رد پای پپ؛ گواردیولا چگونه تیمهایش را میسازد
هفت یک– گواردیولا بهعنوان مبتکرترین مربی اروپا شناخته میشود و بعد از یکی از طولانیترین گمانهزنیهای بازار نقل و انتقالات، او سرانجام در این فصل هدایت منچسترسیتی را برعهده خواهد گرفت. لیگ برتر چه انتظاری میتواند از او داشته باشد؟ این مرد کاتالونیایی چگونه کار میکند؟
او خواستار کنترل کامل است
هرگز قدرت پپ گواردیولا را زیر سوال نبرید. او مردی است که اگر بخواهد انقلاب خود را به باشگاه فوتبال شما برساند از اتاق هیئت مدیره تا زمین تمرین باید عشق و علاقه دیگران به خود را حس کند. اگرچه خود گواردیولا نیز تلاش زیادی داشت تا خود را نماینده سبک بازی بارسلونا در دوران خوان لاپورتا نشان دهد اما حمایت بیوقفه رئیس آن مقطع باشگاه و دادن شانس بزرگ هدایت تیم دوم اهمیت زیادی داشت. با حضور ساندرو راسل- یک شخصیت تند و تیز سیاسی که گواردیولا به او اعتماد نداشت- به جای لاپورتا در اوایل سال 2010، عدم اطمینانی ایجاد شد که نقش مهمی در جدایی پپ از بارسلونا در پایان فصل 12-2011 و یک سال استراحت او در نیویورک داشت. شش هزار کیلومتر فاصلهای که گواردیولا بین خودش و راسل ایجاد کرد، فرصتی برای آرامش خاطر بود.
در بایرن، فاصلهای که بین گواردیولا و پزشک با سابقه باشگاه هانس ویلهلم مولر وولفارت وجود داشت، با استعفای این پزشک باتجربه (پس از 38 سال حضور در این باشگاه) پایان یافت؛ زیرا گواردیولا اعتقاد داشت مولر مسئول مصدومیتهای مکرر تیمش است. پیش از حبس به دلیل فرار مالیاتی، اولی هوینس، رئیس سابق بایرن، تقریبا هر روز با گواردیولا ناهار میخورد و داستانهایشان را هنگام خوردن سوسیس رودستر تعریف میکنند. گرچه گواردیولا و کارل هاینس رومنیگه، کسیکه از استعداد مربیگری پپ همیشه تعریف کرده، مرتبا با هم قهوه میخوردند، اما روابط این زوج بعد از اینکه مدیر اجرایی در طول سفر ژوئن 2015 در تور چین مدعی شد این باشگاه بدون رهبرشان نیز زنده میماند، سردتر شد.
از او حمایت کنید، آنچه میخواهد را به او بدهید، وگرنه پپ میرود.
از نظر تاکتیکی انعطافپذیر است
… و او همان را از بازیکنان خود انتظار دارد. چرا؟ زیرا گواردیولا از نوجوانی، پیچیدهترین دستورالعملهای تاکتیکی را درک کرده است. بعد از کسب پیروزی با یک گل در نیمه اول دیدار با مینوس کارمل، رئیس جدید لاماسیا، اوریول تورت خطاب به گواردیولای 13 ساله گفت: “حالا تو بهعنوان یک وینگر کاذب بازی خواهی کرد.” پردازش این تغییر برای یک هافبک میانی لاغراندام آسان نبود، اما با این حال گواردیولا بهتدریج در فضای خالی بین دایره وسط و پست وینگر قرار گرفت.
او در اتوبیوگرافیاش در سال 2001 به نام La Meva Gent, El Meu Futbol (“مردم من ، فوتبال من”) نوشت: “ما 1-3 پیروز شدیم و من بیش از 15 دقیقه توپ را بیشتر از کل نیمه اول لمس کردم. فقط با دو قدم حرکت میتوانستم ریتم بازی را تغییر دهم. تورت از کسانی که آن را اختراع کردهاند، بیشتر درباره فوتبال میداند.”
اگر یک فرد 13 ساله بتواند این کار را انجام دهد…
ارتباط برقرار کردن نکته کلیدی است
گواردیولا عاشق صحبت درباره فوتبال است. این فرآیندی است که از اولین باری که او بازیکنانش را ملاقات میکند، در هر جلسه تمرینی دنبال میکند (دنی آلوس از اولین روزهای حضور پپ در بارسا به یاد میآورد:” او از تمام وقت بهره برده تا دقیقا آنچه را که از ما میخواهد، تصحیح کرده و توضیح دهد”) و این روند حتی در گفتوگوهای فردی نیز ادامه مییابد. وقتی بازیکنی شایستگی را داشته باشد، او در تعریف کردن سنگ تمام میگذارد.
گواردیولا بهطور معمول دو ساعت در روز را صرف بحث و گفتوگو تک نفره درباره جزئیات آنچه از بازیکنان میخواهد، میکند. ژروم بواتنگ که بهعنوان بازیکن خودآموخته شناخته میشود، بیشترین سود را در بایرن مونیخ برده و در پست مدافع میانی بافکرتر عمل میکند. همچنین در حالی که فیلیپ لام 15 دقیقه بعد از هر جلسه تمرینی وقت میگذارد و با جزئیات درباره پست هافبک میانی صحبت میکند، دستهای پپ مانند سیگنالهای راهنما کار میکنند. برای بازیکنان با استعداد غریزی بیشتر مثل فرانک ریبری یک توضیح کوتاه کفایت میکند.
جرارد پیکه گفت: “پپ فقط به شما دستور نمیدهد، او به شما توضیح میدهد چرا چنین خواستهای دارد.” او بازیکنان خود را از نزدیک میشناسد. وقتی پیر امیل هویبرگ پدر خود را به دلیل ابتلا به سرطان معده در آوریل 2014 از دست داد، گواردیولا نیز کنار او گریه کرد. او حداکثر 20 بازیکن در تیم میخواهد زیرا او از اینکه به بازیکنی بگوید در لیست 18 نفره روز بازی نیست، متنفر است.
او آنچه را که میگوید تغییر هم میدهد و این نه براساس برنامهای روانشناختی، بلکه صرفا برای بیان دقیق آنچه که در درونش احساس میکند بوده است. گواردیولا قبل از بازی تعیین کننده قهرمانی سال 2010 مقابل ویارئال و دو روز پس از شکست در مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا مقابل اینتر میلانِ ژوزه مورینیو به بازیکنانش گفت:” آقایان شما بازیکنان بزرگی هستید. من فقط میخواهم یک چیز را برای شما تعریف کنم، اگر در این دیدار باختیم و موفق به فتح لالیگا نشدیم، نگران نباشید.” بارسلونا با چهار گل برنده شد.
