دادگاه ورزشی قرن؛ آیا بلاتر و پلاتینی واقعا مجرم هستند؟
هفتیک- بلینزونا شهری زیبا در جنوب سوییس است که فاصله چندانی با مرزهای ایتالیا ندارد. این شهر به خاطر سه قلعهاش که محل برگزاری دادگاهی که رسانههای محلی آن را دادگاه ورزشی قرن میخوانند، معروف است: دفتر دادستان کل سوییس برای رسیدگی به اتهامات سپ بلاتر و میشل پلاتینی.
سه قلعه: یکی برای شرکای جرم، یکی برای مدیران فیفا و دیگری برای خود سوییس.
چون هر سه به دلایلی باید در جایگاههای مجزا تحت نظر باشند.
شاید بعضی از هواداران فوتبال فکر کنند که چنین مجازاتی حق بلاتر و پلاتینی نباشد اما این جدیترین مجازاتی است که آنها با آن روبرو هستند. و اگر بلاتر و پلاتینی بتوانند از حیثیتشان حتی تا اندازهای دفاع کنند، برای ادامه مسیر به این نیاز دارند. این موضوع بسیار مهم است.
مقامات سوییسی اتهام کلاهبرداری، سو مدیریت، اختلاس از بودجه فیفا و جعل سند را در نوامبر 2021 به آنها تفهیم کردند، یعنی شش سال پس از این که تحقیقات درباره آنها به عنوان بخشی از تحقیقات بینالمللی گسترده پس از آن یورش ناگهانی صبحگاهی در هتل بور او لاک شروع شد.
این هتل لوکس در ساحل دریاچه زوریخ در 27 می 2015 از صدها مدیر فوتبال پر بود، چرا که قرار بود کنگره سالانه فیفا فردای آن روز برگزار شده و بلاتر برای پنجمین بار به عنوان رییس انتخاب شود. او در رایگیری برنده شد اما جشن و شادی این پیروزی خراب شد چون هفت عضو کمیته اجرایی او توسط مردانی مسلح به زور وارد ماشینهایی شدند و اعضای هتل سعی داشتند با بالا نگه داشتن روتختیهای کتان، این صحنه را از چشم عکاسان پنهان کنند.
بلاتر یک هفته بعد تصمیمش برای کنارهگیری را اعلام کرد- مگر این که اعضای فیفا با اعلام مجدد رای اعتماد خواهان ادامه حضور او میشدند. چنین فرصتی هرگز به او داده نشد.
مقامات سوییسی چهار ماه بعد اعلام کردند که در حال تحقیق درباره بلاتر و پلاتینی برای پرداخت مشکوک دو میلیون فرانک سوییس هستند که فیفا در ژانویه 2011 در فاصله کمی پیش از انتخاب بلاتر به عنوان رییس فیفا برای چهارمین بار به این مدیر فرانسوی پرداخت کرده است.
پلاتینی در آن زمین مسیری طولانی را با بازی برای نانسی، سناتین، یوونتوس و تیم ملی فرانسه طی کرده و حالا مدیریت فوتبال اروپا به عنوان رییس یوفا را برعهده داشت و به یکی از افراد بانفود این ورزش تبدیل شده بود. او همچنین از سوی بسیاری به عنوان جانشین بلاتر شناخته میشد.
اما در اکتبر 2015، بیش از چهار سال و نیم پس از آن که آن پول به حساب پلاتینی واریز شد، این دو نفر برای انجام تحقیقات از سوی کمیته اخلاق توسط فیفا کنار گذاشته و تعلیق شدند.
فیفا دو ماه بعد اعلام کرد که آنها هشت سال از حضور در فوتبال محروم هستند که در نهایت با رای فرجامخواهی این حکم در فوریه 2016 به شش سال کاهش پیدا کرد. جانی اینفانتینو، مدیر کل وقت یوفا، در همان ماه به عنوان رییس فیفا انتخاب شد- پلاتینی، رییس او، به این پست نرسید.
این پرونده حول محور آن پرداخت است.
