چگونه می‌توان ستاره‌های نوجوان را در تورنمنت‌های بزرگ مدیریت کرد

سن و سال فوتبالیست‌هایی مثل اندریک و یامال و اینکه زندگی آنها بیرون از زمین واقعا چه شکلی دارد، چیزی‌ است که می‌تواند به‌سادگی فراموش شود؛ با توجه به سبک بازی پخته‌ی آنها که بسیار فراتر از سن‌شان است

هفت‌یک- خبر خوب برای اندریک و یامال این است که بازی کردن در یک تورنمنت بزرگ بین‌المللی به‌عنوان یک نوجوان دیگر با تمیز کردن کفش‌ها و درست کردن چای همراه نیست. یامال که تنها شانزده سال دارد، کتاب‌های درسی‌اش را نیز با خود به آلمان برده و در مواقعی که در حال شکنجه کردن مدافعان کناری حریف نیست، در حال ورق زدن آنهاست: «من تکالیف مدرسه‌ی خودم را هم همراهم آوردم چونکه سال آخر دبیرستان هستم.» وینگر بارسلونا این را هفته‌ی پیش گفته بود؛ پیش از آنکه با بازی مقابل کرواسی تبدیل به جوان‌ترین بازیکن تاریخ مسابقات یورو شود.

نوجوان هفده ساله‌ی برزیلی یعنی اندریک نیز که اکنون برای حضور در رقابت‌های کوپا آمریکا در کشور آمریکا به‌سر می‌برد، اخیرا سری به دیزنی‌لند در ایالت فلوریدا زده است: «امیدوار بودم که اگر بتوانم یک روز مرخصی بگیرم، یک روز مفرح را در دیزنی سپری کنم و کلی حال کنم. من قبلا به شعبه‌ی دیزنی در پاریس رفته بودم و فوق‌العاده بود.» اندریک در سفر خود به پارک دیزنی فلوریدا رودریگو را نیز با خود همراه کرده بود.

بازیکنان کمی برای تفریح دیزلند را انتخاب می‌کنند اما برای نوجوانی در سن اندریک شاید رفتن به دیزنی‌لند چندان عجیب نباشد.

رونالدو– ورژن برزیلی- تجربه‌ای متفاوت را در برهه‌ای مشابه از کارنامه‌ی حرفه‌ای خود پشت سر گذاشته بود. او در گفتگو با پادکست برزیلی پادپا (Podpah) گفته بود:«جام جهانی 1994 آمریکا برای من یک دانشگاه بود. من از نزدیک می‌توانستم روماریو و به‌به‌تو را تماشا کنم. شگفت‌انگیز بود. به‌به‌تو همیشه بسیار مهربان بود؛ روماریو اما نه. او همیشه بدخلق بود و مرا مجبور می‌کرد کفش‌هایش را تمیز کنم و برایش قهوه آماده کنم. بازیکنان جوان در آن دوران در چنین وضعیتی قرار داشتند.»

به گفته‌ی رونالدو، روماریو یک منبع الهام حقیقی برای او بود و مردی که چیزی جز عشق نمی‌توان نثارش کرد، اما در عین حال یک “حرامزاده‌ی واقعی” نیز بود:«من یک پسر جوان بودم و در آن زمان تا دلتان بخواهد رفتارهای قلدرمآبانه در فوتبال وجود داشت. من اغلب متحمل چنین رفتارهایی از جانب روماریو می‌شدم.»

جامعه نسبت به سال 1994 تغییر فراوانی کرده و فوتبال نیز به‌همراه آن دستخوش تحولات اساسی شده است. البته این به این معنی نیست که بازیکنان جوان دیگر مجبور نیستند احترام بازیکنان بزرگ‌تر را نسبت به خود جلب کنند. اما آن‌شکل از رفتارهایی که رونالدو توصیف می‌کند، دیگر به‌چشم نمی‌خورند.

رونالدو در زمان حضور در جام جهانی 1994 مجبور بود با قلدری‌های روماریو کنار بیاید.

وقتی اندریک در ماه نوامبر سال گذشته برای اولین بار به تیم ملی برزیل دعوت شد، سایر بازیکنان تمام تلاش خود را کردند تا او احساس راحتی کامل کند. هافبک نیوکاسل یعنی برونو گیمارش در این خصوص گفته بود:«او عده‌ی کمی از ما را می‌شناسد اما ما همگی سعی می‌کنیم با او صمیمی شویم و به حرفش بیاوریم. او به‌زودی خود را در خانه‌اش احساس خواهد کرد. همه‌ی ما با آغوش باز پذیرای او هستیم.»

