با ژرژ مندس آشنا شوید؛ پادشاه شیکپوش بازار نقل و انتقالات
هفتیک– این یکی از بهترین روزهای زندگی کریستیانو رونالدوی جوان بود. او 18 ساله بود و در آستانه امضای قرارداد با باشگاه منچستریونایتد قرار داشت. به نظر میرسید این اولین قدم مهم او در راه تبدیل شدن به بهترین بازیکن جهان باشد و مردی که به او کمک کرد تا این قرارداد را ببندد، ژرژ مندس، مدیر برنامههایش بود. مندس نیز هیجان زده به نظر میرسید. او گفت:” تو این قرارداد را امضا میکنی و بعد میخواهیم کمی شامپاین بنوشیم”. اما شامپاینی وجود نداشت. قرارداد امضا شد و کمی بعد، مندس دوباره سراغ تلفنش رفت تا معاملات دیگری انجام بدهد. او شب به هتل رونالدو برگشت اما زمان جشن گرفتن دیگر گذشته بود.
وقتی رونالدو ماجرا را تعریف کرد، از این اتفاق ناراحت نبود- بیشتر به نظر میرسید گیج شده باشد. تفسیر واضح این بوده که این ژرژ مندس است؛ او دوست دارد اینگونه باشد. رونالدو بزرگترین هوادار مندس است و او را جزئی از خانواده خود میبیند: یک برادر بزرگ و یک پدر بوده که تمامی این صفات را در وجودش دارد. در واقع، او در مورد مدیر برنامههایش گفته است:” یک مرد خوب … یک دوست واقعی … یک انسان فوقالعاده.”
تلفن نقشی ثابت و همیشگی در زندگی مندس ایفا میکند. در روزهایی که ژوزه مورینیو، سرمربی رئال مادرید و رونالدو ستاره این تیم بود (به همراه دیگر موکلهای مندس شامل په په، ریکاردو کاروالیو، آنخل دی ماریا و فابیو کوئنترائو)، ظاهرا این مدیر برنامه تا 25 بار در روز با فلورنتینو پرز، رئیس باشگاه، تماس میگرفت- چیزی که خود پرز آن را تایید کرد. او با خنده گفت:” ما همیشه در مورد مسائل مختلف صحبت میکردیم.”
آگوستو سزار لندوئیرو، رئیس باشگاه دپورتیوو لاکرونیا، گفته که مطمئن نیستید آیا مندس انسانی است که به تلفن وصل است یا تلفنی است که جنبه انسانی به خود گرفته است. مندس یک بار در ساعت دو صبح با پیتر کنیون تماس گرفت تا به او بگوید که در ساعت سه با او تماس خواهد گرفت. مدیر اجرایی سابق منچستریونایتد و چلسی با تعجب گفت:” خب چرا او ساعت سه به من زنگ نزد؟!”
در آخرین محاسبه، مشخص شد مندس چهار تلفن همراه دارد و رونالدو تخمین زده که او روزانه 20 ساعت را صرف استفاده از حداقل یکی از آنها میکند. اینگونه او به حفظ ارزشمندترین آژانس خرید و فروش بازیکن در جهان، به نام ژستیفوته (Gestifute)، با حجم معاملاتی به ارزش بیش از 700 میلیون پوند کمک میکند. این همان روشی بوده که او توانسته توجه بسیاری از روسای باشگاههای بزرگ را به خود جلب کند. و اینگونه است که او نه تنها به پادشاه بازار نقل و انتقالات، بلکه به یکی از قدرتمندترین مردان فوتبال روز دنیا تبدیل شده است.
اولین قدمها
ژرژ مندس در ژانویه سال 1966 در لیسبون متولد شد و در خانههای سازمانی متعلق به کارمندان پتروگال، جاییکه پدرش در آنجا کار میکرد، بزرگ شد. مادرش خانهدار بود و در خانه، کلاه میبافته و سبدهایی از نی میساخت. آخر هفتهها، مندس اتوبوس شماره 28 به مقصد ساحل فونته دا تلا را سوار شده و در آنجا این وسایل را میفروخت.
