نگاهی به یک موقعیت بحث‌برانگیز؛ گل امباپه آفساید نبود اما قانون باید تغییر کند

خوشبختانه چنین موقعیت‌هایی نادر هستند اما این مثالی از بخشندگی بیش از حد قانون آفساید در برابر تیمی است که در موقعیت حمله قرار دارد و سخت‌گیری بیش از حد این قانون بر مدافعی را نشان می‌دهد که صرقا تلاشی منطقی برای قطع پاس داشته است.

هفت‌یک- فینال لیگ ملت‌های اروپا که یکشنبه شب برگزار شد، بازی سرگرم‌کننده‌ای بود. این بازی تقابل انسجام اسپانیا و از هم گسستگی فرانسه به حساب می‌آمد و نوعی تضاد بین موقعیت‌های از دست رفته اسپانیا در یک سوم پایانی زمین و ضربات پایانی دقیق و ماهرانه فرانسه در برابر دروازه حریف در این بازی دیده می‌شد. در فاصله 10 دقیقه به پایان بازی نتیجه 1-1 بود و انتظار می‌رفت که به وقت اضافه کشیده شود. و سپس تصمیم جنجالی داور نتیجه بازی را تعیین کرد.

تصمیم‌های جنجالی داوری معمولا درباره موقعیتی به کار می‌رود که داوران اشتباه کرده باشند یا حداقل برخی مدعی باشند که آنها اشتباه کرده‌اند. در این مورد و بر اساس قوانین بازی، آنتونی تیلور و تیم داوری انگلیسی احتمالا تصمیم درست را اتخاذ کردند. بر اساس متن صریح قوانین، کیلیان امباپه روی گلی که به ثمر رساند، در موقعیت آفساید نبود. هرچند از نظر روح این قانون، پذیرش این تصمیم دشوار است.

اول به نکات مهم بپردازیم- آیا امباپه قطعا در موقعیت آفساید بود؟ به واسطه نحوه شکل‌گیری این موقعیت، کمک داور ویدیویی حتی نیازی به بررسی جزییات نداشت. در عصر “خطوط ضخیم‌تر” که موقعیت‌های مشکوک را به سود مهاجم رقم می‌زند، حصول اطمینان کار دشواری است. اکثر افراد اطمینان دارند که امباپه در این موقعیت در آفساید بود.

اما این موضوع به نوعی در اینجا اهمیتی ندارد. این موضوع بیشتر از اینکه صرفا درباره این موقعیت خاص باشد، درباره اصول و شرایط چنین موقعیت‌هایی است.

 

 

هرچند مسئله این است که در حالی که امباپه در موقعیت آفساید قرار دارد اما در این نقطه واقعا در آفساید نیست. او توپ را لمس نکرده یا تلاشی برای لمس توپ نداشته یا حریفی را به چالش نکشیده یا مسیر دید هیچ یک از بازیکنان حریف را مسدود نکرده است. بنابراین در این مرحله نمی‌توان آفساید اعلام کرد.

امباپه در نهایت توپ را لمس می‌کند- اما پس از این که اریک گارسیا، مدافع میانی سمت راست اسپانیا، لمس توپ کوچکی در تلاش برای قطع این پاس داشته است. چنین اتفاقی کل شرایط بازی را تغییر داده و این توپ را به فاز دوم بازی تبدیل می‌کند و امباپه این حق را دارد که توپ را گرفته و دروازه حریف را باز کند.

 

 

چنین اتفاقی برای اسپانیا و خصوصا برای گارسیا کاملا غیرمنصفانه به نظر می‌رسد. البته که او فقط توپ را لمس کرده چون توپ برای امباپه فرستاده شده که در موقعیت آفساید قرار داشته است. اگر او اجازه عبور توپ را می‌داد، آفساید امباپه اعلام می‌شد- و بنابراین گارسیا برای این که اجازه عبور توپ را نداد و در عوض ضربه بسیار کوچکی به آن زد، مجازات شد.

بنابراین گارسیا باید تصمیمی سریع بگیرد- اگر امباپه در آفساید نیست، او باید برای قطع پاس تلاش کند اما اگر او در آفساید است، باید اجازه عبور توپ را بدهد. اما این نفوذ از نقطه کور است و بررسی موقعیت امباپه برای او در هر حال غیرممکن است.

عبارت کلیدی در قانون در اینجا این است که ” بازیکنی که در موقعیت آفساید، توپی را دریافت می‌کند که بازیکن حریف به صورت عامدانه روی آن تاثیرگذار بوده، جز شرایط آفساید قرار نمی‌گیرد.” گارسیا مشخصا از عمد به توپ ضربه زد- توپ صرفا با برخورد به او منحرف نشد- و بنابراین امباپه در آفساید نیست.

این اولین بار نیست که این بخش از قانون آفساید جنجال‌برانگیز می‎شود. شاید مشخص‌ترین مثال آن در جریان تساوی 1-1 لیورپول و تاتنهام در سال 2018 بود؛ حادثه‌ای که باعث شد هری کین به دلیل خطای لوریس کاریوس روی او یک پنالتی بگیرد. کین نیز در این صحنه مشخصا در موقعیت آفساید بود وقتی که دله آلی پاسی را برای او ارسال کرد.

 

 

این توپ با برخورد به جینی واینالدوم کمی منحرف شد اما بازیکن کلیدی در این صحنه دژان لوورن بود که سعی کرد توپ را دفع کند اما اشتباه کرد، فقط یک لمس توپ کوچک با توپ داشت و نتوانست مانع از رسیدن آن به کین که توسط کاریوس با خطا متوقف شد، شود.

 

 

بار دیگر لوورن به صورت عمدی روی توپ تاثیر گذاشته بود. این واقعیت که او ضربه ناموفقی به توپ زد و این واقعیت که او این ضربه را زد چون کین در موقعیت آفساید قرار داشت، از نظر قانون اهمیتی ندارد.

مثال آشکار دیگری در فصل گذشته اتفاق افتاد که بار دیگر در بازی لیورپول و در جریان پیروزی 0-3 آنها برابر لستر بود. این صحنه منجر به گل نشد، بنابراین جنجال خاصی به همراه نداشت.

لیورپول در این موقعیت خط دفاعی خود را در برابر ضربه آزادی شکل داده که جیمز مدیسون پشت آن قرار دارد. جیمی واردی مشخصا در موقعیت آفساید است. مدیسون توپ را از بالای سر مدافعان برای او ارسال می‌کند و کورتیس جونز- دیوار دفاعی یک نفره- سعی می‌کند این پاس را با ضربه سرش قطع کند اما تنها آن را به سوی واردی هدایت می‌کند که نمی‌تواند توپ را به درستی کنترل کرده و شوت بزند.

 

 

این صحنه می‌توانست به گلی جنجالی تبدیل شود- تفاوت بین ضربه عامدانه جونز به توپ و برخورد توپ به سرش و انحراف آن با برخورد به او در مسیر رسیدنش به واردی چیست؟

این ضربه مشخصا از روی عمد زده شد، هرچند بسیاری فکر می‌کنند که بدون توجه به میزان عمدی بودن حرکت جونز، پرچم کمک داور باید به نشانه آفساید واردی بالا برود.

به اتفاق روز یکشنبه برگردیم، غیرمنطقی نیست اگر فکر کنیم این مثال‌های مهم و پرهیاهو ممکن است باعث ایجاد تغییر در قانون شود. اکثرا موافق هستند که امباپه در نهایت از قرار گرفتن در موقعیت آفساید بهره برد و گارسیا در شرایطی قرار گرفته بود که چاره‌ای جز این کار نداشت.

به نظر می‌رسد که این قانون برای موقعیت‌هایی طراحی شده که در آن گارسیا پاس را قطع کرده و پس از آن برای مثال پاس رو به عقب تحت فشاری را ارسال می‌کند که امباپه آن را می‌رباید. شاید این به عنوان فاز دیگری از بازی به حساب بیاید.

اما باید در تعبیری که از این موقعیت در قانون وجود دارد، لزومی نیز برای کنترل مدافع روی توپ در نظر گرفته شود. قطع توپ شکست خورده لحظه آخری مطمئنا کافی نیست که امباپه بتواند توپ را در اختیار گرفته و آن را وارد دروازه حریف کند، وقتی که در زمان ارسال پاس در موقعیت آفساید قرار داشته است.

خوشبختانه چنین موقعیت‌هایی نادر هستند اما این مثالی از بخشندگی بیش از حد قانون آفساید در برابر تیمی است که در موقعیت حمله قرار دارد و سخت‌گیری بیش از حد این قانون بر مدافعی را نشان می‌دهد که صرفا تلاشی منطقی برای قطع پاس داشته است. ما نمی‌خواهیم تله‌های آفساید را در نطفه خفه کنیم و خواهان گلزنی هستیم. هرچند این گل خاص چندان درست به نظر نمی‌رسید.

 

 

عنوان اصلی مقاله: Mbappe goal just doesn’t feel right – the offside law needs changing نویسنده: Michael Cox نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 11 اکتبر 2021
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *