چگونه ساسولو به غولکُشی در سری A ادامه میدهد
هفتیک- وقتی آلسیو دیونیزی حرفه مربیگری را در فوتبال آماتور شروع کرد، جلسه تمرینی را در پیست دوچرخهسواری در فیورنزولا آردا به پایان میرساند و پس از آن میرفت تا با افراد مسنتر در کنجی دلگیر بولینگ بازی کند. او به گاتزتا دلو اسپورت گفت:” من یک قهوه میگرفتم، سعی میکردم آنها را بهتر بشناسم و روزی چیزی به ذهنم خطور کرد.” شاید چیزی درباره ترکیب تیم در آخر هفته؟ یا این که چطور باید بازیکن خاصی را مدیریت کند؟ در همین آخر هفته از چه آرایشی برابر حریف استفاده کند؟ دیونیزی این اتفاق را به خاطر دارد چون یکی از همین بازنشستگان جوابش را پیدا کرد.
این مربی 41 ساله از آن زمان راهی طولانی را طی کرده است. او فصل گذشته موفق شد امپولی را به سری A برگرداند و خیلی زود از سوی ساسولو شکار شد تا جانشین روبرتو دیزربی شود، پس از آن که این استاد اعظم بازیسازی از دفاع این باشگاه را ترک کرد تا چالش جدیدی را با شاختار دونتسک در اوکراین تجربه کند. محیط ساسولو تفاوت چندانی با فیورنزولا آردا ندارد و وقتی قدم به پیاتزا گاریبالدی میگذارید، تصور کردن دیونیزی که در کافه ایستاده و در حال مکالمه با یکی از مردم مسنتر شهر است، دشوار نیست. این که آیا او پیش از بازی روز یکشنبه در سن سیرو با آنها مشورت کرد یا خیر، مشخص نیست.
ساسولو دیگر در انزو ریچی تمرین نمیکند، زمین کوچک قدیمی که از سال 2008 در آن رشد کردند و دروازههای آهنی آن طوری با برگ درختهای مجاور احاطه شده بود که به رمانهای قرون وسطایی جورجو باسانی شباهت داشت. این تیم چند سال قبل به زمینی پیشرفته در جاده مودنا رفت که باعث حسرت باشگاههای بسیار بزرگتر است. برنامهریزی برای بازیها به جای دفتر قدیمی “ساسول”، در این محل انجام میشود. به هرحال، تصور دیونیزی که روی نیمکت پارکی نشسته و پیش از سفر ساسولو برای دیدار با قهرمانان ایتالیا برنامههایش را برای پدربزرگی شرح میدهد، بسیار جذاب است.
تواضع یکی از ویژگیهای او است و تضاد قابل توجهی با دیزربی، مربی قبلی، دارد که صحبتهای اغراقآمیزی درباره زیباییشناسی فوتبال و مکتب بیلسا انجام میداد و در حالی که این شاید به مذاق بعضی از روشنفکران در تلویزیون ایتالیا خوش میآمد اما در نهایت چندان برای هواداران سنتگرایِ روی سکوها خوشایند نبود و تعبیر اشتباهی برای آنها ایجاد کرد. دیونیزی با صدای آرام چندان در مرکز توجه قرار ندارد و دوست دارد تمام صحبت را در زمین با بازی تیمش انجام دهد، در حالی که خودش را در سطحی ثابت کرده که برای او تازهتر است تا دیزربی که تجربه بیشتری داشت.
پیروزی برابر اینتر طبیعتا توجهات را به سوی کاری که او در حال انجامش است، جلب کرد و تنها دلیل این نیست که این اتفاق باعث شد کورس قهرمانی در سری A همچنان ادامه داشته باشد. ساسولو عادت داشت که در یک دهه گذشته به جوزپه مهآتزا رفته و با پیروزی برگردد. اما این اینتر آشفتهای نبود که آنها در گذشته برابرش به پیروزی رسیده بودند. تیم سیمونه اینزاگی پس از نمایش ستودنی اما در نهایت بینتیجهاش در اواسط هفته برابر لیورپول خسته بود و غیبت مارسلو بروزوویچ محروم، تنها بازیکنی که اینتر در نبود او به مشکل میخورد، باعث شد که شرایط آنطور که باید پیش نرود.
