یورو 2024: آلمانی‌ها را هیچ‌وقت دست کم نگیرید

احساس کلی در آلمان نسبت به این یورو هنوز فاصله زیادی با خوش‌بینی دارد اما شرایط برای آنها از زمان حضور ناگلزمان به شکل قابل توجهی بهتر شده است.

هفت‌یک- «هنوز می‌توانم فریادهای مارکو بوده بر سرم که توپ را به او پاس بدهم بشنود، کاملا واضح در حالی که نامم را فریاد می‌زند. اما من ایده دیگری داشتم. توپ را به کنار بردم، چرخیدم و به آن ضربه زدم.» اینجا جایی از داستان است که اولیور بیرهوف همیشه لبخند می‌زند. «توپ وارد دروازه شد. اتفاق بعدی که رخ داد این بود که هم‌تیمی‌هایم روی سرم می‌پریدند. ما قهرمان اروپا شده بودیم.»

گل پیروزی‌بخش بیرهوف در وقت تلف شده در ورزشگاه ومبلی مقابل تیم ملی جمهوری چک در فینال یورو ۱۹۹۶ اولین گل طلایی در سطح بزرگسالان فوتبال ملی بود. او روی بالکن در حالی که به زمین ورزشگاه المپیااشتادیون برلین که فینال جام ملت‌های اروپا در این تابستان قرار است در آن برگزار شود، نگاه می‌کند به فورفورتو می‌گوید:« شاید آنها باید این قانون را به نام من می‌کردند! ما بر بام دنیا ایستاده بودیم.»

خیلی هم اغراق نمی‌کند. یورو ۱۹۹۶ نهمین باری بود که آلمان‌ها توانسته بودند به فینال یک تورنمنت مهم از ۱۳ تلاش‌شان از سال ۱۹۷۲ برسند. سلطه به معنای اجرای عدالت نبود. شاید برزیل همیشه مدعی اصلی به حساب می‌آمد اما آلمان (غربی) به تیمی تبدیل شده بود که همه از آن هراس داشتند. بنابراین، غافلگیری بزرگی بود که شرایط رو به زوال رفت.

بیرهوف گل قهرمانی آلمان در یورو 1996 را به ثمر رساند.

شکست ۰-۳ آلمان برابر تیم ملی کرواسی در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه با حذفی تحقیرآمیز در مرحله گروهی یورو ۲۰۰۰ همراه شد. در حالی که شاکله اصلی بازیکنانی که موفقیت دهه ۱۹۹۰ میلادی را برای این کشور دوباره متحد شده به دست آورده بودند وارد سن بازنشستگی می‌شدند، کمبود بازیکنان جوان با استعداد برای جانشینی آنها مشهود بود.

بیرهوف که در سال ۲۰۰۲ از تیم ملی خداحافظی کرد، توضیح می‌دهد:« بعضی از بازیکنان کلیدی پس از جام جهانی فرانسه از فوتبال خداحافظی کردند. آندریاس کوپکه، یورگن کولر، یورگن کلینزمن، بازیکنانی که پیش از این تضمینی برای موفقیت ما بودند. تعداد محدودی بازیکن با استعداد برای انتخاب جانشین از بین‌شان برای آلمان باقی ماند. بوندسلیگا در آن زمان سهمیه بیشتر از ۶۰ درصدی برای بازیکنان خارجی داشت. تیم ملی در حال کسب عناوین قهرمانی در تورنمنت‌ها بود، بنابراین ما واقعا به این موضوع توجه نکردیم که در پرورش نسل بعدی کوتاهی شده است.»

این که ماتئوس ۳۹ ساله در هر سه بازی رقابت‌های فاجعه‌بار یورو ۲۰۰۰ به جز ۱۲ دقیقه بازی کرد، نگرانی بزرگی برای فدراسیون فوتبال آلمان بود. اریش ریبک، سرمربی‌ای که روی دعوت از ماتئوس پا به سن گذشته با وجود تمام شواهد علیه‌اش اصرار داشت، فورا اخراج شد- با بدترین درصد پیروزی در بین تمام سرمربیان این تیم- و رودی فولر جای او را گرفت. آلمان چند روز بعد میزبانی جام جهانی ۲۰۰۶ را به دست آورد و فدراسیون فوتبال این کشور تغییرات گسترده‌ای را شروع کرد.

بیرهوف ادامه می‌دهد:«آلمان پس از سال ۲۰۰۰ شروع به سرمایه‌گذاری بیشتر روی آکادمی‌ها و مراکز تمرین کرد. ما به دنبال این بودیم که بازیکنان جوان‌مان را با توانایی تکنیکی مجهز کنیم تا در دیدارهای فوتبال به پیروزی برسیم، به جای این که صرفا روی توانایی فیزیکی و روانی کار کنیم. این تصمیم یک دهه بعد با ظهور نسل فوق العاده بعدی جواب داد.»

شرایط پیش از آن که رو به بهبود برود، بدتر شد. شکست ترسناک ۱-۵ در مسابقات انتخابی جام جهانی برابر تیم ملی انگلیس در خاک آلمان این سقوط را ثابت کرد. رسانه‌های آلمانی از این شکست با لقب “Das Debakel von Munchen” یاد کردند و ورزشگاه المپیااشتادیون را «صحنه جرم» توصیف کردند.

با وجود این که آلمان در نهایت در صدر این گروه قرار گرفت تا نه تنها به جام جهانی صعود کند، بلکه حتی به بازی فینال هم برسد، بسیاری این اتفاق را به خاطر رویارویی آنها با عربستان، جمهوری ایرلند، کامرون، پاراگوئه، آمریکا و کره جنوبی از روی خوش شانسی می‌دانند. وقتی آنها در دیدار فینال بالاخره برابر تیمی قدرتمند به میدان رفتند، این برزیل بود که به راحتی در یوکوهاما برنده این بازی شد. بیرهوف می‌گوید:«این تیم آلمانی قدیمی نبود. سبک بازی ضعیف بود و ما شانس آوردیم.»

نتایج ضعیف آلمان در یورو 2000 نشان داد که فوتبال این کشور نیاز به یک انقلاب اساسی دارد.

با آغاز یورو ۲۰۰۴، تماشاگران دیدارهای تیم ملی آلمان کاهش پیدا کردند. لوکاس پودولسکی به فورفورتو می‌گوید:«من اولین بازی ملی را برابر مجارستان درست پیش از این رقابت‌ها انجام دادم و به حدی به خاطر انتخابم هیجان داشتم که متوجه نشدم ورزشگاه چقدر پر است. فقط از این که آنجا بودم خوشحال بودم. اما رابطه بین هواداران و این تیم مطمئنا قطع شده بود.»

در کنار باستین شواین‌اشتایگر نوجوان و فیلیپ لام ۲۰ ساله، پودولسکی جانی تازه به فهرست آلمان در آن تابستان دمید اما این بازیکنان تازه‌کار نتوانستند مانع از حذف دیگری در مرحله گروهی در پرتغال شوند. فولر که تنها دو سال قبل آلمان را به فینال جام جهانی رسانده بود، از هدایت این تیم کنار رفت.

ناکامی در یورو ۲۰۰۴ اختلاف‌نظرهای فاحش در درون فدراسیون فوتبال آلمان را آشکار کرد که می‌توانست تهدیدی جدی برای جام جهانی ۲۰۰۶ در خاک این کشور باشد. شورش برای برکناری رییس این فدراسیون به نام گرهارد مایر- با توصیف «ریشه شیطان» از سوی انگلبرت نله که قائم مقام و سردسته شورشیان بود- به بهانه سبک رهبری مستبدانه و خودداری از اجرای تغییرات لازم برای توسعه فوتبال جوانان در آغاز هزاره جدید بود.

این روند حتی با واکنش شدیدی از سوی سپ بلاتر، رییس وقت فیفا، همراه شد.

این مرد سوییسی پیش از آن که ادای همیشگی را دربیاورد، گفت:« اگر من به جام جهانی پیش رو در آلمان فکر می‌کردم، به این نتیجه می‌رسیدم که الان زمان زیر سوال بردن تمام ساختار فوتبال این کشور نیست. اگر این اتفاق رخ دهد، فیفا بسیار بسیار عصبانی خواهد شد.»

با متوقف شدن این شورش، تمرکز خیلی زود به این معطوف شد که چه کسی باید جانشین فولر شود. محدودیت آلمان در داشتن استعداد درخشان تنها مربوط به بازیکن نبود. اوتمار هیتسفیلد و اوتو ری‌هاگل، مربی قهرمان یورو ۲۰۰۴ با یونان، از قبول این مسئولیت سر باز زدند تا ماتئوس، سرمربی مجارستان، تنها کسی باشد داوطلبانه مشتاق قبول این سمت باشد.

اما فدراسیون فوتبال آلمان در عوض تصمیم گرفت که کلینزمن، دشمن دیرینه ماتئوس، را انتخاب کند، یک مربی ۳۹ ساله بدون تجربه مربیگری که قصد داشت به زندگی در آمریکا ادامه دهد. این مهاجم افسانه‌ای سابق تغییراتی را در کادر تیم ملی ایجاد کرد و بیرهوف را به عنوان مدیر ورزشی انتخاب و برنامه‌ای ۱۰ ساله برای مدرنیزه کردن فوتبال آلمان ارائه کرد. نمی‌توان گفت که این بی‌اعتنایی تا چه حد قلب ماتئوس را شکست.

او در ستون هفتگی‌اش برای روزنامه بیلد نوشت:« کلینزمن از همین حالا به دنبال توجیه و بهانه است. اگر درباره برنامه ۱۰ ساله صحبت کنید و عملکرد فاجعه‌باری در جام جهانی ۲۰۰۶ داشته باشید می‌توانید بگویید به شما گفته بودم که قرار نیست این قدر سریع جواب بگیریم. من همچنین شنیدم که او هر آخر هفته در آلمان نخواهد بود و فکر می‌کنم این مشکل‌ساز است.» کلینزمن که برای بازگرداندن جو مثبت به تیم در آستانه جام جهانی ۲۰۰۶ به آب و آتش می‌زد دسترسی نشریه بیلد به این تیم را محدود کرد. جهنم رحم ندارد…

بازیکنان حداقل راضی بودند. پودولسکی فاش کرد:« یورگن آمد و فورا ذهنیت تیم را عوض کرد. او به ما گفت که می‌خواهد فشار را از روی ما بردارد، فوتبال هیجان‌انگیزی بازی کند، لذت ببرد و بار دیگر از حضور در تیم ملی آلمان خوشحال باشد.»

اولین آزمون مهم کلینزمن در جام کنفدراسیون‌های ۲۰۰۵ بود. رقابتی با حضور هشت تیم که در بسیاری از ورزشگاه‌های تازه ساز آلمان برگزار شد.

پودولسکی به خاطر می‌آورد:« این واقعیت که ما در آستانه میزبانی از جام جهانی بودیم در آن تابستان خیلی جدی شد. ورزشگاه‌های جدید باورنکردنی بودند اما فکر می‌کنم هواداران هنوز نیاز داشتند متقاعد شوند.»

آلمان سوم شد و عملکرد منسجم آنها به واسطه تصمیم کلینزمن برای استفاده چرخشی از دروازه‌بانان باتجربه شامل اولیور کان و ینس لمان دست‌کم گرفته شد. آلمان‌ها معمولا علاقه‌ای به نداشتن ثبات ندارند و در آغاز سال جدید اخباری منتشر شد که این دو دروازه‌بان حاضر به صحبت با یکدیگر نیستند. رسانه‌ها به بی‌تجربگی کلینزمن در مدیریت بازیکنان اشاره کردند و وقتی تیم جوان آلمان در مارس ۲۰۰۶ با نتیجه ۱-۴ در ایتالیا شکست خورد، خنجرها تیز شدند.

پودولسکی مدعی شد:«مردم می‌گفتند یورگن نمی‌داند چه کار می‌کند، این که ما خیلی بی‌تجربه هستیم و قرار است این کشور را سرافکنده کنیم. وقتی جام جهانی شروع شد، جوی منفی وجود داشت. ما برای بازی افتتاحیه مضطرب و عصبی بودیم.»

بیرهوف که عضوی از کادر تیم بود، با او موافق است. او تایید می‌کند:«مطمئنا تنش وجود داشت. ما ورزشگاه‎‌هایی زیبا و امنیت کامل داشتیم و حتی هوا عالی بود. اما این احساس وجود داشت که رابطه آلمان با تیم ملی‌اش به نوعی قطع شده است.»

اما مشخص شد که هیچ چیز مانند میزبانی از یک مهمانی نمی‌تواند مردم را در کنار هم جمع کند.

پودولسکی می‌گوید:«چیزی که بیشتر از همه به خاطر دارم پرچم‌ها هستند. ما انتظارش را نداشتیم. هزاران نفر با پرچم و صورت رنگ شده در خیابان‌ها صف کشیدند و در مسیر ما تا ورزشگاه فریاد می‌زدند. ما در درون اتوبوس شوکه به هم نگاه می‌کردیم.»

آلمان و پرچم‌هایش از مدت‌ها قبل رابطه عجیبی با هم داشته‌اند. نازی‌ها و جانشینان مدرن راست افراطی‌شان غرور و نماد ملی را به چیزی تبدیل کردند که بسیاری از آنها شرمنده هستند. اما در درون ورزشگاه پر از تماشاگر آلیانز آرنا پیش از بازی افتتاحیه برابر کاستاریکا، پرچم‌ها به اهتزار درآمدند. هزاران پرچم آلمان در آفتاب ماه ژوئن تکان می‌خورد.

بیرهوف به خاطر می‌آورد:«تمام ورزشگاه سرود ملی را خواند. این اتفاق واقعا قبلا رخ نداده بود. خواندن سرود برای آلمانی‌ها دشوار است اما ما آن روز افتتاحش کردیم. این کار کمک کرد تا بگویم بار دیگر به این ملت افتخار می‌کنیم.»

هر نگرانی‌ای درباره توانایی آلمانی برای رقابت در زمان در فاصله شش دقیقه پس از سوت شروع بازی از بین رفت، زمانی که لام از یار مقابلش عبور کرد و به سمت میانه زمین آمد و توپ را مانند خمپاره‌ای زوزه‌کشان به گوشه بالای تور دروازه دوخت. مثل اولین آهنگ مناسب پخش شده در عروسی، این لحظه شروع واقعی مهمانی بود. پودولسکی احساساتی ۱۸ سال بعد می‌گوید:« این گل واقعا خاص بود. همه فشارها در آن لحظه از بین رفت. کمک کرد پیوندی بین هواداران و بازیکنان شکل بگیرد که در تمام طول تورنمنت باقی ماند.»

کلینزمن سرمربی تیمی بود که تابستان رویایی 2006 را برای ژرمن‌ها رقم زد.

آلمان در یک بازی پر تنش و درخشان با نتیجه ۲-۴ پیروز شود و پس از آن برای بازی دوم مرحله گروهی برابر لهستان همسایه به دورتموند سفر کرد. پیروزی دیرهنگام ۰-۱ برابر جمعیت پر شور با برد ۰-۳ مقابل اکوادور در پایتخت همراه شد تا آلمان به عنوان صدرنشین و با سه پیروزی از سه دیدار راهی مرحله بعدی شود. در آن زمان، منطقه «بیرمیل» در شهر برلین- فضای هواداری ۱۰۰ هزار نفره در دروازه براندنبورگ با چادرهای بزرگتر و نمایشگرهای غول پیکر-  به مرکز دنیا تبدیل شده بود.

پودولسکی که اولین گلش در جام جهانی را برابر اکوادور به ثمر رساند می‌گوید:«ویدیوهای بسیاری از خوشحالی‌ها به ما نشان داده شد. واقعا دیوانه‌وار بود. از سطح حمایتی که پشت‌مان بود، موهای تن‌مان سیخ شد.»

با عبور آلمان از سد سوئد در مرحله یک هشتم به لطف دو گل از مهاجم تازه شکوفا شده کلن باورها بیشتر شد. پودولسکی با لبخند می‌گوید:«زدن آن دو گل برابر جمعیت تقریبا ۷۰ هزار نفره در ورزشگاه جدید در مونیخ و دیدن خوشحالی مردم در سراسر کشور پس از آن، چیزی بود که هرگز فراموش نخواهم کرد. این رویایی است که در کودکی دارید.»

با وجود این که دیدار مرحله یک چهارم نهایی برابر آرژانتین سخت‌ترین آزمون تا این جای کار بود اما در عین حال اتحاد تازه به وجود آمده در این تیم را هم به نمایش گذاشت. آنها با یک گل عقب بودند که ضربه سر دیرهنگام میرسلاو کلوزه باعث شد کار به وقت اضافه و در نهایت ضربات پنالتی در ورزشگاه المپیااشتادیون برلین بکشد. زمان کنار هم بودن رسیده بود.

لمان که در شب آغاز این مسابقات به عنوان دروازه‌بان شماره یک آلمان انتخاب شده بود، برگه‌ تقلبی را از سوی کوپکه، مربی دروازه‌بان‌ها، دریافت کرد که به او نشان می‌داد هر یک از بازیکنان آرژانتین احتمالا به کدام سمت ضربه خواهند زد. پیش از این که این بازیکن فرصتی برای استفاده از آن را داشته باشد، کان او را در آغوش کشید. کنار گذاشتن اختلافات این دو بازیکن در زمین یکی از تصاویر نمادین آن تابستان برای آلمانی‌ها است.

پودولسکی که یکی از ضربات پنالتی را در جریان پیروزی ۲-۴ آلمان به ثمر رساند می‌گوید:«این لحظه بزرگی بین دو دروازه‌بان عالی بود که برای این پیراهن جنگیده بودند. این اتفاق همراهی و رفاقتی که در طول این رقابت داشتیم را نشان داد.»

ایتالیا در مرحله نیمه نهایی در دورتموند منتظر بود- دو کشور بزرگ فوتبال اروپا برای صعود به فینال به مصاف یکدیگر رفتند. این یکی از بهترین مسابقات این تورنمنت بود- رویارویی نفس‌گیر و شانه به شانه که تا دقیقه ۱۱۹ با تساوی بدون گل ادامه داشت. در حالی که همه منتظر ضربات پنالتی بودند، هنرنمایی آه‌ندرآ پیرلو در محوطه جریمه آلمان به فابیو گروسو رسید، این مدافع شوتی را به سمت تیرک دورتر لمان شلیک کرد. تقریبا بلافاصله پس از این گل بود که الساندرو دل‌پیرو حساب کار را ۰-۲ کرد تا به امیدهای میزبان برای بازگشت خاتمه دهد. وقتی سوت پایان به صدا درآمد، شاگردان کلینزمن درهم شکست و خسته روی چمن دراز کشیدند.

حذف از مرحله نیمه نهایی جام جهانی در ورزشگاه وستفالن که لقب دوست داشتنی «اتاق نشیمن آلمان» را داشت احساس یأس و ناامیدی را بیشتر می‌کرد. اما وقتی بازیکنان آلمان به سختی از جا برخاستند تا دور افتخار بزنند، جمعیت حاضر در ورزشگاه سرود عاشقانه “تو هرگز تنها قدم نخواهی زد” را برای قهرمان‌هایشان سر دادند.

کلینزمن با چشمانی گریان درباره این سرود به خبرنگاران گفت:«چیزی که ما این ماه دیده‌ایم فوق‌العاده است. احساس بسیار خوبی است که فوتبال می‌تواند این احساسات را برانگیخته کند، مردم را در کنار هم قرار دهد و این شرایط را بسازد.» آلمان پس از پیروزی برابر پرتغال در جوی پر سر و صدا در بازی رده‌بندی در اشتوتگارت به جایگاه سوم رسید.

پودولسکی می‌گوید:« اگر به حرف‌هایی که مردم پس از یورو ۲۰۰۴ و ماه‌های پیش از جام جهانی ۲۰۰۶ نگاه کنید، دستاورد ما برای ارائه این عملکرد خیلی خوب را تحسین می‌کنید. این تابستانی جادویی بود و مهمانی در دروازه براندنبورگ یک هفته پس از پیروزی برابر پرتغال یکی از شادترین روزهایی است که به خاطر دارم.»

این رقابت‌ها با عبارت “Das Sommermarchen”یا «تابستان افسانه‌ای» شناخته می‌شود. این تورنمنت نه تنها رابطه عاشقانه کشور آلمان با تیم ملی‌اش را از نو ساخت، بلکه تصویر جهانی این کشور را بازسازی کرد. بیرهوف اظهار داشت:«این مسابقات ما را به عنوان کشوری خوش‌رو، دوستانه، جذاب و پر شور نشان داد. شعار مسابقات ما “زمانی برای دوست شدن” بود و واقعا احساس می‌کنیم که این کار را انجام دادیم.»

تا برگزاری جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی، نسل جدید با حضور بازیکنان با استعداد و تکنیکی شامل مانوئل نویر، تونی کروس، مسوت اوزیل و توماس مولر پا به عرصه جهانی گذاشته بودند که همه از تغییرات پس از تغییر هزاره در فدراسیون فوتبال آلمان سود برده بودند. آنها در کنار لام، شواین اشتایگر و پودولسکی قهرمانی جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل تحت هدایت یواخیم لوو، دستیار کلینزمن در سال ۲۰۰۶، را به دست آوردند.

پودولسکی معتقد است که این موفقیت‌ها بدون آن تابستان افسانه‌ای غیرممکن بود.

او می‌گوید:«همه چیز باید از جایی آغاز شود و مسیر ما برای تبدیل شدن به قهرمان جهان از همان تابستان شروع شد. آن زمان بود که آلمان با هوادارانش دوباره رابطه گرفت و مردم بار دیگر از تکان دادن این پرچم احساس غرور کردند. ما بدون آن ارتباط هیچ جامی به دست نمی‌آوردیم.»

‌آلمان حاضر است برای یک تابستان افسانه‌ای دیگر چه هزینه‌ای بدهد. مقایسه بین روزهای پیش از ۲۰۰۶ و ۲۰۲۴ تقریبا مرموز و عجیب است. دقیقا باز هم ۱۰ سال از آخرین قهرمانی این تیم در تورنمنتی مهم می‌گذرد. فدراسیون فوتبال آلمان در آن زمان از بحرانی به بحران دیگر می‌رفت، خط تولید استعدادهای جوان به شکل قابل توجهی نادیده گرفته شده بود و بسیاری از مربیان شکست خورده بودند. آشنا به نظر می‌رسد؟

فتح جام جهانی 2014 نقطه اوج نسلی بود که از 10 سال قبل وارد تیم ملی آلمان شده بود.

توبیاس آلتشاف، دبیر بخش فوتبال بیلد ورزشی، به فورفورتو می‌گوید:«مشکلات فعلی آلمان ریشه در سال ۲۰۱۶ دارد. در مسابقات یوروی آن تابستان واضح بود که فلسفه مالکیت محور لوو باعث عقب ماندن تیم شده است. دوران فوتبال با تغییر فاز رسیده بود. فدراسیون فوتبال باید جسورانه عمل می‌کرد و یک مربی با ایده‌های تازه را در آن مقطع به کار می‌گرفت.»

لوو در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه هم هدایت این تیم را برعهده داشت اما امیدهای آلمان برای دفاع از عنوان قهرمانی یک هفته پیش از آغاز مسابقات به لطف دعوای ملی درباره شهروندی و چندگانگی فرهنگی از بین رفت. این وضعیت از جایی شروع شد که مسوت اوزیل، هافبک درخشان این تیم، به همراه ایلکای گوندوگان دعوت مشترک برای دیدار با رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه، در هتلی در لندن را پذیرفتند. سیاستمداران از این دو بازیکن- که با افتخار شهروندی ترکیه را در اختیار دارند- به خاطر این دیدار انتقاد کردند و آنها را متهم کردند که بازیچه دست اردوغان در کمپین انتخاباتی‌اش شده‌اند. حتی فدراسیون فوتبال آلمان هم علیه آنها شد.

این اتفاقات تیتر اصلی روزنامه‌ها را در فاصله چند روز تا شروع جام جهانی به خود اختصاص داد و بعضی از افراد خواهان خط زدن این دو بازیکن از فهرست تیم شدند. آلمان در مرحله گروهی در هم شکست و اوزیل که حاضر به عذرخواهی نشده بود، پیام‌های نفرت‌آمیز و تهدیدهایی از سوی هواداران دریافت کرد. او پیش از خداحافظی از تیم ملی آلمان در سن ۲۹ سالگی با آه و حسرت گفت:«وقتی برنده شویم، من آلمانی هستم و وقتی ببازیم، مهاجر هستم.»

بیرهوف این اشتباهات را تایید می‌کند:« فدراسیون پشیمان است. اول به خاطر ایلکای و مسوت که زحمت زیادی برای فوتبال آلمان کشیدند. آنها تصمیم گرفتند برای ما بازی کنند، نه ترکیه و این همیشه تصمیم آسانی نیست. حسرت دیگر به خاطر اتفاقاتی است که در آن تابستان برای تیم ملی رخ داد. ما باید شرایط را به شکل متفاوتی مدیریت می‌کردیم.»

اتفاق جالبی که رخ داد این بود که لوو در یورو ۲۰۲۰ هم روی نیمکت آلمان حضور داشت، رقابتی که این تیم در مرحله یک هشتم آن توسط انگلیس حذف شد. این اشتباه دیگری بود. بیرهوف می‌گوید:« هیچ نقطه‌ای نیست که نشان دهد تصمیم ما برای ادامه کار با یواخیم درست بود. ما باید تیم را از نو می‌ساختیم.»

مردی که به عنوان جانشین او در تابستان ۲۰۲۱ انتخاب شد، دستیار سابقش بود. هانسی فلیک که بایرن مونیخ را در فصل ۲۰-۲۰۱۹ به شش‌گانه رساند. همه چیز خیلی خوب و با هفت پیروزی در مرحله انتخابی جام جهانی آغاز شد اما وقتی مسابقات جام جهانی ۲۰۲۲ قطر شروع شد، آلمان بار دیگر در مرحله گروهی از این رقابت‌ها کنار رفت.

بیرهوف که نقش مهمی در انتخاب فلیک داشت می‌گوید:«این غافلگیری کامل و واقعا ناامیدکننده‌ای بود. گاهی فقط می‌توانید بگویید چطور ممکن است؟ چطور این اتفاق می‌تواند رخ دهد؟ شما نمی‌توانید با چنین مربی‌ و بازیکنانی از مرحله گروهی جام جهانی حذف شوید. من مسئول بودم، بنابراین به اندازه هر کسی از این ناکامی ضربه خوردم.»

بیرهوف پس از فاجعه قطر با فدراسیون فوتبال آلمان برای فسخ قراردادش به توافق رسید اما باز هم سرمربی تغییر نکرد. این تصمیم نادرست دیگری بود- آلمان در دیدارهای دوستانه برابر بلژیک، لهستان، کلمبیا و ژاپن در سال ۲۰۲۳ شکست خورد و فلیک بالاخره در ماه سپتامبر و در فاصله تنها ۹ ماه تا برگزاری یورو در خاک این کشور از این تیم کنار گذاشته شد.

پودولسکی مدعی شد:«شاید این زنگ خطری بود که آلمان نیاز داشت. روحیه تیمی در چند سال اخیر در این تیم نبوده و این وضعیت باید حالا تغییر کند. اما من اطمینان دارم که شرایط تحت هدایت مربی جدید متفاوت خواهد بود.»

ناگلزمان در همین مدت کوتاهی که هدایت آلمان را برعهده گرفته است، امیدواری‌هایی در بین هواداران ایجاد کرده است.

این مرد یولیان ناگلزمان است که ۳۶ سال دارد و به جوان‌ترین سرمربی تیم ملی آلمان پس از اوتو نرز در دهه ۱۹۲۰ میلادی تبدیل شده و قراردادی کوتاه مدت تا ماه جولای امضا کرده است. او سومین سرمربی متفاوت آلمان در سومین تورنمنت مهم چند سال اخیر خواهد بود. سرمربی سابق هوفنهایم، لایپزیش و بایرن مونیخ- که بیشتر به خاطر جلسات تمرینی دقیق و دشوار و انتخاب تیپ شیک و جذابش معروف است- تیم ملی آلمان را بار دیگر به گروهی صمیمی و متحد تبدیل کرده است که هدف اصلی او در آستانه یورو ۲۰۲۴ بود.

دو شکست زودهنگام برابر ترکیه و اتریش باعث شد که هواداران از تابستان تحقیرآمیز دیگری هراس داشته باشند اما تصمیمات بزرگ در آستانه دیدارهای ماه مارس اعتماد و باور را به آنها برگرداند. یکی از آنها این بود که ناگلزمان توانست کروس را برای بازگشت به تیم ملی کشورش متقاعد کند. این ستاره رئال مادرید در اولین دیدارها پس از بازگشتش نقشی کلیدی را در بردهای درخشان برابر فرانسه و هلند ایفا کرد.

بیرهوف که سفیر یورو است می‌گوید:«من نگران ناگلزمان بودم اما نتایج اخیر گویای همه چیز است. او مربی جوان و آینده‌داری است و از ناراحت کردن بعضی از افراد به قیمت آغاز دوباره پیروزی نمی‌ترسد.»

با وجود این که بدبینی‌هایی حول محوز نداشتن بازیکنان باکیفیت جوان در باشگاه‌های بوندسلیگا وجود دارد اما امیدهایی هم به واسطه حضور بازیسازهای جوانی مانند فلورین ویرتز و جمال موسیالا که همین حالا مهم‌ترین بازیکن کشورش در سن ۲۱ سالگی است، دیده می‌شود. بیرهوف اشاره می‌کند:«منتقدان درباره تعداد بازیکنان پرورش یافته ما حق دارند. ما دریایی از استعداد مانند گذشته نداریم. اما جمال و فلورین فوق العاده هستند. آنها می‌توانند سرنوشت‌ساز باشند.»

کروس که از تیم ملی آلمان خداحافظی کرده بود، به درخواست ناگلزمان به جمع ستاره‌های مانشافت برگشت.

احساس کلی در آلمان نسبت به این یورو هنوز فاصله زیادی با خوش‌بینی دارد اما شرایط برای آنها از زمان حضور ناگلزمان به شکل قابل توجهی بهتر شده است. آلتشافل می‌گوید:« این بردها برابر فرانسه و هلند بدون شک باعث شد که بعضی از مردم باور داشته باشند که این تابستان می‌تواند یک تابستان افسانه‌ای دیگر باشد. بردن فرانسه سخت است و ما این کار را انجام دادیم. بنابراین این احساس وجود دارد که آلمان حداقل توانایی رقابت کردن را دارد.»

از نظر پودولسکی که سومین بازیکن با بیشترین تعداد بازی ملی در تاریخ آلمان است، این تیم در دیدار افتتاحیه برابر اسکاتلند که در تاریخ ۱۴ ژوئن برگزار خواهد شد، دیگر هیچ توجیهی نخواهد داشت:« اگر بنشینیم و به این فکر کنیم که چند تورنمنت اخیر بد بوده و ممکن است دوباره بد باشیم، به سود ما نخواهد بود. هواداران باید مانند سال ۲۰۰۶ پشت این تیم باشند، پرچم‌ها را به اهتزاز دربیاورند و بهترین مهمانی ممکن را برگزار کنند.»

بیرهوف موافق است:«من حقیقتا باور دارم که ۲۰۲۴ یک تابستان افسانه‌ای دیگر است. می‌دانم که این تورنمنت چه ارزشی برای مردم دارد. یک تابستان خوب می‌تواند راه را برای یک دهه موفقیت‌آمیز دیگر هموار کند. امیدوارم که وقتی آن شانس آخر در محوطه جریمه ایجاد می‌شود، آلمان فرصت استفاده از آن را داشته باشد.» او مکث می‌کند:« درست مثل ۱۹۹۶.»

 

 

عنوان اصلی مقاله: Never Write off the Germans نویسنده: Ed McCambridge-مترجم: مژده لاریجانی نشریه / وبسایت: Four Four Two زمان انتشار: ژوئن 2024
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 دیدگاه ارسال شده است