نگاهی به آکادمی سون هیونگ مین؛ ستارههای آینده کره چگونه ساخته میشوند
هفتیک- “من [به او] افتخار نمیکنم، بیشتر مراقب هستم.”
سون وونگ جونگ، پدر سون هیونگ مین، درباره احساسش نسبت به تماشای دریافت جایزه کفش طلای لیگ برتر و تبدیل شدن به یکی از جذابترین فوتبالیستهای دنیا توضیح میدهد.
سون پدر اضافه میکند:” چون نمیخواهم او مغرور شود. نمیخواهم بیش از حد اعتماد به نفس پیدا کند یا متکبر شود. میخواهم فروتن باشد چون هیچ چیز تا ابد ادامه ندارد- همیشه این احتمال وجود دارد که او افت کند.
برای مثال به یک کشاورز نگاه کنید: او شاید محصول خوبی برداشت کرده باشد اما نباید از این موضوع خیلی خوشحال بود. و اگر محصول بدی هم برداشت کرده باشد نباید زیاد از این بابت ناراحت باشد. چون همیشه سال بعدی هست و این ذهنیتی است که من دارم. دریافت جوایزی مانند کفش طلا دستاورد بزرگی است اما من میخواهم مطمئن شوم که او از آمادگی دور نمیشود و این ثبات را حفظ میکنند.”
وونگ جونگ در آکادمی فوتبال سون در چونچئون، شهری که هیونگ مین در آن رشد کرد و در فاصله بیش از 100 کیلومتری شمال شرق سئول است، با اتلتیک صحبت میکند. جایی که این مهاجم تاتنهام در کنار هیونگ یون، برادرش، تحت تعلیم تمرکز دقیق و سختگیرانه پدرش بود. جایی که پسران سون باید به مدت چهار ساعت مانع از پایین آمدن توپ میشدند، در تمریناتی با صدبار تکرار شرکت میکردند و اگر موفق نمیشد باید دوباره از اول شروع میکردند و اجازه نداشتند تا اواسط نوجوانی به تیمی ملحق شوند تا اول تمامی اصول اولیه را به خوبی یاد بگیرند.
برای درک این که سون هیونگ مین چطور به این سطح رسید، باید اول مردی را بشناسید که هنوز با او در شمال لندن زندگی میکند و در طول سالهای رشدش با چنین دقت بیرحمانهای به او آموزش داد. تمایل او به تلاش دوباره، عزم راسخ برای پیشرفت مداوم، توانایی بازی با دو پا- تمام این ویژگیها در چونچئون شکل گرفت.
درباره توانایی آخر که باعث شده پسر او بیشترین گل زده با دو پا در تاریخ لیگ برتر را داشته باشد، وونگ جونگ میگوید:” معمولا وقتی دانشآموزان یا فوتبالیستها شروع میکنند، تمایل دارند یک پای قدرتمندتر داشته باشند- و این نسبت سه به یک است. سه برای پای قدرتمندتر و یکی برای پای ضعیفتر. اینجا وقتی آنها شروع به تمرین میکنند، اگر راست پا باشند باید همیشه توپ را اول با پای چپ لمس کنند- بنابراین شما شرایط آن پای دیگر را بهبود میبخشید. و در نهایت به سطحی میرسید که توانایی بازی با دو پا را دارید.
در مورد هیونگ مین، من میدانستم که او راست پاست اما مطمئن میشدم که جورابها، استوکها، کفشها، شلوارها یا هر چیزی را اول با پای چپ استفاده کند، بنابراین او هرگز قانون دو پا بودنش را فراموش نکرد.”
او فصل گذشته به صورت مشترک برنده کفش طلای لیگ برتر شد و بیشتر با پای چپ مثلا ضعیفترش (12) گل زد تا با پای راستش (11) که پای قدرتمندتر او است.
پدرش ادامه میدهد:” هر زمان که او تمرین شوتزنی میکند، من مطمئن میشوم که او صدها و صدها شوت بزند- خصوصا وقتی جوان بود اما اگر پای چپش کمی عقب بماند، من مطمئن میشوم که شوتها برابر شود و پیش از آن که تمرینش تمام شود در یک سطح قرار بگیرند.”
پدر سون 60 ساله است و قدش فقط 167 سانتیمتر است. لباس ورزشی مشکی رنگی که در طول تمرینات به تن میکند در واقع شرایط فیزیکی بی عیب و نقص او را برجسته میکند- محصول دو ساعت تمرین روزانه در سالن بدنسازی است و وقتی در چونچئون باشد، همین زمان را در زمین و با جلسات مربیگری عملی سپری میکند.
او میخواهد در آکادمی سون بیشترین شانس را به حدود 35 دانشآموز بدهد تا روزی پا جای پای قهرمانشان بگذارند. وونگ جونگ مانند رفتاری که با دو پسرش داشت، در این آکادمی نیز توقع بسیاری از بازیکنان جوان دارد و فشار زیادی به آنها میآورد و همان تاکید را روی تمرینات دارد، در حالی که همچنان اجازه نمیدهد آنها تا سن 15 یا 16 سالگی برای هیچ باشگاهی بازی کنند.
تماشای او در زمین تمرین بسیار جذاب است.
او دستوراتی که اغلب شامل ناسزاست را خطاب به بازیکنانی (که اکثر آنها 13 ساله هستند) فریاد میزند، نقشی کاملا فعال در تمرینات دارد و سپس یک بازی با تیمهای کوچک برگزار میکند. او در اوایل جلسه تمرین به یکی از پسرها میگوید که باید به خانه برود چون به اندازه کافی متمرکز نیست.
این آکادمی به خودی خود بسیار الهامبخش است، در حالی که فقط با هزینه زیر 11 میلیون پوند ساخته شده است- تقریبا تمامی این هزینه توسط تاتنهام و ستاره اهل کره جنوبیاش پرداخت شده است.
رختکن مجهز، کلاسهای درسی برای کودکان و نزدیک به شش زمین بازی شامل یک زمین در اندازه کامل وجود دارد. آنها امیدوار هستند که خیلی زود یک کافه و پارکینگ برای بازدیدکنندگان بسازند، در حالی که برنامهریزی برای ساخت موزه سون هیونگ مین هم آغاز شده است.
این آکادمی یک دهه قبل شروع به کار کرد اما نام سون با درخشش در فوتبال اروپا بیش از پیش بر سر زبانها افتاد و از آن زمان تا به حال توسعه بسیاری داشته است- این اتفاق اول به لطف تعدادی از حامیان مالی بزرگ در سال 2015 رخ داد و سپس با سرمایهگذاری بیشتر و بیشتر سون سرعت گرفت. بخشی از چنین تشکیلاتی یا حتی تمام آن در کره جنوبی با بودجه مالیاتدهندگان ساخته میشود اما تمامی این مجموعه با پول خصوصی ساخته شده است.
این 35 پسر (به علاوه سه بازیکن دیگر که مسیر سون را در جوانی دنبال کرده و توسط باشگاههای آلمانی به خدمت گرفته شدهاند) با دقت بسیار برای حضور در این آکادمی انتخاب میشوند. آنها از سراسر کشور میآیند و باید از شرایط فیزیکی و استانداردهای ذهنی تعیین شده توسط وونگ جونگ برخوردار باشند. او با این که در بیشتر روزهای سال در لندن زندگی میکند اما مدیر این آکادمی است و وقتی در کره حضور دارد با تمام وجود در زمین فعال است.
هیونگ یون، برادر سون، در غیاب او سرمربی است و همه چیز را تحت کنترل دارد و شخصیتی به مراتب خونگرمتر از پدرش دارد.
هیونگ یون 33 سال دارد و پیش از این به صورت حرفهای در کره و دسته پنجم آلمان بازی کرده است. او در پاسخ به این سوال که آیا به اندازه پدرش سختگیر است با خنده میگوید:” من میخواهم میانهرو باشم- مربیای با دو صورت. اگر نیاز به سختگیری داشته باشم، سختگیر خواهم بود. اگر نیاز به مهربانی داشته باشم، مهربان خواهم بود.”
