چرا رسیدن به رکورد علی دایی نباید برای رونالدو خیلی مهم باشد
هفتیک- علی دایی در اتاق نشیمن خانه مجللی در تهران چند سانتیمتر بیشتر روی صندلی راحتی فرو میرود. به آرامی به انتهای سبیل خود دست کشیده و پکی به سیگار میزند. با محو شدن دود سیگار آهی از ته دل میکشد. او با نوازش گوش گربهاش میگوید:” نه، پیکلز. من هرگز لوکزامبورگ را دوست نداشتم.”
روی چمن نه چند خوب یکی از کشورهای شمال غربی اروپا، کریستیانو رونالدو با والی سادهای دروازه حریف را باز کرد. او با خوشحالی به سمت پرچم کرنر رفت اما به شکل خاصی با سکوت همراه بود؛ چشمان و حرکت شانههای او پیامهای متفاوتی را مخابره میکرد. آنها میگفتند:” آخیش.” اما در عین حال:” این واقعا کم است اما بدک هم نیست.” بله، به ردههای بالایی جدول بهترین گلزنان تیمهای ملی که به خیابان گانزلینگرز هم معروف است، خوش آمدید.
البته دایی صدرنشین قدیمی اینجاست، رکورد 109 گل زده او برای ایران باعث شده که نام او به مدت دو دهه پاسخ بسیاری از مسابقات اطلاعات عمومی فوتبالی باشد. و البته دشمنی قدیمی برای رونالدو که دست یافتنش به این رکورد در این مقطع زمانی ایده چندان خوبی به عنوان یک ضرورت روانی نیست.
رونالدو تا پایان سال 2020 موفق شده بود 102 گل برای پرتغال به ثمر برساند-رقمی که از هر نظر خیرهکننده بود و زمانی درخشانتر میشد که متوجه میشدید او تا زمانی که 31 ساله شد، تنها 55 گل ملی زده بود. نمیشد زمان دقیق گرفتن جای علی دایی در صفحه ویکیپدیا توسط این بازیکن را تخمین زد اما شاید چنین اتفاقی در حدود سال 2019 محتمل شد که او 14 گل در 10 بازی به ثمر رساند تا از مختار داهاری مالزیایی عبور کرده و با ورود به باشگاه 90 گل در رده دوم این رده بندی قرار گرفت.
با سرعت گرفتن سالهای پایانی بازی شاید تلاش بیشتری برای رسیدن به این رکورد موردنیاز باشد. همچنین طبیعتا کسب و کاری خانگی مختص پیشبینی زمان رسیدن رونالدو به این رکورد به راه افتاد. تعویق یورو 2020 این احتمال جذاب را افزایش داد که شاید او در تورنمنتی مهم که چشم جهان روی او است، به چنین رکوردی برسد. این تصور کاملا محتمل است که رونالدو، بازیکن انگیزهای که جایگاه افسانهای خود را حتی در استاندارد فوتبالیستهای بزرگ، با زحمت زیاد به دست آورده، از چنین رخدادی خوشحال خواهد شد.
در این نقطه به زمان حال برمیگردیم که رونالدو 103 گل برای پرتغال به ثمر رسانده است. این از یک سو در نقطه مقابل انجام کاری بزرگ قرار دارد. خب، رونالدو تنها یک گل در پنج دیدار اخیر برای کشورش به ثمر رسانده اما از این بین، دو بازی برابر فینالیستهای جام جهانی 2018 برگزار شده است. تقویم دیدارهای ملی جای خالی بسیاری دارد و پرتغال با وجود تمام منابع هجومی نتوانسته شانسهای زیادی برای او فراهم کند. جز این باید به این نکته توجه کرد که رفقا! او به معنای واقعی کلمه شب گذشته گل زد. به سختی میتوان گفت که این پایان یک دوره باشکوه است.
خطر واقعی اینجا وجود ندارد و تردیدی نیست که رونالدو خودش را به زور تا آن طرف این خط نامرئی نخواهد کشید. تمایل خودآگاه یا ناخودآگاه برتری نسبت به دیگران در او بسیار قوی است. اما ارزش او برای پرتغال بسیار بیشتر از این است که امید او را ناامید کند. اگر نیاز باشد که او برای به ثمر رساندن آخرین پنالتی مسابقات انتخابی جام جهانی 2030 برابر لیختن اشتاین روی ویلچر مکانیکی حمل شود، این کار انجام خواهد شد. شاید جشن پس از آن چندان زیاد نباشد اما این جزییات کوچک ماجراست.
با این حال حس آزاردهندهای وجود دارد که اگر رونالدو بخواهد این کار را در مسابقات به تعویق افتاده جام ملتهای اروپا در تابستان به انجام برساند، ممکن است از مسیرش منحرف شود. پرتغال پیش از آن دو بازی دوستانه در پیش دارد و نهایتا هفت بازی در این تورنمنت برگزار خواهد کرد که به نظر زمان زیادی میرسد تا این که نگاهی دقیقتر به آن داشته باشید: یکی از دیدارهای تدارکاتی برابر اسپانیاست و فرانسه و آلمان نیز هر دو با آنها همگروه هستند. پرتغال با آمادگی فعلی خود مدعی قدرتمندی در هیچ یک از این دیدارها به حساب نمیآید.
