آیا دوران شماره 9 کلاسیک سپری شده است؟
هفتیک- این روزها صحبت زیادی از افرادی نمیشنوید که وقتی پپ گواردیولا موفق به خرید مهاجم در تابستان نشد، مدام میگفتند که منچسترسیتی به مشکل میخورد.
سکوت آنها یعنی ما نمیدانیم نظر آنها درباره 82 گل سیتی و تفاضل گل 55+ آنها از 31 بازی در تمامی رقابتهای این فصل چیست. یا این واقعیت که چهار نفر از بازیکنان سیتی که حتی یکی از آنها هم مهاجم نوک نیست، توانستهاند در لیگ برتر بیشتر از هری کین گل بزنند، بازیکنی که گواردیولا ظاهرا قصد خرید او را داشت.
برای سنتگرایانی که اصول قدیمی فوتبال و مفاهیمی مانند شماره 9 تنومند را دوست دارند، این دوران سختی است که جایگاه مهاجم به عنوان بازیکن اصلی تعیینکننده در آن رو به زوال است- علیرغم این که روزهای طلایی برای گلها و بازی هجومی را از سر میگذرانیم.
این دوران متعلق به لیونل مسی و کریستیانو رونالدو بوده، دو بازیکن غیرمهاجمی که تقریبا تمامی رکوردهای گلزنی را تغییر دادند و این دوران خود گواردیولا هم بوده است. گواردیولا که به گسترش محبوبیت “شماره 9 کاذب” کمک کرد، فکر میکند مالکیت توپ و فضا بیشترین اهمیت را دارد و گلزنی صرفا به بازیکنان متخصص وابسته نیست، بلکه به چگونگی استفاده خوب یک تیم از این دو عامل بستگی دارد.
به نظر میرسید که جنبش “ضرورت جذب کین” کل زندگی حرفهای قبلی گواردیولا را فراموش کرده که نشان میداد میتوان بدون یک مهاجم نوک سنتی در تیم، جامها را درو کرد. او با استفاده از همین روش ابتدا سبک بازی سرخیو آگوئرو، مهاجم نوک سیتی، را اصلاح کرد و سپس او را از صحنه محو کرد.
البته که این دوران به یورگن کلوپ و مربیان توانمند در پرسینگ هم تعلق دارد؛ مربیانی که برنامههای هجومی آنها به اقدامات تیمی برابر توپ تعلق دارد، به جای این که به تعیین کنندگی تک بازیکنها بعد از پس گرفتن توپ مربوط باشد. آخرین باری که بهترین گلزن لیورپول شماره 9 این تیم بود به فصل 16-2015 برمیگردد (دنیل استوریج) وقتی کلوپ در وسط فصل به این تیم آمد و بازسازی آنها را آغاز کرد.
در آخرین فصل پیش از پیوستن گواردیولا به سیتی و زمانی که کلوپ تازه کارش را در لیورپول شروع کرده بود، تنها دو نفر از 10 گلزن برتر لیگ برتر مهاجمان سنتی نبودند: ریاض محرز و الکسیس سانچز. نامهای دیگر در در بین این 10 نفر برتر حالا بازیکنانی هستند که دیگر حضور چندانی ندارند: تروی دینی، اولیویه ژیرو، ژرمن دفو، اودیون ایگالو.
در بین 10 گلزن برتر فصل 22-2021 یکی از افراد حاضر در جدول فصل 16-2015 وجود دارد که جیمی واردی است اما جدای از این مهاجم همیشه درخشان لسترسیتی، تنها سه بازیکن دیگر هستند که بیشتر دوران فوتبالشان را در پست مهاجم نوک بازی میکردند: رونالدو، دیوگو ژوتا و میکائیل آنتونیو. بهترین گلزن در بیشتر از نیمی از باشگاههای حاضر در این لیگ بازیکنی جز شماره 9 آنها است.
مشکلات روملو لوکاکو از طریق این لنز و نه ایدههای پیش پا افتاده افراد است که باید دیده شود. وقتی چلسی 182 میلیون پوند (مبلغ خرید این بازیکن بلژیکی به علاوه دستمزد این بازیکن در طول قرارداد پنج سالهاش) برای خرید او اختصاص داد، مطمئنا امیدوار بود بازیکنی را به دست آورد که تعداد گل بیشتری از بازیکنانی مانند آرماندو بروخا، مهاجم جوانی که به صورت قرضی به ساوتهمپتون فرستاندند، به ثمر برساند اما به نظر نمیرسد که این شرایط سادهای برای بازیکنی باشد که جا نیفتاده، تلاش نکرده، با فشار کنار نیامده یا با کسانی که اطرافش هستند، سازگار نشده است.