هدف این است که این بازیکنان جوان روزی زندگی حرفهای مانند برادران سون و البته پدرشان که تا تیم دوم کره راه پیدا کرد و مجبور شد به دلیل مصدومیت از ناحیه رباط در 28 سالگی بازنشسته شود، داشته باشند.
دو محصول اخیر این آکادمی در پادربورن هستند (چوی این ووی 19 ساله و ریو دونگ وان 20 ساله) و یک بازیکن دیگر هم به سن پائولی آلمان پیوست اما در حال حاضر برای بهبود عملکردش به این آکادمی برگشته است. خانواده سون رابطه خوبی با باشگاههای آلمانی دارند و این بازیکن نیز در نوجوانی به هامبورگ و سپس پیش از پیوستن به تاتنهام در سال 2015، مدتی در بایرلورکوزن توپ زد.
هدف آنها پیدا کردن باشگاه برای بازیکنان در 15 سالگی است اما کودکان میتوانند از سن هفت سالگی کار در این آکادمی را آغاز کنند. تحصیلات مکمل در دسترس آنهاست اما بازیکنان جوان عموما به صورت جداگانه به مدارس دولتی میروند و در کنار آن وقتی در آکادمی هستند در کلاس متخصصان زبان شرکت میکنند تا برای دوران بازی در اروپا آماده شوند.
همان رفتاری که با سون صورت گرفت و او در سال 2019 درباره پدرش گفت:” پدرم مدام به تمام چیزهایی که من نیاز داشتم فکر میکرد. او برای من همه کار کرد و من بدون او شاید جایی که امروز هستم نبودم.”
و بنابراین با تبدیل شدن سون به فوق ستارهای جهانی که در حال حاضر به همراه سایر هم تیمیهایش در تاتنهام در کره جنوبی حضور دارد، به نظر میرسد که این فرصت بسیار خوبی برای صحبت با اعضای خانواده او و درک این موضوع است که او چطور به عنوان یک فوتبالیست تکامل پیدا کرد و خانوادهاش چطور سعی در پرورش نسل جدیدی از فوتبالیستهای کرهای دارند.
و جدا از این، چرا وونگ جونگ که از نظر پسرانش شباهتهایی با آنتونیو کونته، سرمربی تاتنهام، دارد، روی اظهارنظر اخیرش که پسرش بازیکنی در کلاس جهانی نیست، تاکید دارند.
***
چونچئون بسته به ترافیک چند ساعتی با ماشین تا سئول فاصله دارد و حالتی بسیار روستاییتر از پایتخت کره دارد. این شهر مرکز استان گانگوون است که شهر پیونگچانگ که یکی از میزبانهای المپیک زمستانی 2018 بود، هم در آن قرار دارد. منطقهای شهرنشین در این شهر هست که آسمانخراشهای بزرگی در آن قرار دارد اما آنها فاصله زیادی از این آکادمی که با جنگل و کوههای پشتش احاطه شده است، دارند.
مسیر ورودی شما را از برابر پوسترها و دیوارنگارههای سون، قهرمان محلی این منطقه، عبور میدهد و تصویر او جلو و در مرکز ورودی دیده میشود.
زمانی که وارد میشویم، گروهی از بازیکنان جوان از کلاس زبان انگلیسی خارج میشود و ما مینشینیم تا پیش از تماشای جلسه تمرین با وونگ جونگ صحبت کنیم.
وونگ جونگ در اندازه خودش شخصیتی بسیار شناخته شده در کره است که بخشی از این شهرت را مدیون معروفیت و موفقیت پسرش در لیگ برتر است. او ظاهری متمایز دارد و اکتبر گذشته کتابی را درباره اساس آموزشش با نام “همه چیز با این اصول آغاز میشود” منتشر کرد. اما او به ندرت مصاحبه میکند- یکی از این موارد استثنایی در ماه ژوئن بود که مدعی شد فکر نمیکند سون بازیکنی در کلاس جهانی باشد.
