آنالیز: چگونه کریستین اشترایش فرایبورگ را به پدیده بوندس‌لیگا تبدیل کرد

کریستین اشترایش همچنان به ارائه فوتبالی فوق‌العاده با تیم فرایبورگ ادامه می‌دهد. او نوآوری تاکتیکی بی‌نظیر و بازی هجومی هوشمندانه‌ای را با استفاده از پرسینگ منظم در فاز دفاعی به نمایش می‌گذارد.

هفت‌یک- حرف زیادی درباره نبوغ کریستین اشترایش نمانده که در رسانه‌های آلمانی مطرح نشده باشد. سرمربی فرایبورگ از سال 2011 هدایت این تیم را برعهده داشته و حتی پیش از این نیز از سال 2007 دستیار سرمربی این تیم بوده و 16 سال قبل نیز با تیم زیر 19 ساله‌های این باشگاه کار می‌کرد. تعداد کمی هستند که به اندازه اشترایش، فرایبورگ را بشناسند.

به جز یک بار سقوط که بلافاصله با قهرمانی در بوندسلیگای دو در فصل بعدی همراه شد، اشترایش همیشه توانسته بودجه ناچیز این تیم را مدیریت کند و هر سال مقام قابل احترامی را با فرایبورگ در بوندس‌لیگا به دست آورده که سه بار حضور در نیمه بالای جدول پس از سال 2011 در میان آنها بوده است. در حالی که آنها پیش از این به لطف قرار گرفتن در رده پنجم در فصل 13-2012 موفق به کسب سهمیه اروپایی با اشترایش شده‌اند، این تیم در تلاش است تا این فصل در جمع چهار تیم صدر جدول باشد. در زمان نگارش این مطلب پس از هشت بازی، آنها با 16 امتیاز در رده چهارم قرار گرفته و تنها سه امتیاز با بایرن مونیخ صدرنشین فاصله دارند (توضیح مترجم: در پایان هفته دوازدهم، فرایبورگ با 22 امتیاز، سوم است).

آنها این اعتماد به نفس را دارند که بتوانند در ادامه فصل امتیازات بیشتری از سایر تیم‌های نزدیک به دست بیاورند. برای مثال بایرلورکوزن با همین تعداد امتیاز اما تفاضل گل بهتر سوم است و این در حالی است که آنها بخش زیادی از گل‌های موردانتظارشان را وارد دروازه حریف کرده‌اند و بعید به نظر می‌رسد که بتوانند به همین شرایط ادامه دهند. ولفسبورگ که فصل گذشته سهمیه لیگ قهرمانان را به دست آورد هم این فصل را خوب آغاز کرد اما سه شکست متوالی در سه بازی اخیر باعث سقوط آنها شد.

در حالی که بودجه فرایبورگ معمولا بسیار کمتر از دیگر رقبایش در لیگ است، آنها همچنان عملکرد خوبی در جذب بازیکن دارند و در حالی که بعضی از سرمربیان انگلیسی توانایی آنها در نتیجه‌گیری با بودجه محدود را سرلوحه قرار داده‌اند اما فوتبالی که اشترایش در فرایبورگ ارائه می‌دهد را به نمایش نمی‌گذارند. در ترکیب اصلی که تعداد کمی بازیکن غیرآلمانی دیده می‌شود، تیم اشترایش سبک بازی صبورانه اما رو به جلویی را بر اساس پرسینگ بلافاصله پس از لو رفتن توپ و ضدحمله را به کار می‌گیرد، به علاوه پرسینگ هوشمندانه و هجومی که باعث شروع حرکات دفاعی آنها از جلوی زمین است. این تحلیل تاکتیکی به آنالیز تاکتیک‌هایی می‌پردازد که اشترایش این فصل در فرایبورگ استفاده می‌کند تا بتواند ماموریت غیرممکن کسب سهمیه لیگ قهرمانان را به انجام برساند.

 

ساختار و ترکیب اصلی فرایبورگ

اشترایش معمولا از سیستم سه دفاعه در فرایبورگ استفاده کرده و در این فصل نیز به همین شیوه ادامه داده است. او از سیستم 3-4-3 یا سیستمی شبیه به 1-2-4-3 استفاده می‌کند که ساختار مورد علاقه او به حساب می‌آید. تصویر زیر ساختارهای محبوب او در این فصل را به ما نشان می‌دهد.

 

 

بازیکنان محبوب اشترایش در این سیستم می‌توانند متفاوت باشند. مارک فِلِکِن شماره یک را به خود اختصاص داده است، پس از این که انتقال قرضی فلوریان مولر در انتهای فصل گذشته تمدید نشد. خط دفاع سه نفره معمولا متشکل از مانوئل گولده، فیلیپ لینهارت و نیکو اشلاتربک است. جاناتان اشمیت جایش در وینگ-بک راست را به لوکاس کوبلر داده و کاپیتان کریستین گونتر معمولا همیشه در پست وینگ-بک چپ حاضر است.

زوج خط میانی متغیر است اما یانیک هابرر و یانیک کیتل معمولا در زمین حاضر هستند. با این حال، نیکو هوفلر و ماکسیمیلیان اگشتاین کمتر در این پست ترجیح داده شده‌اند.

در حالی که رولند زالای، کوین شاده و ارمدین دمیروویچ گاهی در خط حمله به کار گرفته شده‌اند اما اشترایش استفاده از وینچنزو گریفو، وو یئونگ جئونگ و لوکاس هولر را ترجیح می‌دهد. هولر در برابر دروازه چندان خوب ظاهر نشده اما با این حال به خوبی خط حمله را رهبری کرده و مدت زمان حضور دمیروویچ در زمین را کاهش داده است. نیلز پترسن، اسطوره باشگاه، نیز فرصت زیادی برای حضور در میدان پیدا نکرده است.

 

 

جابجایی بازیکنان در برابر توپ

فرایبورگ خط دفاعی منسجمی دارد و یکی از هافبک‌ها درست جلوی آنها قرار می‌گیرد تا ساختار الماسی این تیم را شکل دهد. این دفاع قوی به هر دو وینگ-بک اجازه پیشروی می‌دهد تا تیم قدرت حرکت از کناره‌ها را در حملاتش داشته باشد. این در حالی است که سایر مهاجمان فرایبورگ تمایل دارند به هم نزدیک بمانند و با عرض کم کار کنند.

اشترایش در ابتدا از این گروه سه نفره نزدیک به هم برای باز کردن خطوط پاسکاری از این مناطق استفاده می‌کند. ما می‌توانیم در تصویر بعدی ببینیم که چطور مدافعان میانی کناری در موقعیت برتر برای شکستن این خطوط و ارسال توپ به مناطق مرکزی با بازی مستقیم از روی سر بازیکنان در نیمه زمین حریف یا در کناره‌ها به نزدیکترین وینگ-بک هستند. ما همچنین می‌توانیم جاگیری این گروه مرکزی از مهاجمان را ببینیم.

اشترایش از بازیکنانش می‌خواهد که مدام به خط آخر دفاع حریف وارد شده و از آن خارج شوند چون هدف‌شان این است که مدافعان را به هرجایی که ممکن است بکشانند. در این تصویر هولر را می‌بینیم که تا خط میانی عقب کشیده، جایی که می‌تواند گزینه دریافت پاس کوتاه باشد. این در حالی است که گریفو، هافبک تیم، به سمت جای خالی هولر پیشروی می‌کند.

 

 

گریفو یا هر بازیکنی که در پست مهاجم کناری چپ حضور دارد، اکثرا به مناطق میانی می‌آید و گونتر نیز کل خط طولی زمین را طی می‌کند و به پیش می‌رود. اگر مالکیت توپ چرخشی فرایبورگ به سمت چپ منتهی شود که اشلاتربک از پست مدافع میانی چپ در آنجا حضور پیدا کرده، تیم اشترایش از چرخش هوشمندانه‌ای در مالکیت توپ هجومی در بال چپ استفاده می‌کند. گریفو از کناره‌ها پیش می‌رود اما در ارتباط با وینگ- بک تیم در جایی که بتواند توپ را در فضایی مناسب دریافت کند. زمانی که این اتفاق رخ می‌دهد، هولر به عنوان مهاجم نوک به سمت فضایی می‌رود که توسط گریفو به وجود آمده است. ما می‌توانیم رخ دادن این الگو را در تصویر بعدی ببینیم.

 

 

در این مثال، اشلاتربک از گریفو عبور و از این فرار برای دستیابی به فضای داخلی استفاده کرد. در حالی که هولر توپ را گرفته و سپس می‌تواند آن را از پشت مدافعان برای گونتر بیاندازد.

 

 

صحنه‌هایی شبیه به این در بازی برابر آگزبورگ رخ داد؛ این بار گریفو پاس را در کناره زمین دریافت کرد. او سپس توانست زاویه درست برای ارسال پاس رو به جلو برای گونتر از فاصله بین دفاع راست آگزبورگ و مدافع میانی سمت راست آگزبورگ در زاویه مناسب نفوذ او به داخل را پیدا کند.

 

 

در حالی که مثال‌های قبلی نشان دهنده جابجایی یک یا دو بازیکن در فضاهایی متفاوت به صورت همزمان بود، واقعیت کاملا متفاوت است. خط حمله اشترایش با ساختاری بسیار روان بازی می‌کند که حرکت یکی از آنها آغازگر زنجیره حرکت بسیاری دیگر است و بازیکنان حاضر در این ساختار به صورت غریزی فضاهای ایجاد شده توسط هم تیمی‌های‌شان را پر می‌کنند. این کار لزوما به سادگی حرکت به سوی فضایی که یک بازیکن آن را ترک کرده، نیست. اشترایش می‌خواهد بازیکنانش اول در خطوط افقی متفاوتی حرکت کنند.

عکس بعدی نشان می‌دهد که چطور همه بازیکنان جلوی توپ، به واسطه حضور در مناطق مختلف خط افقی نسبت به هم، باعث باز شدن ساختار دفاعی حریف می‌شوند و از نظر تئوری همگی گزینه دریافت پاس به حساب می‌آیند. با این حال مدافعان با دور شدن از خط دفاع، نسبت به بازیکنی واکنش نشان می‌دهند که از منطقه هجومی عقب کشیده است. ما می‌توانیم در عکس بعدی ببینیم که دو مهاجم میانی روی عقب کشیدن تمرکز کرده و یارهای مستقیم‌شان را به همراه‌شان می‌کشانند. گونتر در سمت دورتر با جلو رفتن در بال چپ به این اتفاق پاسخ می‌دهد.

در حالی که هر دو مدافع میانی آهسته جلو می‌روند و مدافع راست آگزبورگ عقب می‌کشد، می‌توانیم ببینیم که چطور خط دفاعی حریف در این مثال از هم می‌پاشد. در سمت نزدیک، وو یئونگ جئونگ با حضور در فضای پشت مدافعان به حرکات مرکزی بازیکنان هجومی تیمش پاسخ می‌دهد و منتظر ارسال توپ بلند از روی سر مدافعان می‌ماند.

 

 

جزییات پرسینگ

با عبور از حرکات در زمان مالکیت توپ به شرایطی که مالکیت توپ در اختیار بازیکنان این تیم نیست، باید نگاهی به هوشمندی خاص پرسینگ فرایبورگ بیاندازیم. آمار 10.45 پاس پیش از هر اقدام دفاعی فرایبورگ معمولی است و کمی هم پایین‌تر از میانگین لیگ است. اما ساختار آنها به شکلی است که سه مهاجم خود را حفظ کرده و همچنان با دو هافبک کار می‌کنند و همین به آنها اجازه می‌دهد که پنج بازیکن حاضر در دفاع را در سراسر عرض زمین قرار دهند. سه بازیکن هجومی ساختاری می‌گیرند که به شکلی باورنکردنی باریک است (عرض کمی دارد).

 

 

این ساختار می‌توان همزمان با جلو رفتن توپ با عقب کشیدن هر یک از مهاجمان کناری برای حمایت از دو هافبک تغییر کند و وینگ-بک‌ها جلو می‌آیند تا فضاهای کناری را پرس کنند. اگر توپ بلند مُورّبی مانند عکس بعدی ارسال شود، سایر بازیکنان حاضر در خط دفاعی در عرض حرکت می‌کنند و این همان چیزی است که می‌توان از این ساختار انتظار داشت.

