تاکسین شیناواترا؛ درسی برای دوری ثروتمندان از سیاست و فوتبال
هفت یک – تاکسین شیناواترا، عملکرد چشمگیر و تاثیرگذار لسترسیتی در لیگ برتر را دور از خانه تماشا کرد. نخست وزیر پیشین تایلند تقریبا به مدت یک دهه دور از قدرت است. وی که از سال 2008 به کشور خود بازنگشته بود، در آن مقطع ارتش نظامی داراییهای او را مسدود و اعلام کرده بود که او را به جرم فساد اداری و اتهامات دیگر در همان لحظهای که پا به خاک تایلند بگذارد، دستگیر خواهد کرد.
شیناواترا در آن مقطع به دنبال یافتن کشوری بود که او را پذیرفته و به او اجازه ورود بدهد. انگلیس ویزایش را لغو کرد و باعث شد تاکسین درخواست خود برای پناهندگی سیاسی را پس بگیرد. در عوض، امارات و بهویژه دبی مسئولیت اعطای پناهندگی به تکسین شیناواترا را برای بهرهبرداری از او و باقیمانده ثروتش برعهده گرفت.
در آن روز بهاری و آفتابی، تاکسین شیناواترا در سنگاپور یا پکن یا خاورمیانه نبود. در هتل خود در پاریس اقامت داشت. او در یک خانه مجلل با ورودی خصوصی و یک نگهبان امنیتیِ تایلندی حضور داشت و شرایط بهگونهای بود که انگار رئیس یک دولت محافظت میشود. تاکسین با یک پیراهن سفید اتو کشیده روی مبل نشسته بود؛ دقیقا مانند یک میلیاردر تازهکار در اواسط دهه 1990 که وارد صحنه بازیهای بزرگ شده و صحنه پنهان سیاسی تایلند را لرزانده بود.
تاکسین گفت: “من سفر به لندن را به یاد دارم. پرنس فیلیپ و من درباره جنگ مواد مخدر صحبت کردیم. او من را شگفت زده کرد و گفت که باید مواد مخدر را ریشهکن کنم.” در ادامه نیز سر تکان داد و خندید. البته تاکسین نتوانست این کار را انجام دهد، اما او از اینکه یکی از اعضای سالخورده خانواده سلطنتی انگلیس درواقع یک آزادیخواه رادیکال بوده است، متحیر شد. تاکسین داستانهای از این دست داستانها بسیار دارد: لحظاتی که با او مانند یک از اعضای حکومت رفتار میشد، مانند سایر حاکمان جهان.
اکنون تاکسین از گرمای شدید تابستان دبی به پاریس فرار کرده بود. او وقتش را با نوههایش میگذراند و در برخی ساعات نیز روند سرمایهگذاریهای جدیدش را بررسی میکرد. ابتدا بحث درباره سهام تحقیقات زیست پزشکی و چند سهام دیگر (که تاکسین از بردن نام آنها خودداری کرد) بود و در ادامه صحبت به علاقه تاکسین رسید؛ فوتبال.
تاکسین با افتخار و غرور گفت: “آنچه باعث موفقیت لسترسیتی شد، ترکیبی از یک سرمربی خوب، روحیه تیمی بالا و حمایت شایسته مالک این باشگاه بود و این موفقیت تنها معطوف به ستارهها، بازیکنان و مربیان بسیارگران قیمت نیست.” تاکسین راه دشواری که برای زنده ماندن در تجارت تایلند باید بازی میشد را بهخوبی میدانست و از راهی که دوستان و هواداران سابقش طی کرده و در حمایت از رژیم فعلی، او را ترک کردند هم ناراحت نیست. “تجارت در بقا بود و بقا در تجارت بود”. تاکسین روحیهای کامل تایلندی دارد.
تاکسین درباره ویچای سریواداناپرابای مرحوم، تاجر میلیاردر تایلندی، که راه تاکسین برای مالکیت یک باشگاه انگلیسی را با لسترسیتی دنبال کرده و عنوان قهرمانی لیگ برتر را بهدشواری بهدست آورد میگوید: “رابطه او با بازیکنان و مربیان خوب بود و آنها مانند خانواده با یکدیگر همکاری میکنند. او همچنین برخی از راهبان تایلندی را استخدام کرد تا به نوعی اعتقاد و ایمان بازیکنان را تقویت کنند و آنها نیز واقعا در این شرایط بهتر بازی میکردند. آنها بودایی نبودند، اما بعد از انجام مراسم اعتماد به نفس بازیکنان افزایش مییافت. این مسئله مربوط به روانشناسی بود و البته به نظر من همه چیز معطوف به روانشناسی است.”
