آیا تعویض برای ضربات پنالتی شانس پیروزی را افزایش میدهد؟
هفتیک- بعضا گلایههای سطح پایینی در طول یورو از تعویضها و تاثیر مخرب افزایش تعداد بازیکنان جانشین مطرح شده است. مطمئنا حضور 12 بازیکن از روی نیمکت در زمین در جیان بازی اسپانیا و کرواسی… کمی زیاد بود. اما موردی که افزایش تعداد بازیکنان تعویضی در این تورنمنت میتواند باعث جذابیت آن شود، ضربات پنالتی است.
سرمربیان اجازه دارند در صورت کشیده شدن بازی به وقتهای اضافه تا شش تعویض انجام دهند و همین شانس قابل توجهی به بازیکنان نیمکتنشین میدهد که با یک هدف مشخص در ذهن وارد زمین شوند: ایستادن پشت ضربه پنالتی.
این موضوع منطقی به نظر میرسد. همگی ما در حال حاضر مطمئنا از این کلیشه قدیمی که پنالتیها “شانسی” هستند، عبور کردهایم. توانایی قابل توجه فیزیکی و ذهنی در این امر دخیل است. بنابراین اگر شما کسی را روی نیمکت داشته باشید که توانایی خاصی در زدن ضربه پنالتی داشته باشد، چرا نباید یکی از تعویضهای خود را برای این کار حفظ کنید؟
این اتفاق هنوز در این تورنمنت رخ نداده است. هیچ تعویضی در دیدار فرانسه و سوییس به اندازه کافی دیر انجام نشد که نشان دهد فقط برای ضربات پنالتی بوده اما ما میتوانیم حدس بزنیم که حضور رومن بزوس برای اوکراین برابر سوئد در دقیقه 118 با همین هدف انجام شد چرا که او تنها یکی از شش پنالتی خود را از دست داده بود و گلی سرنوشتساز برای خنت در نیمهنهایی جام حذفی بلژیک در سال 2019 نیز از روی همین ضربه به ثمر رساند. هرچند ضربه سر دیرهنگام آرتم دووبیک باعث شد که این نقشه به سرانجام نرسد.
سوال این است که آیا این تاکتیک واقعا جواب میدهد؟ آیا بهتر است به کار با بازیکنانی که پیش از آن در زمین هستند، ادامه داد؟ به هرحال آنها از نظر تئوری بهترین بازیکنان در دسترس و همان افرادی هستند که سرمربی برای 120 دقیقه بازی پر فشار به آنها اعتماد دارد؛ بنابراین میتوان این گمان را داشت که میتوان برای پنالتیهای پر فشار نیز به آنها اطمینان کرد.
هرچند آمار نشان میدهد که ارزشش را دارد. در مجموع 482 پنالتی در ضربات پنالتی پایان بازی در جامهای جهانی و جام ملتهای اروپا زده شده که از این میان 359 ضربه به گل تبدیل شده است. اگر ضربات پنالتی لیگ قهرمانان و لیگ اروپا را نیز به این موارد اضافه کنید- این موضوع اختیاری است اما آنها هم دیدارهای پر فشار و با ریسک بالایی هستند- این عدد به 665 ضربه با 490 گل میرسد. در این میان 48 پنالتی توسط بازیکنان تعویض در وقتهای اضافه زده شده که 38 مورد از آنها وارد دروازه شده است.
این یعنی موفقیت بازیکنانی که از ابتدا در زمین حضور داشتهاند 73.7 درصد است اما این آمار برای کسانی که در 30 دقیقه وقتهای اضافه به میدان رفتهاند، 79.2 درصد است. علائم مشخص است: 5.5 درصد تمایز زیادی به حساب نمیآید. تعداد نمونه 48 عدد بزرگی نیست. علاوه بر این، ما نمیدانیم چند تعویض صرفا به منظور ایستادن پشت ضربات پنالتی انجام شده است.
اما این آمار نشان میدهد که برتری خفیفی برای ذهن بشاشتر و پاهای پر انرژیتر وجود دارد و چندین مثال عملی در زمینه موفقیت این تاکتیک دیده شده است.
اخیرا در فینال لیگ اروپای این فصل بین ویارئال و منچستریونایتد، خوان ماتا، الکس تلس و دنی رابا همگی در دقیقه 123 وارد زمین شدند: آنها سه پنالتی از چهار پنالتی اول را زدند که همگی به گل تبدیل شد. در واقع کمی از بحثهای پس از آن بازی درباره تعویضی بود که انجام نشد، اوله گونار سولشر تحت انتقادات شدیدی قرار گرفت چرا که دین هندرسون را جانشین داوید دخیا نکرده بود.
این موضوع شاید به این دلیل است که تغییر دروازهبان بسیار واضحتر به چشم میآید. بهترین مثال حضور تیم کرول برای هلند در دیدار برابر کاستاریکا در جام جهانی 2014 است. کرول پس از بازی گفت:” این طبیعی نیست.” اما در حالی که شاید این موضوعی طبیعی نباشد اما برنامه همین بود:” مربی دروازهبانها پیش از بازی نزد من آمد و گفت که اگر تعویضی باقی بماند، من به زمین خواهم رفت.”
و سپس به کیاران کلی میرسیم که قدرتش در مهار پنالتیها را با گرفتن چهار ضربه فوقالعاده برای سلیگو راورز در ضربات پنالتی فینال جام حذفی ایرلند در سال 2010 نشان داد. سلیگو یک سال بعد بار دیگر به فینال رسید و برابر شلبورن قرار گرفت اما کلی از ترکیب اصلی کنار گذاشته شده بود.
