چرا ساختن ورزشگاه جدید بسیار گرانتر از گذشته است؟
هفتیک- منچستریونایتد و چلسی یک مشکل مشترک دارند که امیدی برای رهایی از آن ندارند. اولدترافورد و استمفوردبریج ممکن است بتوانند فصلهایی از مهمترین اتفاقات تاریخ لیگ برتر را روایت کنند، اما هیچکدام نمیتوانند آیندهی جذابی را پیشبینی کنند.
حداقل نه در وضعیت فعلی. استادیومهای معروف منچستریونایتد و چلسی به وزنههایی تبدیل شدهاند که مالکان خود را تهدید میکنند. این مالکان برای اهداف بلند مدت، افراد نخبهای نیستند.
این امر که اولین بولدوزرها بر فراز این استادیومها ظاهر شوند، شاید قریبالوقوع نباشد، اما این یک امر اجتنابناپذیر است. این واقعیتی غیرقابل انکار است که این ورزشگاهها نیاز به بازسازی دارند، و حتی آنان که وظیفهی سنگین تامین مالی آن را دارند، این موضوع را انکار نمیکنند.
چشم انداز بقیهی ورزشگاههای لیگ برتر هم به زودی مدرن خواهد شد.
باشگاههای استون ویلا، ناتینگهام فارست، کریستال پالاس و منچسترسیتی برای افزایش ظرفیتها یا توسعهی جایگاههای جدید در پنج سال آتی برنامههایی را در حال انجام دارند. مسیری که لیورپول و فولام هماکنون در حال طی کردن آن هستند.
اورتون در مرحله 12 ماه پایانی ساخت ورزشگاه خود به نام بِرَملی- مور داک قرار دارد، که ظرفیت 53000 نفری دارد و در همین راستا لوتون تاون و بورنموث هم ایدهی ساخت ورزشگاه جدید را در ذهن دارند. نیوکاسل نیز در حال بررسی همه گزینهها برای آیندهی سنت جیمزز پارک است.
توسعه ورزشگاه بیشتر یک ضرورت است تا یک انتخاب زیرا باشگاهها میخواهند با سرعت حرکت رقبایشان همراه شوند اما این برنامههای بزرگ نیازمند اتکا به تعهدات مالی بزرگ هستند.
نه منچستریونایتد و نه چلسی نمیتوانند به طور واقعبینانه امیدوار باشند که اولدترافورد یا استمفوردبریج را تغییر دهند و از زیر هزینه یک میلیارد پوندی (1.26 میلیارد دلار) شانه خالی کنند، رقمی که با هزینهای که تاتنهام هاتسپر برای ساخت استادیوم خانگی جدید خود در سال 2019 متحمل شد و همچنین رقمی که رئال مادرید با آن برای بازسازی ورزشگاه 85 هزار نفریاش یعنی سانتیاگو برنابئو در این سال هزینه کرد.، برابری میکند.
ورزشگاه اورتون باید کمتر از این رقم باشد. پیشبینی میشود پروژه آنها بین 550 تا 760 میلیون پوند هزینه داشته باشد که این مبلغ حداقل دوبرابر گردش مالی سالانهی باشگاه است.
جایگاه ریورساید بازسازیشده فولام که ۸۶۵۰ هوادار را در خود جای میدهد، در حال حاضر بیش از ۱۲۰ میلیون پوند هزینه داشته است، در حالی که هزینه جایگاه اصلی جدید ۱۳۵۰۰ نفری کریستال پالاس ۱۵۰ میلیون پوند پیشبینی شده است.
خیلی چیزها نسبت به رونق ساخت و ساز ورزشگاه در اواخر قرن گذشته تغییر کرده است، زمانی که باشگاههایی مانند ساندرلند، ساوتهمپتون، لسترسیتی و دربیکانتی توانستند ورزشگاههای خانگی جدید قابل توجهی را با کمتر از 35 میلیون پوند بسازند. جایگاه شمالی اولدترافورد که بعداً به نام سر الکس فرگوسن تغییر نام داد، زمانی که در دهه 1990 ساخته شد، کمتر از 19 میلیون پوند هزینه داشت.
حتی ورزشگاه امارات آرسنال که در سال 2006 تکمیل شد و با تحسین زیادی روبرو شد، تقریباً با 40 درصد از هزینهی ساخت ورزشگاه تاتنهام که 13 سال بعد احداث شد، ساخته شد. و به همین ترتیب، ساخت ورزشگاه خانگی شیک برایتون در سال 2011 کمتر از بودجهای بود که در تابستان امسال مویزس کایسدو را به مبلغ 100 میلیون پوند به چلسی فروختند.
پس چرا این پروژه های ساختمانی مدرن بسیار گران تر هستند؟
تورم می تواند عامل عمده باشد، از جمله افزایش شدید قیمت مواد خام و نیروی کار، اما این تغییر در انتظارات است که باعث شده جدیدترین ساختارهای فوتبال نیازمند سرمایهگذاری هنگفت باشند.
کریستوفر لی، مدیر عامل شرکت معماری Populous با 40 سال تجربه در طراحی ورزشگاهها و زمینهای ورزشی در سراسر جهان، از جمله ومبلی و ورزشگاه لوسیل قطر میزبان فینال جام جهانی 2022 قطر، میگوید:«این کار به طور فزایندهای به این موضوع بستگی دارد که چقدر هزینه خواهد داشت و همچنین چقدر درآمد میتواند داشته باشد.
از نظر تاریخی، اینطور بود که اگر یک باشگاه 100 میلیون پوند دارد، بیایید دنبالش برویم. اکنون این موضوع بیشتر در مورد بازگشت سرمایه است. اگر X را خرج کنم، چگونه می توانم Y را برگردانم؟
این پروژهها سرمایه گذاریهای بزرگی در زمان و پول هستند و اکنون این ایده وجود دارد که باید تجربه شگفتانگیزی برای طرفداران باشد. این فقط در مورد اندازه زمین یا تعداد افرادی که میتوانید در آن جای بدهید نیست. اکنون باشگاهها میپرسند چگونه میتوانند واقعاً با مراکز فروش بزرگ رقابت کنند.»
تغییراتی که باعث افزایش هزینه ها می شود، واضح است.
لی میافزاید:«این سطح کیفیت، سطح توقع است. تورم وجود دارد و در حال حاضر هزینه های ساخت و ساز در بالاترین سطح قرار دارد. اما سطح ابتدایی و سطح انتهایی کار متفاوت است.
سطح انتظارات فراتر از یک گردهمایی عمومی است. مثلا به ساختمان ورزشگاه بولتون (ساخته شده در سال 1997) نگاه کنید. این ورزشگاه شامل کفهای بتنی، دیوارهای بلوک ویلایی، کرکرههای غلتکی از یک سایت صنعتی و چند شیر آبجو است. حالا به استادیوم اسپرز نگاه می کنید و مانند هر باری است که در لندن پیدا می کنید.
بسیاری از اینها خواستهی عموم است و همچنین برخی آن چیزی است که باشگاهها میتوانند ایجاد کنند. اسپرز میخواهد این یک ورزشگاه هفت روز در هفته، باقابلیت برگزاری رقابتهای چند ورزش مختلف و چندین رویداد متنوع باشد که سرمایهگذاری در آن برایش ارزشمند باشد.”
ورزشگاهها و سکوها دیگر بهعنوان پوستههای خالی و ساده فقط برای بعدازظهرهای شنبه طراحی نمیشوند. اکنون ورزشگاه خانگی یک باشگاه فوتبال باید نیروی محرکهای برای درآمد باشد.
تاتنهام، باشگاهی بدون جام مهم در 15 سال، اکنون به لطف طراحی ورزشگاه 62 هزار نفریاش، اکنون در حال رسیدن به منچستریونایتد به عنوان باشگاه انگلیسی با بیشترین گردش مالی در روز بازی است. علاوه بر میزبانی مسابقات NFL و کنسرتهای بزرگ با استفاده از زمینی جمعشونده، فروشگاههای بزرگ به طرفداران دلیلی میدهد که زودتر به بازیها بروند و دیرتر از آن خارج شوند.
از زمانی که اسپرز در سال 2017 وایت هارت لین را ترک کرد، پولی که از طریق بلیتفروشی دست میآید، بیش از دو برابر شده است و درآمدهای سالانه ورودی ورزشگاه از 48 میلیون پوند به 108 میلیون پوند افزایش یافته است. امتیاز خارج از زمین که به لیورپول، آرسنال، منچسترسیتی و چلسی داده شده بود اکنون پس گرفته شده است.
انتقال به یک ورزشگاه جدید برای تاتنهام، شاید بهترین ورزشگاه لیگ برتر، همانقدر برای آنها متحولکننده بوده است که برای آرسنال در سال 2006 این اتفاق رقم خورد. در آمد آنها در روز بازی در آخرین فصل حضور در هایبری 44 میلیون پوند بود که با انتقال به امارات به رقم 90.6 میلیون پوند افزایش پیدا کرده است. هزینهای زیاد- در مجموع کمتر از 400 میلیون پوند برایشان هزینه داشت- اما سود خوبی را هم عاید باشگاه کرد.
این واقعیت برای چلسی غیرقابل انکار است که نوبت آنها هم فرا میرسد، یا باید استمفورد بریج را بازسازی کنند یا یک ورزشگاه جدید در همان اطراف بسازند. و از طرف دیگر منچستریونایتد درست است که با ظرفیت 74 هزار نفری اولدترافورد در مقابل رقبای خود برتر است، اما این ساختار روبه زوال این ورزشگاه و صندلیهای تنگ و سقفی که چکه میکند، این نکته را به ذهن میرساند که این ورزشگاه هرچه زودتر باید بازسازی شود.
معماران Populous که ورزشگاه امارات و تاتنهام هاتسپر را ساختند، سال گذشته در کنار کمپانی لجندز اینترنشنال (Legends International) به عنوان طراح اصلی برای بازسازی اولدترافورد منصوب شدند. برنامههای طراحیشده در حالت تعلیق هستند زیرا تاجر میلیاردر، سر جیم راتکلیف، در حال تنظیم قراردادی است که بر اساس آن ۲۵ درصد از سهام منچستریونایتد را تصاحب میکند.
لی میافزاید:«ما کار را با لجندز انجام دادهایم تا همه گزینههای امکانسنجی، چندین نسخه مختلف بازسازی اولدترافورد و همچنین اینکه یک ساختمان جدید به طور بالقوه میتواند شبیه آن باشد را بررسی کنیم. همهی اینها بر این تمرکز داشتند که چگونه میتوانیم یک تجربه شگفتانگیز برای طرفداران ایجاد کنیم. منچستریونایتد روی این موضوع بسیار تاکید دارد.»
هرباشگاهی برنامهای برای ساخت ورزشگاه خود ترسیم کرده است. با وجود تمامی انتقادها به قیمتهای 3 هزار پوندی بلیتهای فصلی، جایگاه ریورساید فولام وقتی به اتمام برسد دارای این ویژگیها خواهد بود، هتل، باشگاه سلامت و استخر روی پشت بام. بازسازی جایگاه اصلی کریستال پالاس که تا فصل 27-2026 به طول میانجامد دارای یک موزه و همچنین 8 هزار صندلی اضافه است.
لی توضیح میدهد:«شما میتوانید از نقل و انتقالات بازیکن یا معاملات تجاری درآمد کسب کنید، اما بقیه چیزها نسبتاً ثابت است. یک متغیر بزرگ این است که چقدر میتوانید از ورزشگاه خود درآمد کسب کنید. این چیزی است که به شما این قابلیت را میدهد تا بتوانید بازیکنان بهتری بخرید.
رقمی که ما همیشه از آن صحبت میکنیم این است که در وایتهارت لین قدیم هزینهی سرانه هر فرد حدود 1.75 پوند بود. اما اکنون در ورزشگاه جدید حدود 16 پوند است. پس این را در 50 هزار ضرب کنید و آن را در میلیونها بازی که انجام میشود حساب کنید. این تفاوت بزرگ را رقم میزند.»
***
آنطور که منچستریونایتد، چلسی و نیوکاسل نشان میدهند، ساخت ورزشگاههایشان نمیتوانند پروژههای کوتاه مدتی باشند. چرا که مطالعات امکان سنجی ممکن است تا 12 ماه طول بکشد و معمولا بین دوتا سه سال طول میکشد تا فرآیند طراحی و تایید و تعیین یک پیمانکار اصلی به پایان برسد. و تازه تنها پس از آن میتوان ساخت و ساز را آغاز کرد.
هزینههای شکل گرفته از آن مرحله شامل عواملی همچون تورم، دامنهی کار و مکان ساخت، میشود. انعطافپذیری یک امر ضروری است، اما هر باشگاهی که یک پروژه سرمایهای بزرگ را آغاز میکند، قیمت نهایی هر صندلی را در نظر گرفته است.
نیک مارشال، مالک مشترک و مدیر KSS، شرکت معماری مستقر در لندن که طراحیهای آن شامل استادیوم آمکس برایتون، جایگاه اصلی لیورپول در آنفیلد و توسعهی ورزشگاههای لسترسیتی و کریستال پالاس میشود، میگوید:«قبلاً ارزیابی معقولی در مورد اینکه برای چه چیزی میتوان یک ورزشگاه ساخت، وجود داشت.
حدود 10 تا 15 سال پیش، جاهطلبیهای باهوشترین مشتری کمی کمتر بود.
لحظهی مهم احتمالاً ساخت ورزشگاه امارات آرسنال خواهد بود، زمانی که انتظارات بازدیدکنندگان معمولی ورزشگاهها یا تماشاگران شروع به افزایش کرد. این ورزشگاه یک معیار جدید تعیین کرد.
در آن زمان، بدون در نظر گرفتن تورم، هزینه هر صندلی بین 2500 تا 4000 پوند بود و همه فکر می کردند که این معیار خوبی است.
این واضح است که اکنون اینطور نیست. هرکسی که آرزوی میزبانی در سطح ورزشگاه تاتنهام را دارد و میخواهد بهترین استادیوم جهان باشد، حداقل 10 هزار پوند برای هر صندلی هزینه در بردارد.»
و هرچه با ارتفاع بیشتر بسازید، هزینه بیشتری خواهید داشت. دهانه سقف در بزرگترین ساختمان ها می تواند تا 40 متر کشیده شود.اسورفیلد، شرکت فولادی مستقر در یورکشایر، 12200 تن فولاد سازه ای را عرضه کرده است که اکنون اسکلت اصلی ورزشگاه جدید اورتون را تشکیل می دهد. خرپاهای مورد استفاده در توده شمالی و جنوبی به تنهایی 170 متر است.
قیمت فولاد و بتن، به ویژه، در زمانهای اخیر به شدت در نوسان بوده است. فولاد تقریباً 50 درصد گرانتر از 10 سال پیش است و عامل دیگری در افزایش هزینه است.
مارشال توضیح می دهد:«برخی مواد به دلیل بحث دسترسی و فشار بازار به طورنامتناسبی افزایش یافتهاند. از لحاظ تاریخی، کشورهای بزرگ فولاد و بتن میخریدند و بیشتر بتنهایی که ما میریزیم دارای نسبت زیادی فولاد است. بنابراین اگر فولاد افزایش یابد، هزینهی بتن افزایش می یابد زیرا شما در حال تولید ورقههای تقویت شده هستید.
چیزهایی که بیشتر در استادیوم استفاده میکنید بتن و فولاد هستند- اگر قیمت آنها افزایش یابد، هزینه یک ورزشگاه افزایش می یابد.
برخی از این هزینه ها اخیرا تثبیت شده است. چیزهایی مانند شیشه و آلومینیوم در دسترس محدود بود، که هنوز کمی گران هستند. به طور معمول، هزینههای مواد باعث افزایش قیمت شده است، اما این شامل همه چیز بوده است.
اما به دلیل این که شما چه مقدار از آن مواد استفاده میکنید این تغییرات میتواند تاثیر گذار باشد و مثلا تصور کنید که بخواهید برای یک سقف بزرگ 600 تا 700 تن فولاد بخرید. افزایش اندکی در یک تن فولاد، به سرعت در هزینهها نمود پیدا میکند. و این تغییرات میتوانند تحت تاثیر نوسانات بازار کاملاً چشمگیر باشند.
یک چهارم بودجه معمولاً صرف کارهای مهندسی سازه می شود، اما این چیزی است که میتوان متوجه شد که استادیومهای مدرن تا چه حد از این مورد تاثیر میگیرند.
تکنولوژی و سیستم های مکانیکی و الکتریکی میتوانند تا یک سوم هزینههای ساختمان را تشکیل دهند. لوله کشی، سیم کشی، روشنایی، تهویه … همه چیزهایی که یک نسل پیش کمتر مورد توجه قرار میگرفت.
همچنین ارتقاءهایی مبتنی بر صنعت در توالت ها، کیوسکها، نرم افزارهای گردان و امکانات معلولان وجود دارد.
مارشال میافزاید:«خدمات بسیار بالا هستند و آشپزخانههای بزرگی وجود دارد که آمادهسازی بسیار بزرگی برای روز مسابقه انجام میدهند و معمولاً برای هفته قبل از مسابقه کار میکنند.»
تمام قسمتهای مکانیکی و الکتریکی برای ورزشگاه قبل از بازی در حال فعالیت هستند. این احتمالاً کمی نامتناسب با آنچه هر نوع ساختمان دیگری است به جز، برای مثال، بیمارستانها یا آزمایشگاهها.
راهاندازی سازهها، بخشهای الکتریکی و مکانیکی و پایهها و همه سیستمهای ایمنی در ورزشگاهها بسیار طاقتفرسا هستند. همه اینها را کنار هم بگذارید و حدود 60 تا 70 درصد آن به چیزهایی که میایستند و کار میکنند قبل از اینکه صفحههای نورانیای را در قسمت جلویی به عنوان نما قرار دهید، گره خورده است.»
یک مدیر مالی احتمالاً در این مرحله عرق خواهد کرد. و این قبل از آن است که به قرض گرفتن پول توجه شود تا همه چیز ممکن شود. یک جایگاه یا ورزشگاه تازه ساخته یک رقم مشخصی هزینه دارد، اما بهره پرداختی برای بدهیها به منظور تامین مالی آن میتواند باعث افزایش پیچیدگی در هزینهها شود.
روزهایی که تاتنهام میتوانست بدهی 637 میلیون پوندیاش برای ورزشگاه را با 2.6 درصد بازپرداخت کند، بعید است به این زودیها بازگردد. نه زمانی که نرخ بانک انگلیس بدون تغییر در 5.25 درصد است که بالاترین نرخ آن از زمان بحران مالی سال 2008 است. مطمئناً زمانهای بهتری برای تأمین مالی یک پروژه سرمایهای بزرگ وجود داشته است.
***
رقم دقیق پشت این پروژهها هرگز مشخص نخواهد شد، اما نمی توان انکار کرد که گرانترین ورزشگاهها هنوز به طور مداوم در کجا یافت میشوند. از بزرگترینهایش در ایالات متحده است و هزینهها به طور مرتب از مرز 1 میلیارد دلار افزایش مییابد.
هیچ کدام جاهطلبانهتر- یا گرانتر- از ورزشگاه SoFi، ورزشگاه خانگی تیمهای لسآنجلس رمس و لس آنجلس چارجرز نبودهاند. بنا بر گزارشها، زمانی که این ورزشگاه در سال 2020 تکمیل شد، 5.5 میلیارد دلار هزینه داشت و با ظرفیت 70 هزار نفری، میزبان سوپربول در سال 2022 بود.
سپس استادیوم Allegiant در لاس وگاس، است. استادیوم مت لایف، که ورزشگاه خانگی نیویورک جتز و نیویورک جیانتس است، و ورزشگاه مرسدس بنز که در آتلانتا قرار دارد. همه سرمایهگذاریهای عظیمی در حدود یک میلیارد دلار بودهاند- اما با یک استراتژی تجاری مشخص ساخته شدهاند.
لی از شرکت Populous در پروژههایی از جمله ورزشگاه یانکی در نیویورک نقش داشتهاند، توضیح میدهد:«ایالات متحده تأثیر زیادی داشته است.
او میگوید: «تغییر نگرشهایی وجود دارد، اما فکر کردن به طرفداران خود به عنوان مشتری در هنگام طراحی و راهاندازی یک استادیوم، احتمالاً بزرگترین تغییر است.
ما بسیار مقصر بودهایم که فکر میکردیم طرفداران تا آخر عمر آنجا خواهند بود و از طریق ورودیهای قدیمی به داخل ورزشگاه میآیند و همان آبجوی مزخرف را مینوشند.
در آمریکا، شرایط متفاوت است زیرا ورزش حرفهای انتخاب بیشتری در اختیار هواداران قرار میدهد. یک فرنچایز میتواند از یک گوشه کشور به گوشه دیگر برود، بنابراین سطحی از بی ثباتی و نیاز به جذب مشتری وجود دارد. یک ورزشگاه باید به آن پاسخ دهد. آنها مسیری را برای ایجاد بهترین تجربه ممکن برای افرادی که به ورزشگاه میروند، ترسیم میکنند.
تاتنهام هرگز نمیتواند طرفداران آرسنال را به خود جذب کند، اما رقابت آنها در حال حاضر در بالاترین سطح است. این چیزی است که آنها برای آن مبارزه میکنند.»
و این در نهایت منجر به بازگشت منچستریونایتد و چلسی به پروژههایی میشود که در نهایت باید قبل از اینکه استادیومهای خانگیشان، غیر قابل استفاده شود، اجرایی کنند.
ورزشگاهها نقطه کانونی هر باشگاهی باقی میمانند، مکانهایی که هزاران نفر را در هر شرایط آب و هوایی به سمت خود میبرد. اما اکنون آنها باید چیز بیشتری باشند؛ بستری برای رشد و گسترش باشگاه. رئال مادرید، بارسلونا، بایرن مونیخ و یوونتوس، بدون توجه به هزینههای مورد نیاز، همه این سختیها را درک کردهاند.
لی میگوید:«این دیگر فقط ایجاد کاسهای نیست که با چیزی براق پوشیده شده باشد. آن ورزشگاههای اواسط دهه 1990، بسیاری از آنها میتوانند در هر جای دنیا باشند. هیچ ایده ای ندارید. این تکامل این ساختمانهاست. آنها از رویکرد صنعتی و مدنی به رویکردی فرهنگی رفتهاند.
آنها ساختمانهایی هستند که ارتباط واقعی با جوامع خود دارند. ورزشگاهها مانند تالارهای شهر هستند، قلب جوامع. یک باشگاه میخواهد تجربیات شگفتانگیزی خلق کند، اما درآمد در روزگار بازیهای مدرن بیش از پیش مهم است.”
یکی از پارامترهای بسیار موثر در راستای میزبانی رقابت های جام جهانی فوتبال و بازیهای المپیک، ساخت ورزشگاههای چند منظوره برای بهره وری هر چه بیشتر از این سازه های پر هزینه می باشد . اما در مواردی هم ، ورزشگاه هایی بودند که به علت عدم مدیریت صحیح ، به تدریج در روند متروکه شدن و فرسودگی قرار گرفتند. به عنوان مثال ، پس از پایان بازیهای المپیک 2004 آتن ، که هزینه سنگینی نیز بر اقتصاد ناتوان کشور یونان وارد کرد ، بسیاری از ورزشگاه های میزبان بازیهای المپیک آتن ، به علت فقدان یک مدیریت حرفه ای و هوشمندانه ، به سازه هایی هزینه بر و فاقد کارایی موثر تبدیل شده ، که نقش موثری در فرسودگی هر چه بیشتر این ورزشگاه ها داشته است .