 

 

سه بازیکن هجومی فرایبورگ نه تنها خط دفاعی حریف را پرس کرده و بخش قابل توجهی از فضا را در فاز دفاعی پوشش می‌دهند، بلکه در عین حال هافبک دفاعی حریف را نیز پوشش داده و به این ترتیب کاری فوق‌العاده انجام می‌دهند. با توجه به این که اشترایش تنها از دو هافبک استفاده می‌کند، معضل مشخص در اینجا برتری عددی در خط میانی است که در رویارویی با تیم‌هایی که از سه هافبک استفاده می‌کنند، رخ می‌دهد. سه بازیکن هجومی در ابتدا هافبک دفاعی را با قرار گرفتن در نقطه‌ای عمقی‌تر پوشش می‌دهند. آنها منتظر فرصتی مانند لمس توپ بد یا پاس رو به عقب برای پرسینگ می‌مانند و پس از آن رو به جلو می‌روند. زمانی که این اتفاق رخ می‌دهد، مهاجم پرس‌کننده از کناره‌ها حرکتش را به آن سمت معطوف کرده، رو به بازیکن صاحب توپ در میانه زمین رفته و هافبک دفاعی را نیز در زیر سایه‌اش حفظ می‌کند.

 

 

اگر توپ در فضای میانی به کار گرفته شود، سپس هولر پیش می‌آید و دست به پرس می‌زند، بار دیگر هافبک دفاعی را زیر پوشش خود می‌گیرد و مهاجم کناری پرس کننده حالا به سمت مرکز زمین عقب می‌کشد تا تعادلی برقرار کرده و با هافبک دفاعی یارگیری کند. این زوج هافبک پشت این سه مهاجم به جای این که به فکر هافبک دفاعی باشند، مراقب یارگیری هافبک‌های جلویی هستند چون می‌دانند که سه مهاجم تیم می‌توانند به خوبی بازیکن حاضر در این منطقه را پوشش دهند.

 

 

اگر توپ مدام به سمت عقب برود، سه مهاجم فرایبورگ با حرکت رو به جلو، اقدامات هجومی و تلاش برای بازپس‌گیری آن در نزدیکی دروازه حریف واکنش نشان می‌دهند. بار دیگر مهاجمان کناری بنا به شرایط جهت پرس خود را تغییر می‌دهند؛ حتی اگر نتوانند رو به مناطق میانی بیایند تا اجازه دریافت توپ را از هافبک دفاعی بگیرند. در عین حال، وینگ-بک آن سمت رو به جلو می‌رود تا اجازه باز کردن بازی از کناره‌ها را از حریف بگیرد.

 

 

در مناطق دفاعی‌تر، سه مهاجم فرایبورگ بیش از پیش به زوج خط خط میانی نزدیک می‌شود، ساختاری منسجم و مرکزی را حفظ می‌کنند و به حریف اجازه باز کردن بازی از کناره‌ها را نمی‌دهند. هرچند آنها هنوز می‌توانند با فشار آوردن در این لحظه حرکتی هجومی را تدارک ببینند. در این مثال، آنها متوجه پاس رو به عقب نه چندان خوبی از سوی دفاع هرتا شده و آن را موقعیتی برای جلو رفتن به حساب می‌آورند، پیش رفته و این حریف را تحت فشار می‌گذارند.

 

 

آنها هنوز می‌توانند هافبک دفاعی حریف را به خوبی پوشش دهند. حتی زمانی که وو یئونگ پرس را با جلو رفتن از مرکز زمین با حمایت گریفو از سمت چپ پیش می‌برد، هرتا نمی‌تواند این پرس را از مرکز زمین بشکند. زمانی که توپ به کناره‌ها ارسال می‌شود، گریفو پیشروی می‌کند تا پرس لازم را انجام داده و وو یئونگ به سادگی به مناطق میانی می‌آید تا با هافبک دفاعی یارگیری کند.

 

 

تراکم در تغییر فاز

یکی از ویژگی‌های کلیدی بازی مالکانه فرایبورگ این است که معمولا تراکم بالایی در اطراف توپ وجود دارد. اولا، همانطور که دیده‌ایم، هافبکی در برابر سه بازیکن خط دفاعی قرار دارد که ساختار الماسی منسجمی به آنها می‌دهد. جلوتر نیز بدون در نظر گرفتن توانایی حرکت از کناره‌ها توسط وینگ-بک‌ها، گروهی هجومی متشکل از چهار بازیکن قرار دارد که بسیار نزدیک به هم بازی می‌کنند.

در حالی که این گروه‌های منسجم به فرایبورگ اجازه می‌دهند که از بازی ترکیبی که با فوتبال هجومی و بر اساس پاسکاری آنها سازگاری دارد، استفاده کنند، در عین حال ساختار بازپس‌گیری سریع توپ پس از لو رفتن را نیز شکل می‌دهد. این شیوه به آنها اجازه می‌دهد تا در تغییر فاز از هجومی به دفاعی بسیار موفق باشند، چرا که بازیکنان در این گروه‌های فشرده همیشه فورا نسبت به بازیکن صاحب توپ حریف برتری عددی ایجاد می‌کنند. این به فرایبورگ آزادی عمل می‌دهد تا با بعضی از پاس‌های رو به جلو کمی هجومی‌تر باشند چون می‌دانند که اگر پاس رو به جلویی کمی اشتباه باشد و دفع شود، می‌توانند سریعا مالکیت توپ را پس بگیرند.

مثالی از این موضوع می‌تواند در تصویر زیر دیده شود، در حالی که فرایبورگ در ابتدا مالکیت توپ را در مرکز خط میانی از دست داده و فورا شش بازیکن در اطراف توپ حضور پیدا می‌کنند. حریف مشخصا برای این اتفاق آماده است و چهار بازیکن‌شان نیز در این فضا حضور دارند اما در هر حال با تراکم نفری فرایبورگ روبرو هستند.

 

 

حتی در فاز دفاعی، ساختار دفاعی منسجم فرایبورگ که قبل‌تر در همین تحلیل به تصویر کشیده شد، بازی تغییر فاز سریعی را شکل می‌دهد که البته این بار در تغییر به فاز هجومی است. فرایبورگ می‌تواند در حین قطع توپ سریعا آن را به جریان بیندازد و از بازیکنان اطراف توپ برای شکل دادن به ضدحمله با استفاده از فضای میانه زمین در هر جای ممکن استفاده کند.

دو تصویر بعدی این موضوع را در عمل نشان می‌دهد، جایی که هافبک‌های فرایبورگ قطع توپ را انجام داده و فورا چهار بازیکن این تیم دور بازیکن هرتا که همان لحظه مالکیت توپ را از دست داده، قرار می‌گیرند.

 

 

تبادلی سریع بین سه بازیکن در یک ثانیه بعدتر و فرایبورگ بلافاصله به سمت مرکز زمین حرکت کرده و بازیکنان این تیم با سرعت دست به نفوذ می‌کنند تا از این حرکت حمایت کنند.

 

 

نتیجه‌گیری

کریستین اشترایش همچنان به ارائه فوتبالی فوق‌العاده با تیم فرایبورگ ادامه می‌دهد. او نوآوری تاکتیکی بی‌نظیر و بازی هجومی هوشمندانه‌ای را با استفاده از پرسینگ منظم در فاز دفاعی به نمایش می‌گذارد. این سیستم بسیار موثر بوده و آنها نه تنها تک تیم بدون باخت بوندس‌لیگا هستند، بلکه جزئی از گروه چهار تیمی در پنج لیگ معتبر اروپایی هستند که تا به اینجای فصل شکستی را تجربه نکرده‌اند.دیگر تیم‌ها ناپولی، میلان و لیورپول هستند که همراهان قدرتمندی به حساب می‌آیند (توضیح مترجم: این آمار مربوط به پایان هفته هشتم است و آنها تا هفته دوازدهم دو بارشکست خوردند. میلان و ناپولی هم این هفته برابر فیورنتینا و اینتر بازی‌های‌شان را واگذار کردند). باید دید که آیا فرایبورگ می‌تواند به همین روند ادامه دهد یا خیر. هرچند آنها تیمی باثبات و جا افتاده دارند که بسیاری از آنها سال‌ها با اشترایش کار کرده‌اند و مربی‌ای دارند که هر فصل بهتر می‌شود.

 

 

عنوان اصلی مقاله: Christian Streich: Is he ready to take SC Freiburg to the UCL نویسنده: David Seymour نشریه / وبسایت: Total Football Analysis زمان انتشار: نووامبر 2021
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *