چگونه مدیریت “ارزش” تیم با کسب موفقیت رابطه مستقیم دارد؟
هفتیک- اگر در بازه سنی خاصی باشید، مطمئنا جنگ “هزینههای خالص” را در دهه قبل به خاطر دارید؛ یک بحث اینترنتی بیپایان و فرسایشی در این رابطه که چرا رافا بنیتس مقصر جام نبردنهای لیورپول پس از قهرمانی جام حذفی 2006 است. تلاشها برای برقراری ارتباط بین ناکامی لیورپول در رقابت با چلسی، منچستریونایتد و منچسترسیتی با شرایط مالیشان- به جای اینکه به مسائل نامفهومی مثل نوع خاصی از عصبانیت اسکوزها (اهالی لیورپول) یا ترفند رمزآلودی که “یارگیری منطقهای” نامیده میشود، پرداخته شود- نقش مثبتی در تغییر بحثها به سمت شرایط ساختاری کسب موفقیت ایفا کرد.
حالا دیگر همه به خوبی میدانند توانایی باشگاه در صرف هزینههای چشم گیر (هم در خرید بازیکنان و هم در حقوق دادن به آنها) نقشی کلیدی در موفقیت در ورزش ایفا میکند. مشکل تمرکز شدید بر روی هزینهها این است که باعث میشود از دیگر وظیفه مدیریت که دوبرابر کیف پول آنها اهمیت دارد، غافل شویم: ارزش آفرینی (Value creation) در تیم. گزارش جدیدی که مک کینزی پس از پنج سال مشاهدات و تحقیقاتش (2014 تا 2019) منتشر کرد، نشان میدهد “در 70 درصد از 69 باشگاه ارزشمند اروپا، بدون توجه به سطح باشگاه، دستاورد حاصل از مدیریت ارزش تیم، بیش از ارزشی است که از سرمایهگذاری اضافی روی بازیکنان جدید حاصل شده است.
به بیان دیگر، مدیریت بازیکنانی که در اختیار دارید- با پیشرفت دادن آنها، انتقالشان از تیمهای پایه به تیم اصلی یا معامله هوشمندانه آنها (خرید آنها با قیمتی پایینتر از ارزششان در بازار نقل و انتقالات یا فروششان به قیمتی بالاتر از ارزش آنها)، دو برابر بیش از ارزشی که توسط هزینه کردن برای بازیکنان ایجاد میشود، اهمیت دارد. دو سوم از 172 میلیارد یورو ارزش افزودهای که در باشگاهها بین سالهای 2014 تا 2019 ایجاد شده، به خاطر مدیریت ارزش تیم بوده است.
نویسنده این تحقیق، ارزش تیم را ترکیب ارزش بازیکنان بر اساس ارزشگذاری سایت “ترانسفر مارکت”* تعریف کرده است. ولی چرا موضوع “ارزش تیم”، بیش از تنها یک عدد اهمیت دارد؟ از قرار معلوم، ارتباط آماری نزدیکی بین ارزش تیم و موفقیت وجود دارد. هر چه ارزش تیم بالاتر باشد، شانس موفقیت باشگاه هم بیشتر است. از این رو، ارزش تیم میتواند به عنوان معیاری برای اندازه گرفتن کیفیت ورزشی تیم در نظر گرفته شود.
البته این موضوع یک طرفه نیست. بازیکنانی که در تیمهایی که عملکرد خوبی دارند، خوش میدرخشند، ارزششان افزایش پیدا کرده و قیمتشان نیز بالاتر میرود. بایرن مونیخ، قهرمان چمپیونزلیگ، یک نمونه عالی برای این مساله است: در فصل 20-2019، آلمانیها با وجود بحران کووید 19 که به بازار نقل و انتقالات به شدت صدمه وارد کرد، ارزش خود را 100 میلیون یورو افزایش دادند. قهرمانی بایرن در اروپا، تاثیر بسیاری بر قیمت بازیکنان این تیم گذاشت. حالا ثابت شده که آنها بازیکنان بزرگی هستند و از همین رو قیمتشان هم خود به خود افزایش پیدا کرده است. 60 درصد از افزایش ارزشی که ایجاد شده به خاطر مدیریت موفق ارزش تیمی است که آمار قابل توجهی است. 40 درصد دیگر نیز به واسطه رویکرد قدیمی و همیشگی بایرن افزایش پیدا کرده- با هزینه کردن.
بنابراین، بله، مشخصا سریعترین راه افزایش ارزش تیم، تزریق پول است. برای مثال منچسترسیتی. ارزش تیم آنها در طی پنج سال مورد بررسی، 840 میلیون یورو افزایش پیدا کرده که 715 میلیون یورو از آن برای هزینه کردن بوده و 125 میلیون یورو با ایجاد ارزش. رقم افزایش ارزش لیورپول نیز مشابه است: 830 میلیون یورو. ولی آنها دقیقا به روش عکس سیتی به این عدد رسیدهاند. تنها 130 میلیون یورو با هزینه کردن حاصل شده و 700 میلیون یورو با پیشرفت منابع- بازیکنان حاضر در تیم- ایجاد شده است.
هیچکدام از باشگاههای برتر اروپا نتوانستهاند آنطور که لیورپول در اواخر دوره برندن راجرز و در دوره کلوپ موفق شده ارزش تیمی خود را افزایش دهد، در این امر موفق باشند. بنفیکا، استاد فروش بازیکن در اروپا، در رده دوم قرار دارد که نزدیک به 600 میلیون یورو ارزش ایجاد کرده است. آژاکس، اتلتیکومادرید و بروسیا دورتموند هم در این زمینه بسیار خوب کار کردهاند. مدیریت هوشمندانه آنها باعث شده تا بتوانند با باشگاههایی که قادر به پرداخت هزینههای سنگین هستند، رقابت نزدیکی داشته باشند.
این پارامتر همچنین نشان میدهد چرا دوران مائوریسیو پوچتینو در تاتنهام، با وجود ناکامی او در کسب جام، همچنان یک دوره موفق به حساب میآید. در دوران حضور او در وایت هارت لین، ارزش ترکیب تیم 665 میلیون یورو افزایش پیدا کرد که تنها 105 میلیون یورو از آن، با هزینه در نقل و انتقالات حاصل شد. پوچتینو چندین بازیکن ارزان قیمت و یا بازیکنان آکادمی را به مهرههایی ارزشمند تبدیل کرد و در عین حال با اسپرز نتایج موفقی نیز کسب میکرد.
اما نکته جالب در این میان، چلسی است که تنها 165 میلیون یورو هزینه کرده ولی ارزش بازیکنان آنها با روندی مثل تاتنهام افزایش پیدا نکرده است: مدیریت ارزش تیم در این مدت برای چلسی 225 میلیون یورو افزایش ارزش داشته است. تمرکز تحقیق مک کینزی روی درآمد باشگاهها از نقل و انتقالات بوده که به همین علت، خبری از آرسنال یا منچستریونایتد در این تحقیقات نیست. ولی میانگین مجموع هزینههای آنها (400 میلیون یورو) در کنار مدیریت ارزش تیم (منفی 50) نشان دهنده بخشی بزرگی از مشکلات آنهاست. هر دو باشگاه هزینه زیادی برای خرید بازیکنان انجام دادهاند؛ بازیکنانی که حتی نتوانستند ارزش خود را حفظ کنند، چه برسد که آن را افزایش دهند. به این ترتیب، ناکامی آنها در تقویت بازیکنان یا انجام معاملات سودمند، فشار بیشتری روی آنها ایجاد کرد که هزینه بیشتری هم انجام دهند.
نویسنده نتیجه گرفته که متخصصین ورزشی و مدیریتی به اندازه کافی وجود دارند و در کنار هم میتوانند ارزش بسیاری در تیم ایجاد کنند. آنها به درستی به این موضوع اشاره کردهاند که مدیریت باشگاه نفوذ محدودی روی درآمدهای تبلیغاتی یا سرمایهگذاریهای مالک دارد ولی میتواند روند افزایشی رشد ارزش را با انتخاب مربیهای متخصص، پیشرفت تیم جوانان، مدیریت قراردادها و رویکرد ارزان خریدن-گران فروختن، ایجاد کند.
این رویکرد به خصوص پس از شیوع ویروس کرونا، برای باشگاهها بسیار مناسب است. در حالیکه بسیاری از باشگاههای بزرگ اروپا با کاهش درآمد روبرو شدهاند، توانایی خرید بازیکن در این باشگاهها محدود شده است: 10 باشگاه برتر لیست، به خاطر کاهش میانگین هزینههای نقل و انتقالات از 75 میلیون یورو به ازای هر فصل به 35 میلیون یورو، باز هم با افزایش ارزش روبرو شدهاند.
اما بیشترین زیان در بازار ارزش متوجه بازیکنان پا به سن گذاشته بوده که از این رو، باشگاههایی که اساس خود را بر بازیکنان جوان یا رشد بازیکنان جوان قرار دادهاند، انعطافپذیری بیشتری داشته و کمتر ضرر کردهاند. 25 بازیکنی که بیشترین افت ارزش را از ژانویه 2020 داشتهاند، میانگین سنیشان 27.5 است و تقریبا 800 میلیون یورو از ارزش آنها کاسته شده است و این در حالیکه 25 بازیکنی که بیشترین افزایش ارزش را در همین مدت داشتهاند، میانگین سنی 21.2 دارند و ارزششان 975 میلیون یورو افزایش پیدا کرده است.
باشگاههای صدرنشین در فهرست افزایش ارزش مثل دورتموند و آژاکس یا دیگر باشگاهها که در نقل و انتقالات حرفهای عمل میکنند هم نتوانستهاند از تاثیر تورمی کرونا بگریزند ولی کاهش رشد ارزش برای آنها، مشکل آسانتری نسبت به باشگاههای بزرگی است که پولشان را از دست دادهاند.
برای مثال، جیدن سانچو به خاطر ویروس کرونا، شاید به جای 120 میلیون یورو که قبلا اعلام شده بود، 100 میلیون یورو ارزش دارد ولی با این وجود، همچنان 90 میلیون یورو ارزش سازی شده است در حالیکه هری مگوایر (تابستان گذشته با 88 میلیون یورو خریده شد) از لحاظ قیمت حداقل 20 میلیون یورو افت کرده و بدون کاهش چشمگیر حقوقش، قابل فروش نخواهد بود.
بررسی ارزشسازی یک مربی، مطمئنا راه کارآمدتری برای ارزیابی عملکرد یک مربی (و همینطور مدیر ورزشی) است تا اینکه فقط غرق هزینه، هزینه خالص یا ناخالص شویم. مدیران یک شرکت به این شکل ارزیابی میشوند. مدیران فوتبال هم باید به همین شکل بررسی و ارزیابی شوند.
*چرا ترانسفر مارکت؟
نویسنده مطلب در این رابطه نوشت:” ارزیابی ارزش بازیکنان در بازار نقل و انتقالات کار بسیار دشواری است و معمولا رقم اعلامی به اندازه اهمیتی که بازیکن برای باشگاه دارد، نیست. ممکن است خطاهای اصولی مثل ارزشگذاری بر اساس لیگ یا رقابتی که بازیکن در آن حضور دارد هم انجام شود. رویکردهای بسیاری برای ارزیابی ارزش بازیکنان که توسط شرکتها و موسسات تحقیقاتی منتشر میشود، وجود دارد ولی اینکه متوجه شویم کدام یک دقیقترین است، کار دشواری است.
در تحقیق ما، برای اینکه در دادههای مربوط به ارزش بازیکنان و نقل و انتقالاتشان، ثبات وجود داشته باشد، ما از ترانسفر مارکت استفاده کردیم (چندین محقق نیز ما را تشویق به این کار کردند) که این وبسایت، هم ارزش تخمینی بازیکنان و هم اطلاعات نقل و انتقالات شامل رقم پرداختی و ارزش این انتقال در زمان انجامش را در اختیار کاربر قرار میدهد.
این ارزشها توسط متخصصین این وبسایت معین شدهاند و هر چند ممکن است دادهها همیشه دقیق نباشد ولی هیچ دلیلی وجود ندارد ما بر این باور باشیم که این ارزشها بین باشگاهها قابل مقایسه نیستند- از این رو که هیچگونه جانبداری در تعیین این ارزشها برای باشگاهی خاص یا باشگاههای برتر اروپا صورت نگرفته است (هر چند اشتباهات اصولی ممکن است در مورد لیگهای کوچکتر یا دستههای پایینتر رخ دهد). به علاوه، محققان، کیفیت دادهها را با مقایسه آنها با رقم واقعی انتقال ارزیابی کردهاند و دقت آنها را 90 درصد اعلام کردهاند.”