او اشتیاق زیادی به سعی برای ایجاد شرایط درست دارد تا بتواند فوتبالیستها را تحت تاثیر قرار داده و باعث موفقیت آنها شود.
او میگوید:” وقتی پسرانم را در سن بسیار کم تمرین میدادم، یکی از سختترین موارد در اینجا این بود که آب و هوا خیلی خوب نیست چون در طول زمستان بسیار سرد است. در طول تابستان هم بسیار گرم و شرجی است و اگر کسی بخواهد به سطح دیگری از فوتبال برود، زمینهای درجه یکی وجود ندارد. چه سطح ملی باشد، چه سطح حرفهای یا حتی سطح اروپایی.
و این یکی از حسرتهایی است که داشتم و یکی از دلایلی که هیونگ مین را به آلمان بردم تا بتواند از چنین محیطی بهره ببرد.
بنابراین میخواستم چنین محیطی را برای کودکان اینجا فراهم کنم. و توانستم این کار را به خاطر دستمزد هیونگ مین انجام دهم- برای این که شانسی به هرکسی بدهم که دوست دارد در سطح یک فوتبالیست باشد.”
او در ادامه توضیح داد که چطور از نظرش توانایی کنترل توپ با هر بخشی از پا برای بازیکنان جوانش مهم است- و کنترل توپ با سایر اعضای بدن هم به همان اندازه اهمیت دارد. این بخشی از اصول پشت بعضی از تمرینات روزانه مهمی است که پسرانش وقتی در حال رشد بودند، انجام میدادند. یکی از آنها روپایی زدن با توپ برای سه دور کامل دور زمین بود- یکی با پای چپ و یکی پای راست و سپس یکی با هر دو. اگر توپ در هر نقطهای میافتاد، آنها باید دوباره از دور اول شروع میکردند. بیرحمی تمرینات وونگ جونگ یک بار باعث نگرانی یکی از عابران شد.
این تمرین معروف که سون باید توپ را برای ساعتها در هوا نگه میداشت یکی دیگر از بخشهای مربوط به اصول او در استفاده از تمامی بخشهای بدن بود و تاثیری همیشگی روی مهاجم فعلی تاتنهام گذاشت.
سون در سال 2019 گفت:” او چهار ساعت تمرین روپایی به ما میداد. هر دوی ما. من پس از سه ساعت سه توپ میدیدیم. زمین قرمز بود (به خاطر چشمهایش که کاسه خون شده بود). من بسیار خسته بودم. و او بسیار عصبانی بود. من فکر میکنم این بهترین داستان است و ما هنوز وقتی با هم هستیم درباره آن حرف میزنیم. چهار ساعت بالا نگه داشتن توپ و ننداختن آن به زمین. این دشوار است، نه؟”
در زمان بازدید اتلتیک، شرایط به این شدت و پرفشاری به نظر نمیرسید اما تمرین با انداختن توپ به هوا و کنترل کردن آن توسط پسری 12 ساله شروع شد. روی تکرار. برای 15 دقیقه.
یکی دیگر از اصول وونگ جونگ شامل این است که بازیکنان تحت نظرش نباید تا 15 سالگی به عنوان بخشی از تیم بازی کنند یا حتی به سمت دروازه شوت بزنند- همان کاری که با سون انجام داد.
او در توضیح این مورد میگوید:” شما بچهتان که به سختی میتواند راه برود را به تورنمنت دو و میدانی نمیفرستید. و این هم شرایطی مشابه است. چون وقتی شما در یک بازی هستید، اول از همه باید بتوانید حریف را کنترل کنید. جدای از کنترل توپ با حریف، اگر حتی نتوانید توپ را کنترل کنید، پس هدف از فرستادن آنها به زمین در یک بازی چیست؟
دومین دلیل به خاطر مدارس، والدین و بعضی از باشگاههایی است که بچهها را در سنین کم به بازی میگیرند. مسئله بهبود شرایط آنها به عنوان یک بازیکن نیست، آنها بیشتر به پیروزی در مسابقات و رقابتهای محلی اهمیت میدهند- تا این که روی بهبود اصول اساسی تمرکز کنند.”
برای بعضی از بازیکنان جوان در این آکادمی، ایده بازی برای یک تیم مفهومی کاملا بیگانه است.
وونگ جونگ درباره ممنوعیت شوتزنی میگوید:” ما پیش از سن 15 سالگی به بچهها دستور شوت زدن نمیدهیم. دلیلش چیست؟ این به رباط و مفاصل آنها آسیب خواهد زد. چون آنها هنوز به صورت کامل رشد نکردهاند. این کار را با هیونگ مین هم کردند.
و به همین دلیل با حضور فرزندانم در تمرینات باشگاهی در این سن مخالف بودم و همین فلسفه را درباره گروه فعلی پیاده میکنم.”
وونگ جونگ نمیخواهد اشتباهاتی که باعث شد دوران فوتبالش خیلی زود به پایان برسد، تکرار شود.
برای موفقیت در آکادمی باید کاملا بر اساس این روشها پیش بروید- یکی از این موارد این است که باید برای انتقال خانوادهتان به چونچئون مشکلی نداشته باشید چون خوابگاهی در این آکادمی وجود ندارد. موارد غیر قابل مذاکره دیگری هم وجود دارد.
وونگ جونگ میگوید:” این زمین بازی نیست و من در این باره بسیار سختگیر هستم. اگر شما قرار است اینجا باشید و فرم ورزشی خوبی ندارد و در زمین تنبل به نظر میرسید، جواب من یک نه قاطع است. مسئله دیگر رفتار کلی است. فروتن باشید، به کسانی که به آنها درس میدهید و از آنها آموزش میگیرید، احترام بگذارید. اگر این دو مورد رعایت نشوند، من آنها را از آکادمی اخراج خواهم کرد.”
وونگ جونگ تصویر بسیار واضح و روشنی از نحوه عملکردش ارائه میدهد اما کسانی که تحت تعلیم او هستند چه احساسی در این باره دارند؟
هیونگ یون، پسر بزرگتر او، با تیم هامبورگی ایوی هالزتنبک-رلینگن در لیگهای پایینتر آلمان بازی کرد اما در سن کم بازنشسته شد.
ارزیابی صریح و صادقانه پدر او این است که “او هیچ استعدادی نداشت”.
هیونگ یون میگوید:” وقتی تحت تعلیم پدرم بودم، همه چیز بسیار ترسناک بود و جو سختی حاکم بود چون او مربی بسیار سختگیری است. اما وقتی خودم مربی شدم، از خودم پرسیدم که آیا دانشآموزان میتوانند با آن شرایط کنار بیایند. بنابراین سعی کردم تعادلی بین سختگیری و مهربانی ایجاد کنم.
پدرم هم میتوانست اینطور باشد اما تاکید زیادی روی تمرکز و نحوه بهبود آن تمرکز به سطحی بالا داشت. برای مثال، تمرین روپایی راهی برای حفظ این تمرکز بود.”
گروه فعلی بازیکنان جوان با نهایت احترام از یوونگ جونگ یاد میکنند اما به وضوح از او میترسند. او میگوید:” شاید این برای مربیان دیگر متفاوت باشد اما وقتی من از در وارد میشوم، چشمهای همه تغییر میکند. همه آنها میدانند. انگار افسر آموزش وارد شده است. آنها سر جایشان قرار میگیرند و آماده حرکت هستند. من هنوز کمی به آنها سخت میگیرم.
گاهی پسرانم به من میگفتند تو مثل ناپدری یا پدر زن هستی، تو سختگیر هستی. من به این تصویر افتخار میکنم.”
هرچند، وونگ جونگ و هیونگ یون هردو میگویند که این پیرمرد با بالا رفتن سن کمی لطیفتر شده است. ما شواهدی دال بر این موضوع میبینیم که او در اواخر جلسه تمرین پسرها را به گرمی در آغوش میگیرد.
***
پشت زمین تمرینهای اصلی تعداد زیادی پله با شیب بالا وجود دارد- آنها به طور خاص برای بازیکنان جوان نصب شدهاند تا بالا و پایین بروند. جان پترو ونترون، مربی بدنسازی معروف کونته، مطمئنا تحت تاثیر قرار میگیرد.
در سوی دیگر پشت زمین اصلی برای بازی 11 نفره، پوششهای بزرگی برای محافظت از سطح برابر بارانهای سنگین و سرما در زمستان وجود دارد.
در حالی که این بازیکنان جوان تمرین را با انداختن توپ به هوا و کنترل آن شروع میکند، وونگ جونگ به مربی میگوید یکی از آنها باید به خانه برود چون به اندازه کافی تمرکز ندارد.
نحوه سرکشی او به مناطق مختلف زمین یادآور حرکات روز گذشته کونته در جریان اولین جلسه تمرینی تاتنهام در سئول است.
زمانی که بازیکنان جوان مشغول انجام تمرینات روزانه میشوند، دنبال کننده جیپیاس تمامی حرکات آنها را ثبت میکند- بخشی از این حرکات برای جلوگیری از مصدومیت و حصول اطمینان از این که بیش از حد تحت فشار نیستند، مورد استفاده قرار میگیرد. جلسات تمرینی تا دو ساعت طول میکشد و وقفههای کوتاه برای بازسازی طول مدت بازی ایجاد میشود. این تمرینات از شدت بالایی برخوردار هستند و بنابراین نگرانی از بابت مصدومیت زیاد است.
این شباهت دیگری با کونته پس از جلسه تمرینی سنگین روز گذشته است.
وونگ جونگ میگوید:” من احترام بسیاری برای کونته قائل هستم و دلیل اصلی آن اشتیاق او است. شما میتوانید سبک حرکات او و هدایت بازیکنان را بینید. بعضی افراد وقتی تمرینات او و تغییراتی که در ذهنیت تمرینی تاتنهام ایجاد کرده را میبینند، فکر میکنند آیا این کمی بیش از حد نیست؟ آیا این کمی بیش از حد سختگیرانه نیست؟ اما به خاطر همین شور و اشتیاق بود که آنها توانستند به لیگ قهرمانان راه پیدا کنند.”
هیونگ یون اضافه میکند:” او کونته را به عنوان یک مربی دوست دارد و از سبکی که کونته از بازیکنان میخواهد تمرکز کنند و ذهنیت و آمادگی جسمانی درستی برای تمرینات داشته باشند، خوشش میآید. این من را به یاد تمرین با پدرمان میاندازد.”
وونگ جونگ به هر مقایسهای با کونته میخندد- و این ایده که او بتواند این هافبک سابق یوونتوس و ایتالیا را در یک مسابقه شکست دهد.
اما او تمام کارهایش در طول این جلسه را با سرعت بالایی انجام میدهد. او به یکی از این بازیکنان میگوید:” چطور جرات میکنی قدم بزنی؟”
در مجموع، به نظر نمیرسد که والدین این بچهها- بسیاری از آنها در تمرین حضور دارند- نگران صراحت وونگ جونگ باشند. آنها میگویند که رفتار قابل قبولتر او با بازیکنان را در پایان تمرین میبینند، بنابراین میدانند که او منظور بدی ندارد. او همچنین وقتی لازم باشد خودش را کنترل میکند- وقتی بازیکنی در آستانه گریه کردن باشد زیاد به او فشار نمیآورد.
باید این نکته را در نظر داشت که شاید تفاوت فرهنگی باعث شود که رفتار او از نظر مخاطب کرهای چندان سختگیرانه نباشد. حتی با این که او از نقطه نظر یک بیننده غربی شبیه گوردون رمزی فوتبالی به نظر برسد.
هیونگ یون بیشتر به عنوان پلیس خوب ایفای نقش میکند و بازیکنان را ترغیب میکند و در یک مقطع آنها را با پاس رابونا شگفتزده میکند.
وونگ جونگ شاید مدیر این آکادمی باشد، نقشی که معمولا با نشستن پشت میز به خاطر آورده میشود اما به نظر میرسد که بیشتر از اکثر بازیکنان میدود.
پس از وادار کردن بازیکنان به افزایش سرعت، این گروه به دو قسمت تقسیم میشود. وونگ جونگ به عنوان مدافع میانی برای یک تیم بازی میکند، مدیریت بازی را از این پست برعهده میکرد و در مقطعی پرچمی خیالی را بالا میبرد تا گلی را که بازیکنی پس از فرار از پشت او به ثمر رسانده است مردود اعلام کند. این در بهترین حالت آفسایدی میلیمتری به نظر میرسد. یکی از همکارهای او با خنده میگوید:” تیم او هیچوقت نمیبازد.”
وونگ جونگ همچنین در استفاده از مهارت عبور از بازیکنان حریف با دریبل رحم و شفقتی ندارد.
بر اساس آموزههای او، هیچ شوتی زده نمیشود مگر این که ضربه پایانی از فاصله نزدیک باشد.
درست مانند سون، زمانی که بازیکنان 15 ساله شوند تمرینات شوتزنی را با تمرکز روی حصول اطمینان از این که کاملا روی دو پا قدرتمند باشند، شروع خواهند کرد. سون در 18 سالگی روی الگوی شوتزنی تمرین میکرد و 500 بار با پای چپ و 500 بار با پای راست شوت میزد. او اهداف مشخصی در دروازه داشت که آنها را هدف قرار میداد و به عنوان “نقاط سون هیونگ مین” شناخته میشوند.
وونگ جونگ میگوید:” من خیلی به این که سون با دو پا شوت میزند افتخار نمیکنم. این واقعا نشانگر چیزی است که من تدریس کردهام. نکتهای که دوست دارم روی آن تاکید کنم این است که اگر شما فوتبالیست خوبی باشید، باید آزاد باشید تا هرکاری میخواهید با توپ انجام دهید.”
سون خودش ماه گذشته از این آکادمی بازدید کرد و باعث خوشحالی پسرها شد. و اینجا اخیرا میزبان تورنمنتی برای بازیکنان جوان از کشورهای مختلف شرق آسیا و کلمبیا بود.
روزی که اتلتیک از این آکادمی بازدید کرد، آخرین روز پیش از تعطیلات تابستانی بود و این احساس وجود داشت که وونگ جونگ میخواهد بیشترین استفاده را از زمان کوتاه باقی مانده کند. او به آنها گفت میخواهد بیشترین فشار ممکن را به بازیکنان بیاورد- ذهنی و فیزیکی و با توپ و به این ترتیب به خوبی نشان داد که چه انتظاری از آنها دارد.
او از یکی پرسید:” چرا در پست اشتباه هستی؟” از دیگری پرسید:” آیا الان زمان ایستادن است؟”
بعضی از مربیان سوالهای مشابهی میپرسند. این مطمئنا احساس تمرینی نظامی را دارد.
و در یکی دیگر از صحنههای مشابه با تمرین روز دوشنبه تاتنهام، یکی از بازیکنان پشت دروازه از هوش میرود.
***
احساس ما درباره سبک وونگ جون هرچه که باشد، نمیتوان انکار کرد که این سبک روی سون به خوبی جواب داده است- هم به عنوان بازیکن هم به عنوان یک انسان.
وونگ جونگ میگوید:” من حالا زیاد به پسرانم سخت نمیگیرم. از سن حدودا 15 سالگی بسیار منعطفتر و حامیتر شدم. آنها بزرگسال هستند و تصمیمات خودشان را میگیرند- تا جایی که تصمیمات درستی باشند. من ترجیح میدهم فاصله داشته باشم. من در پس زمینه هستم. این سبک مربیگری من و رابطه فعلیام با پسرانم است.”
بر پایه توصیههای پدرش، سون تصمیم گرفته تا پس از پایان دوران فوتبالش ازدواج نکند. وونگ جونگ میگوید این سبک از انضباط دلیل اصلی موفقیت پسرش بوده است:” عوامل گمراهکنندهای وجود دارند. شما باید ذهنی پولادین داشته باشید تا عوامل غیرضروری و مزاحم را کنار بزنید و موفق شوید.”
وونگ جونگ هنوز روی ابعاد خاصی از بازی با سون کار میکند و او را ترغیب میکند که اگر حس میکند نیاز به پیشرفت دارد، تمرینات خاصی را انجام دهد. اما بیشتر نقش او در این روزها روانی است تا مطمئن شود که سون هرگز مغرور نمیشود یا اعتماد به نفسش خیلی بالا نمیرود. وونگ جونگ به او میگوید:” مطمئن باش که فروتن میمانی و غرق قدرت و شهرت نمیشوی.” او این باور رایج در کره را قبول دارد که 70 درصد زندگی شانس است و تنها 30 درصد به استعداد بستگی دارد.
این عزم راسخ برای حفظ فروتنی سون شاید بخشی از دلیل این صحبت او در ماه گذشته باشد که گفت پسرش را جز بازیکنان در کلاس جهانی نمیداند.
و وونگ جونگ حالا روی این موضعگیری تاکید دارد و وقتی این سوال از او مطرح میشود، سرش را به شدت تکان میدهد.
او میگوید:” من همچنان روی این موضع هستم. شخصا امیدوارم و پس از هر جلسه تمرینی و بازی دعا میکنم که سون مهارتهایش را ده درصد افزایش دهد.
تعریف من از بازیکن در کلاس جهانی، بازیکنان محدودی را شامل میشود. اگر شما لقب کلاس جهانی را به کسی بدهید، نباید به آسانی از آن استفاده کرد. او نباید به آسانی تعویض شود یا در لیگها و مسابقات داخلی مورد استفاده قرار بگیرد. او باید در هر بازی به زمین برود و مردم باید تایید کنند که او باید در هر بازی در زمین باشد. این نظر من درباره تعریف بازیکنی در کلاس جهانی است.”
وونگ جونگ میگوید لیونل مسی و کریستیانو رونالدو میتوانند در این دسته قرار بگیرند و در پاسخ به این سوال که آیا سون میتواند به آنجا برسد اضافه میکند:” او تلاش زیادی میکند، بنابراین امیدوارم که این اتفاق رخ دهد.”
وونگ جونگ برای تماشای بازی پیش فصل تاتنهام برابر تیم ستارگان کِیلیگ به سئول سفر کرد اما در بازی دوستانه بعدی برابر سویا حضور ندارد. او به انگلیس برمیگردد تا خانه لندن را برای فصل جدید آماده کند و به مواردی از بازی برابر ستارگان کی لیگ که سون باید روی آنها بیشتر کار کند فکر میکند، دیداری که با پیروزی 3-6 تاتنهام تمام شد و سون دو گل زد.
سفر سون از چونچئون به لیگ قهرمانان شاید او را به فوق ستارهای جهانی تبدیل کرده باشد اما وونگ جونگ فکر نمیکند که تغییر زیادی ایجاد شده باشد:” در ابتدای مسیر وقتی من هیونگ مین را تمرین میدادم، او بسیار خوشحال بود. و در طول شرایط سخت هم همچنان بسیار خوشحال بود. او حالا از فوتبال بازی کردن خوشحال است و در آینده هم همینطور خواهد بود.”
پس از یک وقفه، وونگ جونگ طوری که انگار در حال صحبت با پسرش است، میگوید:” من فکر میکنم وقتی اولین بار تو را در بچگی دیدم، با یک توپ فوتبال دیدمت و حالا وقتی تو را به عنوان یک بازیکن حرفهای میبینم، باز هم فقط با یک توپ فوتبال میبینمت.”
عالی بود حرف نداشت ممنون از ترجمه های روان و شیواتون
لیست کلی مقالات را بگذارید
مثال تلگرام که مقالات به ترتیب در کانال بود
که بشه مقالات قبلی و جدید پیدا و مطالعه کرد