ژاوی به شما یاد میدهد؛ رمز و رازهای پاس دادن
هفتیک– سبک بازی مالکانه بارسلونا در سالهای اخیر، بیش از هر چیز با یک نام گره خورد: ژاوی؛ هافبکی ریزنقشی که بین سالهای 2008 تا 2012، با پاسهای تماشاییاش، بیشترین نقش را در موفقیت بارسلونا و تیم ملی اسپانیا داشت. او در این مقاله به شما یاد میدهد که برای تبدیل شدن به یک پاسور، باید چه نکاتی را در نظر داشته باشید:
سرتان را بالا نگه دارید
اولین درسی که من در بارسلونا یاد گرفتم، این بود که سر بالا بازی کنم. اگر فقط وقتی صاحب توپ شدید، به اطراف نگاه کنید، آنوقت چطور میخواهید بفهمید اطراف شما چه خبر است؟ اما اگر قبل از کنترل پاس همتیمیتان، سرتان را بالا نگه دارید، بلافاصله از همه فضای اطراف با خبر میشوید. میدانید که نزدیکترین مدافع کجاست و همینطور بهترین گزینه برای دادن یک پاس موفق. من در دوران حرفهای توصیههای خوب زیادی دریافت کردم اما اولین آنها، همچنان مهمترین است.
بدانید حرکت بعدی شما چیست
وقتی توپ را دریافت میکنم، قبل از آن اطرافم را نگاه کردهام. به این فکر میکنم که آیا فرصت چرخیدن دارم یا مدافعی پشت سرم قرار دارد. این اولین چیز است. اگر تحت فشار باشم، با یک یا دو ضرب بازی میکنم یا توپ را طوری کنترل میکنم که بازیکن یارگیرم نتواند توپ را بزند. اساسا به دنبال این هستم که چند متر فضا برای خودم ایجاد کنم؛ به این ترتیب در موقعیتی خواهم بود که توپ را از دست نمیدهم و این به تیم اجازه میدهد که برای حمله آماده شود.
برای پاس برنامه داشته باشید
مهمترین مسئله در مورد پاس دادن این است که توپ به چه شکلی به هم تیمی شما برسد که برای حرکت بعدی مشکلی نداشته باشد. اول و مهمتر از همه، نگاه میکنم تا ببینم چه کسی آزاد است. اگر به هم بازیکنی که به سختی یارگیری شده، پاس بدهید، کار را برای او دشوار میکنید. فکر میکنم که آن هم تیمیام راست پاست یا چپ پا و براساس آن پاس میدهم. بنابراین حرکت خیلی سریع میتواند ادامه پیدا کند. درنهایت شما میخواهید پاسی بدهید که همتیمی شما بتواند با آن به جلو حرکت کند.
ضرب پاس، بسیار مهم است
سرعت توپ در یک پاس موفق بسیار مهم است. اگر میخواهید توپ را برای شوتزنی آماده کنید، باید محکمتر به توپ ضربه بزنید؛ در این صورت هم تیمی شما میتواند از سرعت توپ در ضربه خود استفاده کند. این برای ارسال هم صدق میکند. یک پاس پنج متری متفاوت است- قدرت ضربه میتواند تغییر کند. بستگی دارد که بازیکن در اطراف باشد یا نه؛ بنابراین باید پیشبینی کنید که هم یار شما با یک ضربه بازی خواهد کرد یا زمان برای کنترل توپ دارد. اگر احتمال دارد که آنها با یک ضربه بازی کنند، من با شدت بیشتری پاس میدهم اما همچنان دقت پاس را در نظر میگیرم.
پاس بده و حرکت کن
گفتن این آسان است اما پیدا کردن مهارت در این کار دشوار است. من اینطور خودم را در جریان بازی نگه میدارم. من یک بازیکن فیزیکی، قوی یا قد بلند نیستم، بنابراین همیشه به دنبال فضای آزاد هستم تا از آنجا بتوانم موقعیت ایجاد کنم، زمان برای فکر کردن داشته باشم، توپ را کنترل کنم و به دنبال پاس بعدی باشم. این به معنای آن است که باید در هر بازی برای پیدا کردن فضا، مترهای زیادی بدوم و این به همتیمیهایم اجازه میدهد تا وقتی صاحب توپ میشوند، بتوانند یک حمله را ترتیب بدهند. باید به شرایط بازی فکر کنید و همچنین به همتیمیای که میخواهید به او پاس بدهید.
به پاس گل دادن عشق بورزید
در دنیا کلمهای برای توصیف کردن احساس دادن یک پاس گل نیست. وقتی آن پاس نهایی را که به گل منتهی میشود، میدهید، با خودتان میگویید:” لعنتی، این فوقالعاده است.” پاسی که بازی را به کنارهها میبرد و ارسال بعد از آن منجر به گل میشود هم خوب است اما بیشتر از همه، پاسی که از میانه زمین، خط دفاعی حریف را میشکافد و مهاجم نوک شما را با دروازهبان تک به تک میکند، بهترین چیز است. پاس من به پدرو در فینال چمپیونزلیگ 2011 برای من لحظه شگفتانگیزی بود.
لطفا از این مطالب برای اموزش زیاد بذارید چون جایی برای ما ترجمه نمیکنن.
خیلی خیلی سپاسگزارم🙏❤