چرا تحصیلات دانشگاهی باعث بهتر شدن مربیان میشود
هفتیک- گرانت وال، نویسنده فوتبال معروف آمریکایی، در هفته آخر جولای چند روزی را برای زیر نظر گرفتن جسی مارش در مراحل پایانی پیشفصل لیدز صرف کرد. چیزی که وال شاهد آن بود- و در سایت درخشانش به نام grantwahl.com نوشت- محیط تمرینی عادی نبود.
او شاهد روحیه شاد و قویای بود که با تمایل مارش به حذف حالت رییسمابانه از رابطه مربی-بازیکن و تبدیل آن به رابطهای بین اعضای یک گروه ایجاد کرده بود. او شاهد روابطی شخصی مانند ارسال جوک توسط مارش به گروه اعضای تیم در واتساپ و حضور مدوکس و لنون، پسران این مربی، به عنوان توپ جمعکن در تمرینات بود.
و وال این کارها را تماشا کرد. او شاهد کارهای پرفشار و تمریناتی بود که اساس و اصول همیشگی را زیر سوال میبرد که این مربی آمریکایی بازیکنانش را وادار به انجام آنها در زمین میکرد. برخلاف تمرینات همیشگی و روزمره، مارش به بازیکنانش در طول تمرینات فشار میآورد تا آنها را برای واکنش نشان دادن در اوج سرعت فیزیکی و روانی به چالش بکشد، مانند چندین تمرین که او توپ را به وسط زمین میانداخت و سپس دو شماره تصادفی را فریاد میزند- عدد اول مربوط به تعداد مدافعانی بود که باید با سرعت برای مقابله پیش میرفتند و عدد دوم تعداد مهاجمان بود.
در تمام طول این مدت، مارش مدام با دانشمندان ورزشیاش که معیار سوخت و ساز HMLD را در طول تمرین بررسی میکردند، صحبت میکرد. این حروف اختصاری “سوخت و ساز بالا بر اساس مسافت” است و معیاری از فشاری است که بدن افراد تحت آن عمل میکند. هدف مارش تعیین نهایت سرعت یک بازیکن و تلاش برای ایجاد فوتبال قدرتی است که با سبک بازی پرس متقابل با سرعت بالای او سازگار باشد.
هیچ یک از روشهای غیرمعمول، خلاقانه و زیرکانه مارش باعث تعجب وال نشد: این دو 28 سال است که با هم دوست هستند، از زمانی که در دانشگاه آیویلیگ پرینستون دانشجوی کارشناسی بودند. وال میگوید:” اگر شما مانند من و جسی دانشجوی علوم انسانی در پرینستون باشید، این دانشگاه تمام تمرکزش را روی این میگذارد که شما را در زمینههای تحصیلی متفاوتی قرار دهد و به سمت تعیین ارزش و تفکرات نقادانه پیش براند. شما هرگز متوجه نمیشوید که کجا ممکن است نکته ارزشمندی پیدا کرد. شما میتوانید چنین تاثیرهایی را در سبک مواجهه مارش با کارش ببینید.
او اهمیت بسیاری برای دادهها قائل است و میخواهد بداند که آیا این دادههای چیزهایی را نشان میدهد که چشمهای او نمیبیند. او مبدع تمرینات شروع مجدد خلاقانه است و من میدانم که زمانی را برای بحث درباره شباهتهای بازیهای داخلی بسکتبال با میچ هندرسون، مربی فعلی تیم بسکتبال پرینستون، که یکی از بهترین دوستان او است، صرف میکند.”
شاید جانشین مارسلو بیلسا شدن همیشه به مربیای با تفکری متفاوت نیاز داشت، کسی که بتواند بدون نگرانی و خجالت پا جای پای این مربی بزرگ آرژانتینی بگذارد، از گذشته عبور کند و راهی جدید برای برقراری ارتباط با بازیکنان و به بازی گرفتن آنها پیدا کند.
مارش 48 ساله مطمئنا پیش زمینه متفاوتی با یک مربی سنتی لیگ برتر انگلیس دارد و بخشی از این تفاوت مربوط به تحصیلات او است. مارش مدرک کارشناسی تاریخ را با پایان نامه 117 صفحهای با عنوان “لرزان اما ناهمگن: ارزیابی آگاهیبخشی زلزله در کالیفرنیا” از پرینستون گرفت.
او این پایان نامه را در اولین سال حضورش در میدان به عنوان فوتبالیست حرفهای در تیم دیسی یونایتد در لیگ تازه پاگرفته آمریکا تکمیل کرد، در حالی که قراردادی به ارزش 6750 دلار را برای دنبال کردن رویایش پذیرفته بود و به کاری در عرصه تبلیغات با دستمزد 45 هزار دلاری پشت کرده بود.
هرچند، پیشزمینه مارس متفاوت است اما در فوتبال خاص نیست. لیدز امروز با چلسی دیدار کرد که توماس توخل، سرمربی آن، مدرک کارشناسی بازرگانی دارد، حریف هفته بعد برایتون است که تحت هدایت گراهام پاتر با دو مدرک است- مدرک اول کارشناسی علوم اجتماعی و دیگری کارشناسی ارشد هوش احساسی است.
در واقع سرمربیان با مدرک دانشگاهی به اتفاقی رایج تبدیل شدهاند- علاوه بر مارش، توخل و پاتر با رشتههای جالب، لیگ برتر از حضور پنج مربی که در طول پیشرفتشان در این پست مدارک تحصیلی ورزشی دریافت کردهاند، بهره میبرد: پپ گواردیولا، یورگن کلوپ، آنتونیو کونته، توماس فرانک و برونو لاژ.
تعدادی سرمربی با مدارک مشابه در چمپیونشیپ نیز حضور دارند و مربیان دیگری بدون مدارک ورزشی هستند که شامل ونسان کمپانی از برنلی است که کارشناسی MBA دارد، پل وارن از روتردام یونایتد که کارشناسی ارشد و دو مدرک تحصیلی ورزشی دارد و استیو شوماخر، پل هرست، مایکل فلین و کوین بتسی که همگی در دوره افتخاری کارشناسی گزارش و نویسندگی ورزشی حرفهای دانشگاه استفوردشایر شرکت کردهاند.
علاوه بر این، 300 سرمربی و مربی دیپلم مدیریت فوتبال مورد تایید دانشگاه لیورپول را از اتحادیه سرمربیان لیگ دریافت کردهاند و در پاسخ به علاقه زیاد اعضا برای یادگیری فراتر از مدارک اجباری مربیگری، این اتحادیه در حال طراحی مدارج کارشناسی در این زمینه است.
وسعت تحصیلات توخل به او در تعیین پیچیدگی هدایت چلسی در شرایطی که آنها باید تحت مجوز خاصی پس از تحریم رومن آبراموویچ، مالک قبلی، در واکنش به حمله روسیه به اوکراین فعالیت میکردند، کمک کرد. توخل به سخنگوی غیر رسمی این باشگاه در طول این بازه زمانی تبدیل شد و این اقدام را به درستی کامل- که کار بسیار سختی بود- با درک حساسیت و معضلات ژئوپولتیک انجام داد .
در همین حال، پاتر آموزشهایش را ادامه داد تا به یکی از همدلترین، اصیلترین و خردمندترین مربیان تبدیل شود. او در مصاحبهای با ساندی تایمز در توصیف دوران کارشناسی ارشد گفت:” من فرا پژوهشی در زمینه بازخوردها انجام دادم. هنر تمرینات بازخوردی- به عبارت دیگر، توسعه خود آگاهی. من با جراحان تحقیق کردم- مربی فوتبال بودن به این مربوط است که چطور با شکستها کنار میآیید، بنابراین این با روحیه من سازگار بود.”
روزهای “مدالهایت را نشان بده” که در آن این تصور وجود داشت که هرچه بازیکنی در سطح بالاتری بازی کرده باشد، شایستگی بیشتری برای مربیگری دارد، گذشته است.
مارش از ارزش تحصیلات گسترده آگاه است. استاد او باب بردلی، سرمربی سابق سوانسی سیتی، بود که در پرینستون تاریخ خواند. مربی دیگری که تاثیر زیادی روی او داشت، رالف رانگنیک بود که مدرک زبان انگلیسی دارد و ژرارد هولیه فقید که مدرک تدریس داشت و پیش از ورود تمام وقت به دنیای مربیگری، ناظم مدرسه بود.
رنه ماریچ، مرد شماره دو مارش در لیدز، به همراه کامرون توشاک، کمک مربی او، مدارک روانشناسی دارند. این در حالی است که اوان شارپ، دیگر کمک او، هم مدرک MBA دارد. پییر باریو، مربی بدنساز او، مدرک تدریس و مارکوس ایباد، مربی دروازهبانها او، مدرک کارشناسی در رشته فعالیت فیزیکی و ورزشی دارد.
فصل گذشته، توانایی مارش در برقراری ارتباط، تعیین استراتژی و دیدن چشم انداز بزرگ در شرایطی که لیدز تحت فشار قرار داشت، نقش مهمی در دور کردن لیدز از سقوط ایفا کرد. علاقه او به ادامه حضور در لیگ برتر باعث شد که از تصمیمات احمقانه و ناگهانی دوری کند. حالا او تاثیرش را در لیدز گذاشته، سبک گسترده مالکیت توپ و یارگیری هجومی را به سبک بازی منسجمتر، مورب و سریع بر اساس پرس متقابل تغییر داده است. برندن آرونسون و تایلر آدامز، خریدهای آمریکایی جوان و جدید او، در زمینه ایجاد فشار و مسافت طی شده جز بازیکنان برتر لیگ هستند.
مارش و خانوادهاش در هاروگیت زندگی میکنند و او درباره رابطه با مردم یورکشایر صحبت میکند، کسانی که به گفته او، ارزشهایی دوستانه و در طبقه کارگری دارند که یادآور ویسکانسین، ایالت محل تولد او، است. انگلیس پنجمین کشوری است که مارش در آن مربیگری کرده است و پس از اولین کارش به عنوان سرمربی در مونترئال ایمپکت که در سال 2012 به پایان رسید، او به جای این که مستقیما به سراغ کار دیگری برود، خانوادهاش (که شامل امرسون، دخترش، هم میشد) را به سفر برد تا 33 کشور شامل نپال، هند، مصر و ویتنام را ببینند.
وال میگوید:” کنجکاوی شدید درباره جهان چیزی است که هرکسی باید داشته باشد اما ارزش چنین چیزی در پرینستون از بین رفته است. جسی دوست دارد به اطرافیانش قدرت ببخشد. او و کیم، همسرش، حتی به مدوکس اجازه دادند که به تنهایی در سالزبورگ زندگی کند و او در حال تمام کردن مدرسه در آنجا است.
پرینستون محیطی بسیار پر توقع است. شما مدام رو به جلو هل داده میشوید. باب بردلی (که وقتی مارش گلزن اول تیم دانشگاه بود، هدایت آنها را برعهده داشت) به این معروف است که هرکسی در حلقه نزدیکانش بود را به چالش میکشید تا بهتر شود، حتی اگر این کار گاهی فرسایشی میشد و جسی هم همینطور است.
به همین دلیل برایم خندهدار است که مردم فکر میکند تایلر آدامز خواست به لیدز برود تا برخوردی آسانتر از سوی مربیای داشته باشد که از 15 سالگی میشناسد (آدامز در نیویورک ردبولز رشد کرد، زمانی که مارش سرمربی این تیم بود). دلیل این که آدامز خواست به لیدز برود برعکس بود- او احساس کرد بیش از حد راحت است و میخواست بار دیگر با مربیای کار کند که واقعا او را به چالش بکشد.”
مربیان! لازم نیست مدالهایتان را به ما نشان دهید، مغزتان را به ما نشان دهید.