چگونه آبراموویچ و چلسی به نماد چهره فاسد فوتبال تبدیل شدند

همین ما را به سوالی اساسی می‌رساند: مالک خوب چیست؟ برای اکثر هواداران پر سروصدا، تمام چیزی که اهمیت دارد این است که آنها چقدر پول هزینه خرج می‌کنند. اگر کسی از هواداران چلسی باشد که در خوب بودن مالکیت رومن آبراموویچ تردید داشته باشد پس بسیار ساکت است.

هفت‌یک- تصور کنید که دوباره از اول شروع می‌کردیم. تصور کنید این دنیایی بود که ورزش حرفه‌ای تازه در حال رشد کردن بود و حتی مفهوم لیگ هم جنجالی بود چون باعث می‌شد که صرف پیروز شدن در مسابقه برای مردم اولویت بیشتری پیدا کند. تصور کنید این احساس مبهم را داشتید که این باشگاه‌ها در این رقابت جدید شاید نماینده مناطق بومی‌شان باشند و شاید می‌آیند تا نوعی از اقدامات جمعی را تکمیل کرده و به نمایش بگذارند. دوست داشتید مدیریت آنها برعهده چه کسانی باشد؟

آیا دوست داشتید این مدیر یک فرد بسیار ثروتمند روس باشد که ثروتش را از هرج و مرج اقتصادی به دست آورده بود که جنجال سیاسی‌ای را برای خرید نفت و گاز کشورش به همراه داشت و- با وجود این که قویا این موضوع را تکذیب می‌کرد- به داشتن رابطه نزدیک با رهبر مستبد آن کشور متهم بود؟

نظرتان درباره سرمایه‌گذاری صندوقی متعلق به دولتی در خاورمیانه که در جنگی ظالمانه با یکی از همسایه‌هایش دخیل است و مدیرش این ماه به اتلتیک گفت که اگر او دستور قتل خبرنگار یک روزنامه آمریکایی را بدهد که مطمئن این کار را نکرده چون این مرد کاملا هیچ کاره است، افرادش به درستی این کار را انجام می‌دهند، چیست؟

یا درباره گروه سرمایه‌گذاری‌ای که مدیریتش برعهده عضو دیگری از خانواده سلطنتی خاورمیانه‌ای که به گزارش دیده‌بان حقوق بشر، هدفش از این کار “ایجاد این تصویر در اذهان عمومی از دولتی پیشرو و پویا در خلیج فارس است تا توجه‌ها را از اتفاقی که واقعا در این کشور رخ می‌دهد، منحرف کند”، چه نظری دارید؟

 

هواداران چلسی در دیدار مقابل برنلی با بردن بنرهایی به ورزشگاه از آبراموویچ حمایت کردند.

 

شاید موافق نباشید. اما یک خانواده آمریکایی که باشگاهی را با 660 میلیون پوند بدهی به عنوان بخشی از مبلغ انتقال در اختیار بگیرد نیز خوشایند نیست. صندوق سرمایه‌گذاری‌ای که سعی کند نام این شهر را به عنوان نشان خود برگزیند و برای کسب سود مالی، به تخریب ساختارهای ورزشی که بیش از یک دهه قدمت داشته اهمیتی ندهد نیز چندان موردنظر نیست.

شما احتمال با حضور تاجرها و کارآفرینانی غایب که به دنبال فرار مالیاتی هستند و روابطی نیز با افراد ثروتمند و پر نفوذ دارند، موافق نیستید. قماربازهای حرفه‌ای که نام‌شان در اسناد پاناما هست را نیز در نظر نگیرید و فقط یک مدیر تلویزیونی برای ما باقی می‌ماند- و یک انجمن حزبی که رفت و آمد مداوم نوریچ بین چمپیونشیپ و لیگ برتر برعهده این مدیریت ناکارآمد است.

همین ما را به سوالی اساسی می‌رساند: مالک خوب چیست؟ برای اکثر هواداران پر سروصدا، تمام چیزی که اهمیت دارد این است که آنها چقدر پول هزینه خرج می‌کنند. اگر کسی از هواداران چلسی باشد که در خوب بودن مالکیت رومن آبراموویچ تردید داشته باشد پس بسیار ساکت است. عصبانیت از موقعیتی که آنها در آن قرار گرفته‌اند به سوی مدیر سابق چوکوتکا نیست، بلکه دولت را نشانه گرفته است.

اما این تحریم‌ها نتیجه همان قدرتی است که به آبراموویچ اجازه داد 1.5 میلیارد پوند به چلسی قرض بدهد و ظاهرا قرار نیست این مبلغ پس داده شود.

