فاضل ووکری؛ مردی که کوزوو را وارد نقشه فوتبال کرد

همانند بسیاری از مردم کوزوو، زندگی فاضل ووکری نیز برای بیست سال تحت تاثیر جنگ برگرفته از حس انتقام جویی و تنش‌های قومی آلبانی‌ها و صرب‌ها که هنوز هم وجود دارد، قرار گرفت. اما با این حال فاضل ووکری یکی از معدود افراد و شاید تنها کسی بود که توانست بین این شکاف‌های عمیق ارتباط برقرار کند.

 هفت یک  – در تمام طول روز کلمه “معجزه” دائما در ذهن‌ها تکرار می‌شد. شاید هزاران نفری که در خیابان‌های پریشتینا حاضر شده‌اند یک چشمه دیگر از آن را دیده‌اند. سپتامبر 2016 بود که کوزوو طعم اولین حضور در یک رقابت بین‌المللی را چشید و روز شنبه آنها با رقم زدن مهم‌ترین نتیجه خود و کسب برتری 1-2 در خانه مقابل جمهوری چک، روند شکست‌ناپذیری را تا پانزده بازی ادامه دادند؛ طولانی‌ترین دوره نباختن در اروپا.

تیم ملی کوزوو در حال حاضر از شانس مساعدی برای راهیابی به یورو 2020 برخوردار است. دیدار بعدی آنها در مرحله مقدماتی برابر انگلیس در روز سه‌شنبه برگزار می‌شود. آنها در حال حاضر در حال لذت بردن از این دورنما هستند. این کشور در حدود 1.8 میلیون نفری، پیش از پذیرفته شدن به عنوان عضوی از اعضای فیفا و یوفا در سال 2016، به مدت هشت سال به فعالیت و مبارزه برای رسیدن به این هدف خود پرداخت. این روند بلافاصله پس از اعلام استقلال کوزوو از صربستان در فوریه 2008 آغاز شد، اما برخی از کشورها ازجمله صربستان موافق به دستیابی به این هدف نشده‌اند.

اینکه چنین کشور جوان و پر از درد و مشکل، برخاسته از قلب بالکان حالا در مهم‌ترین عرصه فوتبال می‌درخشد، برآورده شدن رویای تنها یک نفر نبوده است. اما در این میان چهره‌ای وجود دارد که بیش از همگان مورد احترام است و پرداختن به داستان او به درک ریشه‌های این تیم ملی خاص و ویژه کمک می‌کند. او در مسیر مبارزات کوزوو برای به رسمیت شناخته شدن در عرصه فوتبال نقش چشم‌گیری ایفا کرد و در این کشور از او به‌عنوان یک قهرمان و اسطوره نام می‌برند. پس از درگذشت او در سال گذشته در سن 57 سالگی، استادیوم خانگی تیم ملی کوزوو به افتخار وی تغییر نام یافت؛ ورزشگاه فاضل ووکری.

همانند بسیاری از مردم کوزوو، زندگی فاضل ووکری نیز برای بیست سال تحت تاثیر جنگ برگرفته از حس انتقام جویی و تنش‌های قومی آلبانی‌ها و صرب‌ها که هنوز هم وجود دارد، قرار گرفت. اما با این حال فاضل ووکری یکی از معدود افراد و شاید تنها کسی بود که توانست بین این شکاف‌های عمیق که به قیمت جان مردم بسیاری تمام شد، ارتباط برقرار کند؛ فوتبال، زبان ووکری بود.

***

 

کوزوو منطقه مورد مناقشه بین صربستان، آلبانی و مونته‌نگرو است که هنوز از سوی سازمان ملل به عنوان کشور مستقل پذیرفته نشده است.

زمانی‌که ووکری رئیس فدراسیون فوتبال کوزوو شد، از صفر شروع به کار کرد. محل کار او، دو اتاق با دو میز و دو کامپیوتر در یک واحد آپارتمان واقع در خیابان پریشتینا بود؛آن روز 16 فوریه 2008 و روز بعد کوزوو اعلام استقلال کرد.

حالا ووکری مسئولیت فدراسیونی را بر عهده گرفته بود که از منابع مالی لازم برخوردار نبود، تیم ملی کوزوو حق رسمی حضور در مسابقات را نداشت و زیرساخت‌های فوتبال در این کشور قابل توجه نبودند. فاضل ووکری بزرگ‌ترین فوتبالیست کوزوو بود، هرچند که ممکن است این لقب به‌زودی توسط نسل جدید با استعداد و هیجان‌انگیزی که در حال ظهور است به چالش کشیده شود. فاضل ووکری مردی جذاب، کاریزماتیک و با قدرت اقناع فراوان بود. او و اِرول صالحو، دبیرکل فدراسیون، مبارزانی بودند که کوزوو به آنها نیاز داشت.

گراموز، فرزند ارشد و 33 ساله ووکری در این رابطه گفت:” وقتی با پدرم در آن مقطع در خانه صحبت می‌کردیم، در همان ابتدا پدرم تصور می‌کرد که روند انجام این ماموریت آسان خواهد بود. اکنون ما به‌عنوان یک کشور شناخته می‌شویم. او فکر می‌کرد که این اتفاق خیلی سریع رخ خواهد داد. اما خیلی زود فهمید که این کار اصلا آسان نیست اما او این ایده را کنار نگذاشت.”

گراموز حالا در پریشتینا زندگی می‌کند. وقتی‌که او به اندازه کافی باتجربه شد، اغلب پدرش را در انجام امور همراهی و به او کمک می‌کرد. گراموز مانند پدرش در پایتخت کوزوو بسیار شناخته شده است. صحبت‌های ما هر پنج دقیقه یکبار قطع می‌شود؛ زیرا دوستان و آشنایان برای سلام و احوالپرسی به سمت گراموز می‌آیند و گاهی این مکالمه کوتاه، طولانی‌تر هم می‌شود. در میان آنها مقامات دولتی، مدیر برنامه‌های فوتبال و ژنرال‌های سابق ارتش آزادسازی کوزوو نیز دیده می‌شوند.

گراموز ادامه داد:” پدر من هرگز در زندگی خود درباره امور سیاسی صحبت نکرد و توجه او فقط معطوف به فوتبال بود. فوتبال برای پدرم از همه چیز بالاتر و این بینش او بود. همین نگاه، به پدرم اجازه داد تا به هدف ما که به رسمیت شناخته شدن توسط فیفا و یوفا بود، کمک کند.”

 

گراموز ووکری در کناری پدرش؛ این عکس حدود 6 ماه پیش از مرگ فاضل ووکری در ژوئن 2018 گرفته شده است.

ووکری یک مهاجم توانا و دو پا بود. حتی اگر او یک مهاجم درجه یک نبود، جذابیت و اراده‌اش این نقص را برطرف می‌کرد. هواداران فوتبال در کوزوو عاشقش بودند. آنها او را یکی از خودشان قلمداد می‌کردند.

فاضل در سال 1960 به دنیا آمد. او در شهری کوچک به نام پودوژوا که امروز در نزدیکی مرز شمالی کوزوو با صربستان قرار دارد، رشد کرد. در آن مقطع و درست مانند دیگر نقاط کوزوو، پودوژوا بخشی از یوگسلاوی بود. در طول دوران کودکی فاضل، یوگسلاوی یک کشور کمونیستی متشکل از ملیت، زبان و مذاهب گوناگون بود که کم و بیش توسط رهبر کاریزماتیک آن دوران، جوزف بِروز تیتو اداره می‌شد.

در آن مقطع آلبانی‌های کوزوو مانند ووکری کم‌تر مورد تکریم قرار گرفته و به‌ندرت نماد غرور یوگسلاوی می‌شدند؛ اما نادیده گرفتن این استعداد غیرممکن بود. ووکری اولین و البته آخرین بازیکن کوزوویی بود که برای یوگسلاوی بازی کرد؛ اولین بازی ملی ووکری در جریان شکست سنگین با نتیجه 1-6 مقابل اسکاتلند رقم خورد و او تنها گل تیم ملی کشورش را به ثمر رساند؛ اولین گل از مجموع شش گل او در دوازده بازی ملی در بین سال‌های 1984 تا 1987. قبل از عزیمت به پریشتینا، فاضل دوران ورزشی خود را در للاپی، باشگاه زادگاهش شروع کرده بود. در سال 1986 فاضل راهی پارتیزان بلگراد شد و به مدت سه سال در این تیم بازی کرد؛ روزهایی که به تعبیر خودش زیباترین روزهای دوران فوتبال‌اش به شمار می‌آید.

پارتیزان بلگراد در سال 1987 عنوان قهرمانی لیگ و در سال 1989 جام حذفی را فتح کرد. در آن مقطع یوونتوس، تیم بزرگ ایتالیایی برای خرید ووکری اقدام کرد، اما او دوران دو سال سربازی خود را هنوز طی نکرده و مجبور به رد این پیشنهاد شد. در ادامه ووکری دوران سربازی را در حین بازی کردن برای پارتیزان بلگراد سپری کرد و به همین دلیل در طول هفته مسئولیت‌های جزئی‌ای را برعهده می‌گرفت. اما در ادامه او به دلایلی که از کنترل همگان خارج بود، کشور را ترک کرد.

 

کودکان کوزوویی در جریان جنگ کوزوو، در کمپ پناهندگان در آلبانی، فوتبال بازی می‌کردند.

بسیاری از مورخان، درگذشت رئیس جمهور یوگسلاوی، تیتو را دلیل اصلی این فروپاشی می‌دانند. مورخان معتقدند این خلاء قدرت توسط جناح‌های ناسیونالیست رقیب در حال ظهور برطرف شد. گراموز متولد سال 1986، اولین فرزند از سه فرزند فاضل ووکری و همسرش ادیتا بود. آنها مهاجرت به فرانسه را به‌مثابه راه‌‌حلی مناسب یافتند و در تابستان همان سال، فاضل با باشگاه نیم المپیک قرارداد امضا کرد.

گراموز درباره آن روزها گفت:” در این مقطع همه در یوگسلاوی می‌دانستند که جنگ آغاز خواهد شد و فقط زمان و مکان این جنگ، نقطه تردید مردم بود.” دهه بعد، دهه رنج و آلام بود. در دهه 1990 یوگسلاوی غرق در جنگ و خونریزی شد و در مجموع 140 هزار نفر جان خود را از دست دادند. در خلال این جنگ سرزمین‌های جداگانه امروزی ظهور کردند: صربستان، اسلوونی، کرواسی، مونته نگرو، بوسنی و هرزگوین و اخیرا کشور تغییر نام یافته مقدونیه شمالی. کوزوو آخرین کشوری بود که اعلام استقلال کرد.

لیلزوم بریشا 20 ساله بود که اسلحه به دست گرفت. او در سال 1998 به ارتش آزادی بخش کوزوو پیوست. او در شش سال منتهی به جنگ، در پریشتینا که هنوز هم تحت حکومت یوگسلاوی بود زندگی می کرد، اما در یک لیگ غیررسمی کوزوو که پس از استقرار جمهوری سایه جدایی طلب در آنجا مستقر شده بود، بازی می‌کرد. در آن مقطع مسابقات در زمین‌های ناهموار در مناطق دور افتاده و روستایی برگزار می‌شد و هواداران برای تماشای این بازی‌ها روی تپه‌های شیب‌دار جمع می‌شدند. پلیس صربستان بازیکنان را متوقف کرده و ساعت‌ها آنها را بازداشت می‌کرد. بازیکنان نیز بعد از پایان مسابقه بدن‌های گل‌آلود خود را در رودخانه‌ای نزدیک زمین می‌شستند. اما همین لیگ فوتبال نیز با شروع درگیری‌های سنگین در سال 1998 متوقف شد.

 

در اواسط دهه 1990، دسته اول فوتبال کوزوو در شرایط نامطلوبی برگزار می‌شد؛ به طوری که بازیکنان در رودخانه خودشان را می‌شستند.

بریشا در این مورد گفت:” من تصمیم گرفتم به خاطر کشورم به ارتش ملحق شوم. من تجربه نظامی نداشتم، اما شاهد اتفاقات تلخی بودم و به همین دلیل چنین تصمیمی گرفتم.” میان جنگجویان خواهان استقلال کوزوو، ارتش و پلیس صربستان در منطقه، درگیری بزرگی رخ داده بود که در نهایت هم به سرکوبی وحشیانه منجر شد. غیرنظامیان از خانه‌هایشان رانده شده، قتل، جنایت و اخراج‌های اجباری به دست نیروهای صرب در آن مقطع به کرات رخ می‌داد.

نقطه عطف مهم جنگ در سال 1999 رقم خورد. سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) که در گذشته در بوسنی مداخله کرده بود، همین روند را در کوزوو نیز تکرار کرد. یک بمباران 78 روزه، رئیس جمهور یوگسلاوی، اسلوبودان میلوشویچ را وادار کرد نیروهای خود را عقب رانده و به نیروهای صلح بین‌المللی اجازه دهد در داخل کشور مستقر شوند. دولت میلوشویچ یک سال بعد از آن سقوط کرد. او بعدها در دادگاه جنایات جنگی سازمان ملل متحد برای نسل‌کشی و دیگر جنایات جنگی در کوزوو، کرواسی و بوسنی، محاکمه شد و در نهایت در سال 2006، پیکر بی‌جانش قبل از اتمام محاکمه در سلول انفرادی و در سن 64 سالگی پیدا شد.

پس از اینکه نیروهای صرب در سال 1999 کوزوو را ترک کردند، این منطقه به‌مدت 9 سال تحت کنترل سازمان ملل قرار گرفت. حدود هشتصد و پنجاه هزار نفر به خاطر وقوع جنگ فرار کرده بودند. طبق اعلام مرکز حقوق بشردوستانه HLC، حدود سیزده هزار و پانصد نفر کشته یا مفقود شدند. HLC با دفاتری در پریشتینا و بلگراد همچنان به کار خود در زمینه مستندسازی هزینه‌های انسانی جنگ‌های یوگسلاوی، از جمله قربانیان غیرنظامی بمباران ناتو، ادامه می دهد.

با بازگشت صلح به منطقه، بسیاری از پناهندگان کوزوو به خانه بازگشتند. بسیاری نام کودکان خود را به نام نخست وزیر انگلیس، تونی بلر نامگذاری می‌کردند- حتی در زبان آلبانیایی ترکیب “تونیبلر” به عنوان یک اسم کوچک جدید شناخته شد-  در کوزوو مردم علاقه زیادی به کشورهای مداخله کننده در پایان جنگ دارند؛ شاید هیچ نشانه‌ای مشخص‌تر از بلوار بیل کلینتون در پریشتینا، جایی که تصویری بزرگ از رئیس جمهور پیشین ایالات متحده در ترافیک‌ها به چشم می خورد، وجود ندارد. بریشا در 41 سالگی از چند کلمه برای توصیف زندگی خود به‌عنوان یک سرباز و خشونتی که شاهد آن بود، یاد می‌کند.

 

لیلزیم بریشا در کافه و بار داردانت در پریشتینا

او یکی از شخصیت‌های اصلیِ بزرگ‌ترین باشگاه هواداری از تیم ملی کوزوو است، داردانت؛ نامی که الهام گرفته از قوم پادشاهی باستانی است که در کوزوو حکومت می‌کرد. داردانت به تازگی یک کافه جدید را افتتاح کرده است که به‌عنوان دفتر مرکزی کانون هواداران فعالیت می‌کند. این کافه روبروی یک کارخانه قدیمی کاشی‌کاری با دودکش ها سر به آسمان کشیده قرار دارد و همیشه مکالمات پرحرارتی بین هوادارانی که پشت به پشت سیگار می‌کشند، وجود دارد. قهوه دارک اسپرسو و گفت‌وگو درباره فوتبال، دیگر سوخت‌های این بحث‌های تمام نشدنی هستند. سری آ دیگر مانند گذشته با شور و هیجان مورد بحث قرار نمی‌گیرد و توجه همگان به لیگ برتر جزیره معطوف شده است.

لولزیم با به هم کشیدن دندان‌های خود در پایان هر جمله کوتاه می‌گوید:” ما می‌خواهیم همه مردم به ورزشگاه بیایند. هر بازی صد جایگاه را رایگان به هواداران زن می‌دهیم، زیرا قصد داریم شرایطی را مهیا کنیم که خانواده‌ها به استادیوم بیایند.” در میز کناری ما بلیت‌های دیدار کوزوو مقابل انگلیس دیده می‌شود. لولزیم گفت که قرار است پیش از دیدار سه‌شنبه رقابت‌های انتخابی یورو 2020 در سنت مری، دیداری بین آنها و یک باشگاه هواداری انگلیسی به نام (باشگاه طرفداران انگلیس) برگزار شود.

در داخل کافه، دیوارها مملو از قاب عکسهای بازیکنان جدید و قدیمی کوزوو بود و تصویر ووکری در همه جا دیده می‌شود. آنها خود را “فرزندان ووکری” توصیف می‌کنند و او به نمادی برای باشگاه هواداران تبدیل شده است. آنها آگهی، تی‌شرت و پست‌های آنلاینی تولید می‌کنند که تصویر ووکری با این پیام است؛ به پایین نگاه کنید و ما را ببینید. بریشا در ادامه گفت:” ووکری افسانه است. او قهرمان ماست و هر کاری که انجام داد فقط برای مردم بود.” اما نماد غرور این کافه، تعبیه شدن لباسی است که والون بریشا هنگامی‌که اولین گل کوزوو را در یک رقابت رسمی به ثمر رساند، پوشیده بود؛ تساوی 1-1 در فنلاند و در چارچوب رقابت‌های مرحله مقدماتی جام جهانی 2018 که در سپتامبر 2016 انجام شد.

***

ووکری حدود پنج سال پس از پایان جنگ از فرانسه به کوزوو بازگشت. با حضور او، رئیس فیفا نخستین تلاش‌های کوزوو برای عضویت در سال 2008  را رد کرد. در آن زمان کوزوو تنها از سوی 51 عضو از 193 کشور عضو سازمان ملل به رسمیت شناخته شده بود و برای رخ دادن این اتفاق نظر اکثریت لازم بود. در مقابل، کوزوو همچنان به برگزاری دیدارهای غیررسمی برابر کشورهای ناشناخته ادامه می داد: قبرس شمالی، تیمی به نمایندگی موناکو، تیمی که نماینده مردم سامی مستقر در شمال نروژ، سوئد، روسیه و فنلاند بود. در آن مقطع بازیکنان بیش‌تر از بین افرادی بومی انتخاب می‌شدند؛ مردمانی که یا چند سال پیش مجبور به فرار از خانه‌های خود شده بودند، یا اسلحه‌ای در دست گرفته و جنگیده بودند.

گراموز در مورد آن سال‌ها گفت:” در سال 2012 و وقتی که سوئیس در دیداری برابر آلبانی به میدان رفت، 15 بازیکن می‌توانستند برای تیم ملی کوزوو به میدان بروند. پدر من نیز آنجا بود و با سپ بلاتر، رئیس وقت فیفا، دیدار کرد. آقای بلاتر به پدرم گفت: چگونه از تماشای این مسابقه لذت می‌برید؟ پدرم پاسخ داد: انگار دیدار تیم اصلی کوزوو در مقابل تیم دوم کوزوو را تماشا می‌کنم.” اما بزرگ‌ترین قدم رو به جلو در سال 2014 رخ داد. در آن مقطع فیفا به کوزوو اجازه داد تا زمان مهیا شدن شرایط مورد نظر، این تیم بازی‌های دوستانه‌ای مقابل کشورهای عضو فیفا برگزار کند. در آن مقطع هنوز هم صربستان مخالف رسمی شدن عضویت کوزوو در فیفا بود.

میتروویچا، محل برگزاری اولین بازی دوستانه کوزوو بود. این شهر با جمعیت محلی آلبانیایی و صربستانی که با رودخانه ایبار به دو بخش تقسیم شده است، هنوز و بعد از بیست سال هم به حضور نیروهای ناتو به عنوان یک نیروی صلح طلب نیاز دارد. الیور ایوانوویچ، سیاستمدار برجسته که از او به عنوان رهبر معتدل صرب کوزوو نام می‌بردند،  در ژانویه سال 2018 بیرون از دفتر حزب در همین‌جا کشته شد. سمیر یوکانی، دروازه‌بان آلبانی، لوم رکسپی بازیکن فنلاند، آردیان گاشی نروژی و آلبرت بونژاکو سوئیسی در این دیدار حضور یافتند. بازی با هایئیتی برگزار و با تساوی بدون گل به پایان رسید.

گراموز گفت:” این دیدار برای ما یک پیروزی بسیار بزرگ و یک پیام روشن از سوی فیفا بود. این‌که فیفا به کوزوو اجازه برگزاری بازی‌های دوستانه داد را ما این‌گونه معنا کردیم؛ متوقف نشوید، شما به‌زودی از سوی تمامی اعضا به‌عنوان عضو رسمی شناخته خواهید شد، اما ما برای آماده‌سازی مردم به زمان نیاز داریم. اگرچه ما حق پخش سرود ملی خود را نداشتیم، اما باز هم اتفاق خوبی رخ داده بود. ما فوتبال بازی می‌کردیم و این مهم‌ترین اتفاق بود. پس از برگزاری بازی‌های دوستانه، هیئت ما برای اولین بار به کنگره یوفا دعوت شد. پدر من به مراسم توپ طلا رفت و نشانه‌هایی مبنی بر بهبود شرایط دیده می‌شد.”

در ماه می سال 2016 در نهایت تلاش‌های ووکری و ارول صالیحو به بار نشست. کوزوو به عنوان عضو کامل ابتدا از سوی یوفا و سپس فیفا پذیرفته شد. گراموز در مورد این اتفاق گفت: “همه چیز در کل کشور متوقف شد. بعد از اعلام استقلال، این بزرگ‌ترین اتفاقی بود که در کوزوو رخ داد. مردم شروع به آتش بازی کرده و به خیابان‌ها ریختند، انگار ما قهرمان جام جهانی شده بودیم.”

در رای گیری یوفا، 28 رای موافق، 24 رای مخالف و دو رای غیرقابل قبول بود. تومیسلاو کارادزیچ، رئیس فدراسیون فوتبال صربستان مدعی شد این رای‌گیری باعث ایجاد اغتشاش در منطقه شده و در سراسر اروپا باعث بی‌نظمی می‌شود. این حکم در دادگاه عالی داوری ورزش نیز مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت تصمیم یوفا تایید شد. حالا کوزوو می‌توانست با تیم ملی رسمی خود در مرحله مقدماتی رقابت‌های جام جهانی 2018 روسیه شرکت کند؛ اما سوال اینجا بود که تیم ملی کوزوو به چه شکل خواهد بود؟ در ژوئن سال 2016 آلبانی و سوئیس در جام ملت‌های اروپا به مصاف هم رفتند.

 

واکنش احساسی نمایندگان کوزوو بعد از دریافت عضویت یوفا در سال 2016

گرانیت ژاکا و ژردان شکیری برای تیم ملی سوئیس بازی می‌کردند و برادر بزرگ‌تر ژاکا در ترکیب آلبانی حضور داشت. هر یک از بازیکنان می‌توانستند تصمیم خود را تغییر داده و حالا برای تیم تازه تاسیس کوزوو به میدان بروند. یوفا مدعی شد موارد حق امکان بازی کردن بازیکنان در تیم ملی کوزوو را به‌صورت موردی بررسی خواهد کرد. فدراسیون فوتبال سوئیس با انتشار بیانیه‌ای مدعی شد این روند شرایط اردوی این کشور را مشوش کرده، اما گراموز معتقد بود این‌گونه هیچ تیمی نگران از دست دادن بازیکنان با استعداد خود نخواهد بود. گراموز در این رابطه گفت: “حتی اگر بازیکنی حق حضور در ترکیب کوزوو را داشت، یوفا و فیفا هیچ‌گاه این موضوع را به‌صورت علنی عنوان نکرده و تلاش این دو نهاد برای رفتاری دیپلماتیک بود.”

گرانیت ژاکا و ژردان شکیری که احتمالا مشهورترین بازیکنانی بودند که می‌توانستند برای کوزوو به میدان بروند، تصمیم گرفتند همچنان برای تیم ملی سوئیس بازی کنند و شرایط برای آنهایی که قصد تغییر تیم ملی خود را داشتند نیز خیلی خوب پیش نمی‌رفت. پنج ساعت قبل از شروع اولین مسابقه رسمی کوزوو، این تیم هنوز در انتظار حضور شش بازیکن، از جمله یکی از نوید بخش‌ترین آنها، والون بریشا با سابقه 19 بازی برای نروژ بود. در تاریخ پنجم سپتامبر 2016، کوزوو برابر فنلاند به تساوی 1-1 دست یافت و این یک شروع دلگرم‌کننده و یک لحظه بسیار احساسی برای بازیکنان، هواداران و کل مردم کوزوو بود.

اما در بازی بعدی آنها با شش گل در خانه مغلوب کرواسی شدند. این دیدار در شهر اشکودر آلبانی برگزار شد، زیرا استادیوم ملی پریشتینا برای رسیدن به استانداردهای لازم نیاز به بازسازی داشت. تساوی در اولین دیدار مقابل فنلاند باعث شد کوزوو تنها یک امتیاز در این مرحله کسب کند. کوزوو در رتبه آخر گروه خود قرار گرفت و 9 شکست پیاپی متحمل شد. آنها در گروه دشواری قرار گرفته بودند اما در آن زمان، این احساس وجود داشت همین که می‌توانند در آن رقابت‌ها حضور داشته باشند، یک پیروزی است. البته اکنون انتظارات کاملا متفاوت است.

***

اگرچه در روز شنبه قبل از بازی آسمان برافروخته بود و رعد و برق می‌زد، اما دیگر شرایط مثل چند سال قبل نبود. حالا صلح بر کشور حاکم شده بود و علی‌رغم بارش باران، بچه‌ها بدون آنکه نگران آینده خود باشند، در خیابان مرکزی شهر یکدیگر را تعقیب می‌کردند.

در خیابان پایینی چراغ‌های استادیوم روشن بود و قرار بود فردا کوزوو با جمهوری چک بازی کند؛ اما اتفاقی بسیار عجیب در راه بود. صبح روز بعد، گزارش‌هایی درباره دستگیری‌های پلیس مخابره شد. گفته می‌شود هشت هوادار اهل جمهوری چک با یک پهپاد، یک پرچم صربستان و یک پرچم با عنوان “کوزوو، صربستان است” در آنجا حضور پیدا کرده و برای یک شیرین کاری انتقام‌جویانه برنامه‌ریزی کرده بودند.

در سال 2014، یک هواپیمای بدون سرنشین در بلگراد که میزبان مسابقه بین صربستان و آلبانی بود دیده شد. این هواپیما بنری با مضمون “کوزوو، بخشی از آلبانی بزرگ” حمل می‌کرد که باعث خشم مردم و در ادامه درگیری و نزاع شد. هواداران وارد زمین شده و با بازیکنان درگیر شدند و درنهایت آلبانی از سوی یوفا با نتیجه 0-3 برنده اعلام شد. اندکی پس از مخابره این دستگیری‌ها، کانون هواداران بیانیه‌ای به این مضمون منتشر کرد: “ما هواداران را به آرامش و خودداری دعوت می‌کنیم. رخ دادن هر گونه حادثه احتمالی می‌تواند به کوزوو آسیب بزند.”

اما این داستان پایان خوشی داشت. حالا کوزوو در 14 بازی شکست ناپذیر بوده و آخرین شکست آنها در اکتبر سال 2017 رخ داده است. شش مسابقه کوزوو، در مسابقات لیگ ملت‌های اروپا برگزار شده و حالا این عملکرد، حضور آنها در بازی‌های پلی آف یورو 2020 را تضمین کرده است. گرجستان، مقدونیه شمالی و بلاروس سه رقیب احتمالی کوزوو در پلی آف هستند، اما تنها یکی از این کشورها یعنی مقدونیه شمالی، همسایه جنوبی آنها، کوزوو را به رسمیت می‌شناسد.

در حال حاضر یوفا به دلایل امنیتی صربستان و بوسنی هرزگوین را از کوزوو جدا کرده، اما سایر کشورها باید مقابل آنها بازی کنند. همانند بازی اوکراین و کوزوو در مرحله مقدماتی جام جهانی در لهستان در اکتبر 2016، یوفا در چنین شرایطی حکم به برگزاری مسابقات در کشور ثالث می‌دهد. در صورت رسیدن کوزوو به یورو 2020، چهار کشور از دوازده کشور میزبان مسابقات در سال آینده شامل آذربایجان، رومانی، روسیه و اسپانیا، استقلال کوزوو را هنوز به رسمیت نمی‌شناسند، اما در صورت راهیابی کوزوو به یورو 2020، به نظر می‌رسد این اتفاق به صورت اتوماتیک رخ خواهد داد.

آن روز ظرف 15 دقیقه تمامی بلیت‌ها فروخته شده بود و استادیوم فاضل ووکری آماده برگزاری بازی. مردانی با یونیفرم، آسمان را از ساختمان روبرویی رصد می‌کردند و دیگر هواپیمایی بدون سرنشین دیده نمی‌شد. کودکان نیز برای تماشای بازی در بلندای یک ساختمان ده طبقه نیمه کاره در روبروی استادیوم مستقر شده بودند. جمهوری چک ابتدا از کوزوو پیش افتاد. دروازه آریژانت موریچ، دروازه‌بان ناتینگهام فارست که به‌صورت قرضی از منچسترسیتی راهی این تیم شده، توسط پاتریک شیک باز شد. اما هواداران کوزوو به‌شدت از تیم خود حمایت می‌کردند. هواداران با شور و شوق و حمایتی وصف ناشدنی، تیم خود را به حمله سوق می‌دادند. شاید بازیکنان در این شرایط کمی عجول بازی می‌کردند، اما شجاعت مستمر آنها حریف را مجبور به عقب‌نشینی کرده بود.

 

صالیحو و ووکری در مجمع یوفا در می 2016؛ زمانی که کوزوو در آستانه دریافت عضویت در اتحادیه فوتبال اروپا بود.

برنارد چالاندز، سرمربی 68 ساله و سوئیسی کوزوو که در مارس 2018 از سوی فاضل ووکری به عنوان سرمربی منصوب شد، تنها مرد آرام کنار زمین بود و دیگران همگی با هیجان فراوان کار را دنبال می‌کنند. او حتی هنگام به ثمر رسیدن گل تساوی توسط ودات موریکی نیز آرامش خود را حفظ می‌کند، اما بعد از به ثمر رسیدن گل دوم کوزوو توسط مرگیم وویوودا، دیگر سلسله واکنش‌های احساسی مملو از شادی، غرور و لذت در کنار زمین رخ می‌دهد و چالاندز هم نمی‌تواند مقاومت کند.

در دقایق پایانی، جهموری چک، صاحب چند فرصت گلزنی مناسب می‌شود. یک روزنامه‌نگار کوزویی با لحنی مودبانه و به زبان انگلیسی به من می‌گوید که حریف فاصله‌ای تا زدن گل تساوی نداشت. در مدت پنج دقیقه اوقات اضافی، موریکی، مهاجم فنرباغچه سعی بر حفظ توپ دارد و حتی برنارد چالاندز نیز کنار زمین مانند دیگران جنب و جوش فراوانی دارد.

با سوت پایان بازی استادیوم غرق در شادی می‌شود، بازیکنان یکدیگر را در آغوش می‌گیرند و همه برای جشن شادی به سوی سرمربی می‌روند. دیدار بعدی کوزوو برابر تیم ملی انگلیس برگزار خواهد شد و همه در انتظار آن دیدار هستند. اعضای کانون هواداران حامی تیم ملی کوزوو پرچم های خود را به حرکت درآورده و سرود شادی سر می‌دهند. فرزندان ووکری سرانجام امشب بسیار خوشحال به خانه خواهند رفت.

***

هنگامی که ووکری بعد از حمله قلبی در ژوئن گذشته درگذشت، مراسم خاکسپاری ویژه‌ای برای او برگزار شد. گراموز در این رابطه گفت: “برخی از مقامات صربستان، از جمله تومیسلاو کارادزیچ، رئیس سابق فدراسیون، به مراسم خاکسپاری او آمدند، رخ دادن چنین اتفاقی بسیار نادر بود. پس از مراسم، پارتیزان بلگراد من را به دیدار از این باشگاه دعوت کرد. من به بلگراد رفتم و آنها با من با احترام فراوان برخورد کردند.

مهم نبود که من آلبانیایی هستم، آنها به خاطر پدرم من را عضوی از خانواده خود می دانستند. به همین دلیل من معتقدم در خصوص مشکلات بین کوزوو و صربستان، ما باید از ورزش و فوتبال برای بهبود روابط بین کشورها استفاده کنیم. روزی که صربستان برای بازی مقابل ما به کوزوو سفر کند، برای تیم ملی ما یک پیروزی بزرگ رخ خواهد داد.” شاید گراموز نیز مانند پدرش رویاپرداز باشد، اما فوتبال در کوزوو بارها موفق به انجام کارهای بزرگی شده و قدرت زیادی دارد؛ در این کشور این اتفاق بارها در گذشته رخ داده است.

عنوان اصلی مقاله: The remarkable Mr Vokrri: Kosovo's football rise نویسنده: Patrick Jennings نشریه / وبسایت: BBC زمان انتشار: سپتامبر 2019
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *