بازی در ورزشگاه‌های خالی به ظهور ستاره‌های جدید منجر می‌شود؟

شیوع کرونا باعث توقف چند ماهه رقابت‌های فوتبال در سراسر دنیا شد و اکنون با از سرگیری لیگ‌های مختلف، بازی‌ها باید در ورزشگاه‌های خالی از تماشاگر برگزار شود و این شرایط جدید می‌تواند به سود گروهی از بازیکنان باشد که بازی در ورزشگاه‌های پر از تماشاگر چندان باب میل‌شان نبود.

هفت‌یک– همانطور که لوییس انریکه این هفته به شیوه خاص خودش توضیح داد، حضور در بازی‌هایی که پشت درهای بسته برگزار می‌شود، برای بیش‌تر فوتبالیست‌ها فاقد هیجان و ناخوشایند است. سرمربی اسپانیایی در این باره گفت:” بازی بدون حضور تماشاگر از این‌که مجبور باشید با خواهرتان برقصید هم غم‌انگیزتر است.”

با این‌که عجیب به نظر می‌رسد اما تمام افراد حاضر در میدان چنین حسی ندارند. نمای هزاران صندلی خالی و سکوتی که بر زمین حکمفرماست، به بعضی بازیکنان حس رهایی می‌دهد و یکی از بزرگ‌ترین بارهای روی دوش آنها در زمین بازی که حضور جمعیت روی سکوهاست، برمی‌دارد.

در بحث هواداران، عامل انگیزه یک بازیکن، در واقع عامل ایجاد خفقان برای بازیکنی دیگر است. همین موضوع باعث ایجاد ابهام برای مربیان می‌شود چرا که نمایشی که روز بازی در میدان از برخی بازیکنان می‌بینند، شباهت زیادی به آنچه در تمرینات مشاهده کرده‌اند، ندارد. جیمی کرگر و آلن شیرر این دسته از بازیکنان را ” بازیکنان دوشنبه تا جمعه ” می‌نامند. آنها در طول هفته دنیا را با حرکات خود خیره می‌کردند و سپس روز شنبه در میدان عملکرد خوبی نداشتند.

حالا دیگر شرایط این‌گونه نیست. با ورزشگاه‌های خالی از تماشاگر، این دسته از بازیکنان برای بیرون آمدن از سایه هرگز فرصتی بهتر از هفته‌ها و ماه‌های پیش رو نخواهند داشت. همانطور که فرانتس بکن باوئر در شب آغاز دوباره بوندس لیگا گفت، این فرصتی برای قهرمانان دنیای تمرینات است. بازیکنانی که از سکوهای خالی سود می‌برند و می‌توانند مانند تمرینات بدرخشند و صحنه را از آن خود کنند.

بکن باوئر چند شگفتی را پیش‌بینی کرده بود و یکی از آنها در اولین هفته پس از بازگشایی رقابت‌ها خود را نشان داد. محمود داهود که هرگز نتوانسته بود در زمان نیاز، به داد بروسیا دورتموند برسد، یکی از بهترین نمایش‌ها را در بین بازیکنان بوندس لیگا ارائه کرد. با این‌که این اتفاق تنها در یک بازی بود و شالکه نیز عملکرد ضعیفی داشت اما واقعیت این است که تئوری بکن باوئر حامیان بسیاری در رقابت‌های انگلیس نیز دارد.

 

محمود داهود یکی از بازیکنانی بود که در ورزشگاه بدون تماشاگر عملکردی متفاوت داشت؛ هرچند او در دیدار با بایرن مصدوم شد و ادامه فصل را از دست داد.

 

بسیاری از مربیان در گفتگو با اتلتیک مدعی شده‌اند که قصد دارند به بازیکنانی که معمولا در توانایی‌شان برای ارائه بهترین عملکرد در برابر هزاران نفر از تماشاگران شک و شبهه وجود داشت، فرصت بازی بدهند. یک مربی دیگر پیش‌بینی می‌کند که موجی از بازیکنان جوان در تمامی رده‌ها، اولین بازی‌شان در تمام سطوح حرفه‌ای را در این شرایط تجربه کنند.

