آنالیز دیدار بارسلونا-بایرن مونیخ؛ چگونه فلیک کاتالان‌ها را آچمز کرد

بارسلونا پاسخی برای پرس، قدرت هجومی و تمایل بسیار بایرن برای پیروزی نداشت. باواریایی‌ها در تمام بخش‌های بازی پیروز شدند و نتیجه به خوبی نشان‌دهنده عملکرد هر دو تیم است. این تیم بایرن مونیخ همه چیز دارد و از دست دادن قهرمانی به خودشان بستگی دارد.

هفت‌یک– راهی برای متوقف کردن بایرن مونیخِ هانسی فلیک وجود ندارد. باواریایی‌ها یک بار دیگر این موضوع را جمعه شب و در دیدار مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان برابر بارسلونا ثابت کردند. بایرن مونیخ تحت هدایت نیکو کوواچ به قدرتی افول کرده تبدیل شده بود اما هانسی فلیک تغییراتی اساسی در این تیم اعمال کرد؛ چنان که به نظر نمی‌رسد بارسلونا بتواند به این زودی از شر مصیبتی که نصیبش شد، رهایی یابد. عملکردهای اخیر هر دو تیم نشان‌دهنده پیروزی بایرن مونیخ بود اما هیچ‌کس نمی‌توانست نتیجه 2- 8 را حتی در رویاهایش تصور کند. در این تحلیل تاکتیکی دلیل سقوط بارسا و تاکتیک‌ها و جزییات برنامه هر دو مربی را رمزگشایی خواهیم کرد.

 

ترکیب‌ها

هانسی فلیک تصمیم گرفت همان سیستم و ترکیب دیدار برگشت برابر چلسی در مرحله یک هشتم را استفاده کند. مانوئل نویر در دروازه قرار داشت؛ آلفونسو دیویس و جاشوا کیمیچ در پست‌های همیشگی‌شان در دو طرف داوید آلابا و ژروم بواتنگ به میدان رفتند. تیاگو آلکانتارا و لئون گورتزکا دو هافبک دفاعی بودند. توماس مولر پشت سر رابرت لواندوفسکی قرار گرفت و دو طرف این بازیکن آلمانی نیز سرژ گنابری درخشان و ایوان پریشیچ با تجربه حضور داشتند.

 

آرایش بارسلونا و بایرن در دیدار مرحله یک چهارم نهایی چمپیونزلیگ 20-2019

 

کیکه ستین اهداف متفاوتی داشت. این مربی اسپانیایی ترکیب و سیستمی که آنها را به مرحله یک چهارم نهایی رسانده بود، تغییر داد. سیستم 3-3-4 به 2-4-4 تغییر پیدا کرد و سرخیو بوسکتس و آرتورو ویدال به جای ایوان راکیتیچ و آنتوان گریزمان در ترکیب قرار گرفتند.

 

استفاده بایرن از پرسینگ ناموفق بارسلونا

بارسلونا زمانی‌که توپ را در اختیار نداشت، با آرایش 2-4-4 خطی دفاع می‌کرد؛ مسی و سوارز نفرات اولی بودند که باید پرس را آغاز می‌کردند. خط اول پرس تقریبا وجود نداشت چرا که مسی و سوارز بی‌تاثیر بودند و فشار چندانی روی کسی که توپ را در اختیار داشت، وارد نمی‌کردند.

 

همانطور که در این تصویر دیده می‌شود، حتی هافبک‌های میانی هم در کنترل فضا در میانه میدان موفق نبودند، بوسکتس و دی یونگ بسیار سردرگم بودند.

 

با توجه به این‌که هیچ فشاری روی آلابا نبود، سردرگمی خط میانی و فاصله زیاد بین خط دوم و خط آخر دفاعی، بازیکن اتریشی پاسی را پشت خط دوم دفاعی ارسال کرد.

 

بایرن در زمان مالکیت توپ اکثرا با سه دفاع بازی می‌کرد. تیاگو به دفاع خودی نزدیک‌تر بود و گورتزکا بسته به جریان بازی، بین خط اول و دوم دفاع بارسلونا یا بین خط دوم و آخر دفاعی این تیم یا همراه خط دوم دفاع حضور داشت. چهار بازیکن هجومی به خط آخر دفاع بارسا فشار می‌آوردند و هر زمان که می‌خواستند بین این خطوط پاسکاری می‌کردند.

 

بار دیگر هیچ فشاری از سوی دو بازیکن هجومی بارسلونا روی توپ اعمال نشد و همین به بواتنگ اجازه داد فضا و زمان زیادی در اختیار داشته باشد. او دو گزینه آسان پیش رو داشت، هم می‌توانست توپ را به لواندوفسکی بسپارد؛ هم دیویس را در پیش داشت که در سمت چپ میدان فضای وسیعی برایش فراهم بود.

 

بواتنگ گزینه دوم را انتخاب کرد. بارسلونا ترجیح می‌داد که متراکم بماند و از فضای میانی و مقابل محوطه جریمه (کانال وسط و فضای دو طرف راست و چپ محوطه جریمه خودی) حفاظت کند و همین موضوع باعث می‌شد که فضای بسیار زیادی در دو طرف محوطه جریمه این تیم ایجاد شود.

 

پاس بواتنگ به دیویس، سمدو، دفاع راست بارسا را در موقعیت دو به یک قرار داد.

 

با توجه به این‌که بایرن در دقایق ابتدایی بارها از این پاسکاری بواتنگ- دیویس استفاده کرد، سمدو تصمیم گرفت که کمی به کناره‌ها مایل شود تا جلوی انتقال بازی به دیویس را بگیرد. این کار باعث شد که یک موقعیت 4 به 3 برای خط آخر دفاع بارسلونا پیش بیاید.

 

فضای باز پیش روی کیمیچ در سمت راست می‌توانست خطری جدی برای بارسا به حساب بیاید. تیاگو تصمیم گرفت توپ را به کیمیچ بسپارد. پاس این مدافع راست به توماس مولر در محوطه جریمه رسید اما بایرن نتوانست روی این برنامه به گل برسد.

 

بایرن نیازی به تلاش زیاد برای ایجاد موقعیت نداشت چرا که ساختار 2-4-4 بارسلونا بیش از حد نقص داشت. در تصویر زیر، بوسکتس ترجیح داد کمی جلو برود و تیاگو را تعقیب کند؛ در این بین، ویدال در حال پرس کیمیچ بود. این باعث شد که بارسلونا در محدوده میانه میدان بسیار آشفته شود؛ محدوده‌ای که بارسلونا قصد داشت از آن حفاظت کند.

 

کسی مراقب گورتزکا نبود و مولر و لواندوفسکی موقعیتی دو به یک با دی یونگ داشتند. کیمیچ، مولر را پیدا کرد که به سمت دیگر میدان رفته بود. بارسلونا شانس آورد که آنها از این حرکت خاص نیز به گلی نرسیدند.

 

بایرن متوجه شد که فضایی در کانالی میانی برایش فراهم شده و بازیکنان این تیم تمرکز خود را روی ایجاد موقعیت از این منطقه قرار دادند. دادن زمان و فضا در حین حمل توپ به تیاگو عواقب خوبی نداشت.

 

در این تصویر، گورتزکا جلو رفته و بین خطوط جا گرفته تا موقعیت 5 به 4 با مدافعان بارسلونا و دو به یک با لنگله ایجاد کند. بار دیگر با توجه به سردرگمی دی یونگ و بوسکتس، تیاگو پاس آسانی برای گورتزکا انداخت که توپ را به گنابری رساند.

 

بازیکنان بایرن در ایجاد فضا برای یکدیگر فوق‌العاده هستند. یک بازیکن فضا را ایجاد کرده و دیگری نهایت استفاده را از این فضا می‌برد. موقعیت زیر نشان می‌دهد که چطور مولر و لواندوفسکی برای گورتزکا فضاسازی می‌کنند.

 

مولر، لنگله را از پستش دور کرده و توپ را رو به عقب به کیمیچ می‌دهد. لواندوفسکی فضایی که می‌تواند برای گورتزکا ایجاد کند، تشخیص داده و پیکه را ترغیب می‌کند که از پستش دور شود. ویدال حواسش تنها به توپ است و هافبک آلمانی از پشت او فرار می‌کند. بارسلونا در این صحنه نیز شانس آورد که گورتزکا توپ را به بالای دروازه زد.

مخمصه پرسینگ اولیه بایرن

بایرن و مشکل پرسینگ عجیب به نظر می‌رسد اما بایرن در حدود 15 دقیقه ابتدایی بازی با پرسینگ خود درگیر بود. بایرن بسیار جلو بازی می‌کرد و فاصله بین خطوطش در کم‌ترین حالت ممکن بود. باواریایی‌ها سعی داشتند در فضای میانی و مقابل محوطه جریمه متراکم باشند و یک هافبک و گاهی چند هافبک بین خط دوم و آخر دفاعی جاگیری می‌کردند تا از دسترسی آسان بازیکنان هجومی بارسلونا به این منطقه جلوگیری کنند.

 

می‌توانید در این تصویر ساختاری مشابه را با حضور تیاگو در حال محافظت از فضای بین دو خط بایرن ببینید. با این حال با وجود ساختار متراکم بایرن در کانالی میانی، بارسلونا فضای بسیاری در دو سوی میدان در اختیار داشت. در این تصویر، پیکه دسترسی آسانی به سمدو دارد، با این حال پاس بازیکن اسپانیایی خیلی خوب نبود و بارسلونا نتوانست موقعیت خطرناکی ایجاد کند.

 

دو دلیل وجود داشت که پیکه توانست سمدو را با چنین فضای زیادی پیدا کند. یک- بایرن با توجه به جریان بازی از دو سیستم 1-4-1-4 یا 1-3-2-4 استفاده می‌کرد. هافبک‌های بایرن مراقب هافبک‌های بارسلونا بودند اما این باعث می‌شد که لواندوفسکی مجبور شود با دو مدافع وسط بارسا روبرو شود. او توانایی پرس مالک توپ را نداشت. این اتفاق منجر به این شد که مدافعان وسط زمان کافی در انتخاب بازیکن مناسب برای ارسال پاس را داشته باشند. دو- بایرن به سمت راست متمایل‌تر بود تا جلوی آلبا که بازیکن خطرناک‌تری در بال راست بود، بگیرد.

 

تنها چهار دقیقه پس از موقعیت بالا، بزرگ‌ترین کابوس بایرن تبدیل به واقعیت شد و لنگله فرار خطرناک آلبا از پشت کیمیچ را دید و اتفاقاتی که پس از آن رخ داد، باعث شد که بارسلونا به گل برسد.

 

در تضاد با بازی کیمیچ و برخلاف تمام بازی‌ها با دفاع چهار نفره، آنها دست و پایشان را گم کردند و به صورت خطی در دفاع استقرار پیدا کردند. این باعث شد که آلبا فاصله زیادی با کیمیچ پیدا کند. بایرن بارها چنین فرصت‌هایی را از دو طرف میدان به بارسلونا داد چرا که لواندوفسکی نمی‌توانست همیشه با شدت به پرس مدافعان میانی بپردازد.

 

در موقعیتی مشابه، بایرن با سیستم 1-3-2-4 پرس کرد، هافبک‌های بارسلونا یارگیری شدند و گورتزکا از خط دفاع محافظت کرد. سمدو بار دیگر فضای بسیاری در سمت چپ داشت. یک پاس از لنگله به سمدو مطمئنا می‌توانست بایرن را در دردسر بزرگی بیندازد. با این حال این پاس از سوی مدافع فرانسوی ضعیف بود و خیلی راحت دفع شد.

 

با از دست رفتن اعتماد به نفس لنگله در انتقال توپ و تعویض بازی، او تصمیم به استفاده از پاس‌های کوتاه در کانال میانی برای پیش بردن جریان بازی کرد و به این ترتیب، بایرن بازی را در دست گرفت.

 

اینجا لنگله پاسی برای سوارز که به عقب رفته بود، ارسال کرد و فلیک طوری جایگاه ساختاری هافبک‌هایش را مشخص کرده بود که از فضای بین خطوط دقیقا برای این سبک از بازی محافظت کنند. بایرن خیلی زود اعتماد به نفس گرفت و همه ما می‌دانیم که پس از آن چه اتفاقی رخ داد.

 

بخشی که بارسلونا بازی را واگذار کرد

برای صحبت از اتفاقی که پس از آن رخ داد، اجازه بدهید که تحلیلی عمیق‌تری داشته باشیم. بایرن با پرس از جلوی زمین، بارسلونا را به دردسر انداخت. مارک آندره تراشتگن که در هنگام در اختیار داشتن توپ بسیار با اعتماد به نفس و مسلط است، در ساختار پرسینگ بایرن مثل یک عروسک خیمه شب بازی بود. باواریایی‌ها تراشتگن را مجبور کردند که به جایی پاس دهد که آنها می‌خواستند و سپس با چندین تله پرسینگ، موقعیت‌سازی بارسلونا را از بین بردند. اما اول و بیش‌تر از همه، فشار آوردن بایرن بر بارسا در خط اول بازی‌سازی این تیم باعث شد که دروازه‌بان آلمانی یا مدافعان اشتباه کنند. تراشتگن که در فصل 20 – 2019 دقت پاس 90.7 درصد و دقت پاس بلند 64.5 درصد را ثبت کرد، در این بازی به دقت پاس 75درصد و دقت پاس بلند 47 درصد رسید. این پیچیدگی خاصی را نشان می‌دهد.

 

بارسلونا در هنگام در اختیار داشتن توپ و بازی‌سازی از سوی دروازه‌بان به جای 2-4-4 با ساختار 3-3-4 بازی می‌کرد. ساختار اولیه بایرن در هنگام زدن ضربه دروازه از سوی بارسا شبیه این شکل بود.

 

لواندوفسکی با آخرین هافبک دفاعی یارگیری می‌کرد، مولر و گورتزکا دیگر هافبک‌های بارسلونا را تعقیب می‌کردند و تیاگو برابر مدافعان قرار می‌گرفت تا از پاسکاری عمقی بازیکنان بارسلونا و باز کردن فضای پاسکاری جلوگیری کند. وینگرها وظیفه پوشش‌دهی دو بازیکن را بر عهده داشتند، دفاع میانی و دفاع کناری که نزدیکی‌شان قرار داشت.

مدافعان کناری بایرن خودشان را به خط آخر دفاعی نزدیک‌تر می‌کردند اما اگر تراشتگن می‌توانست فشار را کنار بزند، می‌توانستند پرس را روی مدافعان کناری بارسلونا اعمال کنند، دیویس به دفاع راست بارسلونا نزدیک می‌شد و کیمیچ به سمت دفاع چپ این تیم می‌رفت. یکی از دلایل این اقدام می‌تواند سرعت آلابا و دیویس در سمت راست میدان در مقایسه با سرعت کیمیچ و بواتنگ در سمت چپ باشد. وقتی دروازه‌بان توپ را به مدافع میانی پاس می‌داد، پرسینگ شروع می‌شد. یک ساختار مشابه در بازی در تصویر زیر دیده می‌شود.

 

دروازه‌بان آلمانی توپ را به پیکه پاس داد و پرسینگ بایرن آغاز به کار کرد. گنابری این بازیکن اسپانیایی را تحت فشار قرار داد، او توپ را به سمت عقب به هم تیمی آلمانی‌اش سپرد. گنابری به دوندگی‌اش ادامه داد و این کار را در خط مستقیم انجام نداد تا پیکه و همچنین تا حد زیادی سمدو را تحت پوشش داشته باشد.

 

بازیکنان دیگر همانطور که گفته شد یارگیری شده بودند. دیویس در فضایی نزدیک به سمدو قرار داشت و می‌توانست در صورت ارسال پاس از سوی تراشتگن به سمت راست، فورا با سرعت بالایش این بازیکن پرتغالی را تحت فشار قرار دهد. تراشگتن هیچ حق انتخابی نداشت و تصمیم گرفت پاس بلندی ارسال کند اما این پاس توسط تیاگو قطع شد.

شاید سیستم تیم در هنگام پرس 2-4-4 الماسی به نظر برسد اما این جریا بازی بود که باعث می‌شد که این ساختار الماسی به نظر بیاید. ایده اصلی فلیک این بود که هافبک‎‌های بارسا از نزدیک یارگیری شوند و تیاگو فضای خطرناک برابر دفاع را پوشش دهد. همه ما می‌دانیم که چه زمانی حریف قصد دارد پاس‌های کوتاه را قطع کند، تراشتگن همیشه گزینه‌ای برای ارسال پاس به سوارز یا هر بازیکن هجومی دیگری پیدا می‌کند. مربی آلمانی هنرمندی استادانه‌ای در تعیین جایگاه تیاگو در کنار سایر ابعاد به خرج داد و بیش‌تر گزینه‌های ارسال پاس برای دروازه‌بان آلمانی را از میان برداشت.

با این حال بارسا تنها یک بار توانست با موفقیت پرس بایرن را از میان بردارد و ترس بایرن به واقعیت تبدیل شده و همین فرصت تبدیل به گل دوم بارسلونا شد. این گل با تغییر در سیستم بارسلونا در نیمه دوم به ثمر رسید. با حضور آنتوان گریزمان در پست روبرتو، بارسا در هنگام آغاز بازی از کنار دروازه به سیستم 1-3-2-4 تغییر ساختار داد. حواس بایرن برای یه لحظه پرت شد، هافبک‌ها سردرگم شدند و با هیچ‌کس در میانه میدان یارگیری نکردند. لواندوفسکی باید از هر دو هافبک بارسلونا مراقبت می‌کرد که غیرممکن بود. کیمیچ جلوتر رفت اما گریزمان را تعقیب کرد و همین باعث شد که کسی مراقب دی یونگ نباشد. با این‌که وینگرها وظایف‌شان را انجام دادند اما هافبک‌ها آنها را ناامید کردند.

 

پاس لنگله به دی یونگ رسید و هافبک هلندی توپ را پیش برد و در ادامه، این حرکت منجر به گل دوم بارسلونا شد.

 

بارسلونا تنها یک بار طعم چنین موفقیتی را چشید. بایرن پس از دریافت گل خیلی زود خودش را جمع و جور کرد و بار دیگر از استراتژی ساده‌ای برای یارگیری با بارسلونا استفاده کرد.

 

وینگرها وظایف عادی‌شان را انجام دادند اما مولر و لواندوفسکی حالا وظیفه یارگیری با دو هافبک دفاعی بارسلونا را بر عهده داشتند. گورتزکا بازیکن هجومی‌ای که پاس به او می‌رسید، تعقیب می‌کرد که در این صحنه لیونل مسی بود.

 

تله‌های پرسینگ

پرسینگ فضا محور بایرن مونیخ موقعیت‌های بسیاری برای ایجاد تله پرسینگ در هر دو سمت زمین به علاوه مقابل محوطه جریمه پدید می‌آورد. پرسینگ فضا محور، ترکیبی از دفاع منطقه‌ای و دفاع من تو من است. هر بازیکن موظف است که منطقه‌ای را تحت پوشش قرار داده و با یک بازیکن حریف در منطقه خود یارگیری کند.

پرسینگ فضا محور باعث می‌شود که وینگرها با دو بازیکن از پست هافبک و مدافع کناری یارگیری کنند. هانسی فلیک ترجیح می‌دهد که وینگرهایش خودشان را بین دو بازیکن حریف قرار دهند اما به جای نزدیک بودن به مدافعان کناری در دو سوی میدان، نزدیک به دو سمت محوطه جریمه باشند تا بتوانند حریف را در بال‌ها در تله قرار دهند.

 

اینجا، ساختار بایرن، بارسلونا را مجبور کرد که بازی را به کناره‌ها ببرد. وقتی توپ به کناره‌ها رفت، پریشیچ (وینگر چپ) سریعا سمدو (دفاع راست) را تحت فشار قرار داد و گورتزکا (هافبک میانی چپ) خیلی سریع راه پاس را مسدود کرد و مولر نیز راه پاسکاری به پیکه (دفاع میانی سمت راست) را بست. سمدو راهی برای ارسال پاس و به جریان انداختن توپ نداشت و بایرن فورا توپ را پس گرفت.

 

ساختار پرسینگ بایرن حریفان را وادار می‌کند که بازی را باز کنند اما حتی اگر حریف بخواهد از راه فضای میانی بازی کند، مکانیسم پرسینگ باواریایی‌ها یک تله پرسینگ در همین فضا نیز ایجاد می‌کند. هانسی فلیک هیولایی ساخته که با پرسینگ خود حریفان را شکنجه می‌دهد. همانطور که پیش از این اشاره شد، وینگرهای بایرن به جای حضور در دو بال، خودشان را در نزدیک‌ترین مکان به فضای دو طرف محوطه جریمه قرار می‌دهند. این به آنها کمک می‌کند که یک تله پرسینگ در کانال میانی ایجاد کنند.

 

اینجا، تراشتگن راه ارسال پاس برای دی یونگ را باز دید. زمانی‌که دی یونگ توپ را دریافت کرد، گورتزکا به سمت او هجوم برد. لواندوفسکی نیز برای کمک به هم تیمی‌اش وارد این پرس شد. پریشیچ (وینگر راست) راه ارسال پاس به لنگله (مدافع میانی چپ) را بست. تیاگو راه ارسال پاس به روبرتو را مسدود کرد. پرسینگ هجومی گورتزکا و طرز قرار گرفتن بدن او در پرسینگ، کار را برای هافبک هلندی سخت کرد که برگردد و توپ را به آلبا در کناره میدان برساند. این باعث شد که شرایط برای بارسلونا عوض شود.

 

حتی وقتی به نظر می‌رسد که حریف با حرکات هوشمندانه‌اش راهی برای عبور از تله پیدا کرده یا حساسیت بایرن در این ساختار در فاز خاصی قرار گرفته، باواریایی‌ها موقعیت ضعف را به نقطه قوت تبدیل می‌کردند. اینجا، بایرن در ساختار پرسینگ ضعیفش گرفتار شد. حالا مولر باید دو هافبک شامل بوسکتس و دی‌یونگ را پوشش می‌داد.

این بازیکن از قصد راه را برای ارسال پاس دی یونگ باز کرد و راه پاس هافبک اسپانیایی را بست. ستاره آلمانی به خوبی از جایگیری پریشیچ آگاه بود و از این روش استفاده کرد تا اگر توپ به هافبک هلندی رسید از تله بهتری استفاده کند.

 

وقتی توپ به دی یونگ رسید، پریشیچ حرکات زیگزاگی انجام داد تا راه ارسال پاس به آلبا را ببندد. گورتزکا فورا با بوسکتس یارگیری کرد و دو مهاجم راه ارسال پاس به مدافعان میانی را تا حدی مسدود کردند. دی یونگ گزینه‌ای نداشت جز این‌که توپ را به گریزمان بسپارد. پرس شدید بواتنگ باعث ایجاد مزاحمت برای مهاجم فرانسوی شد و در نتیجه توپ به دست بایرن برگشت.

 

 اختلاف در سایر بخش‌های دفاع

باواریایی‌ها با استادی تمام هنر پرسینگ را به نمایش گذاشتند و هیچ راهی برای شکست دادن آنها وجود نداشت. بارسلونا نه تنها در بخش پرسینگ، بازی را به بایرن واگذار کرد بلکه در تک تک بخش‌ها برابر تیم آلمانی شکست خورد. تضاد واضحی در ساختار هر دو تیم وجود داشت که در سایر بخش‌های دفاعی هر دو تیم نمایان‌تر بود.

بایرن و بارسلونا هر دو بازیکنان بسیاری در خط آخر دفاعی داشتند اما ساختار بایرن به این شکل بود که وقتی توپ را از دست می‌دادند، سریعا با تعداد نفرات بالا بازیکن صاحب توپ را دوره می‌کردند؛ در حالی‌که وقتی بارسلونا توپ را از دست می‌داد باز هم بازیکنان بایرن بودند که با تعداد نفرات بالا آنها را احاطه می‌کردند. این باعث می‌شد که یک تیم ضدحمله بزند و تیم دیگر توپ را از دست بدهد.

 

اینجا گنابری توپ را از دست داد. وقتی وینگر آلمانی توپ را از دست داد، باواریایی‌ها به سمت صاحب توپ در تیم بارسلونا هجوم بردند. گورتزکا و پریشیچ به سمت روبرتو حرکت کردند و سایر بازیکنان راه‌های ارسال پاس را بستند.

 

موقعیت زیر به خوبی قدرت هجومی و کارآمدی بایرن در پرسینگ و پرسینگ از دست دادن توپ را نشان می‌دهد. مهم نبود که بایرن با نتیجه 5-2 پیش افتاده یا توپ را داخل محوطه جریمه حریف از دست داده است.

 

اینجا ارسال پریشیچ توسط یک بازیکن بارسلونا قطع شد. وقتی او پاس کوتاهی برای هم تیمی‌اش فرستاد، دو بازیکن بایرن فورا به سمتش حرکت کردند و سایر بازیکنان راه ارسال پاس را بستند.

 

عملکرد بایرن یادآور عملکرد بروسیا دورتموند تحت هدایت یورگن کلوپ بود که “گگن پرسینگ” (gegenpressing)، معادل آلمانی پرسینگ هجومی و شدید در زمان از دست دادن توپ، را به شهرت و محبوبیت رساند.

وقتی به پرس بارسا در هنگام از دست دادن توپ نگاه می‌کنیم، یک تضاد واضح وجود دارد. بازیکنان بارسلونا بسیار پراکنده هستند و ایجاد پرس سریع با تعداد نفرات بالا برای آنها غیرممکن است.

 

در این مورد بایرن برتری عددی 3 به 2 برابر دو هافبک بارسلونا داشت. وقتی بایرن توپ را پس گرفت، باواریایی‌ها یک ضدحمله را با گنابری ترتیب دادند و اولین گل‌شان را به ثمر رساندند.

 

تفاوت آشکاری در آمار هم دیده می‌شود، بایرن 44 بار بازپس‌گیری توپ در یک سوم و یک سوم میانی داشت در حالی‌که بارسا صرفا 21 باز پس‌گیری داشت.

 

نتیجه‌گیری

بارسلونا پاسخی برای پرس، قدرت هجومی و تمایل بسیار بایرن برای پیروزی نداشت. باواریایی‌ها در تمام بخش‌های بازی پیروز شدند و نتیجه به خوبی نشان‌دهنده عملکرد هر دو تیم است. این تیم بایرن مونیخ همه چیز دارد و از دست دادن قهرمانی به خودشان بستگی دارد. حتی اگر باواریایی‌ها در نهایت موفق به قهرمانی در لیگ قهرمانان نشوند، این تیم و این نتیجه در تاریخ ماندگار خواهد بود و همه نمایش جادویی‌ای تیم هانسی فلیک را به خاطر خواهند داشت.

 

عنوان اصلی مقاله: UEFA Champions League 2019/20: Barcelona vs Bayern Munich - tactical analysis نویسنده: Nasim Akhtar نشریه / وبسایت: Totalfootballanalysis زمان انتشار: آگوست 2020
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 دیدگاه ارسال شده است