چگونه رئال مادرید به مشتری اول ستارههای برزیلی تبدیل شد
هفتیک- نیمار ۱۳ ساله بود که برای اولین بار از رئال مادرید دیدن کرد.
او در سال ۲۰۰۵ با پدرش به اسپانیا سفر کرد. آنها سه هفته را در یک هتل مجلل گذراندند و همه هزینهها پرداخت شده بود. این بازیکن جوان در آکادمی رئال تمرین میکرد و با بازیکنان تیم اصلی مانند رونالدو و زینالدین زیدان آشنا شد. عصرها با روبینیو غذا میخورد. این دو، یک ایجنت مشترک به نام واگنر ریبیرو داشتند و زمانی که نیمار به برزیل بازگشت، به نظر میرسید که او نیز با ترک سانتوس و امتحان شانس خود در مادرید، راه روبینیو را میرود.
رئال میخواست او (نیمار) به جمع جوانان آنها بپیوندد. همچنین به تحصیل او رسیدگی میکردند، خانهای برای خانوادهاش ترتیب میدادند و برای نیمار پدر شغلی پیدا میکردند. مدارک توسط باشگاه امضا شده بود که فقط به یک امضای نهایی از مادر بازیکن نیاز داشت. نیمار هنوز کودکی با مشکلات احتمالی در آینده بود اما رئال فکر میکرد که قرارداد بزرگی را امضا کرده است.
اکنون میدانیم که آن لحظه آینده را تغییر میداد. سانتوس از این پیشنهاد استقبال نکرد و تلاش فوقالعادهای را برای جمعآوری کمک مالی آغاز کرد که نیمار را تا سال ۲۰۱۳ در استادیوم ویلا بلمیرو (ورزشگاه خانگی تیم سانتوس) نگه میداشت. نیمار و خانوادهاش تصمیم گرفتند که او در کشور خود به رشد ادامه بدهد.
این آخرین باری نبود که رئال تلاشی مضاعف برای جذب این مهاجم انجام داد. در سال ۲۰۰۹، دو وکیل باشگاه ۱۱ روز را در سائوپائولو گذراندند و قرارداد دیگری را در دفتر ریبیرو تنظیم کردند. تلاشهای آنها به نتیجه نرسید، همانطور که پیشنهاد لحظه آخری در می ۲۰۱۳ درست قبل از امضای قرارداد نیمار با بارسلونا، به او داده شد. این ضربه ظالمانهای بود، ضربهای که طبق گزارشها فلورنتینو پرز، رئیس باشگاه رئال را متحیر کرد. نه تنها نیمار از چنگ رئال فرار کرده بود بلکه به باشگاه رقیب پیوسته بود.
پس لرزههای آن همچنان احساس میشود. رئال مادرید که به خاطر این تجربه تنبیه شده بود، تصمیم گرفت دیگر چنین اجازهای به رقبا ندهد. چهار سال بعد، آنها با مهاجم جوان فوتبال برزیل، وینیسیوس جونیور که همه خواهانش بودند، قرارداد امضا کردند. تابستان بعد، آنها همین کار را برای به خدمت گرفتن رودریگو از سانتوس تکرار کردند. اندریک، جدیدترین بازیکن جوان مستعدی است که در سال ۲۰۲۴ به برنابئو میآید. هر سه بازیکن با وجود علاقه جدی سایر باشگاههای مطرح اروپا، قبل از ۱۸ سالگی به رئال پیوستند.
مجموع هزینههای این سه انتقال – ۱۶۰ میلیون یورو – نشان میدهد که مادرید میخواهد نیمار بعدی (یا نیمارهایی) را داشته باشد. با این حال، فقط پول نیست که به آنها اجازه داده تا در این رقابت تنگاتنگ پیشرو باشند. باشگاههای دیگر میتوانند اینگونه سرمایهگذاری کنند اما رئال در نبرد برای ربودن قلب و ذهن آنها پیروز شده و جوانان و خانوادههایشان را متقاعد میکند که پروژهشان برای آنها مناسب است. مسئله، احساس، اعتماد و تعلق است.
این مسائل نیاز به تجربه شخصی دارند- واقعیتی که تا حدودی توضیح میدهد که چرا در عصر شبکههای بازیکنیابی و بخشهای استعدادیابی، یک نفر به طور خاص همه چیز را به نفع رئال تغییر میدهد.
نام او خوزه آنتونیو کالافات د سوزا است اما همه او را ژونی صدا میکنند. او با مطبوعات صحبت نمیکند و اطلاعاتی که از او به طور عمومی وجود دارد در حد شخصیت مرد نامرئی است. او از آن دسته افرادی است که صفتهایی مانند “مرموز” به راحتی به او میچسبد و دلیل خوبی هم برایش وجود دارد؛ او رئیس استعدادیابی رئال است، با این حال حتی نامش در وبسایت باشگاه ذکر نشده است.
کالافات کار خود را به عنوان یک روزنامهنگار آغاز کرد و به عنوان یک تحلیلگر در برنامه تلویزیونی تب مالدینی (Fiebre Maldini) به شهرت رسید. دانش او از فوتبال آمریکای جنوبی به طور خاص، موجب شد تا طرفداران زیادی پیدا کند و در نهایت چنین موقعیتی را در رئال به دست آورد. به خدمت گرفتن کاسمیرو از اولین توصیههای او به باشگاه بود. بازیکنی با استعداد اما مشخصاً ستارهای برای آینده نیست.
موفقیت این انتقال، بر رمز و راز کار او افزوده است و در حالی که همه انتخابهای بعدیاش بهطور چشمگیری نتیجه ندادهاند، به وضوح به پتانسیلهای بالقوه بازیکنان توجه میکند: فده والورده، هافبک تمامعیار اروگوئهای، یکی دیگر کشفهای بزرگ او بود.
کار کالافات در سالهای اخیر گسترش یافته است، اما برزیل حوزه اصلی تخصص او باقی مانده و با وجود تمام تواناییهایش به عنوان یک استعدادیاب، مهارت او در برقراری ارتباط با بازیکنان جوان و اطرافیانشان است که او را متمایز میکند. وقتی با هرکسی که در انتقال وینیسیوس، رودریگو و اندریک نقش داشته است، صحبت میکنید، این خیلی سریع مشخص میشود. نیک آرکوری، مدیر برنامه رودریگو میگوید:”تمام باشگاههای بزرگ دیگر نمایندگانی در برزیل دارند، اما ژونی تفاوت را ایجاد میکند.”
اینکه کالافات به زبان پرتغالی مسلط است، کمک زیادی به او میکند- او اسپانیایی است اما بیشتر دوران کودکی خود را در سائوپائولو گذراند- اما مهارت او فراتر از این است. او میداند که والدین بازیکنان در مورد زمان و فرصتهای بازی اطمینان خاطر میخواهند. پول مهم است اما همه چیز نیست. انتقال به فوتبال اروپا یک تغییر متزلزل است. ممکن است یک نوجوان ۱۷ ساله که چشم همه را گرفته، بلافاصله همه این عوامل را در نظر نگیرد، به همین دلیل است که باید تلاش ویژهای با خانوادهها و مدیر برنامههای آنها انجام شود.
جف وتره، استعدادیاب سابق رئال، توضیح میدهد:”در هر بازاری، ایجاد روابط با مدیربرنامهها و والدین مهم است. این به ویژه در برزیل صدق میکند، جایی که شاید ۹۰ درصد بازیکنان از طبقه کارگر هستند و پیشینهای از فقر دارند. ما در مورد تغییر زندگی آنها صحبت میکنیم.”
کالافات برای موفقیت آنها تلاش میکند. برای به خدمت گرفتن وینیسیوس، ۱۴ ماه ملاقات با این بازیکن و عزیزانش در جریان بود قبل از اینکه رئال در ماه می ۲۰۱۷ با فلامینگو به توافق برسد. رودریگو کائتانو، مدیر فوتبال باشگاه برزیلی در آن زمان، به خاطر دارد که کالافات او را حیرتزده کرده است.
کائتانو به اتلتیک میگوید:”ژونی برای مدت طولانی با خانواده وینیسیوس صحبت میکرد. من واقعاً تحت تأثیر تحقیقات او در مورد پیشینه بازیکن و خانوادهاش قرار گرفتم. او درباره همه افراد اطراف وینیسیوس میدانست، میدانست که آنها چه فکر میکنند. سپس او با باشگاه و نماینده آن زمان بازیکن یعنی فردریکو پنیا گفتگو کرد. این یک رابطه نزدیک بود و باعث شد که بازیکن وارد پروژه شود. این چیزی بود که وینیسوس را مجاب کرد تا قرارداد انتقال به رئال مادرید را امضا کند.”
قرارداد رودریگو که در تابستان بعد امضا شد، اوج صبر و حوصله کالافات را نشان داد. زمانی که کالافات مذاکراتی را بین فلورنتینو پرز و خوزه کارلوس پرز رئیس سانتوس ترتیب داد- از طریق فیس تایم در یک کافه تاریک در لندن-چهار سال بود که او روی این انتقال کار میکرد.
آرکوری به اتلتیک میگوید:”ژونی از سال ۲۰۱۴ پیشرفت رودریگو را دنبال میکرد. ویلیان خوزه در آن زمان به رئال مادرید کاستیا رفت و من رودریگو را به ژونی توصیه کردم. او فقط ۱۳ سال داشت. به کالافات گفتم او بچهای است که میتواند در آینده کیفیت بازی در رئال مادرید داشته باشد. ژونی همیشه با ما بسیار حرفهای و صادق بود. او با همه احساس راحتی میکرد. میدانستیم که او فردی است که حقیقت را در اولویت قرار میدهد، چه مادرید به بازیکنی علاقه نشان دهد یا نه. زمانی که او تصمیم گرفت این انتقال را دنبال کند، باعث شد رودریگو اعتماد زیادی به انتخاب خود داشته باشد. او پیشرفت رودریگو را از نزدیک دنبال کرد و نقش بزرگی در بستن قرارداد با رئال مادرید داشت. او بهترین پروژه ورزشی را ارائه کرد.”
«پروژه» کلمهای است که وقتی صحبت از کار کالافات میشود بارها و بارها مطرح میشود. او با پیشنهادات رسمی قرارداد سر و کار ندارد؛ وظیفه او این است که رئال مادرید را به عنوان مکانی عالی برای یک بازیکن معرفی کند تا پتانسیل خود را بشناسد. برای برخی این به معنای کسب تجربه با رئال مادرید کاستیا، تیم دوم باشگاه است.
اما نمونههایی مثل کاسمیرو و حالا وینیسیوس، که هیچکدام برای مدت طولانی در تیم دوم حضور نداشتند، نشان میدهد که مسیر روشنی برای ورود به تیم بزرگسالان وجود دارد. آرکوری میگوید:”هرچیزی که رودریگو رویای آن را میدید، در مقابل او گذاشتند. پاریسنژرمن، دورتموند و بارسلونا نیز به دنبال او بودند، اما رئال برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت را به او ارائه کرد.”
کار و رفتار کالافات در سطح هیئت مدیره نیز مورد توجه او قرار گرفته است. کائتانو میگوید: “او برای شروع، بازار آمریکای جنوبی را به خوبی میشناسد و این کمک میکند. او پستهای مختلفی در فوتبال داشته است، بنابراین میداند چگونه روابط برقرار کند. در اینجا با تیمهای زیادی رابطه دارد. نحوه برخورد او با باشگاهها واقعاً تعیینکننده است. بسیار حرفهای و محترم است و به دنبال میانبر نمیگردد یا سعی نمیکند حقیقت را کتمان کند.”
رقابت برای شناسایی و جذب بهترین جوانان برزیل در حال تشدید است. بزرگترین باشگاهها دیگر راضی نمیشوند منتظر بمانند تا بازیکنی ۲۰ یا ۲۱ ساله شود. آنها میخواهند وقتی بازیکنی ۱۶ یا ۱۷ ساله است، یک معامله انجام دهند، پیشرفت او را از نزدیک زیر نظر بگیرند تا زمانی که بتوانند انتقالش را رقم بزنند، سپس پیشرفت تاکتیکی و فنی او را شکل دهند. این مسئله حتی در دهه گذشته تغییر کرده است. وینیسیوس حتی قبل از تمرین با تیم اصلی فلامینگو روی جلد روزنامه اسپانیایی مارکا بود. این اتفاق در حال سرعت گرفتن است و حتی اگر از نظر اخلاقی با آن موافق نباشید، روز به روز بیشتر میشود.
کائتانو میگوید: “بازار نقل و انتقالات برای پتانسیل (بازیکنان) هزینه میکند. اکثر باشگاههای اینجا تیم B (دوم) یا تیم زیر ۲۳ سالهها ندارند. چرا؟ چون باشگاههای برزیل خیلی زود استعدادها را شناسایی میکنند. البته استثنائاتی نیز وجود دارد و برخی از بازیکنان پس از ۲۰ سالگی در نهایت به تیم اول میآیند. اما به طور کلی، بسیاری از بازیکنان جوان اینجا به سرعت وارد تیم اصلی میشوند. آنها مراحل را طی میکنند زیرا استعدادشان این را میطلبد. این زمانی است که باشگاههای اروپایی شروع به شناسایی آنها میکنند. آنها ترجیح میدهند بازیکنان جوانتری بخرند، به این امید که خودشان را در اروپا تثبیت کنند، نه در برزیل.”
در نهایت لیگ برزیل اینجا آسیب میبیند؛ بهترین استعدادها درست زمانی که هواداران شروع به لذت بردن از آنها میکنند، میروند. باشگاههایی که بیشترشان بدهکار هستند، نمیتوانند چنین پولهایی را رد کنند. در سطح فردی، برنده و بازنده وجود خواهد داشت؛ برخی از جوانان به ناچار توسط این سیستم از بین میروند و استعدادشان تلف میشود. نمونه آن رِینییر است که تنها پس از ۱۵ بازی برای فلامینگو با رئال قرارداد بست و اکنون به صورت قرضی در خیرونا بازی میکند. با این حال، برای افراد خوششانس، آینده درخشان است.
کارلوس آمادئو که مربی وینیسیوس و رودریگو در تیم زیر ۲۰ سالههای برزیل بود، میگوید: “من این را مثبت میبینم که جوانان با چنین پتانسیلی به چالش کشیده شوند. آنها میتوانند با بهترین بازیکنان جهان بازی کنند، بنابراین آنها فقط از این روند سود میبرند. امروزه، این بچهها میتوانند خیلی سریعتر از گذشته خود را وفق دهند: آمادهتر وارد کشور دیگری میشوند، زبان را یاد میگیرند و از حمایت باشگاهها برخوردارند. وینیسیوس و رودریگو در یکی از بزرگترین باشگاههای جهان به چالش کشیده شدهاند. این چیزی است که در مورد استعدادها وجود دارد؛ هر چه بیشتر آنها را در سطوح جدید قرار دهید، بیشتر شکوفا میشوند.”
همه اینها نشان میدهد که چرا جاهطلبترین باشگاههای اروپایی بیش از هر زمان دیگری در حال جستجوی (استعدادها) هستند. کائتانو میگوید:”همه تیمهای بزرگ در برزیل حضور دارند. پایگاه منچسترسیتی در آمریکای جنوبی، در بوئنوس آیرس است و توسط خوان پتسی، دوستِ چیکی بگیریستین، مدیر فوتبال آنها مدیریت میشود. بارسلونا به دکو، هافبک سابق خود متکی است که روابط نزدیکی با رئیس باشگاه، خوان لاپورتا دارد و نماینده تعداد زیادی از بازیکنان برزیلی است.
شهرت در اینجا مهم است. فقط واتفورد را در نظر بگیرید که در سال ۲۰۱۷ ریچارلیسون را از فلومیننزه به خدمت گرفت و سه سال بعد این کار را با مهاجم آیندهدار ژوائو پدرو تکرار کرد. وابستگی آنها به اودینزه که مدیرش در آمریکای جنوبی، رافا مونفورت، استعدادیاب معتبر سابق رئال مادرید است، به آنها کمک کرده است و مطمئناً تصادفی نیست که گابریل مارتینلی بلافاصله پس از اینکه ادو گاسپار نقش مدیر فنی را بر عهده گرفت، به آرسنال منتقل شد.
وتره میگوید: “گاهی اوقات به سادگی داشتن یک مدیر برزیلی است. لئوناردو در این زمینه به پیاسجی و میلان کمک کرد و جونینیو پرنامبوکانو در لیون هم همینطور بود.”
اینها نامهای بزرگی هستند که در این بازی نقش مهمی دارند. اما موفقیت کالافات نشان میدهد، که کار بیصدا و سختکوشی اغلب میتواند از سر و صدای زیاد و هیاهو، مؤثرتر باشد.
نتایج همهچیز را نشان میدهد. ما هرگز نمیدانیم که نیمار میتوانست چه دستاوردهایی در برنابئو داشته باشد، اما وینیسیوس و رودریگو در سال ۲۰۲۳ نمونههای خوبی هستند. و در حالی که ممکن است اندریک یک فوقستاره شود یا نشود، آدم رئال در برزیل (کالافات) با کشفشان، آنها را در چنین موقعیتی قرار داده است.
تکنیک ناب فوتبالیستهای برزیلی، شهره عام و خاص است.بدیهی است این استعدادهای درخشان، خریداران و متقاضیان زیادی دارد. نکته قابل توجه اینست که درصد قابل توجهی از این فوتبالیستها متعلق به خانواده های با سطح در آمدی پایین و یا حتی قشر فقیر جامعه هستند. بنابراین پیشنهاد های جذاب باشگاههای متمول برای این فوتبالیستها،مسیری روشن برای رسیدن هرچه سریعتر به شهرت و ثروت است. اما در خصوص نقش درخشان برزیلی های قوهای سفید مادرید بعنوان مثال در همین چند فصل اخیر می توان به بازیهای درخشان وینیسیوس جونیور،ادرمیلیتاعو ، رودریگو و کاسمیرو اشاره نمود.بنحوی که می توان گفت بخش قابل توجهی از موفقیتهای مادریدیها، مدیون بازیهای درخشان برزیلیهای این تیم است. اما نکته قابل توجه اینست که با نگاهی به لیست مربیان برجسته فوتبال جهان ، ازکشور برزیل بجز یکی دو مورد ، هیچ نام دیگری بچشم نمی خورد. شایان بتوان گفت درصد قابل توجهی از فوتبالیستهای برزیلی در دوران حرفه ای خود آنقدر از ثروت و شهرت اشباع می شوند که چندان رغبتی برای مربیگری ندارند و ترجیح می دهند پس از پایان دوران ورزش قهرمانی، از ثروت و شهرت خود در عرصه های تجاری و سیاسی استفاده کنند.