درباره دنیل لوی؛ مردی که تاتنهام را به یک برند جهانی تبدیل کرد

لوی در بچگی، بعد از این‌که عموی بزرگش او را به ورزشگاه وایت هارت لین برد، طرفدار تاتنهام شد. او در مدرسه عملکرد خوبی داشت و در رشته‌ اقتصاد و اقتصاد زمین به کالج سیدنی ساسکس در‌ کمبریج، راه یافت. او به عنوان یک دانشجو در اوایل دهه‌ 80 میلادی بسیار سخت‌کوش بود و بیشتر وقتش را در خلوتش می‌گذارند.

هفت‌یک- وقتی که اتحادیه فوتبال در اکتبر 2012 سنت جورج پارک را افتتاح کرد، قرار بود که این مجموعه تمرینی 100 میلیون پوندی مایه‌ افتخار فوتبال انگلیس باشد. دوک و دوشس کمبریج بر مراسم افتتاحیه نظارت می‌کردند، تیم ملی زیر نظر سرمربی‌اش، روی هاجسون، آنجا تمرین می‌کرد و بسیاری از افراد شاخص فوتبال انگلیس هم حضور داشتند. یکی از این افراد دنیل لِوی، رئیس و مدیرعامل باشگاه تاتنهام هاتسپرز، بود که چند هفته قبل زمین‌ تمرین جدید تاتنهام را در اینفیلد افتتاح کرده بود.

یکی از حضار به سمت لوی رفت و از او پرسید که چرا از لندن به آنجا آمده است. او به شوخی گفت:”من فقط می‌خواستم بیایم و مطمئن شوم که زمین تمرین من بهتر از این یکی است. که همینطور هم هست!” این رفتار شیوه همیشگی لوی بود: به قدری بلندپرواز بود که همیشه می‌خواست تاتنهام بهترین امکانات دنیا را داشته باشد، به شدت به آنچه در باشگاه به دست آورده بود افتخار می‌کرد و شوخ‌طبعی سرد و بی‌احساسی داشت که همیشه برای عموم مردم آشکار نمی‌شد.

لوی علاوه بر این‌که یکی از قدرتمندترین افراد فوتبال است یکی از گوشه‌گیرترین و مرموزترین‌ها نیز هست. او تا به حال نزدیک به 20 سال تاتنهام را با کنترلی هشیارانه و دقیق اداره کرده و آنها را از یک تیم میانه جدول به الگویی از باشگاهی خودمختار، مدرن و پیشرو تبدیل کرده است. وقتی که لوی به هیئت مدیره پیوست، ارزش باشگاه 80 میلیون پوند بود. حالا با وجود زمین تمرین و ورزشگاهی در سطح جهانی، دو میلیارد پوند ارزش دارد. دیمین کومولی، مدیر فوتبال تاتنهام بین سال‌های 2005 تا 2008 به تازگی به اتلتیک گفته که لوی لایق یک تندیس بیرون از ورزشگاه است.

 

لوی با استخدام پوچتینو، بهترین دوره تاریخ باشگاه تاتنهام را رقم زد اما نتایج ضعیف فصل گذشته باعث شد تا این مربی آرژانتینی اخراج شود.

 

ولی لوی میان طرفداران تاتنهام چندان محبوب نیست. باشگاه در دوره ریاست او تنها یک قهرمانی در جام اتحادیه کسب کرده است؛ هرچند در دوره مائوریتسیو پوچتینو بسیار به افتخارآفرینی نزدیک شدند، در سال 2017 مقام نایب قهرمانی لیگ برتر را به دست آوردند و به فینال لیگ قهرمانان اروپای 2019 راه یافتند. ولی موفق‌ترین سرمربی‌ای که بعد از بیل نیکلسون در این باشگاه حضور داشته، سال گذشته اخراج شد و دیدن پلاکارد‌های “اِنیک (ENIC) را بیرون کنید: سود مهم‌تر از افتخارآفرینی” در اطراف ورزشگاه تازه تاسیس صحنه‌ی نا‌آشنایی نیست. برخی از طرفداران ادعا دارند که پیشرفت‌های اخیر به دلیل حضور لوی رخ نداده‌اند بلکه علی‌رغم حضور او اتفاق افتاده‌اند. واضح است که لوی هنوز خیلی کار دارد.

اتلتیک با تعداد زیادی از افرادی که کنار یا برای لوی کار می‌کردند یا با او معاملاتی داشته‌اند، صحبت کرده تا درکی از شیوه‌ اداره تاتنهام، دستاوردها و جاهایی که شکست خورده است و سایر مسائل به دست بیاورد.

***

این‌که دنیل لوی تبدیل به یکی از برترین تاجران و معامله‌گران فوتبال انگلیس شده چندان دور از انتظار نبود. خرده‌فروشی در خون او است. لوی در خانواده‌ تاجری که ریشه‌های‌شان به شرق لندن می‌رسد، به دنیا آمد. تجارت خانوادگی آنها که در سال 1912 به اسم “اِی لوی اَند سانز” شروع شد یک مغازه کلاه‌فروشی در محله استراتفورد لندن بود که بعدا به یکی از محبوب‌ترین مغازه‌های زنجیره‌ای پوشاک کشور- مستر برایت- تبدیل شد.

لوی در بچگی، بعد از این‌که عموی بزرگش او را به ورزشگاه وایت هارت لین برد، طرفدار تاتنهام شد. او در مدرسه عملکرد خوبی داشت و در رشته‌ اقتصاد و اقتصاد زمین به کالج سیدنی ساسکس در‌ کمبریج، راه یافت. او به عنوان یک دانشجو در اوایل دهه‌ 80 میلادی بسیار سخت‌کوش بود و بیشتر وقتش را در خلوتش می‌گذارند. وقتی که اتلتیک با برخی از هم‌دوره‌ای‌هایش در سیدنی ساسکس ارتباط برقرار کرد، حتی یکی از آنها هم نمی‌توانست چیزی درباره او به یاد بیاورد.

ولی همه‌ ویژگی‌هایی که در دوره ‌20  ساله‌ ریاست تاتنهام از خود نشان داد را-  سخت‌کوشی، جاه‌طلبی، دقت به جزییات و موفقیت نهایی- در همان سنین جوانی نیز در وجود او نمایان بود. لوی برای امتحانات نهایی‌اش شدیدا سخت کار کرد و در آخر، در کمال شگفتی، مدرک سطح اول را به دست آورد.

او به تازگی در مصاحبه‌ای با مجله وارسیتی گفت:” در کمبریج تمرکز من بر گرفتن یک مدرک خوب بود چون که آن را راه رسیدن به یک شغل خوب می‌دیدم. این جایی بود که تمام توانم را می‌گذاشتم، یادم است که تمام ساعات چند ماه آخر را کار می‌کردم و فکر می‌کردم که به اندازه کافی خوب نیستم.” وقتی که لوی لیست دانشجوها، که بر اساس نمره مدرک مرتب می‌شدند، چک کرد و اسم خودش را در میان بهترین‌ها دید به قول خودش “آنقدر شوکه شد که بر زمین افتاد.”

لوی پس از کمبریج به لندن رفت تا حرفه‌اش را شروع کند. برای تجارت خانوادگی‌شان – مستر برایت – کار ‌می‌کرد و در کنار کیث ماس، سرمایه گذار املاک، به حیطه املاک وارد شد. ولی مهم‌ترین رابطه در زندگی حرفه‌ای لوی رابطه با جو لوییس بود که تاجر ارز و سرمایه‌گذاری میلیاردر بود که لوی را به شاگردی قبول کرد.

در اوایل دهه‌ 90 میلادی و دهه‌ 30 زندگی‌اش، لوی آنقدر باهوش بود که در رونق مالی که در فوتبال اروپا در حال شکل‌گیری بود شریک شود. پس انیک (شرکت سرمایه‌گذاری ملی انگلیسی) به همراه لوی در مقام مدیرعامل، شروع به خرید سهام باشگاه‌های اروپایی کرد. خیلی پیش‌تر از این‌که گروه فوتبال سیتی شروع به خرید باشگاه در سرتاسر جهان کنند، انیک در حال ساخت حق انحصاری و بین‌المللی فوتبال خود بود. انیک علاوه‌بر منافعش در صنعت نرم‌افزار و سرگرمی (آنها صاحب فروشگاه‌های استودیو برادران وارنر بودند)، باشگاه فوتبال اسلاویا پراگ و ویچنزا و مقداری از سهام باشگاه بازل، آ.اِ.ک آتن و رنجرز را خرید. ولی همیشه گل سرسبد سرمایه‌گذاری در فوتبال انگلیس بود. انیک در 1998 به سرمایه‌گذاری در منچستریونایتد علاقه نشان داد و بعد از آن حتی تلاش کرد که استادیوم ومبلی را بخرد.

ولی در آخر تاتنهام که لوی از بچگی طرفدارش بود، باشگاهی شد که به آنها راه ورود به فوتبال انگلیس را اعطا کرد. آلن شوگر از ریاست باشگاه خسته شده بود و ابتدا در سال 1998 پیشنهاد فروش سهامش را به او داد، ولی نهایی شدن این معامله تا ماه دسامبر 2000 طول کشید. انیک 29.9 درصد باشگاه را به قیمت 22 میلیون پوند خرید و لوی در 38 سالگی عضو هیئت مدیره باشگاه شد.

حتی همان موقع هم از لوی به عنوان فردی کم حرف و دور از چشم عموم یاد می‌شد. او در آن زمان هم مانند امروز گروه کوچکی از دوستان صمیمی داشت ولی بیشتر از آن چندان اجتماعی نبود؛ برای همین اداره کردن یکی از بزرگ‌ترین باشگاه‌های کشور برای این مرد جوان و ساکت جهش بزرگی به حساب می‌آمد. و این باعث شد بسیاری از طرفداران تاتنهام سئوالی را از خود بپرسند که هنوز جوابی برایش ندارند: دنیل لوی دقیقا چه آدمی است؟

دیوید بوکلر در دوره‌ آغاز به کار لوی در تاتنهام حضور داشت،‌ از 2001 تا 2006 قائم مقام بود و به یاد می‌آورد که لوی با گذر زمان در نقشی که از او مهارت‌های جدیدی می‌خواست، بهتر می‌شد. بوچر به اتلتیک می‌گوید:” دنیل در تعامل با یک نفر عالی عمل می‌کند، در آن زمان احتمالا به اندازه‌ امروز در گفتگو با جمع و مطرح کردن خود راحت نبود. او خودش را مطرح نمی‌کند. ساکت و بی ادعاست، ولی کنترل همه چیز را در دست دارد. دست کم گرفتنش عواقب بدی دارد.”

تحلیل یک شخصیت از دور مشکل است ولی کلماتی که تقریبا همه درباره لوی می‌گویند “باهوش” و “کم حرف” هستند. او گروه کوچک دوستان نزدیک و مشاوران مورد اعتمادش را دارد که با آنها تجارت می‌کند و آنها در اداره تاتنهام کمکش می‌کنند ولی برای افراد خارج از این شبکه، نزدیک شدن به او دشوار است.

این کم حرفی و خویشتن‌داری به شکل‌های مختلفی نمایان می‌شوند. برخی می‌گویند که او فاقد کاریزماست و جاذبه‌ طبیعی که یک فرد در جایگاه او از خود ساطع می‌کند را ندارد. برخی دیگر می‌گویند که او به سادگی با گروه‌های کوچک بهتر از یک جمع هزار نفری تعامل می‌کند. و وقتی که جزو افراد مورد اعتماد او می‌شوید، می‌تواند با شوخ طبعی بی‌احساس و سردش بامزه هم باشد. با وجود جایگاه قدرتمندش با تبلیغات و توجه عموم میانه‌ای ندارد و به ندرت اجازه مصاحبه می‌دهد. یک منبع می‌گوید:”او اصلا شخصیت پر سرو صدایی ندارد.”

لوی از اسکی کردن لذت می‌برد و خانه‌ای در آلپ فرانسه – مون بلان – دارد که مائوریسیو پوچتینو را هم در تعطیلات به آنجا دعوت کرده است. از سیگار کشیدن متنفر است و وقتی که رئیس تاتنهام شد به اولین ورزشگاهی در کشور تبدیل شد که استعمال دخانیات را ممنوع اعلام کردند؛ حتی تا جایی پیش رفتند که فروش زیرسیگاری‌هایی با نماد تاتنهام در فروشگاه باشگاه را متوقف کردند. او وضعیت جسمانی خوبی دارد و برای این شغل باید هم این چنین باشد. یکی از نزدیکانش می‌گوید با توجه به شکلی که لوی در این 20 سال باشگاه را اداره کرده و کنترلی که بر همه چیز دارد:”حتما استقامت یک گاو نر را دارد.”

جزییات برای لوی به شدت مهم هستند. او می‌خواهد همیشه در هر چیزی که در باشگاه رخ می‌دهد دخیل باشد. به اقرار خودش “کمال‌گرا” است و اگر چیزی باب میلش نباشد، تا دیروقت مدارک را می‌خواند و ایمیل می‌زند. یک منبع می‌گوید:”در بحث حواسش کاملا جمع است، اگر در حال صحبت با او همه‌ اطلاعات مورد نیاز را در دست نداشته باشید، متوجه خطا‌های شما می‌شود.”

در تعاملات شخصی هرکسی تفسیر متفاوتی دارد. یک طرفدار- با ارتباطات شخصی نزدیک به باشگاه – به اتلتیک گفت که از این‌که لوی با او برخورد چندان گرمی نداشته، متعجب است؛ با توجه به این‌که سرمربی‌های اخیر وقتی ‌می‌فهمیدند او چه کسی است، رفتاری غیر از این داشتند. او لوی را “ناشی در رفتار اجتماعی” توصیف می‌کند.

ولی طرفداران دیگر رابطه‌ خیلی خوبی با او دارند. لوی سالی سه بار با اتحادیه طرفداران تاتنهام هاتسپرز ملاقات می‌کند و اعضای این اتحادیه معتقد هستند که او خوش مشرب‌تر از چیزی است که درباره‌اش می‌گویند.

پیت هاین، دبیر اتحادیه طرفداران تاتنهام هاتسپر، از اولین ملاقاتش با لوی می‌‌گوید:” او به صورتم نگاه کرد و مشخص بود که من را نشناخته است. ولی مستقیم به سمت من آمد، دستش را دراز کرد و خودش را معرفی کرد. از همان اول با خودم گفتم: چه رفتار مودبانه و خوبی نشان می‌دهد. انتظار چنین چیزی را نداشتم و‌ فکر می‌کردم رفتارش کمی سرد باشد. متعجب شدم که چقدر بی‌آلایش و دوستانه است و چقدر واقعا به اخلاق و ارزش‌های خانواده تاتنهام پایبند است.”

 

لوی به عنوان یک مذاکره‌کننده سرسخت شناخته می‌شود و این یکی از دلایل موفقیت تاتنهام در بازار نقل و انتقالات است.

 

مردم هر چیزی که درباره او فکر کنند- معذب، سرد، بی‌ادعا، کم‌حرف و خویشتن‌دار- در میزان علاقه او به موفقیت تاتنهام شکی وجود ندارد. او به پیروزی تیم در زمین زنده است. وقتی که تاتنهام در ژانویه 2017 در یکی از برترین بازی‌های سال‌های اخیر 2-0 چلسی را شکست داد، نیمه شب به پوچتینو پیام داد که نمی‌تواند بخوابد؛ خیلی هیجان‌زده بود.

همین بی‌خوابی در فصل 09 – 2008 هم به سراغش آمد ولی به دلیلی کاملا برعکس، آخرین فصلی که تاتنهام آنقدر بد شروع کرده بود که به نظر می‌آمد سقوط کند. از هشت بازی اول لیگ برتر تنها دو امتیاز به دست آورده بودند و هری ردنپ جانشین خوانده راموس به عنوان سرمربی تیم شد. لوی به دوستانش گفت که از ترس سقوط چند هفته نمی‌توانست بخوابد و دلیلش حس مسئولیتی است که به موقعیت تیم دارد و اهمیتی که برای باشگاه قائل است.

***

منبعی که زیاد با مدیر تاتنهام همکاری دارد می‌گوید:” موضوع این است که من دنیل را دوست دارم. دنیل در فاصله ماه‌های فوریه و ژوئن و سپتامبر تا دسامبر آدم خیلی خوبی است. ولی در دوران پنجره نقل و انتقالات … آدم دیگری است.”

وقتی که بحث درباره‌ مذاکرات نقل و انتقالات است، هیچ شخص دیگری در فوتبال مانند دنیل لوی نیست. نه فقط به خاطر حضور طولانی مدتش در باشگاه- شامل 20 سال اداره‌ تاتنهام و کنترل کامل همه‌ فعل و انفعالات باشگاه – بلکه برای شیوه مذاکره‌‌ سفت و سخت و مشهور او که در طی این سال‌ها قرارداد‌های عالی را برای باشگاه علاوه بر برخی خسارات، به ارمغان آورده‌ است.

تقریبا هرکسی در فوتبال روایت خودش را از معامله با لوی دارد. از پیشنهادهای زودهنگام و زیرقیمت، روش‌های خطرناک و پر ریسک، تا تکرار‌های بی‌پایان مذاکرات. برخی افراد در این صنعت چنان از دست او کلافه شده‌اند که به معامله دوباره با او رغبتی ندارند.

یک مدیر برنامه از این انتقاد کرده که لوی حتی “خرده ‌نان‌”های قراردادها را هم برایش نمی‌گذارد چون مصمم است که همه را  “خودش بردارد”. شکایتی که زیاد از منابع این صنعت شنیده می‌شود این است که لوی “متوجه نمی‌شود چه زمان نباید ادامه بدهد و واقعا کافی است”. یک بازیکن سابق می‌گوید:”او خیلی خوب است تا وقتی که به تجارت و کار می‌رسد. 50 هزار پوند می‌خواهی، می‌گوید 40 هزار پوند- همین گونه ادامه پیدا می‌کند. بعد از مدتی خسته و کلافه می‌شوید.”

یک مثال کلاسیک، تلاش برای خرید فرناندو مورینتس از رئال مادرید در سال 2002 است. لوی و خورخه والدانو، مدیر ورزشی وقت رئال مادرید، بر سر مبلغ 10 میلیون یورو برای بازیکن توافق کردند. ولی وقتی که لوی برگشت و خواست که تاتنهام این مبلغ را در در قسط‌‌بندی 10 ساله پرداخت کند، والدانو خشمگین شد، گوشی را گذاشت و قرارداد منتفی شد.

ولی تصویر او کاملا سیاه و تیره نیست. جاناتان بارنت، مدیر برنامه گرت بیل، به تازگی در مصاحبه‌ای گفت که معامله با لوی را دشوار نمی‌بیند و همیشه او را “خیلی صادق و رک” یافته است.

پیتر وارنی در 2007 مدیر اجرایی باشگاه چارلتون اتلتیک بود و به یاد می‌آورد که یک روز صبح زود تماسی از لوی دریافت کرد. لوی گفت که دارن بنت را می‌خواهد ولی همه‌ تردید‌هایش درباره‌ این بازیکن و این‌که آیا می‌تواند به سطح یک باشگاه رده بالا برسد را ذکر کرد. پیشنهاد اولیه‌اش تنها 4 میلیون پوند بود. ولی با وجود پیشنهاد 18 میلیون پوندی و تمایل اگرت مگنوسن، مالک باشگاه وستهام، به بنت، لوی در یک روز تا مبلغ 16.3 میلیون پوند هم مذاکره کرد. و وارنی احترام زیادی برای شیوه‌ای کاری لوی قائل است.

او به اتلتیک می‌گوید:” می‌دانم مردم درباره‌ دنیل چه می‌گویند، او مذاکره‌کننده‌ سرسختی است. این شهرت را به دست آورده چون می‌تواند کمی غیرمنتظره باشد ولی برای من دشوار است که از کسی به این دلیل که مذاکره کننده سرسختی است، انتقاد کنم. کار او این است که مطمئن شود کمترین مبلغ را می‌پردازد.”

ولی بسیاری از افراد وقتی می‌خواهند برای مذاکره‌ای مقابل او بنشینند، احساس ترس و آشفتگی می‌کنند. این فرضیه وجود دارد که لوی با گفت و گو و بحث بی‌پایان مشکلی ندارد. یک مدیر برنامه می‌گوید:” او از بحث کردن در مذاکرات لذت می‌برد. قسم می‌خورم حتی اگر با درخواست مبلغ کمتری از پیشنهادش پیش او می‌رفتم، باز هم بحث می‌کرد.” یک منبع مرتبط به شوخی می‌گوید که لوی “خون در رگ‌هایش ندارد” چون در مذاکراتی که خوب پیش نمی‌رود، خیلی خونسرد و عمل‌گرا رفتار می‌کند.