آیا این پول همانطور که بلاتر و پلاتینی در طول این هفت سال ادعا کردهاند، بدهی عقب افتاده بلاتر به رییس یوفا به خاطر مشاورهای بوده که در دوره اول ریاست او بر فیفا از سال 1999 تا 2002 انجام شده است؟
یا آنطور که مقامات سوییس و فیفا ادعا میکنند، این پرداختی غیرقانونی به منظور حصول اطمینان از این بوده که پلاتینی رایهای مورد نیاز بلاتر برای مقابله و کنار زدن چالش احتمالی محمد بن همام، رییس کنفدراسیون فوتبال آسیا، در رسیدن به جایگاه ریاست فیفا را فراهم میکند؟
و مقامات از کجا میدانستند که باید به دنبال این پرداختی دو میلیون فرانک سوییس باشند؟
بلاتر یک بار خودش را به عنوان کاپیتان کشتی در فیفا توصیف کرد و او و سازمانی که 18 سال مدیریتش را برعهده داشت، هنوز در یک قایق هستند. اینفانتینو، جانشین او، شش سال گذشته را به تکرار این شعار سپری کرده که او هدایت سازمانی را برعهده دارد که “فیفای جدید” خوانده میشود و تفاوت زیادی با “فیفای قدیمی” بلاتر دارد.
اگر این صرفا یک شعار نباشد، این رای اهمیت زیادی دارد.
و فیفا در مسئله فدراسیونهای ورزشی واقع در سوییس که دهههای سختی را پشت سر گذاشتهاند، تنها نیست. رسواییهای دوپینگ و مالی گریبانگیر مدیران بوکس، دوچرخهسواری، چندین رشته از ورزشهای زمستانی و خود کمیته بینالمللی المپیک شدهاند.
آیا مقر تمامی این رشتههای ورزشی به دلیل خاصی در سوییس است؟
این سه قلعه باید به مقاومت ادامه دهند.
***
دادگاه کیفری فدرال بلینزونای سوییس در ساختمانی شبیه به کاخ سفید است: مرتب، متقارن و نئوکلاسیک.
حالا سهشنبه 21 ژوئن و دهمین روز از 11 روز تعیین شده برای این دادگاه است اما به همه حضار گفته شده که اگر همه چیز به سرعت پیش برود و کسی مشکلی با ناهار دیرهنگام نداشت باشد، میتوانیم همین امروز کار را تمام کنیم.
بلاتر، پلاتینی و تیم حقوقی آنها خیلی زود پس از باز شدن درهای دادگاه در 8:30 صبح رسیدند و در جایگاهشان در سالن اصلی دادگاه مستقر شدند.
بلاتر که حالا 86 ساله است در کنار لورنزو ارنی، وکیلش که مردی باسواد است و زمانی دفاع از رومن پولانسکیِ کارگردان را برعهده داشته، در ردیف اول نشسته است. کورین، دختر بلاتر، دو ردیف عقبتر قرار دارد.
بلاتر به همه حاضران در دادگاه سلام کرد که شامل نماینده دادستان هم بود. او این روزها به کندی حرکت میکند اما کت شلوار جذاب آبیرنگی به تن دارد و چشمهایش هنوز برق میزند. در حاشیه باید گفت که یکی از لحظات جالب این دادگاه زمانی بود که از یکی از کارمندان سابق فیفا پرسیده شد که آخرین بار چه زمانی از بلاتر خبر داشته و این زن گفت که او در فوریه پیام تبریک ولنتاین برایش ارسال کرده است. این در حالی بود که او سالها بلاتر را ندیده بود.
پلاتینی به همراه سه وکیل در ردیف صندلیهای پشت بلاتر نشسته و از این که اینجاست چندان خوشحال به نظر نمیرسد- به هرحال این تولد 67 سالگی او است- اما به استاد قدیمیاش و کورین سلام میکند و به سمت خبرنگارهایی که تمامی لحظات این پرونده را پوشش میدهند سری تکان میدهد. هرچند هیچ توجهی به مقابل ندارد.
راس ساعت 9 صبح- به هرحال اینجا سوییس است- جوزفین کونتو آلبریزیو، قاضی رسیدگیکننده به این پرونده، به همراه دو قاضی دیگر وارد میشود. بیست و نه نفر در اتاق حضور دارند: 13 وکیل، سه قاضی، دو منشی و 11 نفر از دوستان، خبرنگاران و شاهدان.
امروز قرار است روز بحثهای پایانی و دفاعیههای نهایی باشد.
