در ستایش ورزشگاه آزتک؛ معبد درخشان فوتبال
هفت یک– به تابستان سال 1986 بازگردیم؛ چند نفری در زمین حضور داشتند که تصور نمیکردند آن لحظات، رقم خوردن پایان چیزی باشد، نه شروع آن. استنلی راس رئیس فیفا، گوستاوو دیاز اورداز، رئیس جمهور مکزیک را در حال برگزاری تشریفات شروع بازی بین تیم میزبان، کلاب آمهریکا و تورینو ایتالیا تماشا میکرد.
دو سال قبل استنلی راس حق میزبانی جام جهانی سال 1970 را به مکزیک اعطا کرده بود. با نواخته شدن سوت داور، در حالیکه استنلی راس و دیگر مقامات در حال تماشا بودند، دیاز اورداز با پای راست، توپ را به جلو شوت کرد. مکزیک یک استادیوم ملی جدید داشت که بعدا به روح واقعی جام جهانی تبدیل شد. سال 1966 سال خوبی برای فوتبال جهان بود؛ سالی که ورزشگاه آزتکا متولد شد.
هنگامیکه چشم جهان برای اولین بار در سال 1970 به ورزشگاه آزتک افتاد، این ورزشگاه چیزی برای آینده به نظر میرسید؛ سازهای که انگار برای مجموعه Star Trek ساخته شده بود. در حالیکه در مقام مقایسه، ایمپایر استادیوم در منطقه ومبلی (توضیح مترجم: ورزشگاه ومبلی ابتدا با نام Empire Stadium شناخته میشد که بعدا بهنام منطقهای که در آن قرار دارد، تغییر پیدا کرد)، با دو برج پر زرق و برق و امپریالیستی، سکوهایی دور از زمین با دید محدود و زمینی که با پیست خاکی محصور شده، چیزی متعلق به دوران مزوزوئیک به نظر میرسید.
سراسر سکوهای ورزشگاه آزتک، دارای صندلی بود (توضیح مترجم: ورزشگاههای قدیمی دارای جایگاههایی بود که تماشاگران میتوانستند در آنجا بازی را ایستاده تماشا کنند) که 107 هزار تماشاگر در دو ردیف غولآسا با چشماندازی پانورامایی با زاویهای عمود به زمین داشت که ممکن بود حس سرگیجه بدهد. سقف هم تا ارتفاع 115 متری سر به فلک کشیده بود. در حومه سانتا اورسولا که این ورزشگاه ساخته شده بود، ارتفاع زیاد روی سطح اکسیژن هوا تاثیر میگذاشت. زمین ورزشگاه آزتک 2239 متر از سطح دریا بالاتر بود. مانند اینکه بازی روی یک هواپیمای در حال پرواز برگزار میشد.
چنین بنای لوکسی ارزان به دست نمیآید. هفت میلیون پوند برای ساخت ورزشگاه آزتک هزینه شد و بودجه آن توسط رییس باشگاه کلاب آمهریکا، امیلیو آسکاراگا، تامین شد. در بین دو ردیف استادیوم بیش از 900 صندلی ویژه تعبیه و برای تامین بخشی از هزینههای ساخت ورزشگاه، به صورت 99 ساله به شرکتهای مختلف فروخته شد. در دهه 1970 چنین درآمدزاییهایی در انگلیس هم معمول نبود.
هر تاثیری منفیای که ساخت ورزشگاه آزتک روی آینده فوتبال داشته، در مقابل میراث عظیمی که برای این ورزش ایجاد کرده، ناچیز است. با احترام کامل به ماراکانا، مونومنتال، استاد دوفرانس و دیگر ورزشگاهها، هیچ ورزشگاه دیگری نمیتواند مانند ورزشگاه آزتک، نماد برگزاری جام جهانی باشد. این فقط خود این ورزشگاه نیست که آن را خاص کرده، بلکه آنچه که در ورزشگاه آزتک اتفاق افتاده هم باعث ویژه بودن آن شده است.
به دلیل ارزشهای فرهنگی آن، این استادیوم نه تنها از سوی فیفا، که از سوی یونسکو نیز باید مورد تقدیر قرار بگیرد. اگرچه استادیومهای دیگری هم در هر دو جام جهانی 1970 و 1986 استفاده شدند، اما زندهترین نماد در این دو تجربه، ورزشگاه آزتک است. در سال 1970، جام جهانی به یکباره همه پلههای مدرنیته شدن را طی کرد؛ تعویضها ، کارتهای زرد و قرمز، توپ زیبای ” تله آستار” آدیداس و قابل توجه ترین نوآوری، پوشش تصویری رنگی بازیها که با آفتاب درخشان مکزیک، جذابیت بیشتری روی صفحه تلویزیون پیدا میکرد.
مراسم افتتاحیه در ورزشگاه آزتک با بیشترین بیننده در سطح جهانی در تاریخ فوتبال، با همان فناوریای که کمتر از 12 ماه قبل فرود انسان به ماه را پوشش داده بود، پخش شد. با زدن یک دکمه، ناگهان جام جهانی، سینماها و برنامههای خبری را ترک و متعلق به همه شد (توضیح مترجم: تا پیش از جام جهانی 1970، بیشتر بازیهای جام جهانی به صورت ضبط شده در سینماها به نمایش گذاشته میشد).
تقریبا برای نسل بعدی، جام جهانی 16 سال بعد به مکزیک بازگشت. جام جهانی تا سال 1986 به یک ماشین پولسازی تمام عیار تبدیل شد؛ با افزایش تعداد تیمها به 24 و پخش کامل همه بازیها از شبکه های تلویزیونی. این روند برای مخاطب جوانتری که هنوز مملو از بدبینی نشده بود، فوقالعاده به نظر میرسید؛ هرگز شرایط تا این اندازه برای عاشق جام جهانی شدن فراهم نبود.
بخش مرکزی این ابراز علاقه شدید، ورزشگاه آزتک و نشان معماگونه “عنکبوتهای سیاه” در زمین بود. آنچه در سال 1970 تنها یک نقطه بود، حالا تبدیل به یک پدیده عنکبوتی شده بود. در بین مردم محلی و در مدارس دو افسانه محلی برای تعریف این پدیده مطرح میشد. یک توضیح اینکه این عنکبوت، سایه هلی کوپتری است که در بالای استادیوم برای فیلمبرداری حرکت میکند.
توضیح دیگر آنکه این بخشی از زمین مقدس و سوخته است که منشا آن مانند استونهنج غیرقابل توضیح است و مسئولان استادیوم به دلیل ترس نفرین شدن قادر به از بین بردن آن نیستند. اما در حقیقت این سایه یک سیستم PA (بلندگو و سایر سیستم اطلاعرسانی ورزشگاه) بود که با کابلهای فولادی و مرتفع بالای دایرهی وسط زمین نصب شده و با تابش آفتاب ظهر، چنین سایهای را ایجاد میکرد. آن زمان چه کسی میدانست و یا حتی به آن اهمیت میداد. مثل سال 1970، عنکبوت فقط دلیل دیگری برای تماشای این رویداد زیبا بود.
در تاریخ جام جهانی، 836 بازی انجام شده؛ از بلوهوریزنته تا بوسان. از این تعداد فقط 19 بازی در ورزشگاه آزتک برگزار شده است، اما همین نمونه کوچک، صحنهای جذاب برای “بازی قرن”، زیباترین گل تیمی در تاریخ جام جهانی، یکی از بزرگترین جنجالها در تاریخ مسابقات و گل قرن بوده است؛ کیفیتی بالا از کمیت نه چندان زیاد.
اولین مورد از این عناوین، احتمالا فریبندهترین آن است. شاید بعدها بازیهایی تماشاییتر از دیدار آلمان غربی برابر ایتالیا در نیمهنهایی جام جهانی 1970 نیز برگزار شد، اما آن مسابقه نخستین بازی افسانهای و تمام رنگی جام جهانی بود که در مقیاس جهانی تحسین شد. درام بیرحم به ثمر رسیدن گلهای متوالی از سوی هر دو تیم، بدنهای خسته و کوفته افتاده در هر طرف و فرانتس بکن باوئر که نمایش شجاعانهاش چشم جهانیان را به او خیره کرده بود. میزبان چنان تحت تأثیر قرار گرفت که بعدها از پلاکی پرده برداری کرد که روی آن نوشته بود: ” ادای احترام ورزشگاه آزتک به تیمهای ملی ایتالیا (4) و آلمان (3) که در جام جهانی فیفا 1970، “بازی قرن” را برگزار کردند. 17 ژوئن 1970.”
چهار روز بعد از آن بازی، ایتالیای خسته به دست برزیل، بهترین تیمی که تاریخ جامهای جهانی به خودش دیده، مغلوب شد. پنج بازی قبلی آنها در گوادالاخارا برگزار و برزیل بهترین عملکردش را برای سفر به پایتخت کنار گذاشته بود. گل کارلوس آلبرتو که پس از هنرنماییهای انفرادی تعدادی از همبازیانش وارد دروازه ایتالیا شد، سطح زیباییشناسی فوتبال در جام جهانی را به نقطه جدیدی رساند. این گل که با سرخوشی مذهبی گونهای در ورزشگاه جشن گرفته و پس از آن نیز تقریبا تقدیس شد، جایگاه افسانهای ورزشگاهی که در آن به ثمر رسید را تثبیت کرد. جام جهانی 1970 که بهترین بازیهای آن در ورزشگاه آزتک برگزار شد، بهترین جام جهانی تا آن زمان بود.
اگرچه نمایشهای درخشان ورزشگاه آزتک در جام جهانی 1970، بیشتر توسط میهمانها خلق شده بود، تا میزبان اما مکزیکیها در سال 1986 نبوغشان را در این ورزشگاه به نمایش گذاشتند. وقتی آنها در دور دوم با نتیجه 0-2 بلغارستان را شکست دادند، گل اول، بعد از یک همکاری دیدنی و پاسهای روپا، با قیچی برگردان تماشایی مانوئل نگرته به ثمر رسید (از اینجا تماشا کنید) که شباهت زیادی به گل ماریو مانژوکیچ در فینال لیگ قهرمانان سال 2017 داشت. در بسیاری از جامهای جهانی، این گل میتوانست عنوان زیباترین گل مسابقات را به دست آورد اما در ادامه اتفاق دیگری رخ داد.
نمایشهای دیگو مارادونا در ورزشگاه آزتک در هفته پایانی جام جهانی 86 چیزی فراتر از حد تصور بود. او در همه بازیهای آن مسابقات باورنکردنی بود، اما در حقیقت با ورود به مکزیکوسیتی به اوج رسید. او در دیدار مرحله یک چهارم نهایی برابر انگلیس موفق شد در فاصله پنج دقیقه یکی از جنجالیترین گلهای تاریخ جام جهانی و سپس زیباترین گل انفرادی این رقابتها را وارد دروازه حریف کند. بری دیویس و جیمی هیل، گزارشگران بی بی سی، هنوز در حال سرزنش کردن مارادونا برای گل مشهور به “دست خدا” بودند که او حرکت به یادماندنی خود را از نیمه زمین انگلیس برای به ثمر رساندن گل دوم خودش و آرژانتین آغاز کرد (از اینجا تماشا کنید).
کانال سمت راست که مارادونا از آن حرکت کرد، همان مسیر مقدسی بود که توسط کارلوس آلبرتو برای زدن آخرین ضربه منجر به گلش در فینال 1970 پیموده شد. گل مارادونا شاید حتی تاثیرگذارتر هم بود، زیرا زمین ورزشگاه آزتک در سال 1986 حسابی کچل و کُنده شده بود. آن بازی مرحله یک چهارم نهایی، با لحظات برجسته و ماهیت سیاسی خود که ناشی از جنگ فالکلند چهار سال قبل بود، حتی عملکرد فوقالعادهتر مارادونا در همان زمین که سه روز بعد در مرحله نیمه نهایی رقم خورد را در سایه قرار داد. دو گل درخشان دیگر، که دومی نسخه کوتاه شده گل تماشاییاش به انگلیس بود، تکلیف بلژیک را روشن کرده و آرژانتین را به فینال رساند (از اینجا تماشا کنید). چیزی نمانده بود که مارادونا در آن دیدار هتتریک کند و جان ماتسون (گزارشگر معروف انگلیسی) در گزارشش گفت: “آنها نمیدانند چه کار کنند.”
افسانه نمایشهای درخشان مارادونا حتی پیش از پایان تورنمنت شکل گرفته بود. هنگامیکه مارادونا برای حضور در فینال به ورزشگاه رسید، از او دعوت شد تا از پلاکی که به افتخارش طراحی شده بود، رونمایی کند- این پلاک ادای احترامی به دومین گل مارادونا مقابل انگلیس به عنوان “حرکت فردی فوق العاده این جام جهانی” بود. او حالا مانند نیرویی از طبیعت بود که آرژانتین حتی در بازی فینال نیز مقابل بازگشت غیرمنتظره آلمانیها و جبران دو گل عقب افتادگی، ایستادگی کرد و درنهایت 2-3 برنده شد. هواداران حاضر در ورزشگاه آزتک دقیقا کاری که در سال 1970 برای پله و برزیلیها انجام داده بودند را تکرار کرده و بعد از سوت پایانی وارد زمین شدند. با توجه به آنچه دیده بودند، وسوسه تکرار چنین کاری بیشتر هم شده بود.
آزتک همزمان با اینکه کانون اصلی جامهای جهانی مهم آن نسل است، به یک قلعه مجازی برای تیم ملی مکزیک تبدیل شد. هیچ کس به اندازه آمریکا بیش از این در مورد این موضوع آگاهی ندارد، زیرا این دو تیم در رقابت برای تبدیل شدن به بهترین تیم منطقه کونکاکاف هستند. تیم ملی آمریکا برای 45 سال نتوانست در یک بازی رسمی در این ورزشگاه پیروز شود. تا 9 سال دیگر (منوط به اینکه دونالد ترامپ روابط منطقهای را بهبود بخشد)، دو کشور قصد دارند با کانادا ارتباط برقرار کرده تا جام جهانی را به آمریکای شمالی بازگردد. هنگامیکه فیفا تصمیم نهایی خود را در مورد میزبان در تابستان آینده اتخاذ کند (توضیح مترجم: میزبانی جام جهانی 2026 به طور مشترک به آمریکا، مکزیک و کانادا داده شد)، این پیشنهاد مشترک برای جام جهانی 2026 بدون رقیب خواهد بود. با وجود میراث بینظیر آزتک در تاریخ این رقابتها، این استادیوم تنها نقشی جزئی در آن رقابتها بازی خواهد کرد.
با افزایش تیمهای جام جهانی به 48 تیم، فدراسیون سه کشور مجبور شدند برای پوشش تدارکات با یکدیگر ترکیب شوند. ایالات متحده آمریکا با توجه به تعداد بالای استادیومهای مناسب و ذخایر پول نقد، دست بالا را دارد. طبق برنامهریزی، از 80 بازی قرار شده 60 مسابقه، از جمله همه بازیهای مرحله یک چهارم نهایی به بعد در ایالات متحده برگزار شود. ورزشگاه آزتک که حالا ظرفیتش به 87 هزار نفر کاهش یافته، روزهای نهایی و مهم مسابقات را میزبانی نخواهد کرد. این ممکن است برای بچههای نسل من شرمآور باشد. اما اگر تاریخ را مرور کنیم، به ما خواهد گفت که این ورزشگاه آزتک است که زیباترین تصاویر جام جهانی بر آن نقش بسته است.
سلام
این ورزشگاه میزبان جام جهانی 2026 هم است؟