اگر در سال 2003 به جذب گلن جانسون اعتراض نکردید، آیا واقعا می‌توانید به محدودیت‌های فعلی اعتراض کنید؟ این قراری است که باشگاه وقتی آن پول را دریافت کرد پذیرفت. و در حالی که همدردی با هوادارانی که تنها می‌خواهند پس از یک روز سخت کاری تلویزیون را روشن کرده و بازی تیم‌شان را تماشا کنند یا به استمفوردبریج بروند و بدون نگرانی از شرایط ژئوپولتیک، نوشیدنی بنوشند طبیعی است اما این احساس توسط کسانی که به نمایندگان مجلس توهین می‌کنند چون سوالاتی را در مجلس درباره مالکان آنها مطرح کرده‌اند یا خبرنگاران (یا حتی بدتر بیوه‌های قربانیان) را به خاطر ابراز نگرانی آزار می‌دهند یا پرچم حکومت‌های استبدادی را به صفحه توییترشان اضافه می‌کنند از بین می‌رود.

اما آیا آبراموویچ حتی از نظر فوتبالی مالک خوبی بود؟ بخش زیادی از این جواب بستگی به اتفاق بعدی دارد. شاید او مالک خوبی باشد اگر قرارداد فروش این باشگاه خیلی زود به امضا برسد و مالک جدید هم مانند او سخاوتمند باشد، در این صورت می‌توان گفت که او نه تنها پنج لیگ برتر و دو لیگ قهرمانان را برای این باشگاه به ارمغان آورد، بلکه سطح چلسی را از مدعی پر خرج و جذاب به غولی مطمئن تبدیل کرد. هرچند ممکن است که او به نسخه لوکس ساشا گایداماک تبدیل شود که پورتسموث تحت مالکیت او قهرمانی جام حذفی را به دست آورد اما دچار مشکلات مالی‌ای شد که هنوز نتوانسته از آنها رها شده و کمر راست کند.

اگر یک مالک خوب مردی نیست که 1.5 میلیارد پوند به شما بدهد اما به گفته دفتر اجرای تحریم‌های مالی به دلیل “دخالت در تهدید تمامیت ارضی، حاکمیت و استقلال اوکراین” تحریم شود، پس چه کسی مالک خوبی است؟ قطعا دولت خارجی‌ای که به دنبال بهبود تصویرش است مالک خوبی نیست اما در عین حال صندوق سرمایه‌گذاری یا ثروتمندی با نفوذ که تنها به سود مالی علاقه دارد هم نمی‌تواند مالک خوبی به حساب بیاید.

 

 

پس چه چیزی باقی می‌ماند؟ هواداری ثروتمند و خوشحال که دوست دارد دِینی را به جامعه‌اش بپردازد؟ بعضی از این افراد وجود دارند اما منابع آنها لزوما محدود است- و این ایده شرکت‌های قدرتمند حمل و نقل و تاجران آهن پاره که 60 سال پیش مالکیت‌ باشگاه‌ها را برعهده داشتند نشان می‌دهد که رسیدن به آرمان‌شهر مشخصا غیرممکن است.

این نشانی از بیهودگی فوتبال مدرن است. لیگ برتر محبوب‌ترین لیگ در دنیاست؛ هیچ لیگی چنین درآمدی را فراهم نمی‌کند. تعداد تماشاگران فوتبال در انگلیس از همیشه بیشتر است. اما باشگاه‌هایی در سراسر این هرم هستند که مشکل دارند و هوادارانی که خواهان مالکانی متمول هستند. این عواقب دورانی است که خرید مالکیت چلسی از سوی آبراموویچ آغاز کرد و ظرفیت سرمایه‌گذاری یک باشگاه را از درآمدهایی که خودش می‌توانست کسب کند، جدا کرد.

اگر ما دوباره در این باره صحبت کنیم که چه کسی باید مالک باشگاه‌ها باشد چه؟ صحبت درباره مالکیت هواداری و استفاده از ساختار 1+50 و سهم‌های طلایی آسان است اما آیا می‌تواند به هواداران مدرن اعتماد کرد که پس از حضور اولین میلیاردی که وعده داده که به فصول ناراحت‌کننده و آزاردهنده بالا و پایین رفتن آنها در میانه جدول پایان دهد، تسلیم نشوند؟ فوتبال مدرن اغلب زیباست اما این بازی از نظر ساختاری و اخلاقی فاسد و پوسیده است. اگر ما بار دیگر از اول شروع کنیم، شاید چیز خوبی از کار دربیاید.

عنوان اصلی مقاله: Roman Abramovich and Chelsea symbolise the rotten state of football نویسنده: Jonathan Wilson نشریه / وبسایت: Guardian زمان انتشار: 12 مارس 2022
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *