به بهانه هزارمین بازی دوران مربیگری؛ چگونه مویس بار دیگر “برگزیده” شد؟
هفتیک- دیوید مویس سرمربیای است که نقش پدر را برای عدنان یانوزای و مروان فلینی ایفا میکرد؛ سرمربیای که لباس بابانوئل را در مهمانیهای کریسمس به تن داشت و کسی که به باور سم آلاردایس، باید زمان بیشتری در منچستریونایتد به او داده میشد.
مویس حالا روی نیمکت وستهام یونایتد هزارمین بازیاش به عنوان سرمربی را در لیگ اروپا برابر خنک برگزار میکند. اتلتیک با کسانی که تحت هدایت این مربی بازی کردهاند، کسانی که او را دوست نزدیک خود میدانند و حتی هواداری شناخته شده مصاحبه کرده تا به این موضوع پی ببرد که چه چیزی باعث شده مویس به چنین رکورد درخشانی دست پیدا کند.
این داستان تاثیری است که مویس در پرستون نورثاِند و سپس اورتون داشته، چالشهایی که در منچستریونایتد، رئال سوسیهداد و ساندرلند با آنها روبرو شده و چگونه بار دیگر در وستهام کنترل قدرت را در دست گرفته است.
***
روزهای اول:” سرمربی لباس بابانوئل را برای کودکان ما به تن کرد”
مویس به عنوان مدافع میانی نزدیک به دو دهه در زمین فوتبال حضور داشت و بازی برای تیمهایی چون سلتیک و بعدتر کمبریج یونایتد، بریستول سیتی، شروزبری تاون و دانفرملاین اتلتیک را تجربه کرد و در نهایت با انجام 143 بازی برای پرستون نورثاند در طول بازه شش ساله که از سال 1993 آغاز شد از میادین خداحافظی کرد.
گری پیترز، سرمربی پرستون، تصمیم گرفت مویس را در سال 1994 به کادر فنیاش اضافه کند و در اواسط فصل 98-1997 از کار کنارهگیری کرد تا این جوان 34 ساله به عنوان بازیکن-سرمربی به کارش ادامه دهد. اولین بازی مویس به عنوان سرمربی این تیم بحرانزده دسته سومی سفر به مکلسفیلد تاون در 13 ژانویه بود که پیروزی 0-1 را برای پرستون به همراه داشت.
استفن رابینسون، سرمربی مورکامب تاون، که دو سال در پرستون تحت هدایت مویس بازی کرد، میگوید:” او انگیزهای باورنکردنی داشت. وقتی هدایت تیم را برعهده گرفت، پیش از بازی وظیفه گرم کردن را انجام میداد، با فیزیوتراپهایش همکاری میکرد، کار آنالیز را انجام میداد- واقعا همه کار. همه کارها برعهده شخص او بود.”
گراهام الکساندر، سرمربی فعلی مادرول در لیگ برتر اسکاتلند، بین سالهای 1999 تا 2007 برای پرستون 353 بازی انجام داد و به خوبی از اولین مواجههاش با مویس یاد میکند. او میگوید:” من در آن زمان در لوتون تاون بودم و مویس در مجتمع رفاهی در اتوبان M1 با من دیدار کرد. وقتی من را دید، بیش از حد از من تعریف نکرد. او میدانست که چه نقاط قوتی دارم اما در عین حال میدانست در چه چیزهایی خوب نیستم. او گفت که این ابعاد از بازی من را بهبود میبخشد. من در آن بازه از زندگی حرفهای نیاز داشتم که چنین چیزی را بشنوم.
ما در آن زمان بسیار پیشرفته بودیم. دوربینهایی دور تا دور زمین تمرین قرار داشت. ما با آنالیزهای بسیار قدم به هر بازی میگذاشتیم. فکر میکردم بازیکن آمادهای هستم… تا زمانی که به پرستون پیوستم. آن زمان بود که فهمیدم آماده بودن چه معنایی دارد. این اولین بار در طول دوران بازیام بود که برای مدتی طولانی هر هفته تحت نظر مربی بودم. من در بهترین زمان ممکن در دوران بازیام با مویس دیدار کردم. این لحظه سرنوشتسازی برایم بود. بازی من وارد سطح دیگری شد. من به لطف او به تیم ملی اسکاتلند راه پیدا کردم. او بیشتر از این که من به خودم باور داشته باشم، به من باور داشت.”
الکساندر وارد برنامههای مویس شده و به یکی از بازیکنان کلیدی پرستون تبدیل شد. مویس تیمی ساخت که میتوانست مدعی صعود باشد. وقتی این مربی اسکاتلندی جانشین پیترز شد، پرستون شرایط خوبی در دسته دو نداشت- لیگ یک امروز- و برای فرار از سقوط میجنگید.
پرستون سقوط نکرد و سال بعد فراتر از انتظارات ظاهر شد اما در نیمه نهایی پلیآف برابر گیلینگام شکست خورد. این نشانهای از پتانسیل مویس بود. اما علیرغم پیشرفتی که در زمین داشت، او به دلیل قوانینی که برای خریدهای جدید اعمال میکرد، چندین هدف نقل و انتقالاتی را از دست داد.
الکساندر میگوید:” او به وضوح میگفت که چه انتظاری از ما دارد و چطور باعث بهبود روند تیم میشود. اما وقتی من به تیم اضافه شدم، مویس تاکید داشت که همه باید در فاصله 10 مایلی دیپدیل (ورزشگاه خانگی پرستون) زندگی کنند. بنابراین من به مدت 20 سال در کنار زمین تمرین پرستون زندگی کردم. او دو یا سه سال پس از حضورش روی نیمکت مجبور شد سختگیریاش درباره این قانون را کاهش داد چون ما چندین بازیکن خوب را به این دلیل که در منچستر زندگی میکردند یا نمیخواستند جابجا شوند از دست دادیم.”
مارک رانکین، مدیر برنامه فعلی، در سال 1996 از ولورهمپتون به پرستون پیوست. این هافبک تحت هدایت مویس به بازیکن ثابت تیم تبدیل شد و به یاد دارد که این مربی چقدر پرتوقع بود.
رانکین اظهار داشت:” وقتی اولین بار به تیم اضافه شدم، او بازیکن- مربی بود. بنابراین هنوز در زمین حضور داشت- باید بگویم که خیلی هم خوب بازی نمیکرد. اما شما فورا متوجه میشدید که او مربی خوبی است. او میدانست میخواهد چه کاری انجام دهد و بازیکنان را به شکلی باورنکردنی آماده، سازماندهی شده و منظم نگه میداشت. راضی کردن او کار دشواری بود.
او همیشه عادت داشت بگوید هرچقدر آمادهتر باشید، بهتر بازی خواهید کرد. ما پیش از آغاز هر پیش فصل باید به اندازه کافی آماده میشدیم که بتوانیم از پس آن بربیاییم چون گاهی واقعا فرساینده بود. مویس از ما میخواست از حریفان آمادهتر باشیم و من حالا این موضوع را در وستهام میبینم. آنها در جریان پیروزی برابر منچسترسیتی در جام اتحادیه (هفته گذشته)، خیلی خوب تمام زمین را تحت پوشش درآورده بودند.
از نظر استانداردهای بالای او، ما عادت داشتیم جلسات ویدیویی در روزهای دوشنبه برگزار کنیم. بازیکنان از این جلسات هراس داشتند چون میدانستند که او به اقدامات بد اشاره خواهد کرد. من به خاطر دارم که یک بار روز شنبه با نتیجه 0-5 شکست خوردیم، بازیکنان فکر میکنند جلسه ویدیویی روز دوشنبه جنجالی میشود. ما روز دوشنبه به جلسه رفتیم و این سرمربی همچنان تمامی اشتباهات ما را انتخاب کرده و به ما توضیح داد که باید چه کار کنیم تا بهتر شویم.
استانداردهای مویس تا این حد بالاست و به همین دلیل است که من باور دارم وستهام سرمربی خوبی دارد. هرچند این تیم عملکرد خوبی داشته اما او به همین حد رضایت نمیدهد و توقع بیشتری از بازیکنانش خواهد داشت. این باعث میشود که آنها بهتر شوند.”
مویس در دسامبر 2019 بار دیگر به عنوان سرمربی وستهام انتخاب شد، در حالی که پیش از این در نیمه دوم فصل 18-2017 جانشین اسلاون بیلیچ شده بود. از زمان حضور او روی نیمکت این تیم، آنها بیشتر از هر تیم دیگری از روی ضربات شروع مجدد گلزنی کردهاند (29 گل). او حتی در روزهای حضورش در پرستون نیز دوست داشت تیمش در تمرین روی ضربات شروع مجدد کار کند تا آنها بتوانند از این نظر بر حریفانشان برتری داشته باشند.
رانکین میگوید:” او احتمالا حالا بسیار آرامتر شده اما هنوز عزم جزم برای بهتر شدن را دارد. او همیشه از شما میخواست که امروزتان بهتر از دیروز باشد. ما عادت داشتیم جلسات تمرینی صبح و عصر انجام دهیم، پیش از آن که بسیاری از تیمها از این شیوه استفاده کنند. این که وستهام عملکرد خوبی در ضربات شروع مجدد دارد، اتفاقی نیست. ما عادت داشتیم در جلسات عصر روی این ضربات تمرین کنیم.
ما معمولا وعده غذایی شب را در هتلها صرف میکردیم و مرغ آبپز و لازانیا میخوردیم. مرغ آبپز بیمزه بود و من حتی فکر میکنم که این مربی مقداری از پنیر را هم از لازانیا بیرون میآورد. او همیشه میخواست راهی پیدا کند تا بازیکنان بتوانند از آن پنج یا ده درصد آمادگی بیشتر بهره ببرند.”
کسانی که تحت هدایت مویس بازی کردهاند گاهی به مهارتهای مدیریت فردی او اشاره میکنند. او بسیار خوشرو بود و در طول دوران حضورش در پرستون معمولا آن روی خوشمشرب و سرگرمکنندهاش را نشان میداد.
الکساندر میگوید:” جشن کریسمسی را به خاطر دارم که این مربی برای کودکان ما بابانوئل شد. بازیکنان با خودشان فکر میکردند امکان ندارد این او باشد. اما خودش بود. روز بعد عکسی را از پسرم پیدا کردم که در حال گرفتن هدیهای از سرمربی بود که لباس بابانوئل به تن داشت.”
مویس عملکرد درخشانی به عنوان سرمربی پرستون داشت و همین باعث شد که مورد توجه شفیلد ونزدی، ناتینگهام فارست، منچسترسیتی، ساوتهمپتون و بریستول سیتی قرار بگیرد. او در مجموع بین ژانویه 1998 و مارس 2002 هدایت این تیم در 234 بازی را برعهده داشت و در 113 بازی پیروز شد، 58 تساوی به دست آورد و 63 شکست را نیز تجربه کرد. پرستون پس از فصل 2000-1999 به لیگی که در حال حاضر به عنوان چمپیونشیپ شناخته میشود، صعود کرد و یک سال بعد فقط 90 دقیقه با لیگ برتر فاصله داشت اما در فینال پلیآف برابر بولتون واندررز شکست خورد. فصل بعد بود که پیشنهاد اورتون رسید.
الکساندر میگوید:” شایعات بسیاری مطرح شده بود. او در تمرین حاضر شد و سپس با ماشینش آنجا را ترک کرد. این که او پیش از ما از تمرین برود، اتفاقی غیرعادی بود. او روز بعد برگشت، همه ما را روی زمین نشاند و گفت که قصد جدایی دارد. او نمیتوانست پیشنهاد اورتون را رد کند و ما نمیتوانستیم ایرادی به او بگیریم. اما او برای همه ما یک بطری نوشیدنی خرید تا از تلاشهایمان تشکر کند.”
رابینسون معتقد است که بنیانی که مویس در پرستون پایهگذاری کرد باعث شد که در آینده در شرایط خوبی قرار بگیرد.
او میگوید:” جدایی او غافلگیری بزرگی نبود. من به یاد دارم که دیوید در یکی از مکالمات تیمی گفت من به لیگ برتر میروم و از همه شما میخواهم با من بیایید. این فرصت ماست تا همه با هم به این رقابت برویم. وقتی ما در فینال پلیآف برنده نشدیم، میدانستیم که باشگاهی بزرگتر برای جذب او اقدام میکند. من از موفقیتی که او از روزهای حضورش در پرستون به دست آورد، شگفتزده نشدم.”
***
سالهای حضور در اورتون:” اگر مویس از اورتون نمیرفت، تا ابد همانجا میماندم”
مویس 38 ساله در 14 مارس 2002 به عنوان سرمربی اورتون جانشین والتر اسمیت شد.
دِرِک شاو، مدیر وقت پرستون، در آن زمان گفت:” از نظر من، دیوید مویس بهترین سرمربی جوان فوتبال در حال حاضر است و ما دوست نداشتیم او را از دست بدهیم. اما اورتون 40 هزار تماشاگر دارد و ما نمیتوانیم چنین چیزی را در اختیار دیوید قرار دهیم.”
اورتون در اولین بازی تحت هدایت مویس موفق شد پیروزی مهم 2-1 برابر فولام را به لطف گلهای زودهنگام دیوید آنسوِرث و دانکن فرگوسن به دست آورد؛ این در حالی بود که توماس گراوسن پیش از سوت پایان نیمه اول از زمین بازی اخراج شده بود. او زمانی به اورتون ملحق شد که این تیم در شرایط خوبی قرار نداشت اما مویس در چهار بازی ابتداییاش سه پیروزی به دست آورد و در نهایت در فاصله هفت امتیازی با منطقه سقوط در رده پانزدهم جدول ردهبندی جای گرفت.
مویس در بازی جام حذفی برابر چلسی در ژانویه 2006 برای اولین بار از ویکتور آنیچِبِه 17 ساله در ترکیب اصلی استفاده کرد. این مهاجم که حالا 33 سال دارد معتقد است که این مربی اسکاتلندی تاثیر مهمی روی زندگی حرفهای او داشته است.
آنیچبه میگوید:” او شخصیتی مانند پدر داشت و بازیکنان عادت داشتند با کنایه به من بگویند مویس پدر تو است. آیا پدرت امروز برایت ناهار آورده است؟ مویس عادت داشت زیاد بر سر من داد بزند. به یاد دارم که قرار بود در بازی آخر فصل 11-2010 برابر چلسی در ترکیب اصلی باشم. ما همیشه پیش از صرف صبحانه برای قدم زدن میرفتیم اما من برای پیادهروی 10 صبح دیر رسیدم. مویس من را از فهرست تیم خط زد. من فقط یک دقیقه دیر رسیده بودم و او گفت تو حق نداری دیر کنی. بنابراین او من را تنبیه انضباطی کرد. در آن زمان فکر کردم که این واکنش شدیدی بوده اما تجربه آموزندهای برایم شد.
از این موضوع ناراحت شدم اما او خواهان احترام از سوی بازیکنان بود. مانوئل فرناندز (که به صورت قرضی در سال 2008 در اورتون توپ میزد) شاید یکی از بهترین بازیکنانی است که دیدهام اما او نتوانست این نظم را درک کند. این بزرگترین مشکل او بود. اندی فندرمِیدِه (09-2005) بازیکن دیگری بود که به اندازه کافی منظم نبود. بعضی بازیکنان دوست دارند کار خودشان را انجام دهند اما اگر نتوانید با روشهای مویس کنار بیایید، جایی در تیم او ندارید. او بازیکنانی که نظم و هماهنگی داخل گروه را برهم میزنند، نمیخواهد.”
آنیچبه مواقعی را به یاد میآورد که وارد زمین تمرین میشد اما نمیدانست مویس از قبل میداند که او شب گذشته چه کارهایی انجام داده است.
او میگوید:” من باور دارم که مویس نگهبانهایی در سراسر شهر داشت. او چیزهایی شبیه به این میگفت که من میدانم تو دیروز در این رستوران بودی یا تو شب گذشته به کلوب شبانه رفتی و نیاز به استراحت داری. من با خودم فکر میکردم که چطور ممکن است او این موضوع را بداند؟”
این موضوعی پذیرفته شده است که موفقیت 11 ساله مویس در اورتون تا حد زیادی به دلیل جذب بازیکنش بود. بازیکنانی چون یاکوبو، جوزف یوبو، تیم کیهیل، تیم هاوارد و لیتون بِینز باعث شدند که آنها قدرت رقابت برای کسب سهمیه اروپایی را علیرغم بودجهای کمتر از رقبا داشته باشند. بهترین خرید آنها جذب مروان فلینی از استاندارد لیژ با مبلغ 15 میلیون پوند در سال 2008 بود. این هافبک بلندقد و قدرتمند با 33 گل در 177 بازی در طول پنج سال حضورش در این باشگاه فراتر از حد انتظار ظاهر شد.
فلینی میگوید:” وقتی من 20 ساله بودم، او من را به انگلیس آورد. او شخصیت بسیار مهمی در دوران فوتبال من است. وقتی به انگلیس آمدم هیچکس را نمیشناختم. این قماری برای مویس بود که بازیکنی ناشناخته را از لیگ بلژیک به خدمت بگیرد اما او از روز اول حمایتم کرد.
من در فرودگاه با او دیدار کردم و اول اصلا نمیدانستم او کیست. او در سالن میدوید و به دنبالم میگشت و من از مدیربرنامهام پرسیدم این مرد که در فرودگاه میدود، کیست؟ و مدیربرنامهام پاسخ داد که او سرمربی تیم است.
من عاشق کار کردن تحت هدایت او بودم و هیچ چیز جز خاطرات بسیار خوب از او ندارم. مویس تیمی عالی در اورتون ساخت و پول زیادی برای هزینه کردن نداشت. در اولین فصل حضور من در اورتون، ما به فینال جام حذفی رسیدیم (گل اول را زدیم اما در نهایت 1-2 برابر چلسی شکست خوردیم).”