کلی به اتلتیک میگوید:” دو روز پیش از فینال، کمک مربی گفت گوش کن، میدانم در حال حاضر چه احساسی (از نیمکت نشینی) داری اما این به این معنا نیست که تاثیری روی بازی نخواهی داشت. اگر بازی به ضربات پنالتی بکشد، تو وارد زمین میشوی.”
حتی پیش از آن که بازی پس از وقت اضافه به تساوی 1-1 برسد، کلی وارد زمین شد. با دستور پل کوک، سرمربی وقت تیم و سرمربی فعلی ایپسویچ، او 30 دقیقه وقتهای اضافه را به آمادهسازی با مربی دروازهبانها در اتاقی زیر جایگاه هواداران در ورزشگاه آویوا سپری کرد. کوک دو تعویض انجام داده بود اما چنان برای انجام این تعویض مصمم بود که کسی را به عنوان جانشین برای بازیکنی که در دقایق پایانی مصدوم شد به زمین نفرستاد.
کلی میگوید:” در دقیقه 20 وقت اضافه برای گرم کردن به کنار زمین آمدم و ورزشگاه منفجر شد.” جمعیت میدانست چه در پیش است و بازیکنان شلبورن نیز از این موضوع باخبر بودند. تماشای آمادهسازی کلی برای ورود به زمین تاثیر روانی مشخصی روی آنها داشت.
” سرمربی آنها- و حتی چند نفر از بازیکنان – چند روز بعد به این موضوع اعتراف کرد- و گفت: ما به محض انجام این تعویض شکست خوردیم. بازیکنان از نظر روانی به این نتیجه رسیدند که دچار مشکل شدهاند. و من فکر میکنم بازیکنان ما از نظر روانی با خود فکر کردند که ما قهرمان خواهیم شد.”
کلی دو پنالتی از سه پنالتی زده شده را مهار کرد، سلیگو هر چهار پنالتی خود را به گل تبدیل کرد و قهرمانی از آن آنها شد.
البته این روش همیشه جواب نمیدهد: سیمونه زازا تعویضی دقیقه 121 ایتالیا برابر آلمان در یورو 2016 بود و همه ما به خاطر داریم که شرایط چطور پیش رفت. او پس از بازی گفت:” من نخواستم پشت ضربه پنالتی قرار بگیرم. واقعیت این است که من چند سالی است در پنالتیها خوب نیستم. اما در تمرینات با ایتالیا هرگز پنالتی خراب نکردم… بنابراین پشت این توپ ایستادم.” پس بار دیگر موضوع چندان به “آگاهی از فرستادن بازیکنان به زمین فقط برای پنالتیها” بستگی ندارد و بیشتر به “پنالتی را مانند اسب نزن” مربوط است.
این موضوع حتی میتواند پیش از رسیدن به ضربات پنالتی عوارض بدی از خود نشان دهد. مایک بوسکنز، سرمربی گریترفورت، در نیمهنهایی جام حذفی 2012 آلمان برابر بروسیا دورتموند در دقیقه 119 یاسمن فیزیچ، دروازهبان دیگر تیمش، را به زمین فرستاد اما ایلکای گوندوگان در آخرین ضربه وقت اضافه از گوشه محوطه جریمه به سوی دروازه شوت زد، این توپ به تیر خورد و سپس با برخورد به سر فیزیچ واررد دروازه شد.
سپس به جیمی کرگر میرسیم. کرگر در جام جهانی 2006 در دقیقه 119 برای هدفی مشخص به زمین رفت؛ در حالی که انگلیس خود را برای ضربات پنالتی برابر پرتغال آماده میکرد. او به اتلتیک میگوید:” من به زمین رفتم چون در تمرینات بسیار موفق بودم. ما در تمام طول تابستان پنالتی تمرین کرده بودیم و من حتی یک ضربه را از دست نداده بودم.”
شاید درس اینجا برقراری ارتباط باشد. کرگر به سختی تاکید دارد که این توجیهی برای از دست دادن ضربه پنالتی نیست اما شنیدن این موضوع بسیار شوکه کننده است که اسون گوران اریکسون برنامهاش را تا حدود 30 ثانیه پیش از ورود او به زمین مطرح نکرده بود.
” من یکی از پنالتیهای آخر را زدم، بنابراین هنوز زمان (برای سازگاری با این ایده) وجود داشت. من نمیخواهم توجیه کنم و کس دیگری را برای از دست رفتن ضربه پنالتی مقصر بشمارم. اما شاید شرایط ایدهآلی نبود و من دوست داشتم زودتر از برنامه باخبر شوم تا بتوانم ذهنم را جمع کرده و متمرکز شوم.”
به هرحال شاید این موضوعی باشد که در چشم انداز حضور در ضربات پنالتی بیشتر باید به آن توجه کرد. بن لیتلتون، نویسنده مجله اینترنتی معروف مربوط به پنالتیها به نام “12 یاردز”، در خبرنامه اخیر به این موضوع اشاره کرده که اگر بازی بلژیک به پنالتی بکشد، سیمون مینیوله رکوردی بسیار درخشانتر از تیبو کورتوا دارد (13 درصد در برابر 29 درصد). جرارد مورنو که در بازی اسپانیا برابر کرواسی روی نیمکت قرار داشت اما تمامی 13 پنالتیاش در فصل گذشته را به گل تبدیل کرد، ممکن بود به زمین بیاید.
این تورنمنت تا به حال شاهد برگزاری چندین بازی پر تب و تاب بوده است. اما در میان این هیاهو، از دیدن چند قمار حساب شده به عنوان برنامه مشخص برای پرفشارترین لحظات شگفتزده نشوید.