آیا لیگ عربستان به سرنوشت لیگ چین دچار میشود؟
هفتیک- سال ۲۰۴۰ است و استاد کسب و کار ورزشی جهانی در دانشگاه نئوم که توسط هوش مصنوعی ساخته شده وارد پورتال شده است.
“لطفاً هدستهای خود را روشن کنید و به لیگ حرفهای عربستان در سال ۲۰۲۳ فکر کنید. خوب اکنون، موضوع سمپوزیوم امروز این است که چرا این روند شروع شد…”
سوپرلیگ چین؟ بهترین نمونه حباب مالی ورزشی در قرن بیست و یکم تاکنون است.
یا لیگ برتر هند؟ لیگ برتر کریکت هند، موفقترین دستاورد ورزشی که در قرن بیست و یکم تاکنون راهاندازی شده است.
اما چه کسی میخواهد برای پاسخ تا سال ۲۰۴۰ صبر کند؟ بیایید نگاهی به آن داشته باشیم. به هر حال، روزنامهنگاری اولین پیشنویس تقریبی تاریخ است.
بنابراین، با کمک برخی از کارشناسان، در اینجا استدلالهایی آورده میشود. بیایید با رونق [لیگ] شروع کنیم.
لیگ حرفهای عربستان، لیگ برتر هند جدید است
شاید لازم باشد در اینجا برخی اصطلاحات را تعریف کنیم.
لیگ برتر [کریکت] هند که در سال ۲۰۰۷ تأسیس شد، یک رقابت ۱۰ تیمی است که معمولاً در ماه مارس و می برگزار میشود. این قالب یک نسخه خلاصهشده از کریکت به نام T20 است که تکمیل آن به اندازه ۹ دوره بیسبال زمان میبرد، اما بسیار سرگرمکننده است و بازیکنان برای گرفتن توپ نیازی به دستکش ندارند.
بازیکنانی که میخواهند شرکت کنند- و همه بهترین بازیکنان T20 میخواهند شرکت کنند- در حراج سالانه ثبتنام کرده و قیمت پایه خود را تعیین میکنند. سپس باشگاههای هر شهر برای آنها پیشنهاد میدهند اما سقف حقوقی وجود دارد.
این لیگ محبوبترین لیگ کریکت جهان و بزرگترین رویداد ورزشی در دومین کشور پرجمعیت جهان است. فینال سال ۲۰۲۳ بین چنای سوپر کینگز و گجرات تایتانز را ۳۲ میلیون نفر تماشا کردند که یک رکورد جهانی است.
حق پخش لیگ در طول چهار سال آینده ۶.۴ میلیارد دلار (۵ میلیارد پوند) ارزش دارد که یعنی هر بازی ۱۳.۴ میلیون دلار درآمد دارد. فقط لیگ ملی فوتبال (NFL) در این رقابت [مالی] بهتر است. بازیکنان پردرآمد برای دو ماه کار بیش از ۲ میلیون دلار درآمد دارند و ارزش کل لیگ تقریباً ۱۱ میلیارد دلار و حدودا ۹ میلیارد پوند تخمین زده میشود. این باعث میشود IPL یا لیگ برتر هند یک «دکاکورن» باشد، زیرا «یونیکورن» هر شرکت تازهکاری خصوصی است که به ارزش ۱ میلیارد دلاری میرسد.
لیگ برتر هند یک موفقیت بزرگ است و احتمالاً به کشور شما هم برسد، زیرا این فرنچایزهای هندی- که همگی متعلق به بزرگترین منبع درآمدهای کشور هستند – قبلاً تیمهایی را در مسابقات T20 (جام جهانی کریکت) در کارائیب، آفریقای جنوبی و امارات متحده عربی خریداری کردهاند. چهار نفر از آن سرمایهگذارها تیمهایی در لیگ برتر کریکت خواهند داشت، مسابقاتی که قرار است تابستان امسال در تگزاس آغاز شود.
***
خب کریکت کافی است، به فوتبال برگردیم.
لیگ حرفهای عربستان (SPL) در سال ۱۹۷۶ شروع به کار کرد، اما تنها در سال ۲۰۰۷، همان سالی که صندوق سرمایهگذاری راهاندازی شد، کاملاً حرفهای شد. بهترین تیمهای آن در لیگ قهرمانان آسیا، بهویژه الهلال ریاض و الاتحاد جده، موفقیتهایی را کسب کردهاند، اما اگر بگوییم هر کسی خارج از پادشاهی سعودی تا این حد به خود لیگ اهمیت میدهد، سخت است.
تا ۳۰ دسامبر ۲۰۲۲ که کریستیانو رونالدوی مشهور با النصر، دیگر باشگاه بزرگ ریاض، قرارداد امضا کرد. بدون شک تأثیرگذارترین بیلبورد جهان، این سوپراستار ۳۸ ساله، چشم هر بینندهای را خیره میکند، که فقط زمانی عادلانه است که بیش از ۲۰۰ میلیون دلار در سال به او بپردازید! و با جلب توجه ما، به نظر میرسد لیگ حرفهای عربستان مصمم به حفظ آن است.
این ماه، لیگ حرفهای عربستان اعلام کرد که صندوق سرمایهگذاری دولتی عربستان سعودی، صندوق سرمایهگذاری عمومی (PIF)، کنترل سه باشگاه ذکر شده و الاهلی جده را به دست گرفته است و چهار باشگاه دیگر به بیزینسهای تحت حمایت دولت اختصاص داده شدهاند و به زودی این روند برای کل لیگ اجراء خواهد شد.
هدف این است که به اسم «خصوصیسازی»، کیفیت لیگ افزایش یابد و به لحاظ مشخصات و درآمد، لیگ حرفهای به یکی از ۱۰ لیگ برتر جهان تبدیل شود. یک روز پس از اجرای این طرح، کریم بنزما، برنده توپ طلا که به بهترین بازیکن جهان داده میشود، تایید کرد که رئال مادرید را ترک میکند تا برای الاتحاد متعلق به صندوق سرمایهگذاری عمومی بازی کند. او دستمزدی مشابه رونالدو خواهد داشت.
از آن زمان، ستونهای شایعات انتقالی در همه جا تحت سلطه داستانهایی در مورد این بود که کدام ستاره سی و چند ساله به عربستان میرود. همچنین در چند روز گذشته، اتلتیک، گزارشی از پیشنهاد ارائهشده به برناردو سیلوا بازیکن منچسترسیتی و انتقال احتمالی روبن نوس از وولوز به الهلال ارائه کرده است. (توضیح مترجم: انتقال نوس به الهلال قطعی شد).
مشاوری با آگاهی دقیق از استراتژی لیگ برتر عربستان توضیح میدهد:”این بسیار دلهرهآور بود، اما این طرح سالها در حال توسعه بوده و موفقتر از سایرینی است که با آنها رقابت میکنند. ولیعهد محمد بن سلمان میخواست بداند چرا لیگ عربستان میتواند برای بعضی بازیها ۶۰ هزار هوادار را جذب کند، اما برای اکثر آنها به سختی هوادار جذب میشود. پاسخ واضح است: کیفیت کلی لیگ به اندازه کافی بالا نبود.
چگونه بازیکنان بهتری را جذب کنیم؟ این واقعاً همان برنامه اصلی است. این یک رویکرد فراگیر برای بهبود استادیومها، قابلیت پخش، نحوه عملکرد هر باشگاه و حرفهایسازی کلی لیگ است.
سایمون چادویک، استاد ورزش و اقتصاد ژئوپلیتیک در دانشکده بازرگانی SKEMA، آن را اینگونه بیان میکند:”این یک طرح خوب است، اما مدتی طول میکشد تا آن را عملی کنید، زیرا شما نمایندگانی از صندوق سرمایهگذاری عمومی دارید که با نمایندگان بازیکنان مذاکره میکنند، اما همچنین افرادی از لیگ را مجبور به انجام این کار میکنید چون توجه ویژهای به استعدادها وجود دارد، و سپس افرادی در باشگاهها کار را پیش میبرند. اما این مخرب است. به پولهایی که به انگولو کانته پرداخت میشود نگاه کنید. آنها احتمالاً در پیشنهاد دادن با هم رقابت میکنند. آنچه در فوتبال عربستان سعودی- و به طور کلی عربستان سعودی، میبینیم، یک برنامه توسعه ملی است که هیچ هزینهای ندارد.
در حالی که شباهتهایی بین این دو وجود دارد، من اغلب به این فکر کردهام که قطر چه کارهایی را در ورزش انجام داده – اما در مورد عربستان سعودی اینطور نیست. کاری که آنها انجام میدهند منطقی است و مخاطبان داخلی بسیاری را جذب میکند. اگر به یک بازی بزرگ در جده یا ریاض بروید، به زودی خواهید دید که فوتبال در عربستان سعودی چقدر محبوب است. واضح است که این ورزش شماره یک است، حتی با شوخیهای زیادی در رسانههای اجتماعی، فرهنگ هواداری در آنجا جا افتاده است. اما من نگران سرعت بسیار سریع تغییرات و سطح بالای انتظارات دولت هستم. اگر به اعداد استفاده از ظرفیت استادیوم نگاه کنید، میبینید که طی پنج سال گذشته پیشرفت زیادی داشته است، اما از پایه، مشکلاتی وجود دارد. برخی از استادیومها شاهد افزایش تماشاگر از حدود ۱۴ درصد به ۲۵ درصد بودهاند. سعودیها از الگوی قدیمی «اگر بسازید، رخ میدهد» پیروی میکنند و نه فقط در ورزش. شاید این کار را انجام دهند، اما هیچ تضمینی وجود ندارد و لازم نیست خیلی از شهرهای بزرگ دور شوید تا ببینید عربستان سعودی هنوز از نظر زیرساختها چقدر باید پیشرفت کند.”
جیمز دورسی روزنامهنگار برنده جوایز و عضو ارشد موسسه دانشگاه ملی سنگاپور در خاورمیانه است. برای او، عربستان سعودی در حال حاضر یک مزیت بسیار مهم نسبت به چین، هند و تقریباً همه کشورها دارد.
او میگوید:”البته پول و خرید کامل از سوی دولت آنها وجود دارد، دولت سعودی میخواهد کشور را به عنوان یکی از مهمترین بازیگران سطح دو در سیاست جهانی قرار دهد، به طوری که ایالات متحده، چین و احتمالاً هند از جهاتی در ردیف اول قرار دارند.
ورزش یکی از راههای انجام آن است و آنها میخواهند به مقصدی برای ورزش در منطقه تبدیل شوند. قطر و امارات ابتدا این روند را آغاز کردند. امبیاس (محمد بن سلمان) در حال بازی کردن است و او این کار را بسیار جدی انجام میدهد.
لیگ حرفهای عربستان در حال خرید نامهای بزرگی است اما همه آنها در پایان دوران حرفهای خود هستند. استعدادهای خارجی کمک میکند- هر لیگی این کار را انجام میدهد- اما شما هنوز هم باید آن استعداد را با استعداد خودتان ترکیب کنید. این مشکل [اصلی] است. بنابراین من نسبت به پتانسیل لیگ [عربستان] برای تبدیل شدن به لیگی در سطح جهانی شک دارم، اگرچه مطمئناً میتواند به قدرت منطقه تبدیل شود.
اگرچه سرمایهگذاری بزرگ در ورزش کاملاً منطقی است. در منطقهای که مذهب بسیار مهم است، ورزش احتمالاً تنها راه دیگری برای تعامل با بخش وسیعی از جامعه است، به همین دلیل است که همیشه مورد علاقه خودکامگان خواهد بود.
ورزش هم اکنون یک صنعت است، و بنابراین یک پله اصلی در استراتژی محمد بن سلمان برای تنوع بخشیدن به اقتصاد است. و همچنین مسئله بهداشت عمومی وجود دارد، چرا که عربستان سعودی دارای نرخ بالایی از چاقی و دیابت است. بنابراین، سرمایهگذاری عظیم در ورزش به دلایل متعدد منطقی است. سوال این است که آیا این قمار بزرگ روی لیگ حرفهای عربستان استراتژی درستی است یا خیر.”
تیم کرو، مدیر اجرایی سابق آژانس بینالمللی بازاریابی ورزشی Synergy است و اکنون یک مشاور برجسته است. اگر صادق باشیم، مقایسه SPL/IPL (لیگ برتر هند و لیگ حرفهای سعودی) ایده او بود، اما او گفتگوی خود را با اتلتیک با فکر کردن به داستان ورزشی بزرگ دیگری که در حال حاضر شامل عربستان سعودی میشود، آغاز کرد: پایان خصومت بین سری گلف LIV با تور انجمن حرفهای گلفبازانِ ایالات متحده، با حمایت صندوق سرمایهگذاری عمومی.
در کسبوکار ورزشی سالها روی این ماجرا هم بحث خواهد شد، اما کرو توافق صلح را یک عقبنشینی تاکتیکی از سوی صندوق سرمایهگذاری میداند، زیرا به نظر میرسد که هیچکس نمیخواهد ماحصل این توافق را ببیند، ضررها در حال افزایش است و ممکن است یک نبرد حقوقی طولانیمدت به وجود بیاید. برای کرو، گلف LIV (یک تور حرفهای گلف) میتوانست بیشتر شبیه تجربهای مشابه در کریکت و ایدهی کَری پِکر در کریکت سری جهانی باشد، اما آنقدر ماندگار نشد که چیزی را تغییر دهد.
از سوی دیگر، کریکت سری جهانی، بسیاری از بازیکنان بزرگ را نسبتاً ثروتمند کرد، چندین نوآوری را معرفی کرد که هنوز هم از آنها در این ورزش استفاده میشود. (بازیکنان با رنگ های روشن، کلاه ایمنی استاندارد، بازیهای روز/شب، تلاش در زمین و پخش بازیها) این ورزش را متحول کردند. این ایده در سال ۱۹۷۷ توسط پکر، یک سرمایهدار رسانهای استرالیایی راهاندازی شد و تا سال ۱۹۷۹ به پایان رسید، اما تأثیر آن بسیار زیاد بود.
کرو توضیح میدهد:”البته لیگ برتر هند مزایای بزرگی نسبت به لیگ حرفهای سعودی داشت. اول، قالب جدیدی برای بهرهبرداری داشت. فوتبال، فوتبال است؛ من نمیتوانم ببینم که سعودیها بخواهند بیش از حد قوانین را به هم بزنند. ثانیاً، لیگ برتر هند شور و شوق فوقالعادهای برای کریکت در داخل کشور عظیم خود ایجاد کرد. عربستان سعودی کشور کوچکی نیست و واقعاً فوتبال را دوست دارد، اما مثل هند و کریکت نیست. بنابراین، تنها مورد سوم باقی میماند: جمع کردن همه بازیکنان بزرگ در یک رقابت. که این هم شبیه مدل کری پکر است. اما یک مشکل بالقوه وجود دارد: بازیکنان کریکت ارزان هستند و مثل فوتبالیستها نیستند. وقتی پکر این کار را انجام داد، ۲۵ هزار پوند مبلغی بود که زندگی بازیکنان را تغییر داد و آنها میتوانستند آن را در ۶۰ روز به دست آورند.
اما چقدر برای رفتن ارلینگ هالند یا کیلیان امباپه به عربستان سعودی نیاز است؟ ظاهراً ۴۰۰ میلیون دلار یا هر چه که بود برای لیونل مسی کافی نبود! همانطور که میدانید، مسی پیشرفتهای لیگ برتر سعودی را رد کرد و میامی، MLS و حقوق کمتر را [با تلاش شرکتهای بزرگ آمریکا برای پیشرفت فوتبال] در ایالات متحده انتخاب کرد. از نظر کرو این یک معامله بسیار شیرین به نظر میرسد، اما آیا برندهای جهانی و پخشکنندهها چنین علاقهای به لیگ برتر سعودی نشان خواهند داد؟
او میگوید:”همه منتظرند آن را ببینند. مطمئنا، همیشه علاقهای به آنچه رونالدو به نمایش میگذارد، وجود خواهد داشت و اگر چند نفر دیگر در تابستان امسال به آن بپیوندند، این علاقه بیشتر خواهد شد. اما این وضعیت در برابر لیگ برتر و لیگ قهرمانان چگونه شکل خواهد گرفت؟
این امر باعث میشود برندهای غیرسعودی نتوانند بخشی از بودجه خود را به لیگ حرفهای عربستان هدایت کنند. یکی دو نفر اصرار میورزند، اما من نمیتوانم تغییر قابل توجهی در آینده نزدیک ببینم. توصیه من به سعودیها این است که بفهمند مخاطبانشان چه کسانی هستند و در نبردهایی که امکان پیروزیشان بالاست، بجنگند. آیا لیگ برتر عربستان میتواند به برترین لیگ آسیا تبدیل شود؟ بله. آیا احتمال شکست لیگهای برتر اروپایی وجود دارد؟ خیر. من نمیدانم که آیا آنها از لیگ برتر هند الگوبرداری میکنند یا خیر. نمیدانم فکر میکنند که چگونه میتوانند در سراسر جهان بازیها را پخش کنند. این مرحله بعدی برای لیگ برتر هند است- یک بازیکن بزرگ میتواند در گروه چند باشگاهی بماند و از یک رقابت T20 به رقابت دیگر برود. این رقابتی جهانی و محلی است. آیا سعودیها میتوانند این کار را انجام دهند؟ ما میدانیم که آنها این جاهطلبی را دارند زیرا ما آن را در گلف دیدهایم.”
مشاور ورزشی ما موافق این مسئله است. او میگوید:”اگر به مجموعه ورزشی صندوق سرمایهگذاری عمومی نگاه کنید، نیوکاسل استثناست. این اساساً توسط (تاجر انگلیسی) آماندا استِیولی به آنها ارائه شد و تصمیم برای انجام آن در سطح بالاتری گرفته شد. این همان سرمایهگذاری باارزش است- با قیمتی عالی- و آنها با بقیه سرمایهگذاریهای خود رفتار متفاوتی با آن خواهند داشت. معمولیتر کاری است که آنها با رقابتهای فرمول یک انجام میدهند.
فرمول یک در چارچوب جام آمریکا برگزار میشود و برنامه ایجاد یک رقابت جهانی بین فرنچایزهایی است که میتوانند آن را بفروشن. اکستریم ای (Extreme E مسابقه آفرود در خودروهای شاسی بلند الکتریکی) یکی دیگر از موارد است.”
لیگ برتر سعودی، مانند سوپرلیگ چین است
خب، اینها پیشگوییهای شما از رونق لیگ است. مورد فوتبالی مشابه، سوپر لیگ چین در حدود سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ است.
همه چیز از زمانی شروع شد که رئیس جمهور شی جین پینگ جاهطلبی خود را برای ایجاد یک صنعت ورزشی داخلی برای رقابت با ایالات متحده و تبدیل چین به یک قطب فوتبال اعلام کرد. این امر باعث ایجاد سونامیای از هزینهها برای باشگاهها، مربیان، استادیومها و ستارهها شد. در ۱۰ روز پر تب و تاب در ژانویه ۲۰۱۶، رکورد نقلوانتقالات سوپرلیگ چین سه بار شکسته شد. ابتدا جیانگ سو سونینگ برای رامیرس، هافبک برزیلی، ۲۵ میلیون پوند به چلسی پرداخت کرد، سپس گوانگژو اورگرانده برای جکسون مارتینز، مهاجم کلمبیایی اتلتیکو مادرید، ۲۵ میلیون پوند پرداخت کرد، اما جیانگسو سونینگ با پرداخت ۳۸.۵ میلیون پوند برای الکس تکسیرا، وینگر برزیلی، لیورپول را در این رقابت شکست داد.
آن تابستان، شانگهای با پرداخت ۴۵ میلیون پوند برای هالک، ستاره برزیلی، دوباره رکورد را شکست. اگرچه این رقم زیاد دوام نیاورد، زیرا در اواخر سال ۲۰۱۶ همان باشگاه ۵۲ میلیون پوند برای اسکار به چلسی داد. آرسن ونگر، سرمربی سابق آرسنال گفت که لیگ برتر باید نگران قدرت مالی چین باشد و آنتونیو کونته، که در آن زمان یک فصل نسبتا خوب در استمفورد بریج داشت، هشدار داد که “سوپرلیگ چین یک خطر است، نه تنها برای چلسی، بلکه برای همه تیمها در جهان.”
دستمزدها نیز از نمودارها خارج شد. شانگهای شنهوا با پرداخت بیش از ۳۰ میلیون پوند در سال به کارلوس تبس ۳۲ ساله موافقت کرد، شاندونگ لوننگ، گرازیانو پله، مهاجم سابق ساوتهمپتون، را به هفتمین بازیکن پردرآمد جهان تبدیل کرد و ظاهرا رونالدو پیشنهاد ۱۰۰ میلیون یورویی (۸۵ میلیون پوندی) را از یک باشگاه کمتر شناختهشده سوپرلیگ رد کرد. گرازیانو پله، جایگاه خود را با به ثمر رساندن چند گل تثبیت کرد.
هر چند یک مشکل کوچک وجود داشت. در واقع، این درست نیست، چندین مشکل بزرگ وجود داشت، اما تنها مورد کوچکتر این بود که رئیسجمهور شی گفت که هزینههای بلاعوض برای کالاهای تجملاتی خارجی غیرچینی درست نیست. دکتر پل ویدوپ، استاد دانشگاهی در واحد سیاست ورزشی دانشگاه متروپولیتن منچستر و یکی از اعضای اصلی آکادمی ورزش دانشگاه ادینبورگ، میگوید: “فوتبال در میان طبقات متوسط چین محبوبیت دارد، اما هنوز هیچ مدرکی دال بر فرهنگ پر جنب و جوش فوتبال داخلی وجود ندارد.
در طول آن سالهای پررونق، «یک جمعیت اجارهای» احساس میشد و [استقبال] هواداران وحشتناک بود. حتی قبل از اینکه رئیسجمهور شی سیاستاش را تغییر دهد، به نظر نمیرسید که مدل به خدمت گرفتن ستارگان کار کند. نامهای بزرگی به چین رفتند اما انگار ناپدید شدند. هالک بازیکنی بزرگ بود اما به چین رفت و فراموش شد.
سعودیها نسبت به چینیها برتری دارند زیرا به اروپا نزدیکتر هستند. جغرافیا مهم است- ریاض شش ساعت با هواپیما از اروپا فاصله دارد، که زمان طولانیای نیست. این کمک میکند.”
عمر چاودهوری، مدیر ارشد اطلاعاتی در گروه مشاوره ورزشی بیست یکم است.
او میگوید: “ما پیش از پیوستن رونالدو، لیگ برتر عربستان را در رتبه ۵۸ در ردهبندی (لیگ جهانی) خود داشتیم و اکنون آن را کمی بالاتر در رتبه ۵۴ قرار دادیم. آنها دو تیم داشتند که به مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا راه یافتند و الهلال در دوحه ۷-۰ الدحیل (تیم لیگ ستارگان قطر) را شکست داد. این دیدگاه کلی ما را نسبت به لیگ تقویت کرد. برای اینکه بفهمید لیگ میتواند به کجا برسد، سیستم ما، جیلیگ ژاپن را به عنوان قویترین لیگ آسیا و بیست و دومین لیگ برتر در جهان رتبهبندی میکند.
تیمهای عربستانی مانند تیمهای ژاپنی در رقابتهای قارهای عملکرد خوبی داشتهاند، اما تیمهای میانه جدول جیلیگ بسیار قویتر هستند. اما چیزی که میتواند جلوی لیگ عربستان را برای پیشرفت بگیرد، کیفیت استعدادهای بومی است. اگر همه لیگها را بر اساس کیفیت ۵۰ بازیکن برتر خارجی رتبهبندی کنیم، لیگ حرفهای عربستان در مجموع بیست و دوم است، بالاتر از جیلیگ در رده بیست و چهارم.
اما اگر همه لیگها را بر اساس کیفیت ۵۰ بازیکن داخلی آنها رتبهبندی کنیم، لیگ عربستان در رتبه ۷۵ قرار دارد. جیلیگ در رده بیست و یکم است. اگر قرار است لیگ عربستان در کوتاهمدت به جمع ۳۰ تیم برتر بپیوندد، باید اکثر بازیکنانشان خارجی باشند، که در حال حاضر قوانین بازیکنان داخلی AFC را نقض میکند، اگرچه آنها از فصل آینده راحتتر خواهند شد که سقف بازیکنان خارجی مورداستفاده تیمهای لیگ قهرمانان از ۴ به ۶ میرسد.
با این حال، سعودیها باید روی توسعه استعدادهای خود تمرکز کنند تا واقعا لیگ خود را بهبود بخشند.”
برای چاودهوری، موفقیت هر رقابتی به سه اصل بستگی دارد. او توضیح میدهد:”اولین مورد کیفیت است. آیا استعداد کافی دارید؟ آیا ورزشکاران شما میتوانند بهترین عملکرد خود را داشته باشند؟ آیا بهترینها به طور منظم بهترین بازی را انجام میدهند؟ لیگ حرفهای عربستان مطمئناً شروع به جذب نامهای بزرگ کرده است، اما آیا پرورش استعدادهای داخلی به اندازه کافی خوب است؟
دومی یک خطر است و آن عدم قطعیت در نتیجه است که علاقه را برمیانگیزد. شما باید به تعادل رقابتی لیگ خود فکر کنید و اینکه پلیآف و صعود و سقوط چگونه باشد و از تمرکز قدرت جلوگیری کنید. و سومین چیزی که ما به آن پیوند میگوییم، هواداران هستند که باید به آن اهمیت دهند. لیگ برتر انگلیس این مورد را به خوبی در اختیار دارد. شما تاریخ غنی فوتبال انگلیس، برندهای بزرگ باشگاهها و ستارههای زیادی را دارید- تکرار آن با عجله سخت است. آیا کسی در خارج از عربستان واقعاً به باشگاههای آنها اهمیت میدهد؟
امالاس یک الگوی خوب است زیرا آنها واقعاً سخت کار کردهاند تا برند لیگ و باشگاههای خود را بسازند و در یک بازار رقابتی کار بسیار خوبی انجام دادهاند. اما من گمان میکنم اگر بخواهید از طرفداران در اروپا نظرسنجی کنید، آنها بیشتر به تیمهای آمریکای جنوبی مانند پالمیراس یا ریور پلاته اهمیت میدهند تا کلمبوس کرو یا اسپورتینگ کانزاس سیتی. این تقصیر هیچ کس نیست، این فقط وزن تاریخ است.”
دکتر جاناتان سالیوان مدیرِ برنامههای چین در موسسه تحقیقات آسیایی دانشگاه ناتینگهام است و او این مقایسههای سوپرلیگ چین و لیگ برتر سعودی را درست نمیداند.
او میگوید:”اول، چین توسعه سوپرلیگ را برای «ورزش شویی» (پولشویی از طریق رقابتهای ورزشی) انجام نداد. آنها میخواستند از فوتبال برای مصرف، اوقات فراغت، سرگرمی و صنعت ورزش داخلی استفاده کنند. هیچ جاهطلبی برای استفاده از لیگ به عنوان ابزار “قدرت نرم” یا پوششی برای نقض حقوق بشر یا آسیب به کره زمین با سوختهای فسیلی وجود نداشت.”
شاید باید اضافه کرد که هیچ یک از این اهداف در هیچ کجای سایت لیگ حرفهای عربستان سعودی دیده نمیشود، اما دکتر سالیوان در حال حاضر برای گفتن آنها حضور دارد و بنابراین باید به او بازگردیم…
“دوم اینکه، دولت چین به باشگاههای سوپرلیگ مستقیما دستور نداد تا پولهای دیوانهوار خرج کنند. همه اینها به کارآفرینان خصوصی مربوط میشد که وارد فوتبال شدند زیرا میخواستند نسبت به سیاستهای اصلاحی شی و/یا به دست آوردن مزایایی برای منافع تجاری خود وفادار باشند. دولت در واقع از مبالغ پرداختی متحیر بود و نگران بود- با دلیل موجه- که افراد در معاملات انتقالی از ارزهای خارجی استفاده میکردند و از کنترل سرمایه اجتناب میکردند. زمانی که دولت به غیرمنطقی بودن این رقابت مالی واقف شد، با انواع مقررات وارد عمل شد.
سوم، سوپرلیگ چین به صراحت طراحی شده بود تا بستری برای پرورش استعدادهای چینی باشد. بله، دولت مربیانی در سطح بینالمللی خوب و برخی بازیکنان را میخواست تا استانداردها را بالا ببرند، اما همیشه این هدف وجود داشت که تعداد خارجیها محدود شود. برای چین مهمتر است که هر خارجیای که وارد میشود «شهروند خوب» باشد، رفتار خوبی داشته باشد و به فرهنگ و مرزهای سیاسی چین احترام بگذارد.
چهارم، میزان پولی است که سعودیها هزینه میکنند در یک سطح متفاوت است. تبس در شانگهای سالی ۴۰ میلیون دلار درآمد داشت، اما آن یک مورد استثنایی بود. میتوان گفت تورم است، یا کیفیت بازیکنانی که به عربستان میروند بالاتر است، اما این واقعیت را نیز منعکس میکند که باشگاههای عربستانی با پول خاندان سعودی اداره میشوند.”
و برخلاف نظر رایج غربی، سالیوان فکر نمیکند که سوپرلیگ چین یک شکست است.
او میگوید:”این لیگ توسط کووید-۱۹ ویران شد و در تلاش است تا موقعیت منطقیتری را به عنوان یک ورزش خاص تثبیت کند. برای این منظور، خیلی غیرمنطقی نیست که بگوییم لیگ در حال حاضر پایدارتر از آن سالهای دیوانهوار است.”
آیا این راهی است که لیگ برتر عربستان پیش میرود؟
سالیوان میگوید:”از آنچه من میفهمم، این کار توسط حاکمان سعودی هدایت میشود و باشگاهها و سایر وسایل ورزشی فقط مجریانی برای پیگیری تصویرسازی آنها هستند. من نمیدانم که آیا آنها قصد واقعی برای ایجاد یک لیگ پایدار دارند یا خیر. واقعاً این کار برای چه کسی انجام میشود؟ من نمیتوانم تصور کنم که سعودیها این کار را برای هواداران سعودی انجام دهند. آنها این کار را برای وجهه بینالمللی خود انجام میدهند. آیا واقعاً اروپاییها به این مسائل اهمیت میدهند؟ با این حال، فرهنگ هواداری مناسبی وجود دارد و باشگاههای عربستان سعودی و تیم ملیشان برای مدت طولانی در آسیا قدرتمند بودهاند. بنابراین، شاید مناسبتر از چین باشد.”
جای تأمل زیادی وجود دارد. شاید برای دانستن پاسخ باید تا سال ۲۰۴۰ صبر کنیم. زمانی که امباپه ۴۱ ساله خواهد شد و هالند فقط ۳۹ سال خواهد داشت و پول کجاست که همانجا بازی کنند؟
در دهه های اخیر ، فوتبال بعنوان ورزش اول جهان ، به یک تجارت پر رونق و پولساز تبدیل شده است . از جمله پارامترهای بسیار موثر این ورزش جذاب ، قدرت و توانمندی چشم گیر فوتبال در جلب توجه افکار عمومی بوده که نمونه بارز آن ، تلاش گسترده برخی از سران کشورها در رقابتی تنگاتنگ برای کسب میزبانی جام جهانی فوتبال در راستای پیشبرد استراتژی مد نظر خود برای رسیدن به قدرت سیاسی وحفظ و بقا در مسند قدرت حکومتی است . روند رو به افزایش سرمایه گذاری های انجام شده در ورزش فوتبال ، نشان دهنده استقبال صاحبان سرمایه از حضوری همه جانبه و حساب شده در این تجارت پر سود است. بخش قابل توجهی از این سرمایه گذاری توسط کشورهای حاشیه خلیج فارس صورت پذیرفته که نمونه های بارز آن کشورهای قطر، امارات و عربستان سعودی می باشند.بنظر می رسد مقامات کشور عربستان قصد طی کردن همان مسیری را دارند که پیش از این ، زمامداران کشور قطر با برگزاری موفق جام جهانی فوتبال ، آنرا پشت سر گذاشته اند. بخش پر سروصدای سرمایه گذاری دولت سعودی در خرید برخی از ستاره های ورزش فوتبال برای فعالیت در لیگ حرفه ای عربستان بوده که منجر به ثبت رکورد های جدیدی در بازار نقل و انتقالات شده است . باتوجه به اینکه مهاجرت ستاره های ورزش فوتبال به لیگ عربستان در مراحل اولیه می باشد و البته این روند همچنان ادامه دارد، بنابراین با گذشت زمان است که پی می بریم پترو دلارهای هزینه شده مقامات سعودی در خرید های گرانقیمت ستاره های فوتبال موثر و نتیجه بخش بوده یا اینکه صرفا یک پروژه شکست خورده می باشد .