تحلیل ژوزه مورینیو برای فینال یورو 2020؛ منتظر 3-0 نباشید!
هفتیک- در رم نشستهام، میتوانم از پنجرههای آپارتمانها پرچمهای آویزان شده را ببینم. در خیابانها تیشرت، پرچم و شال فروخته میشود. مطمئن هستم که لندن کمی متفاوت است، به خاطر سال 1966 و میزبانی از فینال و تمام آمادگیهای آن کمی وضعیت خاص است، اما این جا در ایتالیا هم این مسابقه اهمیت دارد.
من با شهردار رم ملاقات کردم و او بسیار در تلاش است که استادیوم المپیک رم را باز کند، صفحه نمایشهای بزرگ و هواداران هم داخل ورزشگاه باشند. دارند جوی برای بازی ایجاد میکنند و به تیمی باور دارند که قبل از یورو هم رکورد فوقالعادهای داشت.
از بقیه میشنویم که با پنالتی انگلیس در نیمهنهایی شوخی میکنند، که پنالتی هم نبود. اما آنها بسیار با اعتماد به نفس هستند.
فکر میکنم ایتالیا آماده است، اما نمیتوانم بگویم که آنها شانس بیشتری دارند. از زمان شروع یورو، این دو تیم فشردهترین ساختار را داشتتند. هر دو در مرحله گروهی از امتیاز میزبانی استفاده کردند – ایتالیا در رم و انگلیس در ومبلی – که از بازی اول به آنها حس اطمینان، حمایت و اعتمادبهنفس داد.
به عنوان دو تیم منسجم و عملگرا، هر دو سزاوار حضور در فینال بودند. آنها میدانستند که میخواهند چه کاری انجام دهند – گل نخورند، تا حد ممکن فشرده بازی کنند و همیشه کنترل بازی را در دست داشته باشند. هر دو تیم براساس یک خط میانی قدرتمند شکل گرفتهاند و این خط منطقه حیاتی بازی است.
نبرد خط میانی
گرت ساوتگیت با استفاده از کالوین فیلیپس و دکلان رایس تصمیم بزرگی گرفت، یک بیانیه قدرتمند: ما این جا نیامدیم که شما را سرگرم کنیم. برای کسانی که فکر میکنند که در فوتبال زیبایی مهمترین چیز است، درس بزرگی است. در پایان متوجه میشویم بیشترین چیزی که این کشور میخواهد قهرمانی در یورو است.
خط میانی ایتالیا با جورجینیو، مارکو وراتی و نیکولو بارلا بسیار بااستعداد است. جلوی بازی آنها را گرفتن آسان نیست، اما میتوانید تلاش کنید تا با فشرده بازی کردن جلوی خلاقیت آنها را بگیرید. اجازه دهید که مالکیت توپ را داشته باشند اما در مقابلش یک سد منطقهای قدرتمند قرار میدهید.
از زمانی که ایتالیاییها دیگر برابر حریفانِ شکننده بازی نداشتهاند، فرصتهای زیادی خلق نکردند، اما هنوز هم دشوار است که توپ را از آنها بگیرید و بازی را کنترل کنید.
اگر جورجینیویی را در نظر بگیرید که برای چلسی بازی میکند و متوقفش کنید، با یک بازیکن شماره 10 که او را پرس کند و راهش را ببندد، کار برای آنها سخت میشود. اما اگر این کار را با جورجینیوی ایتالیا انجام دهید، موقعیتش را عوض میکند، همراه با خودش حریف را از آن منطقه دور میکند و فضا را به وراتی میدهد. و بعد دچارمشکل میشوید، چون وراتی با آن حمایت و خلاقیت به اندازه جورجینیو خوب است. وراتی میآید و بارلا میآید و آنها به جابجا کردن توپ ادامه میدهند.
انگلیس میتواند از اسپانیا یاد بگیرد، تیمی که بیشترین مشکلات را برای ایتالیا ایجاد کرد. به طرز غیر منتظرهای آنها از ابتدا از آلوارو موراتا یا مهاجم دیگری استفاده نکردند، در عوض دنی اولمو در زمین قرار گفت. با حضور او، وقتی که اسپانیا مالک توپ بود چهار هافبک داشت و این کار را برای ایتالیا سخت میکرد. آنها مجبور بودند دفاع کنند و در بازی بمانند. هری کین میتواند همین کار را انجام دهد. به عنوان یک بازیکن شماره 9 او میتواند از پستش جدا شود، به نواحی برود که جورجینیو را مجبور کند به جای تمرکز روی میسون مونت، توجهش را بین مونت و کین تقسیم کند. یا بارلا، به جای پرس از جلوتر زمین، باید بیشتر به جابجایی از یک طرف زمین به طرف دیگر فکر کند. این جنگ مربیان است.
کاری است که در حال حاضر دارند انجام میدهند، در حال حاضر به آن فکر میکنند، در حال حاضر آن را تجزیه و تحلیل میکنند. این آخرین روز، زمان استراحت بازیکنان و کار کردن مربیان است.
تهدید استرلینگ
به نظر من پنالتی مقابل دانمارک درست نبود، اما رحیم استرلینگ به خوبی این کار را انجام میدهد، فضا را میبیند و نفوذ میکند. بعد موقعیت برای مدافعان خطرناک میشود، چون کوچکترین لمسی میتواند باعث مداخله VAR شود.
لئوناردو بونوچی و جورجیو کیهلینی معلمانی هستند که میتوانند چگونه مدافع میانی خوبی باشیم را آموزش دهند. آنها همه چیز را در این مورد میدانند، اما بدون شک اگر استرلینگ از داخل محوطه جریمه به آنها حمله کند، وضعیت برایشان دشوارتر میشود. آسانتر است که یک مهاجم برای مراقبت داشته باشیم، یکی میتواند پرس کند و دیگری میتواند پوشش دهد. اگر کسی آن جا نباشد و یک بازیکن اضافه به صورت شناور حرکت کند، اوضاع بسیار سختتر میشود.
هیچ تیمی شگفتزدهمان نمیکند
اگر در ترکیب اولیه شگفتی ببینم، فکر میکنم کار اشتباهی است چون نمیتوانید به فینال آمده باشید و روی بازیکنان فشار بیشتری وارد کنید. آنها باید به زمین بروند و کار روتینشان را انجام دهند. لازم نیست زیاد فکر کنند.
در بازی مقابل دانمارک، تنها بازیکنی که میتوانستید حس کنید شرایطش با همیشه متفاوت است جوردن پیکفورد بود. چند اشتباه داشت که میتوانست برای تیمش گران تمام شود، اما میتوانستید ثبات را در بقیه حس کنید.
آیا تصمیم ساوتگیت برای بیرون کشیدن گریلیش درست بود؟
این تعویض را مربی انجام داد که به روشنی تصمیم گرفته تیم از همه چیز مهمتر است، و عواقب عاطفی مهم نیست. مهمترین چیز تیم است و اگر آماده نیستید که این موضوع را درک کنید، پس آمادگی حضور در گروه من را ندارید.
به همین دلیل میگویم که ساوتگیت نشان داد که به خودش و تصور کلیاش از تیم اعتقاد زیادی دارد. اما برای من همچنان جای سوال است، آیا جک گریلیش تنها بازیکنی بود که او میتوانست از بازی بیرون بکشد؟ بازیکن دیگری نبود که خستهتر باشد؟
سوال دوم این است که آیا انگلیس به این کار نیاز داشت یا نه، و فکر نمیکنم که نیازی به این کار بود- انرژی جسمی و روانی دانمارک داشت تمام میشد. هیچ خطری را از جانب دانمارک نمیدیدم. فکر کردم که گریلیش یا یک مارکوس رشفورد تازهنفس، میتوانست با گل سوم کار آنها را تمام کند.
گاهی دارید بازی را با نتیجه 1-0 یا 2-1 میبرید و حس میکنید در خطر هستید. احساس میکنید باید در را ببندید. در کامیونیتی شیلد سال 2016، بازیکن تعویضی، خوان ماتا [برای منچستر یونایتد] را دوباره تعویض کردم. ماتا را بیرون کشیدم تا با آوردن یک بازیکن فیزیکی نتیجه را حفظ کنم.
من نتوانستم از طرف دانمارکیها خطری را ببینم پس میتوانید درباره درستی آن حرکت سوال کنید، اما در واقع برای من مهمترین چیز مفهوم تیم بود. سرمربی تیم آن کار را انجام داد و زمانی که همه چیز خوب پیش میرود، مثل چیزی که برای انگیس اتفاق افتاد، همه میتوانند حس خوبی داشته باشند.
آماده اذیت شدن باشید
از من نخواهید که نتیجه را پیشبینی کنم یا بگویم که میخواهم کدام تیم برنده شود. من در ایتالیا کار میکنم و نمیتوانم بگویم انگلیس. نمیتوانم بگویم ایتالیا چون نمیگذارید به آن کشور برگردم. فقط میخواهم یک فینال خارقالعاده ببینم که تا آخرین لحظه احساسی باشد. یک بازی با نتیجه 3-0 نمیخواهم، و انتظارش را هم ندارم. اگر 3-0 شود برای قدم زدن بیرون میروم. به هواداران میگویم که باید برای همه چیز آماده باشند، از جمله وقت اضافه و پنالتی. ممکن است فقط بعد از بازی از آن لذت ببرید.