آنالیز: چرا تعداد زیادی از تیمهای یورو 2020 از مدافع چپ راست پا استفاده میکنند؟
هفتیک- نقطه مشترک انگلیس، دانمارک، ایتالیا، جمهوری چک و اسلواکی چیست؟ جستجوی اولیه اینترنتی موضوعی را نشان نمیدهد اما نقطه مشترکی در یورو 2020 آنها را به یکدیگر مربوط میکند: همگی آنها از یک مدافع چپ راست پا در ترکیب اصلی خود استفاده میکنند. یان بوریل (جمهوری چک)، یواکیم مائله (دانمارک)، کیهران تریپیه (انگلیس)، لئوناردو اسپیناتزولا (ایتالیا) و توماس هوبوکان (اسلواکی) همگی در پستی که سمت “اشتباه” به حساب میآید در ترکیب ثابت تیمهای ملیشان به میدان میروند. وقتی دانمارک در دیدار برابر بلژیک به دفاع سه نفره روی آورد، این بازی شامل دو وینگ- بک چپ راست پا شامل مائله و تورگان هازارد شد.
تریپیه با توجه به کیفیت هجومی مدافعان چپ ذاتی در فهرست انگلیس به نامی برجسته در این گروه تبدیل شده و لوک شاو، بن چیلول و بوکایو یاکا را نیمکت نشین کرد. حضور او در ترکیب اصلی به این دلیل غیرمنتظره بود که این بازیکن در طول دوران حرفهای خود پیش از دیدار برابر کرواسی در ومبلی تنها چهار بار در پست دفاع چپ به میدان رفته بود و سه مورد آن برای تیم ملی در 12 ماه گذشته رخ داده است.
با در نظر گرفتن این گرایش کلان باید گفت که استفاده از مدافعان چپ راست پا چندان هم غیرمعمول نیست و در واقع همینطور هم هست.
در مجموع 74 درصد بازیکنان حاضر در پنج لیگ معتبر اروپایی در فصل 21- 2020 بیشتر با پای راست پاس میدادند تا پای چپ؛ بنابراین پیش از آن که به طور خاص به پستهای آنها نگاه کنیم باید بدانیم که تعداد مدافعان چپ راست پا از مدافعان راست چپ پا بیشتر است.
با بررسی دقیقتر متوجه میشویم که مدافعان چپ راست پا در مجموع 266 بار در فصل 21-2020 در ترکیب ثابت به میدان رفتهاند که تشکیل دهنده 12 درصد از کل حضور در ترکیب ثابت در این پست میشود. مدافعان راست چپ پا اختلاف زیادی با این عدد دارند و تنها 10 حضور در ترکیب ثابت در فصل 21- 2020 را تجربه کردهاند که شامل 0.5 درصد از کل حضور در ترکیب ثابت در این پست میشود.
بنابراین در دورنمای موضوع میتوان گفت که حضور تریپیه و اسپیناتزولا چندان غیرعادی هم نیست. هرچند هردوی آنها نقشهای متفاوتی را برای تیم ملی کشورشان ایفا میکنند که نیازمند تحلیل بیشتر است.
***
شاید ایتالیا در مقایسه با سایر کشورهای برتر اروپایی از مدافعان کناری سرعتی و نفوذ کننده بهره نبرد اما به تولید سازگارترین و منعطفترین بازیکنان در این پست تمایل دارد. پائولو مالدینی علیرغم این که راست پا بود، مدافع چپی تراز اول به حساب میآمد. جانلوکا زامبوروتا نیز شرایطی مشابهی داشت. بازیکنانی چون جانلوکا پسوتو و مورنو توریچلی نیز در هنگام حضور در این پست کاملا راحت بودند.
آخرین فرد وارد شده به پانتئون مدافعان چپ راست پای ایتالیا، اسپیناتزولا است. او قرار نبود به عنوان یک مدافع چپ بازی کند- این بازیکن در روزهای اول بازیاش بیشتر مهاجم بود و به سنت مدافعان سازگار ایتالیا کاملا به این شیوه پیش رفت که بتواند در هر پستی از مدافع میانی تا مهاجم نوک بازی کند. اسپیناتزولا در اواخر فصل 20- 2019 برهه کوتاهی را در رم به عنوان مدافع راست به میدان رفت اما او عموما در طول دوران حرفهای خود به عنوان مدافع چپ بازی کرده و حالا کاملا در این پست راحت است.
این پست تردید اصلی روبرتو مانچینی در آستانه این تورنمنت بوده است؛ با حضور امرسون پالمیری- گزینه سوم در چلسی- که به دلیل توانایی نفوذش گاهی در این منطقه به میدان رفته است. هرچند اسپیناتزولا در نفوذهای سریع از سمت چپ کاملا موثر عمل کرده است.
این موضوعی حیاتی است چون سیستم مانچینی به تشکیل پنج بازیکن هجومی موثر در حین تصاحب توپ بستگی دارد. چیرو ایموبیله رهبری این خط را بر عهده دارد، دومنیکو براردی در بال راست میماند و فضایی را برای حضور نیکولو بارلا فراهم میکند. لورنزو اینسینیه در سمت دیگر به سمت مرکز زمین متمایل میشود تا نقش بازیکن حاضر در سمت چپ فضای میانی محوطه جریمه را ایفا کند و این فضا را برای حضور اسپیناتزولا باز میکند.
تصویر زیر نشانگر تمامی لمس توپهای اسپیناتزولا در جریان پیروزی 0-3 برابر سوییس است. به تعداد آنها در یک سوم نهایی و چگونگی دریافت توپ او در سمت داخل زمین نسبت به اینسینیه یا با نزدیک شدن به خط طولی توجه کنید.
حرکت آخر به طور خاصی در دو بازی ایتالیا قابل توجه بوده است. اینجا روند منجر به گل دوم آنها برابر ترکیه را میبینیم که اسپیناتزولا در سمت چپ جلو کشیده است. سانتر براردی در نهایت در تیر دورتر به او میرسد و شوت او باعث میشود ایموبیله از ریباند استفاده کند.
اتفاقی مشابه در جریان پیروزی 0- 3 برابر سوییس رخ داد. ایموبیله به طور مداوم از سمت چپ “بهتو” میزد و همیشه این اسپیناتزولا بود که به عنوان مهاجم پنجم از کنارهها به این جمع اضافه میشد.
و اسپیناتزولا نقشی بیشتر از یک نفوذ کننده فریب دهنده در دیدار چهارشنبه شب برابر سوییس داشت. در واقع علیرغم حضور مداوم او در فضای نزدیک به محوطه جریمه در دیدار اول، اینطور به نظر میرسید که سوییس فکر میکند او در امر جلو کشیدن چندان راحت نیست و گاهی شرایط را نیز در اختیار او قرار داد. اینجا نیکو اِلوِدی به شیوهای با او روبرو میشود که فضا را در کنار زمین باز میگذارد، اسپیناتزولا از آن استفاده کرده و سانتری را به محوطه جریمه ارسال میکند که با ضربه سر ایموبیله به بیرون میرود.
بازیکن مقابل اسپیناتزولا به طور معمول، دفاع راست حریف به نام کوین امبابو بود که 58 دقیقه دشوار را پیش از تعویض سپری کرد و کاری کاملا مشابه را روی سانتر دیگری از این بازیکن در اوایل بازی انجام داد.
هرچند توانایی اسپیناتزولا در حرکت به سمت مناطق میانی روی پای راست خود به این معناست که او گاهی نفوذهای غیرمعمولی انجام میدهد. اینجا وقتی توپ را به اینسینیه میرساند، شروع به فرار از کانال داخلی میکند و بازی ترکیبی آنها تا جلوی زمین ادامه میکند تا پاس بعدی او برای مهاجم تیم از فضای داخلی به بیرونی باشد.
هرچند حرکت غیرمعمولتر، این فرار از پشت رومن فرویلر و گرانیت ژاکاست که مشغول پرسینگ جورجینو و مانوئل لوکاتلی هستند و فضای بین خطوط را رها کردهاند. شاید انتظار داشتید ایموبیله برای حضور در این فضا عقب بکشد اما در عوض این اسپیناتزولاست که از پست دفاع چپ پیشروی کرده تا به هافبک هجومی ایتالیا تبدیل شود. در این موقعیت پاسی به او نمیرسد، اسپیناتزولا به بال راست میرود و اینسینیه مجبور به دوندگی سریع به سوی عقب برای دنبال کردن امبابو و پوشش دهی منطقه دفاع چپ میشود.
این نفوذی غیرمعمول بود اما اسپیناتزولا هم در پستی غیرمعمول بازی میکند- وظیفه تبدیل شدن به پنجمین مهاجم ایتالیا به عنوان یک نفوذ کننده دائمی را دارد و این موضوع علیرغم این است که او اصولا راست پاست.
اسپیناتزولا هرگز به عنوان بازیکنی به مهارت مالدینی، دفاع چپ راست پای ابدی ایتالیا، مورد ستایش قرار نخواهد گرفت. اما مالدینی هرگز در سطح ملی دستاوردی نداشت و شاید اسپیناتزولا در همین زمان در ماه آینده این رقابت را 0-1 به سود خودش کرده باشد.
***
نقش تریپیه در مقایسه با اسپیناتزولا بسیار مشخصتر است. او بسیار کمتر از بازیکن ایتالیایی جلو میکشد و لمس توپهایش در اطراف محوطه جریمه از موقعیتهایی نشات میگیرد که او اوتی پرتاب کرده است؛ به جای این که نفوذ حمایتی در جریان بازی داشته باشد. تریپیه با مجموع 84 لمس توپ نقش مهمی در اجرای برنامه بازی انگلیس در برابر کرواسی داشت.
نقش تریپیه در مناطق دفاعی بیشتر به عنوان پیش برنده توپ از عمق بود و پای راست او زوایای پاسکاریای را باز میکرد که احتمالا برای بازیکنان چپ پا مانند شاو و چیلول در دسترس قرار ندارد.
اینجا مثال اول است که با ارسال پاسی ساده رو به جلو از سوی تریپیه برای استرلینگ همراه میشود و این مدافع چپ چند ثانیه بعد بار دیگر توپ را دریافت میکند. استرلینگ از بال به داخل زمین میرود و راه پاسکاریای را برای تریپیه باز میکند تا توپ را با سرعت به او برساند.
استرلینگ سپس توپ را به میسون مونت میرساند که نفوذش برای دریافت پاس اول بسیار دیر انجام شده اما هدف انگلیس در نحوه استفاده از این مثلث سمت چپ برای پیشبرد توپ مشخص است؛ مجموعهای از حرکات که بدون راحت بودن بازیکنی راست پا در پست دفاع چپ ممکن نبود.
مثالی مشابه در نیمه دوم وجود دارد که تریپیه این بار در نیمه زمین کرواسی جاگیری کرده است. موقعیت بدن او به دلیل راست پا بودن به سوی داخل زمین است و همین راه پاسکاری مستقیمی به سوی هری کین ایجاد میکند که تریپیه نیز از آن بهره میبرد.
کین توپ را تحت فشار دریافت میکند اما میتواند بچرخد و به حمله به سوی عمق زمین کرواسی ادامه دهد.
پای راست تریپیه همچنین برای توپهای بلندتر از پشت دفاع کرواسی مفید است، همانطور که او در دقیقه هشتم بازی قصد انجام همین کار را داشت.
با مشغول کردن شیمه ورسالیکو، مدافع چپ کرواسی، توسط استرلینگ، فضایی برای نفوذ مونت از پشت او وجود داشت که دوماگوی ویدا را به کنارهها میکشاند. 20 ثانیه پس از ارسال این پاس، این حرکت با شوت استرلینگ از داخل محوطه جریمه به پایان رسید.
مزیت ارسال توپ توسط بازیکنی راست پا در کنار زمین در اینجا این است که انحنای بیشتری به سوی خط طولی میگیرد و دور از ویدا، به مونت شانس بیشتری برای مهار آن و کسب مالکیت توپ در یک سوم نهایی زمین میدهد. این انحنای توپ در صورت حضور یک چپ پا به سمت داخل است و به مدافع این فرصت را میدهد که آن را دور کرده یا به دروازهبان برساند.
مونت سعی دارد چنین نفوذی را در دقیقه بیست و یکم بازی تکرار کند. استرلینگ بار دیگر ورسالیکو را مشغول کرده و شکل بدن تریپیه به او آمادگی ارسال توپ به پشت دفاع را میدهد. بار دیگر او به عنوان یک راست پا میتواند گوشه زمین را هدف بگیرد و از فضای زیاد باقی مانده در پشت بهره ببرد. هرچند تریپیه در این مثال برای همزمانی با نفوذ مونت بسیار کند است و در عوض توپ را به عقب پاس میدهد تا آن را بازیابی کند.