او همچنین در بازارهای خیابانی، لباس دسته دوم میفروخت. یکی از دوستانش یک غرفه در همان نزدیکی داشت و روزانه حدود 500 اسکادو (واحد پول) درآمد داشت- که تنها برای خرید غذا برای ناهار، بلیط قطار بازگشت به خانه و یک میان وعده برای سفر کافی بود. مندس 10 برابر این مبلغ پول درمیآورد.
مندس در زمین محله پتروگال در فاصله 50 متر از آپارتمان فوتبال بازی میکرد و وقتی زمین در اختیار دیگران بود، او برای بازی سه در مقابل سه در خیابان، با دروازههایی که از نیمکت درست شده بود، به دوستانش محلق میشد. در تابستان، او در یک کارخانه تولید دسر منجمد کار میکرد و وظیفهاش نگه داشتن مخروط در پایان مراحل بود تا اطمینان حاصل شود که بستنی روی زمین نمیافتد. او به شوخی به دوستانش میگفت که او مهمترین وظیفه را نسبت به همه دارد.
در آن زمان، هیچ کس او را ژرژ صدا نمیکرد. نام مستعار او کابانس بود. این همان نامی است که همه او را صدا میکردند، وقتی او در مستند سال 2012 در کانال پرتغالی SIC با نام “ژرژ مندس: مدیر برنامه بزرگ” به محلهاش در پتروگال بازگشت، خود را با همین اسم به همسایههای قدیمی معرفی کرد.
در یکی از صحنههای دراماتیکتر فیلم، مندس بالای در و پنجرههایی که با روزنامه های قدیمی پوشانده شده، به داخل خانه قدیمی پدر و مادرش نگاه میکند،؛ در حالیکه به نظر میرسد همسایهها اصلا نمیدانند او کیست. او میگوید:” من کاباناس هستم.” و آنها با نگاهی بیاحساس پاسخ می دهند:” آه، کاباناس”. سپس به زمان شام میرسیم که مندس میزبان آن در یک رستوران محلی است: گروهی از افراد بین چهل تا پنجاه سال که در حال خندیدن به خاطرات روزهای قدیم هستند و شاید نگاهی به آن مرد هوشمند و موفق انداخته و با تعجب از خود بپرسند که چگونه او به موفقیت دست یافت و آنها نتوانستند.
اما در مورد مندس- و شاید این درباره هر کسی که به اندازه او موفق باشد صادق است، به خصوص در صنعتی که او در آن قرار دارد- به نظر میرسد همیشه طرف دیگری از داستان نیز وجود دارد. بله، این تجدید دیدار برنامهریزی شده به نظر میرسید، اما یکی از همسایگان که از همه چیز ناراحت به نظر میرسید، به مجله So Foot میگوید:” آن روز او بیشتر از اینکه وقتش را با ما سپری کند، با تلفن حرف میزد. او نیمی از افرادی را که مقابل دوربین ملاقات میکرد، به خاطر نمیآورد.”
ترک کردن لیسبون
او پس از فاجعهای که ضربه بزرگی به خانوادهاش زد، لیسبون را در سن 20 سالگی ترک کرد. همسر برادرش درگذشت و مندس به ویانا کاستلو رفت تا نزدیک برادر و برادرزادهاش باشد. زمانیکه او در سال 1989 یک فروشگاه ویدئویی به نام سامویی ویدئو را در یک مرکز خرید متروکه، افتتاح کرد، برای تیمی در لیگهای دسته پایین به نام ویانزه بازی میکرد. هیچ کس به او شانسی برای کسب موفقیت نمیداد، اما او متوجه فرصتی شد.
او گفت:” میدانستم این یک مرکز خرید خلوت و کوچک است، اما اینجا چیزی داشت که مورد نیاز من بود: فضای پارکینگ بزرگ. من از فروشگاه فیلم نسبت به بازی کردن برای هر تیمی درآمد بیشتری کسب میکردم. این ممکن بود ایدهای باشد که همه چیز را برای من تغییر داده است.” او آنچه باید را در کلوپهای شبانه یاد گرفت و این در لوز دو مار، باشگاهی در نزدیک مرز اسپانیا، بود که او با بازیکنانی حرفهای از پورتو، براگا و ویتوریا گیمارش ملاقات کرد.