مشاجره لوکاکو با حکیم زیاش در زمین برابر برایتون گمانهزنیها پیرامون این موضوعات را بار دیگر شعلهور کرد؛ این در حالی است که زمان زیادی از تلاش آنها برای ایجاد جو مثبت در واکنش به مصاحبه این بازیکن با تلویزیونی ایتالیایی نگذشته است. اما هرکسی که با لوکاکو دیدار کرده یا با کسانی حرف زده باشد که در کنار او بازی کرده یا هدایتش را برعهده داشتهاند این را میداند که او فردی باملاحظه، حرفهای و پختهتر از سنش است. ویژگیهای شخصیتی او باعث ایجاد مشکل نشدهاند، بلکه ویژگیهای فوتبالی او دردسرساز شدهاند.
و نکات ظریفی درباره این موضوع وجود دارد. لوکاکو را با دقت زیرنظر بگیرید و فوتبالیستی را میبینید که تمام کارهایی که آموزش دیده را انجام میدهد و به خوبی در زمین تمرین تلاش میکند- فقط اینطور به نظر میرسد که بازیکنان اطراف او کار متفاوتی انجام میدهند. او در دیدار برابر برایتون به سمت توپ رفت، پشتش را به حریف مستقیمش کرد و نشان داد که میخواهد ضربه سر بزند، در حالی که سرش پایین بود. در صحنهای به سمت محوطه جریمه دوید، منتطر سانتر ماند، به دنبال پاسهایی بود که از پشت یا از طریق کانالها ارسال شود.
مشکل این بود که هم تیمیهای او همیشه این اهداف را برآورده نمیکردند. چلسی خصوصا به دنبال ارسال سانتر یا ارسال توپ از طریق کانالها نیست. آنها از طریق خط میانی و به واسطه مدافعان بازیسازی میکنند. آنها حرکات روان میخواهند، نه این که خط حمله در نقاط مشخصی قرار بگیرد. و کمتر از هر تیم دیگری در این لیگ از پاسهای بلند در طول هر 90 دقیقه استفاده میکنند.
اعتماد به نفس لوکاکو مطمئنا پایین آمده و بنابراین دقت شوتش افت کرده اما هنوز بیشتر از گلهای مورد انتظارش گل زده و نرح تبدیل شوت به گلش با فصل گذشته یکی است که 24 گل برای اینتر در سری A به ثمر رساند. نکته قابل توجه این است که چگونه عملکرد او برای تیمش کاهش پیدا کرده و در مقابل تیمش نیز زیاد برای او تلاش نمیکند. لمس توپهای او در محوطه جریمه کم شده و پاسهای روی به جلوی دریافتیاش (پاسهایی به جز توپهای ارسالی از دفاع که بیشتر از 10 متر جلو بروند) کاهش یافته است.
در همین حال او هیچ پاس گلی ارسال نکرده (در مقایسه با 11 پاس گل در فصل 21-2020 در سری A) و تنها 146 پاس درست داشته است؛ ویرژیل فن دایک یک بار فقط در یک بازی موفق شد 134 پاس درست داشته باشد.
روبرتو مارتینز، سرمربی لوکاکو در تیم ملی بلژیک، در ماه می درست پس از قهرمانی اینتر با این بازیکن گفت:” او بازیکنی متفاوت با کسی است که ما در فوتبال انگلیس دیده بودیم.” اما آیا اینطور است؟ لوکاکو مهاجم نوک سنتیای مانند قبل به نظر میرسد.
جیمی کاراگر که تجربه بازی مقابل هردوی این بازیکنان را داشته در ستونش برای دیلی تلگراف مدعی شد که شم گلزنی لوکاکو بسیار بیشتر از دیدیه دروگباست که بازیکنی پویا، جنگنده و تک مهاجم بود- مقایسه لوکاکو با این بازیکن اشتباه است. کاراگر نوشت:” چلسی با لوکاکو روی کاغذ تیمی متعادلتر به نظر میرسد. آنها در واقعیت بدون او در روانترین و خطرناکترین حالتشان هستند.”