به گزارش StatsBomb، اینتر در گلهای مورد انتظار 3.18 به 1.50 از ساسولو پیش بود اما ما نباید خیلی به این موضوع تکیه کنیم. دیونیزی گفت:” ما بازیای را ارائه کردیم که میخواستیم. ما آنها را از جلو پرس کردیم و این کار در نیمه اول جواب داد.” ساسولو خیلی زود با گل جاکومو راسپودوری که هوادار متعصب اینتر است و ساموئل اتوئو اسطوره دوران کودکیاش بوده از حریف پیش افتاد.
راسپاگل از 10 سالگی در ساسولو بوده که تقریبا به اندازه دوران حضور دومنیکو براردی، ارسالکننده پاس گل، در این تیم است. این باشگاه او را در نوجوانی و وقتی برای دیدن برادرش که در آن زمان دانشجوی دانشگاه مودنا بود، رفته بود و در فوتبال هشت نفره بازی میکرد، شناسایی کرد و از آن زمان تنها در همین تیم حضور داشته است. جانلوکا اسکاماکا، شبیهترین بازیکن ایتالیایی به زلاتان ابراهیموویچ، زننده گل دوم ساسولو بود؛ مهاجمی قدرتمند که در اقدامی عجیب تصمیم گرفت پس از این گل خوشحالی نکند و به شایعات درباره انتقالش به اینتر در تابستان پیشرو دامن زد. او در این باره گفت:” فکر کردم در آفساید هستم.”
این اولین بار نیست که روبرتو مانچینی باید از نمایشی که از ساسولو دید، خوشحال باشد. هیچ تیمی در سری A بیشتر از این باشگاه که از جایی میآید که تا مدتها تنها به خاطر سرامیکهایش شناخته میشد، به استعدادهای ایتالیایی اعتماد نکرده است. ساسولو در تابستان اقدام به فروش چیچو کاپوتو، مهاجم کهنهکار، کرد تا راه را برای اسکاماکا باز کند؛ به جای اینکه این بازیکن ارزشمند اهل رم را به فروش برساند که در حال تحقق بخشیدن به تعاریفی است که مینو رایولا، مدیربرنامه سابقش، که او را در سال 2015 وقتی 16 سال داشت از رم به پیاسوی آیندهوون برد، مطرح میکرد.
دیونیزی میتوانست انتخابهای دیگری هم داشته باشد و این تیم را حول محور جرمی بوگا و گرگور دفرل بنا کند. اما او در عوض لطفی در حق مانچینی کرد و راهی برای بازی دادن به راسپادوری، اسکاماکا و براردی در کنار هم پیدا کرد. ساسولو شاید به اندازه این مقطع در سال گذشته امتیاز نداشته باشد، شاید در نیمه پایین جدول باشد و از اکتبر تا به حال در دو بازی پیاپی در لیگ به پیروزی نرسیده باشد اما این آخر هفته لحظهی باورنکردنی دیگری را خلق کرد.
جمعیت ساسولو تقریبا نصف ظرفیت سنسیرو است اما آنها توانستند اینتر را در ورزشگاه خانگی خودش آزار دهند، کاری که در اواخر نوامبر با میلان کرده بودند. همانطور که جوزپه پاستوره، تاریخنگار فوتبال، در صفحه توییترش نوشت، ساسولو شنبه شب وارد باشگاه منحصر به فردی شد چون به اولین تیم پس از فیورنتینا در سال 1956 تبدیل شده که توانسته در یک فصل برابر اینتر، میلان و یوونتوس در خانه خودشان به پیروزی برسد.
فولویو برناردینی آن سال فیورنتینا را فاتح اسکودتو کرد. دیونیزی نمیتواند چنین کاری را برای ساسولو انجام دهد، با این که تیتر اول روزنامه دوشنبه گاتزتا دلو اسپورت این بود که “دیوانهوارترین کورس قهرمانی در دنیا”. او احتمالا نمیتواند در پایان فصل عملکردی بهتر از رده هشتم دیزربی داشته باشد یا شاهکار دیفرانچسکو در کسب سهمیه اروپایی برای ساسولو در سال 2016 را تکرار کند.
با این حال به نظر میرسد که عملکرد این تیم در این فصل شباهت بیشتری به مدل این باشگاه دارد. وقتی جورجو اسکویینتزی، مالک نیکوکار ساسولو، دو سال پیش درگذشت، این خانواده میتوانستند سهامشان را بگیرند و این افسانه نابود میشد. جدایی دیزربی هم میتوانست بدتر از جدایی دیفرانچسکو باشد؛ زمانی که کریستین بوچی نتوانست استانداردهای بالای مربی پیش از خودش را حفظ کند و جایگاه این باشگاه در لیگ دسته اول دیگر مطمئن نبود. اما ساسولو از همه این شرایط به سلامت عبور کرد و در اکثر موارد مسیر درستی را انتخاب کرد.
پس از استفانو پیولی، مکس آلگری، دیفرانچسکو و دیزربی، ساسولو به استفاده از مربیان ایتالیایی در حال رشد ادامه داد. این باعث افزایش جذابیت این تیم شده و باعث برتری آنها در جذب بازیکن شده است. دیونیزی میتوانست به سمپدوریا برود اما ثبات بیشتر و سبک کار در ساسول باعث شد این تیم را انتخاب کند. رضایت بازیکنان نیز واضح است. مانوئل لوکاتلی پس از این که میلان با مطرح کردن این ادعا که او به اندازه کافی خوب نیست، ضربه شدیدی به این بازیکن زد، توانست در ساسولو به مسیرش برگردد. او سپس در جام ملتهای اروپا درخشان ظاهر شد، دو گل در پیروزی برابر سوییس زد که گل اولش روی پاس گل براردی بود و گلی تمام ساسولویی به حساب میآمد.
به شهرت رسیدن برای پرورش بازیکنان تیم ملی ایتالیا در حال حاضر راضیکننده است. اسکاماکا و راسپادوری شاید در تابستان پیشرو از این تیم جدا شوند اما ساسولو برای جانشینی آنها اقدام کرده و لوکا مورو از تیم دسته سومی کاتانیا (21 گل در 21 بازی) و لورنزو لوکا از پیزا را در نظر دارد. ساسولو به صورت سنتی عادت ندارد که گزینههای زیادی را مدنظر قرار دهد. آنها فقط پیشنهاداتی را به بهترین بازیکنان آکادمی رم ارائه میکردند که شامل لورنزو پلگرینی، متئو پولیتانو، لوکا ماتزیتلی- و به سبکی کمی متفاوت- اسکاماکا و داویده فراتزی، هافبکی که این فصل بسیار درخشان ظاهر شده، بودند.
وقتی ژوزه مورینیو اخیرا از این موضوع شکایت کرد که ساسولو توانایی تکنیکی بیشتری از تیم رم دارد، متوجه معنای کنایی حرفش نبود اما حداقل حالا یاد میگیرد که بیشتر به بخش جوانان اعتماد کند. تواناییای که او به آن اشاره میکند، محصول فرهنگی در ساسولو است که مربیانی را با تمایل ارائه فوتبال هجومی ماهرانه به کار میگیرد.
دیونیزی به اندازه دیزربی که ساسولو را در صدر جدول مالکیت توپ، نرخ پاس درست و ارسال پاس قرار داده بود، رادیکال نیست. لوکاتلی و مارلون، مدافع میانی پا به توپ ساسولو، از این تیم جدا شدهاند و شرایط این تیم فرق کرده است. آنها دیگر به اندازه قبل پرس نمیکنند و زمان کمتری را در یک سوم دفاعی حریف سپری میکنند. در عوض، ساسولو با یک هافبک بیشتر بازی کرده و روی ضدحملات به تیمها ضربه میزند.
تماشای بازی آنها سرگرمکننده است. اسکاماکا گلزنی درخشان است. براردی تنها بازیکنی در پنج لیگ معتبر اروپایی است که تعداد گلها و پاس گلهایش دو رقمی است (توضیح مترجم: محمد صلاح هم در این فصل به این آمار رسیده است). راسپادوری شباهتهایی به سرخیو آگوئرو دارد. ماکسیم لوپز بازیکنی ماهر و باهوش است. اگر به خاطر آتالانتا نبود که جای ساسولو را گرفت و پنج سال پیش به دومین تیم محبوب همه در ایتالیا تبدیل شد، شاید نِرووردی (Neroverdi) به خاطر دستاوردهایش بیشتر مورد تحسین قرار میگرفت.
سال دیگر یک دهه از صعود ساسولو میگذرد. به همین زودی یک دهه شد. این مدت به شکل عجیبی زود گذشت و همانطور که هیچ میدان اصلیای در شهرهای ایتالیا بدون مردم مسن و قدیمیاش حس و حال همیشگی را ندارد، سری A هم بدون این گروه از بازیکنان با استعداد و جوان ایتالیایی در ساسول حس همیشگی را نخواهد داشت.