برای بعضی بازیکنان، خصوصا افرادی که از انرژی هواداران تغذیه می‌کنند، قبول این موضوع که خالی بودن ورزشگاه می‌تواند خبر خوبی تلقی شود، سخت است. یکی از بازیکنان حاضر در لیگ برتر انگلیس در گفتگو با اتلتیک اظهار داشت:”من احساس می‌کنم که با حضور هواداران، بازیکن متفاوتی هستم. حضور آنها 5 درصد به توانم اضافه می‌کند، بنابراین فکر می‌کنم که این یکی از چالش‌های اصلی برای من باشد. از بازی در ورزشگاهی که خالی از تماشاگر است، عصبی می‌شوم.”

اما شرایط درباره گزینه جایگزین و این ایده که بعضی بازیکنان بدون تماشاگران عملکرد بهتری دارند، چگونه است؟ این بازیکن در این باره گفت:” من از این منظر به موضوع نگاه نکرده‌ام. اما حالا که آن را مطرح کردید سریعا نام یک بازیکن به ذهنم خطور کرد. این شرایط کاملا برای او مناسب است. او بسیاری از اوقات نگران تماشاگران است و حضور آنها باعث ناراحتی و آزارش می‌شود. بنابراین قطعا احساس می‌کنم که این اتفاقی محتمل است و چنین بازیکنانی می‌توانند از لاک خود خارج شوند. بازی برای آنها مانند یک جلسه تمرینی می‌شود که بسیاری از آنها کیفیت خود را در آن به نمایش می‌گذارند اما وقتی پای حضور در زمین بازی به میان می‌آید، فشار زیادی را متحمل می‌شوند.”

بازیکنان کمی به اندازه کافی جسور و صادق هستند که به مربیان خود بگویند که با برآورده کردن خواسته‌های تماشاگران مشکل دارند. با این حال، مربیان خیلی زود نشانه‌های کوچک را درمی‌یابند؛خصوصا وقتی ببینند تضاد زیادی بین آنچه در تمرینات و آنچه در زمین رخ می‌دهد، وجود دارد. یکی از مربیان چمپیونشیپ انگلیس در این باره گفت:” من تفاوت را در زبان بدن و تصمیم‌گیری‌ها می‌بینم و با خودم فکر می‌کنم که او چه می ‌کند؟ این بازیکن نمی‌تواند او باشد.”

بعضی بازیکنان از همان دقیقه اول این ویژگی‌ها و کاستی‌ها را نشان می‌دهند، که بیش‌تر به عملکرد اعصاب و فشاری بستگی دارد که افراد، خود را درگیر آن می‌کنند تا عملکرد خوبی داشته باشند. اما در مورد سایرین، نشانه‌های آشکارکننده، پشت ناامیدی هواداران ظاهر می‌شود که شاید پاسی اشتباه در دیداری باشد که تمامی اعضای تیم، و نه لزوما یک فرد، پایین‌تر از حد انتظار ظاهر شده‌اند. بعضی این قدرت را دارند که فریاد اعتراض و ناراحتی دسته جمعی را نادیده بگیرند و علی‌رغم چنین واکنشی به بازی ادامه دهند. اما سرمربی تیمی که پیشتر به آن اشاره کردیم، می‌گوید که سایر بازیکنان شانس ارسال دوباره پاسی مشابه را با وجود داشتن فرصت مناسب از خود می‌گیرند و در عوض سعی می‌کنند یک بازی کم ریسک یا در جهت مخالف را در دستور کار خود قرار دهند.

مایکل اپلتن می‌گوید که چنین اتفاقاتی را در طول دوران حضور خود در میدان در منچستریونایتد، پرستون و وست بروم دیده و حالا به عنوان یک سرمربی نیز شاهد آن است. به همین دلیل او از ماه‌ها پیش به پیامد برگزاری فوتبال پشت درهای بسته توجهی جدی داشت. اپلتن که در حال حاضر هدایت تیم دسته اولی لینکلن را بر عهده دارد، در این باره گفت:” به محض این‌که این موضوع مطرح شد، من فکر کردم که چه اندازه این بازی می‌تواند خیلی زود و به شکلی دراماتیک تغییر کند. به بعضی بازیکنان در تیم خودمان فکر کردم که با تاثیرگذاری در تیم اول یا با رسیدن به ترکیب اصلی مشکل داشتند چون نمی‌توانستند عملکرد خود در تمرینات را در حضور تماشاگران تکرار کنند. ما در واقع به عنوان یک تیم با دستیارانم در این باره بحث کردیم که باید پشت درهای بسته بازی کنیم تا بعضی بازیکنان که شاید پیش از این فرصتی پیدا نکرده بودند، نیز بتوانند خودی نشان دهند.”

 

بازیکنان کمی به اندازه کافی جسور و صادق هستند که به مربیان خود بگویند که با برآورده کردن خواسته‌های تماشاگران مشکل دارند.

 

اپلتن می‌گوید که معمولا به عنوان یک بازیکن در زمین اعتماد به نفسی منطقی داشته است. وقتی در خارج از خانه حرکت اشتباهی انجام می‌داد و با فریادی طعنه‌آمیز روبرو می‌شد، با دهان بسته می‌خندید. اعتراضات از سوی تماشاگران در زمین خودی نیز به او انگیزه می‌داد تا عملکرد بهتری داشته باشد و اطمینان حاصل می‌کرد که پاس بعدی را درست ارسال کند. او می‌گوید:” اما درباره بعضی بازیکنان این موضوع باعث افت می‌شود. باید در نظر داشت که همه ما شخصیت‌های منحصر به فرد خودمان را داریم و با شرایط به شکلی متفاوت برخورد می‌کنیم. این فقط نظر من است – و من روانشناس نیستم – اما اگر به جزییات تمام این موارد دقت کنید، فکر می‌کنم بازی‌های خانگی برای بازیکنانی که واقعا با هواداران و حضور در چنین جوی مشکل دارند، سخت‌تر است و شاید باور این موضوع برای‌تان دشوار باشد. این اتفاق مانند این است که وقتی مالکیت توپ را در اختیار داری تمام توجه به توست تا کاری انجام دهی و مفید باشی و همین فشار را بیش‌تر می‌کند.”

تحمل حضور در مرکز توجه برای بعضی بازیکنان سخت است. شنیدن صحبت‌های صادقانه پائولو ورناتزا با اتلتیک درباره شیوه بازی کم ریسکی که برای آرسنال داشت و نبرد روانی که برای به میدان رفتن برابر هواداران در تیم‌های قعر جدولی با آن روبرو بود، شگفت‌انگیز است. او در این باره گفت:” در تمرینات کارهایی را انجام می‌دادم که نمی‌توانستم روز شنبه (روز برگزاری بازی) انجام دهم. بسیاری از مربیان من در رده‌های پایین‌تر عادت داشتند به من بگویند:” پائولو نحوه تمرین و بازی تو بسیار متفاوت است. چه مانعی وجود دارد؟”  پل وارن (هم تیمی او در رودِرام) که حالا هدایت این تیم را بر عهده دارد، عادت داشت به من بگوید:” پائولو، صورت‌های کوچک پشت دروازه را فراموش کن. صورت‌های کوچک روی سکوها را فراموش کن.” و این واقعا روی من تاثیر می‌گذاشت چون در آن سطح می‌توان صورت تماشاگران را دید. اگر یک پاس بد بدهی، می‌توانی صدای اعتراض را بشنوی. و من نمی‌توانستم با این موضوع کنار بیایم.”

***

کشف دانشی که پشت تمام این موضوعات وجود دارد، واقعا شگفت‌انگیز است. گری بلوم، روان درمانگر بالینی ورزشی است و در حال حاضر روی موضوع ورزشگاه‌های خالی از تماشاگر مشغول تحقیق است. او همچنین برای آکسفورد یونایتد کار می‌کند و به صورت خصوصی بازیکنانی را در لیگ برتر، چمپیونشیپ و لیگ یک تحت نظر دارد. بلوم می‌گوید:”در حال حاضر با بازیکنی کار می‌کنم که متخصص موقعیت‌سازی از توپ‌های مرده است. من و او هفته گذشته درباره این موضوع با هم صحبت کردیم. او می‌گفت وقتی چند ضربه آزاد را از دست می‌دهی و صدای اعتراض تماشاگران را می‌شنوی، صدای آنها وقتی پشت توپ سوم ایستادی باعث کم شدن ترسی که در وجودت رخنه کرده، نمی‌شود. ما درباره از بین رفتن آن صحبت کردیم و حالا این احساس کاملا از بین رفته است. بنابراین باید از آنچه در روانشناسی حالت تهدید نام دارد و در آن با خودت می‌گویی “نمی‌خواهم پشت یک ضربه آزاد لعنتی دیگر بایستم”، وارد حالت رقابت شوی که در آن با خود می‌گویی “اهمیتی ندارد، من دوباره تلاش خواهم کرد.”

بلوم نگاهی موشکافانه‌تر داشته تا زیر شاخه‌های روانشناسی بازی پشت درهای بسته را بررسی کند. او در ادامه می‌گوید:” می‌دانم که دیدارها شاید در تلویزیون پخش شود اما این از بعضی لحاظ واقعا اهمیتی ندارد. فکر نمی‌کنم بخشی از مغز ما که با آن ترس/ تهدید برانگیخته می‌شود و بخش کناره‌ای نام دارد، در ورزشگاه خالی از تماشاگر نیز برانگیخته شود. بخش کناره‌ای مغز ما جایی است که احساسات در آن وجود دارند – ترس‌ها، عصبانیت، هیجان و تمامی احساسات در این بخش هستند. بنابراین فقط از یک طریق و به اندازه سایر راه‌ها برانگیخته نمی‌شوند. پس اگر بخواهید به یک تشبیه فکر کنید، به مترونوم یک موسیقی فکر می‌کنید- نوسانات بزرگ را دریافت نمی‌کنید، بالا و پایین را متوجه نمی‌شوید و تنها یک نوسان ثابت را درک می‌کنید. به ثمر رساندن گل پیروزی بخش در فاصله دو دقیقه به پایان بازی واقعا هیجان انگیز است اما نه به اندازه هیجانی که گلزنی در برابر تعداد زیادی از تماشاگران دارد.”

آخرین نظری که مطرح شد، مصاحبه با لی تراندل را به خاطرمان می‌آورد که مهاجم 43 ساله سوانسی و بریستول سیتی در آن توضیح داد که نه تنها با خداحافظی از فوتبال کنار نیامده، بلکه به شدت دلتنگ صدای تماشاگران است. او در گفتگو با اتلتیک اظهار داشت:”این‌که در برابر 20 هزار نفر به میدان بروی و صدای هیجان‌زده شدن و خروش بی‌دلیل آنها را بشنوی و در حین دویدن خوشی را در صورت هزاران نفر ببینی… این احساسی است که هرگز به هیچ شکلی نمی‌توانی آن را جایگزین کنی.”

بلوم با لبخند در این باره می‌گوید:” این شکلی کلاسیک از چیزی است که من در زبان ورزش و روان درمانگری، آن را ترشح شدید دوپامین می‌دانم که فکر می‌کنم تمام فوتبالیست‌ها برای همین اتفاق به میدان می‌روند. این به هواداران منتقل می‌شود چرا که به همین دلیل در روز شنبه یا چهارشنبه به تماشای بازی تیم‌شان می‌روند تا دوپامین ناشی از باز کردن دروازه، وقتی برابر تیم حریف پیروز شده‌اند، دریافت کنند.”

به گفته دنی آبراهامز که روانشناس ورزشی است و در دپارتمانی پزشکی در بورنموث کار می‌کند، تعداد بازیکنانی که حضور جمعیت روی آنها تاثیر می‌گذارد، بیش‌تر از حد تصور است. با این حال تعداد کمی از آنها، خصوصا وقتی هنوز مشغول بازی هستند، این موضوع را تایید می‌کنند. آبراهامز اضافه می‌کند:” دست یافتن به هر اطلاعاتی در این زمینه، کاری چالش برانگیز است. هیچ‌ کسی نمی‌گوید که با این موضوع مشکل دارد.”

 

جیمی واردی معتقد است که اعتراض تماشاگران همانقدر روی عملکرد بازیکنان تاثیرگذار است که تشویق‌های آنها، باعث بهتر شدن یک بازیکن می‌شود.

 

جیمی واردی پس از قهرمانی لستر در لیگ برتر انگلیس به این موضوع اشاره کرد و گفت که حس می‌کرد در دوران سخت اولین فصل حضورش در این باشگاه، پس از امضای قرارداد یک میلیون پوندی و جدایی از فلیتوود در سال 2012، هواداران این تیم از او حمایت نکرده‌اند. واردی گفت:” هرچقدر تلاش کنی که صدای پس زمینه را نادیده بگیری، می‌توانی صدای اعتراضات و غرش‌ها را وقتی کار اشتباهی در زمین انجام می‌دهی، بشنوی. این اتفاق مانند همان انرژی‌ای است که از صدای فریاد زدن نامت می‌گیری.”

مهاجم سابق تیم ملی انگلیس همچنین باور دارد که در آن روزها توجه زیادی از شبکه‌های اجتماعی دریافت کرده است. شکودران مصطفی نیز اخیرا مدعی شده که این موضوع روی عملکردش در آرسنال تاثیر گذاشته، چون ” وقتی انتقادات را می‌خوانی، همیشه آنها را به همراه خواهی داشت.” این شبکه‌ها، که گاهی می‌توانند بی‌رحم باشند، رابطه بین بازیکنان و هواداران را تغییر داده‌اند. با این حال آبراهامز به تغییرات درون ورزشگاه‌ها نیز اشاره می‌کند.

او در این باره می‌گوید:” این ترکیب احساسات بسیار جالب است چون بازیکن مشخصا این ایده را دارد که ” در خانه به میدان می‌رویم و این یک امتیاز است” و به نظر می‌رسد که در چند دهه اخیر این باور به وجود آمده که براساس آن، هواداران این را وظیفه خودشان می‌دانند که با اعتراض کردن، به بازیکنان خودی انگیزه بدهند- ممکن است یک نفر تصور کند که اینطور فکر کردن درست است که “این قابل قبول نیست، ما این هزینه را تقبل می‌کنیم و در ورزشگاه هستیم”. نه همه بازیکنان، اما تعدادی از آنها این موضوع را می‌شنوند و همین مانع از این می‌شود که بهترین عملکرد خود را به نمایش بگذارند.”

ما به صحبت در این باره که چطور این موضوع می‌تواند خود را در زمین نشان دهد، ادامه می‌دهیم. برای مثال، گاهی بازیکنی توپ را دریافت می‌کند، به دنبال یار خودی می‌گردد، سپس دچار تردید می‌شود و روند بازی که بدون لحظه‌ای فکر در تمرینات یا روز خوب خود پیش می‌برد، تغییر می‌دهد. دلیل عمده این اتفاق، ترس از ارتکاب یک اشتباه دیگر و نگاه دیگران به آن است. در نتیجه این اتفاق مانع از نمایش بازی همیشگی می‌شود و در نهایت همه از این موضوع آسیب می‌بینند.

آبراهام معتقد است: ” اگر به دانش زیربنایی پشت چیزی که شما می‌گویید، نگاه کنیم، این موضوع به هورمون استرس که کورتیزول نامیده می‌شود، مربوط است. این هورمون زمانی ترشح می‌شود که بازیکنان درباره شرایطی خاص نگران یا عصبی هستند و نتایج بسیاری را در پی دارد. شما از کلمه مانع استفاده کردید؛ این هورمون مانع از انجام اعمال، حرکات و جنبش می‌شود. در بسیاری جهات این هورمون طراحی شده تا بخش جلویی مغز را غیرفعال کند. این اتفاقی است که وقتی تحت فشار یا استرس هستید، رخ می‌دهد. بنابراین اگر نگران هستید که جمعیت چه فکری درباره شما می‌کنند، درگیر خودآگاه خودتان هستید و دچار اضطراب اجتماعیِ شدید؛ پس هورمون کورتیزول ترشح کرده‌اید که در بدن شما در جریان است و ظرفیت شما برای نشان دادن توانایی‌های‌تان را کاهش می‌دهد. سپس بخش جلویی مغزتان غیرفعال می‌شود و حالا مشکل واقعا به وجود می‌آید؛ چون این قسمتی از مغز است که بخش هوش بازی، ظرفیت بصری – مکانی، ظرفیت حل مشکل و پیدا کردن سریع راه حل و فکر درباره بازی که در حال انجامش هستید، پایه‌ریزی می‌کند. و سپس حواس عاطفی شما به شدت شعله‌ور شده و دوباره تردید، نگرانی، اضطراب و هر حسی که در آن زمان در حال تجربه کردنش هستید، با یکدیگر ترکیب می‌شوند. اگر احساس می‌کنید که از سوی تماشاگران مورد قضاوت قرار گرفته‌اید، پس همین حس را تجربه خواهید کرد.”

البته گفتن این‌که عدم حضور تماشاگران به بازیکنان اجازه بازی به شکلی متفاوت را می‌دهد، بسیار آسان است. آبراهامز در این باره اضافه کرد:” قوه ادراک تمام چیزی است که اینجا داریم. بنابراین اگر آن بازیکن به خود تلقین کند و به این درک برسد که هیچ هواداری نیست و هیچکس من را آزار نمی‌دهد، در نتیجه حس کند که این موضوع به او آزادی عمل می‌دهد، بنابراین به احتمال زیاد به زمین می‎رود و با رهایی بیش‌تر بازی خواهد کرد. حتی اگر او این تلقین را برای خود ایجاد کند نیز تضمینی وجود ندارد اما از شانس بیش‌تری برخوردار خواهد بود. اما ادراک هر فرد مختص به خود اوست. شاید منبع چالش آن بازیکن خودش باشد. ممکن است او با خود بگوید که می‌خواهم پیروز شوم و عملکرد بسیار خوبی داشته باشم اما با وجود عدم حضور تماشاگران، به زمین برود و در بعضی دقایق بازی یک مانع درونی داشته باشد. بنابراین این موضوع یک ترکیب پیچیده از هر دو موضوع است. اما مطمئنا این‌که بعضی بازیکنان در حال حاضر مانع کم‌تر و احساس رهایی بیش‌تری داشته باشند، من را شگفت‌زده نخواهد کرد.”

***

گوش دادن به صحبت‌های بازیکنان درباره رابطه آنها با تماشاگران جالب است. آنها در بالاترین سطح می‌گویند که خیلی کم، صدای مربی خود را در میان سر و صدای هواداران می‌شنوند و به سختی متوجه نظرات شخصی هواداران می‌شوند. استثنای این مورد زمانی است که برای پرتاب اوت یا کرنر به کنار زمین می‌روند. یکی از بازیکنان حاضر در لیگ چمپیون شیپ انگلیس می‌گوید بسیار پیش می‌آید که از تماشاگران و جو حاکم انرژی می‌گیرد و این انرژی به اندازه‌ای است که وقتی پیش از آن احساس خوبی ندارد، او را در طول بازی پیش می‌برد. با این حال معمولا چیزی که در حین بازی وارد ذهن بازیکن می‌شود، سر و صدا نیست؛ بلکه مردمی هستند که او را تماشا می‌کنند. صحبت درباره بازیکنانی که نمی‌توانند با تماشاگران کنار بیایند و به دلیل ضعف ذهنی خود واکنشی منفی دارند، کار آسانی است. شکل دیگر نگاه کردن به این اتفاق پرداختن به این موضوع است که حمل توپ، وقتی هواداران علیه یک بازیکن یا یک تیم هستند، نیازمند جسارت بسیاری است.

 

ورزشگاه‌های خالی هم واقعیت جدیدی هستند که می‌تواند روی عملکرد بازیکنان تاثیر زیادی داشته باشد.

 

بازیکنی که پیش از این به او اشاره کردیم، در این باره می‌گوید:” من کسی که بتواند این کار را به صورت مداوم و حتی با اشتباه انجام دهد، تحسین می‌کنم چون واکنش طبیعی این است که پنهان شود.” همین بازیکن بعدتر درباره این موضوع شوخی کرد اما به نکته‌ای جدی در این باره نیز اشاره کرد که اگر ناگهان نمایش درخشان‌تری در دیدارهای پشت درهای بسته ارائه دهد، چه فکری درباره‌ او خواهد شد و شاید این اتفاق تاثیر منفی روی شخصیتش داشته باشد:” مردم خواهند گفت که او نمی‌تواند تحت فشار بازی کند.”

بلوم در حال حاضر به همان اندازه درگیر است که پیش از این‌که برگزاری فوتبال پشت درهای بسته به یک واقعیت تبدیل شود، درگیر بود. او می‌گوید:” ما به تکنیک‌های کمک به بازیکنان در ایجاد آمادگی برای حضور در ورزشگاه‌های بدون تماشاگر فکر می‌کنیم. بعضی خواهند گفت که فقط فوتبال را دوباره از سر بگیرید. من با این موضوع مخالف هستم. فکر می‌کنم باید بازیکنان را از نظر روانی آماده کرد. من با بازیکنان درباره نحوه آماده‌سازی آنها برای بازی برابر هواداران کار می‌کنم. وقتی بازیکنان می‌گویند ” زمانی‌که یک بازی بزرگ دارم بسیار عصبی می‌شوم یا بازی قبلی بد بودم و مطمئن نیستم که هواداران از من حمایت کنند”، تکنیکی را به آنها پیشنهاد می‌دهم. به آنها می‌گویم که احساسات درباره این‌که پیش از آغاز بازی جلوی دروازه بروی و تماشاگران خودی را تشویق کنی، چیست؟ و آنها می‌پرسند که چرا باید چنین کاری انجام دهند. به آنها می‌گویم که هواداران این کار را تحسین می‌کنند، تو احساس خوبی نسبت به خودت پیدا می‌کنی و از یک جای مثبت بازی را آغاز می‌کنی.  بنابراین من درباره تجسم بازی در یک ورزشگاه خالی هم با بازیکنان کار می‌کنم و این جایی است که از نظر من، بیش‌تر کار مربوط به برقراری ارتباط است. اگر تیمی ساکت داشته باشی، اگر بازیکنانت اهل داد زدن و فریاد کشیدن نباشند، فکر نمی‌کنم اتفاق خوبی در پیش باشد. چون فکر می‌کنم انرژی باید از روابط داخلی در تیم تامین شود چرا که نمی‌توان آن را از تماشاگران گرفت.”

او اضافه کرد:” فکر می‌کنم تیم‌های ساکت عملکرد خوبی در ورزشگاه‌های خالی نخواهند داشت. اگر نمایش خوبی ارائه دهید و کسی را نداشته باشید که بازخورد مثبتی به این اتفاق نشان دهد… به افرادی نیاز دارید که بگویند ” آفرین، عالی بود پسر، ادامه بده”. می‌دانید که وقتی کسی تمام مدت چنین چیزهایی به شما بگوید، با خودتان فکر می‌کنید ” قطعا این کار را دوباره تکرار خواهم کرد”.

در هر صورت زمان ترس از حضور در صحنه در فوتبال گذشته است.

 

 

 

عنوان اصلی مقاله: Will empty grounds be the perfect stage for players who only do it in training نویسنده: Stuart James نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: می 2020
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *