چگونه می‌توان “بوندس‌لیگای ورشکسته” را نجات داد؟

باواریایی‌ها هشتمین قهرمانی متوالی‌شان را در فصل 20 - 2019 و بیست و نهمین قهرمانی‌شان در 51 سال اخیر را کسب کردند. اما به گفته کریستف بیرمان، نويسنده نشريه آلمانی 'اِلف فروينده" و از مهمانان همیشگی پادکست "اشتايل کست"، سلطه آنها بر لیگ نشانه‌ای دقیق از " یک لیگ ورشکسته"  است.

هفت‌یک- سپ هربرگر، سرمربی آلمان غربی، زمانی جذابیت اصلی فوتبال را به طور خلاصه بیان کرد. قهرمان جام جهانی 1954 گفت:” مردم به ورزشگاه می‌روند چون نمی‌دانند بازی چطور پیش خواهد رفت.” این شرایط برای چندین دهه صادق بود. اگرچه در سال 2020 همه چیز به شکلی قابل توجهی تغییر کرده است. مردم نمی‌توانند به ورزشگاه بروند اما می‌دانند که نتیجه بازی چه می‌شود: بازی با پیروزی بایرن مونیخ به پایان می‌رسد؛ همیشه.

باواریایی‌ها هشتمین قهرمانی متوالی‌شان را در فصل 20 – 2019 و بیست و نهمین قهرمانی‌شان در 51 سال اخیر را کسب کردند. پیروزی 2- 4 برابر بایرلورکوزن نیز بیستمین قهرمانی آنها در جام حذفی را برای‌شان به ارمغان آورد که یازدهمین قهرمانی در این رقابت‌ها از سال 2000  است. بایرن به خاطر اشتیاق شدیدش برای پیروزی و استفاده عالی از منابع، شایسته تحسین است. اما به گفته کریستف بیرمان، نویسنده نشریه آلمانی ‘اِلف فروینده” و از مهمانان همیشگی پادکست “اشتایل کست”، سلطه آنها بر لیگ نشانه‌ای دقیق از ” یک لیگ ورشکسته”  است.

 

چطور کار به اینجا رسید؟

با درآمد سالانه 744 میلیون یورویی در فصل 19- 2018، دیگر امکان ناکامی بایرن وجود ندارد، یا این‌طور بگوییم که رقبا بسیار بی‌روح‌تر از آن هستند که بخواهند انتقامی بگیرند. حتی انتخاب گزینه اشتباهی روی نیمکت مانند نیکو کوواچ و 16 ماه ارائه فوتبال ناکارآمد هم به اندازه کافی بد نبود که بتواند سد راه قهرمانی این تیم شود.

 

بایرن مونیخ در فصلی که خوب شروع نکرد و مجبور شد در میانه آن تغییر مربی بدهد، درنهایت بار دیگر عنوان قهرمانی را از آن خود کرد.

 

تسلط ورزشی قابل توجه بر بوندس‌لیگا، نتیجه مستقیم توان مالی بالای آنها است. آنها در فصل گذشته 270 میلیون پوند بیش‌تر از نزدیک‌ترین رقیب‌شان، بروسیا دورتموند، (با 474 میلیون یورو گردش مالی)، 477 میلیون پوند بیش‌تر از لایپزیش رده سومی (با 267 میلیون یورو) و 534 میلیون پوند بیش‌تر از بورسیا مونشن گلادباخ رده چهارمی (با 210 میلیون یورو) به دست آوردند. آگزبورگ، تیم قعر جدول فصل گذشته که در رده پانزدهم قرار گرفت، 642  میلیون یورو کم‌تر از بایرن درآمد داشت.

عدم تعادل در اینجا کاملاً مشخص است اما یافتن روش‌های خروج از این وضعیت نیز دشوار است. راه‌حل‌های ممکن در دو دسته قرار می‌گیرند – می‌توان سطح لیگ را پایین آورده و برتری بایرن را محدود کرد یا با ایجاد درآمد بیش‌تر برای تیم‌های پایین جدول، سطح را بالا برد. انجام هیچ‌کدام از این دو کار آسان نیست.

 

چطور می‌توان این شکاف را پر کرد؟

یکی از روش‌ها، بدون در نظر گرفتن مسئله بغرنج درآمد، آن است که شکاف‌های بزرگ‌تر را نادیده گرفته و تمرکز را بر بازی‌ بین تیم‌هایی بگذاریم که فاصله کم‌تری با هم دارند. می‌توان این کار را با برگزاری بازی‌های پلی آف انجام داد. میشاییل رِشکِه که در حال حاضر مدیر فنی شالکه است، چند سال پیش این ایده را برای افزایش هیجان به کورس قهرمانی مطرح کرد.

انتخاب تیم‌ برتر در پنج بازی بین تیم‌های بایرن و دورتموند در اواخر ماه می مطمئناً ایده خوبی است اما جذابیت فصل عادی را به طرز چشمگیری کاهش می‌دهد و مشکل بزرگ تأمین تدارکات بازی‌های اضافی را به همراه دارد مگر این‌که تعداد تیم‌های حاضر در لیگ کاهش پیدا کند. بازی‌های پلی آف همچنین نمی‌تواند این واقعیت را عوض کند که بایرن مقابل تیم‌هایی که در بهترین حالت دو سوم یا یک سوم درآمد این تیم را دارند، مدعی اصلی است. در این شرایط، تغییر در ساختار رقابت‌ها، بسیار بزرگ خواهد بود اما درباره میزان تاثیرگذاری‌اش روی رقابتی‌تر کردن بازی‌ها، تردید وجود دارد.

 

در مورد تعیین سقف دستمزد یا مالیات لوکس چه تصمیمی باید گرفته شود؟

تعیین سقف حقوق و دستمزد نیازمند تغییر قانون اروپا و تصویب جهانی است تا باشگاه‌های بوندس‌لیگا در مخمصه قرار نگیرند. اما حتی اگر این موانع برطرف شود، احتمال آن هست که باشگاه‌های ثروتمند روش‌هایی “خلاقانه”ای برای پرداخت دستمزد بالا به بهترین بازیکنان‌شان، از طریق حمایت مالی شرکت‌های مرتبط یا دادن پاداش‌های سخاوتمندانه، بیابند که اینها همه روش‌هایی قانونی هستند.

مالیات لوکس چیست؟ مثلاً می‌توان بایرن را موظف کرد که برای مجموعه دستمزدهای بالاتر از 200 میلیون یورو مالیات بپردازد و آن پول را بین تیم‌های دیگر توزیع کرد. با نگاهی به ارقام امسال، این روش 133 میلیون یورو درآمد اضافی برای سایر تیم‌های لیگ ایجاد می‌کند. مثلاً باشگاه دورتموند باید 5 میلیون یورو مالیات بپردازد.

 

تعیین سقف دستمزد می‌تواند مانع از آن شود که بایرن هر تابستان خریدهای بزرگی انجام بدهد اما وضع چنین قانونی کار راحتی نیست.

 

بازتوزیع درآمد مستقیم از باشگاه‌های برتر به باشگاه‌های نیازمند حرکت پرطرفداری خواهد بود – گرفتن پول از ثروتمندان و دادن آن به فقرا همیشه همین احساس را به دنبال دارد – اما درست مانند تعیین حداکثر دستمزد، این روش هم نیاز به اجرایی شدن در تمام کشورهای اروپایی با پشت سر گذاشتن آزمون‌هایی در زمینه قانونی و منصفانه بودن آن دارد. بایرن نمی‌تواند تنها باشگاه لیگ قهرمانان اروپا باشد که یک ششم درآمد خود را این‌گونه از دست ‌می‌دهد. از طرفی این به نفع لیگ هم نیست.

 

چرا مجازات مالی بایرن، بوندس‌لیگا را به طور کلی عقب خواهد راند؟

کی دمولز، کارشناس صنعتی از ساس مدیا، می‌گوید:” انحصار جام‌ها توسط بایرن تأثیر شگرفی بر حق پخش تلویزیونی بین‌المللی بوندس‌لیگا دارد و همچنین به حق پخش تلویزیون ملی نیز در یک بازه زمانی معین آسیب می‌زند.” ولی به صورت کلی، ضرر حاصل از محدودیت مالی این تیم بیش‌تر از منفعت آن برای لیگ است. برای درک این موضوع ضروری است که به دلایل تماشای فوتبال آلمان توسط ببیندگان خارج از این کشور توجه کرد.

یک تحقیق منتشر نشده توسط لیگ در مورد جذابیت رقابت‌های خارجی برای مخاطبان جهانی نشان داد که دلیل اول تماشای این بازی‌ها “باشگاه‌ها و فوق ستاره‌ها” است – به عبارت دیگر، دلیل جذابیت این بازی‌ها برای خارجی‌ها، برندهای خاص و مشخص است. “کیفیت فوتبال” که در رقابت‌های اروپایی با عملکرد تیم‌ها اندازه‌گیری می‌شود، در رتبه دوم اهمیت قرار دارد و “هیجان قهرمانی” در رتبه سوم است. “فضای مسابقه” (هواداران، ورزشگاه‌ها) در رده چهارم این جدول قرار می‌گیرد که باعث ناامیدی بوندس‌لیگاست.

اگر فکر می‌کنید که بازار داخلی این لیگ تا حد زیادی اشباع شده- حضور تماشاگران در شرایط عادی بالاست و حق پخش تلویزیونی ثبات کافی دارد- پس هر پیشرفت قابل توجهی باید از نظر بین‌المللی حاصل شود. با چنین شرایطی سقوط باشگاه قهرمان (و دورتموند) آخرین کاری است که لیگ باید انجام دهد.

یکی از مقامات بوندس‌لیگا در این مورد به سایت اتلتیک گفت:” با کوچک‌تر کردن بایرن موفق نمی‌شویم. این تیم به همراه دورتموند عامل اصلی جذب تماشاگران بین‌المللی است. داستان‌های جالب دیگری نیز وجود دارد – مانند اولین دربی برلین بین هرتا و اونیون در لیگ دسته اول – و ما در بازارهای خاصی مانند ایالات متحده و ژاپن عملکرد خوبی داریم؛ چون از بسیاری از بازیکنان آنها استفاده می‌کنیم اما هنوز هم همه چیز به باشگاه‌های بزرگ و عملکرد آنها در لیگ قهرمانان اروپا بستگی دارد.” افزایش رقابت داخلی مطمئناً نتیجه خوبی برای این محصول در پی خواهد داشت اما نباید به قیمت صدمه زدن به تیم‌های سطح بالا تمام شود.

تاریخ در سال‌های اخیر در این مورد بسیار آموزنده است. در فاصله سال‌های 2000 تا 2009 میلادی، سلطه بایرن هنوز به این سطح نرسیده بود. هنوز وقوع شگفتی‌هایی هم ممکن بود. در هفت سال فاصله بین 2002 و 2009، بوندس‌لیگا شش قهرمان متفاوت شامل بایرن، دورتموند، وردر برمن، اشتوتگارت و ولفسبورگ داشت.

متأسفانه هیچ کس خارج از آلمان توجهی به این قضیه نداشت زیرا این لیگ “ارزان و شاداب” (به نوشته گاردین)، از نظر ورزشی ضعیف بود و فقدان ستاره‌هایی بین‌المللی در آن حس می‌شد. حق پخش بین‌المللی آن سالانه فقط 10 تا 20 میلیون یورو بود؛ درصد اندکی از درآمد 255 میلیون یورویی که لیگ برتر انگلیس در آن زمان از کانال‌های خارجی دریافت می‌کرد.

امروزه پویایی به مراتب کم‌تری در رده‌های بالا وجود دارد اما جمعیت بیش‌تری بازی‌ها را تماشا می‌کنند چرا که بایرن و دورتموند به عنوان تیم‌های جهانی شناخته شده‌اند یا این‌که تماشاگران می‌خواهند بازی بازیکنان کشورشان را ببینند. درآمد سالانه بوندس‌لیگا از حق پخش بین‌المللی در حال حاضر 270 میلیون یورو و تقریباً یک پنجم لیگ برتر انگلیس است. رشد درآمد به خاطر تبدیل شدن دوباره بایرن به عنوان ابرقدرتی اروپایی و صعود دورتموند به رده دوم بوده است. یکی از مقامات لیگ در این مورد می‌گوید:”  به بایرن‌ها و دورتموندهای بیش‌تری احتیاج داریم، باشگاه‌هایی که به اندازه کافی خوب باشند که بتوانند در سطح اروپا رقابت کنند و مخاطبان جهانی را جلب کنند.”

 

پس آیا بوندس‌لیگا به سرمایه‌گذاری خارجی بیش‌تری احتیاج دارد؟

هواداران آلمانی اینطور فکر نمی‌کنند. مطمئناً آنها دوست دارند باشگاه‌های‌شان به اندازه بایرن ثروتمند و قدرتمند شوند اما آمادگی پذیرش سرمایه‌گذاری خارجی که می‌تواند باعث سرعت بخشیدن به این پروسه شود، ندارند. قانون معروف “1 + 50”  بوندس‌لیگا- شرطی که بر اساس آن بیش‌تر حق رای در یک باشگاه باید متعلق به هواداران باشد- به عنوان قانونی مؤثر در مقابل تصاحب تیم توسط افراد یا شرکت‌ها عمل می‌کند. رشد باید طبیعی باشد و باشگاه درآمد خودش را تولید کند.

بازگشت بروسیا مونشن گلادباخ به عنوان قدرتی در فوتبال آلمان نشان می‌دهد که می‌توان به چنین هدفی دست یافت اما سرعت رشد در مقایسه با نمونه جهانی بسیار کند است و با خطرات فراوانی همراه است. انتصاب دو یا سه مربی اشتباه و چند نقل و انتقال بزرگ اشتباه باعث می‌شود دوباره به خانه اول باز ‌گردید- و شاید بدتر. تنها کافی است نگاهی به عملکرد اشتوتگارت، وردربرمن یا هامبورگ بیندازید.

 

هواداران در بوندس‌لیگا مخالف حضور سرمایه‌گذاران و کمپانی‌ها در راس باشگاه‌ها هستند زیرا معتقدند باعث به هم خوردن روند طبیعی رقابت‌ها می‌شود.

 

استثنائاتی هم وجود دارد. وولفسبورگ و بایر لورکوزن به دلایلی تاریخی متعلق به شرکت‌ها هستند، هوفنهایم توسط دیتمار هوپِ میلیاردر پشتیبانی می‌شود؛ کنترل لایپزیش در دست ردبول است و هرتا در ازای فروش ۶۶ درصد از سهام شرکت زیرشاخه باشگاه که شامل تیم اول نیز می‌شود، سرمایه مالی 372 میلیون یورویی از لارس ویندورست دریافت می‌کند.

اما اکثریت قریب به اتفاق طرفداران تیم‌های قدرتمند سنتی مانند هامبورگ (که اکنون در بوندس‌لیگا 2 بازی می‌کند)، اشتوتگارت، شالکه یا برمن هنوز از فروش تیم‌های‌شان به افراد خارجی متمول با نفوذ سیاسی یا پیرمردان محلی پولدار تنفر دارند؛ حتی اگر باعث شود که یک شبه مانند منچسترسیتی به یکی از قدرت‌های مطرح تبدیل شوند. آنها می‌خواهند تیم‌های‌شان با ساختارهای کنترل‌کننده دموکراتیک اداره شوند. نگهداری از این باشگاه‌ها برای آنها بسیار مهم‌تر از درآمد بیش‌تر است.

جان هنریک گروشتسکی، هواداری فعال که در حال کار روی پاره‌ای اصلاحات با گروه هواداران “اونسِره کوروه” (Unsere Kurve) است در این مورد می‌گوید:” وقتی باشگاهی فروخته می‌شود بخشی از روح و هویتش را از دست می‌دهد. این درست مانند داشتن یک دوست خوب است که اوقات خوب و بد زیادی را با هم گذرانده‌اید ولی ناگهان برنده لاتاری شده و به انسان کاملا متفاوتی تبدیل می‌شود و دیگر علاقه‌ای به شما ندارد.”

 

اما اگر سرمایه‌گذار به کمک تیم نیاید، باشگاه‌ها چگونه درآمد بیش‌تری کسب کنند؟

تا زمانی‌که چنین احساسی در مورد سرمایه‌گذارها در طرفداران تیم وجود دارد، عامل رشد بایرن و دورتموند که منجر به جدا افتادن آنها از میدان بازی شده نیز تداوم خواهد داشت. یکی از عوارض ناخواسته قانون 1 + 50 این است که باشگاه‌ها را وادار می‌کند تا درآمد تجاری را به حداکثر برسانند. باشگاه‌ها برای جلوگیری از فروش باید هر کالای تجاری یا اسپانسری را بپذیرند. اما همه باشگاه‌ها چنین توانایی ندارند.

یانیک رامک، بنیانگذار وبلاگ محبوب آف د فیلد بیزنس (Off the field Buisiness) و مدیر توسعه تجارت در سایت  onefootball.com، در این باره می‌گوید:” رشد نمایی درآمد تجاری برای تیم‌های مطرح در سال‌های اخیر بیش‌تر از درآمد تلویزیون تعیین‌کننده بوده و باعث ایجاد تغییر شده است.” برای مثال بایرن فصل گذشته 195 میلیون یورو از حامیان مالی و فعالیت‌های بازاریابی درآمد داشته که نزدیک به سه برابر بیش‌تر از 66 میلیون یورویی است که از حق پخش تلویزیون ملی دریافت کرده است.

با توجه به ارزش نسبتاً پایین درآمد داخلی (یک میلیارد پوند در سال، که 20 درصد آن صرف بوندس‌لیگا 2 می‌شود)، درآمد لیگ قهرمانان اروپا برای تغییر تعادل رقابتی حتی تاثیر بیش‌تری نیز دارد. بایرن سال گذشته علی‌رغم حذف در مرحله یک هشتم، 81 میلیون یورو از یوفا دریافت کرد. بوندس‌لیگا می تواند در یوفا لابی کرده تا درآمد بیش‌تری را بین لیگ‌های شرکت کننده به طور مساوی بپردازد اما به دلیل موقعیت قدرتمند تیم‌های برتر، این برای شروع کافی نیست. تیم‌های برتر اروپا همیشه به فدراسیون فشار می‌آورند تا درآمدشان را به حداکثر برساند و بدون دخالت یوفا از طرف سوپر لیگ‌ها نیز تحت فشار هستند و ممکن است اتفاق ناگواری برای‌شان رخ دهد.

 

پس پول بیش‌تری از سوی یوفا به دست نمی‌آید. مسئله عدم تعادل درآمد تلویزیون داخلی چه می‌شود؟

پرداختن به این مسئله به نظر امیدوارکننده‌تر است. برخلاف لیگ برتر انگلیس، بوندس‌لیگا آمار دقیق رقم پرداختی به باشگاه‌ها را منتشر نمی‌کند که این خود نشان از برخی نابرابری‌های مشخص دارد. مجله کیکر و سایر رسانه‌ها مجبور هستند هر سال با سیستمی پیچیده که درآمدهای تیم‌ها را ارزیابی می‌کند، این اعداد را محاسبه کنند. در این فصل، درآمد داخلی، 66 میلیون یورو برای بایرن و 26 میلیون یورو برای پادربورن رده  هجدهمی بوده است. با در نظر نگرفتن کاهش درآمد تلویزیونی و کاهش درآمدها بر اثر شیوع ویروس کرونا، این نسبت 1 به 2.5 شده است.

با این حال وقتی پولی که از طریق حق پخش تلویزیونی دریافت می‌شود، اضافه کنیم، همه چیز از کنترل خارج می‌شود. سیستم نامتعادل بوندس‌لیگا به جای توزیع 250 میلیون یورو به طور مساوی بین 18 تیم، تیم‌های بزرگ‌تر را به میزان زیادی ترجیح می‌دهد که چندان اخلاقی نیست. بایرن 44 میلیون یورو از حق پخش خارجی و دورتموند 32 میلیون یورو دریافت می‌کند اما پادربورن تنها 33 میلیون یورو نصیبش می‌شود. در نتیجه این اتفاق نسبت 4 به 1 تغییر می‌کند.

یان لمن، عضو هیئت مدیره ماینتس، در این مورد به مجله اسپانسرز می‌گوید:” این نسبت 10 سال پیش، 1 به 2.3 بود. باشگاه‌هایی مانند باشگاه ما به دنبال تغییری رادیکال نیستند بلکه خواستار بازگشت به روش اثبات شده گذشته هستند. توزیع برابر حق پخش بین‌المللی نیز حدود 14 میلیون یورو درآمد برای هر باشگاه دارد و موجب می‌شود که بایرن و دورتموند به ترتیب 30 میلیون و 18 میلیون یورو از دست بدهند. البته این مبلغ به اندازه‌ای نیست که به شانس موفقیت آنها در اروپا لطمه بزند. هیچ دلیل خوبی برای عدم انجام این کار وجود ندارد؛ حتی اگر دینامیک کلی چندان تحت تاثیر قرار نگیرد.

 

گزینه اصلی چیست؟

اگر قرار است بوندس‌لیگا به ساختارهای سنتی باشگاهی خود پایبند باشد و بدون این‌که بیش از حد به بایرن و دورتموند صدمه بزند، رقابت را افزایش دهد، تا زمانی‌که درآمد حق پخش تلویزیونی ثابت باشد تنها یک گزینه موثر باقی می‌ماند: تعداد باشگاه‌های حاضر در بوندس‌لیگا باید کم‌تر شود.

کاهش تعداد تیم‌های لیگ به مثلا 14 تیم باعث می‌شود که تیم‌های هم‌سطح‌تر در بازی‌های مهم‌تر برابر یکدیگر به رقابت بپردازند. در نظر گفتن 111 میلیون یورو برای تیم اول، میانگین درآمد تیم‌های دیگر را از 58 میلیون پوند فعلی به 77 میلیون یورو می‌رساند – این یک جهش بزرگ 34 درصدی است که علاوه‌بر افزایش رقابت در لیگ داخلی، به رقابتی‌تر شدن دیدارهای قاره‌ای هم کمک می‌کند. این در شرایطی ممکن است که تلویزیون‌های آلمانی آماده باشند بدون در نظر گرفتن حذف چهار تیم ضعیف لیگ، مبلغی مشابه را بپردازند؛ این یعنی حذف پادربورن، فورتونا دوسلدورف، وردربرمن و ماینتس در فصلی که گذشت.

رامکه معتقد است که این تاثیری منفی بر ارزش حق پخش نخواهد داشت. او در این مورد می‌گوید:” بزرگ‌ترین تیم‌ها در واقع با اختلاف مهم‌ترین منابع درآمد هستند، در حالی‌که پخش بازی‌های زنده تیم‌های ضعیف‌تر برای رسانه‌ها بیش‌تر از یک منبع درآمد، یک بار اضافی تلقی می‌شود.” او اضافه می‌کند که لیگ قهرمانان این کمبود را با دیدارهای بسیار باکیفت‌تر ترکیب می‌کند و می‌تواند کاهش دیدارهای موجود برای کسانی که حق پخش بازی‌ها را در اختیار دارند، جبران کند.

 

دورتموند آخرین تیمی است که توانست مانع از قهرمانی بایرن در بوندس‌لیگا شود اما مشخص نیست که این اتفاق کی دوباره تکرار می‌شود.

 

مطمئنا برگزاری چهار مسابقه خانگی کم‌تر به معنی درآمد کم‌تر حاصل از فروش بلیت است. اما این خسارات که در هر بازی تا 3.9 میلیون یورو برای هر تیم تمام می‌شود، با افزایش درآمد حق پخش تلویزیونی جبران خواهد شد. به‌علاوه خالی کردن جای 8 بازی در تقویم باعث می‌شود که بازی‌های بیش‌تری از مراحل لیگ قهرمانان در تقویم آخر هفته‌ها قرار بگیرد و این به تیم‌های بوندس‌لیگا کمک می‌کند تا در سفرهای خارج از کشور برندشان را بزرگ‌تر کنند، دیدارهای رفت و برگشت جام حذفی را برگزار کنند یا حتی یک جام دیگر برگزار کنند که باعث ایجاد درآمد بیش‌تر برای تیم‌های حاضر در بوندس‌لیگای دو و دسته سه است.

کاهش تعداد تیم‌های حاضر در لیگ دسته اول بزرگ‌ترین کشور اروپا کاری متناقض به نظر می‌رسد و مطمئنا با مخالفت و مقاومت تیم‌هایی روبرو خواهد شد که نگران سقوط و شانس صعود دوباره از بوندس‌لیگای دو هستند. گروشتسکی همانطور که انتظار می‌رفت با این ایده مخالف است:” ما نباید به کاهش تیم‌های حاضر در لیگ فکر کنیم بلکه باید کاری کنیم که یک لیگ 18 تیمی رقابتی‌تر شود.”

اما افزایش تمرکز ثروت در نیمه بالای جدول به نظر منطقی‌ترین روش برای مقابله با تمرکز ثروت در صدر است بدون آن‌که میلیاردرها تیم را تصاحب کنند یا به شانس باشگاه‌های آلمانی برای رقابت در اروپا صدمه‌ای وارد شود که این مورد برای جایگاه بین‌المللی لیگ بسیار حائز اهمیت است. اگر قرار باشد بایرن  در 9 لیگ بعدی به صورت متوالی جام را بالای سر نبرد، بهترین روش این است که تیم‌هایی را تقویت کنیم که در مقابل آنها خوب ظاهر شده‌اند.

 

عنوان اصلی مقاله: How to fix the broken Bundesliga نویسنده: Raphael Honigstein نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: جولای 2020
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *