دسته سوم به سوی بوندسلیگا بود و در فصل 09-2008 در آستانه حضور در تیم ملی آلمان قرار داشت. اما زندگی حرفهای نویدبخش او هرگز به درستی شکوفا نشد. پارگی رباط صلیبی، مصدومیتهای پس از آن و مشکلاتی که با تاندون آشیل این بازیکن پیش آمد باعث شد که او نبردی طولانی را با بدن خودش آغاز کند. او در سال 2014 در حالی که تنها 26 سال داشت، مجبور به خداحافظی از دنیای فوتبال شد.
اما وقتی یک زندگی حرفهای از بین رفت، زندگی حرفهای دیگری متولد شد. رانگنیک که برای کار به لایپزیش و سالزبورگ رفته بود این در را به روی او گشود.
یایسله اظهار داشت:” او این شرایط را برای من به وجود آورد که مربیگری را در لایپزیش آغاز کنم و من از این بابت بسیار از او سپاسگزارم.”
***
این مرد جوان که شیفته علم اعصاب و شیوههای رهبری است به ندرت در هنگام صحبت آرامشش را از دست میدهد و کاملا خونسرد است. اما هروقت “دکتر یایسله” قدم به زمین میگذارد، روی دیگر او نمایان میشود. یکی از مربیان رقیب اخیرا درباره یایسله که همیشه در حال جنب و جوش، با سر و دست صحبت کردن، راهنمایی کردن و تزریق انرژی و انگیزه به بازیکنانش است گفت:” او تعریف جدیدی از وظایف مربیگری ارائه کرده است.” او با تمام وجود برای کار و حرفهاش تلاش میکند.
وقتی یایسله در ابتدا به کادر فنی لایپزیش اضافه شد، حتی علاقه خیلی زیادی هم به مربیگری نداشت.
یایسله به اتلتیک میگوید:” این بیشتر اتفاقی بود. لایپزیش برنامه تمرینیای در دپارتمان جوانان به من پیشنهاد کرد. برنامه این بود که من در چند دپارتمان مشغول به کار شوم تا بفهمم کدام یک بیشترین سازگاری را با من دارد.” اولین تجربه او قرار گرفتن در جایگاه دستیار سباستین هوینس، سرمربی فعلی هوفنهایم، در تیم زیر 16 سالهها بود. او به یاد آورد:” من چنان از این کار لذت بردم که همان جا ماندم.”
وقتی که یایسله با شبکه باشگاه باشگاههای ردبول سازگار شد و جایش را محکم کرد، تواناییهایش را نشان داده و پیشرفتش را ادامه داد. اول به تیم زیر 17 سالههای لایپزیش رفت، سپس دستیار الکساندر زورنیگر، مربی سابق لایپزیش، در بروندبی دانمارک شد. او تنها 29 سال داشت.
زورنیگر به اتلتیک گفت:” این که او چقدر پیش رفته بود، قابل توجه بود. برای چنین مربی جوانی با تجربه بسیار کم، تعداد اشتباهات محدود او بسیار به چشم میآید. ماتیاس در مسیرهای متفاوتی فکر میکند و از سبکهای متفاوت استقبال میکند.”
او در سال 2019 به تیم سالزبورگ از مجموعه باشگاههای ردبول پیوست و هدایت تیم زیر 18 سالههای این باشگاه اتریشی را برعهده گرفت. او در سن 32 سالگی اولین تجربه نشستن روی نیمکت تیم بزرگسالان را تجربه کرده و در ژانویه 2021 جانشین بو اِسوِنسون، سرمربی فعلی ماینتس، در لیفرینگ، باشگاه خواهر سالزبورگ، شد. تنها شش ماه طول کشید که بار دیگر تغییراتی در بین مربیان ردبول صورت گرفته و یک مربی از باشگاهی به باشگاه دیگر برود تا با انتقال جسی مارش به لایپزیش، یایسله به نفر اول نیمکت سالزبورگ تبدیل شود.
کریستوف فرویند، مدیر ورزشی، آن روز به رسانهها گفت:« این تصمیم از مدتها قبل گرفته شده بود- تنها در صورتی که جسی جدا میشد” درست انگار که یایسله نه چندان سرشناس در خط تولید کارخانه ردبول در انتظار ایستاده بود.
***
این قیاس و شباهت چندان دور از ذهن نیست. رالف رانگنیک نزدیک به یک دهه برای لایپزیش و سالزبورگ، دو پرچمدار ردبول، حتی گاهی به صورت همزمان کار کرد و این دیدگاهی بود که او اساس آن را پایهگذاری کرد.
این مربی 63 ساله کارش را در سال 2012 با ایجاد تغییرات اساسی در سیستم استعدادیابی هر دو باشگاه شروع کرد که حالا در سراسر جهان شهرت دارند. پس از این بازیکنان باکیفیت خیلی زود شناسایی شده، پرورش پیدا کرده و اکثرا با سود کلان به فروش میرسند؛ در حالی که نسل بعدی استعدادها آماده ورود هستند. این موضوع فقط به ارلینگ هالند، سادیو مانه یا سایر بازیکنان محدود نیست، بلکه درباره مربیان آنها نیز صدق میکند.
مارکو روزه (بروسیا دورتموند)، آدی هاتر (بروسیا مونشن گلادباخ)، اولیور گلاسنر (اینتراخت فرانکفورت)، بو اسونسون (ماینتس) و فرانک کرامر (آرمینیا بیلهفلد) همگی در سالزبورگ یا تیم ذخیره آنها رشد کرده و در نهایت به بوندسلیگا رفتند. مارش در کنار بازیکنانی چون دایو اوپامکانو، مارسل سابیتزر و دومینیک سوبوسلای نشان دادند که مسیر بین سالزبورگ و لایپزیش بسیار پر رفت و آمد است و این موضوعی است که در آلمان به شدت زیر ذرهبین قرار گرفته است.
هرچند کانالهای ارتباطی شاید مسدود نشده باشند اما سالزبورگ از مجموعه ردبول جدا شده و این بخشی از برنامه واگذاری مالکیت باشگاهها از سوی این امپراتوری نوشیدنی انرژیزاست (آنها در حال حاضر حامی مالی اصلی هستند) تا آنها و لایپزیش بتوانند شرایط لازم برای حضور همزمان در رقابتهای یوفا را داشته باشند.
رانگنیک با این که در سال 2020 از این مجموعه جدا شد اما با سبک فوتبال پرفشار و “گِگِن پرسینگ” خود در واقع همچنان در مرکز تمامی اقدامات حضور دارد و تا امروز قلب تپنده باشگاههای ردبول بوده است.
شما برای بازی یا مربیگری یکی از تیمهای این مجموعه باید این فلسفه فوتبالی را به اشتراک بگذارید و این مهمتر از این است که صرفا سابقهای در آنجا داشته باشید.
ناگلزمان که در سال 2019 به لایپزیش پیوست، بهترین مثال است. او هم بسیار تحت تاثیر رانگنیک بود و در هوفنهایم رشد کرد، جایی که همانطور که خود یایسله میگوید اولین برخورد او با “این سبک از فوتبال که هنوز اساس DNA ردبول در سالزبورگ” است، رخ داد.
***
یایسله اشاره میکند:” اساس همیشه همین بوده و من میتوانم با آن احساس همذاتپنداری کنم.” این شدت، پرسینگ همه جانبه و تغییر دقیق فاز بازی مواردی هستند که تمرکز تیم تحت هدایت او روی آنها قرار دارد. یایسله میگوید:” اما در این چارچوب کاری میتوانم و باید ایدههای خودم را جای دهم.”
او بیشتر با سیستم اساسی 2-1-3-4 با مدافعان کناری هجومی و جابجایی منطقهای بازی کرده و بیشتر تمرکز نسخه او از این سیستم روی مالکیت توپ است- این شباهت زیادی با عملکرد بایرن ِ ناگلزمان دارد. یایسله میخندد:” میخواهم که فوتبالی جذاب و جسورانه ارائه دهیم اما در عین حال میخواهم که ثبات خوبی داشته باشیم و بازیکنان نیز به صورت انفرادی پیشرفت کنند. امیدوارم شما بتوانید این را هم ببینید.”
شما میتوانید. این که چطور تمام بازیکنان از محمد کامارا، هافبک تیم، که بازی را از عمق رهبری میکند گرفته تا برندن آرونسون، زوج هجومی او، که بیوقفه باعث برتری این تیم در خط میانی شده یا به خط حمله اضافه میشود، نقشها و مسئولیتهایشان را درک میکنند، مشهود است. این نتیجه صحبتهای تیمی و مسیرهای مشخص یایسله است که به نشان اختصاصی او تبدیل شده است.
مناطق هجومی جایی است که ستارههای سالزبورگ جادویشان را در آن به نمایش میگذارند: کریم آدِمی پر انرژی و درخشان (که ماه گذشته 20 ساله شد) که با 18 گل زده در 29 بازی این فصل زیر نظر بروسیا دورتموند قرار دارد، نوح اوکافور (21 ساله با 12 گل در این فصل) و بنجامین سسکو (18 ساله با هفت گل) که به خاطر قد، قدرت و توانایی تمام کنندگیاش با هالند، بازیکن سابق سالزبورگ، مقایسه میشود.
بازی روان مهاجمان همیشه چشمنواز است و جوان بودن (با میانگین 22.5)، سرزندگی و عطش این تیم را به تصویر میکشد- ویژگی آخر حاصل کار یایسله است. زورنیگر، سرمربی او در بروندبی، میگوید:” او روابط شخصی جدیدی را ایجاد میکند. این که او از نظر سنی به بازیکنان نزدیک است نیز کمک میکند. او با آنها رشد میکند.”
سالزبورگ پس از 19 بازی از 32 هفته توانسته با 14 امتیاز اختلاف در صدر جدول بوندسلیگای اتریش قرار بگیرد.
***
علیرغم تغییرات فاحش در تابستان گذشته و سازگاری با استعدادهای جدید و جوان، موفقیت آنها در اتریش اتفاق تازهای برای سالزبورگ نیست که هشت عنوان قهرمانی اخیر بوندسلیگا را از آن خودش کرده و در هفت فصل از این موارد موفق به دبل در رقابتهای داخلی شده است.
با این حال، دستاوردهای آنها در رقابتهای اروپایی این فصل باعث شده که یایسله توجه بسیاری را به خود جلب کند. آنها با پیروزی 2-4 برابر بروندبی، تیم سابق او، موفق شدند از مرحله پلیآف صعود کنند و با پیروزی 0-1 برابر سویا در آخرین بازی گروهی توانستند در رده دوم گروه G قرار گرفته و به جایی بروند که پیش از آن هرگز نرفته بودند. یایسله میگوید:” ما برای اولین بار در تاریخ این باشگاه در مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان هستیم- و با جوانترین تیم در کل این رقابتها.”
یایسله معتقد است که این دیدار مرحله یک هشتم با بایرن، ابر قدرت آلمان، که دیدار برگشتش در تاریخ هشتم مارس در مونیخ برگزار خواهد شد، “پاداشی برای نیم فصل اول فوقالعاده این پسران” است. برای او به عنوان سرمربی هم همینطور است؟ او پاسخ میدهد:” فرقی بین مربی و تیم نیست.
« فقط یک ما وجود دارد. ما میدانیم که برابر احتمالا بهترین تیم دنیا در حال حاضر بازی میکنیم و شانس زیادی برای پیروزی نداریم. با این حال میخواهیم شجاع باشیم و سعی کنیم فوتبال خودمان را در زمین بازی کنیم.”
***
امشب وقتی او زیر نور رقابتهای اروپایی به مصاف بایرن برود، یایسله همچنان توجه زیادی را به خود جلب خواهد کرد. و این فقط به خاطر سبک او نیست- زورنیگر اطمینان دارد “او خوشپوشترین سرمربی در آلمان خواهد بود” اگر در نهایت برای کار به لیگ این کشور برود.
سباستین هوینس، همکار و همتیمی سابق یایسله، تاکید کرد:” او آغازی طوفانی داشت. او توانست خیلی سریع تیمی را شکل دهد که فوتبال به سبک ردبول را در بهترین شکل ممکن بازی کنند. آنها از نظر تاکتیکی بسیار منظم و آماده دویدن هستند. او با رفتار احساسیاش انتخاب درستی در این تیم است. او واقعا حرفهای است، علاقه بسیاری به یادگیری دارد، روشنفکر است، بلندپرواز است و تمامی ویژگیهای تبدیل شدن به یک سرمربی فوقالعاده را دارد.”
فرویند، مدیر ورزشی سالزبورگ، اطمینان دارد که “ما در چند سال آینده چیزهای بسیاری از او خصوصا در عرصه بینالمللی میشنویم.”
هرچند، یایسله تاکید دارد که هنوز هیچ نقشهای برای آیندهای در فوتبال نکشیده است:” وقتی دوران حرفهای من خیلی زود به دلیل مصدومیت پایان یافت، به عنوان بازیکن مجبور شدم این تجربه را کسب کنم که فوتبال تا چه حد میتواند سریع پیش برود- و این برنامهها برای زندگی حرفهای طولانیمدت بیفایده است. به همین دلیل است که من در همین جا و همین لحظه زندگی میکنم. و صادقانه باید بگویم که واقعا از این که در حال حاضر در سالزبورگ مربیگری میکنم، لذت میبرم. من در این باشگاه و این منطقه احساس راحتی دارم.”
با این حال به نظر میرسد که سرنوشت یایسله چیزی بیشتر از هدایت بزرگترین تیم در لیگ کوچک اتریش است. شاید او برنامهای نداشته باشد اما اهداف مشخصی دارد:” من هر روز میخواهم بهترین مربیای باشم که در آن لحظه میتوانم. میخواهم به پیشرفت ادامه دهم- به عنوان یک مربی و یک فرد.”
و به عنوان ماتیاس یایسله.