ظهور پنالتیزنهای “طعمه”؛ آیا داشتن پنالتیزن ثابت منسوخ میشود؟
هفتیک- شاید متوجه اتفاقی کمی غیرمعمول در فینال جام جهانی باشگاهها بین چلسی و پالمیراس شده باشید.
پس از این که در وقتهای اضافه یک ضربه پنالتی به سود چلسی اعلام شد که در نهایت جام قهرمانی را برای آنها به ارمغان آورد، سزار آسپیلیکوئتا توپ را گرفت و پشت نقطه پنالتی ایستاد و به چشم تمام جهان شبیه به بازیکنی بود که قصد داشت پنالتی را بزند. هیاهویی در اطراف او جریان داشت، بازیکنان پالمیراس در حال اعتراض به پنالتی اعلام شده از سوی کمک داور ویدیویی بودند و در عین سعی داشتند روحیه بازیکنی که توپ در دستانش قرار داشت را تضعیف کنند.
اما صبر کنید. وقتی هیاهو کمی کاهش یافت، برزیلیهای معترض متفرق شدند و داور به وِوِرتون، دروازهبان پالمیراس، دستور داد که روی خط دروازه قرار بگیرد، آسپیلیکوئتا برگشت و توپ را به کای هاورتز سپرد.
این بازیکن آلمانی با کمترین نگرانی توپ را به زیبایی وارد دروازه کرد و چلسی قهرمان جهان شد.
این آخرین و شاید مشهودترین مثال از اتفاقی است که در ماههای اخیر رایج شده، تلاش برای محافظت از زننده ضربه پنالتی در برابر آشوب و تاکتیکهای برهم زننده تمرکز حریف که اتفاقی عادی و فراگیر است.
آن را پیشدستی آشکار، ترفند ماهرانه برای موفقیت در بازی یا وسواس ورزشی به حداقل برتری بنامید: تلاش برای برهم زدن تمرکز یا ترساندن پنالتیزن از سالها قبل اقدامی رایج است. از “پاهای شل و ول” بروس گرابلار در فینال جام باشگاههای اروپای 1984 تا تلاش مضحک جو هارت برای ترساندن ایتالیا در یورو 2012، از روش سلطهجویی خاص امیلیانو مارتینز که متعلق به خودش است و رجزخوانیهایی که در آرژانتین و استون ویلا دارد.
اما میتوان گفت که این شیوه هرگز به اندازه الان رایج نبوده است: اکثر پنالتیها با تلاشهایی از سوی حریف روبرو میشوند که سعی دارند تمرکز پنالتیزن را از بازی دور کنند. این کار به حدی رایج است که تیمها استراتژیهای مشخص و از پیش تعیین شدهای برای مقابله با آن به کار گرفتهاند.
گایر یورده، پروفسور روانشناسی فوتبال در دانشکده علوم ورزشی نروژ است و سالهاست که درباره ذهنیت پنالتیزنها تحقیق میکند. او به اتلتیک میگوید:” من تیمهایی را دیدهام که سبکی تیمی برای محافظت از پنالتیزن دارند. اما هرگز ندیدهام کسی مستقیما خودش را به جای پنالتیزن جا بزند. و این در حالی است که پنالتیهای بسیاری را در طول زندگی دیدهام.”
پس از پایان بازی در ابوظبی از آسپیلیکوئتا درباره این ترفند سوال شد و او تایید کرد که این کار برای برداشتن فشار از روی هاورتز بوده چون او میدانست که بازیکنان حریف چه رفتاری دارند. او شوخی نمیکرد؛ یک بررسی کوتاه دوباره روی پنالتیهای که علیه پالمیراس اعلام شده نشان میدهد که آنها عادت به دوره کردن پنالتیزن برای منحرف کردن تمرکز او دارند.
پس از این که یک پنالتی در بازی برابر اینترناسیونال در فصل گذشته سری A برزیل به سود این تیم اعلام شد، نیمی از تیم مشغول اعتراض شدید به هر داوری شدند که پیدا میکردند و نیمی دیگر در محوطه جریمه جمع شدند. زه رافائل، هافبک این تیم، حتی شروع به کندن نقطه پنالتی کرد…
… و وقتی یوری آلبرتو از اینترناسیونال خواست زمین را صاف کند، ژیلسون، دروازهبان پالمیراس، او را هل داد.
شاید پاسخ این سوال که چرا تیمها سعی دارند پنالتیزن را عصبی کنند، واضح باشد اما این پاسخ ارزش یک ثانیه مکث کردن را دارد.
پروفسور یورده میگوید:” در تمامی تحقیقاتی که انجام دادهام، عامل موفقیت مشخصی در رابطه با عملکرد وجود دارد: فشار. هرچه فشار و استرس بیشتر باشد، عملکرد پنالتیزن بدتر خواهد بود.
من شخصا تحقیقاتی انجام دادهام و بعضی از همکاران آلمانی شرایطی که برای پنالتیزن پیش میآید، وقتی دروازهبان سعی میکند حواس او را پرت کرده و تمرکزش را بهم بزند، بررسی کرده اند. هر نوع تلاشی برای برهم زدن تمرکز به طور میانگین باعث افت عملکرد پنالتیزن تا ده درصد میشود.”
این منطقی به نظر میرسد که اگر تیمها باور داشته باشند میتوانند هرکاری را انجام دهند تا کفه ترازو را به نفع خودشان برگردانند- حتی اگر به این معنا باشد که هر یک بار از 10 بار جواب بگیرند- این کار را خواهند کرد. سرمربیان میتوانند روی مواردی مانند ساختار، پرسینگ و انگیزه اثرگذار باشند اما تاثیر زیادی روی پنالتی ندارند. اگر سرنوشت بازی یا تورنمنت یا حتی یک فصل توسط ضربه یک بازیکن از روی نقطه پنالتی تعیین شود، بهتر است باور کنید که آنها تمام تلاششان را میکنند که تاثیری روی آن داشته باشند.
به مارتینز نگاه کنید. او به خاطر این که با عصبی کردن و ترساندن تیم کلمبیا در ضربات پنالتی نیمهنهایی کوپا آمریکای 2021 تقریبا یک تنه باعث قهرمانی تیم ملی آرژانتین شد، بارها مورد تمجید قرار گرفته است. تاکتیکهای برهم زدن تمرکز او در لیگ برتر در هفتههای اول فصل جواب داد، وقتی استون ویلا برابر منچستریونایتد و برونو فرناندز که معمولا بازیکن قابل اعتمادی است، قرار گرفت.
وقتی در وقتهای تلف شده ضربه پنالتیای به سود یونایتد اعلام شد، مارتینز فورا به برونو نزدیک شد، دور این بازیکن پرتغالی را شلوغ کرد و ظاهرا از او پرسید چرا کریستیانو رونالدو پشت این ضربه قرار نمیگیرد…
نهایتا هم تیمیهای فرناندز بین این بازیکن و مارتینز قرار گرفت اما او ضربهاش را زده بود…
… و همه به یاد داریم که پس از آن چه اتفاقی رخ داد.
و بنابراین برای هر اقدامی یک اقدام متقابل وجود دارد.
ویلا در ماه دسامبر برابر لیورپول قرار گرفت و یک پنالتیای به سود قرمزها اعلام شد. در حالی که فرناندز مستقیما به سمت نقطه پنالتی رفته و در هیاهو و تجمع بازیکنان شرکت داشت، این بار محمد صلاح از صحنه دور مانده و بیرون از محوطه جریمه ایستاد، در حالی که مارتینز و تایرون مینگز سعی داشتند کنترل محوطه جریمه را در دست بگیرند.
و سپس وقتی محمد صلاح جلو آمد و مینگز 1.96 متری سعی کرد او را تحت تاثیر قرار داده و مرعوب کند، جوردن هندرسون در نقش حامی ظاهر شده و بین هم تیمیهایش در تیم ملی انگلیس و لیورپول قرار گرفت.
یورده میگوید:” این تقریبا مثل یک تکل بود. دو بازیکن دیگر لیورپول به او پیوستند و شما سه بازیکن لیورپول را داشتید که اساسا در حال محافظت از صلاح بودند.”
صلاح این توپ را به گل تبدیل کرد، هرچند باید به این نکته اشاره شود که پییر امریک اوبامیانگ روشی مشابه را چند هفته قبل برابر استون ویلا به کار گرفته بود…
… اما مارتینز آن پنالتی را مهار کرد. مانند هر اتفاقی در فوتبال، جواب دادن هیچ روشی تضمینی نیست.
یورده میگوید:” ضربات پنالتی کمی به دیکته کردن شرایط و در دست گرفتن کنترل این موقعیت بستگی دارد. باید هرکاری میتوانید انجام دهید تا کنترل این موقعیت را به سود خودتان در دست بگیرید.”
یورده در گذشته به طور مفصل در این باره نوشته است. برای مثال در مقالهای که در سال 2006 در مجله بینالمللی روانشناسی ورزشی منتشر شد، او نوشت که “رابطهای بین کنترل باورها و اضطراب وجود دارد”. اساسا اگر فکر کنید که کنترل موقعیتی را در دست دارید، احتمال این که احساس استرس و فشار بیش از حد داشته باشید، کمتر است.