ما بهزودی صحبت درباره تجربه شخصی فوتبالی تاکسین را شروع میکنیم. “شما رانیری را میشناسید؟ من یک بار با او مصاحبه کرده و تصمیم گرفتم که او را استخدام کنم.” تاکسین به دوران حضور خود به عنوان اولین مالک تایلندی در یک باشگاه لیگ برتری اشاره میکند. “اما مدیر برنامه به من گفت لطفا انتخاب خود را به اسون گوران اریکسون تغییر دهید، زیرا در آن زمان او مشهورتر بود.” تاکسین توجهای که مالک باشگاه منچسترسیتی بودن به او میداد را دوست داشت. او می توانست دوستان خود را سرگرم کرده و در مقابل دشمنانش رجز بخواند.
او میتوانست عشق خود را به پادشاه تایلند در بیلبوردهای بزرگ در شهر منچستر به نمایش گذاشته و آن را در سراسر جهان پخش کند تا ارتش را از این روند خشمگین کند. اما تاکسین مدعی شد منچسترسیتی را با انگیزه خالص فوتبالی خریداری کرده است. او گفت: “بعد از اینکه من با کودتا عزل شدم، در لندن ماندم. من عاشق فوتبال هستم. من در سال 2003 به این موضوع فکر می کردم و سپس به منچسترسیتی آمدم. قلبا میخواستم یک تیم داشته باشم زیرا سالها بود که لیگ برتر را تماشا میکردم و در ادامه تصمیم گرفتم این باشگاه را خریداری کنم.”
اقامت تاکسین در لندن دیگر اجباری شده بود. در سپتامبر 2006 ، در حالی که وی به نیویورک برای مجمع عمومی سازمان ملل متحد سفر کرده بود، تانکها به خیابانهای بانکوک رسیده بودند. ارتش حکومت نظامی را اعلام کرد و قانون اساسی را به حالت تعلیق درآورد. تاکسین درگیر بحران سیاسی چند جانبه شده بود. او در این سالها به همه چیز متهم شده بود؛ از سوءاستفاده از قدرت تا فساد و جمعآوری ثروت و حتی به راه انداختن سیستم کار سیاه.
طی چند روز شرکت شین تاکسین به یک شرکت متعلق به دولت سنگاپور فروخته شد. همسر و خانواده تاکسین 1.88 میلیارد دلار آمریکا را با به حداقل رساندن صورتحساب مالیات خود در معاملهای به دست آوردند. اعتراضات و تظاهرات علیه تاکسین شدت گرفته و فرقهها، شهرها و مناطق مختلف بودایی را در مقابل یکدیگر قرار داد؛ جبهههای ضد تاکسین شامل طبقه متوسط شهری و سلطنتی در برابر مناطق فقیرنشین و پرجمعیت روستایی که از تاکسین حمایت میکردند.
او در سال 2007 در لندن بود و به آینده فکر میکرد. در آن مقطع به تاکسین دو یا سه باشگاه دیگر نیز برای خرید پیشنهاد شد، اما او منچسترسیتی را دوست داشت. پس از دریافت پیراهن ویژه منچستر یونایتد در سال 2001 توسط سر الکس فرگوسن در جریان دیدار این تیم برابر تیم ملی تایلند در بانکوک در پیش چشم استادیوم مملو از جمعیت، او دیگر از ارزش برند منچستر خبر داشت. اگرچه از سوی نشریه فوربس در حدود دو میلیارد دلار برند تخمین زده شده بود، اما خرید یونایتد در آن مقطع برای او ممکن نبود.
البته خرید باشگاه منچسترسیتی نیز خیلی ارزانتر نبود، اما تاکسین معتقد بود که احتمالا این تیم بهتر از نیمه قرمز، روح این شهر را بازتاب میدهد. تاکسین در این رابطه گفت: “در شهر منچستر، هواداران بیشتر از یونایتد از سیتی حمایت میکنند، سیتی استادیوم جدید و خوبی در اختیار داشت. در آن زمان به نظر می رسید این تیم هر فصل در آستانه سقوط قرار دارد. با خودم فکر کردم اگر ما یک سرمایهگذاری مناسب انجام دهیم … بنابراین تصمیم گرفتم سرمایهگذاری کنم. ”
تاکسین در ژوئن 2007 باشگاه منچسترسیتی را با قیمتی که دیگر حالا شاید خیلی عجیب به نظر برسد خریداری کرد: فقط 81.6 میلیون پوند. در لیگ برتر برای خرید باشگاه، آزمایشی درباره سلامت کاری افراد گرفته میشود و تاکسین این آزمایش را نیز بهدشواری پشت سر گذاشت؛ زیرا اتهاماتی درباره نقض پیاپی حقوق بشر، زندانیکردن گروههای حقوق بینالملل، مخالفان سیاسی و سرکوب یک قیام اسلامی در جنوب کشور در کارنامه او وجود داشت.
البته پیش از این افشا شده بود که کمیته سنجش دارایی در تایلند درخواست کرده بود که دارایی تاکسین به دلیل مناقشه، فساد و جرائم مرتبط با این موارد در تایلند مسدود شود. قرار بود این کمیته تصمیم نهایی خود را یک ماه پس از فروش باشگاه منچسترسیتی اعلام کند و تاکسین با تمام وجود از خود در مقابل این اتهامات دفاع کرد. اتحادیه لیگ برتر اجازه فروش باشگاه منچسترسیتی به تاکسین را صادر کرد، زیرا هرچند تاکسین متهم شده بود اما هنوز محکوم نشده بود.
حتی همین امروز نیز سوال درباره این اتهامات باعث عصبانیت تاکسین میشود. او در این رابطه میگوید: “هنگامیکه من با کودتا خلع قدرت شدم، ارتش با پخش اطلاعات غلط به دنبال لکهدار کردن آبروی من بود. آنها کنترل رسانههای جمعی در تایلند را در اختیار دارند. اما مطبوعات انگلیس نیز به اخبار منفی یک طرفه علاقه دارند و به همین دلیل نگاهی منفی درباره من شکل گرفته بود. ارتش تایلند کمیته تشکیل داد و درباره من تحقیق کرد. کسانی که در اثر مواد مخدر فوت کردند، زیاد نبوده و شاید در کل دو هزار نفر بودند.”
مراسم معارفه تاکسین و آغاز به کار او افسانهای برگزار شد. مراسمی ترتیب داده شد تا خوانندگان تایلندی کنسرتی در میدان آلبرت منچستر برگزار کنند. آبجو و نودل تایلندی رایگان به مردم داده میشد و خود تاکسین نیز روی صحنه رفت. او بهگرمی استقبال شد اما اندکی بعد با گرفتن میکروفن و اجرای ترانه “ماه آبی”، به قهرمان هواداران تبدیل شد. با پایان این ترانه، هواداران به او لقب “فرانک شیناواترا” دادند.
در شروعِ تقریبا بینقص سلطنت تاکسین، سیتی فصل را با سه پیروزی از سه دیدار ابتدایی آغاز کرد. یکی از سه بازی پیروزی با یک گل برابر منچستریونایتد بود. دیداری که تاکسین از آن بهعنوان بهترین خاطره خود در دوران مالکیت این باشگاه یاد میکند. او درباره این بازی گفت: “وقتی شما بهعنوان یک مالک بازی را دنبال میکنید شرایط هیجانانگیز میشود.” نگرانیهای مربوط به حقوق بشر در پس زمینه پیروزی منچسترسیتی از بین رفت. حرفه و شان سیاسی تاکسین شاید در خانه در حال از دست رفتن بود، اما در منچستر او جایگزینی برای این ناکامی بهدست آورده بود و شاید همه سیاستمداران به چنین چیزی نیاز دارند: تمجید شدن در سطح جهانی.
تاکسین در ادامه گفت: “وقتی در کنار هواداران فراوانی در ورزشگاه میایستید، احساس غرور میکنید. فوتبال بسیار شبیه به سیاست است. اگر مردم خوشحال شوند، شما بهخدمت به آنها افتخار میکنید.” با تمام اینها دوران حضور تاکسین در فوتبال از همان ابتدا بهویژه با فرهنگ غالب فوتبال انگلیس با مشکلاتی همراه شد. تاکسین در این خصوص گفت: “به من گفته شد نباید با سرمربی درگیر شوی، زیرا آنها 100 درصد حق دارند همه چیز را کنترل کنند. از نظرم این اظهارات کاملا مضحک بود. پاسخ دادم من یک تاجر هستم و سرمایهگذاری میکنم، پس چرا نباید حرفی برای گفتن داشته باشم؟
کارنامه لسترسیتی به من این باور را میدهد که مالک باید در اتفاقات باشگاه دخالت کند، اما نه با رویکردی مستبدانه. این حمایت باید روانی و اخلاقی باشد. بازیکنان جوان و موفق در تیم شما هستند که گاهی نمیتوانند خود را اداره کنند. زیرا آنها هر هفته مقدار زیادی پول دریافت میکنند، اما پس از بازگشت به خانه دوباره فقیر میشوند. مادر، پدر و پسر عموی آنها درخواست پول میکند و این فشار زیادی روی دوش بازیکنان میگذارد.”
وقتی تاکسین به تایلند بازگشت، شرایط کاملا برعکس شد. رابطه او با اریکسون در سال جدید سردتر شده بود. تاکسین گفت: “در نیم فصل اول رابطه بسیار خوبی داشتیم، اما زمانیکه من به تایلند بازگشتم، شرایط تیم بدتر شد. فوتبالی که در آن مقطع ارائه میدادیم اصلا فوتبال نبود. بازیهای سیتی را از دور تماشا میکردم و بسیار ناراحت بودم. در هنگام بازگشت به خودم گفتم که باید با او صحبت کنم و جریان مکالمه ما تلخ پیش رفت، به همین دلیل به دوران همکاری با اسون گوران اریکسون پایان دادم.”
هواداران سیتی از شرایط راضی نبودند و اخراج اریکسون به ماه عسل تاکسین که با پیروزیهای خانگی و خارج از خانه مقابل منچستریونایتد رنگ گرفته بود، در این باشگاه پایان داد. اما آنچه واقعا به حرفه تاکسین خاتمه داد، محکومیت همسر او به اتهام فساد بود. این زوج به جای اینکه سه سال زندان خود را سپری کنند، فرار کردند. آنها در ادامه از یکدیگر طلاق میگیرند و شرایط برای تاکسین دشوارتر میشود. او در ادامه گفت: “شرایط بسیار ناگوار شده بود. برای خریدن باشگاه سیتی من سرمایهگذاری کردم و داراییهایم را در این تیم خرج کرده بودم.
برای اداره یک باشگاه در لیگ برتر باید جیبهای مملو از پول داشته و چند منبع مالی قدرتمند در اختیار داشته باشید. باشگاهداری باعث از دست رفتن سریع سرمایه شما میشود و من به این دلیل که مجبور به فروش باشگاه منچسترسیتی شدم، احساس بسیار تلخی داشتم. بعد از اینکه آنها پول من را بلوکه کردند، دیگر پولی نداشتم و مجبور شدم از اینجا و آنجا قرض بگیرم.”
تاکسین مجبور شد باشگاه را به سرعت بفروشد. این باشگاه در هر ماه چهار میلیون پوند برای دستمزد و پرداخت اقساط نقل و انتقالات بازیکنان در گذشته هزینه کرده بود. در آن زمان تاکسین متوجه شد یکی از اعضای خانواده سلطنتی ابوظبی به دنبال خرید یک باشگاه است. منصور بن زاید آل نهیان، عضو کمتر شناخته شده از خانواده سلطنتی ابوظبی علیرغم فعالیت های متعدد در دولت امارات متحده، سعی در خرید باشگاه لیورپول داشت، اما این قرارداد بههم خورده بود.
تاکسین در این رابطه گفت: “من به مدیر برنامه منصور بن زاید که یک زن بود نزدیک شده و به او گفتم که ما باشگاه منچسترسیتی را خیلی ارزانتر از لیورپول میفروشیم.” هنوز هیچ گونه سندی رسمی درباره مبلغ پولی که شیخ منصور به شیناواترا برای خرید منچسترسیتی پرداخت کرده وجود ندارد. اما به نظر میرسد رقم این معامله حدود 150 میلیون پوند بود که سود بزرگی از سرمایهگذاری اصلی بهشمار میآید. تاکسین بهآسانی این موضوع را می پذیرد (اما از تایید مبلغ دقیق خودداری میکند.)
تاکسین گفت: “قیمت خوب بود و برایم سودآوری داشت.” پس اینگونه دوران حضور تاکسین در سیتی به پایان رسید و دوران عدم فعالیت او در عرصه سیاست و فوتبال آغاز شد. تاکسین مدعی شد میخواهد دوباره در عرصه باشگاهداری فعالیت کند، اما حالا ارزش باشگاههای لیگ برتری برای کسب سود مناسب بسیار زیاد است. به گفته او اگر باشگاههای لیگ برتر علاقمند به فروش باشند، او نیز مایل به سرمایهگذاری خواهد بود، زیرا چنین معاملهای در شرایط امروز با سود بالای حق پخش تلویزیون و حضور خریداران تحت سلطه سرمایهگذاران چینی، بسیار خوب خواهد بود.
همچنین میتوان در سطح دوم فوتبال انگلیس سرمایهگذاری کرد. جاییکه مالکان تایلندی یعنی دِجفون چانسیری در شفیلد ونزدی و نارین نیروتینانون در ردینگ حضور دارند. این دو نفر هر دو ثروت خود را در تجارت ماهی کسب کردند. تاکسین در این رابطه گفت: “ما در تایلند ماهی تن نداریم، اما خانواده وی با ماهی تن ثروتمند شدند.” نیروتینانون به همراه خانم ساسیما سوریویکور و سومریث تاناکارنجانوسوت، بیشتر سهام خود را در سال 2017 به یک خریدار چینی فروختند. اما یک خاطره در زمان مالکیت منچسترسیتی در ذهن تاکسین باقی مانده است. موضوعی که در همان هفته اول برای او رخ داد و برایش بسیار غریب، اما در عین حال منعکس کننده رفتار منحصر بهفرد انگلیسی بود.
تاکسین گفت: “وقتی برای کار به باشگاه رفتم، گروهی از مردم را دیدم که انگار برای انجام مراسم تشییع جنازه، همه سیاه پوشیده بودند. من از آنها پرسیدم:” چگونه میتوانم به شما کمک کنم؟” آنها پاسخ دادند:” ما منتظر یکی از مقامات رسمی باشگاه هستیم تا خاکستر شوهرم را در زمین ورزشگاه بریزیم.” خدای من، این موضوع را نمیدانستم. شخص متوفی 42 سال هوادار سیتی بود. او فوت کرده و خواسته بود تا خاکسترش در زمین ورزشگاه ریخته شود.” تاکسین حالا هم مانند 9 سال پیش مبهوت و متحیر است.
دوران تاکسین دیگر گذشته است. او 69 سال سن دارد و برای بازگشت به عرصه سیاست در تایلند پیر است. البته هنوز هم بسیاری احساس میکنند نفوذ او هنوز در داخل کشور بالاست. پس از کودتا که باعث حذف او شد، ارتش قول بازگشت به حکومت غیرنظامی را داد اما پیش از آن تلاش شد تا قانون اساسی و احزاب سیاسی را به بازی بگیرند تا مطمئن شوند که همچنان در سیاست تایلند، دست بالا را دارند؛ آن هم با ظاهر مشروعیت سیاسی. این نقشه نتیجه عکس داشت. در مقابل، خواهر تاکسین به عنوان رهبر حزب Puea Thai Party در انتخابات سال 2011 حضور پیدا کرد.
یینگلاک شیناواترا در انتخابات پیروز شد. اما ارتش به این انتخابات مشکوک بود و حس میکرد دست دیگری در پشت این حزب باشد. ارتش دقیقا در همان حوزه انتخاباتی منطقه فقیر روستایی در خارج از بانکوک انگشت گذاشت. در حقیقت بسیاری در تایلند انتخاب او را اتفاقی برای نیل به اهداف سیاسی تاکسین و از همه مهمتر فراهم کردن مسیر بازگشت او به تایلند میدیدند. یینگلاک نیز در سال 2014 با یک کودتای نظامی سرنگون شد و امروز شرایط سیاسی در تایلند همچنان تحت سلطه ارتش است. آزادیها تقریبا هر روز محدود میشود: سانسور، دستگیری فعالان حقوق بشر و استفاده از اردوگاههای آموزشی برای افراد مخالف مسیر دولت.
به دنبال خبری از تاکسین در تایلند بودم که متوجه شدم در جشن سال نو تایلند، هزاران کاسه قرمز توزیع شده که در هر کدام پیامی مبهم از تاکسین حک شده و ارتش آنها را ضبط کرده است و افرادی که این کاسه ها را گرفته بودند به اردوگاههای آموزشی فرستاده شدند. تاکسین در این رابطه گفت: “آنها سلاحهای زیادی دارند، پس چرا از یک کاسه میترسند؟ هرگاه نام من به میان میآید، آنها میترسند. من پیرمرد هستم و چیزی ندارم. اسلحه ندارم و آنها نباید از من بترسند. آنها باید با من صحبت کنند. برای خودم نمیگویم و آنچه میخواهم برای مردم و کشور است.”
اگر دوران فعالیت تاکسین یک پیام آموزشی داشت، این بود که اگر کسی می خواهند ثروت خود را حفظ کند، دیگر نباید وارد سیاست شود. از طرف دیگر، خرید یک باشگاه فوتبال خارجی بهویژه یک باشگاه انگلیسی که موفقیت آن از سوی پادشاه مورد استقبال و تکریم قرار گیرد، شما را مصون میسازد؛ حداقل، تا زمانی که ساختار سیاسی خطرناک تایلند یک بار دیگر تغییر نکند.
بر خلاف تاکسین، به نظر نمیرسد هیچ یک از دیگر بازرگانان پیشرو در تایلند جاهطلبیهای سیاسی او را داشته باشند. سیاست برای یک تاجر بسیار موفق مفید نیست زیرا شما چیزهای زیادی دارید که ممکن است از دست بدهید. در کشورهای در حال توسعه، سیاست برای افرادی که چیزی برای از دست دادن ندارند، مفید است. سیاست برای مردم و نه سیاستمداران خوب است. آنها حسود هستند و فکر میکنند پول همه چیز است. اما در حقیقت پول همه چیز نیست. در واقع، از معدود موارد سودهای سالم تاکسین در سالهای اخیر فروش باشگاه منچسترسیتی بود.
تاکسین ادامه داد: “در سال 1993 فوربس داراییهای من را دو میلیارد دلار تخمین زد و من در بین 20 تاجر برتر آسیا بودم. در اواخر سال 94 (وقتی تاکسین وارد عرصه سیاست شد) من خودم داوطلبانه دارایی خود را دو میلیارد دلار اعلام کردم، اما اکنون یک میلیارد دلار برای من باقی مانده است.” با این حال با مطالعه زندگی تاکسین، افراد ثروتمند تایلندی آموختهاند که چه کاری خوب و چه کاری مضر است. آنچه در گذشته بهعنوان راهی برای حفظ قدرت تصور میشد، با سرمایهگذاری چینیها در فوتبال اروپا به خطر افتاد.
در واقع اگر بررسی سرگذشت خریدن منچسترسیتی توسط تاکسین نبود، ویچای سریواداناپرابا هرگز راهی به میدلندز شرقی پیدا نمیکرد. البته تاکسین در رژه قهرمانی لسترسیتی علیرغم اینکه مسیر تنها یک پرواز نسبتا کوتاه با هواپیمای شخصی بود، شرکت نکرد. تاکسین گفت: “من پیش از این به او تبریک گفتم.” اما برای تاکسین غیرممکن بود که چهره خود را به نمایش بگذارد. این تصمیم برای رژیم نظامی به معنی حمایت ضمنی ویچای از استاد سابقش تعبیر میشد.
وقتی در حال خداحافظی با تاکسین بودیم، او گفت: “من یک هدف سیاسی هستم. نمیخواهم برای کسی مشکلی ایجاد کنم، زیرا آنها درباره من توهم دارند.” تاکسین شیناواترا دوباره به سر کار میرود، برنامه سهامهای خود را بررسی کرده و رویای مسیر بازگشت به خانه را در سر میپروراند.
عجب دورانی داشته میشه ازش کتاب دراورد