او تیمش را حول محور یک رهبر ارکستر بنا میکند
در بارسلونا سرخیو بوسکتس و گهگاهی ژاوی یا آندرس اینیستا و در بایرن تیاگو آلکانتارا، ژابی آلونسو و فیلیپ لام این نقش را انجام دادهاند. در هر بازی، گواردیولا نماد خود را انتخاب میکند؛ بازیکنی که وظیفه دارد جریان بازی را در دست داشته باشد، کاری که خودش انجام میداد. گواردیولا در کتاب زندگینامه خود در سال 2001 نوشت: “سرمربی سابق بارسا، یوهان کرویف به من میگفت اگر روی من خطا شود، این تقصیر خودم است، زیرا خیلی طولانی توپ را نگه داشتهام. قبل از این من بارها این کار را انجام میدادم.”
با این حال گواردیولا آنچه که “بازیکنان با توقف” (players with a pause) مینامند را هم میخواهد. با حفظ توپ نیم ثانیه بیشتر از میانگین هافبکها، شما باعث میشوید احتمال بروز اشتباه از سوی حریف بیشتر شود. او در سال 2014 در کتاب “محرمانه پپ” که توسط مارتی پرارنائو و درباره فصل اول گواردیولا در بایرن نوشته شده بود، گفت: “من سعی کردم حریف را فریب دهم تا او فکر کند میخواهم دوباره به کنارهها پاس بدهم و ناگهان بوووم! با یک پاس عمقی به مهاجم خودی، کارشان را میساختم.”
چنین درکی بود که باعث شد گواردیولا تصمیم عجیبی گرفته و پست سنتی فیلیپ لام از دفاع کناری را به هافبک میانی تغییر دهد. گواردیولا درباره کاپیتان خوشنقش بایرن گفت: “او فوقالعاده باهوش است و فوتبال را به زیبایی میفهمد. فیلیپ لام میداند چه زمانی باید به وسط بیاید و چه زمانی در کنارهها بماند؛ این پسر استثنایی است.” بهطور خلاصه لام به هافبکی سازماندهنده و اهرمی که کل تیم در اطراف او حرکت میکند، تبدیل شد. فقط باهوشترین بازیکنان میتوانند این نقش دشوار را ارائه دهند. این امر نیاز به بازیکنی دارد تا کاری که هر دو هافبک توپ نگهدار – حفظ توپ، موقعیت یابی و قطع توپ- در سیستم 1-3-2-4 انجام می دهند را در زمین پیاده کند اما گواردیولا بهندرت از این سیستم استفاده میکند زیرا به اندازه کافی هجومی نیست.
وقتی گواردیولا خواستار تسلط کامل بر توپ بود، شاگرد سابقش در بارسلونا، تیاگو آلکانتارا را بهعنوان رهبر ارکسترش انتخاب میکرد. تیاگو در گفتوگو با فورفورتو در مقایسه دو تیم بارسلونا و بایرن تحت هدایت گواردیولا گفت: “اساس یکی بود، حفظ توپ و بازیسازی از عقب. شرایط هر تیمی متفاوت است، اما تیمهای پپ همیشه براساس حفظ توپ بنا میشوند و این ذهنیت اوست.”
32 دقیقه
صحبت از فشار کاری گواردیولا چیز جدیدی نیست. او تقریباً هر ساعت بیداری را برای برنامهریزی جلسات تمرینی، برنامههای تاکتیکی و مطالعه خریدهای احتمالی و رقبای آینده اختصاص میدهد. او تنها با غوطهور کردن کامل خود در سبک بازی تیمش و تعامل با بازیکنان در زمین حس میکند توانایی ارائه بهترین عملکرد را دارد.
دستیار شخصی او، مانل استیارته، آن را “قانون 32 دقیقه” مینامد. این دوره زمانی است که گواردیولا میتواند قبل از معطوف کردن افکار به بازی زیبا، ذهن خود را از فوتبال جدا کند. گاهی اوقات به او گفته میشود برای صرف غذا به خانه برود تا با فرزندانش ماریا، ماریوس و والنتینا بازی کند. بعد از گذشت نیم ساعت، گواردیولا دوباره خودش را در اتاق کارش محبوس کرده و در افکار خود فرو میرود. استیارته در “محرمانه پپ” در توضیح قانون 32 دقیقه میگوید: “او شروع به خیرهشدن به سقف میکند و گرچه اشاره میکند در حال گوش کردن است، اما احتمالا در آن لحظه به دفاع چپ رقیب فکر میکند.”
ساختار دفاعی مهم است
فلسفه تهاجمی پپ ممکن است از نگاه بقیه، تفسیرهای متفاوتی داشته باشد اما او بیشتر از هر چیز دیگری جلسات تمرینی را به سازمان دفاعی اختصاص میدهد و این موضوع تاثیرش را اینگونه نشان می دهد: قبل از تعطیلات زمستانی فصل 16-2015، بایرن از زمان ورود پپ در 85 بازی بوندسلیگایی تنها 49 گل خورده و 50 کلین شیت ثبت کرده بود. او گفت: “حمله بیشتر به استعداد ذاتی مبتنی است، اما دفاع کردن به تمرینات و کار شما بستگی دارد. اگر بخواهم زیاد حمله کنم، استراتژی دفاعی کاملا ضروری است.” خاوی مارتینز که از اتلتیک بیلبائو راهی بایرن شد، چگونه حرکت کردن در زمین را یاد گرفت و آنچه او در باسک به عنوان یارگیری نفر به نفر آموخته بود، جای خود را به یارگیری منطقهای داد. به مدت شش ماه، زمین تمرینی “سابنر اشتراسه” با فریادهای (همیشه به زبان اسپانیایی) “خاوی، به جلو برو! نه، حالا نه، خاوی خاوی، به دانته نگاه کن” پر شده بود.
با این حال این جلسات تاثیرگذار بودند و خاوی مارتینز از یک هافبک بیروح و کسلکننده به یکی از بهترین مدافعان اروپا تبدیل شد. مارتینز در این رابطه گفت: “ما کارهای تاکتیکی زیادی انجام دادهایم. پپ 200 فیلم به من نشان داد و مفاهیم را به من یاد داد. چه موقع باید با توپ حرکت کنم، چه زمانی یارگیری کنم، کجا خودم را در موقعیت قرار دهم. او ایده دارد و میداند که چگونه در هر جلسه آن را آموزش دهد. گواردیولا فوقالعاده است.”
آنچه گواردیولا بیش از هر چیز دیگری میخواهد، سیستم دفاعی متحرک است؛ یک سازماندهی یکپارچه که با پرس از جلو، حملات رقبا را در نطفه خفه میکند. در صورت پرس از سوی مدافع میانی، رهبر خط میانی نیز برای پوشش، به عقب میرود؛ و به همین ترتیب وینگرها نیز مدافعان کناری را پوشش میدهند. بهطور متوسط ، بایرن پپ نسبت به زمان هاینکس هفتمتر بالاتر دفاع میکند. این یک نوع فعالانه از توانایی دفاعی است که فقط با تمرینات شخصی که ابتدا بدون حضور رقیبی انجام میشود، بدست میآید. اینگونه اول حرکات لازم برای اجرای این روش را فارغ از بازیکن مقابل میآموزید.
اما استراتژی دفاعی گواردیولا وقتی تیمش صاحب توپ شود به پایان نمیرسد. مدافعان بهتدریج در زمین حرکت کرده و فضای کاملی را برای بازیکن رهبر فراهم میکنند. گواردیولا میخواهد تیمش 15 پاس ارسال کند و تئوری این است که بازیکنانش شکل استقرار خود را به دست بیاورند و رقیب را بیثبات کنند. این یک تاکتیک دفاعی است، به همان اندازه که یک فاز انتقال به حمله نیز هست زیرا با انجام موثر آن، مانع از ضد حمله حریف میشود. اما برای گواردیولا این که این 15 پاس بهجایی نرسد، غیرقابل قبول است. به همین دلیل او از تیکیتاکا متنفر است.
او از تیکیتاکا متنفر است
بله واقعا. مفهومی که بیش از همه به عنوان رد پای سرمربی سابق بارسلونا شناخته میشود، چیزی است که بیش از همه از آن نفرت دارد. گواردیولا گفت: “تیکیتاکا مزخرف است؛ یک چیز ساختگی.” او معمولا چیزی که خاوی کلمنته، کارشناس بازی اسپانیا مقابل تونس در جام جهانی 2006 درباره مالکیت بیثمر لاروخا گفته بود را تکرار میکند: “این فقط بهمعنای پاسدادن بود، بدون اینکه هدف واقعی یا میل به حمله داشته باشید؛ هیچ چیز. من اجازه نخواهم داد بازیکنان درخشانم دچار چنین مزخرفی شوند.”
بسیاری به دنبال تقلید از سبک پپ هستند اما صرف در اختیار داشتن توپ، یک فلسفه هجومی براساس حرکت مداوم و آزادی حرکت را به یک امید واهی و منفعلانه برای رسیدن به محوطه جریمه رقیب تبدیل میکند. تیمهای مختلف این روش را به شکلی اشتباه تقلید میکنند و چیزی از ساعات فراوان کار که صرف ایجاد فضا برای حمله می شود، نمیدانند.
در بارسلونا، استراتژی گواردیولا از مدتها پیش استفاده شده بود. با آمدن به فوتبال انگلیس، او باید شش ماه اول با بازیکنان جدیدش سازگار شده و آنها را مداوم هدایت کند تا بازیکنان کامل پیچیدگی سیستم را درک کنند؛ همان کاری که پپ در بایرن نیز انجام داد. حداکثر شدت در هر لحظه مورد نیاز است، زیرا گواردیولا معتقد است این تنها راه برای تمرین عضلات بازیکنانش برای پیادهسازی این سبک خاص فوتبال است و اینگونه فسلفه هجومیاش اجرا میشود.
سنگ بنای این روش، بازی rondo (خرس وسط-نمودار A) در آغاز هر جلسه تمرینی است. توپ با سرعت رد و بدل میشود و این به افزایش مهارت تکنیکی در فضاهای کوچک کمک میکند. هدف رسیدن به 30 لمس توپ است و هشت بازیکنی که توپ را به هم پاس میدهند، هر پاس را با صدای بلند میشمارند. اگر توپ را از دست دهید، بهعنوان مجازات باید به وسط بروید.
انواع دیگری از rondo، عناصر دیگری را اضافه میکند. تمرین چهار در برابر چهار با سه بازیکن بیطرف که به تیم مالک توپ کمک میکنند، انجام میشود که در واقع آن را تبدیل به هفت در برابر چهار میکند (نمودار B). با این حال به محض اینکه مالکیت توپ از دست رفت، تیمی که توپ را از دست داده، میتواند پرس متقابل کرده تا دوباره توپ را به دست آورد. این اثر دوگانه دارد: جا انداختن اهمیت پرس متقابل فعالانه برای تیمی که توپ را از دست داد و تیم صاحب توپ چگونگی جایگیری و مهندسی فضا را یاد میگیرد.
گواردیولا در “محرمانه پپ گفت:” رمز و راز این مسئله این است که تعداد نفرات را در یک سمت زمین افزایش دهیم؛ در این صورت حریف برای مقابله با این مسئله، خط دفاعیاش را به آن سمت متمایل میکند. وقتی این کار را بکند، ما از سمت دیگر حمله میکنیم و گل میزنیم. به همین دلیل است که باید با ایدهای مشخص پاسکاری کنید. دفاع حریف را باز کنید و سپس ضربه غافلگیر کننده را بزنید.”
برای رسیدن به این نقطه، بازیکنان باید از نظر آمادگی بدنی پیشرفت کنند. دو جلسه تمرینی روزانه در اردوی پیش فصل در بایرن اتفاقی عجیب نبود- در آغاز ماه اکتبر فصل 14-2013 که اولین فصل پپ در باشگاه، دی روتن 100 جلسه تمرینی انجام داده بود- همه چیز با توپ بود زیرا دویدن صرف بیمعنی است.
گواردیولا گفت: “ما با حداکثر شدت تمرین میکنیم؛ حتی در خرس در وسط. یا با تمام توان تمرین کنید یا اصلا تمرین نکنید. اگر بازیکنان این تمرینات را دوست نداشته باشند، میتوانند بروند و در کوه بدوند اما در چنین حالتی ما هرگز به نهایت پتانسیل خود نمیرسیم.” جلسات زیر نظر لورنزو بوئناونتورا در روزهای اولیه ثابت بود. برنامههای درسی از فصل 08-2007 که گواردیولا با تیم دوم بارسا به قهرمانی رسید، به صورت آنلاین در دسترس است. پیچیدگی برنامه 40 دقیقهای او ذهن را درگیر میکند، فلشهایی که همه جا پرواز میکنند (نمودار C)- پرش از روی موانع، داخل و خارج مخروطها، و پس از آن شوتهایی که به سمت دروازه شلیک میشوند.
فیلیپ لام در پایان فصل اول گواردیولا در بایرن گفت: “این کار دشواری بود. اما این تمرینات بعد از فتح تمامی عناوین لازم بود و پپ میخواست موضوع جدیدی به ما یاد دهد.” هفتهها پس از پیوستن به باشگاه، بایرنِ گواردیولا با یک حرکت فوقالعاده و بعد ارسال 94 پاس توانست دروازه منچسترسیتی را باز کند؛ یک اخطار به مدافعان لیگ برتر.
او یک مبتکر تاکتیکی است
گواردیولا خیلی سریع مفهوم سیستم را بهمثابه چیزی “بیمعنی” و “چیزی جز شماره تلفن” را رد کرده و ساختار تیمی را با انعطافپذیری تبیین میکند. گواردیولا که برای آنالیز دقیق حریفان پیش از بازی ساخته شده- او شش بازی قبلی رقبا را تماشا می کند وکارلس پلانچارت، مسئول بخش آنالیز، نیز لحظات مهم بازی را به طور هدفمند بررسی میکند- و سرانجام او به لحظه “یافتم” میرسد که در آن چگونگی پیروزی تیمش متبلور میشود. گواردیولا گفت: “این لحظهای است که تلاش من واقعا معنا پیدا میکند.”
استفاده از لیونل مسی بهعنوان مهاجم شماره 9 کاذب تنها برای بار دوم، در ما می 2009 و در جریان الکلاسیکو، معروفترین نوآوری اوست. شب قبل از مسابقه، او ساعت 10:30 مسی را به دفتر خود در نوکمپ دعوت کرد تا مناطق مختلفی که میتواند از آن استفاده کند را به او نشان دهد.
استفاده گواردیولا از سه بازیکن در خط دفاعی ناشی از تمایل او برای دستیابی به برتری عددی است. در بارسا، جرارد پیکه توپ را از عقب به حرکت در میآورد تا خطوط بین دفاع و خط میانی را محو کند. در بایرن این وظیفه اغلب به ژروم بواتنگ محول میشد. گواردیولا گفت: “من مبتکر نیستم. من یک دزد ایدهها هستم.” گرچه تاثیر بارسلونای کرویف و آژاکس لوئیس فنخال غیرقابل انکار است (خود پپ نوشت: “آنها میتوانستند بینقص باشند و به همه درس فوتبال میدادند”)، اما افراد کمی قادر به استفاده از چنین مفاهیم بنیادی در بازیهای بزرگ بودند.
بازیکنان داخلی، کلیدیترین بازیکنان او هستند
گرچه دو قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا با بارسلونا با سیستم 3-3-4 یا تکامل بایرن موضوع مهمی است، اما یک عنصر ثابت در اسلحهخانه گواردیولا باقی مانده است: لزوم تحویل توپ به بهترین بازیکنان، حد امکان در کانالهای داخلی. در بارسلونا این وظیفه بر عهده ژاوی و اینیستا و در بایرن آرین و فرانک ریبری بود. دو مورد اول، هافبک وسطهای کلاسیک اسپانیایی بودند: هافبکهای مرکزی که در کانال بین مدافعان کناری و میانی کمین کرده و انبار مهمات را برای مسی پر میکنند. در مقابل، روبن و ریبری وینگرهایی متخصص اشغال فضای داخلی هستند و در آلمان آنها را halbraum یا نیمفاصلهها مینامند.
برای دستیابی به این هدف، گواردیولا یک زمین تمرینی دارد که مشخصا برای چنین تمریناتی مهیا شده است (تصویر پایین): پنج بخش عمودی و چهار خط میانی که دوتای آنها در مناطق وسیع تقسیم میشوند. دو کانال داخلی (آبی روشن) جایی هستند که او میخواهد بهترین بازیکنانش را در اختیار داشته باشد- ژاوی و اینیستا برای ارسال پاس، روبن و ریبری برای گلزنی- زیرا آنها بین همه خطوطِ ساختارِ دفاعی حریف قرار میگیرند.
اینها تنها دستورالعملها یا سناریوهای ایدهآل نیستند. قوانینی وجود دارد: بیش از سه بازیکن در هر منطقه افقی و بیش از دو بازیکن در هر منطقه عمودی نباید حضور داشته باشد. بهعنوان مثال، اگر ریبری از جناح چپ حرکت کرد، داوید آلابا، مدافع چپ، باید فضا را پوشش دهد. برای پوشش آلابا، یک هافبک مرکزی باید به سمت چپ حرکت کند. اگر قانونی در تمرینات نقض شود، گواردیولا دخالت میکند زیرا این بهمنزله از بین رفتن فضای مهمترین بازیکنان اوست.
تغذیه یک موضوع جدی است
برای اینکه تبدیل به یک فوتبالیست بزرگ شوید، رژیم غذایی شما نیز مهم است. شاید این تغییرات واقعا انقلابی باشد، اما وقتی گواردیولا شیرینی و کیکهایی را که در اولین دوره پیش فصل خود در بایرن برای این تیم مهیا شده بود را مشاهده کرد، خواستار حضور یک متخصص تغذیه شد.
خوردن غذای تایید شده در سالن برای بازیکنان اجباری است. وقتی تنها چهار بازیکن بعد از بازی بوندسلیگایی مقابل نورنبرگ در آگوست 2013 این کار را کردند، گواردیولا به بازیکنان تیمش گفت: “من دیگر تکرار نمیکنم. شما باید در حدود یک ساعت مانده به مسابقه غذا بخورید و از آنجا که همه شما بازیکنان حرفهای در بالاترین سطح بازی میکنید، به شما اطمینان میدهم که از این پس این کار را انجام خواهید داد.”
جایی برای رومانتیک بودن نیست
هرگز به اشتباه تصور نکنید پپ گواردیولا به زیبایی بیشتر از محتوا اهمیت میدهد. جای تعجب نیست کسی که در هشت فصل بهعنوان یک مربی بزرگ، بیست و یک عنوان فتح کرده، میخواهد باز هم قهرمان شود. همه چیز تمایل به پیروزی با ارائه سبک منحصر به فرد دارد. سرانجام گواردیولا بایرن را به عنوان باشگاه بعدی خود پس از بارسلونا انتخاب کرد. گواردیولا میخواهد روزی در آینده دوباره در لاماسیا مشغول به کار شود، اما حضور در بایرن به این دلیل بود که پپ خواهان به کمال رساندن میراث بزرگ یوپ هاینکس بود.
قبل از پیوستن به بایرن، او درباره همه باشگاههای بوندسلیگا تحقیق کرد تا بفهمد چگونه ضدحمله میزنند. اما همه ساعاتی که پپ در مطالعه فیلمها، صحبت کردن با بازیکنانش و آنالیز جزئیات صرف کرده، در صورت عدم پیروزی بیمعنی است. تیاگو موافق است و میگوید: “این یک ترکیب عالی است؛ شما میدانید که او چه چیزی از شما میخواهد و چگونه میتوانید آن را با خصوصیات خودتان ترکیب کنید. این روند باعث رقم خوردن نتایج خوب میشود. بازیکنان درنهایت توسط پپ تخلیه میشوند. او خیلی پرفشار کار میکند و این روند ما را خسته میکند.”
بازیکن سوم بسیار مهم است
راه دیگری که گواردیولا با آن برای هافبک وسطهای خود فضا ایجاد میکند، حفظ عرض بازی است. اگر بازی به جناح راست برود، بازیکن کناری سمت چپ باید کنار خط باقی بماند تا مانع از شلوغ شدن مرکز زمین شود و فضای بازی را از اینیستا، روبن یا ریبری نگیرد. تیری آنری، بازیکن سابق بارسلونا در برنامه Monday Night Footballدر شبکه اسکای اسپورتس در این زمینه گفت: ” بازیکنانی که قرار است در سمت راست بازی کنند، اجازه ندارند به سمت چپ بروند و اگر در سمت چپ بازی میکنید، اجازه رفتن به سمت راست را ندارید.”
این چیزی است که گواردیولا آن را “بازیکن سوم” نامیده و یکی از انواع rondo (خرس وسط) برای فرار از پرس متقابل حریف است- باید منتظر لحظهای بود تا بازی به جناح مخالف تغییر یابد و نقطه مرجع حمله تغییر پیدا کند. به همین دلیل است که ژابی آلونسو، با محدوده پاسدِهی خاص، چه در دفاع و چه بهعنوان هافبک دفاعی که پست ذاتی اوست، اهمیتی زیادی برای سیستم بایرن پیدا کرده است.
این سیستمی است که پپ به عنوان بخشی از تیم رویایی کرویف آموخته است. گواردیولا در کتاب زندگینامهاش این تاکتیک را با نام “pels extrems i amb els extrems” توصیف میکند؛ یک عبارت کم نظیر کاتالانی که به معنای “در محدوده و با وینگرها” است.
اما فضا برای خلاقیت هم وجود دارد. در یک سوم حریف، بازیکنان گواردیولا در صورتیکه میبینند امکان گلزنی دارند، از آزادی عمل کامل برخوردارند. مسی میتوانست به دنبال فضا باشد. همچنین توماس مولر، “استاد فضایابی”، یا رابرت لواندوفسکی نیز میتوانستند چنین شرایطی داشته باشند.
تیری آنری در ادامه گفت: “گواردیولا همیشه میگفت “کار من این است که شما را به محوطه جریمه حریف برسانم و وظیفه شما تبدیل کردن موقعیت به گل است.” ما در یک سوم حریف آزاد بودیم اما اگر کاری را که او از شما میخواهد، انجام ندهید، دچار مشکل خواهید شد. وقتی پپ برنامهای داشته باشد، باید به برنامه او احترام بگذارید.”
ستاره فرانسوی با بهرهگیری از تجریبات خود به این نتیجه رسیده است. در سال 2008 وقتی آنری در نیمه اول دیدار لیگ قهرمانان اروپا در پرتغال مقابل اسپورتینگ کمتر پا به توپ شد، ناگهان جناح چپ خود را رها کرد تا بهدنبال توپ برود. آنری اعتراف کرد: “من میتوانستم بشنوم که او کنار زمین ابراز ناراحتی میکند باز هم تغییر جا دادم- به ناراحتی او اهمیتی ندادم. من موفق به گلزنی هم شدم اما گواردیولا بین نیمه من را تعویض کرد.”
هر بازیکن وظیفهای دارد و دستورالعملهای پپ باید انجام شود؛ مو به مو.
باید به گواردیولا اعتماد داشته باشید
بخش اعظم این تاکتیک از سبک مبتنی بر مالکیت توپ پپ در بارسا بنا شده است، اما او بهوضوح با نقاط قوت بایرن سازگار بوده و علاقمند به ارسال توپهای بلند برای ریبری و روبن بود. او در “محرمانه پپ” گفت:”من یکی از اعضای طالبان نیستم، اما خیلی هم انعطافپذیر نیستم. از تکامل و تغییر لذت میبرم، اما لطفا از من نخواهید که کاری را انجام دهم که به آن اعتقاد ندارم.”
اگر بازیکنی آنطور که خود پپ با تیم تطبیق پیدا میکند، با تیم همراه نشود، گواردیولا هیچ قدمی برای او برنمیدارد. خاوی مارتینس به میزان زیادی با سیستم گواردیولا سازگار شد؛ همین طور فیلیپ لام و فرانک ریبری. ستاره فرانسوی در سال 2014 به او گفت:” من دوستت دارم، پپ. من بچه خیابان هستم اما تو همیشه در قلب من خواهی بود.”
با این حال او برای مدیریت بازیکنانی با شخصیتهای فردمحور دچار مشکل شد. ساموئل اتوئو، زلاتان ابراهیموویچ و ماریو مانژوکیچ فقط یک فصل تحت نظر گواردیولا بازی کردند. اَخموتَخم مانژوکیچ بهخاطر قرار نگرفتن در ترکیب باعث دلخوری زیاد گواردیولا شد. تصادفی نیست که این سه نفر هر سه مهاجمانی هستند که هویت خود در زمین را تنها معطوف به گلزنی میدانند.
ماریو مانژوکیچ که در پایان فصل اول حضور گواردیولا در آلیانس آرنا به اتلتیکو مادرید پیوست در مورد او گفت: “گواردیولا مرا ناامید کرده و با من با احترام رفتار نکرد. وقتی یوپ هاینکس هدایت بایرن را بر عهده داشت شرایط خیلی بهتر بود”. اتوئو و ایبرا نیز به عدم احترام از سوی پپ اشاره کردهاند. علاقه گواردیولا به استفاده از شماره 9 کاذب شاید کمکی نکند، اما 48 گل رابرت لواندوفسکی در 75 بازی اول بایرن خود اثبات این است که اگر تمایل به سازگاری دارید، پپ تاکتیکهای خود را برای شما تغییر خواهد داد.
روزی که داگلاس کاستا از شاختار دونتسک به بایرن آمد، مربی جدید از او پرسید: “آیا آماده یادگیری هستی و میخواهی یاد بگیری که چگونه فوتبال بازی کنی؟” علیرغم حضور در پست ناآشنای وینگر چپ، داگلاس کاستا موفق به زدن پنج گل و ارسال دوازده پاس گل تا قبل از تعطیلات زمستانی شد. او بهخوبی از گواردیولا یاد گرفته بود. باید دید آیا ستارههای لیگ برتر که همیشه قدرت فیزیکی را به تسلط تاکتیکی اولویت دادهاند، آیا قادر به پیروی از این روند هستند یا خیر.
او فردی ریسکپذیر است
اعتقاد گواردیولا به ایدههای خودش و متکی بودن به آن میتواند بزرگترین عامل سقوط او نیز باشد. وقتی گواردیولا در فصل 12-2011 از روش 3-4-3 در بارسلونا بهره برد، میخواست تیمی که در گذشته فاتح همه جامها شده را به چالش بکشد. بازیکنان ناآشنا به سیستم، قهرمانی لالیگا را به رئال مادریدِ ژوزه مورینیو واگذار کردند و در نیمهنهایی در لیگ قهرمانان اروپا مغلوب چلسی شدند.
وقتی دو گزینه وجود دارد، گواردیولا همیشه راهحل هجومیتر را انتخاب میکند. (“تیری آنری یک بار درباره مربی سابق خود گفت:” پپ ترجیح میدهد هنگام حمله بمیرد تا اینکه با دفاع کردن زنده بماند”). گرچه این افکار بارها تحسین شده، اما در بزرگترین بازیهای بایرن تحت هدایت گواردیولا، این برنامه جامع بسیار بد پیش رفت.
این اتفاق ابتدا در مرحله نیمهنهایی لیگ قهرمانان سال 2014 رخ داد. بایرن که در بازی رفت در مادرید با یک گل مغلوب شده بود، با سیستم 1-3-2-4 برتری مالکیت در میانه زمین را فدای استفاده از چهار عنصر هجومی (روبن، ریبری و توماس مولر پشت سر مهاجم و مانژوکیچ به عنوان مهاجم نوک) کرد و در خانه 4-0 شکست خورد.
دوازده ماه بعد بار دیگر شجاعت گواردیولا با علامت سوال جدید روبرو شد؛ وقتی او دفاع سه نفره (بواتنگ، رافینا، بنعطیه) را برای رویارویی با مثلث ترسناک و هجومی بارسلونا شامل مسی، نیمار انتخاب کرد. گری نویل که گزارشگر بازی بود، گفت: “پپ گواردیولا تنها مربی فوتبال جهان است که میتواند این کار را در نوکمپ انجام دهد. همه مربیان دیگر در این شرایط با خود فکر میکنند که چگونه میتوان در دفاع برتری عددی پیدا کرده و از دروازه محافظت کرد؟”
بعد از گذشت 20 دقیقه از حملات بارسا، او مجبور به تغییر شد به دفاع چهار نفره برگردد. بایرن با سه گل مغلوب و کار همانجا تمام شد. بنابراین گرچه اغلب اوقات فوتبال با ریسک نتیجه میدهد و او نیز به شدت مورد تمجید قرار میگیرد، اما گاهی نیز شرایط اینگونه میشود. باید دید در کوران لیگ برتر این روش چه نتیجهای خواهد داد.
او به برنامه روزانهاش وسواس دارد
هیچ چیزی به بخت و اقبال سپرده نمیشود. یک فرآیند مشخص که از مدتها قبل در نظر گرفته شده، در مسیر آمادهسازی برای هر یک از بازیها دنبال میشود. چنین آمادهسازی دقیقی به آرامش اعصاب مربی 44 ساله پیش از بازیها کمک میکند. دو روز قبل از هر مسابقهای، گواردیولا و دستیارش، دومِنِک تورِنت، دادهها و فیلمهای تهیه شده در مورد حریفان بعدی را تجزیه و تحلیل کرده و خود را در دفتر کارشان حبس میکنند تا افکارشان تحت تاثیر همدیگر قرار نگیرد. سپس گواردیولا بهتنهایی و برای ساعتهای متمادی برنامهریزی میکند. همچنین گاهی ممکن است گواردیولا ایدههایش را با پسرش، ماریوس و دختر بزرگش، ماریا که مانند پدرشان عاشق تاکتیکها هستند، به بحث بگذارد.
سه گفتوگوی تیمی قبل از هر بازی وجود دارد. در اولین جلسه، تمرین روز قبل از مسابقه، نتایج آنالیز ویدیویی تشریح و بعد از آن در جلسه بعدی به روشهای مقابله با حریف پرداخته میشود. در صبح روز بازی، جزئیات ضربات ایستگاهی در فاز دفاعی و هجومی بررسی میشود. سرانجام دو ساعت قبل از شروع بازی تمرکز گواردیولا کامل روی استراتژی هجومی و دادن انگیزه به بازیکنان خواهد بود.
شاید تعجب برانگیز باشد، اما گواردیولا قبل از بازی وارد رختکن نمیشود و معتقد است رختکن قلمروی بازیکنان است. در جریان بازی هم کارهای روتینی وجود دارد؛ شامل علامت دادن با دست و فریادهایی برای تهییج بازیکنان. در حالیکه کارلس پلانچارت، رئیس بخش آنالیز، از روی سکوها تصاویری از حرکات خاص را به آیپدِ تورنت که روی نیمکت حضور دارد، ارسال میکند. بین نیمه تنها مقطعی است که گواردیولا قبل یا در طول بازی وارد رختکن میشود.
بعد از بازی او در آرامترین شرایط است. هرچند هنوز هم نمیتواند چیزی بخورد- بهخاطر استرس روز بازی- اما معمولا حالت دوستانهای دارد و می خواهد با همه حرف بزند، به همین دلیل اطراف محل استراحت بازیکنان دور میزند و با هر کسی که آماده شنیدن باشد، درباره هر چیزی که به ذهنش برسد، حرف میزند. او به این معروف است که همیشه از بشقاب شاگردانش، خوراکی می دزدد و موقع شام حسابی پرخوری میکند. پس از آن به زمین تمرین برمیگردد و برای آمادهسازی بازی بعدی، ساعتهای زیادی صرف میکند.
او بزرگترین منتقد خودش است
تیاگو آلکانتارا، مترونوم خط میانی تیم گواردیولا، زمانی در مورد او گفت: “پپ هرگز راضی نخواهد شد. او هرگز از فوتبال لذت نخواهد برد؛ زیرا همیشه به دنبال اصلاح اشتباهات است. پپ هرگز خوشحال نخواهد شد. او یک کمالگرا است.” شاید به خاطر این باشد که شکست اتفاقی است که به ندرت برای گواردیولا اتفاق میافتد، اما اگر رخ دهد هیچچیزی به اندازههای شانههای او سنگینی باخت را حس نمیکند. شکست 0-4 مقابل رئال مادرید بزرگترین حسرت گواردیولا در فوتبال است، زیرا او برای برتری نفری نسبت به رئال در میانه میدان، از دفاع سه نفره استفاده کرد اما این به ایزوله شدن چهار بازیکن جلویی منجر شد.
مطمئن باشید در لیگ برتر نیز گواردیولا منتقدانی خواهد داشت؛ زیرا فوتبال انگلیس یک بیاعتمادی ذاتی به افراد جدید دارد، اما از خود گواردیولا بیشتر از او انتقاد نخواهند کرد. این محصول ساعات فراوان برنامهریزی قبلی است. اگر به اندازه فوتبال پپ گواردیولا وسواس دارید، شما نیز اینگونه خواهید بود. او گفت: “تنها کاری که من انجام میدهم این است که ابعاد و قدرت رقبای خود را در نظر گرفته و سعی بر یافتن راهی برای غلبه و تخریب آن میکنم.”
با کادر فنی پپ آشنا شوید
دستیار؛ دامنک تورنت
او که از سال 2007 در کنار گواردیولاست، از استعدادیابی برای تیم دوم بارسلونا تا دستیاری او در بایرن مونیخ پیشرفت کرده است. تورنت یک سال بیشتر از گواردیولا در پایتخت کاتالونیا ماند و درنهایت پپ او را ترغیب کرد که بهعنوان دستیارش به آلمان مهاجرت کند. تورنت هرگز بدون داشتن آیپد روی نیمکت حاضر نمیشود و به این دلیل که گواردیولا را برای بازی دادن فیلیپ لام بهعنوان هافبک مرکزی برای اولینبار در یک بازی رسمی (سوپر جام یوفا 2013 برابر چلسی) ترغیب کرد، تحسین شد. گواردیولا بعدا گفت: “همه تصمیمات گروهی گرفته میشود و اگر ما هر جامی ببریم، به این دلیل است.”
دستیار شخصی؛ مانل استیارته
او یکی از بهترین بازیکنان تاریخ واترپلو است (استیارته با لقب مارادونای واترپلو شناخته میشود). او در بازیهای المپیک 1992 بارسلونا با گواردیولا ملاقات کرد و از آن زمان تاکنون آنها دوستانی صمیمی هستند. او مسئول روابط خارجی بارسا بود و بهعنوان دستیار شخصی پپ در بایرن مونیخ به او پیوست. قبل از ضربات پنالتی در سوپرکاپ اروپا در سال 2013 ، گواردیولا از مهارت واترپولو استیارته استفاده کرد تا الهامبخش پیروزی تیمش مقابل چلسی ژوزه مورینیو باشد. پپ به بازیکنانش گفت: “او بهترین پنالتیزن جهان است. من دو چیز از مانل آموختهام؛ نظر خود را تغییر ندهید و باور کنید میخواهید گل بزنید.” هیچ یک از بازیکن بایرن پنالتی خود را از دست ندادند.
لورنزو بوئِناونتورا؛ مربی بدنسازی
بدون تمرینات بوئِناونتورا در زمین، مدل مربیگری گواردیولا از هم میپاشد. بوئناونتورا شاگرد پاکو سیرول-لو ، مربی بدنسازی بارسلونا در دوران یوهان کرویف است که در اواخر دهه 80 میلادی به گواردیولا آموزش میداد. بوئناونوتورا از این ایده سرمربی بایرن که تمام تمرینات باید با توپ انجام و پرفشار باشد تا منجر به عملکرد صحیح هجومی شود، استقبال کرد. به طور خلاصه بوئِناونتورا مغز پشت صحنه تمرینات است که از بسیاری جهات، او به مغز کل عملکرد کادر فنی گواردیولا تبدیل میشود.
کارلس پلانچارت؛ مسئول بخش آنالیز
پلانچارت که همزمان با تورنت وارد مونیخ شد، از روی سکوها تجزیه و تحلیل الگوهای بازی بایرن را انجام داده و آن را برای آیپد تورنت میفرستاد. سپس گواردیولا، تورنت و پلانچارت در بین دو نیمه بازیکنان را در جریان این ایدهها میگذاشتند. اما این پروندههای تاکتیکی او درباره حریفان بعدی است که بیشتر مورد تحسین گواردیولا قرار میگیرد. پلانچارت و تیمش که غالبا دو هفته پیش از خودش کار را آغاز میکنند، شش مسابقه قبلی رقبا را مرور کرده و در ادامه جزئیات بیشتری را اضافه میکند. نتیجه کار پلانچارت روز بعد از بازی پیشین در دسترس بوده و اساس برنامههای تمرینی بعدی را شکل میدهد.
او یک ژوکر بدبین است
مارتی پرنائو، نویسندهای که در بایرن به پپ نزدیک شد و کتاب محرمانه پپ را نوشت، در مورد او با فورفورتو صحبت کرد:
شما نسبت به افرادی که از دایره دوستان نزدیک گواردیولا هستند، زمان بیشتری را با او سپری کردهاید. پپ چطور آدمی است؟
نکته خاص چندانی درباره گواردیولا وجود ندارد. او انسانی کاملا عادی و بیادعا است. بهعنوان یک مربی، او بسیار مشهور است و برخی از رفتارهای پپ در انظار عمومی، برای محافظت از خود و خانوادهاش است. تصور بر این است که چون گواردیولا مربی فوقالعادهای است، باید رفتاری متفاوت داشته باشد، اما واقعا اینگونه نیست. پپ بسیار فروتن است و همیشه شخصا با مشکلات سر و کار دارد. نکته ویژه او توانایی در تفسیر فوتبال است و هیچکس مانند او فوتبال را درک نمیکند.
آیا پپ هرگز فکر کردن در مورد فوتبال را متوقف میکند؟
این اتفاق هم رخ میدهد، اما بیشتر زندگی روزانه گواردیولا به فوتبال اختصاص دارد. درگیری ذهنی اوست که دائما تئوریها و چیزهایی که میخواند را در فوتبال به کار بگیرد تا به مربی بهتری تبدیل شود. ذهنیت گواردیولا معطوف به یادگیری است و دوست دارد چیزهای جدید بیاموزد. به همین دلیل گواردیولا از بارسلونا به نیویورک، مونیخ و بعد به انگلیس رفت.
او به شوخی میگوید که برای دیدن رستورانهای مختلف به این شهرها رفته اما یادگیری برای گواردیولا همه چیز است. او با افراد جدیدی آشنا شده و درباره فرهنگهای جدید و اینکه چگونه میتواند آن فرهنگها را به مربیگری اضافه کند، علاقمند بوده و به همین دلیل است که او به اردوگاه کار اجباری در داخائو رفت. در انگلیس نیز همین طور خواهد بود و گواردیولا در حال حاضر مربی بهتری است نسبت به زمانیکه تازه راهی آلمان شده بود.
گواردیولا چگونه با شکست کنار میآید؟
باختن روی گواردیولا بیشتر از سایر مربیان تاثیر میگذارد؛ زیرا او بهندرت مغلوب میشود. او خود را به دلیل شکست در نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا برابر رئال مادرید در سال 2014 مقصر میدانست. گواردیولا آن مقطع واقعا ضربه خورد و غلبه بر این شکست برای او چند روز طول کشید. او همیشه با کادر فنی خود در حال تحلیل “چراها” است. گواردیولا سعی میکند از پیروزیها هیجانزده و پس از شکستهای سخت خیلی ناراحت نشود و اینگونه هرگز افسرده نمیشود.
حس شوخطبعی او چگونه است؟ آیا او چنین اخلاقی دارد؟
او خیلی با بازیکنان شوخی میکند و شاید در آغاز بازیکنان بایرن سبک و سیاق شوخیهای او را درک نکردند. شوخیهای پپ میتواند کاملا طعنهآمیز باشد و شما فکر کنید او کاملا جدی است. گواردیولا خیلی با بازیکنانش شوخی کرده و اغلب به شوخی یا ضربهای به پشت آنها زده و یا به صورتشان سیلی میزند که این کمی بازیکنان را شوکه میکند. پپ به شوخیهای لمسی مانند در آغوش گرفتن و حتی بوسه علاقه داشته و او بهمعنای واقعی لاتین است.
آیا کنفرانسهای مطبوعاتی برای گواردیولا یک مشکل بهشمار میآید؟
فارغ از حق پخش، گواردیولا اهل مصاحبه تک به تک نیست، اما شما میتوانید در کنفرانس مطبوعاتی از او هر سوالی بکنید. بعضی از رسانههای آلمانی خیلی با او گرم نگرفتند اما بههر حال بعضی اوقات شرایط به این شکل است. با فرض اینکه دو بازی در هفته برگزار میشود، شما چهار بار فرصت صحبت با او قبل و بعد از مسابقات را دارید و گواردیولا بدون محدودیت صحبت خواهد کرد. او عاشق حرف زدن در مورد فوتبال، فلسفه و تیمش است.
سالی که نزدیک به گواردیولا سپری کردید، چگونه بود؟
من گواردیولا را قبل از مونیخ نمیشناختم. نزدیکی به چنین مربی درخشانی که تیمی را به روشی جدید تمرین میدهد، بسیار شگفتانگیز بود. آنها حالا در بالاترین درجه هستند. من در ابتدا شک داشتم، اما لام، روبن و ریبری میخواهند یاد بگیرند. تلاش برای فهمیدن آنچه پپ میخواهد انجام دهد، برای بازیکنان هم آسان نبود، پس تصور کنید که برای من چطور بود!
آنچه در لیگ برتر در انتظار گواردیولاست
پپ ممکن است تاکنون همه جامها در اسپانیا و آلمان را فتح کرده باشد، اما فوتبال انگلیس چالش بینظیری پیش روی او خواهد بود.
“فوتبال، فوتبال، فوتبال”
فقط سه ماه طول کشید تا یورگن کلوپ متوجه شود بازی انگلیسی چیست. حتی کسی که در آلمان نیز بهخوبی آماده شده در ابتدا تکرار بازیها در جام حذفی و دیدارهای رفت و برگشت نیمهنهایی جام اتحادیه را درک نمیکند. گواردیولا بیشتر از هر مقطع دیگری وقت میخواهد.
همه چیز معطوف به ذهن است
گواردیولا، با پاردیولا ملاقات کن. لیگ برتر ممکن است الکس فرگوسن را از دست داده باشد، اما با وجود آلن پاردو تا رقیب قدیمی گواردیولا یعنی مورینیو، کمبود مربیان استاد نبردهای ذهنی، حس نمیشود. وارد چنین بازیهایی نشو گواردیولا، این همان چیزی است که آنها میخواهند.
مراقب رسانهها باشید
لوئیس فان خال سرمربی باتجربهای است، اما او نیز چارهای جز عصبانیت در مقابله با رسانههای انگلیسی و ترک کنفرانسهای مطبوعاتی به دلیل عصبانی شدن ندارد. گواردیولا اگرچه شخصی است که علاقه زیادی به حفظ حریم خصوصی تمرین در بارسلونا و بایرن داشته و تمایلی به مصاحبه با یک نفر ندارد، اما ممکن است جایی برای پنهان شدن در تنگ ماهی قرمز در لیگ برتر نداشته باشد.
زمستان نارضایتی
به غیر از اسرائیل، همه اعضای یوفا جز انگلیس تعطیلات زمستانی دارند و این چیزی است که گواردیولا از زمان حضورش در اسپانیا (با دو هفته تعطیلی) و آلمان (با چهار هفته تعطیلی) بدان عادت کرده است، اما با عرض پوزش از مستر گواردیولا، لستر چیزی شبیه به قطر نیست.
هیچ بازی سادهای وجود ندارد، جف!
کلیشهها در این فصل دوباره متولد شدهاند. معاملات تلویزیونی جدید باعث شده بودجههای باشگاههای کوچکتر لیگ برتر قابل مقایسه با بزرگترین تیمهای کشورهای صاحب فوتبال اروپا باشد. اسلاوِن بیلیچ، سرمربی وستهام، در این مورد گفت: “بعد از اینکه آرسنال، لیورپول و منچسترسیتی را در خانه مغلوب کردیم، مردم انتظار دارند نوریچ را نیز با شش گل شکست دهیم، اما چنین چیزی اتفاق نمیافتد.” درواقع اینطور نشد و دو تیم به تساوی 2-2 رضایت دادند. تیمهای از پیش باخته در انگلیس به مراتب کمتر از اسپانیا و آلمان هستند.
جدال با استوک در سهشنبه طوفانی
اندی گری مدعی شد اگرچه بارسلونای گواردیولا تیم بزرگی بود، اما باید دید آیا آنها میتوانستند در شرایط باد و باران در خانه استوک مبارزه کنند یا خیر. ممکن است استوک دستخوش تغییراتی شود، اما بازی کردن در سردترین و دومین استادیوم پرسروصدای لیگ برتر (طبق نتایج مطالعات اخیر) همچنان یک آزمایش دشوار برای بررسی اعتبار و قدرت یک تیم است. آیا پپ میتواند این آزمایش را به سلامت سپری کند؟