یورده و همکارانش در همین مقاله با چند نفر از بازیکنانی که در ضربات پنالتی مهم دخیل بودهاند، مصاحبه کردند. بعضی باور داشتند که موفقیت در ضربات پنالتی صرفا به مهارت بستگی دارد، دیگران معتقد بودند که شانس عامل مهمتری است. در این تحقیق مشخص شد که گروه دوم “تاثیر منفی نشانههای اضطراب جسمانی در عملکردشان” را بیشتر از دسته اول میبینند. بار دیگر، بازیکنانی که باور داشتند کنترل شرایط را در دست دارند استرس کمی داشتند.
تمام بازیکنانی که در اینجا به آنها اشاره شد- از مدافعان ستیزهجو که در تلاش برای ترساندن مهاجمان هستند تا مهاجمانی که سعی دارند تاثیر این ارعاب را از بین ببرند- صرفا سعی دارند نهایت کنترلی که میتوانند را در دست بگیرند.
آسپیلیکوئتا و تاکتیک چلسی بدون نقص نیست. این کار تاریخ انقضای مشخصی دارد و حالا که رقبا میدانند آنها ممکن است چنین کاری انجام دهند، به این آسانی فریب نمیخورند.
علاوه بر این، بعید است که این روش برای تیمی که پنالتیزن مشخصی دارد جواب بدهد. برای مثال اگر جورجینیو در زمین حاضر بود، پالمیراس شاید به این آسانی فریب آسپیلیکوئتا را نمیخورد. همانطور که اگر تاتنهام تصمیم به جلو فرستادن امرسون رویال کند، وقتی هری کین در پس زمینه در حال پرسه زدن است و خودش را بیخیال نشان میدهد، افراد زیادی فریب نخواهند خورد.
اما حتی این میتواند باعث کمرنگ شدن مفهوم پنالتیزن تخصصی شود. موفقیت از روی نقطه پنالتی اساسا به دو ویژگی بستگی دارد: تکنیک و توانایی سازگاری با فشار. بیشتر فوتبالیستهای حرفهای از ویژگی اول برخوردار هستند، بنابراین اگر بار دومی را کاهش دهند، ممکن است ضربات پنالتی کمی بیشتر بین بازیکنان تقسیم شود.
آیا ممکن است تیمهایی را ببینیم که پنالتیزنها را به صورت چرخشی انتخاب میکنند تا ویژگی غیرقابل پیشبینی بودن را به این معادله اضافه کنند؟ البته آنها باید این نکته را بررسی کنند که آیا مزیت غیرقابل پیشبینی بودن ارزش از دست دادن احتمالی استفاده یک پنالتیزن قابل اعتماد را دارد یا خیر، اما این حداقل ایده جذابی است.
یورده میگوید:” برای مثال، اگر تاتنهام در فاصله 10 دقیقه تا پایان بازی با نتیجه 0-4 جلو باشد، چرا کین باید پشت آن پنالتی قرار بگیرد؟ اجازه دهید بازیکن دیگری پشت آن بایستد تا بازیخوانی در دیدار بعدی کمی برای حریف دشوارتر باشد. من فکر میکنم تیمها کمی بیشتر در این باره فکر خواهند کرد.
من کنجکاوم بدانم که آیا این آغاز تغییری اساسی است: اگر تیم زننده پنالتی بتواند کاری کند باعث گیج شدن تیم حریف شود- برای مثال به جای این که پنالتیزن مشخص باشد، برای انتخاب بازیکنی که قرار است پشت ضربه قرار بگیرد، کمی صبر کنند- فکر میکنم این به سود تیمی است که باید پنالتی را بزند.”
این حتی میتواند باعث ایجاد تغییر در چگونگی برخورد تیمها با این موقعیتها شد. پنالتیها عموما رویدادی فردی به حساب میآیند- مهمترین و پرفشارترین لحظه فردی در ورزشی که به عنوان ورزش تیمی شناخته میشود. این توپ برای تو است پنالتیزن: حالا کار تو این است که ما را نجات دهی.
یورده فکر میکند این شرایط میتواند تغییر کند:” فکر میکنم ما در حال دور شدن از روش قدیمی هستیم که به پنالتیها یه عنوان وظیفه کاملا انفرادی یک بازیکن نگاه میکردیم- این بستگی به قدرت ذهنیات دارد که آن را به گل تبدیل کنی. این روند حالا بیشتر به روندی جمعی و تیمی تبدیل شده است. این اتفاقی جدید است.”
اقدامات آسپیلیکوئتا و چلسی شاید کمی حیلهگرانه به نظر بیاید و تاثیرگذاری آن فراتر از بازی برابر پالمیراس نباشد اما آنها نمادی از اتفاق رایج وسیعتری هستند که میتواند سبک تفکر تیمها درباره پنالتیها را تغییر دهد.