توماس توخل شاید یکی از رقبای لیگ برتری باشد که از نظر باورها بیشتر از هرکسی به گواردیولا نزدیک است- او با استفاده از کای هاورتز در نقش شماره 9 کاذب موفق شد فاتح لیگ قهرمانان شود. او از چلسی خواست که مهاجم نوکی را به خدمت بگیرد و لوکاکو را در فهرستی کنار کین، روبرت لواندوفسکی و ارلینگ هالند قرار داد. بنابراین اگر این پازل درست در کنار هم قرار نمیگیرد، توخل باید تقصیر قضاوت اشتباهش را قبول کند.
به نظر میرسد او قصد داشت بار این اشتباه را به دوش لوکاکو بیندازد تا خودش را بیتقصیر جلوه دهد. توخل این هفته گفت:” این ورزشی تیمی است و اینطور نیست که 10 بازیکن در خدمت یک نفر باشند. در این صورت اینجا چلسی نیست و این فوتبال نیست. هر بازیکنی اینجاست تا در خدمت تیم باشد. این مهمترین اصل است و تغییر نخواهد کرد.”
آیا فوتبال به سادگی از شمارههای 9 سنتی عبور کرده است؟ برای کلوپ و گواردیولا، بازیکن مرکزی در خط حمله باید پاسور، پرس کننده و بازیکنی تاکتیکی در پستش باشد که انتظار میرود حرکات زیادی دور از دروازه داشته باشد. گلزنی لزوما عملکرد اصلی آنها نیست.
حالا دوران وینگرهای معکوس (Inverted wingers) در برابر بازیکنان سنتی کنار خط است و مهاجمان دوم جایشان را به شماره 10ها دادهاند- بازیکنان خلاقی که بین خطوط بازیکنان میکنند. همه این موارد یعنی سانترهای کمتر (تعداد گلهای زده شده با ضربه سر در یورو 2020 دقیقا نصف یورو 2012 بود) و نیاز کمتر به این که بازیکن شماره 9 در واقع بازیکن اصلی تیم باشد؛ نقطه ثابتی که سایر مهاجمان حول محور او بازی کنند.
یکی از استعدادیابهای سرشناس لیگ برتر اظهار داشت:” اگر نقطه ثابتی در خط حمله داشته باشید، حریف میتواند به صورت ثابت برابر شما بازی کند- و این چیزی نیست که در بازی امروز بخواهید.” او به “منطقه 14” اشاره کرد. تحلیلهای کلاسیک زمین فوتبال را به ردیفهای شش در سه تقسیم میکردند و منطقه 14 خانه وسطی به پهنای محوطه شش قدم در آستانه محوطه جریمه است.
این منطقه اصلی برای خلق موقعیت به حساب میآید اما منطقه خطرناکی برای از دست دادن توپ هم هست که آمارها نشان میدهد بسیاری از ضدحملات بلند موفق از آنجا آغاز شده است. مربیان امروزی بازیکنانی را نمیخواهند که در منطقه 14 توپ از دست بدهند- خبری بد برای مهاجمان نوک سنتی است که خواهان دریافت پاس عمودی هستند در حالی که یک مدافع دقیقا پشت سرشان است و جنگ بر سر توپ در یک دوئل.
این خبری خوب برای مهاجمان چالاک، با توانایی پس گرفتن توپ و بازی به سبک هافبکهاست- و وقتی به جدول گلزنان برتر اروپایی نگاه میکنید این سوال را از خودتان میپرسید که آیا فوتبالیستهایی که تمرکزشان روی گلزنی است به مفهومی قدیمی تبدیل شده است. بهترین گلزن لیگ برتر محمد صلاح 29 ساله است، در حالی که گلزنان برتر سایر لیگهای بزرگ در دهه 30 سالگی قرار دارند: کریم بنزما در اسپانیا، لواندوفسکی در آلمان، چیرو ایموبیله در ایتالیا و وِسام بن یِدِر در فرانسه.
فصل گذشته هیچ بازیکنی نتوانست بیشتر از هفت گل در لیگ برای چلسی به ثمر برساند اما توخل 16 گلزن متفاوت داشت و شاید واقعا نیازی به تلاش برای تغییر این شرایط نبود.