زمان زیادی باقی نمانده؛ مورینیو این فصل تاتنهام و شغلش را نجات میدهد؟
هفتیک- دقیقا یک ماه پیش از ژوزه مورینیو پرسیده شد که آیا تیمش در میانه یک بحران قرار دارد. آنها تازه به وستهامیونایتد باخته بودند که پنجمین باخت این تیم در شش بازی در لیگ برتر به حساب میآمد. مربی پرتغالی خوشبین و همزمان مرموز بود. نه، بحرانی نبود اما مشکلاتی فراتر از حیطه اختیارات او وجود داشت. بله، تاتنهام در دیدارهای بسیاری شکست خورد اما او گفت که آنها “در لیگ اروپا زنده هستند” که باعث میشد امید باشگاه برای حضور در لیگ قهرمانان حفظ شود.
تاتنهام از آن زمان در دربی شمال لندن شکست خورد و شرایط امن خود در لیگ اروپا را نیز از دست داد. اگر قبلا بحرانی وجود نداشت، حالا وجود دارد؛ بحرانی که با ارزیابی ویرانگر شکست 0- 3 برابر دیناموزاگرب توسط سرمربی و کاپیتان تیم تشدید شد. مورینیو گفت:” آنها با کلاس خودشان ما را شکست دادند.”
هوگو لوریس هم گفت:” این افتضاح است. ما با کمبود ابتداییترین و اساسیترین موارد روبرو هستیم.” دروازهبان فرانسه به نبود بلند پروازی در جلسات تمرین اشاره کرده و گفت که مطمئن نیست اتحادی در تیم وجود داشته باشد:” ما فقط برای هواداران ناراحت هستیم، آنها هر سال بسیار امیدوار هستند.”
شایعاتی در مورد رفتن لوریس به پاری سن ژرمن و همکاری دوباره با مائوریسیو پوچتینو، مربیای که مورینیو در نووامبر 2019 جانشین او در تاتنهام شد، مطرح شده است؛ و به همین دلیل، این دروازهبان باتجربه محدودیت کمتری در صحبت و اشاره کردن به شرایط پشت صحنه برای خود قائل است.
این تصویری از مورینیو به عنوان جادوگر شهر اُز ارائه میدهد که اهرمها به دست او است اما سعی میکند موجه به نظر برسد؛ در حالی که هواداران باشگاه نیز نقش دوروتی وحشتزده را بازی میکنند. مردی که به حدی قدرت داشت که جسارت کسب اولین جام قهرمانی پس از سال 2008 را به باشگاه بدهد، آنقدر هم شگفتانگیز نیست.
جدایی از مورینیو رخ داده است. تیم دیگر کششی به او ندارد. اگر آنها ببازند این اتفاق رخ داده چون کاری که به آنها گفته شده را انجام ندادهاند. او پنجشنبه تیم را آماده ساخت، به تیم هشدار داد و درخواستهایی را مطرح کرد. انگار او فراموش کرده که متقاعد کردن تیم برای انجام کاری که به آنها گفته شده و اجرایی کردن موارد لازم بزرگترین بخش این کار است.
پسر من وقتی هفت ساله بود مربی موقت بسیار مشتاقی داشت که تخته وایتبرد آهنربایی با خود به مسابقات آورد و بین دیدارها از بازیکنان جوان خواست که حرکات قطعات روی آن را تماشا کنند تا به آنها نشان دهد که چطور باید با حریف بعدی روبرو شوند. او تلاش میکرد با این کار محاسبه را نیز به آنها آموزش دهد.
شاید کمبودی در نگرش بازیکنان هم وجود داشته باشد. شاید آنها به اندازه کافی برای او احترام قائل نیستند یا دوستش ندارند که برای درک تمامی جزییات تلاش کنند. بازیکنان برای مربیای که دوستش دارند، با عضلات دردناک هم میدوند اما نشانههایی وجود دارد که شکافی در رختکن تاتنهام ایجاد شده و بعضی بازیکنان به آخر خط رسیدهاند.
هنری برای خوشحال نگه داشتن بازیکنان نیمکتنشین وجود دارد تا در هنگام نیاز بتوانند با نهایت قدرت، نشاط و اشتیاق برای راضی نگهداشتن مربی در زمین حاضر شوند. بازیکنانی که در دیدار برابر دینامو زاگرب به میدان رفتند، چنین کاری نکردند. تاتنهام تیم خوبی دارد، دارای بازیکن ذخیره در تمامی پستهاست و دست مورینیو برای ایجاد تغییر باز است اما با این وجود مشخص است که او به بعضی بازیکنان بسیار بیشتر از سایرین اعتماد دارد.
اگر این درست باشد که بعضی بازیکنان هنوز در پی روزهای خوش حضور پوچتینو هستند، پس این حاکی از ضعف مورینیو، بازیکنان و هیئت مدیره است. طبیعتا مربی آرژانتینی بازیکنان محبوب خودش را داشته که شامل دله الی هم میشده اما همه مربیان مانند شان دایش (سرمربی برنلی) نیستند که تا همیشه دوام بیاورند. بازیکنان باید سازگار شده یا از تیم جدا شوند و باشگاه باید به اندازه کافی بیرحم باشد که بازیکنان ناراحت را بفروشند تا رختکن یکدستی ایجاد کند.
با این حال چنین موضوعی نفیکننده این ایده نیست که مورینیو فردی قدیمی یا حداقل مربی است که از زمانه عقب افتاده است. تونگای اندومبله ماه پیش از سبک “عشق خشن” مربی پرتغالی برای مدیریت فردی صحبت کرد:” وقتی به این شیوه حرف میزنی، گاهی کلمات ممکن است بسیار سخت و زننده باشند… این مشخصا تاثیرگذار خواهد بود- و باعث ایجاد جنگی در سر من شد. کنار آمدن با آن دشوار بود.”
سپس جنبه تاکتیکی وجود دارد. نحوه ثبت کلین شیت در سطح قهرمانی حفظ توپ است، نه دادن مالکیت آن به حریف و تکیه بر سرعت و نبوغ هری کین و سون هیونگ مین است. تنها گلی که تاتنهام توانست برابر آرسنال به ثمر برساند، روی حرکتی شگفتانگیز بود که فقط در کمیکبوکهای مارول میبینید. شما به عنوان سرمربی نمیتوانید روی عامل گل شدن یک رابونای عجیب حساب کنید. بله، اریک لاملا توانایی انجام چنین کارهای خارقالعادهای را دارد اما او آخرین بار پنج سال پیش با ضربه رابونا گلزنی کرد. این شیوه نمیتواند برنامه تیم باشد.
مورینیو عید پاک کنایهآمیزی را در پیش خواهد داشت چرا که تمامی تخم مرغهایش در سبدی شکننده قرار دارند. حالا تنها راهی که برای نجات او از این فصل وجود دارد این است که بتواند به نحوی راهی برای پیروزی برابر منچسترسیتی در فینال جام اتحادیه در اواخر آوریل پیدا کند. البته که او میتواند در عوض روندی طوفانی در دیدارهای باقی مانده لیگ برتر در پیش بگیرد اما دو کلمه “طوفانی” و”روند” سنخیتی با تاتنهام ندارند. دهههاست که استفاده از این کلمات درباره این تیم مناسب نیست.
یک بار از پوچتینو پرسیدم قبول دارد که باشگاهها هویتی دارند که فراتر از فردی که هدایتشان را بر عهده دارد، باقی میماند چرا که او نیز در زمان حضور در تاتنهام در تلاش برای مقابله با کمبود خودباوری بود. او به سیستم عاملی شبیه بود که محاسبه مسئله ریاضیای ورای توانش به آن داده شده است. پاسخ پوچتینو منفی بود اما بیاعتمادی در چشمانش دیده میشد؛ انگار شک داشت که کاسه لیموی معروفش برای دور کردن انرژی منفی به وجود آمده، کافی باشد.
میتوان گفت که دوری تاتنهام از اوج تحت هدایت مورینیو اثباتی نه بر شکست سرمربی سابق منچستریونایتد و چلسی بلکه برای باشگاه است؛ چون اگر او نتواند جامی به دست آورد پس هیچکس نمیتواند. این باشگاهی است که اولویتبندی اشتباهی دارد.
اگر ورزشگاه جدیدی بسازید، آنها به دست خواهند آمد. چه کسی به دست خواهد آمد؟ چه چیزی به دست خواهد آمد؟ جامها به واسطه جذابیت زمین کسب نمیشوند. بازیکنان از دستمزد زیاد چشم پوشی نخواهند کرد چون ورزشگاه پر زرق و برقی مقابل رستوران کبابی در شمال لندن قرار گرفته است. ورزشگاهها به خودی خود با ابهت نیستند.
مورینیو احتمالا فکر میکرد که همه چیز به مرور با نظم در جایش قرار میگیرد خصوصا چون او در واقع به نسبت مربی پیش از خود از انعطاف بیشتری در سبک برخوردار است. پوچتینو حاضر به جدی گرفتن رقابتهای داخلی مانند جام اتحادیه و جام حذفی نبود اما انجام این کار تمام چیزی است که مورینیو برای کسب محبوبیت بین هواداران و هیئت مدیره به آن نیاز دارد. مورینیو حتی زمانی که به عنوان یک شکست خورده در یونایتد از او یاد میشد نیز سرگرم کسب جام بود. اگر تیر دروازه کمی پایینتر بود، او بدون شک میتوانست به چند فینال راه پیدا کند.
لوریس وقتی سکوت را شکسته و دست به انتقادی شدید زد گفت:” ما باید به نشان باشگاه احترام بگذاریم.” هرچند این نشان نمادی از کم کاری است؛ سنتی که مورینیو حفظ کرده است. این که او اخراج شود یا خیر در این موضوع تاثیری ندارد.