مانوئل نویر از زبان خودش؛ همه واکنشهای استثنایی من
هفتیک- سلام مانو. ما به تو بهترین سیوهایت را در عرض یک دقیقه نشان میدهیم. راستش را بخواهی، انتخاب “9 سیو برتر” کار دشواری بود، از بس که سیوهای خوبی داشتی.
منظورتان این است که پیر شده ام و خیلی وقت است که در فوتبال حضور دارم، نه؟
نه، اصلا منظورم این نبود. منظورم این است که سیوهای زیادی انجام میدهی. آیا سیوی هست که خیلی دوستش داشته باشی؟
گفتنش سخت است. فکر نمیکنم فقط یکی باشد. بریم و سیوهایی که انتخاب کردید را تماشا کنیم.
خیلی خوب، شروع کنیم
***
مقابل نیمار (پاری سن ژرمن)، فینال چمپیونزلیگ، 23 آگوست 2020
اینجا دو نکته جالب وجود دارد. اول اینکه خیلی پایین آمدی . بهتر است بگوییم خود را جمع و جور کردی. دوم اینکه زانوهایت رو به داخل هستند تا مانعی درست کنی.
رو به داخل کردن و پایین آوردن زانوها برای جوگیری از “لایی خوردن” است. در واقع اینجا پس از سیو اول، به مسیر اشتباهی چرخیدم. اول باید به سمت توپ میچرخیدم که در سمت راستم بود ولی پس از اینکه سیو اول انجام شد، بهتر شدم. به این ترتیب، فرصتی داشتم که به توپ دوم واکنش نشان بدهم و سانتر را قطع کنم. آنخل دیماریا در مرکز محوطه جریمه، آزاد بود. میتوانست یک موقعیت عالی در اختیار داشته باشد؛ شاید حتی یک گل.
سیو اول که زانویت رو به داخل جمع شده، از آن سیوهای خاص تو است.
بله ولی بستگی به شرایط دارد. زاویه در این ضربه خیلی هم بسته نبود. نیمار اینجا گزینه های کمی داشت ولی وقتی مهاجم از گوشه محوطه جریمه به سمت شما میآید، به نسبت وقتی که از مرکز محوطه جریمه میآید، باید کارهای متفاوتی انجام دهید. وقتی مهاجم دروازه بازتری را مقابلش ببیند، ممکن است به اشکال مختلفی شما را مغلوب کند. در اینجا او کمی در گوشه قرار داشت و من زاویه را بستم بنابراین بزرگترین خطر، لایی خوردن است. برای همین مهم است که زانو را پایین بیاورید. توپ همچنین به دست من هم خورد؛ دستم را کمی پشت بدنم نگه داشتم تا فضای بیشتری را بپوشانم.
به خاطر دارم که روبرت انکه فقید هم همین کار را با زانویش میکرد. آیا او اولین نفر بود؟ چنین چیزی را در دروازه بانهای 20 سال پیش نمیدیدیم.
نمیدانم که آیا او اولین بوده یا نه. همیشه قرار نیست یک کار انجام شود ولی اگر زاویه مناسب باشد، یکی از کارهایی که میتوانید انجام دهید، همین است. خیلی بستگی به شرایط دارد.
آیا از دورانی که در آکادمی بودید هم همینطور واکنش میدادید یا بعدها چنین چیزی را یاد گرفتید؟
این کار از آن دسته کارهایی نیست که در نوجوانی یاد میگیرید ولی چندین بار توانستم با این کار توپهایی را مهار کنم و این تکنیک به اندوختههایم اضافه شد. برخی دروازه بانها با خوابیدن روی زانوهایشان و استفاده از دو مشت دفاع میکنند ولی من این کار را دوست ندارم زیرا به نظرم حالتی انفعالی است. شبیه به اینکه در والیبال برای دفاع کردن توپ، روی تور بپرید- فقط میتوانید دستهایتان را بالا ببرید و امیدوار باشید که توپ با آنها برخورد کند. اگر ضربه از فاصله کمی زده شود، خودتان را به یک هدف تبدیل کردهاید و اگر بتوانم از قرار گرفتن در چنین موقعیتی جلوگیری کنم، حتما این کار را خواهم کرد.
آیا فاصله ایدهآلی بین شما و مهاجم وجود دارد که شانس مهار توپ به بیشترین حد ممکن برسد؟ یا همیشه به زاویه بستگی دارد؟
بله، [فاصله ایده آل] وجود دارد. اگر پاس کیلیان امباپه کمی بلندتر بود، من میتوانستم در خروجم کمی هجومی تر باشم ولی این پاس خیلی به موقع بود که باعث میشود من در موقعیتی دفاعی قرار بگیرم. البته که برای من بهترین گزینه این است که زودتر از همه به توپ برسم ولی همیشه مقدور نیست. با یک حساب سرانگشتی میفهمیم که هر چه من نزدیک تر باشم، برایم بهتر است ولی اگر که جاگیریام ثابت شود و به توپ نزدیک باشم، ممکن است به در دسر بیفتم. در این موقعیت مهاجم میتواند توپ را از شما عبور دهد و کار خیلی سخت میشود.
***
مقابل رابرت لواندوفسکی (در دورتموند)، 4 فوریه 2011
اینجا شاهد یک نویر کلاسیک هستیم. خروج از دروازه تا اینجای زمین، امضای تو است. (از اینجا تماشا کنید)
به خاطر اینکه خودی نشان دهم این کار را انجام نمیدهم. تفکر پشتش این است که پیش از به وجود آمدن خطر، جلویش را بگیریم. وقتی 30 متر از محوطه شش قدم دور شده ام، شاید خطرناک به نظر بیاید ولی اینکه زود مداخله کنید بهتر از این است که مهاجم بدون فشار و با سرعت به سمت شما بیاید.
در این مورد انتخاب غلطی داشتم. در اینجا اولین نفر به توپ نرسیدم و در موقعیتی قرار گرفتم که دیگر نه در دروازه بودم و نه بیرون محوطه به توپ رسیده بودم. از طرفی نمیتوانم بایستم. اگر بایستم، او به من چیپ میزند. باید به حرکت ادامه دهم و امیدوار باشم که او آنقدری نزدیک شود که ضربه را بزند. با کمی خوش شانسی بهترین استفاده را از یک تصمیم بد بردم.
اگر بدشانس باشید، توپ را به دستتان میزند و اخراج میشوید.
سعی کردم با بالا نگه داشتن دستهایم تا جایی که میتوانم آنها را دور از توپ نگه دارم ولی اگر چیپ میزد، اخراج میشدم.
ابتکار در اینجا تو را نجات داد. شاید این بهترین مثال برای دروازه بانی سبک سوئیپری تو نباشد ولی برچه اساس تصمیم میگیری که بیرون بیایی یا بمانی؟
من همیشه گوش بهزنگ هستم. سعی میکنم موقعیت را بسنجم و بازی را بخوانم. سعی میکنم با قطع توپهای پشت دفاع به مدافعان کمک کنم. جزئیات هستند که سرنوشتساز میشوند. آیا توپ به حالت جهشی در حرکت است و کنترل آن برای مهاجم سخت است؟ آیا با ضربه کات دار زده شده که از من دور شود؟ آیا زمین صاف است یا خیس؟ اگر زمین صاف است، به بازی من کمک میکند زیرا در موقعیت بهتری شروع میکنم. اگر زمین گل و لای دارد، باید عقب بایستم.
آیا همیشه به دنبال بازی با پا بودی؟
من همیشه دروازهبانی بودم که سعی داشتم در جریان بازی دخالت کنم. ترجیح میدهم یازدهمین بازیکن تیم باشم تا دروازهبانی که صرفا بین دو تیرک ایستاده است. قبلا ویدیوهای ادوین فندر سار در آژاکش را تماشا میکردم؛ به خاطر دارم که او اولین دروازهبانی است که با پاس دادن توپها و خروجهای متعدد، نقشی فعال در بازی داشت.
در شالکه هرگاه که تمرین مخصوص دروازهبانی نداشتیم، در تمرینات با دیگر بازیکنان شرکت میکردم. وقتی 13 ساله بودم، باشگاه تصمیم گرفته بود که من را در دیگر پستها استفاده کند زیرا دیگر دروازهبانها از من خیلی قدبلندتر بودند. ولی سپس مربیها به پدر و مادر من نگاه کردند و دیدند که آنها هم قدبلند هستند. آنها فکر کردند: این پسر هم حتما رشد خواهد کرد و من هم به دروازهبانی ادامه دادم. تصمیم چندان بدی نبود.
فرقی میکند که به سمت چه کسی میدوی؟
از جهت ضربه نهایی احتمالی، بله و مطمئنا به روند بازی هم بستگی دارد. بازیکنان سریع با توپهای ارسالی در عمق راحت ترند، بازیکنان کند ترجیح میدهند توپ روی پایشان ارسال شود. تا حدودی میتوان پیشبینی کرد که با چه نوع مهاجمی روبرو میشوید که این موضوع به نوبه خود به شما میگوید که در خروجها باید چگونه عمل کنید.
***
مقابل ارلینگ هالند (بروسیا دورتموند)، سوپرکاپ آلمان 2020، 30 سپتامبر 2020
این هم یکی دیگر که به سمت تو میدود: ارلینگ هالند
بعد از یک پاس عمقی خوب، او در موقعیت قرار گرفته است. هالند روی پای چپ قدرتمندش قرار گرفته است و از آنجایی که سرعت بالایی دارد، فاصله خوبی بین خودش و نیکلاس سوله ایجاد کرده. او دو انتخاب دارد: گوشه بالای دروازه را هدف بگیرد یا پایین. او تصمیم میگیرد پایین را بزند ولی من خوششانس بودم که توپ در ارتفاع مناسبی برای من شوت شد. زاویه برای او خیلی خوب نیست و من هم در موقعیت خوبی قرار دارم. فاکتور تعیین کننده در این صحنه این است که مچ دستتان قوی باشد تا بتوانید از تیر نزدیک دفاع کنید. دفع من باعث شد توپ به مدافعمان برسد.
چیزی که در این صحنه برای من جالب است، موقعیت ابتدایی دستهایت است. آنها به بدنت چسبیدهاند. آیا این موقعیت به تو اجازه میدهد که حرکتی سریع و افنجاری به سمت توپ داشته باشی؟
این یک سیو واکنشی است. من دیدم که پایش را عقب کشید که شوت کند، سپس شوت کرد و دستم بالا رفت و ابتکار عمل کمکم کرد. اگر توپ مصافت بیشتری را طی کند، مهار کردنش سختتر میشود. در فواصل نزدیک، از شانه و عضله دوسر بازو کمک میگیرید تا استحکامتان را بیشتر کنید. در این صحنه خیلی چیزها درست پیش رفت.
جاگیریات چقدر تحت تاثیر چپ پا بودن هالند است؟
خیلی نیست. همین روند ممکن بود در آن سوی زمین و توسط مارکو رویس انجام شود ولی فاکتورهای دیگری هستند که باید در نظر بگیرید: مثلا نوع ضربه آخر که مهاجم برای زدنش اقدام میکند. هالند بازیکن قدرتمند، تهاجمی و شوتزنی است. دیده اید که وقتی برای آخرین بار توپ را لمس میکند و آماده شوت زدن میشود، چگونه است.
میدانی که به تو چیپ نخواهد زد.
بله، من خیلی عقب ایستاده بودم و او هم مهاجمی نیست که چیپ بزند. اگر نزدیکتر بودم، شاید تصمیم میگرفت از من عبور کند.
در مورد اینکه مهاجمان ترجیح میدهند چه نوع ضربه نهایی بزنند، چقدر تحقیق میکنی؟
مقابل بروسیا دورتموند نیازی به این کار نیست زیرا بارها مقابل آنها بازی کردهایم و بازیکنانشان را به خوبی میشناسیم ولی مقابل یک تیم در چمپیونزلیگ، باید آنالیزهای دقیقتر و عمیقتری انجام داد. ما به نحوه حرکت و شوتزنی مهاجمان و بازیکنان جایگزین توجه میکنیم. تونی تاپالوویچ، مربی دروازه بانیام، در این کار کمکم میکند. وقتگیر است ولی ارزشس را دارد.
آیا تا به حال نشستهای و با مهاجمان تیم درباره نحوه تفکرشان مقابل دروازه صحبت کنی؟
نه ولی گاهی در تمرینات دروازهبانی، خودمان شوت میزنیم و سعی میکنیم انتخابهایمان را به خاطر بسپاریم تا با واکنش درستی به مصاف حریف برویم.
***
مقابل یویا اوساکو (کلن)، 4 مارس 2017
به خاطر دارم که قبلا او را آنالیز کرده بودم. میدانستم خوب ضربه سر میزند، گلهای زیادی در ژاپن زده بود. حس کردم که میتواند سرش را برای زدن ضربه سر به سانتر ارسالی برساند. جاگیری من خوب بود. توانستم یک گام بردارم و بپرم. نکته مهم برای من این بود که از پرش کوتاه اولی به موقع فرود بیایم تا در زمان درستی به سمت توپ شیرجه بزنم- درست وقتی او با سر به توپ ضربه میزند.
درباره آن پرش کوتاه بگو. چرا این کار را میکنی؟
چون جدا شدن از زمین هنگامی که در حرکت هستید، به نسبت زمانی که ایستاده اید، راحت تر است. در مورد مدافعان هم همینطور است. آنها نمیتوانند کنار مهاجمان قرار بگیرند و منتظر حرکتشان شوند. مدافعان باید در حرکت باشند، جاگیری کنند تا واکنش نشان دهند.
و تو کمی زانویت را خم میکنی تا بتوانی بیشتر خودت را بِکِشی.
دقیقا. باید تمام این زوایا را در مفاصل باسن، زانو و مچ پایتان داشته باشید. (نویر میایستد تا زوایا را نشان دهد) اگر در این نقاط صاف بایستادم، نمیتوانم خیلی بپرم ولی اگر به باسن، زانو و مچ پایتان زاویه بدهید، میتوانید از این نقاط قدرت بگیرید.
آیا “اسپرانگبین” (Sprungbein) داری؟ یا همان پایی که برای پریدن آن را ترجیح میدهی.
در مدرسه، همه در مسابقات دو و میدانی سالیانه با عنوان “بوندسیوگندزپیل” شرکت میکنند. این مسابقات شامل پرش طول و پرش ارتفاع است و به همین علت است که تمام آلمانیها میدانند با کدام پایشان بپرند. از نظر من، پای چپم مناسب تر است. اوایل برای پریدن به سمت چپ راحت تر بودم. در مورد پای راستم باید بگویم که دائم کبود میشد زیرا چندین بار به شکل بدی فرود آمدم ولی به عنوان یک دروازهبان حرفهای، باید هر دو پایتان مثل هم باشد. ما روی این موضوع کار کردهایم.
***
مقابل بارتوش بیالِک (وولفسبورگ)، 16 دسامبر 2020
من فکر میکردم او میخواهد توپ را به گوشه دروازه بفرستد و “تور کوچک” را هدف گرفته ولی ضربه او به سمت مرکز دروازه و به سمت سر من آمد. واکنشم غیرارادی بود زیرا فکر میکردم توپ به سمت راست من خواهد رفت. در این صحنه خوششانس بودم که هنوز در موقعیتی قرار داشتم که میتوانستم دستهایم را بالا بگیرم. (از اینجا تماشا کنید)
آیا میتوان واکنشهای غیرارادی را تمرین کرد؟
نباید از شوتهایی که به سمتتان میآید، بترسید؛ ولی مهم ترین نکته این است که باید هزاران بار در چنین موقعیتی قرار بگیرید تا بدانید وقتی زمانی برای واکنش ندارید، چطور یک واکنش موفقیتآمیز انجام دهید.
تاثیر فشار مدافع روی کسی که شوت میزند چیست- و محاسبات شما روی کاری که مهاجم خواهد کرد؟
در واقع تاثیر زیادی دارد و کار را برای مهاجم سخت میکند. اگر مهاجم در هنگامی که توپ را در اختیار دارد، زمان داشته باشد، میتواند به شکلی متفاوت شوت کند. یک تکل خوب زاویه را تنگ میکند ولی اینکه یک مدافع در نزدیکی مهاجم حریف باشد، الزاما یک برتری نخواهد بود.
چرا؟
گاهی ترجیح میدهم که یک به یک و بدون دخالت مدافع، با مهاجم حریف روبرو شوم. ممکن است [حضور مدافع]، برای من آزاردهنده باشد و جاگیری من را تحت تاثیر قرار دهد؛ به خصوص اگر که مدافع یک گام بلند بردارد و پاهایش باز بماند که اجازه میدهد مهاجم توپ را به گوشه دروازه بفرستد. این مشکل است. کمی شبیه به هندبال است. اگر مدافعی بلاک کند، باید کمی حرکت کنید تا دید بهتری داشته باشید ولی این کار باعث میشود که گوشه دیگر دروازه خالی بماند. ولی البته نمیتوان مدافعان را سرزنش کرد چون بیشترین تلاششان را میکنند که شوت حریف را متوقف کنند.
هندبال بازی کردهاید؟
نه ولی همیشه برایم جالب بوده که دروازهبانهای هندبال چطور حرکت میکنند که انقدر ضربات از نزدیک را مهار میکنند.
***
مقابل مارسل سابیتزر (لایپزیش)، 14 سپتامبر 2019
این مورد کمی متفاوت است: یک شوت از راه دور و تغییر مسیر جهت توپ در هوا.
یک شوت سابیتزری. داوید آلابا هم اینطور شوت میکند که توپ در هوا تغییر مسیر میدهد. همه قادر به چنین کاری نیستند. من بازیکنانی که چنین توانایی را دارند را میشناسم؛ بنابراین آماده روبرو شدن با این شوت ها هستم. هنگام روبرو شدن با ضرباتی که تغییر مسیر دارند، باید تا جایی که میتوانید توپ را نگاه کنید. مچهایتان هم باید قوی باشند. این ضربه را با پایین دستم گرفتم که کار آسانی نیست.
صحبت از چرخش توپ شد، دروازه بانها همیشه قبل از شروع رقابت های ملی انتقاداتی میکردند ولی این موضوع اخیرا کمتر شده است. آیا توپها بهتر شدهاند؟
من هیچوقت اعتراضی نکردهام چون توپ را دوست خودم میدانم. باید اینطور به موضوع نگاه کرد. نمیخواهم پیش از رقابت ها به دنبال بهانه ای باشم. میخواهم توپ در طول بازی به من کمک کند و برای همین است که رویکرد من به موضوع متفاوت است و با نگاهی مثبت راجع به توپ صحبت میکنم.
متوجه شدهاید که شوتهای راه دور کمتر شدهاند؟ اگر آماری بررسی کنیم، پس از اینکه بازیکنان متوجه شدهاند که شانس گل شدن شوتهای راه دور کمتر است، در تمامی لیگهای برتر آمار شوتهای راه دور کاهش یافته است- حتی وقتی دروازهبان در درون دروازه نیست.
نمیتوانم این را تایید کنم. فکر میکنم بیشتر به تیم بستگی دارد. اگر فوتبال مالکانه بازی میکنید، کمتر احتمال دارد که از فاصله دور شوت بزنید. به نظرم بسیاری از تیمها در حفظ توپ بهتر شده اند و فوتبال منطقهای (position football) ارائه میکنند که اتکا آنها به ضربات شروع مجدد و شوتهای خارج از محوطه جریمه را کمتر میکند.
آیا طرح و شکل توپ اهمیتی دارد؟ همینطور طرح چمن ورزشگاهها؟ ینس لمان یک بار به من گفت که تشخیص ارتفاع توپ در انگلیس برای او کار دشواری بود؛ کشوری که سایز سکوی استادیومها متفاوت است.
خب، ما این مشکل را در آلیانز آرهنا نداریم. توپها اکثرا سفیدند ولی سکوها این رنگ نیستند بنابراین مشکلی نیست. ولی موقعیت پروژکتور و شدت نور میتواند موثر باشد. به این موارد عادت میکنید.
***
مقابل کریستیانو رونالدو (رئال مادرید)، نیمه نهایی چمپیونزلیگ، 25 آوریل 2012
این سیو به ضربات پنالتی برمیگردد. در طول بازی یک ضربه پنالتی را به خلاف جهت پرش من زده بود. میتوان با نگاه به جهت مورد علاقه ضربه زننده، برای ضربه پنالتی آماده شد ولی بازیکنانی مثل کریستیانو رونالدو همه مدل ضربه میزنند بنابراین باید به غریزه اعتماد کنید. گاهی جواب میدهد، گاهی هم نه. (از اینجا تماشا کنید)
من تعدادی از ضربات پنالتیای که تو در دروازه ایستاده بودی را تماشا کردم و متوجه شدم که در هنگام پریدن، دستانت را پایین نگه میداری. حدس میزنم علتش این است که بتوانی واکنش خوبی به ضرباتی که مستقیما به سمتت میآید داشته باشی.
دقیقا اگر شوت به پایین و وسط دروازه شلیک شود، میتوانم با باز کردن دستم آن را بگیرم ولی اگر به سمت گوشه ای در حال پرش باشم و دستانم کشیده باشد، دیگر نمیتوانم. در مجموع، وقتی اندامی را به سمت جایی کش آوردید، دیگر نمیتوانید واکنشی داشته باشید. برای همین است که دستها و پاهایم را خمیده نگه میدارم.
به همین خاطر گاهی که اشتباه میپری، به نظر میرسد که تلاشی برای مهار توپ هم نمیکنی؟
بعضی از مردم متوجه نیستند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است ولی از نگاه من مسالهای نیست. برای من فقط مهار توپها مهم است، نه چیزهایی که گاهی منتقدان میگویند. من علت انجام دادن یک سری کارها را میدانم.
هر چه میگذرد، پنالتیزنهای بیشتری منتظر هستند که دروازهبان اولین گام را بردارد. شما مقابل اینها چه میکنید؟
امروزه که داورها ما را محدود به خط دروازه کرده اند، کار برای ما دروازهبانها آسانتر نشده است. چه کار میتوانیم بکنیم؟ نمیتوانیم تا جایی که میشود صبر کرد. این یک بازی ذهنی است. شما فقط میتوانید تلاش کنید تا متوجه شوید که حریف قصد انجام چه کاری را دارد.
آیا میتوان حدس زد که پنالتی زن، توپ را بدون تصمیمگیری دقیق شوت میکند یا توپ را به گوشهای میفرستد؟
در این سطح کار خیلی دشواری است. بازیکنان با کیفیت در هنگام دویدن به سمت توپ و لحظه زدن ضربه، نظرشان را عوض نمیکنند. ممکن است کریستیانو در اینجا چنین کاری کرده باشد.
***
مقابل سونی اندرسون (منچستریونایتد)، نیمه نهایی چمپیونزلیگ، 4 مه 2011
تو این ضربه اندرسون را با دست “مخالف” مهار کردی. چرا از دست چپ استفاده نکردی؟ (از اینجا تماشا کنید)
موضوع ساده، رسیدن به توپ است. وقتی به یک جهت پریدهاید، بالا بردن آن یکی دستتان تا بالاتر از سر، راحتتر است. شاید اخیرا به یک الگو ( برای مهار توپ) تبدیل شده باشد ولی به خاطر دارم که در تمرینات سالهای دور با سپ مایر (دروازهبان سابق آلمان و بایرن)، او هم اینگونه کار میکرد. اولیور کان هم اینگونه توپها را مهار میکرد.
چه موقع از کف دستتان استفاده میکنید و چه موقع از مشت؟
این بستگی به شرایط و غریزهتان دارد. بستگی به این دارد که حریف کجا قرار گرفته، چقدر از شما دور است، چقدر مدافع نزدیک من است، خیلی فاکتورها در این مورد تاثیر دارند. من سعی میکنم توپ را بگیرم ولی باید ببینم چقدر زمان دارم. توپ چطور به سمت من میآید؟ چقدر مطمئنم که توپ را میگیرم؟ در تمرینات، گاهی توپهایی که در بازیها مشت میکنم را مهار میکنم چون ریسک کمتری دارد.
***
مقابل کریم بنزما (فرانسه)، یک چهارم نهایی جام جهانی، 4 ژوئیه 2014
من این یکی را خیلی دوست دارم چون انگار خیلی راحت داری در خیابان تاکسی میگیری. همچنین سیو خیلی مهمی هم بود و پیروزی را برای آلمان به ارمغان آورد.
من با مصدومیت شانه در این رقابتها شرکت کردم و او هم دقیقا توپ را به همان سمت شانه مصدوم من زد. پس از این سیو، فهمیدم که اوضاع آرام است (نویر میخندد). باز هم جاگیریِ خوب است که به من اجازه داده به هر جهتی واکنش نشان دهم. بالا، پایین، با دستم به سمت راست، با پایم به سمت چپ. خوشبختانه، توانستم توپ را در دقیقه 94 بگیرم و پیروز بازی شدیم.
او فضای زیادی برای شوت کردن نداشت. اگر بدشانس بودی، توپ را از بین پاهایت رد میکرد یا از بالای دستت به تور میچسباند.
ممکن بود از زیر تاق وارد دروازه شود. فرصت کمی برای واکنش نشان دادن وجود داشت ولی مچ دست قوی و واکنش لحظه ای خوب، جواب داد.
***
از وقتی حرفه ای شدی، چقدر در فوتبالت پیشرفت کرده ای؟ آیا مانوئل نویر سال 2006 که اولین بازیاش را در شالکه انجام داد، اساساً همان مانوئل نویر 2021 است؟
خیلی شبیه است. با توجه به تیمهای مختلفی که برایشان بازی میکنید و تاکتیکهای متفاوتی که دارید، تغییرات ظریفی ایجاد میشود. باید خودم را به بازیسازی از عقب و پیش بردن توپ رو به جلو عادت میدادم؛ اگر بخواهیم بشماریم، همین دو مورد است.
فصل گذشته، خط دفاعی بایرن بالا بازی میکرد و به همین دلیل، توپهای بیشتری از آنها رد میشد. بایرن 44 گل در لیگ خورد و تو کار سختی داشتی. آیا در خلوت خودت از آن لذت میبردی؟ یا ترجیح میدادی که کمتر درگیر شوی؟
خوشحالم که به من نیاز بود و موقعیتهای زیادی داشتم که به تیم کمک کنم. ولی از سوی دیگر، نمیتوان از بی ثباتی خط دفاعی و تعداد گلهای زیادی که در این فصل (21-2020) دریافت کردیم، خوشحال بود. فصل بعد باید بهتر شویم. باید روی این موضوع کار کنیم.
سوء تفاهم بزرگ در مورد دروازهبانی چیست؟
کلیشه های زیادی در این مورد مطرح میشود. برای مثال، اینکه توپ نباید روی تیر یک از دروازهبان رد شود. گاهی این صحبتها را از کسانی که در موقعیتی نیستند که به خوبی بتوانند بازی دروازهبان را بررسی کنند، میشنوم. کار ما پیچیده است. ما باید تا بیشترین حد ممکن، مساحت دروازه را پوشش دهیم و همچنین آماده پاسهای داخل محوطه باشیم. آیا کسی بدون اینکه یارگیری شده باشد، در محوطه جریمه ایستاده؟ آیا توپ روی پای موافق بازیکن است یا پای مخالفش؟ باید تمام این محاسبات را در عرض چند ثانیه انجام دهی؛ خیلی اتفاقات ممکن است رخ دهد.
گاهی به خودم میآیم و میبینم که خیلی بیش از حد فکر کردهام و تلاش میکنم کمالگرا باشم. شاید عبور توپ از تیر یک، شکست محسوب شود- بحثی در این رابطه ندارم- ولی مطمئنا اینکه بگوییم همیشه شکست است، اشتباه است. شاید ما دروازهبانها باید بیشتر در مورد امور فنی صحبت کنیم و روند دروازهبانی را به مردم توضیح دهیم.
نکته خوبی است. بعد از هزار سیو بعدی هم میتوانیم مصاحبه ای داشته باشیم؟
حتما.