لیپی و قهرمانی شطرنجوار در جام جهانی 2006؛ استاد بزرگ
هفت یک – مقایسه بین تاکتیکهای فوتبالی و شطرنج بسیار رایج است، این مقایسه معمولا یا برای توصیف استراتژیهای گسترده انجام میشود یا در برخی اوقات نیز به توصیف و البته انتقاد از رویکرد محتاطانه بعضی از سرمربیان به کار گرفته میشود؛البته شما بهندرت از استراتژی تاکتیکی یک تیم خاص در مقایسه با رویکردهای رایج در شطرنج میشنوید.
فوتبال و شطرنج در اهداف خود نیز تفاوتی ندارند، اگر شما در شطرنج شاه را همانند دروازهبان در فوتبال در نظر بگیرید، پس سربازها در واقع نیروهای هجومی حریف برای درهم شکستن دژ شاه شما هستند و دفاع کردن نیز در واقع حفاظت از شاه یا همان دروازه در فوتبال است، صفحه هشت در هشت شطرنج نیز در واقع همان زمین در فوتبال محسوب میشود.
با این حال یکی از تفاوتهای عمده، نحوه قرارگیری بازیکنان یا ابزارها در این دو حرفه است. در فوتبال، سلاحهای حمله کردن در ترکیب اولیه شامل مهاجمان، وینگرها و بازیسازها، عموما نزدیک به دروازه حریف قرار دارند. اما در شطرنج مهمترین و ارزشمندترین مهرهها شامل رخ، فیل و وزیر در عقب صفحه صف آرایی شده و در فضایی محدود و مورد محافظت قرار دارند و یک ردیف سرباز نیز در مقابل آنها چیده شدهاند. در شطرنج سربازها به بازی شما سر و شکل میدهند، اما بخشهای دیگر از اهمیت چشمگیرتری برخوردار هستند.
از این نظر، تیم ایتالیای قهرمان جام جهانی 2006 و رویکردی که مارچلو لیپی در طول مسابقات به کار برد، شطرنجیترین تیم تاریخ فوتبال بود. در آن جام جهانی مهاجمان عناصر اصلی حمله در ترکیب تیم ملی ایتالیا نبودند و به نوعی نقش آنها همانند سرباز در شطرنج بود؛ در واقع تهدیدهای واقعی روی دروازه رقبا، در محلی بسیار عمیقتر اتفاق میافتاد.
رویکرد مارچلو لیپی در طول مسابقات جام جهانی 2006 بسیار جذاب بود. او از همه امکانات و ویژگیهای مثبت تیم خود ماهرانه استفاده کرد، به جز دو دروازهبان ذخیره، از 21 بازیکن از لیست بیست و سه نفره خود در طول جام جهانی در ترکیب بهره برد. در کمال تعجب، او شش مهاجم را برای لیست نهایی خود برای بازیهای 2006 انتخاب کرد؛ فرانچسکو توتی، لوکا تونی، پیپو اینزاگی، الساندرو دل پیرو، آلبرتو جیلاردینو و وینچنزو یاکوئینا که همه آنها در طول رقابت موفق به باز کردن دروازه رقبا حداقل برای یک بار شدند.
وظیفه گلزنی در تیم ملی ایتالیا تقسیم شده بود. آتزوری در این مسابقات 12 بار موفق به گلزنی شد و فقط دو بازیکن بیشتر از یک بار توانستند دروازه حریفان را باز کنند؛ لوکا تونی و مارکو ماتراتزی؛ البته ضربات ایستگاهی در ثبت شدن این کارنامه نقش زیادی ایفا کرد.
در خط دفاعی، هفت مدافع در طول مسابقات در ترکیب اصلی قرار گرفتند و در مجموع تنها دو بار دروازه آتزوری در جام جهانی باز شد؛ یکی در مرحله گروهی مقابل ایالات متحده و یک بار نیز در فینال و با یک پنالتی بحث برانگیز که توسط زینالدین زیدان تبدیل به گل شد، این عملکرد دفاعی از سوی بازیکنان ایتالیا فوقالعاده بود.