استیون پیهنار خرید خوب دیگری بود. این هافبک هجومی اهل آفریقای جنوبی ابتدا در تابستان 2007 یک فصل به صورت قرضی از بروسیا دورتموند به این تیم پیوست و یک سال بعد قراردادش دائمی شد. پیهنار هم مانند فلینی داستان جالبی از اولین مواجههاش با مویس دارد.
پینار میگوید:” وقتی در پذیرش هتل با او دیدار کردم کمی ترسیده بودم چون او مدام به من خیره میشد. او بسیار با من صریح بود و گفت بازیکنانی که سختکوش باشند، به سختی تلاش کنند و بازی با توپ خوبی داشته باشند را دوست دارم. اگر فقط یکی از این ویژگیها را داشته باشی، جایی در تیم من نداری.
بهترین نکته درباره او این است که او شرایط دیگران را به خوبی درک میکند. او به شما اجازه میدهد که اگر نیاز به دوری از فضا داری، برای دیدار خانواده به مرخصی بروی. بارها پیش آمد که من در دفترش را زدم و خواستم که به دیدار خانوادهام در آلمان بروم و او به من اجازه داد که هر چقدر زمان که نیاز دارم استفاده کنم و به دیدار آنها بروم.”
فلینی هم داستان مشابهی درباره زمانی تعریف میکند که احساس تنهایی داشته و مویس از او حمایت کرده است.
او میگوید:” من در اولین سال حضورم در اورتون در مرسیساید تنها بودم- هیچ خانواده و دوستی نداشتم. مویس برای شام کریسمس من را به خانهاش دعوت کرد اما من نرفتم. در خانه ماندم چون انگلیسیام خوب نبود. وقتی به این زبان حرف میزدم اعتماد به نفس نداشتم اما این لطف او بود که این کار را کرد. به همین دلیل است که او چنین مرد درجه یکی است.
در آغاز سال 2020 (فلینی در آن زمان در چین بازی میکرد) در لندن بودم و مویس، برادرش و من برای صرف شام بیرون رفتیم. دیدن آنها حس خوبی بود و من مویس را یک دوست میدانم.”
فلینی در آن زمان به دریافت کارت زرد در زمین شهرت داشت و این ملیپوش سابق بلژیکی زمانی را به خاطر دارد که پس از بازی لیگ برابر استوک سیتی در دسامبر 2012 با روی دیگر مویس مواجه شد.
فلینی میگوید:” او شخصیتی مانند پدر برای من داشت چون همیشه از من حمایت میکرد. به یاد دارم که در اورتون مدام کارت زرد میگرفتم. یک روز من و مویس جلسهای با اتحادیه فوتبال داشتیم و او عصبانی بود چون فکر میکرد داورها من را هدف قرار دادهاند. این یکی از مثالهای حمایت مویس از من است.
اما اگر مجبور میشد با شما برخورد کند، این کار را انجام میداد. به یاد دارم که با سر به رایان شاوکراس (مدافع استوک) ضربه زدم و سه بازی محروم شدم. بازیکنان هفته بعد دو روز تعطیلی داشتند اما مویس گفت که من باید به زمین تمرین بیایم. هیچکس دیگری آنجا نبود، فقط من و او بودیم. حتی مسئول نظافت هم حضور نداشت، هیچکس. من به یاد دارم که مویس توپ را میانداخت و من باید با سر به آن ضربه میزدم، علاوه بر این کمی روی دویدن و ضربات پایانی کار کردیم. این پایان کارم بود.
زود به زمین تمرین آمدم. پرندهها در حال آواز خواندن بودند- تا این حد زود به آنجا رسیدم. عادت داشتم همیشه پس از هر جلسه تمرینی از مربیان تشکر کنم، بنابراین به مویس گفتم ممنونم و او گفت که روز بعد هم باید در زمین تمرین حاضر باشم. این تنبیه من از سوی مویس به خاطر ضربه سری بود که به شاوکراس زده بودم.”
پیهنار معتقد است که مویس از نشان دادن جنبه سرگرم کنندهاش لذت میبرد اما میخواست بازیکنانش بدانند که اگر قوانین را بشکنند، جریمه خواهند شد.
او میگوید:” سرمربی برای تماشای بازی تیمی که هفته بعد با آن بازی داشتیم، رفته بود. این بازی به صورت زنده از تلویزیون پخش میشود و فیلمبردار روی مویس زوم کرد، بنابراین من برای شوخی با او تماس گرفتم. او پاسخ نداد. کمی بعد از خانه خارج شدم اما چند نوشیدنی خوردم و پلیس من را متوقف کرد. به محض این که پلیس رهایم کرد، چه کسی تماس گرفت؟ دیوید مویس.
او گفت من تماس از دست رفته از سوی تو داشتم، همه چیز خوب است؟ من گفتم رییس، من به دلیل رانندگی در شرایط غیرعادی از سوی پلیس متوقف شدم و خواستم به شما بگویم که اگر فردا در روزنامهها چاپ شد بدانید. او گفت که فردا صبح اولین کاری که میکنم این است که در دفتر او حاضر باشم. شمار دفعاتی که از کلمه ببخشید در روز بعد استفاده کردم از دستم در رفت.”
شاید تاثیرگذارترین امتحان شجاعت با حضور آنیچبه برگزار شد. حضور در ترکیب اصلی سخت بود و او قصد داشت به صورت قرضی به هال سیتی ملحق شود اما مویس حاضر به پذیرش این انتقال نمیشد.
آنیچبه میگوید:” من واقعا میخواستم به صورت قرضی از تیم جدا شوم تا 40-30 بازی انجام دهم. مویس نمیخواست من بروم. فیل براون در آن زمان در هال بود و من از مویس خواستم اجازه جدایی من را صادر کند. بنابراین در آخرین روز نقل و انتقالات با خودم فکر کردم که مویس کل روز به من زنگ نزده است. با مدیربرنامهام تماس گرفتم و پرسیدم که آیا صحبتی با او داشته است؟ او گفت مویس تلفنش را خاموش کرده است. من نمیتوانم به او دسترسی پیدا کنم. من میخواستم به زمین تمرین بروم و حسی که داشتم را به او نشان دهم. سپس پیامی از مویس گرفتم که میگفت به هال نمیروم. خشمگین شدم.
روز بعد دکتر تیم را در تمرین دیدم و به او گفتم که به انگشت پایم آسیب زدم و تمرین نمیکنم- مشخصا هیچ مشکلی نداشتم اما هنوز ناراحت بودم. در آن زمان فقط 18 سال داشتم و دکتر گفت که باید این موضوع را به سرمربی بگویم. امکان نداشت به او بگویم. من در رختکن تیم ذخیره بودم و با غرور میگفتم که دوستان، من به مویس گفتهام که تمرین نمیکنم- حس میکردم خیلی بزرگ شدهام. در همین حال مویس وارد شد، پشت گردنم را گرفت و گفت تو لعنتی همین حالا بیا اینجا. سپس یک هفته محرومم کرد. الان میتوانم به آن بخندم.”
بعضی از لحظات درخشان مویس در اورتون شامل قرار گرفتن در رده چهارم در فصل 05-2004، بالاتر از لیورپول، قهرمان لیگ قهرمانان آن فصل، به همراه صعود به فینال جام حذفی فصل 09-2008 است.
علاوه بر یافتن جواهرات پنهان در بازار نقل و انتقلات، مویس موقعیتهایی را در اختیار بازیکنان جوان آیندهدار مانند نیک چادویک، بازیکن سابق اورتون، قرار میداد.
او میگوید:” وقتی مویس به این تیم آمد، روحیه بازیکنان جوان تغییر کرد. او اولین حضور من در لیگ برتر را رقم زد اما من خواهان دقایق بیشتری بودم، بنابراین به صورت قرضی به دربی کانتی رفتم (در سال 2003 در 20 سالگی). من شش بازی در آنجا انجام دادم، هیچ گلی نزدم و مویس راضی نبود. او به من درس ارزشمندی یاد داد که وقتی از حد و مرز عبور کردی، باید هر اتفاقی هم رخ داد با تمام وجود تلاش کنی. من احترام زیادی برای او قائل هستم و هنوز تا امروز با او تماس میگیرم.”
یکی از اقدامات خاطرهانگیز مویس این بود که در آگوست 2002 برای اولین بار از استعداد 16 سالهای به نام وین رونی در ترکیب تیم اول استفاده کرد اما آپوستولوس ولیوس بازیکنی بود که بیشترین سود را از تمایل او به فرصت دادن به بازیکنان جوان کرد.
ولیوس که در سال 2011 در سن 19 سالگی از تیم یونانی ایراکلیس به اورتون پیوست میگوید:” بازی در لیگ برتر رویای من بود. وقتی به زمین تمرین رسیدم، مویس دستم را گرفت و ما دور زمین راه رفتیم و او همه چیز را به من نشان داد. مویس گفت وقتی قراردادم را امضا کردم میتوانم به یونان برگردم تا چند روزی را با خانوادهام سپری کنم.
مویس برایم مثل پدر بود. وقتی به انگلیس برگشتم، تنها بودم و مویس تمام تلاشش را کرد تا مطمئن شود در شرایط خوبی هستم. انگلیسی من عالی نبود اما بد هم نبود اما در فهم لهجه مردم لیورپول و این مربی اهل اسکاتلند مشکل داشتم. کمی زمان برد تا حرف همه را بفهمم.
مویس به تغییر ذهنیت من به عنوان یک فوتبالیست کمک کرد. من یک ساعت پیش از تمرین به زمین تمرین میرفتم. و خیلی دیر زمین را ترک میکردم. اگر تمرین ساعت 10 صبح شروع میشد، من 9 آنجا بودم. او همیشه چک میکرد تا ببیند که چه بازیکنی پس از تمرین از باشگاه بدنسازی استفاده میکند. هروقت در را باز میکرد، من میگفتم سلام رییس، فقط من هستم. من در حال حاضر با این سرمربی ارتباط ندارم اما امیدوارم بتوانم روزی او را ببینم- فقط برای این که بابت همه چیز از او سپاسگزاری کنم و محکم در آغوشش بگیرم.”
با ثباتی که مویس در اورتون ایجاد کرده بود، طولی نکشید که سر الکس فرگوسن از او به عنوان جانشین طولانی مدتش در منچستریونایتد نام برد. آنیچبه میگوید:” اگر مویس از اورتون نرفته بود، من تا ابد همانجا میماندم. اما او حس کرد که نمیتواند پیشنهاد منچستریونایتد را رد کند.”
پینار موافق است. او میگوید:” ما این را میدانستیم چون او بسیار به فرگوسن نزدیک بود. او مرید فرگوسن بود و اورتون در طول دوران 11 ساله حضورش در شرایط خوبی قرار داشت. ما مدام برای کسب سهمیه اروپا تلاش میکردیم، بنابراین دیر یا زود باشگاهی مانند یونایتد برای جذب مویس اقدام میکرد. وقتی او این کار را قبول کرد، تمام بازیکنان و این سرمربی برای صرف شام در منچستر بیرون رفتند. جالبترین اتفاق این بود که ما اجازه دادیم او صورتحساب غذا را پرداخت کند.”
***
مشکلات در منچستریونایتد، رئال سوسیهداد و ساندرلند:” اگر یونایتد او را به خدمت نگرفته بود، مردم حالا برای حضور او در این تیم هیاهو به راه انداخته بودند”
منچستریونایتد در تاریخ 9 می 2013 اعلام کرد که مویس با امضای قراردادی شش ساله جانشین فرگوسن بازنشسته میشود. قرارداد مویس با اورتون در پایان فصل 13-2012 به پایان میرسید و این فرگوسن، اسطوره یونایتد، بود که هموطنش را برای این کار پیشنهاد کرد.
یکی از اولین چالشهای مویس حل مشکل آینده رونی، شاگرد قدیمیاش در اورتون، بود که به باشگاه اطلاع داده بود قصد جدایی دارد. او در نهایت متقاعد شد که در تیم بماند و فصل 14-2013 را با 19 گل در 40 بازی به عنوان بهترین گلزن باشگاه به پایان برد.
مویس با چندین چالش دیگر نیز روبرو بود، مانند جلب توجه ناخواسته در طول تور پیش فصل در استرالیا، جدایی ناراحت کننده اعضای مهم کادر فنی فرگوسن مانند مایک فیلان و رنه موئلستن و نبرد برای اثبات این موضوع به هواداران که شایستگی لقب “آقای برگزیده” را دارد.
مویس تنها دو بازی از شش بازی اولش با یونایتد در لیگ را با پیروزی پشت سر گذاشت و طولی نکشید که فشارها افزایش یافت.
آلن ارواین، همکاری از کادر فنی اورتون که حالا بار دیگر به عنوان مشاور فنی در وستهام با او کار میکند، میگوید:” مردم چیزهای وحشتناکی درباره دیوید مینوشتند و من واقعا برای او خوشحالم چون او شایستگی تمامی تحسینهایی که در حال حاضر دریافت میکند را دارد. دیوید سالها مربی بسیار خوبی بوده و به عنوان یک مربی درجه یک هم باقی میماند.
این کار برای هر مربی فراز و نشیبهایی دارد. منچستریونایتد شاید کاری غیرممکن در آن زمان بود. به دشواریهایی که تمامی مربیان یونایتد از آن زمان پشت سر گذاشتهاند، نگاه کنید. این که مردم زندگی حرفهای دیوید را بر اساس اتفاقی که در منچستریونایتد افتاد، قضاوت کنند، غیرمنصفانه است.»
سم آلاردایس، همتای او که دورانی هدایت وستهام، ساندرلند و اورتون را برعهده داشت، موافق است.
آلاردایس میگوید:” من مطمئن نیستم که کسی بعد از جدایی فرگوسن میتوانست در منچستریونایتد به موفقیت برسد. این کاری رویایی برای هر سرمربی است و منچستریونایتد فقط 10 ماه و دو پنجره نقل و انتقالاتی به او فرصت دارد. آنها در آن زمان تیمی پا به سن گذاشته بودند؛ بنابراین مویس نیاز به زمان داشت. قبول چند شکست به این معنا نیست که کسی سرمربی بدی است. اما تجربه این اتفاق باعث شد مویس قویتر شود.”
آغازی دشوار با این واقعیت همراه شد که مویس نتوانست تیاگو آلکانتارا و سسک فابرگاس، دو هدف اصلی نقل و انتقالاتیاش، را در اختیار بگیرد. نقاط تاریک فصل 14-2013 شامل شکست برابر بایرن مونیخ در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان، شکست در نیمه نهایی جام اتحادیه برابر ساندرلند و شکست در مرحله سوم جام حذفی برابر سوانسی سیتی بود.
تیم مویس تنها پنج امتیاز از 24 امتیاز ممکن مقابل لیورپول، چلسی، منچسترسیتی و آرسنال به دست آورد. یونایتد در آن فصل در رده هفتم قرار گرفت و برای اولین بار از فصل 96-1995 موفق به کسب سهمیه حضور در لیگ قهرمانان نشد.
اما بدترین اتفاق در اواخر ماه مارس رخ داد؛ وقتی هواپیمایی در جریان بازی برابر استون ویلا بر فراز اولدترافورد به پرواز درآمد و بنری با خود به همراه داشت که با به سخره گرفتن لقب مربی منتخب، روی آن نوشته شده بود:”آقای اشتباهی- مویس بیرون”.
آلاردایس میگوید:” نکته جالب این است که اگر یونایتد در آن زمان او را به خدمت نگرفته بود، مردم حالا برای حضور او در این تیم هیاهو به راه انداخته بودند. در آن زمان من با او تماس گرفتم و به او گفتم که قویتر از قبل بازخواهد گشت.”
پس از همکاری موفقیتآمیز در اورتون، فلینی از چشمانداز بازی تحت هدایت مویس در منچستریونایتد خوشحال بود. اما پس از انتقال 27.5 میلیون پوندی از گودیسون پارک در آخرین روز پنجره نقل و انتقالات، دوره حضور مشترک آنها در اولدترافورد یک سال هم دوام نیاورد.
فلینی میگوید:” وقتی او اخراج شد، من برایش ناراحت بودم چون میدانستم چقدر میخواست موفق باشد. اگر از تمام بازیکنان اورتون میپرسیدید که چه نظری درباره مویس دارند، آنها میگفتند که او چه شخصیت خوبی است. او من را به انگلیس آورد، سپس من را برای منچستریونایتد جذب کرد که یکی از بزرگترین باشگاههای دنیا است. من هرگز نمیتوانم حرف بدی درباره او بزنم.
“من از ابتدا این را گفتهام… اگر به مویس زمان بدهید، تیم را خواهد ساخت. من در این فصل چندبار بازی وستهام را تماشا کردم- آنها به تیمی تبدیل شدهاند که شکست دادنشان دشوار است. صادقانه بگویم که وقتی فهمیدم مویس از منچستریونایتد اخراج شده، گریه کردم. فکر میکردم او مدت زیادی در این تیم بماند. روز ناراحتکنندهای بود. پیش از آن که با همه خداحافظی کند، من به دفترش رفتم تا با او خداحافظی کنم. به او گفتم موفق باشی اما این لحظه سختی برای من بود. مویس مرد درجه یکی است، او قلب بزرگی دارد. شاید به همین دلیل در منچستریونایتد موفق نشد- چون بیش از اندازه خوب است. او به اسپانیا رفت، به ساندرلند رفت و سپس هدایت وستهام را برعهده گرفت و آنها را نجات داد. سپس آنها سرمربیشان را عوض کردند اما مویس نشان داده که وقتی اجازه ساختن تیمی را به او بدهید، چه اتفاقی میتواند رخ دهد.”
عدنان یانوزای در اولین بازی رسمی مویس به عنوان سرمربی یونایتد در دیدار جام خیریه برابر ویگان اتلتیک در آگوست 2013 به میدان رفت. او هم مانند فلینی از اخراج مویس ناراحت شد.
یانوزای میگوید:” او جدای از سرمربی خوبی بودن، انسان خوبی است. شما میتوانید درباره هر چیزی با مویس حرف بزنید. من میتوانم هروقت بخواهم با او تماس بگیرم و او پاسخ تلفنش را میدهد. بازیکنان جوان تحت هدایت سر الکس فرگوسن و مویس شانس بازی داشتند. اما تحت هدایت ژوزه مورینیو و لویی فنخال (دو مربی بعدی یونایتد) همه چیز به بازیکنان بزرگ ختم میشد. شما به عنوان یک بازیکن جوان حرفی برای گفتن نداشتنید. فقط باید کار میکردید و امیدوار میماندید که شانسی به دست بیاورید.
مویس زمان کافی در منچستریونایتد نداشت. وقتی فهمیدم او اخراج شده، به دفترش رفتم و از او برای همه چیز تشکر کردم. وقتی من آنجا بودم، او خیلی به من کمک کرد و این درباره سر الکس هم صادق بود. آنها دو سرمربی بزرگی هستند که من همیشه برایشان احترام قائل هستم.”
یونایتد در حالی در 22 آوریل خبر جدایی مویس را منتشر کرد که هنوز چهار بازی از تنها فصل حضور او روی نیمکت این تیم باقی مانده بود. او کمتر از 10 ماه دوام آورد و رایان گیگز، اسطوره باشگاه، به صورت موقت هدایت تیم در بازیهای پایانی را برعهده گرفت.
مویس در نوووامبر همان سال با امضای قراردادی 18 ماهه به عنوان سرمربی باشگاه اسپانیایی رئال سوسیهداد انتخاب شد. اما پس از آغازی درخشان و علیرغم سازگاری کامل با فرهنگ جدید، مویس تنها دو ماه بیشتر از منچستر در این باشگاه دوام آورد.
ساندرلند مقصد بعدی او بود. مویس در شرایطی هدایت این تیم را برعهده گرفت که آنها در فصل 16-2015 از سقوط فرار کرده بودند. آلاردایس موفق به حفظ آنها در لیگ شده بود و پس از حذف فاجعهبار تیم ملی انگلیس تحت هدایت روی هاجسون از یورو 2016 به دست ایسلند، به عنوان سرمربی این تیم انتخاب شد.
آلاردایس میگوید:” من پیش از حضور او در این تیم، راهنماییهایی به او ارائه کردم. ما سالهاست دوستان خوبی هستیم. پیشنهاد تیم ملی انگلیس رسید و امکان نداشت که من این پیشنهاد را رد کنم. بنابراین از آنها جدا شدم و فکر کردم که انتخاب دیوید برای جانشینی من میتواند برای او و ساندرلند خوب باشد. متاسفانه شرایط بر طبق برنامه پیش نرفت.”
پیهنار همان سال گودیسون پارک را ترک کرده بود و بار دیگر با سرمربی سابقش در اورتون همکار شد و فکر میکند که نقطه عطف زمانی بود که مویس پس از شکست خانگی 1-2 برابر میدلزبورو در دومین بازی فصل 17-2016 تایید کرد که ساندرلند باید برای فرار از سقوط بجنگد. آنها واقعا رو به زوال رفتند و فصل را با تنها شش پیروزی در قعر جدول لیگ به پایان رساندند.
پیهنار میگوید:” او کاملا صادق بود و گفت که ما باید برای فرار از سقوط بجنگیم. این زمان خوبی برای گفتن چنین حرفی نبود. ما با خودمان فکر کردیم وای، سرمربی به ما باور ندارد. صادقانه، این اتفاق ما را از پا درآورد. من حدس میزنم او این حرف را زد تا واکنشی از بازیکنان ببیند. اگر این جمله را بر زبان نمیآورد شاید شرایط متفاوت پیش میرفت. اما مویس همان چیزی که میبیند را بر زبان میآورد. قرارداد من با ساندرلند به این شکل بود که بر اساس بازی که میکردم دستمزد میگرفتم- من حاضر نبودم چنین کاری را برای هیچ سرمربی دیگری انجام دهم.”
***
تولد دوباره در وستهام یونایتد و رسیدن به 1000 بازی:” در حال حاضر هیچ تیمی در لیگ برتر علاقهای به بازی با وستهام ندارد”
پس از سقوط ساندرلند و جدایی از این تیم، مویس- برای اولین بار- در تاریخ هفت نووامبر 2017 به عنوان سرمربی وستهام انتخاب شد. آنها با دو پیروزی از 11 بازی اول در بین سه تیم قعر جدول لیگ برتر قرار داشتند و به تازگی اسلاون بیلیچ را اخراج کرده بودند.
اولین بازی او با شکست 0-2 برابر واتفورد به پایان رسید اما وستهام در طول شش ماه بعد از آن توانست امتیازات کافی برای فرار از سقوط را به دست آورد. مویس 9 بازی از 31 بازی لیگ (29 درصد) را با پیروزی پشت سر گذاشت اما مدیریت این باشگاه تصمیم گرفت که در مسیر جدیدی حرکت کند و مانوئل پلگرینی را به خدمت گرفت؛ مربیای که منچسترسیتی را در فصل 14-2013 به قهرمانی لیگ برتر رسانده بود.
آلاردایس میگوید:” من فکر نمیکنم که او شایسته از دست دادن کارش در وستهام پس از اولین حضورش در این تیم بوده باشد. مالکان این باشگاه میخواستند در مسیر جدیدی حرکت کنند و یک مربی خارجی را امتحان کنند. این کار جواب نداد، آنها بار دیگر مویس را به خدمت گرفتند و او کاملا این باشگاه را تغییر داد. گاهی تجربه دوران افول سرمربیگری باعث میشد که شما سرمربی بهتری شوید چون تمام سعیتان را میکنید تا دیگر چنین چیزی را تجربه نکنید.
او در وستهام نشان داده که همیشه مربی بسیار بسیار تراز اولی بوده است. آنها عملکرد خوبی در لیگ اروپا دارند و میتوانند به فینال جام اتحادیه برسند (آنها ماه آینده در یک چهارم نهایی برابر تاتنهام قرار میگیرند).”
وقتی مویس پس از کریسمس 2019 بار دیگر به عنوان سرمربی وستهام انتخاب شد که یک امتیاز بیشتر از منطقه سقوط داشت، هواداران این تیم چندان از این بازگشت استقبال نکردند. اما او از آن زمان به آنهایی که تردید داشتند ثابت کرده که اشتباه میکردند.
وستهام آن فصل را در رده شانزدهم و با پنج امتیاز اختلاف نسبت به سه تیم قعر جدول به پایان رساند، سپس در فصل 21-2020 در رده ششم قرار گرفت تا سهمیه لیگ اروپا را به دست آورد و حالا پس از 10 بازی از فصل جاری در رده چهارم قرار دارد (توضیح مترجم: وستهام در پایان هفته یازدهم به رتبه سوم صعود کرد). آنها با منچسترسیتی، مدافع عنوان قهرمانی، هم امتیاز هستند و بالاتر از منچستریونایتد، آرسنال و تاتنهام ایستادهاند.
فیل جاگیلکا، مدافع سابق انگلیس، که شش فصل تحت هدایت مویس در اورتون بازی کرد میگوید:” بهترین اتفاقی که در حال حاضر برای او افتاده این است که قدرت و انگیزهاش را در وستهام به دست آورده است. او این باشگاه را درک میکند، حمایت هیئت مدیره را با خود دارد، هواداران دوستش دارند و شما میتوانید ببینید تیمی که جمع کرده پر از شخصیتهای عالی است. این مربی به مربی بهتری تبدیل شده است. او حالا بسیار آرامتر است چون در باشگاهی است که در آن قدرش را میدانند. شما تقریبا به تماشای بازی وستهام جذب میشوید چون تماشای عملکرد خوب مویس لذتبخش است.”
رونی، ستاره سابق اورتون و منچستریونایتد، که حالا هدایت دربی کانتی در چمپیونشیپ را برعهده دارد، هم موافق است. رونی میگوید:« مویس دوران سختی را در منچستریونایتد و رئال سوسیهداد داشت و از نظر من به عنوان سرمربی بهتری برگشت. بسیاری از مردم حرفهای منفی درباره او میزنند اما او به سختی تلاش کرده، به وستهام رفته و جذب بازیکنش خیلی خوب بوده است. علاوه بر این، او کادر فنی خوبی دارد. او شایستگی تحسینی که دریافت میکند را دارد. رسیدن به 1000 بازی رکوردی باورنکردنی است. بازی برابر اورتون تحت هدایت این مربی دشوار بود و او همین کار را در وستهام انجام داده است. من تصور میکنم هیچ تیمی در لیگ برتر در حال حاضر علاقهای به بازی مقابل وستهام ندارد.”
هواداری از این باشگاه راهش را به هالیوود هم باز کرده است. سث میرز، کمدین آمریکایی و مجری برنامه گفتگو محور شبانه و هوادار وستهام، میگوید:” به لطف مویس، دیگر وقتی دوستی به نامزد سابقش برگردد با خودم فکر نمیکنم که میتوانست فرد بهتری را پیدا کند. در عوض فکر میکنم گاهی عشق واقعی فقط در دومین تلاش شکوفه میزند. من اطمینان دارم که وستهام میتواند فصل را در جمع چهار تیم صدر جدول به پایان ببرد. من فقط ناراحتم که به نظر میرسد مویس نمیتواند خوشحالیاش را در جایگاهی بالاتر از میانه جدول ابراز کند.”
ارواین که در اولین دوره حضور مویس در وستهام تحت هدایت او کار کرده، معتقد است که همکار قدیمیاش در 999 بازی قبل در کنار زمین روند تکامل را طی کرده است.
او میگوید:” مویس حالا سرمربی متفاوتی نسبت به کسی است که من اولین بار با او در اورتون کار کردم. اگر یک سرمربی روند مداوم تکاملی نداشته باشد، شانسی برای رسیدن به 1000 بازی نخواهد داشت. هروقت مردم از من میپرسند که چه چیزی در وستهام عالی است، من میگویم گروه بازیکنانی که در حال حاضر در کنار هم قرار داده شدهاند.”
واضح است که جذب بازیکن وستهام از زمان بازگشت مویس به شکل قابل توجهی پیشرفت کرده است. بازیکنانی چون سعید بن رحمه، توماش سوچک، جارد بوئن و ولادیمیر کوفال همگی نشان دادهاند که ارزش پولی که برای آنها پرداخت شده را دارند. فلینی باور دارد که این نشاندهنده یکی دیگر از نقاط قوت مویس به عنوان سرمربی است.
او میگوید:” دکلان رایس عملکردی عالی برای وستهام دارد. من برابر آنها بازی کردم و او بازیکن مهمی برای تیم ملی انگلیس و وستهام است. سوچک من را به یاد جوانیهای خودم میاندازد. او هافبک باکس-تو-باکس (Box to Box) خوبی است و میتواند گلزنی هم بکند، او بازیکن مهمی برای این تیم است. مویس در پیدا کردن بازیکنانی چون سوچک خوب است. من بازی آنها برابر منچستریونایتد (در لیگ و جام اتحادیه این فصل) را تماشا کردم و آنها در هر دو بازی بر منچستریونایتد تسلط داشتند. مویس فقط باید کاری که در حال حاضر انجام میدهد را ادامه دهد. پس از چند سال سخت، او در حال انجام کاری فوقالعاده است و من امیدوارم با وستهام به موفقیتهای درخشانی دست پیدا کند.”
جدای از خوب بودن مویس ترجمه شما حرف نداشت فکر نمیکردم اینهمه رو بخونم ولی جذبش شدم