یک شکست دیگر در ضربات پنالتی؛ اشتباه ساوتگیت و انگلیس چه بود؟
هفتیک- اجازه دهید موضوعی را در اینجا روشن کنیم. این بازگشت طلسم پنالتیها برای انگلیس نیست. این بازگشت انگلیس به حالت همیشگی با شکست دیگری در ضربات پنالتی نیست. فینال یورو 2020 دقیقا برخلاف این مسائل است. اجازه دهید توضیح دهم…
برای شروع، واکنش (قابل حدس) گرت ساوتگیت، سرمربی انگلیس، به شکست در فینال یورو 2020 برعکس تمامی مربیان پیش از خودش بود. تمامی مربیان انگلیس که تیمشان در پنالتیها شکست خورد، معتقد بودند که ضربات پنالتی مانند بختآزمایی است و نمیتوان برای آنها تمرین کرد و آماده شد (حرفی که دیدیه دشان چندی قبل گفت). ساوتگیت که باور دارد پنالتیها مهارتی قابل تمرین هستند که میتوانند بهبود پیدا کنند، نظر دیگری دارد:” این به من مربوط است. این مسئولیت من است. من کسانی که پشت ضربه ایستادند را انتخاب کردم. من پنالتیزنها را بر اساس عملکردشان در تمرینات انتخاب کردم و هیچکس به خواست خودش پشت ضربه نایستاد. این انتخاب من است. مسئولیت آن با من است. ما در تمرینات روی پنالتی کار کردیم. این ترتیبی بود که به آن رسیدیم. میدانستیم که آنها بهترین پنالتیزنهایی هستند که در زمین باقی ماندهاند.”
این گفتهها به صورت خودکار داستان را عوض میکنند. شکست اتفاقی نبود که برای انگلیس رخ داد و بازیکنان به شکل غیرمنصفانهای بار این اتهام را بر دوش کشیدند. کلمات ساوتگیت نشاندهنده شیوه رهبری او است: با مسئولیت، از خود گذشتگی و درستکاریای که درون خود دارد. این موضوع همین حالا و در آینده به بازیکنان کمک خواهد کرد. ساوتگیت درباره بر عهده گرفتن مسئولیت ضربات پنالتی صحبت میکند. او حتی در شکست هم این موضوع را بر عهده میگیرد.
روایت پنالتیهای انگلیس یک چرخه کامل را طی کرده است: به یاد داشته باشید، این تیمی بود که چنان از پنالتیها هراس داشت که پرتغال، رقیب آنها در جام جهانی 2006، حتی با یک بازیکن اضافه یک ساعت تمام برای رسیدن به ضربات پنالتی بازی کرد، چون اطمینان داشت که در این صورت پیروز خواهد شد (و همین اتفاق با نتیجه 1-3 رخ داد). حالا ما در موقعیتی هستیم که اینطور به نظر میرسید که در واقع این انگلیس بوده که برای پنالتیها بازی کرده است. عجب تغییر شرایطی!
آنها در حالی قدم به ضربات پنالتی گذاشتند که آمار به نفع انگلیس بود. ایتالیا در نیمهنهایی برابر اسپانیا به پیروزی رسیده بود اما هیچ تیمی هرگز در یک دوره یورو دوبار در ضربات پنالتی پیروز نشده بود. انگلیس (1996)، لهستان (2016) و سوییس (2020) همگی یک بار پیروز شده و یک بار باختند. در جامهای جهانی هم فقط آرژانتین (1990) و کرواسی (2018) دوبار در یک تورنمنت در ضربات پنالتی پیروز بودهاند.
اگر کوپا آمهریکا را اضافه کنید (4 تیم از 7 تیم در ضربات پنالتی متوالی پیروز شدند)، جام ملتهای آفریقا (یک تیم از 4 تیم)، جام ملتهای آسیا (یک تیم از سه تیم) و جام طلای کونکاکاف (یک تیم از سه تیم با دو پیروزی)، پس فقط 9 تیم از 26 تیم در دومین ضربات پنالتی در یک تورنمنت به پیروزی میرسند.