توماس هیلدبرند، دادستان سوییس، اول به مدت یک ساعت صحبت میکند. صحبتهای او به قدری با آرامش است که شاید فکر کنید که او درباره پوشش گیاهی و جانوری دره تیسینو صحبت میکند. اما او در واقع تمام تلاشش را برای محکومیت بلاتر و پلاتینی به کار گرفته است.
یک هفته قبل که او برای اولین بار صحبتهایش را مطرح کرد، به قضات گفت که دادستانی به دنبال محکومیت 20 ماهه برای آنها است. این یعنی هر اتفاقی که رخ دهد، آنها پس از اعلام رای از در ورودی دادگاه خارج میشوند اما ممکن است این اتفاق با محکومیت کیفری و تهدید آنها به سپری کردن مدت زمانی در زندان همراه باشد.
نفر بعدی که در جایگاه قرار گرفت کاترین هول-شیرازی بود. وکیل اهل ژنو که وکالت فیفا که به عنوان طرف دعوی حقوقی در این پرونده کیفری حضور دارد را برعهده داشت. به طور خلاصه، فیفا میخواهد پولش برگردد. او به مدت 75 دقیقه حرف زد و تصاویر متحرکی را روی نمایشگر بزرگ در مقابل دادگاه نشان داد.
سه تصویر مهم شامل قراردادهای نوشتاری بلاتر و پلاتینی در سال 1999 (دستمزد سالانه 300 هزار فرانک سوییس و اشارهای به هیچ قرارداد فرعی نشده بود)، یادداشت دوستانه بلاتر برای “دوست عزیزش” در سال 2002 که پلاتینی به عنوان مدیر اجرایی یوفا و فیفا انتخاب شد و دیگر مشاور شخصی او نبود و در نهایت صورت حسابی که پلاتینی 9 سال بعد برای حقوق عقب افتادهاش به فیفا ارسال کرده بود.
هم هیلدبرند و هم هول- شیرازی به زبان آلمانی حرف میزنند و کسانی که به عبارات حقوقی و سنگین این زبان عادت نداشتند با هدفون به ترجمه فرانسوی گوش میدادند. پلاتینی نمیتواند آلمانی حرف بزند اما به یک کلمه از شکایات مطرح شده علیه خودش در این پرونده گوش نداد.
با این حال، او هدفون را گذاشت تا به صحبتهای نیم ساعته ارنی، وکیل بلاتر، که اتهامات دادستان و فیفا را “عجیب” خواند و سپس اظهارات دومینیک نلن، وکیل خودش، که از قضات خواست تا به هشت سوال که به باور او همه آنها باعث تبرئه موکلش میشدند، گوش دهد.
و سپس نوبت به صحبت متهمان رسید.
برخلاف چهار سخنگوی قبلی، بلاتر دفاعیهاش را از روی صندلی خودش خواند و به جایگاه مخصوص در وسط دادگاه نرفت اما هرچه بیشتر صحبت میکرد، بیشتر جان میگرفت.
بلاتر به زبان آلمانی که زبان مادری محل تولدش در مرز تسینو با ایتالیا در غرب است صحبت کرده و به قضات میگوید از مباحثی که مطرح شده، از این که به دروغگویی، کلاهبرداری و جعل کردن متهم شده، شوکه است. او به آنها یادآوری کرد که زندگیاش را در راه فوتبال وقف کرده و سفیر سوییس بوده، با خاندانهای سلطنتی، پاپها و روسای جمهور دیدار کرده است. او به این نکته اشاره کرد که یکی از چندین عنوان افتخاریاش فرماندهی در ارتش سوییس است.
بلاتر اظهاراتش را با گفتن این جمله به آنها به پایان رساند که اطمینان دارد عدالت اجرا میشود و وجدانش راحت است. شوکه بودن او واقعی به نظر میرسد اما در عین حال شبیه کسی است که باور دارد بالاتر از قانون است.
از سوی دیگر، پلاتینی بسیار آزردهخاطر به نظر میرسد. او به فرانسوی میگوید:” من وارد فوتبال فرانسه، اروپا و دنیا نشدم تا خودم را در دادگاه کیفری فدرال ببینم.” خصوصا در روز تولدش.
او به این موضوع اشاره میکند که در طول دوران فوتبالش هرگز کارت قرمز دریافت نکرده، اتفاقی که او و پدرش به آن افتخار میکردند و میگوید این که وقتی پدربزرگ هستی با چنین اتهاماتی روبرو شوی، خوب نیست. او هم مانند بلاتر اظهاراتش را با گفتن این که اطمینان دارد این دادگاه “حقیقت را احیا کرده و تمامی ادعاهایی که در این هفت سال طولانی مطرح شده را رد میکند” به پایان برد.
دفاعیه او کمتر از پنج دقیقه طول کشید و نیمی از این وقت توسط مترجم برای برگرداندن کلمه به کلمه این اظهارات به زبان آلمانی گرفته شد. وقتی او به صندلیاش برگشت، کونتو آلبریزیو از همه برای چهار ساعت و نیمی که در این اتاق دادگاه دلباز و روشن سپری کردند، تشکر کرده و میگوید که قرار است حکم این دادگاه در ساعت 10 صبح روز جمعه، هشتم جولای، اعلام شود و دادگاه را ترک میکند.
بلاتر، دخترش و ارنی اول خارج میشوند و با این که کورین تمام تلاشش را میکند که او را فورا به خانه برساند اما نمیتواند بدون متوقف شدن برابر میکروفونها این کار را انجام دهد.
پلاتینی عقب میایستد و اجازه میدهد که این مرد پیرتر حرفش را بزند و سپس ارزیابی مثبت خودش را از اتفاقاتی که رخ داده، مطرح میکند و پس از آن صبر میکند تا با دو هوادار یووه که اتفاقی از آنجا رد میشدند، عکس بگیرد. او سعی میکرد اینطور القا کند که آزردهخاطر نیست.
دادگاه ورزشی قرن به پایان رسید.
***
اگر به نحوه مدیریت محبوبترین ورزش دنیا اهمیت میدهید، باید این را درک کنید که این افراد چطور به این جایگاه رسیدهاند، چرا با اتهامات مشخصی روبرو هستند و اگر محکوم یا رفع اتهام شوند چه اتفاقی رخ خواهد داد.
بلاتر در سال 1957 وقتی 39 ساله بود کار در فیفا را شروع کرد. او پیش از آن رییس روابط عمومی والایس، بازاریاب شرکت ساعتسازی لانجین و مدیر کل فدراسیون هاکی روی یخ سوییس بود. او در سال 1981 دبیر کل فیفا شد، جایگاهی که به مدت 17 سال در آن ماند.
رییس او در تمام طول این مدت ژوائو هاوهلانژ بود؛ شناگر برزیلی المپیک که وکیل شده و سپس به قدرتمندترین مرد دنیای فوتبال تبدیل شد.
هاوهلانژ در سال 2016 در سن 100 سالگی از دنیا رفت، چهار سال پس از این که مقامات سوییسی فاش کردند که او و ریکاردو تیکسیرا، دامادش، که رییس سابق فدراسیون فوتبال برزیل بود، بیش از 21 میلیون پوند در پرونده مربوط به حقوق بازاریابی پاداشهای جام جهانی رشوه دریافت کرده بودند.
اما بلاتر در سال 1998 در رقابت با لنارت یوهانسون، رییس یوفا، برنده شده و جانشین هاوهلانژ شد. شعار بلاتر، اگر این واژه درستی باشد، بیشتر و بیشتر و بیشتر بود. افزایش تعداد تیمهای حاضر در جام جهانی برای توسعه کشورهای فوتبالی، برگزاری جامهای جهانی بیشتر خارج از کشورهای اروپایی و آمریکای جنوبی و بودجه توسعه بیشتر برای بیش از 200 فدراسیون عضو فیفا.
و او به تمامی این وعدههای رشد فوتبال و جلب کننده آرا عمل کرد.
او همچنین بارها با عقاید جنسیتزده درباره فوتبالیستهای زن یا با لاپوشانی کردن رسواییها خشم افراد زیادی را برانگیخت. او خودنمایی بیحیا با نقشه رسیدن به جایزه صلح نوبل بود.
اما علیرغم همه این موارد، بسیاری از کسانی که از نزدیک به دوران حضور او در فیفا نظارت داشتند باور دارند که او صرفا به این که رییس فیفا باشد، علاقمند بود و ثروتاندوزی برایش اهمیتی نداشت. همچنین به نظر میرسید که تصمیمات او با نیت درستی گرفته میشد و او حق داشت که جام جهانی را در ژاپن، کره جنوبی، آفریقای جنوبی و نهایتا روسیه برگزار کند، هرچند این تصمیم حالا چندان خوب به نظر نمیرسد.
ما نیازی نداریم که خیلی درباره این که پلاتینی چه فوتبالیست خوبی بود، توضیح دهیم. او بهترین دریبلزن، زننده ضربات پایانی و پاسور هر تیمی بود که برایش بازی میکرد و در تیم ملی فرانسه و یوونتوس حضور داشت که هر دو قهرمان اروپا شدند. او زیاد تکل نمیزد اما آنها بیدلیل از او با لقب “پادشاه” یاد نمیکردند.
یک سال پس از خداحافظی از دنیای فوتبال بود که او با اخراج آنری میشل، سرمربی وقت فرانسه، به خاطر عدم صعود به جام جهانی 1990، هدایت این تیم را برعهده گرفت. فرانسه تحت هدایت کاپیتان سابقش موفق شد در هر هشت بازی انتخابی یورو 1992 به پیروزی برسد و روند 19 بازی بدون شکست را تجربه کند. آنها به عنوان مدعی قهرمانی به این رقابتها قدم گذاشتند اما در دور اول حذف شدند.
بنابراین، او وارد سطح مدیریتی فوتبال شد. اولین تجربه او مدیریت مشترک آمادهسازی فرانسه برای میزبانیِ جام جهانی 1998 بود. او همچنین عضو کمیته توسعه فنی یوفا شد و در آنجا بود که مشخص شد بلندپروازیهای فراتر از اکثر فوتبالیستهای سابق دارد.
این ما را به همکاری او با بلاتر میرساند.
***
در دادگاه این ماه گفته شد که بلاتر توانایی مالی پرداخت دستمزد میلیونی مدنظر پلاتینی را نداشت- “پزوتا، لیراس، روبل، مارک، تو تصمیم بگیر”، این توصیف پلاتینی از مذاکراتشان بود- چون فیفا شرکت مولتی میلیاردری فعلی نبود. بلاتر مدعی شد که دستمزد 300 هزار فرانک سوییس در یک سال که حقوق دبیر کل فیفا بوده را به پلاتینی پرداخت کرده و آنها کمی بعد توافق شفاهی برای رساندن این مبلغ به یک میلیون فرانک سوییس در هر سال داشتند.
بلاتر همچنین به دادگاه گفت که پلاتینی ارزش دریافت این دستمزد را داشته است. و او احتمالا واقعا چنین جایگاهی برای بلاتر داشته که رییس جدیدی بود که سعی داشت از زیر سایه هاوهلانژ خارج شود.
اما ناگهان این پلاتینی بود که میخواست از زیر سایه بلاتر خارج شود. رابطه مشورتی آنها در سال 2002 به پایان رسید، زمانی که پلاتینی به عنوان مدیر اجرایی یوفا انتخاب شد و یکی از جایگاههای اروپا در کمیته تصمیمگیری ارشد فیفا را از آن خود کرد. پنج سال بعد، این نوبت پلاتینی بود که در انتخاباتی نزدیک برابر یوهانسون به پیروزی برسد و به اولین فوتبالیست سابق در پست ریاست یوفا تبدیل شود.
روابط بین این دو نفر تا آن زمان کمی سرد شده بود- رقابت فیفا و یوفا یکی از جدیترین رقابتها در دنیای فوتبال است- اما پلاتینی سرگرم ترویج دیدگاهش برای فوتبال اروپا بود، بنابراین مشاجره علنی مهمی رخ نداد. درگیری پلاتینی با ثروتمندان و بزرگترین باشگاههای اروپایی بود، چون او فوتبالی برابر را ترجیح میدهد که تیمهایی چون نانسی و سناتین بتوانند برای جامهای اروپایی رقابت کنند و باشگاههای انگلیسی مجبور به استفاده از بازیکنان انگلیسی باشند.
اما بلاتر در سال 2011 بار دیگر به پلاتینی نیاز پیدا کرد.
بنهمام، رئیس سابق فدراسیون فوتبال قطر، از پیشنهاد میزبانی قطر برای جام جهانی 2022 جسارت گرفته و تصمیم گرفته که با بلاتر رقابت کند. بدون توانایی لازم برای اعطای امتیازهای توسعه و مشاغل با دستمزد بالا در کمیتهها، این مدیر قطری شروع به پرداخت رشوه کرد.
و تا حد زیادی هم در انجام این کار موفق بود. با این حال، بلاتر توانست پلاتینی و جک وارنر از ترینیداد و توباگو را متقاعد کند که آرای یوفا و کونکاکاف، کنفدراسیون فوتبال آمریکای شمالی و مرکزی، را به سود او جمعآوری کنند.
شاید این کاملا اتفاقی بود اما مقامات سوییسی درباره پرداختی غیرقابل توجیه از سوی بلاتر به وارنر که همزمان با پرداخت به پلاتینی بود تحقیق و آن را کشف کردند. وارنر که در سال 2015 به صورت مادامالعمر از فوتبال محروم شد، انجام هر کار خلافی را رد کرد اما در حال حاضر در دادگاههای آمریکایی با اتهامات کلاهبرداری، دریافت رشوه و پولشویی روبرو است.
وقتی شرایط این طور پیشرفت، بنهمام پیش از رایگیری متوجه شرایط شده و کنار رفت تا بلاتر رقیبی نداشته باشد و شش ماه بعد این مدیر قطری با محرومیت مادامالعمر از فوتبال روبرو شد.
با این حال، بلاتر و پلاتینی کمی پیش از این پیروزی در سال 2011 با هم دیدار داشتند. دادستان و وکلای فیفا مدعی هستند که این دیدار برای ارزیابی ارزش حمایت پلاتینی بود. ژروم والکه، دبیر کل وقت فیفا، که او هم جز مدیران رسوا شده فوتبال است، مدعی شد که پلاتینی اول چهار میلیون فرانک سوییس میخواست.
این موضوع مطرح شده که در آن زمان برنامهای برای این مدیر فرانسوی ریخته شد تا صورتحسابی برای فیفا ارسال کند و ادعا کند که این دو میلیون فرانک سوییس برای تسویه پولی بوده که از در فاصله سالهای 1999 تا 2002 طلب داشته است.
پلاتینی به این دادگاه گفت که او در واقع فراموش کرده بود که دستمزد 300 هزار فرانکی در یک سال داشته و به او گفته شده که این موضوع را به صورت فاکتور ارسال کند تا دو میلیون فرانک سوییس که طلب داشت را در سال 2011 دریافت کند.
توضیح او برای انتظار 9 ساله در زمینه دریافت این طلب این بود که او نیازی به این پول نداشت و به رییس فیفا در عمل کردن به حرفش اعتماد داشت. او گفت که وقتی فهمیده دو مدیر جدا شده از فیفا که یکی از آنها ژروم شامپاین، سیاستمدار سابق فرانسوی و مورد نفرت پلاتینی بود، چه دستمزدی در سال 2010 دریافت کردهاند به بلاتر یادآوری کرده که کار درست را انجام دهد.
هر ادعایی مبنی بر این که پلاتینی کاری جز دریافت دستمزدش که توسط دو شهروند درجه یک روی آن توافق شده انجام داده از سوی نلن، وکیل او، رد شده و این ادعاها “احمقانهترین اتهامات در دنیا” خوانده شد. نلن مدعی شد که افراد بسیاری از این که آنها قراردادی فرعی داشتند باخبر بودند و او این صورت حساب را برای مبلغی که طلب داشت و پرداخت 800 هزار فرانک سوییس مالیات آن برای فیفا ارسال کرد.
وقتی نوبت آنها برای پاسخ دادن به این ادعاها شد، هیلدبرند و هول-شیرازی مدعی شدند که هیچکس در فیفا از هیچ توافق شفاهیای باخبر نبوده و منطقی نیست که بگوییم فیفا توانایی مالی پرداخت دستمزد او پس از 2002 را نداشته چون دو میلیون فرانک سوییس نزدیک به 800 هزار فرانک بیشتر از مبلغی بود که پلاتینی گفته طلب داشته و زمانبندی تمامی این اتفاقات هم خیلی آسان نبوده است.
هرچند، ادعای آخر چندان قانع کننده نبود و ارنی و نلن هر دو مدعی شدند که دادستان نتوانسته انگیزه درستی برای این پرداخت پیدا کند. هیلدبرند و هول- شیرازی صرفا گفتند که آنها نیازی به یافتن انگیزه دارند. آنها اظهار داشتند که این پرداختی غیرقانونی بوده، هیچ مدرکی برای دفاع از آنها وجود ندارد و همین برای اثبات اتهام آنها کافی است.
اما مسئله مدارک و این که مقامات سوییسی چطور متوجه شدند که صورت حسابی بین دسته مدارک در سال 2015 وجود دارد، یکی از جذابترین موارد در این پرونده است. بحث درباره این اتفاق، موضوع اصلی روزهای میانی این دادگاه بود.
دادستان ادعا میکند که آن را در بین دستهای کاغذ که جزییات تمامی پرداختها به مدیران سابق در طول سالها بوده، پیدا کرد اما آیا این سند از سوی افرادی ناشناس نشانهگذاری شده بود؟
شواهد از دادگاه بدون نتیجه خاصی بود. یکی از شاهدان گفت که این صورتحساب در کابینت دفتر بلاتر پیدا شده، در حالی که دیگری اظهار داشت که محقق اصلی به سوی آن سوق داده شده است.
پلاتینی تردیدی در این باره نداشت. تمام دفاعیه او بر اساس این فرضیه بود که اینفانتینو، جانشین سابق او، ریاست فیفا را دزدیده است.
با اشاره به چندین جلسه- بدون نشان دادن یک دقیقه از آنها- که اینفانتینو با میشل لوبر، دادستان عمومی سابق سوییس، بین سالهای 2015 تا 2017 داشته، پلاتینی و وکیلش تصویری از توطئه بزرگی برای دور کردن او از ریاست فیفا را ترسیم کردند. کمیته اخلاق فیفا اعلام کرد که اینفانتینو هیچ خطایی در این جلسات نداشته اما لوبر مجبور شد استعفا دهد و تحقیقات فدرالی مجزایی در سوییس درباره آنها در جریان است. اینفانتینو و لوبر هر دو انجام هر کار اشتباهی را تکذیب کردند.
هیلدبرند و هول- شیرازی این اظهارات پلاتینی را به تمسخر گرفته و زیر سوال بردند و آنها را تلاشی مذبوحانه برای گلآلود کردن آب خواندند.
اما در حالی که نه بلاتر و نه وکیلش به دنبال چنین حملاتی در دادگاه نبودند، کورین بلاتر هویت محقق اصلی درباره مشکلات پدرش را تایید کرد.
او به اتلتیک میگوید:” ما فکر نمیکنیم که محقق اصلی فیفا باشد. ما فکر میکنم او یک نفر است: رییس فعلی فیفا. ما در این باره در دادگاه حرفی نزدیم اما با پلاتینی موافق هستیم. و فراموش نکنید که او بیشتر از پدر من شکست خورده است. او ریاست را از دست داد.
سوالی که مدام از خودمان میپرسیم این است که چه کسی خبرچینی کرد؟ چه کسی به تورمان، دادستان سابق، گفت که دقیقا باید کجا را برای صورتحساب دو میلیونی بگردد؟
من نمیدانم چرا اینفانتینو سعی کرد پدرم را نابود کند. ما سعی کردیم با او تماس بگیریم. او در فاصله هفت کیلومتری ویسپ (شهر محل تولد و زندگی فعلی بلاتر) رشد کرده است. من یک روز از او خواهم پرسید که چرا چنین کاری را انجام داده است.”
در این میان، او باید با پاسخی سر کند که هول- شیرازی، وکیل فیفا، در پاسخ به سوالی که درباره تئوری پلاتینی پرسیدیم به ما داد.
او میگوید:” این فقط مسائلی است که از سوی متهم برای جلوگیری از مطرح شدن واقعیتها پیش کشیده میشود.
فیفا اقدامی کیفری علیه بلاتر و پلاتینی کرده تا پولی که به صورت غیرقانونی رد و بدل شده را برگرداند تا از آن برای هدف اصلی خودش که همان فوتبال است، استفاده کند.”
اگر بلاتر و پلاتینی متهم شوند، اتلتیک اهداف فیفا را برای دریافت 1.1 میلیون پوند از این دو نفر به اتهام پرداختی که 11 سال پیش انجام شده، درک میکند.
و همانطور که در دادگاه مطرح شد، دارایی بلاتر 12.5 میلیون پوند و ثروت شخصی پلاتینی 11 میلیون پوند است.
در حالی که پلاتینی 20 سال پیش باید با دستمزد 250 هزار پوندی سر میکرد، باز هم توانست صورت حسابی نزدیک به چهار برابر آن مبلغ سالانه که شامل پاداشها و هزینهها بود برای فیفا ارسال کند و محرومیت بلاتر از فوتبال در سال 2021 به مدت شش سال دیگر تمدید شد چون مشخص شد که او به هزینه فوتبال برای خودش خرج کرده است. او پس از جام جهانی 2010 اقدام به پرداخت پاداش محرمانه 7.7 میلیون پوندی به خودش کرده و یک سال بعد هم پاداشی به مبلغ 8.4 میلیون پوند در رابطه با جام جهانی 2014 برای خودش واریز کرده است.
فیفا حالا درآمد بسیار زیادی دارد و سال گذشته سهمی نزدیک به 160 میلیون پوند از دهها مدیر فاسد توسط دادگاه عدالت اداری آمریکا گرفته شد که ما را به سومین و چهارمین متهم در بلینزونا میرساند: خود فیفا و سوییس.
***
هیچکدام از این اتفاقات بدون آژانسهای اجرایی کیفری آمریکایی که متوجه شدند فوتبال در اروپا تا چه حد غرق در فساد است، فیفای بلاتر چطور از فساد شایع چشمپوشی میکند و پلیس و سیاستمداران اروپایی هم اهمیتی برای این موضوع قائل نیستند، رخ نمیداد.
مطمئنا بعضی از سیاستمداران وقتی با رد پیشنهاد میزبانی جام جهانی روبرو شوند، ابراز ناراحتی میکنند اما این اعتراضها با پیشروی فوتبال کمرنگ میشود. همیشه جامهای جهانی دیگری هست و هیچکس از میزبان بداخلاق و ترشرو خوشش نمیآید.
اما پیشنهادی که قطر موفق به شکست آن در سال 2010 شد به آمریکا تعلق داشت. نکته جالب اینجاست که بلاتر خواهان پیروزی آمریکا بود چون فکر میکرد انتخاب روسیه و آمریکا به عنوان میزبانهای دو جام جهانی بعید شاید زمینهساز دریافت آن جایزه نوبل شود.
البته که شرایط به این شکل پیش نرفت و علاقه ناگهانی آمریکا به تصمیمگیریها فیفا در نهایت منجر به سقوط بلاتر شد.
اینتفانتینو در سال 2016 در حالی ریاست فیفا را برعهده گرفت که این سازمان هنوز در برزخ قانونی در آمریکا بود و آنها در حال استفاده از قوانینی برای کنار زدن این مافیا و بازداشت دهها مدیر فوتبالی از آمریکای شمالی، مرکزی و جنوبی، توقیف اموالشان و اعلام جرم فوری علیه آنها بودند.
سوال بسیاری در آن زمان این بود که آیا فیفا سازمانی شبیه به مافیاست یا قربانی سازمانی شبیه به مافیا شده است؟ اینفانتینو برنده این بحث شد و از نظر سیاست ورزشی، هرگز به پشت سرش نگاه نکرده است.
سوییس؟ این کشور نیاز به فرصت داشت تا درباره بلاتر، سفیر خودش، و سازمان تحت هدایت او به نتیجه برسد.
اما این اتفاق رخ داد و به همین دلیل است که این مرد 86 ساله که کاری که دوست داشته را از دست داده و مردی 67 ساله که در آستانه رسیدن به این کار قرار داشت اما آن را به معاونش باخت، در تاریخ هشت جولای به بلینزونا برمیگردند تا ببینند که آیا مجرمانی واقعی هستند یا خیر.
آیا این رای نظر کسی را درباره خودداری طولانیمدت آنها، فیفا یا سوییس برای انجام تحقیق تغییر میدهد؟
به احتمال زیاد نه. اما اساس این موضوع همین است، اینطور نیست؟