او هنوز در کنار حرفهاش، فوتبال هم بازی میکرد: وقتی از او دعوت شد تا به لانهسس برود، او با این شرط که مدیریت تبلیغات در ورزشگاه را بر عهده گیرد، با این پیشنهاد موافقت کرد. روجریو گونکالوس، رئیس باشگاه، نمیتوانست تغییر در شرایط را باور کند: این باشگاه درآمد بیشتری را به خاطر حضور مندس کسب میکرد؛ درآمدی که او نیز به طور طبیعی درصدی از آن را به عنوان کمیسیون دریافت میکرد.
در آن باشگاه شبانه بود که او در سال 1995 با نونو اسپیریتو سانتو، ملاقات کرد؛ دروازهبان آن زمان گیمارش که رویای بازی در تیم پورتو و سپس انتقال به لالیگا را در سر داشت. مندس رویاهای خودش را داشت. او میخواست کاری کند نونو با دپورتیوو لاکرونیا قرارداد امضا کند، بنابراین او 300 کیلومتر از ویانا دی کاستلو رانندگی کرده و هر روز منتظر بود تا با لندوئیرو، رئیس باشگاه صحبت کند. او هیچ ایدهای نداشت که چه میخواهد بگوید، اما لندوئیرو سرانجام موافقت کرد که او را ببیند و با نونو قرارداد امضا کرد. لندوئیرو گفت:” حسی که او در کار میگذارد و جوری که این حس را منتقل میکند، دادن پاسخ منفی را برای چیزی که او پیشنهاد میکند، بسیار دشوار میسازد.”
مندس از قرارداد نونو هیچ پولی دریافت نکرد و این دو نفر تبدیل به دوستانی همیشگی برای یکدیگر شدند. داستان به طور معمول پایان خوشی برای مندس داشت: نونو به باشگاه رویاییاش پورتو (او از سالهای 2002 تا 2004 و 2007-2010 در آنجا بود) رسید و مندس بلافاصله اولین پست او به عنوان سرمربی را در ریو آوه برایش فراهم کرد. او پس از سپری کردن دو فصل موفق در آنجا، در تابستان 2014 به عنوان سرمربی والنسیا به لالیگا نقل مکان کرد.
نونو در کنفرانس مطبوعاتی خود قبل از آغاز فصل گفت:” اگر من اینجا هستم این به لطف ژرژ مندس است. و مشکل این موضوع چیست؟ او مدیر برنامه من است و کار خود را انجام میدهد.” مندس همچنین با مالک جدید والنسیا به نام پیتر لیم آشنا شده و او در ژانویه سال 2015 یکی از موکلان مندس، انزو پرز، را با مبلغ 25 میلیون یورو از بنفیکا خریداری کرد.
دعوا برای بزرگ شدن
معامله نونو، کسب و کار مندس را به حرکت درآورد. هدف بعدی او تسخیر کشورش پرتغال بود. او این کار را در اواخر دهه 1990 انجام داد و از اختلاف بین رئیس پورتو، پینتو دا کاستا و مدیر برنامه برجسته پرتغالی آن دوره، خوزه ویگا استفاده کرد. یکی از موکلان مندس، کاشتینیا ، از موناکو به پورتو پیوست و دیگران- ژرژ آندراده و سپس دکو- این مسیر را دنبال کردند. در همین حال، ویگا به دنبال بازیکنانی مانند لوئیز فیگو، نونو گومژ و فرناندو کوتو بود.
این روند به کلی در تابستان سال 2002 تغییر یافت، وقتی این دو نفر با یک پرواز از میلان به لیسبون رفتند. گزارشی که در روز 15 اکتبر 2002 در روزنامه پرتغالی رکورد منتشر شد، توضیح میدهد که چه اتفاقی افتاده است: “مندس به ویگا نزدیک شد تا از او در مورد شایعاتی که منتشر شده بود، بپرسد … از آنجا، دعوای آنها آغاز شد و دو نفری کف هواپیما درگیر شدند، مندس روی وایگا نشسته بود و وایگا هم کراوات او را گرفته بود.” در جریان این درگیری و اغتشاش، مندس تلفن وایگا را که روی زمین افتاده بود برداشت. (مشخص نیست که آیا آن را پس داده است یا خیر.)
مندس در تابستان 2002 اولین قراردادش را با یک باشگاه لیگ برتری منعقد کرده و به لطف همکاری با شرکت پل استرفورد، مدیریت حرفهای ورزشی، هوگو ویانا را با مبلغ 12 میلیون یورو به نیوکاسل منتقل کرد. و در ماه سپتامبر، ماریا دولوروس آویرو، مادر کریستیانو رونالدو 17 ساله، قراردادش را با ویگا فسخ و با مندس آغاز به کار کرد. چند ماه بعد، رونالدو به منچستریونایتد پیوست.
مدیر برنامه دیگر، پینی زهوی، به باز شدن درهای همکاری مندس با چلسی کمک کرد و خوشحال کننده این بود که مدیر اجرایی جدید چلسی، پیتر کنیون، با مندس در عقد قرارداد رونالدو همکاری کرده بود. این به مندس کمک کرد تا ژوزه مورینیو و دو بازیکن پورتو، ریکاردو کاروالیو و پائولو فریرا را در سال 2004 به استمفوردبریج ببرد. چهار سال بعد، بازیکنان سابق پورتو یعنی ژوزه بوسینگوا و دکو نیز به آنها پیوستند.
روش مندس
روش مندس روشن است. وقتی او با یک باشگاه کار میکند، بهندرت فقط انتقال یک بازیکن در برنامهاش است. همیشه تعداد بیش از یکی است. او اغلب مدیر برنامه سرمربی است یا بخش عمدهای از ترکیب تیم را تامین میکند. این همان چیزی بود که براگا هنگام مشارکت در سال 2006 با او خواهانش بود. آنتونیو الوادور، رئیس باشگاه، گفت:” ما یک باشگاه کوچک بودیم که میخواستیم براگا را در پرتغال و اروپا مشهور کنیم.” در طی پنج سال، براگا در لیگ در رتبه دوم قرار گرفت، به فینال لیگ اروپا رسید و در سال 2013 قهرمانی لیگ پرتغال را به دست آورد. “من همیشه به ژرژ میگفتم که رویای من این است که این باشگاه تبدیل به تیمی قهرمان شود و به لطف ژرژ این اتفاق افتاد.”
البته شرایط همیشه به این خوبی پیش نمیرود. بشیکتاش شش بازیکن تحت وکالت مندس- ریکاردو کوارشما، سیمائو سابروسا، هوگو آلمیدا، ژولیو آلوس، سیدنی و بِهبِه- را در فاصله 12 ماه در فصل 12-2011 جذب کرد. سه نفر آخر فقط 20 بازی انجام دادند. هنگامی که رئیس بشیکتاش، ییلدیریم دِمیرورِن، رئیس فدراسیون فوتبال ترکیه شد، جانشینش، فکرت اورمان با بازیکنانی با دریافتی بالا و ارزش فروش پایین مواجه شد.
باشگاههایی مانند دینامو مسکو (اواسط دهه 2000 بازیکنانی از تیم ملی پرتغال شامل مانیش، نونو، دنی و کاشتینیا را جذب کردند)، اتلتیکو مادرید، رئال مادرید، بارسلونا، دپورتیوو لاکرونا، موناکو و منچستر یونایتد همگی از “گزینه چند نفره مندس” برای تقویت ترکیب خود استفاده کردهاند. در مورد روش کاری مندس گله و شکایتهایی نیز شده است. مینو رایولا، مدیر برنامه بزرگ و همکارش ابراز نگرانی کرد که مندس خیلی سودجو است و به دنبال بهترین قراردادها برای موکلانش نیست.