پرتاب اوتهای بلندی از سوی تریپیه در برابر کرواسی انجام شد که به ارسال سریع توپ به سمت مناطق هجومی کمک کرد اما مثالی نه چندان هیجانانگیز وجود دارد که نشان میدهد چرا یک راست پا در سمت چپ میتواند حتی به حفظ مالکیت توپ از این آغاز مجددها هم کمک کند.
این یک پرتاب اوت کاملا استاندارد از سوی تریپیه است که توپ را به مونت (1) میرساند و توپ با اولین لمس از سوی مونت مستقیما به تریپیه برمیگردد (2).
تریپیه در حالی توپ را با پای راستش کنترل میکند که موقعیت آزاد بدنش به او زوایای ارسال پاس بسیاری را در جلوی زمین میدهد. شرایط برای یک چپ پا همیشه مشابه نیست چرا که اولین لمس توپ آنها مجبورشان میکند که رو به مرکز زمین یا رو به عقب قرار بگیرند. هرچند تریپیه میتواند توپ را با ضربه چیپ به مناطق میانی برای استرلینگ بفرستد- بازیکنی که بار دیگر از نزدیک توسط ورسالیکو یارگیری شده است.
هرچند نقاط ضعفی در حضور تریپیه در چنین پستی وجود دارد. برای آغاز، پاسهای سادهای در کنار خط که یک چپ پا به راحتی آنها را ارسال میکند، با پیچیدگی بیشتری برای یک راست پا همراه است.
به این مثال در اوایل نیمه دوم برابر کرواسی توجه کنید، توپی ساده در کنار خط از سوی تریپیه به سمت خط طولی انحنا میگیرد، در حالی که چنین ضربهای از سوی یک چپ پا به سمت داخل متمایل میشود و به بازیکن کناری اجازه میدهد که با بدنی رو به زمین آن را دریافت کند.
هرچند پاس تریپیه اگر قدرتمند باشد، استرلینگ را مجبور میکند که برای دریافت آن به سوی عقب حرکت کند و این کار را با حالت بدنی انجام دهد که رو به جلو نیست و همین موضوع حرکت یا پاس بعدی دشوار میکند و این موقعیت را به حالتی تبدیل میکند که باعث تشویق حریف به انجام پرسینگ میشود. در این مثال وینگر انگلیس به مشکل میخورد و تیمش یک پرتاب به حریف میدهد.
با معطوف شدن تمرکز روی بازی با اسکاتلند، داشتن مدافع کناریای که نتواند به مناطق هجومی نفوذ کند، با توجه به علاقه تیم استیو کلارک به حمله از سمت چپ به جای سمت راست منطقی نیست: اندی رابرتسون برابر جمهوری چک شش موقعیت ایجاد کرد، استفن اودانل در سمت راست تنها زمینهساز یک شانس شد.
برای این بازی مدافع تواناتر در سمت راست که بتواند پیشروی کند و بازیکنی هجومی در کنار یک مدافع چپ با تفکر هجومی میتواند گزینه معقولتری برای ساوتگیت باشد (توضیح مترجم: در دو بازی بعدی انگلیس مقابل اسکاتلند و جمهوری چک، ساوتگیت از لوک شاو به عنوان مدافع چپ استفاده کرد).
***
با بعضی استثناها- استفاده ساوت گیت از تریپیه برای مثال- استفاده از مدافعان چپ راست پا عموما تصمیمی عامدانه از سوی سرمربیان نیست. در واقع چیزی شبیه به توزیع نامتوازن مدافعان چپ باکیفیت در این زمان وجود دارد.
انگلیس و از آن عجیبتر اسکاتلند دو گزینه تراز اول دارند. تعداد مدافعان چپ فرانسه به قدری زیاد است که فرلان مندی و تئو هرناندز حتی به تیم ملی دعوت نشدهاند؛ در حالی که اولکساندر زینچنکو و داوید آلابا، دو بازیکنی که معمولا در سطح باشگاهی به عنوان مدافع چپ به میدان میروند، در اوکراین و اتریش در سایر پستها مورد استفاده قرار میگیرند. مشخصا سایر مدافعان چپ که در باشگاههای برتر اروپایی میدرخشند- آلفونسو دیویس و الکس ساندرو- اروپایی نیستند و بنابراین در این رقابت حضور ندارند.
سرمربیان وصله ناجوری را در زمین قرار میدهند. اما اساس فوتبال ملی بر همین است- سازگاری با محدودیتهای تیم که گاهی موجب تولید گرایش تاکتیکیای میشود که لزوما در سطح باشگاهی شاهد آن نیستید.