در آن مقطع شرایط تیم ملی ایتالیا کاملا ویژه بود و آنها در موقعیتی خاص خود را آماده حضور در جام جهانی 2006 آلمان میکردند. چند هفته قبل از آغاز رقابتهای جام جهانی، حادثه کالچوپولی در ایتالیا رخ داد و قهرمانیهای یوونتوس از این تیم پس گرفته شد. تعداد قابل توجهی از بازیکنان حاضر در اردوی تیم ملی ایتالیا، بازیکنان دعوت شده از باشگاه یوونتوس بودند، به همین دلیل آنها در ابتدا با روحیهای نه چندان خوب راهی اردو شده و خود را برای حضور در رقابتهای جام جهانی آماده میکردند؛ اما تاکتیکهای مارچلو لیپی همه چیز را تغییر داد و در شرایطی که با توجه به این اتفاقات کمتر کسی تصور میکرد ایتالیا قادر به کسب موفقیت در جام جهانی 2006 باشد، آنها در نهایت موفق شدند عنوان قهرمانی را از آن خود کنند.
مارچلو لیپی پیش از آن تجربه کار کردن با برخی از بازیکنان حاضر در اردوی تیم ملی ایتالیا برای جام جهانی 2006 را روی نیمکت یوونتوس داشت و با سبک بازی بازیکنانی چون الساندرو دل پیرو، جانلوکا زامبروتا، مائورو کامورانزی و جیجی بوفون آشنا بود.
در طی یک دهه، نسل فوق العادهی بازیکنان تیم ملی ایتالیا که از ستارههای بزرگی بهره میبرد، در کسب موفقیت ناکام مانده بود و دیگر شاید جام جهانی 2006 آخرین فرصت برای ستارههای بزرگی مانند الساندرو دل پیرو، فابیو کاناوارو و فرانچسکو توتی برای کسب موفقیت بود. این گروه از بازیکنان در یورو 2000 تا آستانه فتح جام پیش رفته بودند اما در نهایت تیم ملی ایتالیا در دیدار فینال مغلوب تیم ملی فرانسه شد. در جام جهانی 2002 اتفاقات عجیبی که در دیدار مقابل کره جنوبی رقم خورد، در نهایت باعث شد تیم ملی آماده ایتالیا خیلی زود و در مرحله یک هشتم نهایی با مسابقات وداع کند و در یورو 2004 نیز تیم تراپاتونی در همان مرحله گروهی حذف شده و حتی نتوانست راهی دور حذفی مسابقات شود.
سربازها
مارچلو لیپی در طول مسابقات از دو ترکیب بهره برد؛ 2-1-3-4 و 1-3-2-4. در ابتدا انتظار میرفت لیپی به همان ترکیب اولیه و قدیمی خود وفادار باشد و ایتالیا نیز با همین سیستم جام را آغاز کرد، اما در اواسط تورنمنت تغییر سیستم داد. اما مشکل اینجا بود که مارچلو لیپی لیست خود را بر اساس ترکیب 2-1-3-4 انتخاب کرد و در طول جام جهانی فاقد وینگرهای ماهر برای اجرای 1-3-2-4 بود.
البته معمولا در فوتبال ایتالیا کمتر بازیکنانی با این خصوصیات متولد میشوند و به همین دلیل نبود وینگرهای آماده در ترکیب این تیم در جام جهانی اتفاق عجیبی نبود. با این حال مارکو مارکیونی و فرانکو سیمیولی، دو بازیکن از چهار بازیکن لیست 27 نفره و اولیه ایتالیا که پیش از جام جهانی از ترکیب نهایی خط خوردند در چنین پستی بازی میکردند؛ بازیکنانی که ویژگیهای مشابه آنچه چهار سال بعد خسوس ناواس در ترکیب تیم ملی اسپانیا داشت را در زمین پیاده میکردند.
