صفحات اجتماعی باشگاهها در طول نقل و انتقالات چگونه فعالیت میکنند؟
هفتیک- باشگاه افسی کراسنودار در اوایل ماه جاری میلادی با یک تصویر و بیانیه که در صفحات اجتماعی این باشگاه از جمله توئیتر منتشر شد، اعلام کرد که دنیل فارکه، سرمربی سابق نوریچ سیتی، را به خدمت گرفته است.
این بیلبورد شامل عکسی هنری از این مربی آلمانی با کتی ضخیم بود که به نظر میرسید در زمینی یخی ایستاده که با جنگلی احاطه شده است.
دلیل این کار؟ شاید تلفظ فارکه کمی شبیه به “Fargo” باشد، فیلم برنده اسکار از برادران کوئن در سال 1997 در جغرافیایی مشابه اما این تنها در صورتی صادق است که نام خانوادگی او را با لهجه روسی بگویید.
انتقال فارکه شاید خارج از پنجره نقل و انتقالات نهایی شد اما اعلام جذب او یادآور طرز تفکر باشگاهها در سراسر جهان بود.
چند ساعت بعد، نیوکاسل یونایتد خبر جذب کریس وود از برنلی را اعلام کرد. هرچند عکس معارفه او در همین شبکه اجتماعی چندان خلاقانه نبود (بازیکن جدیدی که پیراهن باشگاه را نگه داشته و لبخند میزند) اما کلمات بالای این عکس نشان میداد که حداقل بعضی از افراد در این باشگاه بسیار هیجانزده هستند: “ما وود را گرفتیم.”
این حرکت جذابیت سایت رسمی باشگاه را افزایش داد که باعث شد بیشتر مورد توجه قرار بگیرد و قدرت بیشتری در مذاکره با حامیان مالی مشتاق به این باشگاه داد تا بدانند که چند نفر برند آنها را خصوصا در لحظات کلیدی در طول این فصل میبینند.
پنجرههای نقل و انتقالات بیش از پیش به عنوان فرصتی برای باشگاهها دیده میشوند تا شخصیتشان را نشان دهند و بخشی از سرمایهگذاریهایشان را به صورت غیرمستقیم جبران کنند.
همانطور که یک مدیر شبکه اجتماعی که برای چندین باشگاه فوتبال بزرگ کار کرده، میگوید:” در کنار پیروزی در دیداری مهم یا فتح یک جام، نقل و انتقالات بزرگترین موضوع از نظر افزایش جذابیت در شبکههای اجتماعی است. به نظر میرسد که هواداران در بعضی موارد بیشتر از هر چیزی برای یک انتقال هیجانزده میشوند. نرخ تعامل صفحه بسیار بالا میرود. این که استراتژی درستی انتخاب کنید، بسیار مهم است.”
***
وقتی سم جوردن در سال 2015 به کریستال پالاس ملحق شد به اولین مدیر شبکه اجتماعی این باشگاه تبدیل شد. او پس از آن به این سمت انتخاب شد که این که نامهای به این باشگاه نوشت و مدعی شد که آنها نیاز دارند به اتفاقاتی که اطرفشان در حال رخ دادن است، توجه کنند چون دنیا در حال تغییر است.»
پیش از آن چند نفر مدیریت کانالهای این باشگاه در شبکههای اجتماعی را برعهده داشتند و بسته به زمینهای که در آن مشغول به کار بودند، پستهایی منتشر میکردند. هیچ طرح کلیای وجود نداشت.
جوردن آزادی عمل داشت:” باور نمیکردم که هروقت وارد یکی از حسابهای این باشگاه میشدم، میتوانستم هرکار میخواستم انجام دهم. هرگز چنین مسئولیتی برعهده نداشتم.”
پالاس متوجه شد که باید محتوایی فراتر از این که چه اتفاقاتی در دیدارهایش رخ میدهد در اختیار هواداران قرار دهد:” سایر باشگاهها جلوتر بودند اما ما پذیرفتیم که نمیتوانیم با بعضی از آنها رقابت کنیم، بنابراین باید سعی میکردیم و مسیر خودمان را طی میکردیم و سعی میکردیم کارهای جالبی انجام دهیم، در عین حال به هواداران نشان میدادیم که چطور خودشان را ببینند.”
روزهایی که خرید جدید، پیراهن باشگاه را در دست میگرفت و به سوی دوربین لبخند میزد گذشته است. مکانی دنج در جنوب لندن شرایطی را در جاهایی چون پارک کریستال پالاس یا استریتهام فراهم میکند. وقتی این باشگاه از پیراهن جدید رونمایی کرد، عکسها در ایستگاه قدیمی و متروکه ویکتورین آندرگراند برداشته شدند.
جوردن میگوید:” ما همیشه سعی کردیم باحال باشیم.”
این سبک باعث شد که عکسهای مکس مایر، هافبک آلمانی که در سال 2018 به این باشگاه پیوست، روی ایوانی در سوهو در نزدیکی دفاتر این باشگاه گرفته شود، در حالی که افق این شهر در پیش زمینه مشخص بود. آنها با تکیه بر این نما نوشتند: لندن شهردار (mayor) جدیدی دارد.
جوردن میگوید انتقالها بیشتر از هر چیزی که در کانالهای پالاس در شبکههای اجتماعی منتشر شده، باعث هیجانزده شدن هواداران شده است.
هیچ دو انتقالی از نظر زمانبندی مشابه نبودند. پیش از جابجایی و حضور در زمین تمرینی در جنوب لندن، اعضای رسانهای در دفاتر سوهو حضور داشتند و روز آخر نقل و انتقالات را همانجا در انتظار سپری میکردند.
جوردن میگوید:” گاهی ما با تکیه بر اظهارات خبرنگاری معتمد به جای اطلاع از باشگاه، شروع به آماده کردن کارهایی میکردیم.”
در یکی از این موارد اعلام شد که جک ویلشر از وستهام یونایتد به این تیم ملحق میشود:” کمی شوکهکننده بود که او ناگهان در صفحه توییتر بورنموث ظاهر شد و پیراهن آنها را در دست گرفته بود.”
موارد دیگری هم بود که جوردن توانسته بود خبری فوری را از موضعی مطمئنتر به سراسر دنیا اعلام کند.
کریستین بنتکه در اواخر جمعه شبی در آگوست 2016 با قراردادی رکوردشکن از لیورپول به این تیم پیوست و توافق شد که خبر این انتقال تا صبح فردا اعلام نشود. پالاس ظهر شنبه باید به مصاف تاتنهام میرفت و این تصور وجود داشت که اعلام این خبر باعث ایجاد هیجان در بین هواداران میشود. جوردن میگوید:” من خبر جذب این بازیکن را در رختخوابم و در حالی که لپتاپم روی روتختی قرار داشت، اعلام کردم.” پالاس آن بازی را 0-1 باخت.
نتایج پالاس معمولا فراز و نشیب بسیاری دارند. نقل و انتقالات فرصت ایجاد جو مثبتی را به همراه دارد. وقتی سم آلاردایس در دسامبر 2016 به عنوان سرمربی انتخاب شد، سه بازیکن را در اواخر پنجره نقل و انتقالات ماه بعد به خدمت گرفت:” میتوانستید در اینترنت ببینید که هواداران علیرغم جایگاه نه چندان خوب در لیگ بسیار هیجانزده شده بودند.”
یکی از اولین خریدهای پالاس در طول دوران حضور جوردن در این باشگاه یوهان کابای بود. او بازیکن تیم ملی فرانسه به حساب میآمد و فصل پیش از آن 36 بازی برای پاریسنژرمن، قهرمان لیگ فرانسه، انجام داده بود، بنابراین خرید بزرگی به حساب میآمد:” وقتی این انتقال اعلام شد، اولین اظهارنظر حرفی دیوانهکننده بود- یک نفر تصویر جالبی را منتشر کرده بود که باعث شد همه در دفتر از خنده منفجر شوند.”
موارد دیگری بود که بازیکن جدید رزومه ضعیفتری داشت:” بسیاری از هواداران میپرسند او کیست؟ این اتفاق خوبی برای این بازیکن نبود.”
