درس شکست مقابل پیاسجی برای بارسا؛ ستاره فرانسوی اشتباهی را خریدید!
هفتیک- پرسنل کیمپمبه سُر خورد. بیست و نه دقیقه از آغاز بازی در نوکمپ گذشته بود. دو دقیقه قبل لیونل مسی بارسلونا را پیش انداخته بود. حالا که شیرازه دفاع پاریسنژرمن از هم پاشیده، او چند قدم پیش رفت و توپ را به سمت چپ برای عثمان دمبله فرستاد. او 18 متر با دروازه فاصله داشت و فرصت خوبی برای زدن شوت به سمت دروازه برای ایجاد شده بود. توپ روی پای راستش بود که قویتر است. سرنوشت نفس عمیقی کشید و گزینههایش را بررسی کرد.
تصور کنید که توپ دمبله به گل تبدیل میشد: بارسلونا با آقایی مسی در میدان 0- 2 پیش بود. پیاسجی در ورزشگاهی که بدترین خاطرات و شرایط را تجربه کرده بود، از هم میپاشید. پاریسنژرمنِ بدون نیمار که خوب یا بد رهبر آنها باقی مانده است؛ پاریسنژرمن که این فصل 5 شکست باورنکردنی را در لیگ فرانسه تجربه کرده است؛ بنابراین حتی در صدر جدول هم قرار ندارد. شاید آنها حتی میتوانستند به بازی برگردند اما نتیجه 0- 2 در آن شرایط بیشتر از دو برابر یک نتیجه 0-1 به نظر میرسید.
اما دمبله گل نزد. این موقعیت حتی نزدیک به ورود به دروازه هم نشد. او با ضربهای آرام توپ را به سمت کیلور ناواس فرستاد. سه دقیقه بعد کورزاوا خود را در حالی دید که به شکل عجیبی در سمت چپ پی اس جی بدون یارگیری رها شده بود. مارکو وراتی ضربهای روی ارسال او زد و کیلیان امباپه با سرعت از کلمنت لنگله کُند گذشت و سپس شوت زیبایی را به بالای تیر نزدیک زد تا اولین گل از هت تریک فوق العادهاش را به ثمر رسانده باشد. سرنوشت نفسش را رها کرد، سرش را تکان داد و با قاطعیت در مسیری که انتخاب کرده بود، قدم گذاشت.
این سه دقیقه یادآور خاطرات تلخ رویارویی دو باشگاهی بود که به نظر میرسد پس از رمونتادای مارس 2017 هرگز از هم جدا نشدهاند؛ وقتی بارسلونا پس از شکست 0-4، موفق شد در دیدار برگشت مرحله یک هشتم با نتیجه 1-6 برابر پیاسجی به پیروزی برسد.
پاری سن ژرمن 5 ماه بعد رکورد جهانی نقل و انتقالات را شکست تا نیمار را به خدمت بگیرد، بازیکنی که نقشی کلیدی در آن پیروزی ایفا کرده بود. این رکوردی است که بعید به نظر میرسد به این زودیها شکسته شود. پیام این اتفاق واضح بود: در آخر پول برنده خواهد شد.
اما فوتبال- همیشه- تا این حد ساده نیست. بارسا در سال 2000 با ناراحتی تمام شاهد از دست دادن فیگو و پیوستن او به رئال مادرید بود و رقم دریافتی از فروش او را صرف خریدهای بیهودهای شد که باشگاه را تقریبا نابود کرد. آیا آنها درسی گرفتند؟ البته که نگرفتند. تقریبا نیمی از 222 میلیون یوروی دریافتی بابت نیمار برای خرید دمبله هزینه شد. سه فصل و نیم گذشته و او تنها 14 گل در لیگ برای باشگاه به ثمر رسانده است. این که او هنوز 23 سال دارد و چنین اتفاقی تقصیر چه کسی بوده قابل بحث است اما این خرید هنوز هیچ کمکی به باشگاه نکرده است. (حداقل او هنوز در باشگاه حضور دارد: نیم دیگر سود فروش نیمار برای خرید فیلیپه کوتینیو هزینه شد که آخرین عملکردش در دیداری از بارسلونا در لیگ قهرمانان این بود که در جریان شکست 2- 8 فصل گذشته دو گل برای بایرن مونیخ به ثمر رساند.)
عواقب دیگر از دست دادن نیمار ایجاد عزم جزم در بارسلونا برای از دست ندادن مسی بود که منجر به امضای قرارداد 5 ساله فوق العاده با او شد. شاید او به نوعی ارزش این قرارداد را داشته باشد اما وقتی 1.2 میلیارد یورو بدهی داری، پرداخت 555 میلیون یورو برای 4 سال به یک بازیکن 33 ساله زیادهروی به نظر میآید که میتوان بدون آن هم شرایط را پیش برد. دیدار روز سه شنبه عملکردی کلاسیک از مسی در دیدارهای بزرگ این روزها بود: گاهی درخشان و گاهی بدون فروغ، ارسال چند توپ خطرناک از بالای سر مدافعان در حالی که او در عمق خط میانی حضور داشت و یکی از آنها باعث اعلام ضربه پنالتی شد اما زمان و سرنوشت باعث شده که او دیگر نابغه گذشته نباشد.
او باید به امباپه نگاه کرده باشد که شش روز پس از پیوستن دمبله به بارسلونا، توسط پیاسجی به خدمت گرفته شد و با خود فکر کرده باشد که بارسا بازیکن با استعداد فرانسوی اشتباهی را جذب کرده است. مسی دو بار، در شهر کازان در جام جهانی و سه شنبه شب، برابر امباپه بازی کرده و هر دو بار شاهد نمایشی مثالزدنی از هنر این مهاجم جوان بوده است. گل اول با سرعت زیاد و تعادل او، گل دوم با غریزه موقعیتشناسی از محل فرود توپ و گل سوم با نفوذ در زمان درست که منجر به کاهش سرعت و باز کردن بدن برای شوتزنی به محض ارسال توپ توسط یولیان دراکسلر شد، به ثمر رسید. تمام ضربات پایانی بدون اشتباه بود، دو شوت با قدرت زیاد و دیگری با دقت و ظرافت به توپ زده شد.
شاید بازیکنان بسیاری بتوانند با شم تاکتیکی و توانایی تکنیکی او برابری کنند اما هیچکدام از آنها نمیتوانند اینها را با چنین سرعت و قدرتی ترکیب کنند. زمزمههایی در این فصل مبنی بر متوقف شدن پیشرفت او به گوش میرسید؛ صحبتهایی که حالا کاملا رد شده است.
تصویری از پیشروی قدرتمندانه او در حالی که جرارد پیکه در حال کشیدن پیراهنش از پشت به زمین افتاده، مانند قوطیای که با نخ پشت ماشین عروس کشیده میشود، نه تنها نشانه برتری او بلکه نشانه درخشش پاریسنژرمن برابر بارسلوناست. پیروزی 1- 4 با اختلاف بهترین عملکرد آنها در مرحله حذفی لیگ قهرمانان بوده و با این که امباپه در قلب این پیروزی قرار داشت اما تنها عامل آن نبود.
پیاسجی منظم و منسجم بود، استفاده از وراتی در جلوی خط میانی به پرسینگ آنها تمرکز مشخصی داد و امباپه را به پستهای هجومیتر در زمین سوق داد. مائوریسیو پوچتینو بابت این انتخاب شایسته تقدیر است. او شرایط روحی و ذهنی تاتنهام را هم تغییر داده بود و با نتیجه 1- 4 در ورزشگاهی به پیروزی رسید که شکست 1- 6 در آن باعث ایجاد این باور شده بود که آنها باشگاهی هستند که در لحظات مهم کم میآورند.
همه چیز به رمونتادا و عواقب آن برمیگردد، شاید حتی تردید بزرگی که برای پیاسجی باقی مانده است. آیا آنها میتوانند در آن سطح بازی کنند؟ آیا امباپه میتواند درخششی الهامبخش داشته باشد؟ آیا آنها میتوانند پس از بازگشت نیمار به آن سطح از انسجام و هوشمندی تاکتیکی برسند؟
حقیقتا تاکتیک و ترکیب اولیه خیلی مشکل داشت. اگر به جای بوسکتس ریکی پویج بود و ۳ هافبک با ویژگیهای متفاوت (پدری و ریکی/پیانیج و دییونگ. تقریبا در میانه زمین فرم کلاسیک ۴۳۳ رعایت میشد) بارسا توان بازیسازی بیشتری داشت. اگر کومان برای پوشش کنارههای زمین به جای عقب کشیدن وینگرا دفاع ۴نفره خطی رو به سمت امباپه متمایل میکرد و دمبله و هافبکهای بارسا پرس شدیدتری میکردن حملات متعدد خطرناک و راحت پاریس تبدیل به حملات خطرناک پاریس میشد. تعویضها هم باید با برنامه میبود. اگر حالا که کومان داشت از سیستم گواردیولا استفاده میکرد و به بازیکنا گفته بود پاسهای تکضرب بیشتر بدین اولا با برنامه در دقایقی بازی رو با لمس توپهای زیاد و پاس عرضی از ریتم میانداخت و در دقایق مشخصی پاسها بسیار سریع و تک ضرب میبودن و تیم میرفت برای مدلی از حملات که مسی در ترتیب دادن اونها استاده و در درجه دوم بازیکنان بدون توپ با نظم مشخصی حرکت میکردن و خودشون رو در موقعیت دریافت پاس قرار میدادن حملات بارسا روونتر میشد و بازی قفل نمیشد. حقیقتا اگر تیمی جایی از زمین خیلی تمرکز داشته باشه قاعدتا جای دیگهای مشکل داره که برای پاریس این کنارههاش بود که بارسا اصن استفاده نمیکرد.
در کل قبول ندارم که باخت به علت از دست رفتن اون تک موقعیت بود چون بارسا به زور حمله میکرد ولی پاریس راحت و هرطوری بود پاریس میبرد.
اینم قبول ندارم که همه با یه باخت مسائل رو خیلی گسترده میکنن و میان مقصر رو از خریدهای چندسال اخیر بارسا پیدا میکنن. درسته که تنها عامل افت بارسا قاعدتا پروژه ورزشی اشتباه بارتومئو بوده ولی خب اگر تاکتیکها درست میبود این بازی اینقدر مسخره و خندهدار به پایان نمیرسید.