در خصوص یامال و تیم ملی اسپانیا نیز وضعیت مشابهی وجود داشت. هم‌تیمی او در بارسلونا یعنی گاوی 19 ساله مسئولیت معرفی و خوشامد گویی به او در رختکن تیم را به‌عهده گرفت. یامال با 16 سال و 57 روز سن، رکورد جوان‌ترین بازیکن تاریخ تیم ملی اسپانیا را از آن خود کرد. رکوردی که پیش از او در اختیار گاوی بود.

این لحظه‌ای برجسته برای فوتبال اسپانیا بود و صدالبته در ادامه‌ی همان رویکردی بود که اسپانیایی‌ها از سال 2018 به این‌سو در حال دنبال کردن آن هستند. لوئیز انریکه که در همان سال به‌عنوان سرمربی تیم ملی برگزیده شده بود، گفته بود:«من به سن بازیکنان اهمیتی نمی‌دهم. مهم نیست که یک‌نفر 18 ساله است یا 35 ساله. من فقط به عملکرد آنها اهمیت می‌دهم.»

این رویکرد زمینه‌ساز شروع عصری جدید برای فوتبال اسپانیا بود. فدراسیون فوتبال در بیانیه‌ی خود پس از جدایی انریکه به یک بازسازی عمیق و تغییر نسل اشاره کرده بود و گفته بود که این رویکرد تحت هدایت لوئیز دلا فوئنته نیز ادامه خواهد یافت.

خوسلو که حدودا دو برابر یامال سن دارد، سال گذشته در مورد او گفته بود:«ما باید شدیدا مراقب یامال باشیم. او برای کشور ما یک جواهر است.» وینگر 21 ساله‌ی اتلتیک بیلبائو یعنی نیکو ویلیامز نیز گفته بود:«من تلاش می‌کنم بهترین توصیه‌ها را به او کنم. ما دوستی خوبی با هم داریم و تلاش من این است که او را آرام و متمرکز بر فوتبال نگه دارم. فراموش نکنیم که او فقط شانزده سال سن دارد.»

حضور بازیکنان بارسا در تیم ملی اسپانیا به یامال کمک کرد تا راحت‌تر در تیم جا بیفتد.

سن و سال فوتبالیست‌هایی مثل اندریک و یامال و اینکه زندگی آنها بیرون از زمین واقعا چه شکلی دارد، چیزی‌ است که می‌تواند به‌سادگی فراموش شود؛ با توجه به سبک بازی پخته‌ی آنها که بسیار فراتر از سن‌شان است. سید لو در ماه مارس در مطلبی در نشریه‌ی گاردین نوشته بود:«بگذارید دوباره بگوییم، یامال شانزده سال بیشتر ندارد. او اجازه ندارد نوشیدنی الکلی مصرف کند، اجازه ندارد رانندگی کند، اجازه ندارد سیگار بکشد و حتی حق رأی هم ندارد. اما می‌تواند توپ را در گوشه‌ی دروازه جای دهد.»

در مورد مهاجم شانزده ساله‌ی تیم ملی بولیوی یعنی مویزس پانیاگوئا این را نیز باید اضافه کرد: او حتی اجازه ندارد برای شرکت در کوپا آمه‌ریکا درخواست ویزا دهد. پانیاگوئا که در اوایل سال جاری میلادی بدل به دومین گلزن جوان در تاریخ رقابت‌های کوپا لیبرتادورس شده بود، هفته‌ی گذشته به‌دلیل عدم اخذ مجوزهای لازم برای سفر به کشور آمریکا از لیست تیم ملی کنار گذاشته شد. ماجرا از این قرار بود که پدر پانیاگوئا (که امضایش برای کسب ویزا لازم بود) در آن زمان در مسافرت بود و به همین دلیل پسر شانزده ساله از حضور در کوپا آمریکا باز ماند.

مورد پانیاگوئا به یادمان می‌آورد که در حال صحبت کردن درباره‌ی بچه‌ها هستیم؛ بچه‌هایی که آنقدر شایسته هستند تا به بزرگسالان امضا دهند اما آنقدر بزرگسال نیستند که پای برگه‌ی ویزای خود را امضا کنند. شاید اینها باید باعث شوند تا ما مجددا به بعضی مسائل فکر کنیم. سال گذشته اندریک پس از تعویض شدن در یکی از بازی‌های پالمیراس به‌شدت اشک ریخت. این واکنش شاید از نظر همه افراطی و نامعقول به‌نظر برسد، اما نباید فراموش کرد که او پسربچه‌ای بیش نیست. آبل فریرا، مربی پالمیراس پس از بازی گفته بود: «بله، او صورتش را با دستانش پوشاند چرا که به‌شدت در حال اشک ریختن بود. من پدرش نیستم، اما باید بغلش می‌کردم و دلداری‌اش می‌دادم.»

***

اخیرا جنجال زیادی بر سر حضور بازیکن شانزده ساله‌ی چلسی یعنی کندری پائز در یک باشگاه شبانه به‌راه افتاده بود. پائز که در اردوی تیم ملی اکوادور در کشور آمریکا به‌سر می‌برد، در فاصله دیدارهای دوستانه مقابل گواتمالا و ایتالیا، در روزی که به آنها استراحت داده شده بود، به‌همراه چند تن از هم‌تیمی‌هایش از جمله مویزس کایسدو به یک استریپ کلاب رفته بود و تصاویری نیز از او در این باشگاه در رسانه‌ها به انتشار رسید. از نظر قانونی، افراد زیر 21 سال اجازه‌ی ورود به چنین کلاب‌هایی را ندارند. اما مساله در خصوص پائز این بود که او یک نوجوان معمولی نیست. او یک فوتبالیست مشهور است که مردم اکوادور می‌گویند قرار است به بزرگترین فوتبالیست تاریخ این کشور تبدیل شود. چنین نوجوانی به محض اینکه پایش را کج می‌گذارد در کانون توجهات قرار می‌گیرد.

کندری پائز ستاره جدید فوتبال اکوادور است که انتظار می‌رود به ستاره‌ای بزرگ در فوتبال دنیا تبدیل شود.

آندرس گاشمر، وزیر ورزش اکوادور در خصوص او گفته بود:«من شدیدا از این بابت متاسفم. او از نظر عاطفی بسیار شکننده و تاثیرپذیر است. من به او -نه به‌عنوان وزیر بلکه به‌عنوان کسی که او را می‌شناسد و برایش اهمیت قائل است- گفتم که تو از اشتباهاتت درس خواهی گرفت. و اینکه حالا باید وجهه‌ی حرفه‌ای خودت را بازسازی کنی. به او گفتم که نمی‌تواند دوباره مرتکب چنین اشتباهاتی شود چرا که برایش بسیار گران تمام خواهد شد. او فقط شانزده سال سن دارد و با بزرگسالان بازی می‌کند. این باعث می‌شود که خودش را بزرگسال تصور کند و کارهایی را انجام دهد که مخصوص بزرگسالان است. اما حقیقت این است که او یک نوجوان شانزده ساله است.»

بیانیه‌ای که توسط فدراسیون فوتبال اکوادور به انتشار رسید این ماجرا را به‌عنوان چیزی متضاد و مخالف با ارزش‌ها و اصولی که آنها مدافع و مبلغش هستند، توصیف کرده بود. اما این مساله از بسیاری جهات خلاصه‌ای از وضعیت پیچیده‌ی یک نوجوان به‌عنوان بازیکن تیم ملی بزرگسالان بود. صرف اینکه یک کودک می‌تواند کنار افراد بالغ فوتبال بازی کند، به این معنی نیست که او آماده‌ی معاشرت اجتماعی با آنهاست. بنابراین چه برای این نوجوانان رخ خواهد داد هنگامی که درون زمین نیستند؟

یامال یک همراه قانونی دارد و این شخص (که توسط والدینش مورد تایید نیز واقع شده) همواره در وقت گذراندنی‌های تفریحی او را همراهی می‌کند. بنابراین اگر یک روز تعطیل در تقویم تیم ملی اسپانیا وجود داشته باشد و یامال بخواهد که از کمپ تمرینی خارج شود آن شخص نیز کنارش خواهد بود. اما حتی با وجود چنین اقداماتی نیز تضمینی وجود ندارد که مشکلی ایجاد نشود. هنگامی که از فدراسیون فوتبال اکوادور پرسیده شد که چرا یک نوجوان شانزده ساله که در اردوی تیم ملی به‌سر می‌برد، باید سر از یک باشگاه شبانه دربیاورد آنها پاسخ دادند که او اجازه‌ی خروج از کمپ تمرینی را دریافت کرده بود چرا که آن روز را قرار بود در کنار خانواده‌اش سپری کند.

پائز به تازگی به چلسی پیوست و در این تیم در کنار هموطنش، مویزس کایسدو، بازی خواهد کرد.

پائز (که به‌علت شباهت با فوتبالیست آرژانتینی به دی‌ماریا ملقب شده است) به هیچ وجه یک فرشته نیست. او علاوه بر استعداد فوتبالی شخصیت فردی خود را نیز دارد. و صدالبته آسیب‌پذیری خود را نیز. مدیربرنامه او یعنی مانوئل سیرا در ماه ژانویه در گفتگو با روزنامه‌ی اسپانیایی AS گفته بود:«شانزده سالگی سن مخاطره‌آمیزی است. تصور کنید که در این سن تمام آن چیزها به سراغتان می‌آید؛ همه‌ی وسوسه‌ها و تمناها.»

شاید باید بپذیریم که وقتی از بازیکنان می‌خواهیم که در درون زمین سریع‌تر از حد نرمال رشد کنند، در بیرون از آن دچار قضاوت‌های خطا شوند، خصوصا وقتی که سبک زندگی‌شان از روتین زندگی معمول یک نوجوان فاصله می‌گیرد.

فیل فودن وقتی بیست ساله بود و برای اولین بار به تیم ملی دعوت شده بود، توسط ساوتگیت از اردوی تیم اخراج شد که دلیلش تخطی غیرقابل قبول از پروتکل‌هایی کرونایی عنوان شد. یامال در اوایل سال گذشته از اردوی تیم ملی زیر هفده سال اسپانیا اخراج شده بود که دلیلش بی‌انظباطی به‌همراه دو هم‌تیمی دیگر عنوان شد. روماریو در سال 1985 و هنگام حضور در جام جهانی جوانان از ارودی تیم ملی برزیل اخراج شد و دلیلش ادرار کردن در بالکن اتاق هتل بود!

لیست قانون‌شکنی‌های بازیکنان مستعد جوان بسیار بلندبالاست. در نهایت باید گفت که نقش افرادی که در اطراف این بازیکنان هستند، ارائه‌ی بهترین مشورت‌ها و راهنمایی‌ها به آنهاست تا امکان بروز چنین مشکلاتی را به حداقل برسانند. آنها در عین حال باید بتوانند از پس مدیریت اوضاع در هنگام بروز این مشکلات نیز به‌خوبی بربیایند. مارتین آنسلمی، مربی باشگاه ایندیپندنته دل واله (که نخستین مربی کندری پائز در سطح بزرگسالان نیز بود) در گفتگو با اتلتیک گفته بود:«خیلی چیزها در فاصله‌ی یک سال رخ داده که زندگی کندری را دگرگون کرده. او تبدیل به کسی شده که بار صعود اکوادور به جام جهانی بر روی دوشش است. کج رفتن‌های او چیزی است که برای همه‌ی نوجوانان در این سن رخ می‌دهد. اما او در مجموع به‌خوبی از پس خودش برآمده. بله، اندکی سرگیجه و کمی لغزش نیز در مسیرش بوده، مانند آن حادثه‌ای که رخ داد. اما فکر می‌کنم که این چیزها برای سن او نرمال باشد.»

تئو والکات، وینگر سابق آرسنال در سن هفده سالگی برای شرکت در جام جهانی 2006 به تیم ملی انگلیس فراخوانده شد. او تا آن زمان هنوز حتی در لیگ برتر نیز بازی نکرده بود. والکات به‌تازگی از ساوتهمپتون به آرسنال رفته بود و منتظر انجام اولین بازی خود برای توپچی‌ها بود. مهم‌تر از همه، اسون گوران اریکسون (مربی وقت انگلیس) هرگز حتی یک بازی رسمی را نیز از او ندیده بود.

والکات در زمان حضور در جام جهانی 2006، حتی تجربه بازی در لیگ برتر انگلیس را هم نداشت.

جیمی کرگر در این خصوص می‌گوید:«این اتفاق نباید برای تئو می‌افتاد. اینطور به‌نظر می‌رسید که او هواداری است که به‌همراه تیم سفر کرده. البته که خودش تقصیری نداشت. این تصمیم اریکسون دیوانه‌کننده بود. تئو نه‌فقط از حیث فوتبالی بلکه از حیث پختگی شخصیتی نیز هنوز آماده‌ی این اتفاق نبود. من هم در موقعیت او دقیقا همان وضعیت را می‌داشتم. احتمالا با خود فکر می‌کرد:”من اینجا چه‌کار می‌کنم؟ من متعلق به اینجا نیستم.” یادم هست که همیشه با دوربین فیلمبرداری‌اش اینور و آنور می‌رفت. اینطور به‌نظر می‌رسید که باورش نمی‌شود که آنجاست.»

این یک تصمیم عجیب از جانب اریکسن بود و خود والکات نیز به‌اندازه‌ی دیگران از این اتفاق شوکه شده بود. سه سال بعد از آن در مصاحبه‌ای گفته بود:«آن دعوت یک شوک واقعی به من بود. ولی خب هرگز فرصت بازی به من داده نشد. مثل این بود که انگار به مسافرت تفریحی رفته‌ام.»

برای سایرین نیز اینطور به‌نظر می‌رسید وقتی او را با دوربین فیلمبرداری‌اش در اینجا و آنجا می‌دیدند. اما در حقیقت او همان چیزی بود که در آن زمان بود: یک نوجوان که تا پیش از آن هرگز تجربه‌ی چنین چیزی را نداشت.

این تجربه صدالبته برای او آموزنده بود اما قسمت‌های ناخوشایندی نیز داشت. در کتاب زندگی‌نامه‌اش از احساس بدی نوشته است که در چند روز ابتدایی اردوی تیم ملی داشت. دو هم‌تیمی‌اش در آرسنال یعنی سول کمپبل و اشلی کول هنوز برای بازی فینال چمپیونزلیگ در باشگاه مانده بودند و والکات خود را در اردوی تیم ملی تنها یافته بود؛ سرگردان همچون چیزی اضافی. در کتابش نوشته:«به‌طرز قابل فهمی، اکثر آنها حتی نمی‌دانستند که من کی هستم.»

از این منظر، والکات در وضعیتی متفاوت با شرایط وین رونی در یورو 2004، یا شرایط فعلی اندریک، یامال و پائز قرار داشت:«من حتی در لیگ برتر نیز بازی نکرده بودم و حالا در کنار استیون جرارد و فرانک لمپارد بودم. احتمالا بعضی‌ها پشت سرم می‌گفتند که نباید آنجا باشم. بله، من یقینا نباید آنجا می‌بودم. ترسناک بود. صادقانه بخواهم بگویم، برایم ترسناک بود.»

کرگر، که برای تیم ملی انگلیس در جام جهانی 2006 بازی کرد، می‌گوید:«به‌نظرم اگر شرایطتان درون زمین خوب باشد، وضعیت بیرون از زمین‌تان نیز خوب خواهد بود. چرا که سایر بازیکنان به شما احترام خواهند گذاشت و خودتان نیز حس می‌کنید که شایسته‌ی بودن در این جایگاه هستید. اما به‌محض اینکه شرایط فوتبالی خوب پیش نرود و آدم‌ها نسبت به شایستگی‌تان تردید داشته باشند، شرایط بیرون از زمین نیز به مشکل برخواهد خورد.»

دست‌کم والکات به سرنوشت رونالدو در جام جهانی 1994 دچار نشد. اسطوره برزیلی می‌گوید:«پیش از اعزام به جام جهانی تمام تست‌های فیزیکی در یک پایگاه نظامی در ریو دو ژانیرو انجام شد. ما باید شب را در آنجا می‌گذراندیم. یک نفر به کارلوس موزر (یکی از اعضای تیم) گفت که یک پسربچه در گروه هست که شب‌ها خروپف می‌کند. موزر با همه در این خصوص شوخی کرد و خندید، اما ناگهان به‌یکباره جدی شد. او در حضور همه با انگشت به من اشاره کرد و گفت:”به من گفتن خروپف میکنی. اگه شب خروپف کنی و من بیدار بشم، میزنم لهت می‌کنم.” من هفده سالم بود و آن شب چشم روی چشم نگذاشتم. روز بعد از خستگی نمی‌توانستم روی پایم بایستم. موزر بعدها به من گفت که فقط داشته شوخی می‌کرد.»

 

 

عنوان اصلی مقاله: Endrick, Yamal and Paez: How do you manage children at major international tournament نویسنده: Stuart James ،Jack Lang و Pol Ballús - مترجم: مصطفی کردلو نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: 18 ژوئن 2024
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 دیدگاه ارسال شده است