یورو 2020؛ راهنمای گروه C؛ هلند، اوکراین، اتریش و مقدونیه شمالی
هفتیک- جام ملتهای اروپا در طول دوران 61 ساله خود بارها با افزایش تعداد تیمها همراه شده است. این مسابقات تا سال 1980 تنها با چهار تیم، تا سال 1996 با هشت، تا سال 2016 با 16 تیم و سپس تعداد تیمهای حاضر در تورنمنت برگزار شده در فرانسه در پنج سال قبل و مسابقات امسال به 24 کشور رسیده است.
بیست و چهار عدد خوبی برای یک تورنمنت نیست- این عدد صعود بهترین تیمهای سوم به مرحله حذفی را اجباری میکند و به این معناست که مرحله گروهی با 36 بازی برگزار میشود تا فقط هشت تیم حذف شوند. این اتفاق همچنین به معنای کاهش کیفیت کلی فوتبال است- و با صداقت تمام باید گفت که به نظر میرسد گروه C ضعیفترین گروه در مسابقات امسال باشد.
بخش اعظمی از این موضوع به دلیل صعود عجیب مقدونیه شمالی است که حضوری غیرمنتظره و غیر رسمی به واسطه پیروزی در پایینترین سطح لیگ ملتها خواهد داشت. آنها برای رسیدن به این مسابقات برابر لیختناشتاین، جبلالطارق، ارمنستان، کوزوو و گرجستان به پیروزی رسیدند، هرچند باید به این موضوع نیز اشاره کرد که آنها در مسابقات انتخابی جام جهانی در ماه مارس آلمان را نیز در بیرون از خانه شکست دادند؛ بنابراین نباید خیلی دستکم گرفته شوند.
با این حال وقتی به این موضوع توجه کنید که اوکراین و اتریش در جام ملتهای قبلی در قعر گروه خود قرار گرفتند و هلند حتی موفق به کسب سهمیه حضور در مسابقات پنج سال قبل نشد، به این باور میرسید که این چهار تیم کارنامه چندان درخشانی از خود ارائه نکردهاند.
با این حال یکی از دلایل خوشبین بودن این است که هر چهار تیم بازیکنان تکنیکی خوبی دارند و میتوانند فوتبال خوبی را به نمایش بگذارند و با توجه به استانداردهای پایینتر شاید بتوانند تسلط بیشتری در بازیهای رو در رو داشته باشند. مناطق میانی زمین به طور خاص سرشار از کیفیت است.
البته هیجان انگیزترین دورنما تماشای حضور هلند در یک تورنمنت بین المللی مهم برای اولین بار پس از جام جهانی 2014 است؛ رقابتهایی که در آن در رده سوم قرار گرفتند. آنها پس از جام جهانی 1938 نتوانستند تا 1974 در هیچ یک از دورههای جام جهانی حضور پیدا کنند، سپس دو بار متوالی به فینال رسیدند، پس از آن سه تورنمنت مهم بین سالهای 1982 تا 1986 را از دست دادند و بعد از این بود که قهرمان یورو 1988 شدند. درخشش و موفقیت آنها خیلی ناگهانی و دور از انتظار به دست میآید.
اگر این مسابقات سال گذشته برگزار میشد، رونالد کومان روی نیمکت این تیم قرار داشت. انتقال او به بارسلونا درها را برای مدافع پا به توپ افسانهای دیگری باز کرد که هدایت این تیم را بر عهده بگیرد و هرچند فرانک دی بوئر دوران دشواری را در سطح باشگاهی تجربه کرده اما مدت زمان حضورش در تیم ملی کاملا دلگرم کننده بوده است.
دی بوئر میتواند روی دفاع منسجم تیمش حساب کند که حتی بدون حضور ویرژیل فن دایک، استفان دیفرای و ماتیس دیلیخت زوج خوبی را در غیاب او تشکیل دادهاند. کیفیت بسیار بالایی در مرکز خط میانی نیز دیده میشود؛ فرانکی دی یونگ زیر نظر کومان در بارسلونا نشان داده که هافبکی درخشان در پستهای مختلف است و نقش جورجینیو واینالدوم در تیم ملی کشورش برجستهتر از لیورپول است. او در هلند این اجازه را دارد که پیشروی کند و به یک خطر جدی گلزنی تبدیل شود.
خط حمله بیشتر بر اساس عملکرد درخشان ممفیس دیپای شکل میگیرد که پس از به ثمر رساندن 20 گل در این فصل برای لیون، باید به عنوان یکی از خطرناکترین مهاجمان حاضر در این تورنمنت به حساب بیاید. او احتمالا برابر رقبای جدی به عنوان مهاجم اصلی به میدان برود تا روی ضدحملات کار کند اما شاید دی بوئر تصمیم بگیرد در برابر حریفان ضعیفتر از او در پستهای کناری استفاده کند تا بتواند از یک مهاجم ویژه محوطه جریمه در کنار او استفاده کند. لوک دی یونگ به ندرت در خارج از لیگ هلند عملکرد خوبی داشته اما در پیروزی فصل گذشته سویا در فینال لیگ اروپا دو گل به ثمر رساند و شباهت بسیاری به شماره نُههای هلندی دارد؛ قد بلند و با مهارت زیاد در وارد کردن سایر افراد به جریان بازی.
اولین انتخاب دی بوئر استفاده از سیستم 3-3-4 است؛ هرچند او در برابر رقبای قویتر با پنج دفاع به میدان رفته و دالی بلیند و ناتان آکه قابلیت بازی به عنوان مدافعان میانی سمت چپ را دارند. علامت سوال اصلی روی کنارههاست؛ جایی که هلندیها به جای بازیکنان درخشان و تراز اول از بازیکنانی باثبات بهره میبرند. با این حال با استفاده از امتیاز میزبانی در هر سه بازی مرحله گروهی، عدم صعود آنها از این گروه شگفتی بزرگی به شمار میرود.
مقایسه هلند با اوکراین، حریف اول آنها در مرحله گروهی، از نظر تاکتیکی کار سادهای است.
آندری شوچنکو مانند دیبوئر از سیستم 3-3-4 به عنوان استراتژی اصلی خود بهره میبرد اما برابر حریفان قدرتمندتر به دفاع پنج نفره روی میآورد.
نقطه قوت اصلی اوکراین مانند هلند در مرکز خط میانی است که مثلث کمنظیری به عنوان موتور محرک تیم دارد. تاراس استپاننکو هافبک دفاعی ارزشمندی است که با یا بدون توپ درخشان ظاهر میشود. اولکساندر زینچنکو در سمت چپ او قرار دارد که در رده باشگاهی به عنوان مدافع کناری به میدان میرود اما اینجا نقش هافبکی خلاق را ایفا میکند و راسلان مالینوفسکی در سمت راست وظیفه حضور در هر دو محوطه جریمه و نفوذهای دیرهنگام به یک سوم هجومی حریف را دارد. او در اواخر فصل 21-2020 در آتالانتا در اوج آمادگی قرار داشت و در 11 بازی پایانی شش گل به ثمر رساند و هشت پاس گل ارسال کرد؛ با این که فصلی ناامیدکننده را تا آن مقطع پشت سر گذاشته بود.
بازیکن هجومی اصلی اوکراین هم مانند دیپای وینگر چپ/ فورواردی است که بهترین فصل دوران حرفهای خود را پشت سر گذاشت- انتظار میرود که حالا رومن یارمچوک نفر اول خط حمله این تیم باشد؛ بازیکنی که این فصل 23 گل در تمامی رقابتها برای خنت به ثمر رساند. دو وینگر تیم شامل آندری یارمولنکو و یوگن کونوپلیانکا هنوز در ترکیب حضور دارند، هرچند هردوی آنها در سالهای اخیر با مصدومیتهایی درگیر بودهاند و احتمال دارد کونوپلیانکا در پست دیگری در سمت راست به میدان برود.
اوکراین یکی از بهترین رکوردها را در مسابقات انتخابی این تورنمنت به ثبت رساند. آنها در گروهی دشوار شامل پرتغال و صربستان شکست نخوردند، موفق به ثبت چندین کلین شیت شدند و در نهایت به همراه پنج تیم دیگر در سید اول این رقابتها جای گرفتند. هرچند انگار این روند به مدتها قبل تعلق دارد و شکست 0-4 خانگی برابر اسپانیا سطح فعلی آنها را بهتر نشان میدهد؛ حتی با این که آنها در آن بازی استپاننکوی قابل اعتماد را در اختیار نداشتند. اگر او، مالینوفسکی و زینچنکو در اوج آمادگی باشند، اوکراین میتواند تیم برتر میدان در برابر تمامی رقیبانش در گروه C باشد.
اتریش پس از جام جهانی 1990 تا به حال نتوانسته در هیچ تورنمنت مهمی حتی یک پیروزی به دست آورد و این احساس وجود دارد که آنها به حق خود در فوتبال اروپا نرسیدهاند. آنها بازیکنی معادل با زینچنکو- هافبکی درجه یک در تیم پپ گواردیولا که در سطح ملی معمولا در پستهای جلوتر بازی میکند- را در ترکیب دارند که کسی نیست جز داوید آلابا.
هرچند نکته عجیب درباره آلابا این است که فرانکو فودا، سرمربی تیم، پستی مشخص برای او پیدا نکرده است. در واقع آلابا در سه بازی اتریش در ماه مارس به عنوان مدافع چپ، سپس هافبک میانی و در آخر هافبک سمت چپ به میدان رفت. انعطاف پذیری او یک دارایی فوق العاده است اما بازی در سه پست در سه دیدار کاری دشوار به نظر میرسد خصوصا وقتی پست معمول او در بایرن در طول چند فصل گذشته در پست چهارم یعنی مدافع میانی بوده است.
دلیل این که آلابا مانند زینچنکو همواره در پست هافبک میانی بازی نمیکند این است که اتریش بازیکنان خوب زیادی در این پست دارد. استفان ایلسانکر و جولیان بومگارتلینگر در صورت آمادگی هر دو هافبکهای دفاعی خونسردی هستند، کریستوف بومگارتنر خلاقیت بیشتری از خود نشان میداد، در حالی که مارسل سابیتزر و کونراد لایمر که او نیز امسال با مصدومیت دست به گریبان بود، رابطه خوبی با یکدیگر دارند که در لایپزیش شکل گرفته است.
در واقع شبکه باشگاهی ردبول باعث شده که اتریش هویت فوتبالی پیدا کند و این موضوع به وضوح در پیشرفت آنها در زمینه بازیکنان و مربیان سالزبورگ دیده میشود. فوتبال ملی کمتر از فوتبال باشگاهی به پرسینگ تکیه دارد اما بازیکنان بسیاری در اتریش حضور دارند که پرسینگ از جلو را به خوبی انجام میدهند و بخشی از آن به این دلیل است که بسیاری از بازیکنان حاضر در فهرست این تیم در بوندسلیگا توپ میزنند.
شاید هیجانانگیزترین آنها ساسا کالادزیچ باشد که اولین بازی خود با پیراهن تیم ملی را در ماه اکتبر انجام داد اما تا به حال سه گل به ثمر رسانده و فصلی فوق العاده را با اشتوتگارت پشت سر گذاشته است. او در 32 بازی 16 گل به ثمر رسانده که هشت مورد از آنها با ضربه سر وارد دروازه حریفان شده است- این موضوع با توجه به قد دو متری او باعث تعجب نیست، هرچند او با کلیشه قدیمی “مردان تنومند پاهای خوبی دارند” سازگاری کامل دارد.
و سپس به مقدونیه شمالی میرسیم که شاید حریفی سرسختتر از تصور شما باشد. ایگور آنجلوفسکی، سرمربی تیم، در اکثر پیروزیهای مقدونیه در لیگ ملتها از چهار مدافع بهره برده اما استفاده او از سیستم سه دفاعه در دیدارهای اخیر شامل پیروزی برابر آلمان رو به افزایش رفته است.
مقدونیه شمالی دست چندان بازی در این رقابتها ندارد که به دو دلیل قابل توجه است. اول، غیبت ایلیا نستوروفسکی، مهاجم این تیم و تعویض طلایی اودینزه، ضربه بزرگی برای آنها به حساب میآید. دوم، به طور کلی ترکیب مشابهی از بازیکنان در دو سیستم متفاوت آنجلوفسکی به میدان میرود؛ استفان ریستوفسکی، مدافع راست دونده، به مرکز میدان میرود تا به مدافع میانی سوم تبدیل شود و بوبان نیکولوف، هافبک حاضر در هر دو محوطه جریمه، به کنارهها میرود تا در نقش وینگ- بک راست بازی کند.
این تیم نه چندان قدرتمند گزینههای هجومی قدرتمندی در اختیار دارد. گوران پاندف افسانهای قطعا بزرگترین نام این تیم است- او در مسابقات انتخابی اکثرا در پست شماره 10 بازی کرد اما احتمالا در غیاب نستروفسکی مهاجم نوک خواهد بود. الکساندر ترایکوفسکی میتواند در نوک حمله به او اضافه شود، هرچند در دو سال اخیر حتی یک گل در رده باشگاهی به ثمر نرسانده است.
اِنیس بَرزی، هافبک تیم، متخصص تمام عیار ضربات آزاد است، در حالی که اِلیف اِلماس هر از چند گاه عملکرد خوبی برای ناپولی به نمایش گذاشته است. استفاده از آنها در نقش شمارههای 8 در سیستم 2-3-5 میتواند خط میانی جذابی را تشکیل دهد؛ هرچند این سیستم بیشتر به تیمی شبیه است که به جای در دست داشتن توپ و میدان، به استفاده از ضدحملات فکر میکند. مقدونیه شمالی قطعا ضعیفترین تیم این تورنمنت است اما با توجه به قرعه خوبی که به دست آورده، تیمی نیست که کمترین شانس صعود به مرحله حذفی را داشته باشد.