مشکل بزرگ آلمان؛ تیمی شلخته از ستارههایی درجه یک
هفتیک- توماس مولر درباره هیجان بیش از حد پس از پیروزی برابر پرتغال به رسانههای آلمانی و همتیمیهایش هشدار داده بود.
نیازی به تکرار این پیام خاص در آستانه یکی از بدترین دیدارها در تاریخ اخیر فوتبال آلمان در چهارشنبه شب نبود.
تیم ملی آلمان به دشواری توانست به لطف گل تساوی دیرهنگام در جریان تساوی 2- 2 برابر مجارستان به مرحله یک هشتمنهایی یورو راه پیدا کرده و حریف انگلیس شود اما آنها شایسته این خوش شانسی نبودند. در واقع آنها نمایشی فاجعهبار، سردرگم و افتضاح را به از خود ارائه دادند.
بیشتر حواشی پیش از این بازی در مونیخ پیرامون اشارهها به فینال جام جهانی 1954 گذشت؛ آخرین باری که این دو کشور در دیداری رسمی به مصاف یکدیگر رفتند. آلمان غربی که از شانس زیادی برخوردار نبود، در روزی بارانی در شهر سوییسی برن برخلاف تمامی انتظارات برابر جادوگرهای مجارستانی به رهبری فرانس پوشکاش با نتیجه 2- 3 به پیروزی رسید.
برای مدتی طولانی اینطور به نظر میرسید که این دیدارِ مجددِ دیرهنگام، به شکل برعکس و حتی در بدترین شرایط پیش رفته است. در حالی که باران سیلآسا آسمان آلیانز آرهنا را سفید کرده بود، بازیکنان یواخیم لوو در طوفان بیصدای درماندگی خود گرفتار شده بودند. اگر ترفند هوشمندانهای هم برای عبور از دفاع عمقی پنج نفره تیم مهمان وجود داشت، دیدن آن در آن زمین غیرممکن بود.
لوو بعدتر تایید کرد که مجارها تیم او را به “نقطه درماندگی” رسانده بودند و این که آلمان “فضایی را پیدا نمیکرد و نمیتوانست فضایی هم باز کند” اما مربی تیم ملی نتوانست دلیل آن را به درستی توضیح دهد. تیم او به ندرت تا این حد عاری از هر توانایی هجومی دیده شده بود. شاید در جریان شکست 0- 2 برابر کره جنوبی در آخرین دیدار مرحله گروهی جام جهانی 2018؟
نه واقعا. آن نتیجه در کازان فاجعه به حساب میآمد اما آلمان حداقل شانسهای کافی برای پیروزی در بازی را ایجاد کرده بود. اینجا چنین اتفاقی رخ نداد.
شرایط از نظر دفاعی نیز بسیار بد بود. بیتوجهی متس هوملس به آدام شالای اجازه داد در دقیقه 11 بدون یار مستقیم از فاصله هفت متری ضربه سر بزند. در حالی که آلمان به سختی دست و پا میزد، پیش افتادن هدف جدیدی برای سبک دفاعی قدرتمند مجارستان ایجاد کرد. سانترهای بیهدف و کارهای ترکیبی بیثمر بسیاری انجام شد اما عمقی نداشت، تغییری در سرعت بازی ایجاد نکرد و هیچ نوآوریای با خود به همراه نیاورد؛ بازیسازی که به شکل دردناکی ضعیف بود، معدود موقعیتهای این تیم پیش از پایان نیمه اول را ایجاد کرد؛ وقتی یوشوا کیمیش در پست وینگ- بک راست نامحبوبش، توپی را به شکل چیپ فرستاد اما نتوانست پیتر گولاچی را از زاویه بسته مغلوب کند.
آلمان در نیمه دوم با حضور کیمیش در پستی مرکزیتر و لروی سانه در سمت راست به زمین برگشت. این تغییر سازماندهی بیشتری به بازی آنها داد؛ علاوه بر این که لئون گورتسکای تعویضی در هر فرصتی خود را به محوطه جریمه میرساند تا در نبردهای هوایی حضور پیدا کند.
یک خوش شانسی- اشتباه گولاچی روی سانتر عمقی- منجر به گل تساوی بخش کای هاورتز در دقیقه 66 شد. اما آلمان خیلی زود بار دیگر عقب افتاد چرا که یک ارسال توپ ساده از میانه زمین باعث بهم ریختن قلب دفاع این تیم شد. بلاتکلیفی تیم به مانوئل نویر سرایت کرد که زمانبندی اشتباهی روی دفع توپ داشت و ضربه پایانی سادهای را به آندراس شافر تقدیم کرد.
اما لوو حالا مولر و تیمو ورنر را نیز به میدان فرستاده بود. کوین فولند و جمال موسیالا هم در فاصله هشت دقیقه به پایان بازی به زمین رفتند.
سرمربی تیم ملی آلمان بعدتر تایید کرد که هیچ بررسی استراتژیکی در آن مقطع زمانی ممکن نبوده است. او گفت:” ما در حال پرتاب تمام قدرتمان به سوی آنها بودیم. ما مجبور بودیم توپ را با تمام توان در محوطه جریمه حریف حفظ کنیم و با چهار یا پنج نفر در این منطقه حضور داشته باشیم. دیگر جایی برای ساختارها یا ظرافت تاکتیکی باقی نمانده بود.” مربی آلمان مانند فردی در حال انجام بازی ویدیویی بود که به مشکل خورده و دیوانهوار تمامی دکمهها را فشار میدهد.
شش دقیقه پیش از پایان فاجعه بار 17 سال حضور او روی نیمکت آلمان با دومین حذف متوالی در مرحله گروهی یک تورنمنت مهم بود که بالاخره یکی از آن تلاشها جواب داد.
موسیالای 18 ساله با خونسردی خاصی وارد محوطه جریمه شد، جایی که توپ در نهایت به گورتسکا رسید. شوت منحرف شده هافبک بایرن مونیخ از گولاچی عبور کرد تا نجاتدهنده آلمان از رسوایی باشد.
سانه در ثانیههای پایانی با سرعت از راست به سوی دروازه رفت و برای اولین بار از سد حریفش عبور کرد. آلمان با یک گل دیگر برنده بازی و صدرنشین گروه میشد و این اتفاق به این معنا بود که آنها از سفر دشوار به انگلیس و ومبلی در مرحله بعد جان سالم به در میبردند اما میزان خوش شانسی یک تیم هم حدی دارد.
سانتر او به شکل ناامیدانهای به بیرون رفت که پایان مناسبتری برای خودش هم بود. این که وینگر بایرن چطور توانست 90 دقیقه در زمین بماند یکی از اسرار آن شب بود. بازی بینتیجه و گاه آشفته او در سمت راست به شکل غمگینی نشانهای از عملکرد کلی تیمش بود.
سرمربی او پس از این فرار نزدیک از فاجعه، در شرایطی نبود که بخواهد درباره تصمیماتش تامل کند.
لوو این بازی را “یکی از سختترین دیدارها” خواند و “روحیه بسیار خوب” بازیکنانش را تمجید کرد. این که آلمان به جنگندگی و باور خود ادامه داد حقیقتا بزرگترین نقطه مثبت این شب بود اما سیستمی که به سختی برابر مجارستان جواب داد، برای کسب موفقیت برابر تیمهای بهتر در مراحل باقی مانده این رقابت کافی نخواهد بود.
قدرت تاریخی مانشافت بازی مانند تیمی با برنامه و غلبه بر نواقص فردی با تلاش جمعی بوده است. این آلمان برعکس است. آنها یک بار دیگر در سطحی پایینتر از مجموع اعضای خود ظاهر شدند، تیمی بهم ریخته که به لطف یک ثانیه درخشش و ترکیب ظرافت بازی موسیالا و قدرت گورتسکا نجات پیدا کرد.
نمیتوان انکار کرد که نقشهای معمول برابر انگلیس برعکس خواهد بود. تیم گرت ساوتگیت تیمی است که کاملا توسط برنامه بازیاش تعریف میشود؛ موضوعی که تا اندازهای خسته کننده اما به شدت کنترل شده و عملی به نظر میآید. در حالی که شاگردان لوو به عنوان گروهی کاملا غیرقابل پیش بینی از بازیکنان ماهر که بیشتر از طرح مشخص، بر قدرت ارادهشان تکیه دارند، به شمال غرب لندن وارد خواهند شد.
فوتبال بار دیگر به خانه خود در آلمان میآید؟
اگر لوو سریعا استراتژیای برای هدایت مهارت قابل توجه اعضای تیمش به شکلی منظم پیدا نکرده و عملکرد آنها را در هر دو سوی زمین سر و سامان ندهد، شاید آنها باشند که مجبور شوند در خانه بمانند.