در غیاب چنین بازیکنانی، مارچلو لیپی در طول جام جهانی 2006 آلمان تصمیم گرفت برای اجرای سیستم 2-1-3-4 از بازیکنانی مانند سیمونه پروتا و مائورو کامورانزی در کنارهها بهره بگیرد. کامورانزی علاقمند به بازی کردن در سمت راست خط میانی چهار نفره بود، اما مارچلو لیپی همیشه در ترکیب یوونتوس و هنگام استفاده از روش از 2-1-3-4، از این بازیکن به عنوان هافبک دونده میانه زمین استفاده میکرد. در همین حال، سیمونه پروتا نیز در واقع یک هافبک مرکزی سختکوش و نظمدهنده به بازی بود که به عمق میزد.
بعدها و در سال 2008، مارچلو لیپی به گلن مور، خبرنگار نشریه ایندپندنت، دراین رابطه گفت: “من هنوز هم مطمئن نیستم که بهترین بازیکنان از نظر فنی را برای جام جهانی 2006 به اردوی تیم ملی ایتالیا دعوت کرده باشم، اما اطمینان دارم بازیکنانی را با خود به آلمان بردم که میتوانستند در قالب یک تیم واحد بازی کرده و در کنار یکدیگر یک تیم را تشکیل دهند.”
در این تورنمنت نه مائورو کامورانزی و نه سیمونه پروتا قرار نبود اتفاقاتی عجیب و جادویی را در زمین رقم بزنند، بلکه آنها باید بازی را کنترل کرده و مهرههای قابل اعتماد مارچلو لیپی درون زمین لقب میگرفتند. آنها باید محدوده بازی تیم ملی ایتالیا را باریکتر کرده، فضای مهم و هوشمندانه را در زمین از آن خود میکردند و از این طریق از حملات همه جانبه مدافعان کناری تیمهای حریف روی دروازه جان لوییجی بوفون جلوگیری میکردند. نقش این دو بازیکن متفاوت از بازیکنان مشابه دیگر تیمهای حاضر در مرحله نیمه نهایی بود: فرانک ریبری و فلورن مالودا در تیم ملی فرانسه، لوئیس فیگو و کریستیانو رونالدو در ترکیب پرتغال، برند اشنایدر و باستیان شواین اشتایگر نیز در ترکیب تیم ملی آلمان.
همه این بازیکنان در ترکیب تیمهای رقیب، بازیکنانی خلاقتر و نقشی هجومیتر در مستطیل سبز داشتند. در دیدار فینال هم فرانسه و هم ایتالیا با یک سیستم بازی میکردند، اما تفاوت اصلی در خصوصیات این بازیکنان بود که در واقع باعث شد سیستم تیم ملی فرانسه 1-3-2-4 و تیم ملی ایتالیا از روش محتاط تر 1-1-4-4 بهره گیرد. حتی اگر چنین رویکردی ناخواسته هم بود، یک پیام روشن و واضح برای رقبای تیم ملی ایتالیا داشت؛ مائورو کامورانزی و سیمونه پروتا نه بازیکنانی هجومی، بلکه سربازهای شطرنج در ترکیب مارچلو لیپی بودند.
فرانچسکو توتی و لوکا تونی در بخش هجومی اولین انتخابهای مارچلو لیپی در جام جهانی 2006 لقب گرفتند. این دو بازیکن به جای ارائه بازیهای زیبا و چشم نواز، باید فرامین سرمربی ایتالیا را در زمین اجرا کرده و نمایش مفیدی برای اجرای سیستم او در زمین انجام میدادند. شاید اعطای چنین نقشهایی به لوکا تونی که در آن مقطع مهاجمی خطرناک بود و کفش طلای اروپا را از آن خود کرد و همچنین بازیسازی بزرگ به نام فرانچسکو توتی کمی عجیب و غیرمنتظره بهشمار میآمد؛ اما در طول رقابتهای جام جهانی این اتفاق رخ داد. دو گل لوکا تونی در جریان یک بازی به ثمر رسید و در دیگر موارد او وظیفه داشت تمرکز خود را روی مبارزه و جنگیدن با بازیکنان یارگیر خود در میدان قرار دهد؛ نقشی نه البته کاملا مشابه با نقش استفان گیوارش در ترکیب تیم ملی فرانسه در جام جهانی 1998. لوکا تونی نه تنها وظیفه حفظ توپ برای ایتالیا در زمین را بر دوش می کشید، بلکه باید مدافعان حریف را نیز عقب نگه میداشت و به آنها اجازه نفوذ را نمیداد.
وظیفه فرانچسکو توتی نیز در جام جهانی 2006 با آنچه سالها از او در ترکیب رم دیده بودیم، کاملا تفاوت داشت. او با پرس شدید هافبکهای تیمهای مقابل را از کار میانداخت. اوج نمایش این وظیفه جدید برای توتی، در دیدار مرحله یک چهارم نهایی جام جهانی مقابل اوکراین نمایان شد؛ جاییکه ستاره باتجربه آتزوری وظیفه داشت ویاچسلاو اسویدرسکی، هافبک تیم ملی اوکراین را مشغول و از جریان بازی خارج کند تا او دیگر قادر به انجام وظیفه در پست خود نباشد تا بدین ترتیب دیگر بازیکنان ایتالیا از جای خالی او برای حمله کردن به سمت دروازه اوکراین استفاده کنند.
در واقع و با استفاده از یک اصطلاح رایج در فوتبال باید اذعان داشت در طول جام جهانی 2006، لوکا تونی و فرانچسکو توتی خود را برای درخشش دیگر بازیکنان تیم ملی ایتالیا قربانی کردند. اما آیا این مقایسه درستی با نقش سرباز در شطرنج بهشمار میآید؟
“قربانی کردن” یکی از رایجترین اصطلاحات در بازی شطرنج است. در ابتدای بازی شما متوجه میشوید که نقش سربازهای شما در چینش صحنه بسیار مهم خواهد بود، اما معمولا بهندرت این نقشه دقیقا به طور کامل در زمین پیاده خواهد شد. گاهی اوقات شما در شطرنج تصمیم میگیرید سربازهای خود را قربانی کنید تا اینگونه حریف خود را در یک دام طراحی شده بیاندازید تا در ادامه بتوانید با استفاده از مهرههای قدرتمند خود، جریان بازی را در دست بگیرید.
الکساندر کوتوف، شطرنجباز بزرگ اتحاد جماهیر شوروی؛ زمانی درباره این تاکتیک گفته بود: “محل قرار گرفتن سربازیهای میانی شما در صفحه شطرنج، نقشه شما در جریان بازی را مشخص خواهد کرد.” این در واقع همان کاری بود که هافبکهای ایتالیا در جام جهانی 2006 در آلمان انجام دادند. از نظر شکل ترکیب به نظر میرسید انگار مارچلو لیپی از هشت سرباز در ترکیب خود در زمین استفاده کرد که شش تای آنها نیز رو به جلو حرکت میکردند و هر کدام از آنها در زمین وظیفهای جداگانه و مختص به خود را بر دوش داشت، در کنار آنها نیز مائورو کامورانزی و سیمونه پروتا در زمین نقشآفرینی میکردند.
مهرههای ارزشمند
شاید پیدا کردن معادل دقیق و مشابه برای اسب و فیل در بین پستهای بازیکنان در زمین فوتبال کار دشواری باشد، اما چهار مهره در شطرنج هستند که مشابهسازی برای آنها با بازیکنان فوتبال کار آسانی است؛ شاه، وزیر و دو مهره رخ.
شاه را باید در فوتبال دروازهبان نامید؛ زیرا او آخرین مهره بخش دفاعی ترکیب در زمین است. وزیر، هافبک خلاق و بازیساز تیم که قاعدتا با استعدادترین و تواناترین بازیکن در ترکیب به شمار میآید و با توجه به خصوصیات خود میتواند در تمامی نقاط زمین و در فضاهای بزرگ حرکت کرده و سرک بکشد. نقش رخ در شطرنج را دو مدافع کناری سمت راست و چپ در زمین فوتبال ایفا میکنند که در ابتدا کار خود را در عقب زمین شروع کرده و میتوانند با سرعت در کنارههای زمین حرکت کنند.
در مقایسه کلاسیک و سنتی مهرههای شطرنج، بهجز شاه که طبیعتا مهمترین مهره حاضر در صفحه است و واژگونی تاج و تخت او به منزله پایان یافتن بازی خواهد بود، بیشک وزیر و دو مهره رخ در بین همه مهرهها ارزشمندترین هستند.
پس مارچلو لیپی خوش شانس بود که در این چهار موقعیت مهم و استراتژیک در ترکیب خود از بازیکنان ارزشمندی در جام جهانی 2006 بهره میبرد. او دروازه را به پادشاهی نامدار به نام جان لوییجی بوفون سپرده و وزیر او نیز ستاره دست و دلبازی به نام آندرهآ پیرلو بود، همچنین وظیفه دو مهره رخ را نیز در زمین برای او دو مدافع پرانرژی به نام های جانلوکا زامبروتا و فابیو گروسو در طول جام جهانی ایفا میکردند.
جالب اینجاست که سه مهره ارزشمند ایتالیا در بخش هجومی مهاجمان این تیم نبودند و آندرهآ پیرلو، جانلوکا زامبروتا و فابیو گروسو با حرکت در عمق این وظیفه را بر عهده گرفته بودند. پیرلو بیشک بهترین بازیساز رقابتهای جام جهانی 2006 بود که با سبک بازی خود، سیستم تیم ملی ایتالیا را به رقبا دیکته میکرد. او چه در بازی نیمه نهایی مقابل آلمان و چه در دیدار فینال مقابل فرانسه عنوان بهترین بازیکن مسابقه را از آن خود کرد
انتقال توپ از سوی پیرلو به جهت مخالف در میدان نیز مقصدی جز مدافعان کناری تیم ملی ایتالیا نداشت؛ زیرا آنها آزادی حرکت کردن برای مسیرهای طولانی در زمین حریف را داشتند. بر خلاف وزیر در شطرنج، پیرلو میتوانست پاسهای خود را به هر نقطهای از زمین حریف برای هم تیمیها در زاویه دید خود ارسال کند.
حرکات هجومی و شگفت انگیز ایتالیا با دو مهره رخ این تیم در زمین، جانلوکا زامبروتا و فابیو گروسو حاصل میشد. فرانسوا آندره دانکن فیلیدور، شطرنجباز افسانهای قرن هجدهمی فرانسوی در این رابطه گفته بود: “از دست دادن فیل کنار شاه به جای سرباز کنار شاه همیشه مبادله سودآوری است. این اتفاق باعث تصرف مرکز زمین رقبا و ایجاد فضا برای رخها میشود.”
در این سیستم وجود بازیکنان آزاد باعث بیاثر شدن تعدد بازیکنان تیم رقیب شده و کنترل بازی را به نفع تیم خودی می کند و مدافعان کناری را نیز به اورلب ترغیب میکند. در ترکیب ایتالیا سیمونه پروتا برای فابیو گروسو در زمین چنین وظیفهای را انجام میداد و در آن سو نیز مائورو کامورانزی چنین کاری را برای جانلوکا زامبروتا میکرد.
میتوان پیروزی با سه گل ایتالیا در مرحله یک چهارم نهایی جام جهانی 2006 را خلاصهای از پیاده شدن این سیستم در زمین تلقی کرد؛ زامبروتا با یک حرکت طولی و ضربهای تماشایی از پشت محوطه جریمه موفق شد گل اول ایتالیا را وارد دروازه اوکراین کند، حرکت فابیو گروسو در نهایت منجر به یک کرنر برای آتزوری شد و لوکا تونی روی همان کرنر موفق شد گل اول خود برای ایتالیا در این تورنمنت را به ثمر برساند، در ادامه نیز زامبروتا موقعیت به ثمر رسیدن گل دوم لوکا تونی و گل سوم ایتالیا را فراهم کرد. در آن دیدار همه گلهای تیم مارچلو لیپی توسط مدافعان کناری طرح ریزی شد که حرکت آنها نیز از سوی آندرهآ پیرلو آغاز شده بود.
اما در مجموع فابیو گروسو در قهرمانی ایتالیا در این تورنمنت نقش بسیار مهمی را ایفا کرد، در دیدار دشوار آتزوری در مرحله یک هشتم نهایی مقابل استرالیا که شرایط برای آنها گره خورده بود، فابیو گروسو در دقایق پایانی موفق به گرفتن یک پنالتی البته جنجالی، برای این تیم شد و در ادامه فرانچسکو توتی آن را تبدیل به گل کرد تا ایتالیا از آن مخمصه دشوار به سلامت بیرون بیاید. اما اوج کار فابیو گروسو در مرحله نیمه نهایی رقم خورد. این مدافع در لحظات پایانی و در حالیکه به نظر میرسید بازی به ضربات پنالتی کشیده خواهد شد، روی پاس تماشایی پیرلو در گوشه محوطه جریمه آلمان صاحب موقعیت گلزنی شد و با یک ضربه تمام کننده زیبا به گوشه دروازه، شاید زیباترین لحظه این تورنمنت را رقم زده و باعث شد آتزوری در دورتموند به فینال جام جهانی 2006 راه یابد.
جالب اینجاست که تاثیرگذاریهای مهم فابیو گروسو در این تورنمنت هر دو در دقایق پایانی بازیها رقم خورد؛ در اوقات تلف شده دیدار مقابل استرالیا و دو دقیقه مانده به پایان بازی، در مسابقه برابر آلمان در زمانهای اضافی. در شطرنج یکی از مواردی که به شطرنج بازهای مبتدی آموزش داده میشود این است که مهره رخ در انتهای بازی نقش بسیار مهمی را ایفا و می تواند نقشههای حریف را ویران کند؛ زیرا این مهره از فضای گستردهای برای حرکت کردن برخوردار است و همین ویژگی باعث میشود بتواند نقش مهمی در بازی ایفا کند؛ همان کاری که فابیو گروسو در لحظات پایانی دو دیدار سرنوشتساز ایتالیا در برابر آلمان و استرالیا به بهترین نحو انجام داد.
البته مارچلو لیپی در دیدار فینال برابر فرانسه تصمیم گرفت رویکرد محتاطتری درباره دو مدافع کناری خود یعنی فابیو گروسو و جانلوکا زامبروتا داشته باشد و آنها در جریان بازی به عقب رانده شده و بیشتر در امور دفاعی برای ایتالیا نقشآفرینی میکردند. اما در نهایت دیدار حساس دو تیم به ضربات پنالتی کشیده شد که آندرهآ پیرلو موفق شد اولین پنالتی آتزوری را تبدیل به گل کند، فابیو گروسو نیز با نواختن آخرین ضربه پنالتی و گل کردن آن، چهارمین قهرمانی تاریخ ایتالیا در جام جهانی را رقم زد.
اینکه فابیو گروسو موفق شد لحظه سرنوشتساز فینال شطرنج گونه بین ایتالیا و فرانسه را رقم زده و با تبدیل به گل کردن پنالتی پنجم، قهرمانی ایتالیا را قطعی کند، اتفاقی جالب و معنادار بود. کدام بازیکن بهتر از مدافع چپ سیسیلی پالرمو برای نهایی کردن قهرمانی آتزوری در جام جهانی؟