چرا این اتفاق رخ میدهد؟ آیا تمرکز بازیکنان کمتر است یا پیش از دومین ضربات غرور بیشتری پیدا میکنند؟ آیا تیم دیگر درک بهتری از آنها دارد چون به تازگی عملکردشان در این ضربات را شاهد بوده است؟ از بین چهار بازیکن ایتالیایی که در هر دو دیدار پشت ضربه پنالتی ایستادند، فقط آندرهآ بلوتی ضربهاش را به همان سمت زد- و مهار شد:
آندرهآ بلوتی برابر اسپانیا، سمت غیرمعمول، گل- برابر انگلیس، سمت غیرمعمول، مهار شده
لئوناردو بونوچی برابر اسپانیا، سمت غیرمعمول، گل- برابر انگلیس، سمت معمول، گل
فدریکو برناردسکی برابر اسپانیا، سمت معمول، گل- برابر انگلیس، وسط دروازه و پایین، گل
جورجینیو برابر اسپانیا، سمت غیرمعمول، گل- برابر انگلیس، سمت معمول، مهار شده
(توضیح مترجم: (سمت معمول: سمت راست دروازه برای بازیکنان راست پا و سمت چپ دروازه برای بازیکنان چپ پا)
تحقیقات نشان میدهد که پیروزی در ضربات پنالتی یک عادت است: اگر تیمی در پنالتیهای قبلی شکست بخورد، احتمال از دست رفتن پنالتی توسط بازیکنان افزایش پیدا میکند و اگر تیمی پیروز شود، احتمال گلزنی بازیکنان آن بالاتر میرود. اما اینطور به نظر میرسد که چنین موضوعی اگر ضربات پنالتی در یک تورنمنت باشد، چندان صادق نیست.
این باعث میشود که دستاورد ایتالیا درخشانتر شود: آنها در کنار ساحل عاج 1992، عربستان سعودی 1996 و برزیل 2004 به عنوان تنها تیمهایی قرار میگیرند که در نیمه نهایی و فینال تورنمنتی در ضربات پنالتی به پیروزی رسیدهاند.
و به حلقه اتحاد پیش از ضربات پنالتی میرسیم. ساوتگیت در میانه حلقه ایستاده و شبیه به معلمی است که از روی فهرست میخواند: به دفترچه یادداشتش نگاه میکند، بازیکنی را مییابد ( گاهی کاملا در حلقه میچرخد)، صحبتی میکند، شاید شمارهای را به آنها میگوید و در بازگشت سری تکان میدهد. اول فیلیپس که دستش را بالا میآورد تا دیده شود، سپس گریلیش و پس از آن استونز. شاید به آنها یادآوری میکند که کجا به خوبی ضربه میزنند. و کنار او کیهران تریپیه است، گلزن برابر کلمبیا که حالا از زمین بیرون کشیده شده و به بازیکنان یادآوری میکند که آرام باشند.
سپس به قرعه سکه میرسیم. بیورن کویپرز، داور بازی، سکه را پرتاب میکند تا دروازه را مشخص کند. بازیکنان حق اظهارنظرر در این باره را ندارند. یک رنگ به یک دروازه و رنگ دیگر به دروازه مقابل آن تعلق دارد. کویپرز به سمتی اشاره میکند که هواداران انگلیس هستند. اولین قرعه به سود انگلیس پیش رفت- هرچند تحقیقات میگوید این که پنالتیها در چه سمتی زده شوند، هیچ تاثیری در نتیجه ندارد. سپس کین یک سوی سکه را انتخاب کرده و کویپرز بار دیگر آن را پرتاب میکند. کین اشتباه کرده و کیهلینی فورا اولین ضربه را انتخاب میکند. او میداند تیمی که اولین ضربه را بزند، دست بالاتر را دارد- هر چهار ضربات پنالتی در این تورنمنت به سود تیمی به پایان رسیده که پشت اولین ضربه قرار گرفته است.
این باعث شد که جرارد پیکه، مدافع اسپانیا، خواهان بازگشت به سیستم abba برای پنالتیها باشد (هرچند او پس از زدن اولین ضربه توسط تیمش و پیروزی برابر سوییس چندان هیاهو نکرد).
این سیستم به صورت آزمایشی در فاصله سالهای 2017 تا 2019 اجرا شد و آمار آن به صورت خلاصه بدین صورت است که این سبک در 36 ضربه پنالتی مورد استفاده قرار گرفت: تیمی که پشت اولین ضربه ایستاد 18 بار و تیمی که دومین ضربه را زد هم 18 بار برنده شدند. به من گفته شد که دنبال کردن سیستم گلزنی از نظر مردم بسیار پیچیده بوده و بنابراین استفاده از آن کاملا منتفی شد.
در مورد پنالتیها باید گفت که انتقاد از بازیکنانی که پشت این ضربات قرار میگیرند، غیرممکن است. ساوتگیت تصمیمش را بر اساس عواملی گرفته که ما در جریان آنها نیستیم و من به قضاوت او در این زمینه اعتماد دارم. برای روی کین آسان است که بگوید:” اگر استرلینگ یا گریلیش هستی، نمیتوانی آنجا بنشینی و یک پسربچه را به جای خودت بفرستی. نمیتوانی آنجا بنشینی. ایستادن پشت این ضربه باید سخت باشد. تو باید در برابر این پسربچه قرار گرفته و بگویی من پیش از تو پا پیش میگذارم.”
یا ژوزه مورینیو (با رکورد دو پیروزی در 9 ضربات پنالتی):
” در بسیاری از موارد بازیکنانی که باید آنجا باشند از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند. استرلینگ و جان استونز و شاو کجا بودند؟”
و همانطور که جک گریلیش دوشنبه صبح اشاره کرد، ما واقعا نمیدانیم.
توییت گریلیش به این شرح بود:” من گفتم که میخواهم پنالتی بزنم!!!!! سرمربی تصمیمات درست بسیاری در طول این تورنمنت گرفت و امشب هم همینطور بود! اما من به مردم اجازه نمیدهم که بگویند من نخواستم پنالتی بزنم وقتی میخواستم…”
با تمام این انتقادات، بیاید نگاهی سریه به آمارها داشته باشیم:
رحیم استرلینگ در جریان بازی دو پنالتی از 5 ضربهاش را به گل تبدیل کرده ( شامل پنالتی برای انگلیس در سپتامبر گذشته برابر ایسلند) و در ضربات پنالتی دو گل از سه ضربه (یک گل برای انگلیس، چهارمین ضربه، برابر سوییس).
جک گریلیش در جریان بازی آمار یک پنالتی هدر رفته را برای استون ویلا به ثبت رسانده و ضربه خود را در سال 2019 برابر شفیلد یونایتد به تیر زده است. او در ضربات پنالتی نیمهنهایی پلیآف چمپیونشیپ برابر وست برومویچ گل زد ( و آمار او در تمرینات تیم زیر 21 سال انگلیس 16/16 بوده است).
درباره تعویضها هم حرف بزنیم. بار دیگر انتقاد سخت است زمانی که راشفورد (3/3 در این فصل به علاوه یک گل در ضربات پنالتی برابر ویارئال) و سانچو (3/3 برای دورتموند در این فصل) در میان هستند. دادهها از باور من حمایت میکنند که به میدان فرستادن یک متخصص پنالتی در وقتهای اضافه میتواند در ضربات پنالتی به تیمها کمک کند.
زمان بازی: درصد تبدیل به گل
30- 1 دقیقه: 87 درصد
90- 30 دقیقه 82 درصد
120- 91: 78 درصد
هشدارهایی در این زمینه وجود دارد: اول، تعداد کمی از بازیکنان به زمین میآیند و پشت ضربه قرار میگیرند؛ دو، بازیکنانی که در این مواقع به زمین میآیند، باید ماهر بوده و خواهان ایستادن پشت ضربه باشند؛ و سه، بازیکنانی که در این موقعیت بودهاند به من گفتند که دوست دارند زمان بیشتری در زمین باشند تا به چمن، توپ و شرایط عادت کنند. بنابراین بازی برای ده یا حتی پنج دقیقه به این ترجیح داده میشود که به زمین بروی و اولین لمس توپی که داری ضربه پنالتی باشد.
نکات مثبت بسیاری برای استفاده انگلیس در این تورنمنت وجود داشت. باید بگویم که واکنش ساوتگیت به این شکست یکی دیگر از این نکات مثبت است.