همه این موارد دلیل ناراحتی واضح رونالدو در طول هفته گذشته را شرح میدهد. سه بازی متوالی برابر آذربایجان، صربستان و لوکزامبورگ فرصت خوبی برای گلزنی به شمار میرفت اما این اتفاق رخ نداد. او پیش از گلزنی برابر لوکزامبورگ در چهار بازی با پیراهن پرتغال گل نزده بود- بیشترین زمان سپری شده بدون گل زده برای او پس از حضور فرناندو سانتوس روی نیمکت این تیم در سال 2014. به نظر میرسید که حتی این گل نیز چندان باعث خوشحالیاش نشده است: با شناختی که از رونالدو داریم، او یک موقعیت گل از دست رفته در نیمه اول را بارها و بارها در ذهنش مرور خواهد کرد تا زمانی که هتتریک بعدیاش را به ثبت برساند.
شما احتمالا تصاویر عصبانیت او در ثانیههای پایانی دیدار برابر صربستان را دیدهاید که از تصمیم داور برای مردود اعلام کردن گلی که به باور او گل پیروزیبخش تیمش بود آزردهخاطر شده بود. شاید خشم او قابل توجیه بود اما باعث میشد به این فکر کنیم که خدشه در کسب رکورد شخصی نیز به اندازه از دست رفتن دو امتیاز برایش مهم بود.
این موضوع پس از بازی در رسانههای پرتغالی مطرح شد. برونو ویرا آمارال در روزنامه اکسپرسو نوشت:” هیچ چیز بیشتر از این که کسی جلوی گلزنی کریستیانو رونالدو را بگیرد او را عصبانی نمیکند. او لیگها و جامها و تمام قهرمانیهای ممکن را از دست داده اما چیزی که واقعا او را آزرده میکند این است که گلی بزند و ببیند که داور به سمت نقطه وسط زمین اشاره نمیکند.”
واکنشهایی مانند این و نگاه مرگباری که او به نانی پس از این که گل فردی درخشانش در دیدار دوستانه برابر اسپانیا در سال 2010 را خراب کرد، انداخت(از اینجا تماشا کنید)- یکی از ستوننویسها در عبارتی خاطرهانگیز آن را “قتل از طریق تلهپاتی” نامید- گاهی به عنوان شواهدی برای حقارت همیشگی رونالدو به کار برده میشوند. به هرحال همیشه چیزی برای گفتن درباره فوتبالیستهایی که صبورانه با انتقادات شدید روبرو میشوند و نگران آینده نیستند و به زندگی ادامه میدهند، وجود دارد.
اما افسوس خوردن به معنای از دست دادن نکته اصلی است؛ خصوصا اگر در حال ستایش رونالدو باشید. این موارد دو روی یک سکه هستند. این خشم از علاقه و بیصبری درونی یکسانی سرچشمه میگردد که باعث رخ دادن اتفاقات خوب است: حرفهایگری، تمرکز و انرژیای که باعث پیش راندن بازیکنی 36 ساله برای حضور 270 دقیقهای در زمین فوتبال در فاصله 6 روز میشود؛ بدون این که حتی ذرهای خواهان استراحت باشد. و بله، این اشتیاق جاودانه برای از دم تیغ گذراندن تمامی رکوردهای باقیمانده در زمین- و انجام این کار در زمانی که همه تلویزیونهای خود را روشن کرده و متوجه افتخارآفرینی او هستند.
هرچند این همان جایی است که رونالدو کمی آن را اشتباه گرفته است. بله، مشخصا شکستن رکورد دایی در فینال یورو بسیار جالب است. اما رکوردهای ملی به خودی خود هدفی ملی دارد. گلهای زشت در پیروزیهای نه چندان درخشان و فراموش شونده: این رکورد مربوط به چنین چیزهایی است، نه درخششهای بزرگ در تورنمنتها. این چیزی است که باید از آن بگذری، تماشای سمساریهای فوتبال به همراه خانههای حراج تر و تمیز.
بنابراین بله: پیش برو رونالدو. شاید این دو هفته تنها سکونی کوتاه باشد. اما اگر مجبور شدی کمی بیشتر صبر کنی، لطفا فکر نکن که این اتفاق باعث کاهش ارزش و درخشش این دستاورد خواهد شد. تالار باشکوهِ جزایر فارو و استونی در انتظارت هستند.
یه آنالیز از هالند بذارید و پیشبینی آیندهش
به نظرم به درد بارسا نمیخوره. حتی اگر ۱۵۰+ تا پول داشته باشیم میشه کل دفاع رو با مدافعان تراز اول ساخت و با فروشها بدهیها رو صاف کرد و با آگوئرو و دیپای خط حمله رو موقتا تقویت کرد و بعد ۲-۳ سال که اوضاع مالی بهتر شد و مسی و آگوئرو هم رفتن خط حمله رو هم به طور اساسی ساخت. تا اون موقع عیار واقعی بازیکنای لاماسیا و بارسا ب هم مشخص میشه و بهتر میشه برای حمله تصمیم گرفت. مثلا شاید فاتی از مصدومیت برگرده و صرفا یه بازیکن نیمکت برای وینگر چپ لازم باشه. یا شاید اصلا درست نشه و نیاز به خرید اساسی باشه. خط هافبک به نظرم مشکلی نداریم. نهایتا یک خرید لازم بشه. اگه نیکولو گونزالس و کویادو از بارسا ب هم بیان عالی میشه. خودم بازیشونو دوست دارم.