پس همه‌ اینها از کجا می‌آیند؟ چرا تاتنهام باید برای هر قرارداد سخت‌تر از باشگاه‌های رقیب بجنگد؟ واقعیت ساده- و این به تنهایی مهم‌ترین نکته‌ مدیریت لوی است- این است که تاتنهام باید متفاوت از رقبای لیگ برتر‌ی‌اش عمل کند. هیچ‌وقت تا به حال برای آنها یک چک سفید نکشیده است. آنها برخلاف چلسی و منچسترسیتی هیچ  مبلغی از مالک میلیاردرشان دریافت نمی‌کنند. برخلاف منچستریونایتد و لیورپول، تاتنهام یک نام تجاری بزرگ جهانی برای درآمدزایی ندارد. باشگاه تنها می‌تواند چیزی را خرج کند که به دست می‌آورد و جای کمی برای خطا کردن دارد.

برخی مواقع، شیوه پر از ریسک لوی نتایج عالی برای تاتنهام به ارمغان آورده؛ به خصوص در موقعیت‌هایی که می‌داند تمام اهرم‌های فشار را در دست دارد. بسیاری از بزرگترین دستاورد‌های لوی در لحظه آخر پنجره نقل و انتقالات ممکن شده‌اند؛ وقتی که افراد دیگر هم‌رده‌ او در موقعیتی مشابه تا آن زمان سازش کرده‌ بودند تا بتوانند برای خود زمان بخرند.

مثلا دیمیتار برباتوف را در نظر بگیرید. در تابستان 2008 لوی می‌دانست که منچستر یونایتد بهترین بازیکن او را می‌خواهد. ولی در عین حال مبلغی در ذهنش داشت و نمی‌خواست چیزی کمتر از آن را قبول کند. ولی وقتی که منچستر یونایتد در آخر پنجره نقل و انتقالات تسلیم شد و تلاش کرد که برباتوف را بخرد، لوی کارت برنده‌ دیگری هم در مذاکرات رو کرد. یک منبع نزدیک به قرارداد می‌گوید:” صبر می‌کرد و منتظر لحظه مناسب بود. نمی‌دانم با کار لعنتی‌ای که کرد چطور سکته نکردم.” قرارداد پنج دقیقه قبل از نیمه‌شب انجام شد. تاتنهام 30.75 میلیون پوند به دست آورد.

امروزه این فرضیه در بازی مطرح است که تیم‌ مدیریت منچستر یونایتد “به اندازه کافی قوی نیست” که با لوی مقابله کنند. منچستر یونایتد مایکل کریک و برباتوف را از تاتنهام خرید ولی در 12 سال بعد هیچ خریدی از آنها نداشته حتی با این‌که تاتنهام استعداد‌های جوان بریتانیایی زیادی دارد که دقیقا همان شکلی هستند که یونایتد معمولا خواهان خرید آنهاست. یک منبع رده بالا ذکر می‌کند:” دنیل، یونایتد را قیمه قیمه می‌کند.”

 

دنیل لوی با پافشاری روی قیمت گرت بیل، توانست او را با مبلغ 100 میلیون یورو به رئال مادرید بفروشد.

 

پنج سال بعد، تاتنهام گرت بیل، جذاب‌ترین بازیکن جهان، را داشت و رئال مادرید می‌خواست که او بزرگ‌ترین بازیکن کهکشانی آنها باشد. مذاکرات تمام تابستان ادامه داشت ولی لوی باز هم خونسرد و مصمم ماند؛ او می‌دانست که در موضع قدرت است. تنها یک سال از قرارداد چهارساله بیل باقی مانده بود. دوباره شیوه پر از ریسک نتیجه داد و در لحظات آخر پنجره، رئال مادرید روی مبلغ رکوردشکن 100 میلیون یورو (85 میلیون پوند) موافقت کرد.

و در 2017 وقتی که منچسترسیتی کایل واکر را می‌خواست، لوی مبلغ مشخصی- 50 میلیون پوند – را برای بازیکنی که 4 سال از قراردادش مانده بود، در ذهن داشت. سیتی نمی‌خواست مبلغ را آنقدر بالا ببرد ولی با نزدیک شدن زمان عزیمت هر دو باشگاه به اردو‌های پیش از فصل در آمریکا، سیتی کنار آمد. واکر به عنوان گران‌ترین مدافع تاریخ به سیتی رفت.

در مقابل، لوی در روز آخر پنجره تابستانی 2010 یکی از برترین قرارداد‌های روز پایانی را به سرانجام رساند و رافائل فن در فارت را از رئال مادرید تنها با مبلغ 8 میلیون پوند خرید. این قرارداد با پیگیری‌های لوی ممکن شد (هری ردنپ باور نداشت که ارزش وقت گذاشتن داشته باشد) و به بهترین شکل جواب داد.

ولی یک فرضیه وجود دارد که تاکتیک‌های مذاکره‌ لوی وقتی که تعادل مواضع قدرت متفاوت هستند چندان موفق نیست. این قرارداد‌های لحظه ‌آخری وقتی که او تمام کارت‌ها و اهرم‌ها را در اختیار دارد، تبدیل به “دفترچه راهنما” یا روش کارش شده‌اند. یک دوست می‌گوید:” وقتی که دست بالا را در اختیار دارد، حقیقتا هیچ‌ شخص بهتری در مذاکرات وجود ندارد.” ولی وقتی که باشگاه‌های دیگر می‌دانند قصد چه کاری را دارد، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ و او چه زمانی تمام کارت‌ها و اهرم‌ها را در اختیار دارد؟

یک منبع می‌گوید:” دنیل در شیوه‌های پر از ریسک مذاکره بسیار موفق بوده است، ولی امروزه چشم‌انداز تغییر کرده است. می‌توانید وقتی که دست بالاتر را دارید، از این شیوه استفاده کنید ولی باید بدانید که دست‌تان چقدر قوی است.”

این موضوع در سال‌های آخر کار پوچتینو منجر به طرح انتقاداتی شد؛ دوره‌ای که در آن انتقال‌هایی ضروری به خاطر ناسازگاری خراب ‌شدند. وقتی که پوچتینو در 2016 ویلفرد زاها را می‌خواست، پیشنهاد اولیه تنها 12 میلیون پوند بود که این احساس را به وجود آورد که لوی تنها به دنبال تحریک کردن باشگاه پالاس است. و وقتی که نوبت فروش بازیکنان شد، معامله کردن بسیار سخت‌تر از موارد برباتوف یا بیل یا واکر بود که تاتنهام به سادگی مبلغش را درخواست می‌کرد.

شکست در تازه‌ نفس کردن لیست بازیکنان در فصل 19-2018 پیچیده بود (پیش از آنکه باشگاه استون ویلا با وارد شدنش معامله را منتفی کند، تاتنهام قراردادی آماده برای جک گریلیش داشت) ولی شکست در رساندن پول به بازیکنان خودشان بخشی از مشکل بود. جوان‌سازی‌ای که تیم بی‌نهایت به آن نیاز داشت، هرگز رخ نداد.

در سال‌های اولیه دوره پوچتینو، لوی شیوه خیلی منظمی را در قراردادهای بازیکنان پیش می‌برد. آنها به صورت مداوم مذاکرات جدیدی را برای افزایش کم مبالغ پیشنهاد‌ می‌دادند تا آنها را در حدود دستمزد تاتنهام حفظ کرده و لوی را در موضع قدرت نگه دارند (بازیکنی در دوره پوچتینو چنان پیشنهاد کمی برای مبلغ اولیه قراردادی جدید دریافت کرد که حس می‌کرد به شخص او توهین شده است).

یکی از داستان‌های چند سال اخیر از بین رفتن کنترل لوی بر این فرایند است. وقتی که توبی آلدروایرلد تمدید قراردادش را عقب انداخت، اریک دایر، دنی رز، کریستین اریکسن و یان فرتونگن متوجه قدرتی شدند که می‌توانند از نه گفتن و صبر تا روزهای پایانی قرارداد به دست بیاورند. نمی‌شد آلدروایرلد را فروخت و او موفق شد قرارداد بزرگ جدیدی را درحالی‌که فقط 6 ماه از قرارداد قبلی‌اش باقی مانده بود، به دست آورد. دایر در سال آخر قراردادش بود که یک قرارداد جدید را در همین ماه امضا کرد. رز در سال 2017 در آستانه پیوستن به چلسی با مبلغ 55 میلیون پوند بود اما حالا احتمالا با مبلغی بسیار کمتر به نیوکاسل خواهد رفت. فرتونگن آماده است تا به صورت رایگان در این تابستان جدا شود (توضیح مترجم: فرتونگن در تابستان راهی بنفیکا شد).

اریکسن هم باید برای مبلغ هنگفتی جدا می‌شد ولی خریداری نبود و با وارد شدن بازیکن دانمارکی به سال آخر قراردادش – چیزی که لوی نمی‌خواست هیچ‌وقت اتفاق بیفتد – تاتنهام کاملا کنترل وضعیت را از دست داد. آنها تنها 20.5 میلیون یورو (17.3 میلیون پوند) برای فروش او از اینتر میلان دریافت کردند.

در زمینه خرید بازیکنان، تاتنهام در سال 2019 دوباره خرج کردن را شروع کرد،؛ با قرارداد‌هایی بزرگ برای تونگای اندومبله و جیووانی لو سلسو که نیروی‌ تازه ‌نفسی را به جمع بازیکنان قدیمی اضافه کرد. ولی هنوز هم بر سر این‌که نمی‌توانستند قراردادی را با برونو فرناندز به سرانجام برسانند، کلافه بودند. برونو در آن زمان خواهان جدایی از باشگاه اسپورتینگ لیسبون و پیوستن به تاتنهام بود. مبلغ موردنظر اسپورتینگ 70 میلیون یورو بود و تاتنهام هم به آن نزدیک شد؛ آنها مبلغ 45 میلیون یورو را به همراه 20 میلیون یورو به عنوان بند پاداش پیشنهاد کردند ولی کافی نبود.

این اتفاق منجر به این انتقاد شد که لوی حاضر به سازگاری برای رسیدن به توافق نیست. دوستی می‌گوید:” مشکل دنیل این است که همیشه نیاز دارد معامله‌ای را انجام بدهد که حس کند شکست خوردنش در آن ممکن نیست.”

در سیتی می‌گویند که شما باید “پیشنهاد را بالا ببرید” تا ضمانت را بخرید. ممکن است قیمت فروش چیزی بالا باشد ولی اگر شما “پیشنهاد را بالا ببرید” می‌تواند از به دست آوردنش اطمینان داشته باشید. این کاری است که لیورپول در سال 2018 زمانی که ویرژیل فن دایک را با 75 میلیون پوند و آلیسون را با 66 میلیون پوند خرید انجام داد- این دو خرید باعث شد که لیورپول از جایگاهی پایین‌تر از تاتنهام به سطحی بالاتر از آنها برسد. یک منبع می‌گوید:” لیورپول می‌دانست که به خرید بازیکن در این دو پست نیاز دارد پس پیشنهاد را بالا برد. دنیل هیچ‌وقت پیشنهادی را بالا نمی‌برد. فقط یک پیشنهاد ارائه می‌دهد. و وقتی با آن موافقت می‌کنید، آن را کم می‌کند.”

هرچند تاتنهامِ لوی هم به سادگی منابع به چالش کشیدن رقبای ثروتمندش را ندارد. این نقد به لوی وارد شده که هاتسپرز را تا مرز افتخارآفرینی برده ولی هیچ‌وقت تا پایان راه نرفته و دوباره 100 میلیون پوند در نقل و انتقالات ریسک نکرده است تا تیم پوچتینو را از خط پایان رد کند. ولی در عین حال تاتنهام باید خرج یک استادیوم را می‌داد و این برخلاف تمام اصول لوی بود پولی که نداشتند را برای یک پیروزی کوتاه‌مدت قمار کند.

یک منبع آگاه به فرایند جذب بازیکن تاتنهام می‌گوید:” این واقعیت کسل‌کننده‌ای است که طرفداران نمی‌خواهند بشنوند. اگر سهام‌دار هستید پس به دلیل شیوه‌ای که دنیل باشگاه را اداره می کند، عاشق کار کردن با او خواهید شد. ولی اگر طرفداری هستید که در رویای شکست دادن یونایتد، سیتی، لیورپول، و چلسی در نقل و انتقالات به سر می‌برید، قرار است در مواجه با واقعی نشدن این رویاها ناامید شوید. ولی چه کسی قرار است این چیزها را به طرفداران بگوید؟”

***

دیوید باچلر، قائم مقام سابق باشگاه، توضیح می‌دهد:” دنیل همیشه این خیال را داشت که زمین‌های اطراف استادیوم را نوسازی و به هم پیوسته کند تا یک کار توسعه‌ای انجام دهد. فکر نمی‌کنم در آن زمان هیچ‌کدام از ما فکر می‌کردیم که صاحب باشکوه‌ترین ورزشگاه کشور شویم.”

لوی هر دستاورد دیگری در تاتنهام داشته باشد، یکی از تیم‌هایش قهرمان لیگ برتر یا لیگ قهرمانان اروپا شوند یا نه، او همیشه با ورزشگاه جدید تاتنهام در خاطره‌ها می‌ماند؛ خانه‌ای که لوی آن را ساخت. خود این واقعیت که استادیوم کم و بیش روی همان زمین قدیمی بنا شده، حاصل بلندپروازی و انگیزه‌ او است. به شکلی کامل منطقی می توان ادعا کرد که این ورزشگاه بهترین ورزشگاه انگلیس است و اگر شیوع ویروس کرونا نبود، همین الان هم داشت برای باشگاه درآمدزایی می‌کرد.

 

ورزشگاه جدید تاتنهام یکی از زیباترین ورزشگاه‌های حال حاضر اروپاست که درآمدهای روز مسابقه این باشگاه را به میزان قابل توجهی افزایش داد.

 

ولی مسیر رسیدن به چنین جایی طولانی بود. و 10 سال پیش روزهایی بود که لوی حتی آماده ترک تاتنهام و انتقال باشگاه به استراتفورد در مکان ورزشگاه المپیک می‌شد. این دوره با وجود تعداد زیادی از طرفداران که در مخالفت با ایده جابجایی اعتراض می‌کردند، از دشوارترین دوران مسئولیت لوی بود.

دیوید لمی، نماینده‌ تاتنهام، به یاد می‌آورد:” وقتی دنیل لوی به من گفت که درحال بررسی جابجایی است، من علنا با باشگاه به مشکل برخوردم. می‌فهمیدم که رفتن هاتسپرز از منطقه تاتنهام برای مردم آن منطقه افتضاح خواهد بود ولی در واقع، به عنوان یک هوادار، فکر می‌کردم که برای باشگاه هم افتضاح خواهد بود. و مشتاق نبودم که باشگاه اسم تاتنهام را با خودش به شرق لندن ببرد.”

با وجود این‌که وستهام یونایتد همیشه شانس بیشتری داشت، دفتر شهردار می‌خواست که تاتنهام خودش درخواست گرفتن استادیوم المپیک را بدهد، تا وستهام عادلانه عمل کند. و وقتی که هاتسپر با انجمن هارینگی به جایی نرسید، برای استراتفورد اقدام کردند تا در موضع ضعف قرار نگیرند.

لحظه‌ تعیین‌کننده در ماه فوریه 2011 رخ داد که شرکت المپیک پارک لِگِسی باید پیشنهاد‌ تاتنهام یا وستهام را انتخاب می‌کرد. تاتنهام می‌خواست استادیوم را خراب کند و زمین فوتبال جدیدی جایگزینش کند و وستهام یونایتد سعی داشت که ساختمان کنونی را حفظ کند. دوره‌ ناخوشایندی بود که لوی در آن سعی داشت مردم را قانع کند که برنامه‌ تاتنهام بهتر از وستهام است.

شیوه‌ای که لوی برای رسیدن به هدفش در پیش گرفت، هنوز هم برخی از افرادی را که در آن کشمکش دخیل بودند، آزار می‌دهد. یک منبع، مکالمه‌ای “بسیار مختصر” را بعد از تماس “ناگهانی” لوی به یاد می‌آورد که در آن مکالمه سعی کرد مزیت‌های پیشنهاد تاتنهام را نشان بدهد. این منبع می‌گوید:”هیچ احوال‌پرسی و تعارفی وجود نداشت. اگر فرد دیگری بود می‌گفت که “برای ناهار یا قهوه قرار بگذاریم؟” و شما هم دفترچه‌ خود را در می‌آوردید ولی او سعی کرد که بی‌خبر من را غافلگیر کند.”

فایده نداشت. شرکت المپیک پارک لگسی پیشنهاد وستهام را قبول کرد. این منبع ادامه می‌دهد: «تجربه من می‌گوید که افراد موفق می‌توانند هم‌رنگ جماعت شوند و با محیط وقف پیدا کنند و به نظرم نمی‌آید که او چنین ویژگی آفتاب پرستانه‎ای داشته باشد. در رویکردش کمی تک‌بعدی است و نمی‌تواند روشش را تغییر بدهد تا فردی شهری شود که سر یک ملاقات و قهوه نظرتان را عوض می‌کند. خیلی مستقیم است و تجربه‌ شخصی من نشان می‌دهد که شیوه هوشمندانه برای بازی، رفتار کمی گرم و صمیمی برای پیش کشیدن بحث است ولی چیزی که اتفاق افتاد خیلی سرد و تجاری بود. همه چیز با دنیل تبدیل به یک مسابقه می‌شود.”

هرچند لوی بعد از شکست در این مسابقه، از پیروزی در مسابقه بعدی اطمینان حاصل کرد. باشگاه حالا متعهد بود که در تاتنهام بماند و مصمم بود که منطقه را بعد از اغتشاش‌های سال 2011  بازسازی کند. آنها در عرض هفت ماه توافقی را با دفتر شهردار به دست آوردند که از ماندنشان در جاده N17  پشتیبانی می‌کرد.

یک منبع مرتبط به وقایع 2011 به مهارت سیاسی لوی بعد از شکست استادیوم المپیک اشاره کرده و می‌گوید:” آفرین به دنیل لوی. آنها به سرعت سراغ نقشه‌ دوم رفتند و آن را عملی کردند. او رابطه خوبی با افرادی مانند نیل کلمن، که واسطه‌ بوریس (جانسون) بود، داشت. دنیل تاثیر خوبی روی او گذاشت. او می‌دانست که چگونه چیزی که می‌خواهد را از شهردار بگیرد، باید از نیل استفاده می‌کرد. لوی در کارش خیلی خبره است.”

پیش بردن بازسازی وایت هارت دشوار بود. در آغاز باشگاه باید زمین‌های اطراف را به دست می‌آورد تا بتواند نوسازی کند که به تنهایی روند سختی بود. شرکت معماری پاپولوس نقشه‌های جدیدی کشید که تا فوریه 2016 مورد تایید نهایی بوریس جانسون قرار نگرفت.

لوی با کمال‌گرایی خود  “یکی از سخت‌گیرترین مشتری‌ها”ی پاپولوس بود. وقتی که کریستوفر لی، مدیرعامل پاپولوس، در مراحل اولیه پروژه با لوی به سفر می‌رفتند، معمولا ساعت 2 صبح به جایی می‌رفتند و چند ساعت حرف می‌زدند و بعد لوی بعد به لی می‌گفت:” سه ساعت دیگر هم یک ملاقات داریم”. لی خیلی زود از سفر کردن با لوی دست کشید چون به کمی خواب نیاز داشت.

ولی جاه‌طلبی لوی هیچ‌وقت حد و حصری نداشت. لی می‎گوید:” دیدگاه ما این بود که بهترین ورزشگاه جهان را برای تماشای ورزش بسازیم. به همین سادگی بود. تمام طراحی تا کوچک‌ترین جزییات، با این هدف شکل گرفت. از همان اول پروژه، هم دنیل و هم من شیفته ایده ایجاد‌ فضایی باور نکردنی بودیم. ورزشگاه باید شلوغ‌تر، بزرگ‌تر و جذاب‌تر از هر جای دیگری در دنیا می‌بود.”

تاتنهام آخرین بازی‌اش در ورزشگاه وایت هارت لین را در 14 ماه می 2017 برگزار کرد و 2-1 برابر منچستریونایتد به پیروزی رسید. چند ساعت بعد تخریب شروع شد. تقریبا دو سال طول کشید تا ورزشگاه رسما افتتاح شود و هاتسپرز در سوم آوریل 2019 مقابل جمعیت 58215 نفری با نتیجه 0- 2 کریستال پالاس را شکست دهد. تیم، آن دوران تبعید و دور از خانه را در ومبلی گذراند و حتی یک بازی را هم در میلتون کینز برگزار کرد.

لوی در تمام این فرایند کاملا همه چیز را مدیریت می‌کرد. او با اشتیاقش به جزییات و اخلاق کاری سیری‌ناپذیر حاضر نبود روش دیگری را بپذیرد، مدام دوربین‌های محل ساخت و ساز را مورد بررسی قرار می‌داد و زوم می‌کرد تا ببیند چرا چیزی هنوز آماده نشده است. ولی یک انتقاد به روش او این بود که لوی آنقدر به کنترل کردن همه‌چیز و صرفه‌جویی مشتاق بود که باعث کند شدن سرعت ساخت و ساز می‎شد.

در حالت عادی در پروژه‌ای در این ابعاد- انتظار می‌رفت که کل پروژه حدود 1.2 میلیارد پوند خرج بردارد- مالک از بخشی از سودش صرف‌نظر می‌کند تا کسی را برای مدیریت قرارداد‌های مختلف استخدام کند. ولی تاتنهام نمی‌توانست برای مدیریت ساخت و ساز با پیمانکاری که قیمت مشخصی داشت به توافق برسد. این به این معنی بود که لوی و تیمش در حقیقت خودشان مدیریت پروژه را در اختیار داشتند که هزینه‌ها را کاهش می‌داد ولی ریسک کار را زیاد می‌کرد.

در نهایت ساخت و ساز از برنامه‌ اولیه تاتنهام عقب افتاد. مشکلاتی با دو شرکت که مسئولیت نصب سیستم‌های محافظت در برابر آتش را داشتند، صدور پروانه ایمنی ساختمان را عقب انداخت و انتظار برای برگزاری افتتاحیه تا ماه آوریل ۲۰۱۹ طول کشید. ولی در همان زمان ساخت هم معمولا حس می‌شد که ضرب‌الاجل‌ها زیادی بلندپروازانه هستند.

یک منبع که در آگوست 2018، هفته‌ها پیش از بازی اولی که قرار بود مقابل لیورپول برگزار شود، از ورزشگاه بازدید کرده بود به نظرش آمد که زمان‌بندی به حدی غیر واقعی است که نشان می‌دهد لوی بیش از حد بر پروژه تسلط دارد. این منبع می‌گوید:” واضح بود که قرار نیست آماده شود ولی با هر کس که صحبت می‌کردی می‌گفت که احتمالا قرار است افتتاح شود. من همچین چیزی را “فرقه‌ دنیل” توصیف می‌کنم. همه‌ می‌دانستند که قرار نیست در زمان مورد نظر تمام شود ولی درست مانند داستان شاه کانوت یا “لباس جدید پادشاه” بود. هیچ‌کسی برنمی‌گشت که به او بگوید این قرار نیست حاضر شود.”

ولی کسی که بهتر از همه توضیح داد، دایر بود. بازیکن تاتنهام در اکتبر 2018 به طرفداران گفت که برای تاخیری چند ماهه عصبانی نباشند چون:” وقتی که به آنجا نقل مکان کنیم قرار است برای 100 سال آینده خارق‌العاده باشد.”

هرچه تاتنهام بیشتر در خانه‌ جدیدش جا بیفتد آن فصل به خصوص کمتر به یاد خواهد آمد. بله، افتتاحیه عقب افتاد ولی اتمام کار باز هم بسیار سریع بود. زمان‌بندی اولیه باشگاه همیشه خوش‌بینانه بود. پروژه‌های زیرساختی عظیم دیگر خیلی بیشتر طول می‌کشند. لمی که از سرمایه‌گذاری‌های باشگاه در حوزه انتخابی‌اش خشنود است، می‌گوید:” مشخص است که با وجود مالکان کنونی تاتنهام احتمالا این باشگاه در کشور بهترین اداره و مدیریت را دارد. آنها یک ورزشگاه را تحویل داده‌اند. کمی تاخیر داشت اما قابل مقایسه با سایر پروژه‌ها نیست. با خط راه‌آهن کراس‌ریل مقایسه‌اش کنید!”

و البته ورزشگاه بیشتر از این حرف‌ها است. اینجا همیشه قرار بود که یک محل تجمع عمومی باشد ولی وقتی در سال گذشته افتتاح شد، هیچ‌کس نمی‌توانست پیش‌بینی کند که به این میزان مهم شود. این ورزشگاه در زمان شیوع کرونا تبدیل به محل توزیع غذا برای افراد محلی شد. به عنوان مرکز آزمایش کرونا هم به کار گرفته شد و مردم می‌توانستند با ماشین برای گرفتن آزمایش به زیرزمین بروند و همچنین برای خدمات زایمان بیمارستان میدلزکس شمالی، برای بیش از 40000 نوبت، مورد استفاده قرار گرفت. ورزشگاه در طول تعطیلی 15 هفته‌ای از بازی هاتسپرز مقابل نوریچ سیتی در ماه مارس تا دیدار با منچستر یونایتد در ژوئن حتی یک روز هم تعطیل نشد.

هیچ‌وقت درباره‌ی هیچ‌کدام از این‌ اتفاقات به تاتنهام توجه نشد و برخلاف دیگر رقبا که می‌توانستند به ورزشگاه‎هایی با بودجه عمومی بروند، هاتسپرز باید تمام هزینه‌ها را شخصا پرداخت می‎کرد. بازسازی‌های گذشته تقریبا تاتنهام را ورشکسته کرده بودند. این یکی باشگاه را متحول خواهد کرد.

باچلر می‎گوید:” چیزی که باعث تعجب من می‌شود این است که تمام رؤسای قبل از دنیل که جایگاه‌هایی را ساختند یا بازسازی کردند، همیشه به مشکلات مالی وحشتناکی برخوردند. و دنیل کل ورزشگاه را بازسازی کرده است- نه یک جایگاه بلکه کل ورزشگاه. این نکته خیلی مهمی است. و باشگاه را از یک بازنده به جایگاهی در رده‌های بالای جدول رسانده است. فکر می‌کنم این جای پای باشگاه را برای دو یا سه دهه آینده محکم کرده است.”

***

تاتنهام استادیوم جدیدش را داشت و دو ماه بعد در فینال لیگ قهرمانان به میدان رفت که بزرگ‌ترین بازی در تاریخ باشگاه بود. در اواسط 2019 اینگونه به نظر می‌آمد که  تاتنهام هیجان‌انگیزترین باشگاه فوتبال جهان است. لوی و پوچتینو تیمی ساخته بودند که می‌توانست تقریبا با هر باشگاهی رقابت کند- و امکاناتش نیز برابری می‌کرد. آنها یک میلیاردر خیّر نداشتند ولی ورزشگاه جدید حداقل از نظر تئوری پول زیادی تولید می‌کرد.

هرچند دوره‌ پوچتینو رو به افول گذاشت- از سوت پایان بازی در مادرید اگر قبل‎تر از آن نباشد- و شبهاتی جدی مطرح شد. آیا عصر طلایی نیمه دوم دهه 2010 میلادی به خاطر لوی و مدیریت دقیقش بود؟ یا ناشی از مربیگری کاریزماتیک پوچتینو بود؟ و وقتی که عصر طلایی تمام و ورزشگاه کامل شد، مقصد بعدی باشگاه کجاست؟

شکی نیست که مدیریت مالی تاتنهام به دست لوی کم‌نظیر بوده است. او باشگاه را گسترش داده و زمین تمرین و ورزشگاهی در سطح جهانی ساخته است. و این اتفاقات را بدون این‌که به گرفتن پول از لوئیس، چیزی که لوئیس چندان رغبتی به آن نداشت، نیاز پیدا کند، رقم زده است.

جان پورسل از تحلیلگران مالی ویسیبل می‌گوید:” در این‌که دنیل کار فوق‌العاده‌ای انجام داده، شکی نیست. وقتی که از مقیاس “سود اقتصادی” ما از 2015 تا 2019 استفاده می‌کنید، به همراه حساب‌های اولیه با محاسبات ما در اولویت، سودده‌ترین باشگاه لیگ برتر تاتنهام است. با سود اقتصادی انباشته 150 میلیون پوند. شش باشگاه برتر با هم در اینجا به عنوان یک گروه سود اقتصادی تشکیل نمی‌دهند. تنها باشگاه‌هایی که چنین روندی دارند، تاتنهام و لیورپول هستند. دیگران معمولا سود اقتصادی را به عنوان یک قانون ندارند. لوی در این حد در اداره باشگاه خوب است.”

آخرین تکه پازل مالی در ماه سپتامبر 2019  سر رسید که لوی شرایط پرداخت بیش از 500 میلیون پوند بدهی ورزشگاه را فراهم کرد. تاتنهام با همکاری بانکِ آمریکا، بدهی‌ را به اوراق قرضه‌ای با سررسید‌های 15 تا 30 ساله مبدل کرد. آینده بلندمدت باشگاه با یک برنامه‌ریزی مالی محشر دیگر تضمین شد.

باچلر می‌گوید: « هدف دنیل همیشه این بوده که باشگاه از نظر مالی مستقل باشد و برای این کار مجبور به فروش دارایی‌های ارزشمند باشگاه نشود. و فکر می‌کنم که به این دستاورد رسیده است. او با HSBC (شرکت خدمات مالی و بانکداری) کار کرده است. رابطه‌ای عالی بوده است. آنها چند شراکت مالی دارند و همه از آن سود می‌بردند. این دستاورد بزرگی است.” همه‌ این با یک هدف بلند مدت ساخته شد: این که روزی تاتنهام برای فروش قرار بگیرد.

قبلا هم در باشگاه درآمدزایی وجود داشت ولی تاتنهام الان در سطح دیگری است. آنها ورزشگاهی در رده جهانی دارند که نه تنها در روز‌های بازی پول بیشتری به ارمغان می‌آورد، بلکه از رویداد‌های ورزشی و سرگرمی دیگری هم ثروت هنگفتی کسب می‌کند. این تابستان قرار بود رویدادهای بوکس، هردو نوع راگبی 15 و 13 نفره، کنسرت لیدی گاگا و گانز اِن رزز و یک فستیوال موسیقی در آن برگزار شود.

مهم‌تر از همه حضور NFL ( لیگ ملی فوتبال آمریکایی ) در ورزشگاه جدید بود. قرار بود این پاییز دو بازی در آنجا برگزار شود. ولی جذاب‌تر از همه احتمال بازی‌ و حضور مداوم نام تجاری NFL با همه پولی که تولید می‌کرد در تاتنهام بود.

 

شیوع کرونا باعث شد تا بخش زیادی از درآمد پیش‌بینی شده باشگاه تاتنهام برای سال 2020 از دست برود.

 

سرمایه‌گذاران همیشه به دو چیز در تاتنهام جلب می‌شدند. اولی درآمد سالانه‌ باشگاه است. هر باشگاهی که به صورت مداوم در سطوح بالای لیگ برتر و لیگ قهرمانان اروپا رقابت می‌کند این ضمانت را دارد که هر سال صدها میلیون پوند درآمدزایی کند. و با گشایش ورزشگاه جدید و پر کردنش با بازی‌های فوتبال و دیگر رویداد‌ها، حتی پول بیشتری را به دست می‌آورد. این ثروت قابل اعتمادی است که صاحبان می‌توانند روی آن حساب کنند.

نمای جهانی باشگاه و وفاداری پایداری که تاتنهام می‌تواند از میلیون‌ها طرفدار در سرتاسر جهان به دست آورد نیز به همین میزان مهم هستند. تاتنهام امروزه بسیار محبوب‌تر از 10 یا حتی 5 سال پیش است. و باشگاه هنوز در حال بالا کشیدن نام تجاری جهانی خود است. مستند آمازون آنها در همین تابستان قرار است پخش شود و وقتی که زمان تعویض پوچتینو رسید، لوی به سراغ ژوزه مورینیو، معروف‌ترین سرمربی تاریخ فوتبال، رفت.

توجه‌ بسیاری به تاتنهام وجود داشته و باشگاه حتی با قیمت 2 میلیارد پوند هم پتانسیل بالایی برای اضافه شدن به سرمایه‌گذاری‌های صاحبان تیم‌های ورزشی آمریکایی یا شرکت‌های مدیریت سرمایه‌گذاری داشته است. در صورت درخواست اشخاصی برای خرید سهام، لوی متعهد است که با آنها صحبت کند.

لوی همچنین نمی‌خواهد همه‌چیز را بفروشد و برود اسکی کند. به گفته‌ تعدادی از منابع در صورت فروش یا سرمایه‌گذاری در باشگاه، لوی باز هم می‌خواهد بماند و نقش مدیرعامل را ایفا کند. تا به شکلی اطمینان حاصل کند که تغییر صاحب باشگاه، تاثیری بر شیوه اداره آن نمی‌گذارد و میراث او باقی می‌ماند. و لوی می‌داند که بسیاری از سهام‌داران خصوصی می‌خواهند که او در هیئت مدیره باشد و به مدیریت ادامه دهد. ولی هیچ معامله‌ای صورت نگرفته است، چه فروش یک جا چه قسمت کمی از سهام.

و شیوع کرونا برای تاتنهام به شدت زیان‌بار بوده است چرا که در یک لحظه تمام درآمدی که از زمین جدیدش در سال جاری انتظار داشت از بین رفت. باشگاه پیش‌بینی کرده که این دوران برای آنها ۲۰۰ میلیون پوند خرج برمی‌دارد. آنها در ماه ژوئن به عنوان بخشی از تسهیلات مالی مربوط به کووید، وام 175 میلیون پوندی با بهره‌ کم از بانک انگلیس گرفتند تا در سازگاری با این دوران دشوار کمک‌شان کند.

رکود اقتصادی همچنین به این معناست که خریداران کم‌تری برای دارایی‌های 2 میلیارد پوندی وجود دارند. احتمال فروش کامل در چند سال آینده کم است. لوی چاره‌ای جز ادامه دادن به کاری که از سال 2000 مشغول به آن است ندارد، اداره‌ منظم تجارت، حفظ کردن حس رقابت تیم، خرج کردن تنها در حد توان، گسترش نام تجاری جهانی و تلاش برای هم‌سطح باقی ماندن با باشگاه‌های رقیب که پول بسیار بیشتر و عذاب وجدان بسیار کمتری برای خرج کردنش دارند. این کار سخت‌ترین حفظ تعادل در فوتبال است و هیچ‌شخصی هم در این کار بهتر از او نیست.

 

عنوان اصلی مقاله: What makes Daniel Levy tick نویسنده: Jack Pitt-Brooke و Charlie Eccleshare نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: جولای 2020
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 دیدگاه ارسال شده است