چرا سرمایهگذاری خارجی در فوتبال اسپانیا موفق نیست؟
هفتیک- در هفتههای اخیر قدرت مالکان خارجی در فوتبال اروپا به طرز ویرانگری آشکار شده است.
قهرمان فصل پیش لیگ قهرمانان اروپا، منچستر سیتی، متعلق به خاندان سلطنتی ابوظبی است. دیگر فینالیست فصل پیش، اینترمیلان هم توسط یک شرکت چینی اداره میشود که وام سنگینی را از یک شرکت مدیریت دارایی در آمریکا گرفته است.
باشگاههایی فصل نقل و انتقالاتی تابستان پیش رو را به سلطهی خود درمیآورند که مالکشان خارجی باشد. چلسی با مالک و سرمایهگذار آمریکایی خود آماده میشود تا تابستان شلوغ دیگری را پشت سر بگذارد. صندوق پادشاهی عربستان سعودی میخواهد پول بیشتری را به سمت نیوکاسل سرازیر کند. حامیان قطری پاریسنژرمن بار دیگر در بازار نقل و انتقالات فعال خواهند بود.
با این حال، اوضاع در اسپانیا آرامتر پیش میرود. بله درست است، رئال تاکنون 103 میلیون یورو برای جود بلینگام هزینه کرده است و این رقم میتواند با اضافه شدن یک مهاجم، مثل هری کین یا کیلیان امباپه، بیشتر هم بشود. در حالی که بارسلونا ممکن است راهی برای تقویت ترکیب تیم خود پیدا کند، شاید هم پیدا نکند.
اما هیچ باشگاه دیگری از لالیگا ولخرجیهای میلیونی برای خرید بازیکنان جدید ندارد تا با آن هوادارانشان را هیجانزده بکند و بتواند تهدیدی جدید برای جامهای داخلی یا خارجی باشد.
این به خاطر این نیست که مالکیت خارجی در اسپانیا ممنوع است یا هیچ سرمایهگذار خارجیای ارزش این کشور را نمیداند. بلکه به این دلیل است که قوانین مالی لالیگا به طور خاصی طراحی شده است تا مالکان و مدیران باشگاهها را از ترغیب برای صرف هزینههای فراتر از توانشان بازدارد. در این باره خاویر تباس به اتلتیک میگوید:«ما آمادهی سرمایهگذاری هستیم، اما نه مانند انگلیس، جایی که مالکان میآیند برای پنهان کردن ضررهایشان و حقوق بازیکنانشان را افزایش میدهند. پس به جای این که شش فراری داشته باشند، بازیکنان نُه تا از آن را دارند. این برای ثبات مالی به هیچوجه خوب نیست. این در هیچ صنعت دیگری در هیچ جای دنیا اتفاق نمیافتد. آنچه که در لیگ برتر و باشگاهدارانی که به دولتها وصل هستند، اتفاق میافتد، باعث بیثباتی در همهی ابعاد این ورزش خواهد شد.»
***
سرمایهگذاران خارجی در فوتبال اسپانیا وجود دارند، اما در یک مقیاس بسیار کوچکتر نسبت به انگلیس، فرانسه و ایتالیا.
در طول فصل 23-2022، هفت باشگاه اسپانیایی مالک خارجی داشتند: والنسیا، اسپانیول، آلمریا، مایورکا، الچه، وایادولید و خیرونا. سه باشگاه برتر دیگر، اتلتیکو مادرید، سویا و کادیز هم بخشی از سهامدارانشان خارجی هستند. در سطح دو لالیگا، شش تیم مالکان خارجی داشتند و همینطور دو تیم آلکورکون و کاستیون که در دسته سوم به مرحلهی پلیآف صعود هم رسیدند.
این مالکان و سرمایهگذاران از سرتاسر دنیا هستند، از سنگاپور، چین، آمریکا و مکزیک گرفته تا آرژانتین، برزیل، قطر و ابوظبی. معروفترین این افراد رونالدو نازاریو در وایادولید، ترکی الشیخ در آلمریا و پیتر لیم در والنسیا هستند.
البته سرمایهگذاران آمریکایی هم در این جا وجود دارند: شرکت 777 پارتنرز، درصد کمی از سویا را دارد، در حالی که آرِس منجمنت 34 درصد از سهام شرکتی را دارد که اتلتیکو مادرید را کنترل میکند.
اما در پایان فصل 23-2022 تیمهایی که دارای مالکان خارجی بودند، جایگاه خوبی در جدول پیدا نکردند. از این هفت تیم، فقط تیمهای مایورکا و خیرونا، فصل راحتی را گذراندند، و چالشهای دور از دسترسی را برای صعود به رسیدن سهمیهی اروپایی در سر میپروراندند.
والنسیا با مالکیت لیم، توانست به لطف گلهای ستارههای جوان تیمش که پرورشیافتهی همان منطقه هستند، از سقوط نجات پیدا کنند. آلمریا با مالکیت الشیخ، در آستانهی سقوط بودند که با پنالتیای که در سه دقیقهی پایانی فصل گرفته شد، توانستند از سقوط نجات یابند. سه تیم باقیماندهی دیگر یعنی وایادولید با مالکیت رونالدو در رتبهی هجدهم، اسپانیول با مالکیت چن یانشنگ در رتبهی 19 و الچه با مالکیت کریستن بارگانیک در رتبهی بیستم قرار گرفتند.
این شکستهای آشکار در سرمایهگذاریهای خارجی، موجب توجه بسیاری در داخل اسپانیا شد. هواداران والنسیا و اسپانیول اعتراضات خشمگینانهای را علیه مالکان بسیار نامحبوبشان برپا کردند. یک منبع ناشناس، مانند همهی منابع در این مقاله، به شرط ناشناس ماندن این صحبت را کرده است:«این برای مالکان خارجی میتونه سخت باشه تا فرهنگ یک باشگاه و لیگ رو درک کنن، و این فقط مربوط به اسپانیا نیست.»
با این حال، در خود باشگاهها، همه چیز به این سادگی دیده نمیشود. این سه باشگاهی که سقوط کردند، حتی قبل از تغییر مالکیت آنها به این افراد خارجی،مانند یویو در بین لیگ دسته یک و دسته دو لالیگا در نوسان بودند. و بیش از نیمی از تیمهای سطح برتر در هر فصل با احتمال واقعی سقوط روبهرو هستند.
یکی از مدیران ارشد اسپانیایی پنج باشگاه انتهای جدولی میگوید:«چه مالک باشگاه، اسپانیایی باشد و یا خارجی، هر دو میتوانند، اوضاع را خوب یا بسیار بد پیش ببرند. شما اهل هر جا که باشید، باید در ساختن یک تیم خوب بسیار ماهر باشید. آن تیم باید از افراد فوتبالی بااستعداد و باتجربه بهره ببرد.»
میان باشگاههای با مالکان خارجی، تفاوت بسیار زیادی در هزینه کردن برای فصل خرید و فروش وجود دارد. لیم زمانی که در سال 2013 وارد والنسیا شد، با توجه به ارتباطش با ژرژ مندس و وکلایش از جمله کریس رونالدو، به چشم یک ناجی دیده میشد. اما اوضاع بدتر شد چراکه باشگاه به بازیکنانی متکی بود که بخشی از مالکیت آنها در اختیار کمپانی مریتون متعلق به لیم بود و هم به بازیکنانی که قراردادهای قرضی داشتند. گروه چینی راستار که مالک اسپانیول است، در شش سال گذشته بیش از 100 میلیون یورو برای بازیکنان مختلف هزینه کردهاند، بدون آنکه بازگشتی داشته باشد.
از زمانی که رونالدوی برزیلی مسئولیت وایادولید را در سال 2018 برعهده گرفت، بزرگترین هزینهی پرداختیشان در نقل و انتقالات برای مهاجم وسط اسرائیلی، شان وایزمن، به مبلغ 4 میلیون یورو بوده است. مالک الچه، براگارنیک یک ایجنت آرژانتینی است که قراردادهای شخصی خود را تنظیم میکند. خیرونا متعلق به گروه ورزشی سیتی است که بازیکنانی همچون تاتی کاستیوناس را که بهترین گلزن فصل قبل شان بود را به تیم اضافه کرده است. مایورکا رکورد نقل و انتقالات باشگاه را با عقد قرارداد با ودات موریکی، به مبلغ 8 میلیون یورو، در تابستان گذشته، شکست. البته انتقال موفقی هم بود.
باشگاههای سقوط کرده، تیمهای مشابه بیشتری را در آن لیگ پیدا خواهند کرد. در 18 ماه گذشته، اسپورتینگ خیخون توسط گروه مکزیکی اورلگی اسپورتس خریداری شده، بلو کراوس اسپورتس باشگاه لگانس را در اختیار گرفته، امبر کپیتال باشگاه ساراگوسا را خریداری کرده و گروه مکزیکی پاکنا هم کنترل باشگاه رئال اوویهدو را در دست گرفته است. تمام این چهار باشگاه در فصلهای ابتدایی خود تحت نظر مالکان جدید در میانهی جدول، کار را به پایان رساندهاند.
فصل گذشته شاهد روندهای متضادی برای مالکان خارجی در دستهی دو اسپانیا بودیم. گرانادا با مالکان چینی خود توانست قهرمان شود. آلباسته که توسط مالک ونزوئلاییـ لبنانی، جورج دیوید کباچی، اداره میشود به پلیآف راه یافت. مالاگا که مالک آن عبدالله آل ثانی در دعواهای حقوقی سعی دارند باشگاه را از او بگیرند، به دستهی سوم سقوط کرد.
هر کدام از این روندهای اتخاذ شده در باشگاهها با هم در موارد مختلف تفاوت دارندـ از نظر پیشینه مالکانشان، برنامهها و اهدافشان برای باشگاه و تجارب و شایستگی آنها در سرپرستی باشگاه. وجه مشترک آنها این است که همگی تابع قوانین بسیار سختگیرانهای هستند که مقدار مشخصی میتوانند سرمایهگذاری کنند و این پول چگونه باید خرج شود.
برخلاف انگلیس و بسیاری از کشورهای دیگر، در اسپانیا مالکان نمیتوانند با تزریق پول به سرعت تیم را به سطح بالای رقابتها ارتقاء دهند. این به خاطر ذات قوانین مالیای است که در لالیگا وجود دارد و خاویر تباس به آن مفتخر است.
***
در دهههای گذشته، باشگاهها در اسپانیا به صورت تئوری به هواداران تعلق داشت و به صورت عملی توسط خانوادههای قدرتمند و ثروتمند محلی اداره میشد. در اوایل دههی 90، دولت اسپانیا تلاش کرد با مجبور کردن همهی باشگاهها برای تبدیل شدن به کمپانیهای ورزشی با مسئولیت محدود، کنترل بیشتری را داشته باشد. تنها باشگاههای بارسلونا، رئال مادرید، اتلتیکو بیلبائو و اوساسونا تحت مالکیت اعضایشان باقی ماندند.
این قوانین مانع آن نشد که رؤسای باشگاه و مدیرانشان خرجهای بیش از اندازه انجام ندهند و برای تأمین بازیکن و موارد نیاز باشگاه فرار مالیاتی انجام میدادند. در بین سالهای 2004 تا 2012 بیش از نیمی از باشگاههای حرفهای برای اجتناب از پرداخت کامل بدهیهای خود وارد حوزههای اجرایی شدند.
تباس این ترفندها را به خوبی میشناسد، زیرا به عنوان وکیلی که به باشگاهها (یا صاحبان آنها) برای مدیریت این حوزههای اجرایی کمک میکند، مشهور شد. او در سال 2013 با حمایت گروه «G30» از باشگاههای کوچکتر، از جمله رایو، بتیس و خرز، که خود او قبلاً در طول ورشکستگیهای بحثبرانگیز برایشان کار کرده بود، به عنوان رئیس لالیگا انتخاب شد.
تباس به محض ورود به مقر لالیگا در سال 2013، یک بخش کنترل اقتصادی ایجاد کرد که محدودیت هزینهی کل تیم را برای هر باشگاه در هر فصل تعیین میکند. برخلاف قوانین فرپلی مالی یوفا، تباس محدودیتهای جدیتری را اعمال کرده است که جلوی هزینه کردنهای بیش از حد و بالاآوردن بدهیهای غیر معقول را میگیرد.
تباس به اتلتیک میگوید:«چیزی که من به آن افتخار میکنم پایدار کردن فوتبال اسپانیاست. قبلاً باشگاهها مالیاتهای خود و بازیکنانشان را نمیدادند، آنها منحل میشدند و حقوق هیچ کس را نمیدادند. این برای باشگاهها و طرفدارانشان شرمآور بود. اما اکنون از نظر مالی به ثبات رسیدهاند. باشگاهها فقط حقوقی را پرداخت میکنند که منجر به سود شود. من به آنچه که دست یافتهایم افتخار میکنم، این از بیرون به ما تحمیل نشده، اما با باشگاهها سخت در حال تلاش هستیم.»
یکی از تأثیرات کنترلهای مالی تغییر در مشخصات سرمایهگذارانی است که وارد فوتبال اسپانیا میشوند. عدم نظارت قبلی باعث جذب چهرههای بدنام از جمله، احسن علی سید در راسینگ سانتاندر و دیمیتری پیترمن در آلاوس، و همینطور حضور آل ثانی در مالاگا و لیم در والنسیا شد. اما کسانی که اکنون یک باشگاه لالیگا را تصاحب میکنند، عموماً این محدودیتهای سخت را به عنوان یک مزیت برای رشد طولانیمدت قلمداد میکنند.
کنترلهای مالی لالیگا همچنین به معنای زمینهی بازی قابل پیشبینیتر و مساویتر برای سرمایهگذارانی است که فکر میکنند، میتوانند مزیت رقابتی به ارمغان بیاورند و از منابع مجاز بهطور هوشمندانهتر استفاده کنند. جف لوهنو، مدیرعامل سابق هیوستون آستروس که گروه بلو کرو را رهبری میکرد، تابستان 2022 مسئولیت باشگاه دسته دومی لگانس را برعهده گرفت، او با برنامهریزی و استفاده از دانش آماری سعی در برتری از رقبا دارد.
لوهنو به اتلتیک گفت:«من واقعاً کارهایی را که لیگ برای کنترل مالی انجام داده، میپسندم. این به شما اجازه میدهد که بتوانید بهتر با تیمهای دیگر رقابت کنید. فارغ از آنکه چقدر سرمایه دارید.»
قوانین برای کسانی که به دنبال موفقیت سریع هستند، نقض میشود، همانطور که در بیست سال گذشته توسط چلسی، منچستر سیتی و الان هم نیوکاسل اتفاق افتاده است. تنها سی درصد از پول سرمایهگذاران جدید در لالیگا میتواند برای بازیکنان هزینه شود، مابقی آن باید صرف هزینهای ساختاری، همچون ساخت ورزشگاه، زمین تمرین، آکادمی بازیکنان و بازار جهانی شود.
همهی مدیران و منابع متصل به این حوزه که با اتلتیک صحبت کردهاند، اذعان دارند که اصلاحات تباس، مشکلات مالی را که در تاریخ گریبانگیر تیمها بوده حل کرده است. اما برخی همچنین استدلال میکنند که در حال حاضر قوانین سختگیرانه، اکثر باشگاههای اسپانیایی را از رشد با سرعتی که در توان داشتند بازمیدارد، چه از طریق سرمایهگذاری پول شخصی برای خرید بازیکنان، یا استفاده از طریق اسپانسرها و تبلیغاتی که میتوانست صورت بگیرد.
رائول سانیهی، مدیر ساراگوسا، به اتلتیک گفت:«با ساختاری که اینجا صورت گرفته، من حتی نیمار را به صورت بازیکن آزاد نمیتوانم بیاورم.»
برخی معتقدند که این امر باعث میشود که باشگاههای لالیگا نتوانند با دیگر لیگهای اروپایی چه در زمینهی بازار نقل و انتقالات و چه در زمینهی رقابتهای اروپایی، به خوبی عمل کنند. هفتمین موفقیت سویا در لیگ اروپا، با حذف یونایتدِ گلیزرها رقم خورد، که توسط بسیاری به عنوان یک نمونهی استثنا قلمداد میشود که این قاعده را ثابت میکند.
خیلی از مدیران باشگاهها به این اشاره دارند که خیلی از باشگاههای لیگ برتری همچون استونویلا، برایتون و وستهام (بدون در نظر گرفتن چلسی و نیوکاسل) به راحتی میتوانند هر بازیکنی را که میخواهند در اختیار بگیرند و هیچ باشگاه اسپانیایی به جز سه باشگاه اول نمیتواند این کار را صورت دهد.
یکی از مدیران باشگاههایی که به تازگی سقوط کرده میگوید:«من این ریسکناپذیری لالیگا را درک میکنم چراکه فوتبال اسپانیا سالهای گذشته ویران شده بود و آنها آن را اصلاح کردند. اما آنها در مقایسه با دیگر لیگها قدرتشان را از دست دادهاند.»
یکی از مدیران با تجربه کار در آمریکا و خاورمیانه که فوتبال اروپا سرمایهگذاری کرده میگوید:«آمریکاییها و دیگر سرمایهگذاران به دنبال اسپانیا نیستند چراکه قوانین سرمایهگذاری در آن محدودکننده است.»
تباس این مسأله را که قوانین مالی مانع پیشرفت فوتبال اسپانیا شده است، نمیپذیرد. به اعتقاد او لیگ برتر یا هر مدل باشگاهی که با سرمایهگذاری هنگفت شخصی به موفقیت برسد، راه مناسبی برای رسیدن به یک موفقیت بلندمدت در لالیگا نخواهد بود.
تباس میگوید:«باشگاهها با قوانینی که ما برایشان وضع کردیم، محافظت میشوند. این چیزی نیست که تباس تصمیم گرفته باشد که باشگاهها انجام دهند. قوانین به این صورت تنظیم شدهاند که باشگاهها از خودشان محافظت کنند. ما با شرایط سازگار میشویم تا باشگاهها بتوانند در آینده ادامه دهند.»
برخی مشکلات بارسلونا را در سالهای اخیر بهعنوان دلیلی از کار نکردن قوانین میدانستند- مدیران گذشته با هزینههای هنگفت نقل و انتقالات و دستمزدهای سنگین موافقت کردند که بعداً قادر به پرداخت آن نبودند و باعث شد باشگاه بیش از یک میلیارد یورو بدهی داشته باشد.
از نظر تباس، شرایط بارسلونا نشان از آن دارد که قوانین کار میکنند. این باعث شد که محدودیت سختگیرانهی شدیدی بر بارسلونا اعمال شود تا مدیرانش تدابیری بیندیشند که بتوانند چراغهای نوکمپ را روشن نگاه دارند.
تباس میگوید:«بارسا ضرر بزرگی را متحمل شده است. قوانین کنترل مالی فعال شدهاند و آنها هم در حال کار کردن روی آن هستند. آنها مجبور شدهاند بازیکنان زیادی را بفروشند و حتی قادر به ثبت قرارداد با دیگران نیستند و به فروش ادامه خواهند داد. اما آنها ورشکسته نشدند، مالیاتشان و حقوق بازیکنان را پرداخت کردند. این مورد بیشتر از همه شناخته شده است اما دیگر باشگاهها هم قادر به ثبت قرارداد نیستند. اینجا انگلیس نیست که یک مالک بیاید و پولهای زیادی را تزریق کند.»
***
پول قابل توجهی از خارج از فوتبال اسپانیا به آن سرازیر شده است اما نه از طریق مالکان باشگاه. در سال 2021 لالیگا قراردادی نزدیک به 2 میلیارد یورو را به ثبت رساند که در آن حق پخش تلویزیونی در 25 سال آینده را به سیویسی کپتال پارتنر میدهد.
پول حاصل از این موضوع محدودیتهای سختگیرانهای دارد، تنها سی درصد از آن را میتوان در نقل و انتقالات و دستمزد بازیکنان هزینه کرد. مابقی آن باید در پروژههای زیرساختیای سرمایهگذاری شود که لالیگا تأیید میکند. تباس تأکید میکند که ما در اینجا مجدداً روی حفاظت از باشگاهها و پایداری آنان تمرکز داریم تا بخواهیم با یک رشد ناگهانی و هزینه روی بازیکنان مواجه باشیم.
او میگوید:«ما یک مدل زیرساخت سرمایهگذاری داریم، درمورد سیویسی هفتاد درصد از این 20 میلیارد باید صرف ورزشگاهها، زمینهای تمرین، بازار جهانی، و امور دیجیتال شود. حدود یک سال بعد ما از این روند خوشحال هستیم. چراکه میدانیم در طول سه سال ثمر خواهد داد. نه به صورت یک شبه. باشگاهها در این باره متقاعد شدهاند.»
بسیاری از مدیران باشگاههای با مالکیت خارجی به اتلتیک گفتهاند که این قرارداد با سیویسی را واقعاً میپسندند. مادرید، بارسلونا و اتلتیک بیلبائو که دارای مالکیت اجتماعی هستند، بیرون ماندهاند و حتی لالیگا را برای لغو قرارداد به دادگاه کشاندهاند (اگرچه بارسا اخیراً موضع خود را در این مورد تغییر داده است).
برخی میگویند تنظیم قرارداد سیویسی بسیار مطلوب به نظر میآید چراکه مالکان کنونی میتوانند با آن ارزش باشگاه خود را بالا ببرند و با قیمت بهتری در سالهای آینده به فروش برسانند. برخی دیگر ترجیح میدهند که محدودیتهای مخارج کاهش یابد، زیرا این امر باشگاههایشان را جذابتر میکند.
اتلتیکو، سویا و والنسیا همگی به طور بالقوه اگر پیشنهاد خوبی ارائه شود، در بازار دیده خواهند شد. شرکت ورزشی با مسئولیت محدود بودن روند فروش را پیچیده کرده است و اسپانیا تنها یکی از پنج لیگ برتر اروپاست که هیچ باشگاهی با سهام عمومی ندارد. ماهیت آشفتهی برخی از باشگاهها، با گروههای رقیب سهامداران و خانوادهها نیز میتواند مشکلساز باشد، همانطور که 777 در سویا پیدا کردهاند.
یکی از مدیران باشگاههایی که امسال سقوط داشتند دربارهی تجربهاش از کارکردن در فوتبال اسپانیا میگوید، علاوه بر کنترلهای مالی لالیگا، مسائل نهادی زیادی وجود دارد که سرمایهگذاران خارجی را به دودلی میاندازد.
او میگوید:«اگر فردی بخواهد سرمایهگذاری کند، او یک باشگاه در انگلیس میخرد و اگر واقعاً تیمی در اسپانیا بخواهد چیزی مانع او نمیشود. اما در اینجا مشکلات ساختاری بسیاری وجود دارد، از سوپر لیگ، تا دعواهای سیاسی تا رسواییهای داوری.»
با این حال، به جز پروژهی سیویسی، رئال مادرید و بارسا قبلاً قرارداد سرمایهگذاری خارجی خود را از طریق سرمایهگذاران آمریکایی برای بازسازی نوکمپ و برنابئو صورت دادهاند. با این وجود بارسا با توجه به اقدامات تابستان گذشته از نظر مالی آسیبپذیرتر شده است و برخی شرکای آن معتقدند در آینده در معرض تهدید قرار بگیرد.
تباس میگوید:«این یک اتفاق درونی برای خود بارساییهاست. در قانون اسپانیا هر باشگاهی میتواند تصمیم بگیرد که مدل خودش را داشته باشد و این تصمیم بارسلونا برای خودش و شرکای آن است.»
یکی از مواردی که سرمایهگذاران خارجی را آزار میدهد نابرابر بودن درآمد حق پخش تلویزیونی است. در فصل 22-2021، مادرید و بارسلونا 160 میلیون یورو دریافت کردند در حالی که سویا 87 میلیون، بتیس 66 میلیون، رایووایوکانو، الچه و مایورکا هم حدود 46 میلیون یورو گرفتهاند.
این تضاد زمانی بیشتر نمایان میشود که در لیگ برتر هم عادلانهتر این تقسیم صورت میگیرد که پردرآمدترین باشگاه 1.8برابر کمدرآمدترین باشگاه دریافت میکند. تباس استدلال میکند که تمرکز حق پخش تلویزیونی در سال 2015 در مقابل مخالفت شدید فلورنتینو پرز، رئیس مادرید، باعث شده است که زمین بازی اسپانیا از آنچه که بود، متعادلتر شود.
تباس میگوید:«فلورنیتو پرز تحت فشار باشگاههای کوچک و متوسط، قرار گرفت که میدانستند سیستم باید تغییر کند. پرز همچنان میگوید که لیگ اسپانیا با او درست رفتار نمیکند و دریافتی کمی دارد تا بتواند با لیگ برتر رقابت کند.»
همه در فوتبال اسپانیا قبول ندارند که وضعیت فعلی بهترین وضعیت ممکن است. یکی از مدیران که در باشگاههای با مدیریت خارجی کار میکند، میگوید: «من فکر میکنم که این برونسپاری را خیلی بهتر میتوان بهبود بخشید. با این چیزی که هست، ما هر سال محکوم به رنج هستیم.»
برخی دیگر اجازه دادن به سرمایهگذاران برای فعالیت در آنجا را راهی برای متعادل کردن قدرت مالی دو باشگاه بزرگ میدانند. یکی دیگر از مدیران میپرسد: «چرا نباید به مدیران سعودی آلمریا اجازه داد تا با صرف میلیونها پول وارد رقابت برای فتح لالیگا شوند؟»
تباس کاملا با اعتمادبهنفس و مطمئن اعتقاد دارد که قوانین برای فوتبال اسپانیا مفید و خوب خواهند بود و اصلاً نگران نیست که لیگ او صدها میلیون سرمایهگذاری در لیگهای دیگر مانند انگلیس، فرانسه و ایتالیا را از دست بدهد.
تباس میگوید:«من شامی با یکی از مالکان بزرگ باشگاه فرانسوی داشتم، اون گفت که سرمایهگذاری 600 میلیون یورویی در باشگاه داشته. من بهش گفتم اون رو سرمایهگذاری نکردی تو اون رو نابود کردی. تو هیچوقت اونو نمیتونی برگردونی. برای اینکه بتونید به چالشهای زیادی که روبهرو هستید غلبه کنید، باید قوی باشید و قوانین مشخصی داشته باشید که همهی تیمها از اون حمایت میکنن. من لیگهای دیگر رو با توجه به چالشهایی که پیش رو دارند اونقدر قوی نمیبینم.»
سرمایه گذاری در هر زمینه ای ، مستلزم رعایت قوانین و مقررات حاکم بر این فرایند می باشد .بنظر میرسد علت اصلی محدودیتهای مالی ایجاد شده در لالیگا توسط خاویر تباس ،ولخرجی های بیش از حد باشگاههای بارسلونا و ریال مادرید بوده که تبعات منفی این گونه هزینه ها در سالیان اخیر در باشگاه بارسلونا بخوبی دیده شده که نهایتا منجر به جدایی مسی از این تیم شد .اما نکته ای که نباید از آن غافل شد اینست که اصولاً سرمایه گذاری در ورزش فوتبال می بایست تابع پارامترهای مشخص و معینی بوده تا به سرانجامی خوشایند رسیده و بازدهی مثبتی در پی داشته باشد . از جمله این پارامترها ، داشتن یک استراتژی مشخص، واقع بینانه ، هوشمندانه و از پیش تعیین شده برای ورود به مسیر سرمایه گذاری است . بررسی های انجام شده نشان می دهد که ،صرف هزینه های فراوان در فوتبال حرفه ای ،لزوما دلیلی بر یک سرمایه گذاری موفق محسوب نمی شود . از جمله دیگر پارامترها ، انتخاب محل سرمایه گذاری است . چرا که هرگونه سرمایه گذاری در محل نامناسب یا در وضعیتی نامطلوب ، مسلما تبعات منفی بدنبال داشته و چه بسا منجر به شکست آن پروژه سرمایه گذاری گردد.