Formation- که در گذشته یک گروه مدیریت ورزشی حرفهای بود- در مورد انتقال رونالدو به یونایتد با مندس دچار مشکل شد، در شرایطی که سه مدیر برنامه پرتغالی هم به این اتفاق اعتراض شدیدی داشتند. آنا آلمیدا شکایتی تنظیم و ادعا کرد که مندس، به طور غیرقانونی نانی را از چنگ او درآورده است. ژرژ بایدک نیز در مورد مورینیو هم همین حرف را زد. گونکالو رِیِس نیز گفت که بِهبِه تا چند روز قبل از انتقال شوکه کنندهاش به انگلیس، موکل او بوده است.
و در رئال مادرید، اینکه او در هنگام مربیگری مورینیو در این تیم، از امتیازات مختلفی برخوردار بود، دشمنیهای زیادی را به همراه داشت. در حالی که سایر مدیر برنامهها باید سه روز قبل از حضور در جلسه در محل تمرین درخواست میدادند، مندس بیشتر روزهایش را در دفتر مورینیو سپری میکرد. دیگو تورس، روزنامهنگار اسپانیایی و نویسنده کتاب ” آقای خاص: سویه تاریک ژوزه مورینیو”، ادعا کرد که مورینیو و مندس به فکر خرید هوگو آلمیدا، موکل شرکت ژستیفیوته هستند. ظاهرا این انتقال هرگز فراتر از مرحله گفتوگو پیش نرفت.
دوست همه
کارلوس اوسوریو دی کاسترو، وکیل مندس، معتقد است که او همیشه طبق قانون عمل میکند:” او وسواس دارد قانونی رفتار کند.” دیگران به درستی میگویند که او در روابط صادق، شفاف و درخشان است. پرز گفت:” او از افرادی که مدیر برنامهشان است دفاع میکند، اما همچنین سعی میکند تا آنجا که ممکن است به باشگاههایی که در آن کار میکند، نیز کمک کند. نه تنها رئال مادرید- میدانم که او با بسیاری از باشگاههای اسپانیا روابط خوبی دارد و به همین دلیل است که او مرد شماره یک در این زمینه است.” این مورد نیز نادر است: مندس با رئال مادرید، بارسلونا و اتلتیکو مادرید همکاری نزدیکی دارد. منچستر یونایتد و چلسی؛ فنرباغچه و گالاتاسرای. لازم به اشاره به همکاری او با پورتو و بنفیکا نیست، او به آنها کمک میکند تا برای فروش بازیکنانشان مبلغ هنگفتی دریافت کنند.
پینتو دا کاستا (پورتو) و لوئیس فلیپه ویرا (بنفیکا)، رئیس دو باشگاه، در مستند مندس حضور پیدا کردند تا از او برای کمک به فروش هر چه بهتر بازیکنانشان تشکر کنند:” چند صد میلیون یورو تزریق شده، اما کشور از آن بیخبر است.” مندس ادعا میکند که 68 درصد کل معاملات بازیکنان در سه باشگاه بزرگ پرتغال در دهه 2000 را بر عهده داشته است. او در وهله اول ثروتمندان را ترغیب به خرید باشگاهها میکند، همان کاری که در مورد لیم در والنسیا و دیمیتری ریبولوفلف در موناکو انجام داد. هنگامیکه این اتفاق رخ داد، انتقال چند بازیکن ِموکل مندس نیز اغلب در ادامه اتفاق میافتد.
اما جریان درآمدزایی دیگری نیز در زراد خانه مندس وجود دارد، و این درست در مرز چیزی است که دی کاسترو آن را “قانونی” توصیف میکند. این مربوط به تحقیقات نشریه گاردین است که در سپتامبر 2014 مدعی شد که مندس در نقل و انتقالات بازیکنانی نقش داشته که از یک سمت به عنوان مدیر برنامههای آنها فعالیت کرده و در سمت مقابل، به باشگاه مشاوره داده است. به نظر میرسد این نقض بند 19. مقررات فیفا است که میگوید:” مدیر برنامه بازیکنان باید در طول فعالیتش از همه تضادهای منافع خودداری کنند.”
کنیون، متحد سابق او در یونایتد و چلسی، یکی از شرکای اصلی مشاوره در زمینه مالکیت شخص ثالث در مورد حق و حقوق اقتصادی بازیکنان بوده- که فیفا اعلام کرده که قصد دارد در آینده او را محروم کند. گزارشی در سال 2012 ادعا کرد که ژستیفیوته و Opto (شرکت کنیون) استعدادهایی را شناسایی کردهاند که باشگاهها میتوانند بخشی از سهم انتقال آنها را بخرند تا در صورت انتقال به یک باشگاه بزرگ، در سود آن شریک شوند. طبق این گزارش، باشگاههای شریک، شامل پورتو، بنفیکا، اسپورتینگ براگا و اتلتیکو مادرید هستند.
مندس یا خدا؟
سفر دیگو کاستا از روستایی در برزیل به استمفورد بریج، وجه دیگری در مورد بینش دقیق روش کاری مندس و تاثیرگذاری او را نشان میدهد. کاستا که برای باشگاه بارسلونا اسپورتیوو کاپلا بازی میکرد، در حال سپری کردن محرومیتی طولانی مدت به دلیل رفتارهای خشونت آمیز بود. کاستا به ال پائیس گفت:” روزی مردی که برای ژرژ مندس کار میکرد، به دیدن من آمد. نمیدانم چرا به من اجازه داده شد آن روز بازی کنم. نمیدانم که آیا این کار او (مندس) بود یا خدا، اما من بازی کردم. وقتی بازی تمام شد، این شخص به من پیشنهاد داد که برای اسپورتینگ براگا بازی کنم. به این ترتیب من به اروپا آمدم.”
شش ماه بعد، اتلتیکو مادرید 50 درصد از حق و حقوق اقتصادی او را به مبلغ 1.5 میلیون یورو خرید. سرمایهگذارانی که صاحب نیمه دیگر حق انتقال او بودند، وقتی اتلتیکو تابستان گذشته او را با مبلغ 40 میلیون یورو به چلسی فروخت، باید خوشحال شده باشند. چه چیزی هواداران موناکو را که در جاده امتداد ورودی محل تمرین باشگاه این کلمات را نقاشی کردند: “مندس = مافیا” عصبانی کرده بود؟ همانطور که دی کاسترو گفت: “هرچه بیشتر بگردید، کمتر میبینید.”
مندس ابتدا فاتح پرتغال، سپس فاتح جهان شد. باشگاههای بزرگی در جهان تحت سلطه او بوده و او سرنوشت بهترین بازیکنان جهان- و برخی از بهترین باشگاهها را نیز کنترل میکند. رونالدو در هنگام ضبط مستند به SIC گفت:” بزرگترین مزیت ژرژ این است که صادق، صمیمی و حرفهای است. هر آنچه را که او به دست آورده، حقش بوده است. هیچکس به اندازه او کار نمیکند. اگر به بازار نگاه کنید، به باشگاههایی که او با آنها کار میکند، بازیکنانی که موکل او هستند، انتقالهایی که او انجام میدهد، بدون شک او مرد شماره یک است.”
در ادامه چیست؟ او یک بار از خودش همین سوال را پرسید و به فکر رئیس باشگاه شدن افتاد.” این نیز یک احتمال است، اما من نمیتوانم در مورد چیزی که در حال حاضر غیرممکن است، فکر کنم.” این یک انتخاب شغلی عجیب به نظر میرسد: او در حال حاضر در تقریبا هشت باشگاه قدرت را در دست دارد، که هیچکدام در مسیر سقوط نبوده و بیشتر- خیلی بیشتر- در روند صعودی قرار دارند. و همیشه یک پنجره نقل و انتقالات دیگر نیز وجود دارد.
مندس به اندازه رایولا برای موکلینش شانس ب همراه نیاورد
اخیرا هیچ بازیکن اینده داری زیر دستش ب جایی نرسید