استراتژی مشخصی در پالاس وجود نداشت اما اشتباهات قبلی باعث شده بود این باشگاه متوجه شود که نباید از بازیکنی که پیراهنی به تن دارد و دست به سینه ایستاده، رونمایی کند چون حامیان مالی لباس به خاطر مخفی ماندن لوگویشان آزردهخاطر میشوند.
پالاس جنوب لندن را در اولویت قرار میداد. آنها میخواستند با هواداران بومی صحبت کرده و نماینده این منطقه باشند. بعضی از برنامهریزیهای تولید محتوا در طول شب انجام میشد اما این باشگاه بر حسب تجربه سعی میکرد هر انتقالی را به محض امضای قرارداد اعلام کند تا از افشای آن جلوگیری کرده باشد.
جوردن میگوید:” گاهی مدیر در اتاق مینشیند (با خرید جدید و مدیر برنامهاش) و شما از آنها میخواهید که پیش از انتشار این خبر در صفحات باشگاه به کسی چیزی نگویند. این موضوع در باشگاههای بزرگتر غیرممکن است چون تعداد افراد دخیل بیشتر است. شایعات اغلب هفتهها و گاهی حتی ماهها ادامه داشته است. ما میخواستیم تاثیرگذارتر به نظر برسیم تا هواداران به اتفاقاتی که اینجا در جریان بود، اعتماد داشته باشند.”
آخرین چیزی که این باشگاه میخواست این بود که مهمترین تصویر روز عکسی بدون کیفیت از بازیکنی باشد که در حال رانندگی به سوی زمین تمرین است و با دوربین یکی از هواداران گرفته شده است:” بعضی افراد ساعتها سعی میکنند تا مراسم معارفه به خوبی برگزار شود اما وقتی این داستان لو رفته باشد، همه چیزی که اول دیدند را به خاطر میآورند.”
***
منصفانه است اگر بگوییم که منچستریونایتد باشگاهی بسیار بزرگتر از پالاس است.
در بین هیاهوی انتقالی مانند جیدون سانچو در تابستان گذشته که نهایی شدن آن بیشتر از یک سال طول کشید، روندی وجود دارد که وقتی قطعی شدن انتقال نزدیک است باید به آن پایبند بود. یکی از افرادی که اطلاعات دقیقی از شرایط این موارد دارد، درباره “همگونسازی” صحبت میکند.
این باشگاه در ابتدا بیانیه کوتاهی منتشر کرده و میگوید که یونایتد روی امضای قرارداد به توافق رسیده و این بازیکن در اختیار کادر پزشکی قرار گرفته است.
یونایتد در سال 2008 تجربه بدی با اعلام خبر جذب آرون رمزی از کاردیف سیتی داشت. این خبر پیش از انجام آزمایش پزشکی انجام شد و در عوض رمزی به آرسنال، یکی از بزرگترین رقبای یونایتد، پیوست.
تعداد صفحاتی که توییتر یونایتد دنبال میکند، کمتر از اکثر باشگاههای لیگ برتری است؛ حتی با این که آنها کار با این حساب را تا زمان بازنشستگی سر الکس فرگوسن به عنوان سرمربی پس از فصل 13-2012 شروع نکرده بودند. این یعنی مدیران شبکههای اجتماعی آنها بیشتر موارد مشابهی را میبینند.
یکی از کسانی که تجربه کار در این زمینه را دارد مدعی شد:” شما روزها و روزها و گاهی هفتهها منتظر اعلام خبر جذب فلان بازیکن هستید.”
دیدن ادعاهای مشابه و درخواست خبر اعلام جذب بازیکنان برای مدیران شبکههای اجتماعی در بزرگترین باشگاهها طبیعی است. زمانی که انتقال نهایی شود و باشگاه در حال انجام کارهایی به سود برند خود است، همین افراد اغلب بار دیگر ادعا میکنند که این باشگاه در انجام کارها افراط میکند.
مدیر شبکههای اجتماعی سابق یکی از بزرگترین باشگاههای لیگ برتری میگوید:” گاهی احساس میکنید نمیتوانید برنده شوید. شرایط اغلب توسط نتایج دیکته میشوند. اگر این تیم عملکرد خوبی داشته باشد، پنجره نقل و انتقالات شادتر است. من گاهی فکر میکنم مردم باور دارند فردی که مدیریت حساب توییتر باشگاهی را برعهده دارد، مسئول هر اتفاقی است که در این باشگاه رخ میدهد- شامل استراتژی نقل و انتقالات.”
روایتهایی از نهایی شدن خریدهای بزرگ توسط بزرگترین باشگاهها در طول تورهای پیش فصل وجود دارد. بعضی از کارمندان در طول شب پرواز میکنند و انتظار میرود که بدون یک ساعت خواب بتوانند به خوبی از پس اعلام این خبر در صبح فردا بربیایند، بدون این که بدانند ساعت دقیق نهایی شدن این روند چه زمانی است.
یکی از مدیران شبکههای اجتماعی درباره تجربه کار از یک اتاق بدون پنجره هتلی در آمریکا صحبت میکند که تنها 30 ثانیه پیش از فرصت شروع توییت کردن به او گفته شد که کار انتقال یک بازیکن نهایی شده است:” این لحظه مهمی برای باشگاه بود اما ما باید همه کارها را با عجله انجام میدادیم.”
در اغلب موارد باید ساعات طولانی منتظر ماند. این اوقات خصوصا در باشگاههای بزرگ به کمک عباراتی مشابه و مربوط به خستگی و کسلی توصیف میشوند. یکی از کارکنان باتجربه در یکی از شش باشگاه بزرگ لیگ برتر میگوید:” هیچ چیز شبیه به صحنههایی که در اسکای اسپورت میبینید، نیست. بیشتر شبیه منتظر ماندن برای یک پرواز در محوطه فرودگاه است.”
در منچستریونایتد پس از این که بازیکن با بیانیهای کوتاه معرفی شد، مصاحبهای با او در کانالهای این باشگاه در شبکههای اجتماعی منتشر میشود. سپس خبر مربوط به شماره پیراهنش و تصاویری از حضور در تمرینات منتشر میشود. این بازیکن تقریبا همیشه از یونایتد به عنوان “بزرگترین باشگاه دنیا” نام میبرد و یکی از منابع به شوخی میگوید که پس از آن به دلایل مربوط به حامیان مالی برابر یک خودروی شورلت میایستد که احتمالا هرگز با آن رانندگی نخواهد کرد.
از نظر تعهدهای رسانهای، این تصور وجود دارد که توافقها در قراردادهای بسیاری از بازیکنان یونایتد مربوط به کارهایی است که آنها باید در ابتدای ورود انجام دهند تا کارهایی که در آینده انجام خواهند داد. حامیان مالی این باشگاه تنها یک بار این شانس را دارند که محصولشان را با چهره جدید هیجانانگیزی تبلیغ کنند.
این روند در اروپای مرکزی و جنوبی کمی متفاوت است.
رئال مادرید یا بارسلونا برای یک هفته کامل تولید محتوا میکنند، آنها کارشان را با تصاویر گرفته شده در آزمایش پزشکی، عکس غیرواقعی امضای قرارداد و ویدیوی روز اول شروع میکنند. در عرض 24 ساعت مراسم رونمایی رسانهای برگزار میشود که بازیکن در آن وارد زمین میشود. هواداران برای حضور روی سکوها و تماشای این مراسم دعوت میشوند و پس از آن تصاویر بیشتر در زمین گرفته میشود. یکی از کارشناسان با تجربه کار در هر دو کشور میگوید:” من تعجب میکنم که باشگاههای انگلیسی از این روش برای درآمدزایی استفاده نمیکنند.”
وقتی فیلیپ کوتینیو چهار سال پیش در همین ماه به بارسلونا پیوست، ویدیوی خوشامدگویی برای او منتشر شد که تابستان پیش از آن ساخته شده بود؛ زمانی که این باشگاه کاتالانی تلاشی نافرجام برای جذب او از لیورپول داشت:” در آن مورد این ویدیو پاک نشده بود. این باشگاه احتمالا از جذب او مطمئن بود.”
مواردی وجود داشته که باشگاهها پستهایی درباره بازیکنانی که در آستانه انتقال به این تیم هستند، آماده میکند اما این انتقال انجام نمیشود.
انتقال لوییک رِمی از کویینز پارک رنجرز به لیورپول در تابستان 2014 یکی از این موارد بود. این مهاجم فرانسوی به بوستون پرواز کرد و به هتلی درجه یک منتقل شد. پیش از انجام کارهای مربوط به آزمایشهای پزشکی، رمی مصاحبهای ویدیویی انجام داد که قرار بود در سایت این باشگاه منتشر شود. این اتفاق هرگز رخ نداد چون او در آزمایشهای پزشکی موفق نبود و در نتیجه به لندن برگردانده شد. او در مجموع 10 ساعت در آمریکا حضور داشت.
کل این ماجرا یک اتلاف وقت بود که شامل برنامهریزی برای رونمایی از او در شبکههای اجتماعی و مصاحبهای شد که در نهایت از آرشیو این باشگاه حذف شد.
این روزها، مسئولان بخش شبکههای اجتماعی در بزرگترین باشگاهها همیشه از اتفاقاتی که در حال رخ دادن است، خبر ندارند. معمولا اطلاع محدودی به آنها داده شده و از آنها خواسته میشود که ساعاتی طولانی کار کنند. یک ایمیل یا پیام میرسد که از کد در آن استفاده شده و زبان خاصی ندارد. ممکن است افرادی که صفحات مربوط به شبکههای اجتماعی یا رسانه باشگاه را در اختیار دارند، با هم همکاری داشته باشند. یکی از منابع در باشگاهی لیگ برتری میگوید:” مصاحبه اول با یک بازیکن همیشه آنطور که هواداران فکر میکنند، خاص نیست. تعداد کارکنان آن بخش زیاد است و بازیکن میداند که ممکن است دیگر کسانی که در حال ترتیب دادن این مصاحبه هستند را نبیند.”
بعضی از باشگاهها دوست دارند ادیتهای سفارشی برای خرید جدیدشان در شبکههای اجتماعی داشته باشند. این موارد معمولا از سوی مدیر ارشد رسانهای در اختیار بازیکن قرار میگیرد و به گفته یکی از کارشناسان شبکههای اجتماعی در یکی از باشگاهها، “بیشتر از 60 درصد موارد، آنها مشکلی با استفاده از آنها ندارند. این ناامیدکننده است. من نمیدانم آیا بازیکن متوجه میشود که چه مقدار تلاش به کار گرفته شده یا چه کسی این تلاش را انجام داده است یا خیر. اگر هم تحسینی در کار باشد، اغلب این مدیر ارشد رسانهای است که مورد تحسین قرار میگیرد.”
یکی از اعضای باشگاهی دیگر میگوید:” بازیکنان تلاش به کار گرفته شده را نمیبینند. شما باید برای ساختن یک ویدیو ساعتهای طولانی کار کنید، اضافهکاری کنید و زمانی به خانه بروید که همه خواب هستند. اگر این بازیکنان آن را دوست داشته باشند، دفعه بعد که شما را بینند هم آن را به خاطر ندارند. احتمالا کسی که آن را در اختیارشان بگذارد در حد ضربهای به پشتش مورد تمجید قرار بگیرد. این ویدیوها میتواند رابطه با مدیر رسانهای را بهبود ببخشد. هیچ تشکری از تیمی که پشت آن قرار دارد صورت نمیگیرد.”
معمولا فاصله بین امضای قرارداد با بازیکن و شروع به کار کمپین شبکههای اجتماعی باشگاه کم است. منبعی میگوید:” نهایتا یک ساعت.” منبع دیگری میگوید:” گاهی کمتر از 20 دقیقه وقت داریم.” این میتواند شامل مصاحبه، ویدیوی پشت صحنه و صحنههای عکاسی از بازیکنی که برندهای مختلف باشگاه را به تن کرده باشد:” میتوان گفت که چه زمان باشگاهی وقت بیشتری برای کار داشته چون کیفیت کار بهتر است.”
ادیت ویدیو در بهترین حالت 90 دقیقه زمان میبرد اما این ویدیوها هم مانند عکسها اغلب باید بارها کات شوند تا با ابعاد متفاوت شبکههای اجتماعی سازگاری داشته باشند.
محبوب بودن در پلتفرمهای خاص همیشه برای کارهای خلاقانه چندان سودمند نیست.
وقتی بازیکنی در تابستان گذشته به منچستریونایتد پیوست، این باشگاه در طول یک هفته 22 ویدیوی تیکتاک برای او ساخت. در معروفترین باشگاهها خصوصا در انگلیس، شرایط تجاری است که استراتژیهای شبکههای اجتماعی را تعیین میکند. معیارها و بازدیدها به فضای دیجیتال اعتبار میبخشند. واکنش مثبت، تعامل و هیجان ایجاد شده با گزارشهای فصلی در بعضی باشگاهها و ماهانه در سایر آنها ارتباط دارند.
نقل و انتقالات فرصت درآمدزایی از این پلتفرمها را ایجاد میکند یا همانطور که یکی از کارمندان در باشگاهی لیگ برتری میگوید:” مسیر را برای افزایش درآمد تبلیغاتی هموار میکند.”
***
روبرتو کوسابی در سال 2012 به عنوان مدیر شبکههای اجتماعی به تاتنهام پیوست و وقتی آندره ویلاشبواش سعی در تغییر ساختار این تیم داشت، او دو پنجره نقل و انتقالاتی را سپری کرده بود.
این صنعت در آن مقطع در دوران خردسالی بود. او به یاد دارد که کلینت دمپسی، ملیپوش آمریکایی، از فولام به خدمت گرفته شده و از درهای زمین تمرین این باشگاه وارد شد، در فاصله یک ساعت هر کاری که لازم بود انجام شد. این که او پیش از آن هم در لندن زندگی میکرد، باعث شد سرعت انجام کارها بیشتر شود اما کانالهای کمتری برای رسیدگی وجود داشت. کوسابی نیازمند محتوایی برای توییتر، فیس بوک و یوتیوب بود اما اینستاگرام یا تیک تاک که اخیرا رشد بسیاری داشتهاند، وجود نداشت.
وقتی مسئله نقل و انتقالات مطرح میشد، ” ما میخواستیم اولین تصویر را در اختیار هواداران قرار دهیم- دسترسی به اطلاعات را پیش از هرکس دیگری برای آنها فراهم کنیم”. علیرغم این که کوسابی گاهی اولین کسی بود که با انتشار توییت، جذب بازیکنی را اعلام میکرد اما تقریبا همیشه یکی از آخرین کسانی در روند جذب بازیکن بود که از نهایی شدن آن مطلع میشد. ” شخصیتهای رسانهای ارشدتر و مدیران ارتباطات جلوتر بودند. ما پس از آن میفهمیدیم.”
او سعی میکرد تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد. به نظر میرسید که تاتنهام در آستانه جذب ژوائو موتینیو از پورتو است:” ما شروع به فکر کردن درباره نحوه انتشار این خبر کردیم اما این انتقال منتفی شد.” موتینیو در نهایت به انگلیس نیامد تا چند سال بعد که وولوز او را به خدمت گرفت. این باشگاه چند سال قبل تجربه بدی از تلاش برای جذب کارلتون کول داشت. تصاویری از این بازیکن که پیراهن سفید این باشگاه را به تن دارد، در یکی از هاردهای قدیمی تاتنهام پیدا میشود؛ در حالی که او هرگز به این تیم ملحق نشد.
همه این موارد بسیار هیجانانگیز به نظر میرسیدند:” ضرب الاجل نقل و انتقالات اتفاقی تازه و جذاب بود- اسکای اسپورت متوجه پتانسیل آن شد اما به اندازه الان آن را جدی نگرفت.” اما این روز نیازمند تلاش زیادی هم بود. کوسابی گاهی ساعت هفت صبح به زمین تمرین و سپس اسکس تاون در چیگول میرفت و گاهی تا چهار صبح روز بعد آنجا را ترک نمیکرد.
“اسکای اسپورت بیرون از ساختمان حضور داشت و ما در داخل پناه گرفته بودیم و با سریعترین سرعت ممکن کار میکردیم تا همه چیز انجام شود. عامل تردید و سرعت کار باعث جالب شدن شرایط میشد.”
***
وقتی گروه ورزشی فِنوِی در سال 2010 اقدام به خرید لیورپول کرد، این باشگاه از نظر آنلاین از سایر مراکز ورزشی بزرگ و جهانی عقب بود. جیمی رایس مدیریت صفحات آنها در شبکههای اجتماعی در طول دو سال پس از آن را برعهده داشت.
او میگوید:” وقتی شبکههای اجتماعی اولین بار در اواخر دهه 2000 ظاهر شدند (پیش از گروه ورزشی فنوی)، مدیران و اعضای ارشد لیورپول تقریبا سنتی بودند. آنها همگی دههها بود که در این باشگاه حضور داشتند و به انتشار اخبار با شیوههای سنتی عادت کرده بودند. آنها به این مدل جدید از برقراری ارتباط مشکوک بودند.”
این یعنی روزنامههای محلی یا سایر خبرنگارهای نزدیک معمولا اخبار انتقالهای بزرگ را دریافت میکردند. رایس میگوید:” که یعنی آنها این اطلاعات را پیش از ما داشتند و شرایط به این شکل بود. این بخشی از مثبت نگه داشتن پوشش خبری این باشگاه بود. گاهی باعث میشد که پستهای تایید رسمی ما بیهوده باشد- گاهی از انتشار آنها خجالت میکشیدیم. باشگاهها در طول این سالها آرام آرام متوجه ارزش استفاده از پلتفرمها و حسابها برای برقراری ارتباط با هواداران شدند. شما پیامرسانی را کنترل میکنید.
ما معمولا تا نهایی شدن انتقال از آن خبر نداشتیم یا درست پیش از نهایی شدن مطلع میشدیم. زمانی که بیانیهای پر از تاکید روی کلمه “باشگاهها” دریافت میکردیم. روز بعد به ملوود میرفتیم تا مصاحبهای انجام دهیم. این مصاحبه اغلب حتی ویدیویی نبود. به یاد دارم سه روز فاصله بین عکس انداختن کِرِگ بِلِیمی با پرچم وستهام (وقتی بِلِیمی در سال 2007 به وستهام رفت) و تایید این خبر از سوی ما وجود داشت.”
رایس معتقد است که وقتی گروه ورزشی فِنوِی به این باشگاه آمد و دیمین کومولی به عنوان مدیر استراتژی فوتبال انتخاب شد، شرایط تغییر کرد. او فکر میکند که هردو ذهن پیشروتری داشتند- و کومولی آرامتر بود:” این که او غربیه بود، کمک کرد- او با ایدههایی درباره سنت یا چگونگی انجام کارها در لیورپول احاطه نشده بود. ناگهان یک روز زودتر درباره نقل و انتقالات به ما خبر میدادند.”
این به تیم شبکههای اجتماعی اجازه داد که ترتیب عکسهای استاندارد با پرچم باشگاه و عکسهایی در جریان تست پزشکی را بدهد که برای مدتی در لیورپول در دسترس نبود (عکسها در ملوود گرفته میشد اما آزمایش پزشکی در بیمارستان خصوصی اسپایر انجام میشد و به دلایل امنیتی و محرمانه بودن شرایط انجام تست، عکاسی ممکن نبود).
ما مصاحبههایی با سرمربی یا مدیر اجرایی و مشخصا با بازیکن داشتیم- اغلب به کمک یک مترجم، بنابراین زمان کافی برای ادیت ویدیو داشتیم و دفتر رسانهای هم زمان داشت تا درخواست تغییر کند. بنابراین وقتی بازیکنانی مانند جورن هندرسون و لوییس سوارز به این تیم آمدند، زمان بیشتری برای آمادهسازی وجود داشت.
ما در آن مقطع شروع به فکر کردن درباره زمانبندی اعلام خبر کردیم تا تطبیق بیشتری با بازارهای کلیدی (در سراسر جهان) داشته باشیم- هرچند نمیشد خیلی صبر کرد چون همیشه این ریسک وجود داشت که یک نفر دیگر این خبر را تایید کند. با این حال در آن زمان تاکید زیادی به شبکههای اجتماعی وجود نداشت و بیشتر محتوا برای سایت تولید میشد.
من هوادار لیورپول هستم و بودن در ملوود در جریان یک پنجره نقل و انتقالاتی بهترین خاطرات هفت سال حضورم در این باشگاه را رقم زد. شنیدن کوچکترین اطلاعاتی که برای یک هوادار جذابیت بسیاری دارد و دیدن بازیکنانی که میآمدند و میرفتند. میشد آنها را در حالی که در آستانه بزرگترین انتقال زندگی حرفهای خود بودند از فاصله نزدیک دید- دیدن آمدن جوردن هندرسون با پدرش که با چشمانی گشاد اطراف ملوود را تماشا میکرد و به وضوح بازیکنی دوست داشتنی و عادی بود.”
فرناندو تورس در آستانه پیوستن به این باشگاه از اتلتیکو مادرید در تابستان 2007، اولین بازیکنی در لیورپول بود که همراه داشت.
رایس میگوید:” وقتی او برای مصاحبه خوشامدگویی و کنفرانس خبری با مدیر رسانهای خودش به آنفیلد آمد، باعث آزردگی خاطر بسیاری شد.” رایس به وضوح به خاطر دارد که تورس سه سال و نیم بعد در آستانه دو روز کامل تلاش برای انتقال رکوردشکنش به چلسی که در حال نهایی شدن بود بار دیگر به اینجا آمد.
علیرغم تعدد افرادی که در اطراف تورس حضور داشتند، تنها مدیر برنامهای که در کارها دخالت میکرد، مدیر برنامه آندری ورونین بود.
” من مصاحبه اول را انجام دادم و ورونین از این موضوع چندان خوشحال نبود. او پاسخهای یک یا دو کلمهای به من میداد. این کار را به کمک مترجمی اوکراینی انجام میداد که خیلی کمک نمیکرد و او در میانه مصاحبه شروع به بحث با مدیربرنامهاش کرد. آنها به اوکراینی بر سر هم داد میزدند و دستانشان را تکان میدادند. حدس من این بود که مدیر برنامهاش به او میگفت که جوابهای بهتری بدهد و خوشحالتر به نظر برسد. پس از آن، این مدیربرنامه به دنبالم آمد تا به من بگوید که مترجم بد بوده و پاسخها را به نمایندگی از این بازیکن بیشتر کرد.
من هنوز از یادآوری بعضی از مصاحبههای اول ناراحت میشوم. تمام پاسخهای کلیشهای درباره علاقه به بازی با استیون جرارد و خاطرات آنها از استانبول و تلاش برای صحبت به لهجه لیورپولی. این تنها کارهایی بود که میشد در آن زمان انجام داد چون بازیکنان به سایتهای و شبکههای اجتماعی عادت نداشتند- این شرایط برای آنها جدید بود.
هرچند، این حداقل بهتر از مصاحبه اول شارلی تونژه بود. من این مصاحبه را کلمه به کلمه نقل میکنم: اولین چیزی که با شنیدن نام لیورپول به ذهنت میآید، چیست؟ باشگاهی بزرگ. گرفتن جای پهپه رینا آسان نخواهد بود، اینطور نیست؟ دروازهبانی خوب. این روند پنج دقیقه ادامه داشت تا این که او به کنفرانس خبری رفت که با همین شکل انجام شد. در نهایت رافا بنیتس، سرمربی تیم، به خبرنگاران گفت: امیدوارم وقتی با من صحبت میکند، کار کمی راحتتر باشد.”
ورود لیورپول به این دوره جدید زمانی زیر ذرهبین رفت که برندان راجرز، سرمربی وقت، در مصاحبه با باشگاه درباره علاقهاش به دمپسی از فولام اشاره کرد- انتقالی که ممکن بود به جدایی هندرسون منجر شود. وقتی این مصاحبه در سایت لیورپول منتشر شد، فولام بسیار عصبانی شد و این انتقال نیمهکاره ماند که باعث شد دمپسی به تاتنهام ِ کوسابی منتقل شود.
رایس مدعی است که بسیاری از افراد داخل این باشگاه به او این احساس را منتقل کردند که این اشتباه تیم ویرایش بود که اجازه انتشار چنین داستانی را داده است. این اتفاق منجر به بازگشت به سبکی سنتیتر شد.
ناگهان هر پستی که قرار بود در کانالهای رسمی منتشر شود به تایید مدیر رسانهای نیاز پیدا کرد:” این اتفاق ما را یک یا دو سال عقب انداخت.”